#ڪوه پرسید ز #رود
زیر این سقف ڪبود
#رازماندن در چیست؟
گفت در #ماندن تو
رود پرسید و من ؟
گفت در #رفتن تو
#بلبلی گفت و من
خنده اے کرد و گفت در #غزلخوانے تو
آه از آن #آبادی
که در ان #ڪوه رود
رود #مرداب شود
و در ان بلبل سرگشتہ سرش را بہ #گریبان ببرد
و نخواند دیگر
من و تو ، چون بلبل و ڪوه و رودیم
#رازماندن جز در #خواندنمن #ماندنتو رفتن #یاران #سفرڪردهمان نیست ... #بدان !