eitaa logo
زیرسایه 🙏 حضرت مهدی(عج)اللهم عجل لولیک الفرج بحق مادرش زهرا🙏😔
63 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
5.3هزار ویدیو
76 فایل
امام حسین 🌹زمانمان روتنها نگذاریم اللهم عجل لولیک الفرج 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
11.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴تصاویری دیدنی از موکب جبهه جهانی شباب المقاومة با خادمانی از ملیت‌های مختلف جهان 🔸موکبی کم‌ نظیر به یاد شهید سلیمانی در شهر کربلا کانال بزرگ مداحی https://eitaa.com/emamhossenman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟢 💠 این قلب، خدا را می‌خواهد...  🔹 یک راه مطمئن و آسان که می‌توان با انجام آن همیشه خدا را در نظر داشت، ذکر و یاد خداست. 🔹ذکر خدا اطمینان و آرامش قلب می‌آورد و اضطراب و نگرانی را از وجود انسان می‌برد؛ از ارتکاب گناهان صغیره و کبیره و تکرار آنها جلوگیری می‌کند و وسوسه های شیطان را خنثی می‌کند. 🔹 کسی که فراوان به یاد خداست یعنی او را دوست دارد، و وقتی خدا را با صفاتی مانند حکیم، علیم، رحمان و رحیم یاد کردی، این صفات خدا تو را به سمت پدر نازنینی سوق می‌دهد و خدا یاد و انتظار او را در دلت زنده می‌کند. 📚 رعد/۲۸؛ عنکبوت/۴۵؛ آل عمران/۱۳۵؛ اعراف/ ۲۰۱ 🔰ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠دعای فرج در خشکسالی غیبت! 🔹کمتر از پنج سال داشتم، در یزد خشکسالی بود، یادم می آید اسفند ماه بود، پدرم بیل و مقداری گندم برداشت و راهی زمین شد من هم به دنبالش. بیل که می‌زد از زمین خاک بلند می‌شد! 🔹در عالم خودم گفتم: پدر این بذرها سبز نمی‌شوند! باید زمین خیس باشد که گندم بکاری. هنوز چشمان اشک آلود مرحوم پدرم و جوابش را از یاد نمی برم! پسر کفر نگو، من دانه‌ها را زیر خاک می‌گذارم، هر چه روزی مور و حشرات باشد می خورند هر چه را هم خدا خواست سبز می‌شود! 🔹اسفند بدون بارش گذشت. فروردین و اردیبهشت آمدند و بدون باران رفتند. خرداد بود که به خودم گفتم؛ دیگر باران نمی آید می روم به پدرم می گویم دیدی گفتم بی‌خود گندم نکار سبز نمی‌شود! 🔹یک روز لکه‌ای ابر در آسمان پیدا شد، بارید و … آن سال در روستای ما فقط پدرم بود که گندم برداشت کرد، به خاطر خشکسالی هیچ کس چیزی نکاشته بود. روزگار سختی بود. پدرم محصول را که برداشت قدری را برای آذوقه‌ی خودمان نگه داشت بقیه را به هر که نیاز داشت می‌داد. 🔹پیرمرد حرفش که به اینجا رسید در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود و صدایش کمی می‌لرزید ادامه داد: امروز دعاهای فرج خودم و دیگران را در این خشکسالی غیبت، شبیه همان بذری می‌بینم که پدرم آن روزها به امید رحمت خدا کاشت و جواب گرفت!…