eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
338 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
شعرِ من واژه ی من لُبِّ کلامم حسن است شب سلامم حسن و صبح سلامم حسن است @hosenih با حسن زنده و با عشق حسن خواهم مُرد حُسنِ مطلع حسن و حُسنِ ختامم حسن است هرکسی زنده به عشق است نمیرد هرگز زنده ی عشقم اگر رمزِ دوامم حسن است مثلِ رودم که حسن ذکرِ قعود است مرا مثل کوهم که شب و روز قیامم حسن است پدرم هرچه مرا نام نهاده است گذشت من از این لحظه از این ثانیه نامم حسن است @hosenih سرِ من سبز ، زبان سرخ ، سرم هم برود أیُهاالناس بدانید ; امامم حسن است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷قابل توجه زائرین محترم حُسینیه 📣 کانال اشعار (تک بیتی، دوبیتی و رباعی حسینیه) ، به مناسبت ولادت امام حسن(ع) به آدرس زیر، به روز رسانی شد: https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4 🏴التماس دعا🏴
باغ دل بتول و علی را ثمر حسن دُر زینب است و لعل حسین و گهر حسن ‌ شاه جهان علی‌ست چه شاهی که بهر او شد عرش حق اریکه و شد تاج سر حسن ‌ در مدح مرتضی چه بگویم کزان تبار دختر شده‌ست زینب کبرا، پسر حسن! ‌@hosenih گردون طواف خانه‌ی زهرا کند که گشت ماه شبش حسین و به شامش سحر حسن ‌ بر منتجب چه نام نهم غیر مجتبی آن شاه حسن را چه بخوانم مگر حسن ‌ ورد زبان عالمیان نام احمد است ورد زبان حضرت خیرالبشر حسن ‌ جانم به اهل بیت نبی! هر چهارده اهل کرامت‌اند ولی بیشتر حسن ‌ صحرا به یک اشاره شود حجره‌ی طلا! باری کند ز لطف به خاک ار نظر حسن ‌ هر روز کوچه کوچه پی سائلان روان هر شب به کوچه های فلک رهگذر حسن ‌ اندوهگین ماتم فرق علی حسین اندوهگین روضه‌ی دیوار و در حسن ‌ آید صدای فاطمه بر گوش قدسیان ای بی کفن حسین...الا خون جگر حسن! ‌ لعنت به هرکه خوار و ذلیلت شمرده است کوری چشمشان به توام مفتخر حسن ‌@hosenih یا ایها‌العزیز! تو عزت عطا کنی! هرکس که شد گدای تو شد معتبر حسن ‌ جان مرا خدای کند خشت صحن تو لطفی! که این دعا بشود "کارگر" حسن ‌ از من سلام سوی خداوندگار حُسن من کیستم؟؟ سلام خداوند بر حسن ‌ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مانده بودم بدهم دل به علی یا به حسن دیدم اصلا گره خورده دل مولا به حسن @hosenih با علی محکمم و با حسن آرام ، ببین کوه دل را به علی داده و دریا به حسن شانه اش خالق کوه است تعجب نکنید تکیه داده است اگر حضرت زهرا به حسن سرّ لا حول و لا قوه الا بالله هست لا حول ولا قوه الا بحسن زنده شد مرده اگر با دم قدسی ، عیسی شک ندارم که قسم داده خدا را به حسن ذکر من هر سحر این است : الهی به حسین دم افطار خرابم که خدایا به حسن شیعیان حسن از کفر تبرّی جُستند بیش از آنقدر که جستند تولّا به حسن @hosenih همه از اهل بهشتیم و به محشر برود هرکه از یک در و من می روم از بابِ حسن شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غم میخورم با کفترانی که نداری در حسرت آن آستانی که نداری @hosenih این شعر جای روضه هایی که نخواندیم دفتر به جــای سایبانی که نداری در خواب دیدم گریه میکردند با هم رو به ضریحت خادمانی که نداری رؤیای من , روضه میان "مرقدت" بود دیگر چه رؤیایی زمانی که نداری مشهد که رفتم در خیابان هاش حتی پُر بود از "زائر" , همانی که نداری @hosenih ** میترسم آخر بگذری از قاتلانت در سینه ات جز مهربانی که نداری ... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نیمهٔ ماه است و دستم خالی و رویم سیاه حقّ زهرا مادرت اُنظُر الیَّ یا حَسَن شاعر: @dobeity_robaey
چه آمد بر سرت ای دل نوای آشنایت کو چرا خاموش و غمگینی فروغ رَبّنایت کو @hosenih بنا بود آسمان باشی چرا در خاک جا ماندی چه شد رویای پروازت پر و بال دعایت کو چنین بی حال و بی حاصل نبودی پیش از این ای دل رها کن این تکلف را وجود بی ریایت کو چنان در گیر دنیایی که آرامش نمی یابی تامل کن شبی در خود ببین صبر و رضایت کو چه پیش آمد که این گونه سیاهی شد نصیب تو در این تاریکی ممتد چراغ اشک هایت کو به غیر از گریه درمان چیست این زخم قدیمی را تویی که سر به سر دردی دل من پس دوایت کو چرا ساکن نشستی هان مگر گم نیستی در خود چه کردی با خودت ای دل توسل بر خدایت کو بگو حال مناجاتت کجای زندگی گم شد بپرس از نفس اماره ببین سوز صدایت کو @hosenih پس از عمری حسن گفتن چرا اینگونه خاموشی در این هنگامه ی غربت دم یا مجتبایت کو شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غنچه در وادی الفاظ دهن معنا شد غزل انشا شد و آنگاه سخن معنا شد @hosenih سخن از مرد میان آمد و حیدر گل کرد نام زهرا به زبان آمد و زن معنا شد پسرِ حیدر و زهراست حسن ، با او بود مشک در نافه ی آهوی ختن معنا شد "در ازل پرتو حُسنش ز تجلی دم زد" حُسن ، نوری است که در روی حسن معنا شد وزن این شعر طربناک شد از نام حسن فاعلاتن فعلاتن فعلن معنا شد می شود عاشق و دل شیفته ی او نشویم؟ در جواب آنچه نوشتم ابداً معنا شد @hosenih مانده بودیم کجا خانه بسازیم اما از بقیعش که نوشتیم وطن معنا شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای دردهایم روز و شب فکر دوا کردم برای جرعه ای از جام فیض تو دعا کردم تو گفتی رَتِّلِ اَلْقُرْآنَ تَرْتِيلاً  ، به روی چشم رسیدم تا به اُدْعُونِي تورا از جان صدا کردم مرا قُلْ يٰا عِبٰادِي ، اَلَّذِينَ أَسْرَفُوا امید چرا که از ولادت تا کنون خبط و خطا کردم @hosenih تو با لاٰ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اَللّٰهِ ات مرا خواندی من این دل را به مهر و رحمت تو آشنا کردم فَمِنْهُمْ مَنْ قَضىٰ نَحْبَهُ سخن از عهدبستن شد و با خود گفتم آیا بر عقود خود وفا کردم؟ تو پرسیدی أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يٰا بَنِي آدَمَ ؟ نه واللهِ  ... رَهَم را از صراط تو جدا کردم أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اَللّٰهَ  را خواندم نفهمیدم کجا محض رضای تو کمی شرم و حیا کردم؟ من نادان به فکر خود نمایی و ریا بودم تمام کارهایم را من از روی ریا کردم خوش آنان که رَضِيَ اَللّٰهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه  اند بدا بر حال همچون من که بر خود بد روا کردم تو گفتی این جهان لهو و لعب ، باشد متاعش کم ولی دل را به دنیا و متاعش مبتلا کردم إِذِ اَلْأَغْلاٰلُ فِي أَعْنٰاقِهِمْ میترسم از آن روز مرا رحمی نما یارب اگر چه ظلم ها کردم به إِنَّ اَللّٰهَ تَوّٰابٌ رَحِيم ات میدهم سوگند ببخش آن جمله اعمالم که تنها در خفا کردم خودت گفتی برای قُربِ من با واسطه آیید دلم را خوش به اولاد کریم مرتضی(ع) کردم برای این که گردد شاملِ حالِ دلم لطفت نشستم دست بر سینه و رو بر کربلا کردم @hosenih برای آن که گردد ضامنم شاهِ غریبِ طوس دو خط روضه ، دو قطره اشک هم نذرِ رضا(ع) کردم سخن از روضه شد یاد لب خشک علی اصغر (ع) در آن وقت و در آن ساعت میان گرگ ها کردم میان کوفیان يا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُوني گفت فدای غربتش باشد اگر بُغض و بُکا کردم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به امید بازسازی و نابودی ملعون رنگ شعف به حاجت دیرینه میزنیم در صحن ها پرچم ِ رنگینه میزنیم @hosenih آقایمان می آید و با ذکر یاحسن(ع) حال خوشی به غربتِ آدینه میزنیم گنبد می آوریم و همان ابتدای کار حرف از درستکاریِ بی کینه میزنیم تا دستهای خالیِ مان منعکس شود روی ضریح طرحی از آیینه میزنیم بر سر درِ حسینیهٔ صاحب الکرَم فانوس های سبزِ سفالینه میزنیم خیل مریض را به مداوا می آوریم یک صحن را برای قرنطینه میزنیم @hosenih می آوریم گریه کن و بیرق و علَم باور کنید در حرمش سینه میزنیم! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شهی که دُرّ و گهر می تراود از خاکش به "کنتُ کَنز" زند نقب، مدفن پاکش سه حرفِ نام علی چون سه لیلة القدر است که چشم شبزدگان عاجز است از ادراکش @hosenih خدا دری که به درک علی رسد بسته ست هنوز مانده بشر در حدیث لولاکش فرشته هر چه کند سعی، باز هم نرسد به خاک پای علی نردبانِ افلاکش اگر به نقش قدومش مزین است مسیر گرانبهاست خسش، قیمتی ست خاشاکش نظر به تخت خلافت نداشت آن شاهی که خفت جای پیمبر وجود بی باکش @hosenih به کوری دو فراری که ننگِ هر جنگند علی علیست اُحُد تا هنوز پژواکش سپید بخت و سیه مست، آن که نزد ضریح نگاه دوخته باشد به شاخه ی تاکش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه بنویسم؟ که شعرم باب میلم در نمی‌آید دلم می‌خواهد اما آه... از من برنمی‌آید مرا بگذار و بگذر ای غزل! دیوانۀ سرکش! از او گفتن، به این از هرچه کم کمتر نمی‌آید شنیدم با صدای او خدای او سخن می‌گفت در این ساحت سکوتم من، صدایم در نمی‌آید @hosenih چه بنویسم؟ که خرما بر نخیل و دست ما کوتاه که نام او بلند است و به این دفتر نمی‌آید «امیرالمؤمنین» واژه‌ست؟ نه، پیراهنی زیباست ببین! بر قامتی جز قامت حیدر نمی‌آید به شوق روی پیغمبر سه روز آذین شده یثرب ولی بیرون دروازه‌ست پیغمبر، نمی‌آید علی باید بیاید تا محمد گام بردارد که پیغمبر به همراه یکی دیگر نمی‌آید علی باید بیاید تا کنار مصطفی باشد علی باید بیاید تا محمد، مرتضی باشد که دنیا بی‌علی شهری‌ست بی‌قانون، خبر داری؟ محمد بی‌علی، موساست بی‌هارون، خبر داری؟ بدون او در این طوفان چگونه زنده می‌مانی؟ محمد بی‌ علی، نوح است بی‌کشتی، نمی‌دانی! بلاگردان او در بدر و در احزاب و خیبر بود علی جان محمد یا محمد جان حیدر بود؟ محمد با علی وقتی می‌آید، وقت طوفان است فرار از دستشان کار مسیحی‌های نجران است... @hosenih علی آری علی... مردی که در افلاک، نامی بود شنیدم بارها هم‌سفرۀ مردی جذامی بود... چه بنویسم؟ که دیگر کاری از من بر نمی‌آید از او گفتن به این از هرچه کم کمتر نمی‌آید همین ابیات درهم را تو می‌بینی خبر دارم همین کم را همین کم را تو می‌بینی خبر دارم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e