چه خوشبختم من!
این غزل و خانم زینب یوسفی سرودند
که زمانی معلمش بودم
صدایت را شنیدم من صدایت را از آن آخر
کتابت را به من دادی، گرفتم ! نه ... گرفتم پر
فقط از مدرسه یکریز تا خانه غزل خواندم
نخورده چشم این صحرا به بارانی بهاری تر
و من شعر تو را خواندم ، نگاهم را عوض کردی
برایم شعر جوشاندی ، کجا حالی ازین بهتر
منم آن حوض بهمن ماه یخ بسته بدون شعر
تو باران پس از برفی ، صدای لیلی آذر ...
سه سالی هست دلتنگم چونان رودی که بی دریاست
بتاب ای آفتاب من ! به روح سرد این پیکر
فقط از لطف دریایت کمی جوشید مردابم
اگر قدری شدم شاعر ، اگر مِی دارد این ساغر
#زینب_یوسفی
#باران_پس_از_برف
#لیلی_آذر
@azam_saadatmand
هنوز عاشقه تهران هنوز دیوونه اس
هنوز لبریز از جیکجیک مستونه اس
هنوز کوچه و پس کوچههاش پر از حرفه
هنوز پاتوق گنجشککای پرچونه اس
چقدر گیج و عجوله چقدر بینظمه
چقدر طرز نگاهش عجیب و وارونه اس
صدای ساز میاد از عبور پنجرههاش
هنوز عاشق اون دورهگرد بیخونه اس
جنون سبز نسیمش هنوز میرقصه
هنوز سایۀ سرواش بلند و مردونه اس...
#اعظم_سعادتمند
پن:از خیابانهای پایتخت
@azam_saadatmand
از بین چهار کتاب منتشر شدهام فقط "باران پس از برف" از نمایشگاه مجازی کتاب قابل خریداری است https://book.icfi.ir/book?search=%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86+%D9%BE%D8%B3+%D8%A7%D8%B2+%D8%A8%D8%B1%D9%81&searchType=quick-search
با اینکه در زمانهی بیداد میتوان
سر را به چاه صبر فرو برد و داد زد
یا میتوان که سیلی فریاد خویش را
با کینهای گداخته ،بر گوش باد زد
گاهی نمیتوان به خدا حرف درد را
با خود نگاه داشت و روز معاد زد
#محمد_علی_بهمنی
@azam_saadatmand
به همان اندازه که آدمهای قابلمه به دست ایستاده در صف نذری محرمهای محلهی قدیمیمان در آذر برایم قابل درک و قابل احترام اند،آدمهای کتاب به دست ایستاده در صف طویل گرفتن امضا از یک آدم مشهور در نمایشگاه کتاب به نظرم رقتانگیزند.
#اعظم_سعادتمند
#از_چهار_ساعت_در_نمایشگاه_کتاب_قدم_زدن
@azam_saadatmand
به جریان آدمها در راهروها نگاه میکردم از کنار آدمهای آشنایی با سلام و علیک یا بی سلام و علیک میگذشتیم به دوستم گفتم من آدم شلوغی نیستم دوست دارم زودتر از سرگیجهی میان راهروها خودم را نجات بدهم اما دوستم میگفت ببین! چقدر شور زندگی! اما من جز سکونت تصنع و تقلای نافرجام یک ماهی برای بیرون پریدن از تُنگ چیزی نمیدیدم
و اذان ظهر بود که مرا نجات داد.
#اعظم_سعادتمند
#از_چهار_ساعت_در_نمایشگاه_کتاب_قدم_زدن
@azam_saadatmand
تعدادی از دوستان دربارهی تهیهی کتاب " لیلی_آذر " پرسیدهاند،سایتهای فروش اینترنتی کتاب زیادی را نگاه کردم،متاسفانه نسخهی کاغذیاش تا جایی که خودم پیگیری کردم موجود نیست،ولی میتوانید از اینجا: اپلیکیشن_طاقچه نسخهی الکترونیکی آن را تهیه بفرمایید.
@azam_saadatmand
این چند صفحه از کتاب کارگاه شعر استاد #اسماعیل_امینی را دوست عزیزی برایم فرستادند
@azam_saadatmand
"در این کوچههایی که تاریک هستند
من از حاصل ضرب تردید و کبریت میترسم"
#سهراب_سپهری
سلام دوستان،تعداد خیلی محدودی از این مجموعه غزل عاشورایی و دوباره منتشر کردم اگر دوستی تمایل به خرید کتاب داره تا فردا پیام بده.
@azamsaadatmand
@azam_saadatmand
ستاره ای ناشناخته ام که سوخت
و بادهای کیهانی
غبارش را پراکندند
در خالی میان کهکشانها
این نقطۀ روشن
از میلیاردها سال پیش
خاموش است
#اعظم_سعادتمند
پن:از وبلاگ نویسی های دهۀ 80
@azam_saadatmand
"بزرگترین سعادت برای یک انسان این است که
با یک روح بزرگ در زندگی اش برخورد کند
اما انگار رسم خلقت این است که
بزرگترین سعادت ها بزرگترین رنجها را هم در خودشان داشته باشند"
از کتاب چمران به روایت همسر شهید
@azam_saadatmand
هر چند ناشیانه فقط دست و پا زدم
میخواستم که در دل دریا شنا کنم...
#اعظم_سعادتمند
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ
به قرآنی که داری در میان سینهات سوگند
که هرگز از تو و از خاندانت دل نخواهم کند
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
مِهر تو را مادر به مادر برده ام ارث
من هم به فرزندانم آن را می سپارم
#اعظم_سعادتمند
چیزی که میخواهم میان این قوافی نیست
مولا،برای از تو گفتن عشق کافی نیست
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
من به باران تند و نمنم تو
دشتهای همیشه خُرّم تو
کوههای سفیدِ پابندت
لالههای دمیده از غم تو
من به آن رودها که میریزند
پای سرسبزی مصمّم تو
من به هر جادهای که همراه است
با قدمهای سخت محکم تو
من به هر روستا به هر شهرت
به تمامیّت معظّم تو
من به هرکس که با تمام وجود
مانده پای سُرور و ماتم تو
به خروش سفید و قرمز و سبز
به شکوه سه رنگ پرچم تو
من به عشق تو رأی خواهم داد
به بلندای اسم اعظم تو...
#اعظم_سعادتمند
#بداهه
#ایران
@azam_saadatmand
سلام دوستان
امروز متوجه شدم که پیامها در ایتا با تاخیر چند روزه به دستم می رسه اگر پیامی و جواب ندادم...به این دلیل بوده که دریافتش نکردم😐
بیخیالِ آنچه در، چنتۀ زمانه است
رأی من سرودنِ شعر عاشقانه است
رأی من کنار تو، تا حرم قدم زدن
زیستن در این مسیر، این نگارخانه است
پشت میز دیدنت،رأی من شنیدنت
با همان قیافۀ دست زیرِ چانه است
همستاره!همنگاه!خیره سمت نور ماه
رو به رویش پگاه، راه ما روانه است
سبز یا سپید و سرخ،بر لبانم اسم توست
رنگهای پرچمت،متن یک ترانه است
*
ای شمال و ای جنوب، ای شروق و ای غروب
انتخاب من همین خاک بیکرانه است
#اعظم_سعادتمند
#ایران
@azam_saadatmand
هزار سال گذشت و خزان تمام نشد
چه عمرها که در این سالها حرام نشد...
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand