eitaa logo
دلــنامہ|قرآن
2.1هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
511 ویدیو
17 فایل
⌠ هُمَّ إِنَّــا نَشْــــكُو إِلَـــــيْكَ فَــقْــــدَ نَــبِيِّنَا غَــيْبَــهَ وَلِـيِّنَا؛ آقــــا بــــیا آقــــا بــــیا... :) به صــرفِ جرعه‌‌ای چای، و ذکــرِ دلتنــگی..! ⌡ در گعده‌های دیگه میزبانتون باشیم؟🌿 @az_khat_bego :: @CheshmatoBeband ::
مشاهده در ایتا
دانلود
حدیثِ دل:) بر مومنان حرام است که به موی زنان شوهر دار و غیر شوهر دار نگاه کنند چراکه موجب تحریک شهوت و کشیده شدن به فساد می شود. -امام ࢪئوف(؏) .🌱. عزیزی که میفرمود مو چیه که موجب تحریک میشه!؟ امام کار بلد و گره گشای زندگیه! - حدیث امام رو دریاب(: دِلنـامہ ¦ @az_del_bego
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ«۲انفال» مؤمنان، تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان میگردد؛ و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده می‌شود، ایمانشان فزونتر می‌گردد؛ و تنها بر پروردگارشان توکل دارند. +نگذاریم‌قرآن‌مهجور‌بماند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داریم گرانمایه ترین ثروت عالم یک رهبر و اورا به جهانی نفروشیم🌿✨ 🎥سربازهای‌رهبر🌿 دلنآمه | @az_del_bego
دلــنامہ|قرآن
داریم گرانمایه ترین ثروت عالم یک رهبر و اورا به جهانی نفروشیم🌿✨ 🎥سربازهای‌رهبر🌿 #لبیک_یا_خامنه_ای
• آیت الله شوشتری : نزد هر استادی رفتید اگر بر دریا راه می‌رفت، اگر پرواز میکرد، اگر غیب می‌گفت، اما با رهبر معظم و معزز انقلاب زاویه‌ داشت، سریع برخیزید و بیرون بروید که او شیطان مجسم است. @az_del_bego | دلـنامہ
يَا سَامِعَ الشَّكَايا🌿 تنها‌شنوای‌صدای‌دلهای‌شکسته‌شمایی
قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَىٰ عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَىٰ ۗ آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ«۵۹نمل» بگو: «حمد مخصوص خداست؛ و سلام بر بندگان برگزیده‌اش!» آیا خداوند بهتر است یا بتهایی که همتای او قرارمی‌دهند؟! +همیشه‌که‌نباید‌‌لب‌به‌شکایت‌گشود یکبار‌هم‌از‌نعمت‌های‌بی‌شمارش‌تشکر‌کن
دلــنامہ|قرآن
حسین خیلی شبیه فاطمه بود. همه از تولدش خوشحال و راضی بودیم. پیامبر کام حسین را هم با خرما برداشتند.
بعد از نماز ظهر، نماز مستحبی می‌خواندم که نیازمندی وارد مسجد شد. _ خدا می‌داند که به به کمکتان احتیاج دارم. کسی اعتنا نکرد. _ خدایا شاهد باش من در خانه ات به این مردم رو زدم؛ اما کسی دستم را نگرفت. در رکوع بودم. همیشه موقع نماز، انگشتر عقیق سرخ یمنی ام را دست می‌کردم. همان انگشت کوچک دست راستم را سمتش دراز کردم. جلو آمد و انگشتر را از انگشتم درآورد. هم زمان با پیامبر سلام نمازم را دادم. دست هایشان را بلند کردند. _ خدایا! برادرم موسی از تو خواست… برادرش هارون را کمک حالش قرار دهی تا نیرویش زیاد شود. من هم از تو می‌خواهم، علی را یاورم قرار دهی تا پشتم به او گرم باشد. هنوز جمله ایشان تمام نشده بود که آیه نازل شد. _ دوست و یاور شما، فقط خدا و پیامبرش محمد هستند. به علاوه مؤمنانی [مثل علی بن ابی طالب] که ارکان نماز را متواضعانه و کامل به جا می‌آورند و در حال رکوع به نیازمندان زکات می‌دهند. 📚بخشی از کتاب «حیدر» به قلمِ "آزاده اسکندری" @az_del_bego | دلـنامہ
دلــنامہ|قرآن
قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَىٰ عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَىٰ ۗ آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْ
• علیرضا پناهیان : آدم دوست دارد خوبی ها و رنج های خود را برای دیگران تعریف کند و یا آنها را از زبان دیگران بشنود. اما خدا دوست دارد شایستگی مصاحبت با او را پیدا کنیم، برای همین باید اینگونه گفتگوها با دیگران را کم کنیم. نباید دنبال آبرو پیش دیگران و گدای محبت دیگران باشیم، تا خدا قلب ما را پر کند. @az_del_bego | دلـنامہ
4_5951801894513936593.mp3
10.25M
دل را به خدایت بسپار قلمت را به کاغذ او... @az_del_bego2
دلــنامہ|قرآن
دل را به خدایت بسپار قلمت را به کاغذ او... @az_del_bego2
گویا خواب بودم یا که بیدار سرگردان انتهای یک دشت بی انتها با آفتابی سوزان نفسم شیب نا ملایمی را می پیمود به دنبال چه؟! نمیدانم! نگاهی کردم به آسمان یا به زمین دویدم به سوی شمال یا به جنوب آه، به دنبال چیستم؟! انگار بغضی در گلوست صورت را باد با گرما و کمی غبار که مخلوط با اشک است نوازش می کند کجایم؟! فریاد، نمی آید سخن، نمی گوید نگاه، نمی کند و فقط دست سایه‌بان آفتاب سوزان است ناگاه چشم گره در اثر یک قلم و نگارش خطِ بر کفِ دست آه ای رفیق دیر آمدی وعده ما ناکجا آباد.
دلــنامہ|قرآن
يَا سَامِعَ الشَّكَايا🌿 تنها‌شنوای‌صدای‌دلهای‌شکسته‌شمایی
يَا دائِمَ اللُّطْفِ🌿 لطفت‌مدام‌باد‌که‌ما‌بی‌لیاقتیم
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا«۷۰احزاب» ای کسانی که ایمان آورده‌اید! تقوای الهی پیشه کنید و سخن حق بگویید... +ارزش‌تو‌بالاتر‌از‌آن‌است‌که‌ هر‌چیزی‌رابر‌زبان‌آوری
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ✨ ای دستت به مهر گشوده
فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ ۖ...«۵۰ذاریات» پس به سوی خدا بگریزید +ما‌که‌جز‌خدا‌کسی‌رانداریم بیهوده‌به‌چه‌دل‌سپرده‌ایم؟
5.mp3
1.86M
•تاحـالابہش‌‌فڪر‌کردۍ‌، کہ‌چـرا‌آدم‌خوبے‌شدی؟• 👤استادپناهیانِ‌عزیز دِلنآمه | @az_del_bego
دلــنامہ|قرآن
بعد از نماز ظهر، نماز مستحبی می‌خواندم که نیازمندی وارد مسجد شد. _ خدا می‌داند که به به کمکتان احتیا
پیامبر فرمودند : اگر میخواهید علم آدم، همت نوح، خوی ابراهیم، مناجات موسی، زهد عیسی و هدایت و علم من را ببینید به جوان قابلی که الان از در وارد می‌شود، نگاه کنید. همه گردن ها سمت در چرخیده بود که وارد مسجد شدم. از بین صف ها، جلو رفتم. پیامبر حوله را دستم دادند. _ تو لایق این هدیه‌ای. کفِ دستان فراخ پیامبر همیشه معطر بود. حوله بوی ایشان را می‌داد. تشکر کردم. یک راست به بازار بقیع رفتم، فروختمش. همان جا توی بازار روی زمین نشستم. نیازمندان مهاجر و انصار دورم حلقه زدند. پول‌ها را بینشان تقسیم کردم. نمی‌دانستند با چه زبانی تشکر کنند. به خانه رفتم درحالی که حتی یک دینار از آن پول هم ته جیبم نبود. صبح روز بعد پیامبر را دیدم. _ علی جان! در عوض سه هزار مثقال طلایی که دیروز نصیبت شد، نمی‌خواهی ما را مهمان کنی؟ _ چرا که نه؟ لبخند پیامبر پررنگ تر شد. _ پس من و حذیفه و عمار و سلمان و ابوذر و مقداد فردا برای صبحانه به خانه تان می‌آییم. آن روز را حسابی کار کردم؛ اما خرج مهمان ها در نیامد. فاطمه امیدوارانه حرف می‌زد. _ ابالحسن! قربانت شوم، خدا روزی رسان است. صبح فردا در زدند. پیامبر مثل همیشه زودتر از همه سلام کردند. صورتم از خجالت عرق کرده بود. به داخل دعوتشان کردم. به آشپزخانه پیش فاطمه رفتم. ظرف بزرگی از غذا کف زمین بود. _ علی جان! قربانت شوم، خداوند هرکس را که بخواهد، بی حساب روزی می‌دهد. سفره را پهن کردم. فاطمه غذا می‌کشید و من در سفره می چیدم. باز مثل همیشه شدم، شاد و شوخ. مقداد در گوشم خواند: _ ابالحسن! در جمع های خودمانی، مثل ما هستی. متواضع، نرم، هماهنگ؛ اما با همه گشاده رویی ات، هیبتی داری که آدم احساس می‌کند اسیر دست و پا بسته ات است. لبخند زدم. دست بردار نبود. _ ابوتراب! صورتتت از زیبایی مثل ماه شب چهارده می‌درخشد. گردنت انگار آبریز نقره است. چشم آدم که به تو می‌افتد، اصلا حیران می‌شود. تا می‌خندی، دندان هایت مثل مروارید های منظمی پیدا می‌شوند… 📚بخشی از کتاب «حیدر» به قلمِ "آزاده اسکندری" @az_del_bego | دلـنامہ
دوستانی که کانالی دارند که فعالیت اقتصادی در اون می‌کنند و کارشون به تولید کالای ایرانی یا فروش کالاهای ایرانی مربوط میشه به حقیر پیام بدهند تا بصورت حمایتی کانالشون رو معرفی کنیم🌱 @seyedebrahim25 شرط معرفی ایرانی بودن کالاست❤️ بر شما مبارک
انا لله و انا الیه راجعون یکی دیگر از علمای بزرگ تشیع دنیای فانی را ترک نمودند آیت الله گلپایگانی (ره) دعوت حق را لبیک گفتند خداوند رحمتشان کند فاتحه ای قرائت بفرمایید 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•• امام خمینی رحمت‌الله‌علیه : اونهایی که به ما اشکال میکنند که‌ چرا با قدرت های فاسد سازش‌ نمیکنید یا جاهل هستند یا‌مزدور ..... دلنآمه | @az_del_bego
دلــنامہ|قرآن
•• امام خمینی رحمت‌الله‌علیه : اونهایی که به ما اشکال میکنند که‌ چرا با قدرت های فاسد سازش‌ نمیکنید
اگر آمریکا و اسرائیل " لااله‌الا‌الله " بگویند، ما قبول نداریم ؛ چرا که آنها میخواهند سر ما کلاه بگذارند . آنها که صحبت از صلح میکنند ، میخواهند منطقه را به‌جنگ بکشانند . 👤حضرت‌ِ‌امام
••یک‌دنیا‌درس‌برای‌زندگی‌در‌یک‌نامه•• 🌻تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است.✨ عزیزم امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند♥️🌿 "بخشی از نامه امام خمینی به همسرشون"
|| یک‌جرعه‌کتآب || سید احمد خمینی نقل میکند که ‌‏وقتی شاه رفت، امام تصمیم گرفتند به ایران بیایند؛ ولی در ایران همه تقریباً‌‎ ‌‏مخالف سفر امام از پاریس بودند. تلفن پشت تلفن می زدند که داستان را به امام بگو... من هم می گفتم. اما امام‌‎ ‌‏تصمیمشان را گرفته بودند. هواپیمایی اجاره شد، بنا شد هرکسی پول کرایه خودش را‌‎ ‌‏بدهد ، لذا امام فقط کرایه خودشان و من را دادند. ‌ ••📖برداشت هایی از سیره امام خمینی جلد۲، صفحه ۳۹۷••
دلــنامہ|قرآن
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ✨ ای دستت به مهر گشوده
يَا نِعْمَ الطَّبِيبُ🌿 دارو‌فروش‌خسته‌دلان‌را‌دکان‌‌کجاست؟