eitaa logo
این عمار
3.1هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
22.8هزار ویدیو
614 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️‌ کشته‌ها کار نظام بود؟ نفعش برای نظام چی بود؟ چرا دیگه خبری از این کشته‌سازی‌های سلسله‌وار نیست؟ نظامم که تغییر نکرده! 🔹‌ چنتا دختر فریب خورده رو برای رسیدن به اهداف کثیف‌تون قربانی کردید، الانم دنبال قهرمان‌سازی از قربانی‌ها هستید؟! پست‌تر از شما نیست، خونه تک تک‌شون گردن‌تونه... ✍‌ حمید خراسانی https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وقتی وزیر رژیم صهیونیستی ایران را حامی مالی تظاهرات در اسرائیل می‌داند!! https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۸قرآن کریم استاد معتز آقایی حدود۳۰دقیقه ؛ جهت سلامتی امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف وامام خامنه ای مدظله العالی نائب برحقش وبه امیداعطای پرچم توسط ایشان به دست منجی عالم بشریت واینکه همه ما جزءانصارش باشیم ورفع مشکلات همه مستضعفین https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 120.mp3
2.81M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 🌺 سهم روز صد و بیستم خطبه ۲۰۱ و ۲۰۰
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز صد و بیستم ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : این سخنرانی بر منبر شهر کوفه ایراد شد. 🔹راه روشن حق 🔻ای مردم در راه راست از كمی روندگان نهراسيد، زيرا اكثريت مردم بر گرد سفره ای جمع شدند كه سيری آن كوتاه و گرسنگی آن طولانی است. ای مردم! همه افراد جامعه در خشنودی و خشم شريك می باشند، چنانكه شتر ماده ثمود را يك نفر دست و پا بريد، اما عذاب آن تمام قوم ثمود را گرفت، زيرا همگی آن را پسنديدند، خداوند سبحان می فرمايد: "ماده شتر را پی كردند و سرانجام پشيمان شدند." سرزمين آنان چونان آهن گداخته ای كه در زمين نرم فرو رود، فريادی زد و فرو ريخت، ای مردم! آن كس كه از راه آشكار برود به آب می رسد و هر كس از راه راست منحرف شود سرگردان می ماند. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : این سخنرانی پس از جنگ صفین در شهر کوفه در سال ٣٨ هجری ایراد شد. 🔹سياست دروغين معاويه 🔻سوگند بخدا معاويه از من سياستمدارتر نيست، اما معاويه حيله گر و جنايتكار است، اگر نيرنگ ناپسند نبود من زيرك ترين افراد بودم، ولی هر نيرنگی گناه و هر گناهی نوعی كفر و انكار است. روز رستاخيز در دست هر حيله گری پرچمی است كه با آن شناخته می شود. به خدا سوگند، من با فريبكاری غافلگير نمی شوم و با سختگيری ناتوان نخواهم شد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5784946924779997728.mp3
4.62M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 🔸 شرح 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔷 جایگاه واجبات و مستحبّات 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۳۹ نهج البلاغه می فرمایند: « لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ» ؛ در انجام مستحبّاتی که به واجبات ضرر برساند، هیچ قربت و نزدیکی به خدا نیست. 🔻 می دانیم که در عبادات ، اعمّ از مستحب یا واجب، انجام دهنده عبادت باید قصد قربت بکند، یعنی نیت قربت الی اللّه و نزدیک شدن به خدا داشته باشد؛ امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند که اساساً مستحبّی که انجام دادنش باعث ضرر خوردن به واجب می شود، مایه قربت و نزدیکی به خدا نیست. 🔻 خوب اگر چنین اتفاقی افتاد چه کنیم؟ یعنی ما مستحبی را انجام می دادیم اما ضرر به واجب می رساند؟ 🔻حضرت در حکمت ۲۷۹ پاسخ این سوال را اینگونه می دهند: « إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ» ؛ اگر مستحبات به واجبات ضرر رساند «فَارْفُضُوهَا» آن مستحبات را ترک کنید. بعد در حکمت ۳۱۲ نهج البلاغه امیرالمؤمنین (علیه السلام) یک قاعده کلّی در حوزه روحی و روانی نسبت به مستحبات بیان می کنند . می فرمایند: « إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً » ؛ دلها گاهی وقتها نسبت به مستحبات روی خوش نشان می دهند و گاهی وقتها بی میلی نشان می دهند، « فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ» فقط آن موقعی که دلتان آمادگی دارد و اقبال نشان می دهد و میل نشان می دهد، مستحبات را بر آن تحمیل کنید، اما « وَ إِذَا أَدْبَرَتْ» وقتی دلتان بی میلی نشان می دهد و پس می زند « فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ» ؛ درباره دلهایتان به همان واجبات اکتفا کنید. 🔻از این سه حکمت یعنی حکمت ۳۹ ،۲۷۹ و ۳۱۲ چند نتیجه به دست می آید: 1⃣ قلبهای انسانها معیار هستند برای اینکه کِی به سمت مستحبات برود و کی به سمت مستحبات نرود. 2⃣ درباره واجبات هیچ شرطی نداریم که قلب خوشش بیاید یا نیاید. واجبات را باید سر وقتش انجام داد ولو قلب هیچ میلی نداشته باشد. 3⃣ مستحبات مادامی که به واجبات ضرر نمی زنند و دلها هم به آن میل دارند انجام دادنش خیلی خوب است. 4⃣ اگر مستحبی به واجبی ضرر زد اساساً نمی شود با آن مستحب نیت قربة الی الله کرد، چون دارد یک واجبی را ضرر میزند و باعث ترک یک واجبی می شود، که ترک آن واجب حرام است و با حرام نمی شود قربة الی الله نیت کرد. در اینجور موارد مستحب را باید ترک کرد. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌳شجره آشوب« قسمت صد ونوزدهم» 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻در نتیجه اشعث موفق شد هم با دو قطبی سازی در میان سپاه اسلام، بین نیروهای انقلابی امام و غیر آن تفرقه به وجود آورد و هم از این طریق، سبب ادامه حیات جبهه کفر و شکستن خط مبارزه با کانون فساد شود. 🔻وظیفه دیگر اشعث در جریان حکمیت، مخالفت با داور شدن ابن عباس و مالک اشتر و اصرار بر اینکه حتما یکی از طرف های مذاکره باید یمنی باشد بود. اشعث گفت: آیا کسی جز مالک، این آتش را بر افروخته است؟ وی ابن عباس را نیز به دلیل اینکه قریشی بود، نپذیرفت و با او مخالفت کرد. 🔻 در نهایت وی به همراه یاران خود، ابوموسی را به امام پیشنهاد کردند و گفتند ما به غیر از او به کس دیگری راضی نمی شویم.(منبع این مطالب در گزارش های بعدی ذکر می شود.) یکی از علت های اصرار بر انتخاب ابوموسی، یمنی بودن او بود؛ زیرا اشعث و قبیله کنده نیز که ریاستشان به عهده اشعث بود یمنی بودند. 🔻امام در پاسخ آنها فرمود که می ترسد عمروعاص، ابوموسی را فریب دهد. در اینجا بود که اشعث، جمله ای را ذکر کرد که بسیار حائز اهمیت است. او گفت حاضر است در اثر حکمیت به بعضی چیزهایی که نفرت دارد برسد ولی حتما یک نفر از طرف های مذاکره، یمنی باشد. 🔻این موضع او نشان می دهد وی حاضر بود منافع حزبی و جناحی خود(که همان اصرار بر یمنی بودن یکی از طرفهای مذاکره بود) را بر منافع جمعی و ملی مسلمانان ترجیح دهد. اشعث به خوبی موفق به انجام این مأموریت شد. 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد...
🇮🇷 📝 وقایع کنونی سرزمین‌های اشغالی را چگونه ارزیابی می کنید؟ 🍃🌹🍃 1⃣ دولت نتانیاهو در حال سوق دادن ساکنان مناطق اشغالی به سمت نوعی فروپاشی اجتماعی و رویارویی خیابانی شهرک نشینان است. 2⃣ احتمال اینکه حتی دولت امریکا در تشدید ناآرامی‌ها به مخالفان نتانیاهو کمک کرده باشد وجود دارد چراکه روابط نتانیاهو با هیئت حاکمه فعلی امریکا به دلیل حمایت صریح وی از ترامپ بسیار تیره است. 3⃣ تداوم این وضعیت امکان ریسک‌های بزرگ نظامی و اطلاعاتی در بیرون مرزها را برای نتانیاهو کاهش می‌دهد. ✋ 🔖 🌙 📎 🔖 🔖 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🇮🇷 📝 💬امروز روز هفتم ماه رمضان می‌باشد و یکی از داستان های جز هفت قرآن، داستان حضرت ابراهیم و تظاهر به خورشید پرستی و تبلیغ میدانی حضرت است و نتیجه‌ی آن برای و امروز این است که باید در میان مردم بود و مشکلات اعتقادی و شبهات آنها را حل کرد! 🌐 خوب است اما جای گفتگو را نمیگیرد! ✍میلاد خورسندی ✋ 🔖 🌙 📎 🔖 🔖 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
38.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 🎥 ♦️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «ملّت ایران جبهه‌ی مقاومت را حمایت میکند. ما حمایت از جبهه‌ی مقاومت را صریحاً اعلام میکنیم، و حضور در جنگ اوکراین را قاطعاً رد میکنیم. بدروغ ادّعا کردند که ایران در جنگ اوکراین مشارکت دارد؛ ابداً چنین چیزی نیست؛ ما هیچ مشارکتی نداریم. جنگ اوکراین را در واقع آمریکا راه انداخت؛ برای گسترش ناتو به سمت شرق، مقدّمات این جنگ را در واقع آمریکا به وجود آورد؛ الان هم بیشترین سود را، بیشترین بهره را آمریکا از جنگ اوکراین میبرد. مردم اوکراین بیچاره‌ها دچار مشکلند، سودش را کارخانجات اسلحه‌سازی آمریکا میبرند؛ لذا با اتمام جنگ اوکراین همراهی نمیکنند؛ آمریکا مانع کارهایی است که باید انجام بگیرد تا این جنگ تمام بشود و نمیگذارد؛ آنها از اتمام جنگ اوکراین ناراضی هستند.» ۱۴۰۲/۰۱/۰۱ ✋ 🔖 🔖 🔖 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
[ 🌠 ] 📆| 💠 دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان 🌙 📎 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
نام رمان: براساس واقعت دلاوری ها و رشادتهای شهدای https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌸🤍🌸🤍 🤍🌸🤍 🌸🤍 🤍 یهو دیدم که بستنی اش رو پرت کرد روی کتابام..اول اش حس پیروزی می کرد اما نمی دونم توی چهره ام چی دید که ترسیده عقب رفت . سرش داد زدم _ببین با کتابام چیکار کردی؟ دستم رو بردم سمت موهاش که موهاشو بکشم شروع کرد به جیغ زدن که به داداشم میگم . دست هامو گذاشتم روی گوشم _خب حالا عاطفه من که نکشیدم اینجوری جیغ میزنی حالا که به کارام فکر می کنم چجور دلم اومده بود سرِ سیده ی نسل حضرت زهرا (س) اینجوری داد بزنم . +من به داداشم میگم تو می خواستی منو بزنی.. _عاطفه الکی نگو من نمی خواستم اینکارو بکنم... دروغگو دشمن خداست . +چرا ..دروغ نمیگم می خواستی اینکارو بکنی. _باشه حالامن چیکار کنم که نگی موهاش رو دور انگشت هاش میپیچوند و ژست آدم های متفکر و به خودش گرفته بود. +منم باید یکی بزنم تو گوشِت _عاطفه من نزدمت +هه هه می ترسی _نخیر... بیا بزن اصلا کتک ناجوانمردانه ای خوردم ....دست سنگینی داشت. _بیا دیگه زدی...دلت خنک شد.. حالا برو تا درسمو بخونم اومد جلو دستشو گذاشت روی صورتم +درد داشت!!؟ نه به اون خشونت اش ...نه به این مهربونیش... _عاطفه جان برو پیش بچه ها تا من درسمو بخونم. به بستنی اش که روی کتابم بود نگاهی کرد +بستنی ام!؟.. _من به سجاد میگم برات بخره خوبه؟ حالا برو بعدا متوجه شدم اون لحظه ای که عاطفه زده توی گوشم،عمه طاهره اونجا بوده...با عکس های مختلف /: مطمئنا عاطفه منو یادش نمیاد ...از این خاطرات لبخندی روی لب هام نشست که یکی هولم داد... +امیر..کجایی دکتر _نمی دونم سجاد سجاد سرش رو تکون داد و نفس اش رو بیرون داد +بلند شو داداش ..همه رفتن پاشو تا بریم.. ،،،،، "ساجده" با گلرخ و عاطفه نشسته بودیم .گلرخ از استرس های خودش زمان خاستگاری تعریف می کرد. گلرخ+خیلی سریع گذشت ...اما خداروشکر سجاد واقعا مردِ منطقی و خوبیه من و عاطفه باهم خداروشکری گفتیم .نگاهم به علیرضا افتاد .داشت با تسبیح قدیمی توی دست هاش ذکر می گفت. وقتی بقیه هم از زیارت برگشتن به بیرون از حرم رفتیم . دوربین عکاسیم رو درآوردم تا چند تا عکس از حنین بندازم .حنین دست هاش رو باز کرده بود و می دویید.همون لحظه ازش عکس انداختم . روی عکس اش زوم کردم . چشم هاش رو بسته بود و داشت می خندید. . 🤍 🌸🤍 🤍🌸🤍 🌸🤍🌸🤍 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌸🤍🌸🤍 🤍🌸🤍 🌸🤍 🤍 ،،،،،، تو راه برگشت از حرم بودیم ...عاطفه از تویِ ماشین به گنبد نگاه کرد و سلام داد. ختدیدم و گفتم _تو حرم سلام میدی اینجا هم سلام میدی!؟ +می دونی ساجده... به نظرم تویِ زیارت لازم نیست حتما دستت به ضریح برسه یا جلوی ضریح بایستی همینکه دلتو راهی کنی کافیه البته اینم بگم فضای روحانی حرم فرق که داره اینجا همه جا صحن خانوم حضرت معصومه(س)هست نگاهی به گنبد انداختم‌...دستِ خودم نبود دستم رو گذاشتم روی سینه ام و سلام دادم ...قلبم تند تند میزد یک حس غریبی بود نگاهم به گنبد بود تا وقتی که علیرضا دور زد و گنبد از دید من خارج شد. ،،،،،،، توی آلاچیق داخل پارک حصیر انداخته بودیم.کنار عاطفه و گلرخ نشسته بودم تا چایی ام یخ کنه.. نگاهم به حنین بود . برای خودش هم بازی نداشت و این چند وقت با من جور شده بود. حنین اومد سمتم +دوستم..منو میبری تاب بازی لبخند شیطانی ای زدم . خب خودمم تاب بازی دوست داشتم به عاطفه اشاره کردم که حنین میگه بریم تاب بازی. با عاطفه بلند شدیم.. صندل های صورتی رنگ حنین سادات رو پاش کردم و راه افتادیم. +عاطفه خانم علیرضا بود. عاطفه+بله علیرضا+وایسا من و امیر هم بیایم اومد جلوتر +تنها نرید تو پارک اعتباری نیست من و عاطفه و حنین جلو راه میرفتیم و علیرضا و امیر هم پشت سرمون . ای کاش سجاد هم میومد بین این دوتا من معذبم... ولی چه جور شدن این دوتا باهم.. علیرضا و امیر کنار هم و عاطفه هم کنار علیرضا نشست. حنین با کمک من روی تاب نشست منم قصد داشتم پشت حنین وایسم و تاب بازی کنم اما از علیرضا می ترسم ...نمی دونم چرا رفتارش یجوریه انگار از من بدش میاد.. بادیگارد /: حنین رو هول میدادم باهاش شعر معروف رو می خوندم. صدای امیر پشت سرم اومد. +ساجده! برگشتم سمتش _بله!! +میخواستم باهات در مورد یک چیزی صحبت کنم. نزاشتم حرفش تموم بشه کامل چرخیدم سمتش _چیی؟! +هیچی .. فقط امشب...چیزه...میگم میشه تو که با عاطفه خانم رفیق تری ازش بپرسی قصد ازدواج نداره...چمیدونم نظرش در مورد من چیه خیلی تعجب کردم یعنی چی؟ _نمیفهمم امیر!! +ساجده من که خواهر ندارم ...بیا و برام خواهری کن فقط ضایع نباشه هاا یجوری ببین نظرش چیه؟ من براش خواهری کنم.....تو دلم به خودم یک پوزخندی زدم..سرم رو برگردوندن طرف حنین بدون اینکه نگاهش بکنم گفتم: _آره حتما...پسرعمو تو پوست خودش نمی گنجید لبخندی زد +ازت ممنونم جبران می کنم برات دست حنین رو گرفتم _حنین بریم یکم هم سرسره بازی کن تا بریم از کنار امیر رد شدم با حنین راه افتادیم و رفتیم طرف سرسره پایین سرسره ایستاده بودم سرسره توی دید علیرضا نبود میخواستم با حنین برم بالا و بازی کنم اما دیگه حال و حوصله ای نداشتم. اما چه بهتر که امیر این حرفارو زد ... اینجوری برای خودمم بهتر شد. ،،،،،،، دست حنین رو گرفتم. رفتیم طرف عاطفه و علیرضاه عاطفه با لب خند نگاهم می کرد عاطفه+زحمت کشیدی ساجده جان _خواهش میکنم خییلی بهمون خوش گذشت مگه نه؟ حنین+اره خیلی..از تونلی هم رفتیم عاطفه سرزنش وار گفت حنین.... اون تونلی خطرناکه چند بار گفتم نرو حنین+با دوستم رفتم عاطفه+با دوست و غیر دوست نداره که...دوستاتم مثل خودت هستن حنین+چشم دیگه نمیرم نفس راحتی کشیدم..خداروشکر کسی نفهمید اون دوستمی که حنین گفت من بودم.... علیرضا از جاش بلند شد دست حنین رو گرفت . اشاره ای به امیر کرد و رفت. نشستم کنار عاطفه تلفن امیر زنگ خورد فکر کنم از بیمارستان بود چون چند تا اصطلاح پزشکی به کار برد _داداشت کجا رفت؟ +رفت بستنی بگیره بخوریم خنده دندون نمایی زدم... _الان باید بریم یک جای خلوت بشینیم بخوریم؟؟ عاطفه با لبخند گفت: این دَر به اون دَره سرم رو سمت آسمون که سیاهی مطلق بود گرفتم _خودت گفتی دیگه +شما مهمان ما هستین....هرجور شما راحتین لبخندی زدم و نگاهی به امیر کردم. _زندگی مثل شهدا سخته +سخت نیست ساجده جان.... ما فکر می کنیم شهدا کاری انجام دادن که شهید شدن......اما در واقع شهدا خیلی کار هارو انجام ندادن که شهید شدن متوجه ای که .. خیلی کار ها ... ،،،،،،، . 🤍 🌸🤍 🤍🌸🤍 🌸🤍🌸🤍 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
موکب حضرت رقیه سادات 1677722546035.mp3
4.28M
هر روز گوش کنیم اگرچه در حد یک دقیقه باشد علیه السلام فرمودند :که هر صبح و شام بر مصائب علیه السلام گریه می‌کنند آخ بابا سلام ... حجت الاسلام میرزامحمدی روضه https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─