هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
شعرِ من واژه ی من لُبِّ کلامم حسن است
شب سلامم حسن و صبح سلامم حسن است
با حسن زنده و با عشق حسن خواهم مُرد
حُسنِ مطلع حسن و حُسنِ ختامم حسن است
هرکسی زنده به عشق است نمیرد هرگز
زنده ی عشقم اگر رمزِ دوامم حسن است
مثلِ رودم که حسن ذکرِ قعود است مرا
مثل کوهم که شب و روز قیامم حسن است
پدرم هرچه مرا نام نهاده است گذشت
من از این لحظه از این ثانیه نامم حسن است
سرِ من سبز ، زبان سرخ ، سرم هم برود
أیُهاالناس بدانید ; امامم حسن است
.
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
===========================
🔹
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
باغ دل بتول و علی را ثمر حسن
دُر زینب است و لعل حسین و گهر حسن
شاه جهان علیست چه شاهی که بهر او
شد عرش حق اریکه و شد تاج سر حسن
در مدح مرتضی چه بگویم کزان تبار
دختر شدهست زینب کبرا، پسر حسن!
@hosenih
گردون طواف خانهی زهرا کند که گشت
ماه شبش حسین و به شامش سحر حسن
بر منتجب چه نام نهم غیر مجتبی
آن شاه حسن را چه بخوانم مگر حسن
ورد زبان عالمیان نام احمد است
ورد زبان حضرت خیرالبشر حسن
جانم به اهل بیت نبی! هر چهارده
اهل کرامتاند ولی بیشتر حسن
صحرا به یک اشاره شود حجرهی طلا!
باری کند ز لطف به خاک ار نظر حسن
هر روز کوچه کوچه پی سائلان روان
هر شب به کوچه های فلک رهگذر حسن
اندوهگین ماتم فرق علی حسین
اندوهگین روضهی دیوار و در حسن
آید صدای فاطمه بر گوش قدسیان
ای بی کفن حسین...الا خون جگر حسن!
لعنت به هرکه خوار و ذلیلت شمرده است
کوری چشمشان به توام مفتخر حسن
@hosenih
یا ایهاالعزیز! تو عزت عطا کنی!
هرکس که شد گدای تو شد معتبر حسن
جان مرا خدای کند خشت صحن تو
لطفی! که این دعا بشود "کارگر" حسن
از من سلام سوی خداوندگار حُسن
من کیستم؟؟ سلام خداوند بر حسن
شاعر: #علیرضا_نورعلی_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
مانده بودم بدهم دل به علی یا به حسن
دیدم اصلا گره خورده دل مولا به حسن
@hosenih
با علی محکمم و با حسن آرام ، ببین
کوه دل را به علی داده و دریا به حسن
شانه اش خالق کوه است تعجب نکنید
تکیه داده است اگر حضرت زهرا به حسن
سرّ لا حول و لا قوه الا بالله
هست لا حول ولا قوه الا بحسن
زنده شد مرده اگر با دم قدسی ، عیسی
شک ندارم که قسم داده خدا را به حسن
ذکر من هر سحر این است : الهی به حسین
دم افطار خرابم که خدایا به حسن
شیعیان حسن از کفر تبرّی جُستند
بیش از آنقدر که جستند تولّا به حسن
@hosenih
همه از اهل بهشتیم و به محشر برود
هرکه از یک در و من می روم از بابِ حسن
شاعر: #محسن_ناصحی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
فقیر آمد سراغش سیر برگشت
سفیه ساده ،با تدبیر برگشت
کرامت خواست سر بالا بگیرد
حسن را دید و شد تحقیر ،برگشت
@hosenih
هزاران حیله آل امیه
برای جنگ ،بی تاثیر برگشت
خدا تنها خبر دارد که دستش
کجاها رفت تا شمشیر، برگشت
چه آمد بر سرش در کوچه آن روز
که کودک رفت اما پیر برگشت
مسیر خانه تا مسجد ،کم، اما
حسن با مادر خود دیر برگشت
@hosenih
نوشتند او میان کوچه دق کرد
فقط با معجزه ،تقدیر برگشت
برای زینب عاشورا شد آغاز
چو تابوت حسن با تیر برگشت
شاعر: #نفیسه_سادات_موسوی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
غم میخورم با کفترانی که نداری
در حسرت آن آستانی که نداری
@hosenih
این شعر جای روضه هایی که نخواندیم
دفتر به جــای سایبانی که نداری
در خواب دیدم گریه میکردند با هم
رو به ضریحت خادمانی که نداری
رؤیای من , روضه میان "مرقدت" بود
دیگر چه رؤیایی زمانی که نداری
مشهد که رفتم در خیابان هاش حتی
پُر بود از "زائر" , همانی که نداری
@hosenih
**
میترسم آخر بگذری از قاتلانت
در سینه ات جز مهربانی که نداری ...
شاعر: #حمیدرضا_محسنات
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امیرالمومنین__ع__روضه
به گردِ بسترِ تو دادِ بیداد
نشسته دخترِ تو دادِ بیداد
چه سازم با دلِ خود وای ای وای
چه سازم با سرِ تو دادِ بیداد
یتیمی گفت مادر مرکبم کو
فقیری گفت که شمعِ شبم کو
دوچشمانت چرا تار است امشب
مرا کشتی نگو که زینبم کو
طبیب آمد سرش را هِی تکان داد
مرا دستِ بلایی بی امان داد
طبیب امشب چه در گوشِ حسن گفت؟
زمین خورد و کفنها را نشان داد
زمانِ سوختنها مانده باقی
غمِ عریان بدنها مانده باقی
به من حق میدهی حالا بسوزم
دوتا از این کفنها مانده باقی
نگاهم را به این رفتن بدوزم
لباسِ مجلسِ شیون بدوزم
خیالم نیست راحت با حسینم
نشستم چند پیراهن بدوزم
مرا با دردهای کوفه مگذار
که با نامردهای کوفه مگذار
مرا حتی تو با شاگردهایم
و با ولگردهای کوفه مگذار
(حسن لطفی)
امیرالمومنین (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امیرالمومنین__ع__روضه
ای خدا، ای بی نیاز چاره ساز
بارالها، خالق بنده نواز
ای کریم ذوالعطا و فضل وجود
ای به سمتت کلَّ شیٍ فی السجود
ای مناجات شب شبگردها
همنشین مهربان دردها
ای نوای بی نوایان، ای اله
روسیاهم، روسیاهم، روسیاه
روسیاهم ای کریم دستگیر
دست خالی آمدم، دستم بگیر
دست خالی آمدم ای جان پناه
کولهباری دارم از جرم و گناه
هیچ میدانی چرا دورم ز تو
سالهای سال مهجورم ز تو
نفس با ابلیس تا همدست شد
بندۀ تو از گناهان مست شد
هی گنه پشت گنه پشت گنه
پیش تو واشد دگر مشت گنه
یارب امشب جرم و عصیانم ببخش
من پشیمانم، پشیمانم ببخش
تا که با جرم و گنه آامیختم
آبرویی از امامم ریختم
از من آلوده دامن هر گناه
خنجری شد بر دلش بنشست، آه!
یوسف زهرا ببین چاه مرا
بشنو از چاه گنه، آه مرا
گوشه چشمی کن به من، آقای من
سیّدی، یابن الحسن، مولای من
با دعای آتشینت کار کن
بهر این آلوده، استغفار کن
ای پناه انس و جان، صاحب زمان
الامان و الامان، صاحب زمان
ماه، ماه روزی داری و دعاست
شب شب قدر و دل من در کجاست؟
شب شب قدر و ز اشکم منجلی است
من دلم در کوفه همراه علی است
کوفه امشب با دلم بد تا نکن
خون به قلب دختر زهرا نکن
آی کوفه! دختر خیرالنسا
امشبی شد میزبان مرتضی
بود از افطار تا وقت سحر
میهمان دختر زهرا پدر
آفتابی میهمان ماه شد
ام کلثم سفره دار شاه شد
آن امام مهربان ساده زیست
سفرۀ افطار را دید و گریست
در دلش انگار یاد یار کرد
باز با نان و نمک افطار کرد
در دلش آشوب بود و زمزمه
بارها گفت: ادرکینی فاطمه
شد دل دختر دوباره غرق خون
تا شنید انّا الیه راجعون
شد سحر، حیدر کمر را بست باز
تا رود مسجد به محراب نماز
می شنید از دربها، دیوارها
از لب مرغان، لب مسمارها
امشب ای شیر خدا، مسجد نرو!
مرتضی ای مرتضی! مسجد نرو!
حیدر اما راهی کوچه شد و
با دلی شیدا به مسجد آمد و
خویش را آماده بهر یار کرد
قاتلش را هم خودش بیدار کرد
سمت کعبه، کعبۀ اهل نیاز
گفت اذان و شد مهیاّی نماز
تا که او را دشمنش در سجده دید
ناگهان شمشیر جهلش را کشید
ابن ملجم آن لعین بی حیا
ضربتی زد بر سر شیر خدا
باز قلب آفرینش آب شد
مقتل شیر خدا محراب شد
نالۀ محراب را مسجد شنفت
مرتضی فُزتُ وربّ الکعبه گفت
قد قتل از عرش می آمد به گوش
نالۀ جبرییل آمد در خروش:
اهل عالم! رشته شد ارکان دین
کشته شد دیگرامیرالمومنین
مجتبی این را شنید و دلپریش
باز هم در کوچهها افتاد پیش
کوچهها را پابرهنه میدوید
تا به محراب علی؛ آقا رسید،
صبحدم در پیش چشمش تار شد
گفت داغ مادرم تکرار شد
ناگهان در آن دم پر شور و شین
درب مسجد وا شد و آمد حسین
وای از وقتی که شاه کربلا
دید غرق خون، سر شیر خدا
آه از چشمان بر در دوخته
دختری در داغ مادر سوخته
دید وقتی دختر شیر خدا
مرتضی را غرق خون با مجتبا
از سویدای جگر آهی کشید
گفت یارب باز فصل غم رسید
داغ روی داغ، یارب صبر ده
بر دل بریان زینب صبر ده
دلخوشیهایم همه رفته ز دست
از برایم دو برادر مانده است
آه اگر یک روز از غم تا شوم
بی حسین و بی حسن، تنها شوم
آه اگر روزی به صحرایی عجیب
بی برادر گردم و گردم غریب
آه اگر در قتلگه با شور و شین
بین قاتلها شود تنها حسین
آه اگر بر حنجرش خنجر رود
از تنش بر روی نیزه سر رود ...
امیرالمومنین (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسن__ع__میلاد
این کیست که آقای جوانان بهشت است؟
نامیست که بر کنگرۀ عرش نوشتهست
از نور محمّد تن این پاک سرشت است
عطر نفسش رایحۀ بال فرشتهست
امشب شب رویش، شب میلاد بهار است
از جذبۀ این جلوه، فلک آینهزار است
امشب نظر ساقی این میکده عام است
آیینه بیارید که این جلوه مدام است
نور است و نوید است و درود است و سلام است
ماه است و تمام است و امیر است و امام است
ای گمشدگان! جلوۀ خورشید هدایت!
ای سوختگان! چشمۀ جوشان ولایت!
بهر تن این طفل، ملک پیرهن آورد
چون فاطمه را خندۀ او در سخن آورد
پرسید چه نام از تو خدا نزد من آورد؟
جبریل ز عرش آمد و نام حسن آورد
تو حُسن خداوندی و نام تو حَسن شد
پس گفت پیمبر، حَسن آیینۀ من شد
نور از فلک و گل به زمین جوش گرفته
تا عرش، گل نام تو در گوش گرفته
زهرات به صد بوسه در آغوش گرفته
احمد به برت خوانده و بر دوش گرفته
کای نور دل و دیدهام ای جان و تن من!
جانم حسن من، حسن من، حسن من!
مردم! چو برآنید مرا دوست بدارید
در راه وفای حسنم کم مگذارید
نور دل من آمده، آیینه بیارید
گر اهل ولایید، به او دل بسپارید
عهد حسنم، نقش دل و جان شما باد
در روز شفاعت ز شفیعان شما باد
ای چشم بهشت از گل لبخند تو روشن
ای دیدۀ خورشید به پیوند تو روشن
خورشید فلک نیست به مانند تو روشن
عالم شده از صورت دلبند تو روشن
لبخند بزن غنچۀ تو تازهترین است
چون حُسن تو در عرش پر آوازهترین است
مولا که سر سفرۀ بانوی فدک بود
از ذکر حسین و حسنش نان و نمک بود
روشن ز حسین، آینۀ چشم فلک بود
دیدار حسن، روشنی چشم ملک بود
شادی پیمبر، همه جان و دل مولا
روشن ز دو آیینه شده خانۀ زهرا
این کیست که در عرش خدا، چشم و چراغ است
آری حسن است این که نخستین گل باغ است
ای آن که تو را مادرِ خورشید سراغ است
بازار دلافروزی عالم ز تو داغ است
تا باد جهان مست میِ جام حسن باد
تا باد، بهارِ دل ما نامِ حسن باد
محمد سعید میرزایی
امام حسن (ع)
میلاد
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#مناجات_با_خدا_مناجات
نشسته بودم و با خود حساب می کردم
به سوز آه دلم را کباب می کردم
به امر نفس، شب قدر، پشت بام هوس
فرشتگان خدا را جواب می کردم
حلال عشق تو را با حرام آلودم
زلال عاطفه را منجلاب می کردم
دروغ بود و ریا بود و خودپرستی بود
خیال بود که عمری ثواب می کردم
چه می شد آه خدایا چه می شد آه اگر
ز بدو عمر تو را انتخاب می کردم؟
شاعر : امیر سیاه پوش
مناجات با خدا
مناجات
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#مناجات_با_خدا_مناجات
یارب به اشک و شعله ی آهم نگاه کن
«موی سفید و روی سیاهم نگاه کن»
تابرقی ازنگااه توسوزد گناه من
برکوله بار پُر ز گناهم نگاه کن
تارحمت تو دیده ی من پل زده زاشک
ای رحمت آفرین به نگاهم نگاه کن
ازفعل ناروا ز تو شرمنده ام هنوز
براشک من که هست گواهم نگاه کن
ای پرتو نگاه توما را چراغ راه
تامقصدم بیا و به راهم نگاه کن
وقتی نظـربه جانب خوبان خودکنی
هرچندمن بدم تو مراهم نگاه کن
بااشک شرم خویش«وفایی»به ناله گفت
شرمنده ام زتو به نگاهم نگاه کن
حاج سید هاشم وفایی
مناجات با خدا
مناجات
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسن__ع__میلاد
امشب خدا از شاهکارش رونمایی می کند
امشب حسن از عاشقانش دلربایی می کند
هر کس درِ این خانه روز و شب گدایی می کند
با این گدایی بر جهان فرمانروایی می کند
چشم و چراغ خانه ی زهرا و حیدر آمده
استاد رزم قاسم و عباس و اکبر آمده
ماه علی از راه می آید؛ وقارش را ببین
آیینه ی زهراست، حُسن بی شمارش را ببین
در چهره ی او شوکت پروردگارش را ببین
در دستهای خیبری اش ذوالفقارش را ببین
بر خاک نعلینش ابوذرها تیمم کرده اند
از هیبتش حتی ملائک دست و پا گم کرده اند
روزیِ عالم می رسد از سفره ی شاهانه اش
بار زمین و آسمان را می کشد بر شانه اش
نورٌ علی نور است بی شک خشت خشت خانه اش
شکر خدا روز ازل من هم شدم دیوانه اش
آمد کریمی که به یمن او گدایی باب شد
امشب حسین بن علی هم صاحب ارباب شد
آرام می گیرد جهان در سایه ی بال و پرش
یا للعجب! در حیرتم از خُلق قاسم پرورش
دنیا به هم می ریزد از بانگ "انا بن الحیدر"ش
آمد که روز و شب بگردد دور زهرا، مادرش
هر جا نَبَردی هست شیر کارزارش مجتبی ست
جنگ جمل یعنی که، حیدر ذوالفقارش مجتبی ست
خَلقا شبیه فاطمه، خُلقا شبیه حیدر است
مثل علی حتی نفس هایش مسیحا پرور است
هر کس که فرزند علی شد، فاتح صد خیبر است
او جای خود دارد؛ غلامش هم شفیع محشر است
وقتی که در تاریکیِ شب ها عبادت می کند
بی واسطه او با خدای خویش صحبت می کند
آب وضوی او جهنم را گلستان می کند
شب های عالم را، نگاهش نور باران می کند
نور وجودش عرش اعلی را چراغان می کند
ایوان طلای مجتبی کافر مسلمان می کند
اصلا حواسم نیس؛ ایوانی ندارد مجتبی
شمع و چراغی بر مزارش نیست مثل کربلا
احسان نرگسی
امام حسن (ع)
میلاد
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar