eitaa logo
این عمار
3.3هزار دنبال‌کننده
29.5هزار عکس
24.1هزار ویدیو
705 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
کاربران ملیت‌های مختلف از ایران تقاضا دارن موشک‌های هایپرسونیکش رو برای صهیونیست ها ارسال کنه، تا بتونن برای اسرائیل، یه گودبای پارتی بین‌المللی بگیرن. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
خزعبلات این روز های عبدالحمید اسماعیل زهی و همصدایی اش با جریان ضد دستی فواحش مبادا به حساب همه اهل سنت گذاشته شود، عبدالحمید نمایند بخش بسیار اندکی سنّی های سیستان و بلوچستان است، این را می‌توان از تعداد آرای کسب شده توسط نمایندگان مورد حمایتش در انتخابات مجلس شورای اسلامی دانست. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
24.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۲قرآن کریم استاد معتز آقایی حدود۳۰دقیقه دور سی و سوم جهت سلامتی سلامتی و ظهور امام زمان عج و سلامتی امام خامنه ای مدظله العالی ورفع مشکلات مسلمین و آزادی قدس و برای پدرو مادر آرتین عزیز و تمامی شهدای شاهچراغ و شهدای این فتنه https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬حسین حقیقی این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نام رمان: براساس واقعت دلاوری ها و رشادتهای شهدای https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
تشکر میکنم و قطع میکنم وب سوی خونه راه می افتم.....پلاستیک خوراکی ها و عروسکها رو بر میدارم و ب سمت در خونه راه میافتم ک صحنه ای ک رو ب روم میبینم رو باور نمیکنم...کوچه مون کمی تاریکه ولی باز میتونم تشخیص بدم ک کی جلو روم ایستاده....پلاستیکا از دستم می افته....فقط بهم خیره شدیم ن من حرفی میزنم ن اون....با بد بختی میگم:ا.....ت....نا....تو....... اتنا:سلام سبحان.....چقد تعغییر کردی بعد 6سال.....اما خوشحالم ک منو هنوز ب یاد داری...خوبی؟ یک هفته بعد (راوی) ارزو از دانشگاه به سمت بیمارستان سریع حرکت میکنه....گویی دل تو دلش نیست...خبر بدی رو پشت تلفن بهش دادن...سریع خودشو میرسونه سمت رسپشن...هنوز دهنشو و باز نکرده بود ک با شنیدن صدای علیرضا(دوست امیر و دکتر بیمارستان) حرف تو دهنش ماسید و برگشت.... علیرضا: سلام ارزو خانم.....طوری شده؟ ارزو:یکی از عزیز ترین کسام اینجا بستری شده میگید طوری شده؟ علیرضا:اهان....بگید تا کمکتون کنم... ارزو:سبحان...سبحان جوراب دوز.... ^میگن دوره اخر زمون شده ها.اخه جوراب دوز هم شد فامیلی😑 علیرضا رفت سمت رسپشن و شماره اتاق سبحان رو گرفت و با هم ب سمت اتاق بستری ش رفتن....سبحان رفته بود توی کما...ک داستانش رو از زبون اتنا بهتون منتقل میکنیم (اتنا) همینطور مات هم دیگه رو نگا میکردیم ن من حرفی میزنم ن اون.... سبحان به سختی میگه:ا....ت...نا....تو.. منم میگم:سلام سبحان...چقد تغییر کردی بعد6سال...اما خوشحالم ک منو هنوز ب یاد داری..خوبی؟ سبحان هنوز مات بود بعد چند دقیقه ب خودش اومد...ازش خاستم ک بریم جایی حرف بزنیم... https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─