از گناه تا توبه 🇵🇸🇮🇷
#خواستگاری_مدیر_کانال ازگناه تاتوبه2⃣1⃣ هرچقدر می رفتیم جلو می دیدم واقعا خیلی اختلاف داریم اصلا او
#خواستگاری_مدیر_کانال ازگناه تاتوبه3⃣1⃣
بعد مدتی که از دومین جواب منفی دختره میگذشت گفتم اینقدر فحش خوردم و تهمت زدن تا بلکه این دختره جواب مثبت بده و جذب بشه سمت دین
ولی مثل اینکه قرار بود نشه
تا اینکه مدتی که از دومین جواب منفیش گذشت گفتم حالا کارمو با اون پسر خوشگل ک خودشو گنده میدونست و واسه دختر مردم خط ونشون می کشید شروع میکنم
🍃🌸
بچه ها دلم نمیاد اینجا اینو نگم
واقعا دوست دارم اشک بریزم از اینکه خدا اینقدر جریان رو به نفعم تموم کرد
درسته فحش و تهمت هایی بهم زده شد
مسخره شدم
شاید جک دوستای خرابش شدم
اما چون صبوری کردم واسه خدا
و دنبال وظیفم بودم
خدا هم دوران غم و سرشکستگی رو به نفعم تغییر داد و شد دوران نشاط من و دوران غم اون ها
منظورم این نیست من راضیم فلانی توی غم باشه غصه بخوره
منظورم اینه کسیکه مخالفت با خوبیات میکنه و خوبیاتو به چشم ندید میگیره
یکروزی میرسه ک حسابی غصه میخوره و میشه دوران غمش✅
جریان منم همینطور شد
بعد مدت ها اشک و گریه
مدت ها دعا و مناجات
مدت ها دعا توی نمازشب و....
حالا شاید روزگار به نفع من تغییر کرد
و افسار روزگار در دستم بود
❌
یک روز ک دختره مدرسه بود
به داداشش پیام دادم و گفتم عکس فلانی رو بفرست
اونم فکر میکنم گفت براچی گفتم میخوام ببینمش
تا عکسو دیدم سریع ذخیره کردمش😊
بعد پسره عکسو پاک کرد ولی داشتمش😁
خلاصه بعد حدود نیم ساعت یا یکساعت ک دختره از مدرسه میاد داداشش میگه ک من عکسو خواستم
دخترم هول میکنه ک چیشده ک من دنبال عکس اونم
ینی میخوام چکار کنم😒
تا مدتی که بهم بی محلی کرد
منو تو حال خودم رها کرده بود و مسخره شدم
و فحش شنیدم
حالا هم حقش بود تاوان ظلم کردن هاشو بده
جواب ندید گرفتن اون همه خوبی اون همه دلسوزی رو بده
روزگار همینه✅
روزی با توست و روزی علیه تو
💢
بهم پیام میده ک عکسو واسه چی میخواین
منم دیدم به به چقدر حساسن ایشون
گفتم مهدی برگ برنده رو گرفتی
همین که اینقدر هول کرده ینی کاسه ای زیر نیم کاسه س
حالا دوران هول کردن این بودو پسره
به دختره گفتم من دیگه باشما کاری ندارم و از این به بعد فقط با پدرت و مادرت کار دارم
اونم مثلا خواست ادعا کنه کاری نکرده گفت باشه هرکاری میخواین بکنین منم گفتم باشه😁
فک کرده بود میتونه با شجاع بازی
ادا دربیاره ک پشت پرده کاری نکرده
و فکر کرده میتونه چهره واقعیشو همچنان از پدرش مخفی نگه داره
❌🔥
بعد اینکه فهمید من عکس پسره رو گرفتم
از طرفی اسمشو بلدم و میدونم کجاس
دیگه داشت دیوونه میشد
روزگاری ک داشت با اون می چرخید
حالا با من می چرخید
البته از اولم روزگار با من بود😉
دیگه دختره شروع کرد به #عذرخواهی
ک ببخشین و اشتباه کردم
این همه مدت این همه فحش شنیدم و تهمت نگفت اشتباه کردم حالا ک گوی میدان دست من بود ببخشیداش شروع شد
البته اینم بگم خوب بلد بود آدمو دور بزنه
شاید بگین خب عذرخواهی کرده ببخشش دیگه ولی شما نمیدونین چ آدمی بود
آدمی ک فکر میکرد زرنگه خیلی زرنگ
ولی نمیدونست مهدی باقریان داره با خدا معامله میکنه
و این داره با یک پسره لات معامله میکنه
لذا پشتشم به همین لات بازیا و تهدیدا گرم بود
و خیلی خوب جواب زرنگ بازیاشو دادم😊
پیگیری کردم در مورد محل کار پسره
ک کجا کار میکنه
البته از طریقی ک خودشم خبر نداشت
و محل کار پسره رو گیر آوردم و به بابام گفتم
بابا و مامانم میخواستن برن روستای مادریم و شهر این پسره نزدیک روستا بود
خلاصه پدرم میره و با پسره قرار میذاره
😬
#مهدی_باقریان
☑️ eitaa.com/azgonahtatobeh
✅ sapp.ir/azgonahtatobeh