#امام_سجاد_ع_مدح_و_مصائب
شاعر به حیرت است تو را دید یا شنید
گفت از الست و قافیه قالو بلی شنید
صبح از مدینه خواند و شب از کربلا شنید
از یار آشنا سخن آشنا شنید
چشم تو بود صبح ازل غمزهساز شد
نورت ظهور کرد و ابوحمزهساز شد
دست تو ربنای قنوت اجابت است
سجادهی تو قبلهی اهل عبادت است
اشکت نزول آیهی باران رحمت است
لبهای تو صحیفهی عرفان و حکمت است
هرکس کلاس درس تو را مستعد شدهست
پای دعای خمسه عشر مجتهد شدهست
از بس قرین رحمت تو ماه و سال ماست
آغشته با دعای تو رزق حلال ماست
شادیم با مرام تو، غم بی خیال ماست
یک دم بدون عشق تو، فرض محال ماست
تو روضه خوان داغی و ما نیز مستمع
ما را مباد رشتهی این داغ، منقطع
حرف از اسارت است نه حرف از رسالت است
تیغ زیان کشیدی و دیدم قیامت است
دیدم که پا به پای تو راهی شهادت است
ارث تو از حسین سراپا شجاعت است
بر منبر خطابه اگر نوحهگر شدی
تو خطبهخوان مرثیههای پدر شدی
ای روضهخوانِ آن سر از روی تن جدا
ای روضهخوانِ کشتهی مذبوح از قفا
ای روضهخوانِ آن بدن بین بوریا
ای روضهخوانِ آن تن در زیر دست و پا
بودی توان حوصلهی داغدیدهها
بودی امیر قافلهی سربریدهها
در شام، غیرِ بغض تو در سینهها نبود
مسجد محلِّ رویش آیینهها نبود
جز بوسهی معاویه بر پینهها نبود
منبر که جای بازی بوزینهها نبود
منبر برای حج تو میقات عشق بود
حق با علیست، خطبهات اثبات عشق بود
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
مجنونم و این عشق تدبُّر شدنی نیست
دیوانهی کوی تو تمسخُرشدنی نیست
گفتند بهشت است، ولی بهتر از آن است
بین الحرمین تو تصوُّرشدنی نیست
وصل تو میسّرشدنی هست ولی تا
من دور نگردم ز تکبُّر، شدنی نیست
رزق تو کم و بیش به من میرسد ارباب
نانی که به من میدهی آجُرشدنی نیست
آبم بدهی یا ندهی، هرچه تو خواهی
این تشنهلب از دست تو دلخورشدنی نیست
از خانهی خود دور نینداز گدا را
این کاسهی خالی همه جا پُرشدنی نیست
باید بپذیریّ و بخواهی تو، وگرنه
این سنگِ سیهدل بخدا دُرشدنی نیست
میشد دل من نرم شود، بشکند اما
وقتی نخورَد شیشه تلنگُر، شدنی نیست
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_مدح
#حضرت_رقیه_س_شهادت
ابری گذشت و گفت که دریا رقیه است
طوفان وزید و گفت که صحرا رقیه است
کوهی قیام کرد و به طوفان و ابر گفت
این کوه، این شکوه، همانا رقیه است
رد شد نسیم و گفت که من روح بخشم و
اثبات میکنم که مسیحا رقیه است
در کوی عشق حرف صغیر و کبیر نیست
زینب در این مقام سراپا رقیه است
کوچکترین محجبهی خانهی حسین
آئینهی نجابت زهرا رقیه است
سقا دلیل شادی قلب رقیه بود
پس دلخوشی حضرت سقا رقیه است
باب الحوائجان حرم وقت رفع غم
نامی که میبرند به لبها رقیه است
در این قبیله هر که به کاریست ملتزم
حلّال مشکلات شدن با رقیه است
ما نوکران طایفه عشق تا ابد
ذکری که هست بر لبمان یا رقیه است
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#زبان_حال_حضرت_رقیه_س
روضه خوان! از غصهام از ماتمم از غم بخوان
رحم کن بر گریهکنها، روضه را نم نم بخوان
سیلیِ محکم نخوردی و نمیفهمی مرا
سینه زن میفهمدم، این روضه را محکم بخوان
روضه خوان! من از تو ممنونم ولی پیش عمو
لطف کن از روضههای معجر من کم بخوان
دم به دم با سینهزنهایم، خودت هم دم بگیر
روضههای کوفه تا شام مرا از دم بخوان
داغهایم را شمردی یک به یک، یک داغ ماند
روضهی از اربعین جا ماندنم را هم بخوان
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
ای سر در خون خضاب! ای لالهی خوشبوی من!
لطفاً از پیشم نرو! امشب بمان پهلوی من
زانوانت را نیاوردی، سرم بی بالش است
لا اقل بگذار امشب سر روی زانوی من
قصد دارم وا کنم این پلکهای بسته را
کن تماشایم ولی بابا ! نپرس از موی من
برنمیدارم سرت را چون برایم مشکل است
خورد شد با تازیانه هر دو تا بازوی من
اصلاً امشب من قراری میگذارم با خودت
من به ابروی تو میگِریم تو بر ابروی من
غصهی من را نخور آنقدر محکم هم نبود
جای سیلی ماند تنها چند شب بر روی من
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
تویی که خانهات صندوق صدها راز سربستهست
غلط گفتند شاعرها، اگر گفتند: "در" بستهست
کریما! مهربانا! حضرتا! یا مجتبی! مولا!
تو درها را نمیبندی، خودم بستم اگر بستهست
به رویم وسعت آغوش تو باز است اما حیف
چطور از آسمان سر در بیارد آنکه پَر بستهست
ندیدم هیچ جا در دفتر تاریخ بنویسند
که مولا خانه را بر روی حتی یک نفر بستهست
همیشه خانهات را ازدحام سائلان پُر کرد
همیشه کوچهات را ازدحام رهگذر بستهست
به دیدار جذامیها که رفتی، تازه فهمیدم
کریم آن است که بر یاری سائل کمر بستهست
به هرکس قدر هر ظرفی که آوردهست، میبخشی
چه ظرف کوچکی آوردهام! اینهم که دربستهست
بقیعت آرزویم بوده، سمتت راه میافتم
چه رنجی میکشم وقتی که پایم در سفر بستهست
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
آنقَدَر حرف زیاد است، خودم خسته شدم
خوب شد حوصلهی پنجره از فولاد است
✍ #محسن_ناصحی
↳ @dobeity_robaey
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
به مشهد آمده بودم دلم حرم میخواست
دلم هوای حرم داشت، روضه هم میخواست
چقدر دور تو ابنُ الشبیب میدیدم
برای روضه شدن شاعرت قلم میخواست
چه شد؟ چه دید؟ که در حس و حال گوهرشاد
هوای کرببلا کرده بود و غم میخواست
چه شورش است که در جان واژه افتادهست
یکی دو بیت دلم شعر محتشم میخواست
درست مثل نوای حزین نقاره
صدای گریهی من نیز زیر و بم میخواست
میان بازدم و دم لبم سرود: حسین
نفس کم آمده بود؛ از تو باز، دم میخواست
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_مدح_و_مناجات
قصد، قصد زیارت است اما
مانده اول دلم کجا برود
حال و روز مرا هرآنکس دید
گفت باید به کربلا برود
-نجف و کربلا- دلم لرزید
-مشهد و کاظمین- خوب آمد
یازده بار استخاره زد دل من
تا بفهمد به سامرا برود
ابتدای مسیر، الله است
انتهایش بقیة الله است
سامرا وعدهگاه آخر ماست
جاده باید به انتها برود
همه یک روح و یک بدن هستید
پس تمام شما حَسَن هستید
دل من با تو سامرایی شد
تا به دیدار مجتبی برود
تو بقیع پر از مخاطرهای
کربلایی و در محاصرهای
یا که باید جگر به زهر دهی
یا سرت روی نیزهها برود
دل به غم هرچه مبتلا میشد
پیش تو سُرَ مَن رَءا میشد
بعد تو بار غم گرفته به دوش
دل که تا ساء من رءا برود...
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بهمناسبت هفتم ربیعالاول، سالروز بزرگداشت #حضرت_نرجس_خاتون_س
وقتی که در دنیا ستم مرسوم باشد
وقتی عدالت گنگ و نامفهوم باشد
وقتی ظهور از چشم مردم دور مانده
وقتی نفس آلوده و مسموم باشد
وقتی کسی چشم انتظاری را بلد نیست
وقتی بشر از عاشقی محروم باشد
حق میدهم در خانهی تاریخ، یک زن
آوازهاش پنهان و نامعلوم باشد
حق میدهم چونانکه زهرا بود مظلوم
میراثدار فاطمه، مظلوم باشد
اما خدا میخواست از میراث مریم
نام زنی در دفترش مرقوم باشد
اما خدا میخواست از زنهای تاریخ
با نام نرجس، دفترش مختوم باشد
زهرا عروسش را خودش بر میگزیند
حتی اگر شهزادهای از روم باشد
باید به چشم حضرت زهرا بیاید
در خانهی حیدر چنین مرسوم باشد
تأثیر یُذهب، عنکمُ الرجس است و قطعاً
نرجس زنی پاکیزه و معصوم باشد
اوصاف او را در کُتب کمتر نوشتند
تاریخ باید تا ابد محکوم باشد
فرزند او - موعود - پنهان مانده، باید
او نیز چون فرزند خود مکتوم باشد
فرزند او یک روز میآید سرانجام
روی لبش آنروز یا قیّوم باشد
آنروز، آری دوستانش شادمانند
آنروز، آری دشمنش مغموم باشد
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_حضرت_خدیجه_س_ازدواج
اولین بیت شد این مصرع بسم الله است
قلم از آنچه در افکار من است آگاه است
پُرِ مضمونم و بیت الغزلی در راه است
صحبت از حضرت خورشید، سخن از ماه است
باز کردهست اذان حنجرهی مأذنه را
تا شب و روز بخوانم پسر آمنه را
باغ در رویش خود فصل بهاری دارد
عشق در اوج جوانیست، قراری دارد
نور در حجلهی عشق آمده کاری دارد
پسر آمنه تنهاست؟ نه، یاری دارد
بَه بِه این وصلتِ فرخنده پی و ختم به خیر
در خورِ همسریِ عشق، خدیجهست، نه غير
همسر بی بدل حضرت طاها او بود
لایق مادری اُمِ ابیها او بود
نور را آینه هرآینه تنها او بود
مصطفی آن همه تنها شدُ اما او بود
با وجودش به نبی هیچ غمی غالب نیست
تا خدیجهست غم از شعب ابیطالب نیست
السلام ای که در این شعر سرانجام تویی
مصطفی را تو دلارامی و آرام تویی
دینم از اوست ولی پایهی اسلام تویی
ای غریبی که پر از نامی و گمنام تویی
به مقام تو چه اندازه حسادت بردند
لقب خاص تو را نیز به سرقت بردند
ما کجا و سخن از مدح تو با این دلِ پُر
شرمگینم که نداریم کلامی در خور
ما که گوهر نشناسیم چرا سُفتنِ دُر
خرج دین شد همهی مال تو اُشتر اُشتر
وای برما و بر این شیوهی مهمانی ما
شده سرمایهی تو خرج مسلمانی ما
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
دلم حال دعا میخواست با خود ساغر آوردم
سر از میخانهی اهل مناجاتت درآوردم
برایم باز کردی جا میان روسفیدانت
به ستارالعیوبی چون تو امشب باور آوردم
در این بازار بی سرمایه، خالی مانده دستانم
به من اشکی بده، یوسف ببیند گوهر آوردم
ببر با حلقهای در گوش، من را کربلا یا رب
بگو: امشب حسین من! برایت نوکر آوردم
::
شنیدم زیر خنجر در مناجاتش به تو میگفت:
برای یاریِ دینت خدایا حنجر آوردم
شنیدم خواهرش از روی تل، جان دادنش را دید
نشد یاری کنم او را، فقط چشمِ تَر آوردم
الهی بشکند دست و عصایی که بر او میزد
الهی دق کنم وقتی از این غم سر درآوردم
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e