"هرگاه بخواهم علاقهام را به تو بیان کنم گوش ملول میشود از درازی سخن"
از سید علی قاضی به آیتالله محمد حسن الهی طباطبایی
از میان تمام مکانها نجف
و از میان تمام زمانها
روزگار سید علی قاضی و شاگردانش.
کاش در نجفِ روزگار سید علی قاضی زندگی میکردم روزگاری که قاسم فاسقش با محبت سید علی قاضی قاسم زاهد میشود....
این روزها کهکشان نیستی را میخوانم و دلم نمیخواهد این کتاب تمام شود
پن :کهکشان نیستی اثر محمد هادی اصفهانی است.
کجایی ای صدای آبی مادر که دلتنگم
کجایی لهجهی مهتابی مادر که دلتنگم
#اعظم_سعادتمند
May 11
May 11
خم میشوند تا به کمر در آن
سطل زباله میدهد اینجا نان
سطل زباله ناجی مردی که
ماندهاست در مخارج فرزندان
سطل زباله ناجی آن زن که..
نامش چه بود؟مریم یا ریحان؟
سطل زبالههای عزیز شهر
کم نیستید از گل و از گلدان
هر شب در انتظار شما هستند
چشمان پشت شیشهی رستوران
تنها در این زمانه شما هستید..
تنها شما به فکر تهیدستان
#اعظم_سعادتمند
پن:خستهام از مسافت میان دو سر پناه...
۲۶ مهر ۱۴۰۱
ده و سی دقیقهی او.
سرد است و سپید و ساده زیبایی من
سنگین شده در برف شکیبایی من
گنجشکک من! بدان خودم را دیدی
کاجی دیدی اگر به تنهایی من
#اعظم_سعادتمند
دلم برای پست گذاشتن در کانال تلگرامم تنگ شده...دو بیت شعری حرفی چیزی مینوشتم و کلی سبک میشدم...
گرچه همه دویدن و دویدن است زندگی
خسته نمی شود ولی پیلتن است زندگی
هرچه که زخم تر شده، سِرّ شده سخت تر شده
پوست کلفتتر شده کرگدن است زندگی
با حرکات عاشقش با سکنات فارغش
با همهی دقایقش شکل من است زندگی
میکشدت قدمقدم در پی خویش غم به غم
صحبت اوست مغتنم آه! زن است زندگی
#اعظم_سعادتمند
پن:برای مفاصلم که آوازهخوانهایی برای تمام فصولند..
پن۲:لوپوس خستهام کرده است...
@Autumn_sparrows
کاش میشد برگردم به وقتی که مامان زنده بود بابا زنده بود..توی همون خونهی شصت متری با هشت تا بچهی شلوغ...به اون سالهای بیخیالِ مال دنیا و بیخیالِ آدمهای چند رنگش..به اون سالها که اینقدر خوبی و بدی به هم آمیخته نبود...