در پیش روی ما خیابانی که باریک است
پر می زنی اما جهان پشت ترافیک است
اخبار صبح شنبه از خون تو می گوید
خون تو یعنی جمعۀ دیدار نزدیک است
اخبار میگوید تو را کشتند و در گوشم
این جمله مثل آخرین دستور شلیک است
خون تو چون انبار باروت است، خواهد زد
آتش به سر تا پای دنیایی که تاریک است
آری، شهادت عین آزادی ست مرد، ای مرد!
این بیت ها تنها برای عرض تبریک است
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
مرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکاک فلزات
اگر کاشف معدن صبح آمد، صدا کن مرا
و من در طلوع گل یاسی از پشت انگشتهای تو، بیدار خواهم شد
و آن وقت
حکایت کن از بمبهایی که من خواب بودم و افتاد
حکایت کن از گونههایی که من خواب بودم و تر شد...
#سهراب_سپهری
پن:
شاید به یاد آرزوهای تو و سهراب
از نو بسازد پادشاهی دور،کاشانی
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
برای ما که خستهایم و دلشکستهایم نه
ولی برای عدهای چه خوب شد نیامدی
#مهدی_جهاندار
و ای تمام درختان زیت خاک فلسطین
وفور سایهی خود را به من خطاب کنید،
به این مسافر تنها، که از سیاحت اطراف "طور" می آید
و از حرارت "تکلیم" در تب و تاب است
#سهراب
@azam_saadatmand
میکِشی روح مرا چون نقش یک ایوان کاشی
آبیام، سبزم، سپیدم، تا تویی نقّاش باشی
شمع سقّاخانهها تو، گلّۀ پروانهها من
قصّهای هستیم با هم بیتکلّف، بیحواشی
در محبّت تازهکارم، حرفهایی ساده دارم
میسرایم از تو امّا مثل شاعرهای ناشی
تا که بنویسی به من، ای خوشنویس! از مطرب و می
یک نیستان آرزو را عاشقانه میتراشی
مینشینم روبهرویت، خندهرو از گفتوگویت
#حافظت کو تا غزل را باصفاتر چیده باشی؟
#اعظم_سعادتمند
از کتاب #لیلی_آذر
پن:برای ما هر روز بزرگداشت حافظ است
@azam_saadatmand
پاریکال عزیزم امروز سر یک چهار راه خیلی شلوغ خاموش کرد و هر چه تلاش فرمودم برای روشن شدنش بیثمر واقع شد...در نهایت خواستم پاریکال جان را با زور بازو به آن سوی چهار راه هدایت فرمایم که در میان آزارهای کلامی عدهای از مردان شهر عزیز من بالاخره بعد از دقیقهها، جوانمردی از موتورش پیاده شد و کمک کرد و پاریکال را هل داد کنار خیابان پارک کنیم....هنوز پاریکال کنار خیابان است تا فکری به حالش بکنم و فکر کردم چقدر خوب است که هنوز در شهر جوانمردی پیدا میشود.
پن:
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
#مولوی
@azam_saadatmand
گرچه همه دویدن و دویدن است زندگی
خسته نمیشود ولی،پیلتن است زندگی
هرچه که زخمتر شده، سِرّ شده سختتر شده
پوست کلفتتر شده،کرگدن است زندگی
با حرکات عاشقش با سکنات فارغش
با همهی دقایقش،شکل من است زندگی
میکشدت قدمقدم در پی خویش غم به غم
صحبت اوست مغتنم، آه! زن است زندگی
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
فانوسهای روشن فیضیه میدانند
بیجذبهات کار فقیهان جهان لنگ است
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
مردمان شهر را آدم به آدم میشمارم
آشناتر از پدر،از مادری،از هر که دارم...
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
این غزل را سال گذشته برای شهادت هبه زقوت نقاش فلسطینی اهل غزه نوشته بودم...
🌷
بر تنش پیراهنی از زخمهای "دیریاسین" است
رنگ شالش،راز کیف و ردّ کفشش سبزِ خونین است
سرخی اشکش، نگاه عاشقش، لبخند مجروحش
گوشهای از شرح دیدار شهیدان نخستین است
از عبور خاطرات تلخ میگوید به زیتون زار
چون اذان مسجدالاقصی صدایش گرچه غمگین است
زانویش هر شب توقفگاه کشتیها و طوفانهاست
نغمهی لالاییاش بر بارش اندوه،تسکین است
رود اردن طرهای از گیسوان موج در موجش
داستان شانههایش سرگذشت طور سینین است
مرگ هم حتی حریف دستهای پر امیدش نیست
زنده روی بوم نقاشیش رویاهای رنگین است
میدود در جستجوی کودکانش زیر بمباران
کودک دلواپس من، نام این مادر فلسطین است
پن:
در فضای مجازی خواندم که هنرمند فلسطینی#هبه_زقوت به همراه دو فرزندش زیر بمبارانهای یکریز غزه به شهادت رسیدهاند،نقاشیهای این بانو را نگاه میکردم که حاصلش همنشینی این کلمات شد.
#heba_zagout
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
یادآور پروانههای عصر عاشوراست
اخبار طاقتسوز اردوگاه در آتش
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
مانده در من خستگیهایی که دیگر نیستند
قصهی دلبستگیهایی که دیگر نیستند
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
رو بگردان از افاضات طبیب مدّعی
ای پریشانحال!درمان است نام فاطمه
#اعظم_سعادتمند
این بیت هم هدیهی خانم طوسی عزیزم است به این شعر نیمه کاره
عیسی نمرده است اگر هم بیاورد
شیطان به مکر تازه یهودای دیگری
#شهربانو_طوسی
@khateratekhakestari
زنده میماند که شهر دیگری بر پا کند
نام مجروح تو بر دیوارهای سوخته
#اعظم_سعادتمند
#یحیی_السنوار
#شهید_یحیی_السنوار
جهاد،با همهی سرخیاش به هیئت توست
جهاد،قامت تو،طرز استقامت توست
جهاد،چشم تو در لحظههای شلیک است
جهاد،خیره به بر پایی قیامت توست
کنار چفیه و پرچم مقاومت کرده است
نسیم شیشهی عطری که در معیّت توست
چنان دمیدهای از روح خود به اشیائت
که سرو، مبهوت مبل استراحت توست
سکوت کردهای اما صدای تلوزیون
خبرخبر، پی تفسیری از صراحت توست
کتاب و دفتر هر کشتزار زیتونی
از این به بعد به سرسبزی حکایت توست
پس از تو آرزوی سینهسرخها،مرگی
چنان تپنده به زیبایی شهادت توست
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
کسی نمانده که دستی بگیرد از دستم
پلی نمانده که نشکسته است پشت سرم
#زهرا_سادات_هاشمی_گلپایگانی
#ایران
می وزد توفنده بر باروی تو
پرچم "الله اکبر" گوی تو
سرنهاده دشت،روی دامنت
تکیه داده کوه بر بازوی تو
همتلاطم با نهنگان جنوب
ماهیان خطّۀ گیسوی تو
همنورد مرزهای آبیات
چشمهای روشن جاشوی تو
همقدم با سرحدات خاکیات
سروهای رُسته در هر سوی تو
زَهرۀ آن را ندارد دشمنت
تا بیاید فاش، رو در روی تو
دائما مشغول ذکر "یا علی" است
چشمۀ جوشندۀ نیروی تو
*
از غم عالم رهایم کرده است
نغمۀ "یا ضامن آهو"ی تو
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
#ایران_من
حتی اگر جایی هوای بهتری باشد
از آسمانت دل نخواهد کند شاهینم
بر کوههایت لالهای پرحرف خواهم شد
یکروز مرگی سرخ میآید به بالینم
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من میشناسم راه و رسم و خلق و خویت را
بیش از همه اما وطن جان،با شهیدانت...
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
هدایت شده از گنجشکهای پاییز
با رفتگرهای سحرخیز خیابانت
با شور و شوق هفتِ صبح دور میدانت
با حرفهای رادیو در تاکسیهایت
با قبضهای آب و برقت،قیمت نانت
کیف و کتاب و دفتر و نان و پنیر و سیب
با خنده های راه خانه تا دبستانت
با کارگرهای نجیب سخت مشغولت
در هرم تابستان و سرمای زمستانت
از روزهای سختِ با قصد فراموشی
هی راه رفتن راه رفتن زیر بارانت
از لحن میزی که نباید فاصله میشد
در بین دست گرم مردم با وزیرانت
با عینک تحلیلگرهای سیاسی که
گویا خبر دارند از پیدا و پنهانت
با این سرود ملی در بادها افشان،
با جلوۀ سبز و سپید و سرخ طوفانت
با رزم سرداران همواره کفن پوشت
در جنگل و دریا و در کوه و بیابانت
من میشناسم راه و رسم و خلق و خویت را
بیش از همه اما وطن جان، با شهیدانت...
#اعظم_سعادتمند
#ایران_من
#بداهه
@azam_saadatmand
سراپا اگر زرد و پژمردهایم
ولی دل به پاییز نسپردهایم
چو گلدان خالی، لب پنجره
پُر از خاطرات ترک خوردهایم
اگر داغ دل بود، ما دیدهایم
اگر خون دل بود، ما خوردهایم
اگر دل دلیل است، آوردهایم
اگر داغ شرط است، ما بردهایم
اگر دشنهی دشمنان، گردنیم!
اگر خنجر دوستان، گردهایم!
گواهی بخواهید، اینک گواه:
همین زخمهایی که نشمردهایم!
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر بردهایم
#قیصر_امینپور
@azam_saadatmand
رمز پیروزیست در گرداب اشک و خاک و خون
ذکر سربند شهیدان است نام فاطمه
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
طاقت بیاور این زمستان نیز خواهد رفت
سمت بهارانی که در راه است باید رفت
یادت میآید دردهایی را که طی کردیم؟
یادت میآید: آن اَبَر رنجی که آمد... رفت
یادت میآید چشم مادر لحظهی آخر
با آرزوی یک زیارت سوی مشهد رفت
هر آمدن هرچند روزی رفتنی دارد
اما بدون زندگی کردن نباید رفت
باید غمش را در دلت محکم نگه داری
تا دلبری داری، از این دنیا نشاید رفت
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand
کارش شده است رفت و آمد، اتوبوس
در بین دو ایستگاه ممتد، اتوبوس
یک روز بعید نیست از دلتنگی
پرواز کند به سمت مشهد اتوبوس
#اعظم_سعادتمند
#از_بازگشتن_به_خانه
@azam_saadatmand
خراب و خسته و پیر است،ماشین
ندارد نا، زمینگیر است،ماشین
ندیده خیر از آدمها،دوباره
دلش در دست تعمیر است،ماشین
#اعظم_سعادتمند
#از_بازگشتن_به_خانه
@azam_saadatmand
احتمال ریزش یکریز باران قطعی است
در دلم اندوه عصر جمعههای کربلاست...
#اعظم_سعادتمند
@azam_saadatmand