eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
313 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
زبانم قاصر است از وصف غم‌هایی که تو دیدی ندیده هیچ‌کس رنج و ستم‌هایی که تو دیدی مصائب لحظه لحظه بر صدایت لحنِ ماتم داد نوای نینوا شد زیر و بم‌هایی که تو دیدی غروب و خیمه و غارت‌؛ چه بد شد قاتل جانت- به روی چادر عمه‌‌، قدم‌هایی که تو دیدی به رویِ نيزه‌ها با خنده سرها را علَم کردند دلم آتش گرفت از آن علَم‌هایی که تو دیدی ندیده قدر یک ثانیه در عمرش به خود تاریخ سپاهی از همان نامحترم‌هایی که تو دیدی برای شیرخواره تیر شیر افکن مهیا شد به دست کینه‌ی آن بی جنم‌هایی که تو دیدی نهایت‌‌‌‌‌‌‌! پنج سالت بود سال شصت و یک اما کهنسال است و صد ساله‌ست غم‌هایی که تو دیدی! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روضه خوانِ ناب و خیلِ سینه‌زن حاضر کنید یک حسینیه برایِ حالِ من حاضر کنید زینتِ دوشِ نبی افتاده بینِ قتلگاه نیزه را بد می‌زنند و لطمه‌زن حاضر کنید پاره کردند عاقبت آن یادگارِ کهنه را تا بسوزد عالمی، داغِ کهن حاضر کنید با نوک شمشیرِ زهرآلوده کَندند از تنش پیرهن رفته به غارت! پیرهن حاضر کنید پشتِ هم، از جای جای پیکرش خون می‌چکد مرهمی فوراً برای زخمِ تن حاضر کنید مرهمِ زخمِ تنش اشکِ مدام است و سریع- گریه‌کُن‌هایی برایِ این بدن حاضر کنید تا بر این جسم ِ به خون آغشته برگردد نفس از مدینه! مُشتی از خاکِ وطن حاضر کنید زودتر تابوتِ اربابِ مرا کنجِ بقیع نیمه شب، آهسته، با ذکرِ حسن حاضر کنید جسم عریانِ حسینش را نبیند غرقِ خون مادرش دارد می آید! یک کفن حاضر کنید! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در خیمه‌گاهِ غیبت، با غربتی نهانی هستی برای جدّت مشغولِ روضه‌خوانی در وادیِ مُحرّم غیر از تو نیست مَحرم چون وارثِ قدیمِ این داغِ بیکرانی آشوب می‌شود قلبِ داغدارت آقا با صوتِ نابِ قرآن، یا نغمه‌ی اذانی دلتنگم و عزیزم از تو خبر ندارم در کربلا و مشهد، یا اینکه جمکرانی؟! تا جان دهم کنارِ هر قطره اشکِ چشمت از خیمه‌ی عزایت بفرست یک نشانی امسال هم برایت کاری نکردم اما دعوت شدم به لطفَت در اوجِ مهربانی با نَفْس در جدالم! لطفاً مرا نگهدار عُمری به زیرِ پرچم هر طور می‌توانی روزِ ظهورت ای‌کاش با جان و دل بیایم با ذکرِ یاحسین و با حالِ آسمانی افتاده چشمت از خواب این روزها و دائم بیگانه با غذا و یک جرعه آب و نانی شد کشته جدّت آقا چون تشنه و گرسنه با یادِ این مصیبت در تو نمانده جانی ** این روزها به یادِ قدّ کمانِ زینب در روضه می‌نشینی با قامتِ کمانی از غارت و اسارت، جانت به لب رسیده شامِ تو می‌شود صبح، با گریه‌ی نهانی! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
می‌فشارم در گلویم بغضِ سنگین را مدام داغ دیدم! دلخوشی‌هایِ زیادم شد تمام آمدم در محملی از نور، همراهِ حسین می‌روم با دستِ بسته، بی برادر سمتِ شام آمدم با غیرتُ اللهِ حرم، در کربلا با أباالفضل آن علمدارِ یلِ والا مقام دست‌هایم را گرفت و چادرم خاکی نشد آمدم از ناقه پایین، در کمالِ احترام داغِ مادر، داغِ بابا، آن حسن، این هم حسين می‌روم با زخم‌هایی کهنه و بی التیام در حدودِ چند ساعت، هستی‌ام را نیزه بُرد پیش چشمم شد همه دار و ندارم قتلِ‌عام تا که توهین و جسارت بعدِ غارت شد شروع آتشی افتاد در جانِ من و جانِ خِیام با اسارت می‌کشم غم را چهل منزل به دوش می‌رسد در هر قدم عطرِ حسینم بر مشام در تمام عمر، نامحرم ندیدم لحظه‌ای وای از چشمانِ نحسِ عده‌ای لقمه‌حرام پشتِ سر، تلّ و تنی دور از وطن در قتلگاه پیشِ رو، یک شهرِ آذین بسته، جشن و ازدحام! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بی تو سرگردانم و یک دردِ جانکاهم حسین خوب شد که سائلِ این بزم و درگاهم حسین دست‌هایم را نگیری! می‌خورم هر آن زمین... راه را گم می‌کنم! پس باش همراهم حسین دردسر دارم برایت! من کجا اینجا کجا؟! بینِ خوبانت منِ بیچاره گمراهم حسین مثلِ حرّ، با توبه راهم را به تو کج کرده‌ام چونکه از آقایی‌ات بسیار آگاهم حسین می‌شوم آب از خجالت با همین چشمانِ خشک رزقِ اشکی لطف کن! ای عشقِ دلخواهم حسین رد شدم از خطِّ قرمزهایِ بسیاری ولی خط بکش بر اشتباهاتِ خودآگاهم حسین تا همین لحظه که طی شد با گناهانِ زیاد رحم کن بر باقیِ این عمرِ کوتاهم حسین از خدا جز تو نمی‌خواهم کسی را لحظه‌ای هست عشقت حاجتِ صبح و شبانگاهم حسین آرزویم هست بیمارِ غمت باشم فقط دردمندم کن! مداوا نه! نمی‌خواهم حسین می‌شود دوزخ گلستان! با شهیدان در بهشت- تا که می‌گوییم هر شب یکصدا، با هم: حسین ** داغت از قلبم شبیه شعله بالا می‌رود تشنه بودی! آتشی افتاده در آهم حسین می‌کُشد آخر مرا که غارتِ انگشترت روضهٔ پیراهنت شد دردِ جانکاهم حسین! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کشید از سینه آهِ مستمَر، دروازهٔ ساعات دلش یک‌ریز می‌شد شعله‌وَر، دروازهٔ ساعات نشست و ضجّه زد آن ساعتی که عید شد اعلام پریشان! اولِ ماهِ صفر، دروازهٔ ساعات رسید آن کاروانِ زجر دیده، بی رمق، زخمی شد از حالِ رقیه محتضَر، دروازهٔ ساعات مزیّن شد به پرچم‌های رنگی، شد چراغانی به دستِ شامیانِ فتنه‌گَر، دروازهٔ ساعات حرامی‌هایِ بی اصل و نسَب، سیلِ تماشاچی عزیزانِ علی...، رأسِ قمر...، دروازهٔ ساعات... شلوغی، هلهله، بارانِ سنگ و خیلِ نامحرم به دورش دید خیلی دردسر، دروازهٔ ساعات به خود لعنت فرستاد و به زینب‌ خیره شد مضطر به دستِ بسته‌اش با چشمِ تر، دروازهٔ ساعات سه ساعت از مصیبت دیدگان، می‌کرد استقبال نه با گل! با غم و خونِ جگر، دروازهٔ ساعات حسین بن علی شد منکسر بالا سرِ عباس شکسته عمهٔ سادات در، دروازهٔ ساعات به پایِ نیزه‌های داغدیده پایکوبی بود فقط از این بلا دارد خبر، دروازهٔ ساعات! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به قلبم از ازل مُهر و نشان خورد سر و کارم به اهلِ آسمان خورد خدا را شکر قلبم شد حسینی خدا را شکر با نامش تکان خورد خودم دیدم میانِ روضه‌اش: دل- نشست و غصه‌هایِ بیکران خورد توانِ جنگِ با ابلیس را یافت از این سفره هر آنکس آب و نان خورد بمیرم باید از این غم که ارباب- به جای آب، زخمِ بیکران خورد گرسنه بود و جایِ لقمه‌ای نان زمین خورد و چه شمشیر از سنان(لع) خورد کمان‌ها از غمش قامت کمانند به جسمش بسکه تیرِ بی امان خورد تمام کهکشان‌ها را تکان داد به رویِ نیزه تا مویش تکان خورد ** فدای دخترِ دردانه‌اش که کتک در آشکارا و نهان خورد چهل منزل میان خواب حتی لگدهایِ بدی از ساربان خورد امان از شام، آنجایی که سنگ از زنِ رقاصه و دیگر زنان خورد شبانه قتلگاهش شد خرابه طَبَق وارد شد و لطمه به جان خورد رقیه قبلِ رفتن بوسه برداشت از آن لب‌ها که چوب خیزران خورد! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تشنه‌ی چای عراقم ای اجل مهلت بده تا بیایم اربعین موکب به موکب کربلا! @dobeity_robaey
ی «گرچه دوریم به یاد تو سخن می‌گوییم» بُعد منزل چه بلایا به سرِ ما آورد! @dobeity_robaey
خورشید سوخت از غم و فردا یتیم شد چشم و چراغِ نوح و مسیحا یتیم شد زهری گرفت، از حسنِ عسکری نَفَس صاحب‌عزایِ روضهٔ بابا یتیم شد بالا سرش به گریه نشست و عزا گرفت ماهِ ربیع، حضرتِ مولا یتیم شد پشت و پناهِ منجیِ عالم شهید شد تنها نه سامرا...، همه‌دنیا یتیم شد ای جمکران! سیاه بپوش و به سر بزن آمد خبر که مهدیِ زهرا یتیم شد گریه کنان امامِ زمان بی‌کس و غریب زد بی‌پناه خیمه به صحرا...، یتیم شد... تنهایی‌اش شروع شد از پنج سالگی آقایِ غایب از نظرِ ما یتیم شد! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بیا و عجزِ نامردانِ رسوا را تماشا کن به قلبِ خستهٔ اسلام، إحیا را تماشا کن بیا که رفت در چشمانشان دودِ جنایت‌ها برایِ دیدنِ این صحنه، بالا را تماشا کن تمام آسمان، ماتِ غبارِ دودِ جنگنده‌ست شجاعت را ببین! مرگِ مدارا را تماشا کن به خاک و خون کشید آخر سپاه قدس، صهیون را به زیرِ نامه‌ی "ألمَوتْ"...، امضا را تماشا کن ببین که کشتیِ بی ناخدایِ ظلم، ویران شد بزن لنگر به ساحل! حالِ دریا را تماشا کن بگو بعد از أشداءُ عَلیَ الکفّار: یاحیدر از این مَنظر، تولّی و تبرّی را تماشا کن به شیطان، سخت حزب الله غالب شد از این لحظه هراس و اضطرابِ سختِ حیفا را تماشا کن چه خوش آغاز شد پیچیدنِ طومارِ اسرائیل بیا و غرّشِ را تماشا کن میان معرکه بیت‌المقدس گفت: جاءَالحق وَ این یعنی بمان و صبحِ فردا را تماشا کن * * ببند آن عهدِ دیرین را و در آدینه‌ی موعود کنارِ کعبه حاضر باش و آقا را تماشا کن! 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وای از، آن ساعتی که عصر غیبت شد شروع سال‌های سختِ بیتابی و غربت شد شروع ظلم، همواره به هر جایِ زمین اُتراق کرد زخم بر مظلوم زد! صبرِ جهان را طاق کرد قلبِ تاریخِ زبان‌بسته کماکان شد حزین بیشتر آنجا که شد آغاز، غصبِ سرزمین آنکه دائم کارش انکارِ امام ِ غایب است نامش اسرائیل و فامیلش است آمد و از نقشهٔ ابلیس استقبال کرد قبله‌گاهِ اوّلِ اسلام را اِشغال کرد عشق را با قتلِ عام ِ مستمر، محکوم کرد عده‌ای را از سکونت در وطن محروم کرد با جنایت دم به دم انداخت در خون، قدس را با غضب آمد تصاحب کرد صهیون، قدس را هست فنّ و حرفهٔ دیرینه‌اش کودک‌کشی رو به موت است و پس از این هست حالش ناخوشی می‌زند آخر به جانش آتشی را شعله‌ور آن نمازِ خوانده در آوار و در خون غوطه‌ور ظلم، مستأصل شد و در امتداد سنگ‌ها در طلوعی دلنشین، شد به پا دید با چشمانِ خود آخر قیامی سخت را دید صهیونیست آری انتقامی سخت را چونکه حق هرگز نخواهد شد ضعیف و منزوی شد فلسطین، مرد میدان و هر آیینه قوی کارشان در اوجِ غم، صبر و توکل می‌شود تا شوند آزاد، هنگام توسل می‌شود در دلم آشوب...، بر لب، آهِ سرد آورده است بغض ِ باران‌زا گلویم را به درد آورده است * * باز قلبم راهیِ شهر مدینه می‌شود یادِ لحْظاتِ جسارت، غرقِ کینه می‌شود چشم‌هایم در خودش جا داده داغ کوچه را اشک می‌ریزم دوباره اتفاق ِ کوچه را اتفاقِ جان‌گدازی که گریزِ روضه‌هاست بانیِ بی منّتِ بزم ِ عزیزِ روضه‌هاست آسمان، رنگش کبود و خاک، رنگش زرد شد نبض ِ کوچه ایستاد و دستِ مادر سرد شد آمد آنکه با قساوت عُلقه و پیوند داشت آنکه از بر لبش لبخند داشت در لباس ِ ظلمت و در قالبِ یک راهزن راه را نامردِ پستی، بست بر أمّ الحسن عرشِ أعلی را گرفت و نُه فلک را غصب کرد ناجوانمردانه با سیلی فدک را کرد خورد بر دیوار مادر، قسمتش شد حالِ زار ضجه زد در هر قدم بر چادرش گرد و غبار سمتِ خانه داشت برمی‌گشت با چشمانِ تار روزگار، ای روزگار، ای روزگار، ای روزگار خاطراتِ تلخ...، حسرت...، کاشکی می‌شد سپر... غربتِ مادر، نخواهد رفت از یادِ پسر پیر شد! دنیا برایش ذره‌ای ارزش نداشت مجتبی از داغِ مادر یک شب آرامش نداشت هیچ داغی اینچنین سنگین و بی اندازه نیست غصبْ تکراری‌ست! هرگز اتفاقی تازه نیست... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غم فراوان دیده؛ اما سخت دارد اقتدار شد فلسطین، شاهدِ لحْظاتِ تلخ و ناگوار جنگ جنگِ اعتقاد است و هدف احقاقِ حق دارد این فریادها واللهِ حکمِ ذوالفقار هیچ فرقی نیست بین خردسال و پیرمرد عشق، از هر کس که آزاده‌ست می‌گیرد قرار باز هم در کربلایِ غزه عاشورا شده کلُّ أرضٍ کربلا، یعنی همین قلبِ دچار شمرهایِ بی حیا بر مسلمین بستند آب پیروانِ حرمله با کینه هایِ استوار- نیمه شب کشتند کودک‌های بی آزار را این جنایت نیز مانْد از ذاتِ صهیون یادگار دردهایِ بی دوا این‌روزها در غزه است آه... از داغی که یک عمر است مانده پایِ کار آه از آوارهایِ آنی و اشکِ مدام آه از شب‌گریه‌هایِ مادرانِ داغدار آه از صبرِ پدرهایی که پیچیدند سخت در کفن، بیتاب، دخترهایشان را سوگوار آه از آن خواهری که بی برادر مانده و می‌زند هر لحظه گریان، ضجّه‌ی بی اختیار آه از آن کودکی که تشنه در خون، جان سپرد سیلِ آتش ریخت رویِ زخم‌هایِ بیشمار! از خدا جایِ شِفا قطعاً شهادت خواستند مرگِ در بستر برای عاشقان ننگ است و عار مرگِ اسرائیل شد آغاز با دستان خود گورِ خود را کَند با انواعِ ظلمِ آشکار می‌شود در خونِ مظلومانِ عالم سر‌به‌نیست می‌شود نزدیک، هر آن مرگِ این کفتارِ هار صبح، نزدیک و یهودِ لعنتی رو به زوال رو به پایان است درد و رنجِ عصرِ انتظار انتقام ِ واقعی کارِ عزیزِ فاطمه‌ست منجیِ عالم به زودی می‌رسد با اقتدار...! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سرتاسرِ قم را غمی در بر گرفته آرامِشَش را آهِ شعله‌ور گرفته از داغِ معصومه سلام الله، حتی خاکِ کویر از ابر، چشمِ تَر گرفته هفت آسمان با اهلِ خود مشغولِ گریه‌ست شاهِ خراسان روضه بر منبر گرفته سخت است داغِ خواهری هجران‌کشیده جانِ برادر را دلی مضطر گرفته خاموش شد خورشیدِ بیت النور امشب حال و هوایِ صحنهٔ محشر گرفته از دست داده حضرتِ بنتُ الهُدی را بر دوشِ خود آیاتی از کوثر گرفته سِرّ نجابت بود و رفت و دستِ تقدیر از دخترانِ شیعه، تاجِ سر گرفته در صحنِ آیینه به همراهِ ملائک موسی بن جعفر روضه‌ی دختر گرفته از داغِ دختر، خوانده اما در حقیقت قلبش برایِ غربتِ مادر گرفته * * آن مادری که بعدِ ضربه خوردن از "در" سردردهایِ سخت در بستر گرفته وضعِ وخیمِ زخمِ میخِ بی‌مروّت لبخند را از صورتِ حیدر گرفته...! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🥀 با حسرت و غم می‌گذرد هر روزم دلتنگم و چشم بر حرم می‌دوزم هر هفته شب جمعه شبیهِ آتش از داغِ فراقِ کربلا می‌سوزم! @hosenih @dobeity_robaey
به یادت ای گلِ نرگس! شبی ناگاه می‌میرم از این دلدادگی، در زیرِ نورِ ماه می‌میرم بیا و حالِ نامیزانِ عالَم را مداوا کن که آخر از خبرهای بد و ناگاه...می‌میرم بساطِ ظلم پهن و آهِ مظلوم است دامن‌گیر نیایی، دیر یا زود از تبِ این آه...می‌میرم بیا گردن بزن با ذوالفقارت نسلِ صهیون را که از داغِ فلسطین با غمی جانکاه می‌میرم میانِ ندبه‌ها کم گریه کن! چونکه منِ دلتنگ از این‌که نیستم از حالِ تو آگاه می‌میرم می‌آیی و به شوق دیدنت تا کعبه می‌آیم "بِنفسي أنت" می‌خوانم اگر در راه می‌میرم «أنا المهدی» بگو تا در رکابت جان دهم آقا در این‌صورت فقط با حالتی دلخواه می‌میرم من از مرگِ جهالت* سخت بیزارم! همان مرگی که در آغوشِ ظلمت، عاقبت در چاه می‌میرم چراغِ معرفت را در دلم روشن کن ای خورشید! خبر داری که نشناسم تو را گمراه می‌میرم همین که باشم و گاهی تماشایت کنم کافی‌ست مرا از خیمه‌ات بیرون کنی والله می‌میرم! ✍ * پیامبر اسلام(ص): مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة ترجمه: هر کس بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلى مرده است. 📚مناقب ابن شهرآشوب، ج۱، ص۲۴۶ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یارب غریب و مضطرم؛ عجّل وفاتي آمد بلایا بر سرم؛ عجّل وفاتي خانه نشینیِ علی بی طاقتم کرد از بغض، پُر شد حنجرم؛ عجّل وفاتي دنیاپرستان یک به یک بیعت شکستند می‌سوزم و شعله ورم؛ عجّل وفاتي در پشتِ "در" خوردم زمین و چادرم سوخت، در آتشِ دور و برم؛ عجّل وفاتي محکم زد و ضربِ غلافِ قنفذ انداخت، بر دست و بازویم ورم؛ عجّل وفاتي ماندم میانِ هجمه‌ی دیوار و مسمار آزرده شد بال و پرم؛ عجّل وفاتي بی مادری سخت است، گرچه فوراً آمد فضه به جایِ مادرم؛ عجّل وفاتي خیلی برای داغِ محسن گریه کردم، هر شب میانِ بسترم؛ عجّل وفاتي طاقت ندارم اشکِ حیدر را ببینم جانِ همین چشمِ ترم؛ عجّل وفاتي آغوش می‌خواهد حسین اما توان نیست، در جای‌جایِ پیکرم؛ عجّل وفاتي باید به زینب بسپرم چندین کفن را در روزهای آخرم؛ عجّل وفاتي...! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این روزها از داغِ دختر گریه می‌کرد قطعاً خدیجه با پیمبر گریه می‌کرد در عالَم برزخ به‌پا شد بزمِ روضه از داغِ زهرا، عالَمِ ذر گریه می‌کرد من مطمئنم که خدا لحظه به لحظه در خلقتِ زهرایِ أطهر گریه می‌کرد با دردهای فاطمه چشمِ علی هم این روزها تا روزِ محشر گریه می‌کرد دور از نگاهِ اهلِ خانه، نیمه‌ی شب آهسته و پیوسته حیدر گریه می‌کرد شد قلبِ سنگش آب، با هر آهِ زهرا دستاس شد دلتنگ و مضطر گریه می‌کرد لعنت به خود می‌گفت و با افسوسِ بسیار مسمار، رویِ شانه‌ی "در" گریه می‌کرد شد حالِ مادر چونکه از دیروز بدتر، امشب حسن با حالِ بدتر گریه می‌کرد یادِ نوازش‌هایِ سابق... قبلِ خوابش، زینب برای دستِ مادر گریه می‌کرد، دستی که لرزان دوخت پیراهن به سختی چشمی که از فردایِ معجر گریه می‌کرد بوسید حلقومِ حسینش را پریشان با تشنگی در کنجِ بستر گریه می‌کرد! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قاری، حسین و گریه کنِ فاطمه خداست در خانهٔ علی چه عزاخانه‌ای به پاست جانم فدایِ مجلسِ ختمی غریب که مهمان ندارد و پُر از اندوهِ بی‌صداست شاید حسن به زینبِ آشفته حال گفت: گریه نکن! که رفتنِ مادر خودش شفاست در شهر، یک نفر به علی تسلیت نگفت این رسم ناسپاسیِ دنیایِ بی‌وفاست زهرا کجاست؟! تا که ببیند هنوز هم ردّ طناب، دورِ دو دستانِ مرتضاست حرفش نداشت هیچ خریدار بعد از این* سنگِ صبورِ روز و شبِ مرتضی کجاست؟! مادر کجاست؟ تا بشود حالِ خانه خوب مادر که نیست، خانه نفس‌گیر و بی‌صفاست عالَم عزا گرفته برایش ولی بدان صدّیقةُ الشهیده عزادارِ نینواست قلبش هنوز می‌شود آرام با حسین آرامگاهِ مادرِ سادات، کربلاست هر روزِ هفته بر لبِ گودالِ قتلگاه گریانِ پیکری‌ست که مابینِ بوریاست! ✍ * وَكَانَ لِعَلِيٍّ وَجْهٌ مِنَ النَّاسِ حَيَاةَ فَاطِمَةَ؛ فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ فَاطِمَةُ انْصَرَفَتْ وُجُوهُ النَّاسِ عَنْ عَلِيٍّ ترجمه: تا فاطمه زنده بود، مردم به امیرالمؤمنین(ع) روی خوش نشان می‌دادند؛ پس با وفات [شهادت] فاطمه(س)، [مردم] به او پشت کردند. 📚 صحیح بخاری، ج ۴، ص ۱۵۴۹ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در حمایت از علی، زهرا گذشت از هرچه داشت محسنِ شش ماهه‌اش را پشتِ «در» تقدیم کرد!@dobeity_robaey
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 با حسرت و غم می‌گذرد هر روزم دلتنگم و چشم بر حرم می‌دوزم هر هفته شب جمعه شبیهِ آتش از داغِ فراقِ کربلا می‌سوزم! © اشعار آیینی حسینیه 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نیمه‌شب‌ها بلند گریه کنید بی‌مدارا... بلند گریه کنید نیمه‌شب برگزار شد مردم- دفنِ زهرا...، بلند گریه کنید گریه کردند بی‌صدا آنجا تا که اینجا بلند گریه کنید چشم‌ها را به سیلِ اشک دهید مثلِ دریا... بلند گریه کنید فاطمیه اگر که، هر جا شد- روضه بَرپا...، بلند گریه کنید بینِ‌مان فرقه‌ی مخالف نیست بی محابا... بلند گریه کنید هر کجا نامِ مادر آمد از- داغِ زهرا...، بلند گریه کنید تکیه‌گاهِ یتیم‌ها، دیگر- مانده تنها...، بلند گریه کنید کودکانش شدند بی‌مادر جانِ مولا بلند گریه کنید بُغضِ زینب، سکوت‌هایِ حسن- کشته ما را...، بلند گریه کنید اشک‌های حسین شد جاری گریه‌‌کن‌ها! بلند گریه کنید... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ بیا و عجزِ نامردانِ رسوا را تماشا کن به قلبِ خستهٔ اسلام، إحیا را تماشا کن بیا که رفت در چشمانشان دودِ جنایت‌ها برایِ دیدنِ این صحنه، بالا را تماشا کن تمام آسمان، ماتِ غبارِ دودِ جنگنده‌ست شجاعت را ببین! مرگِ مدارا را تماشا کن به خاک و خون کشید آخر سپاه قدس، صهیون را به زیرِ نامه‌ی "ألمَوتْ"...، امضا را تماشا کن بگو بعد از أشداءُ عَلیَ الکفّار: یاحیدر از این مَنظر، تولّی و تبرّی را تماشا کن به شیطان، سخت حزب الله غالب شد از این لحظه هراس و اضطرابِ سختِ حیفا را تماشا کن :: ببند آن عهدِ دیرین را و در آدینه‌ی موعود کنارِ کعبه حاضر باش و آقا را تماشا کن! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پس از دلواپسی‌هایِ پیاپی در شبی دشوار خبر پیچید و غم یکباره شد بر قلبمان آوار خبر پیچید محکم بر گلو و بغض پیدا شد خبر سنگین و اشکِ چشمِمان هر لحظه دریا شد شب و دلشوره‌ها افتاد بر هر صفحهٔ تقویم شد انگاری دوباره تازه... داغ ِ سیّدابراهیم رسید از ضاحیه؛ داغی که عشق ِ جاودانی شد خبر پیچید که: هم آسمانی شد چنان آمیخت با جانش جهاد و استقامت را گرفت از دستِ جدّش عاقبت رزقِ شهادت را دلِ بیروت آشوب است و ویران‌تر شد از این غم تمام کوچه‌ها بی‌تاب، از این زخمِ بی مرهم عزیز از دست داده! آه... از این ماتم ِ ممتد عزادار است و از لبنان صدایِ ضجه می‌آید زمین خورد و نتیجه داد آخر کینه‌توزی‌ها منافق‌ها گِرا دادند؛ لعنت بر نفوذی‌ها فلسطین بی‌قرارش بود و غزه هست مجنونش چه بی رحمانه بر آوارها پاشیده شد خونش به دستِ آنکه در ذاتش نشان از آدمیّت نیست سگِ هاری که نامشروع و نامش هست صهیونیست همانکه می‌شود پیچیده طومارش به إذن الله می‌افتد صد گره هر لحظه در کارش به إذن الله :: تمام همّ و غمّش انتقامِ سخت و پیکار است پدر از دست داده! خشمِ حزب الله بسیار است بخوان "هیهات من الذلّه" را در گوشِ بعضی‌ها بیا بارِ امانت را بگیر از دوشِ بعضی‌ها بگیر این گنجِ ارزشمند را از دستِ ناآگاه محوّل کن به دستِ انقلابی‌هایِ حزب الله همانکه هست مثل حاج قاسم در دلِ میدان- -مجهّز به سلاحِ علم و ایمان؛ تا بُنِ دندان اگرچه نقشهٔ دشمن سراسر نحس و تاریک است بدونِ ذره‌ای تردید، فتح قدس نزدیک است قیامی سخت در راه است با یک لشگرِ خونخواه پس از این بیشتر دارد ادامه همان راهی که پایانش نشان از کربلا دارد نشان از روضه‌هایِ قتلگاه و بوریا دارد :: تنی لب‌تشنه جان داد و سری می‌رفت بر نیزه تمام خاک، غرقِ خون! تمام ِ دور و بر نیزه... فدایِ آن عبایی که اسیرِ دستِ غارت بود رسید آتش به جانِ خیمه و وقتِ اسارت بود اسارت با جسارت عمهٔ سادات را رنجانْد تنِ دروازهٔ ساعات را تنهایی‌اش لرزانْد زبانم لال! ناموس علی(ع) و کوچه و بازار... امان از شام و شادیِ یهودی‌هایِ بد کردار! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با حسرت و غم می‌گذرد هر روزم دلتنگم و چشم بر حرم می‌دوزم هر هفته شبیه آتش از داغ فراقِ کربلا می‌سوزم!@hosseinieh_net