eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
292 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
سوخت مرا آه، خط به خطِ مقاتل چشم تر آورده‌ام، دو شاهدِ عادل! شام اسارت کجا و شمسۀ عصمت شاه عوالم کجا و بند سلاسل روضۀ پوشیده را مخواه کنم باز ناقۀ عریان و منزل از پی منزل پس چه شد آن دست‌ها که طفل سه ساله با مدد او نشسته بود به محمل ناقۀ زینب به دست کیست مهارش؟ لال شوی ای زبان و خون شوی ای دل! پای همان نیزه‌ای که رأس حسین است ذبح کنیدم که خوانَد آیۀ بسمل سرزده‌است از تنور خانۀ خولی «یار من و شمع جمع و شاه قبایل» آه از آن بازه‌ای که زادۀ نیرنگ صفحۀ شطرنج را گذاشت مقابل از چه نمردیم ما که پیش ابالفضل حرف کنیزی زدند، ای دل غافل! سر زند از شامِ تیره، صبح سپیدی منتقمِ قوم بسته است حمایل تا نشده دیرتر بخواه فرج را پیک اجل چون رسد، چه جای وعجّل! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمی‌شود که خبر را شنید و ساکت ماند: به گوش زخمِ برادر، برادر اشهد خواند سکوت کردن یعنی شریک ظلم شدن چگونه می‌شود اخبار را به ناله نخواند زبان قوم ستمدیده باش ای شاعر! کنون که ظلم و ستم را جهان به اوج رساند غزل غزل همه دردم، چگونه از دل خویش به سعی واژه توانم غبار غصه تکاند خدا خراب کند کاخِ تیره طایفه‌اش کسی که غزه‌ی ما را به خاک تیره نشاند ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌸برای شهیده دوساله، ریحانه خانم کاپشن صورتی... رسید جـــان به لــب از داغ ناگهـانــی تو نداشت تــاب زمیـن، جانِ آسمـــانـی تو کنون که نیست علمــدار، در دل آتش به عهــــدۀ که میفتــــد نگاهبانـــــی تو؟ دو ساله بودی و یادآور سه ساله شدی فــدای صـــورتِ یکــدســـت ارغوانــی تو نفس کشیدم و یادت نفس برید از من چـو آه بود و چـه کوتــــاه، زندگانـــــی تو لبـــاسِ صورتـــــی و گوشــــــوارۀ قلبـــی چه قلب‌ها که شکستند از نشانی تو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
او همان آینه‌ی روشنِ ذاتِ ازلی‌ست بهترین اسم خدا بی برو برگرد "علی"ست با علی باز شده پای عجائب به جهان پر زد از شوق به سویش، دلِ بابُ الثعبان مؤمنون خوانده علی قبل نزولش از بر گاه جبرییل صدا میزندش "پیغمبر" شب معراج به هرسو رد پایش افتاد و نبی پیش خدا یادِ صدایش افتاد آمد و از شب معراج، نبی داد خبر: "ازصدای سخن عشق ندیدم خوشتر" چه قَدَر فیض از او برد رسول عربی "چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی" گر در از باغِ مقامش بگشاید تمثیل انبیا را نرسد دست به خرمای نخيل که رسولانِ اولوالعزم خدا تا امروز خطبه‌ی بی الف و نقطه نگفتند هنوز آدم آب و گلش آن‌روز که در قالب بود پدر خاک، علی ابن ابیطالب بود پدر خاک علی، حیثیت آدم از اوست "عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست" نورِ حقی که از او طورِ خدا روشن گشت برقِ دندانِ علی بود که خندید و گذشت آن شب سخت که اسمش شبِ طوفانِ بلاست نوح می‌گفت نترسید یدالله این‌جاست عیسیِ مریم از این مرد گرفته‌ست مدد جانْ فدای پسرِ فاطمه‌ی بنت اسد در دلِ آتش اگر رفت چه جای بیم است؟ همه جا نادِ علی، حافظِ ابراهیم است هر زمان سازِ سخن کرد به هرجا داوود أشهدُ أنّ علیاّ ولیُ الله سرود چه بگویم ز مقامات علی، حیرانم ها علیٌ بشرٌ کیفَ بشر می‌خوانم قنبری داشت که عالم کفِ دستانش بود گَرد نعلین علی، مُلکِ سلیمانش بود بشکند در گذر از عینِ علی، پای قلم بازمانده‌ست به وصفش دهنِ تیغ دو دم آفتابِ قَدَر از کوهِ قضا سر زد باز دشت می‌لرزد و می‌لرزد و می‌لرزد باز تیغِ ابروی غضب کرده‌ی خود را خم کرد باز هم جای خودش را علمش محکم کرد لب شمشیر علی تشنه‌ی تکبیر خداست ملک الموت، صدایِ نفسِ شیر خداست شعر بیتاب‌تر از عرصه‌ی جولان شده و قافیه حیران شده و زلفِ سخن باز پریشان شده و شعر هجا پشتِ هجا در هیجان است اذا زلزلت الارض صدای تپش قلب زمین است و زمان است چنان خورده به دشمن که قدِ تیغ کمان است ترک خورده زمین، روح الامین هم نگران است علی کیست؟ یدالله، اُذُن الله، اسد الله علی شیر خدا، دست خدا، سیف الله، نور الله، باب الله، وجه الله، اسم الله، سر الله، ثارالله، عین الله، عبدالله، روح الله، جَنب الله، امرلله، ولی الله امیرالمومنین، یعسوبِ دین، حبل المتین، عین الیقین، نورٌ علی نوراند انصابش خمارم کرده ساقی بازهم با ذکر القابش به هوهو گر بیاید، می‌رسد جانِ جهان بر لب توانِ تیغِ تیزش را، بپرس از عمر و از مرهب نبی در بارِ سوّم شیر حق را اذن داد آنجا درِ قلعه به سختی روی پایش ایستاد آن‌جا چه باید گفت از او، شعر کم می‌آورد الحق از آن مردی که شمشیرش عبادت کرده در خندق شبِ فتنه چه کس جای پیمبر خفته غیر از او کدامین شاه در عالم سلونی گفته غیر از او؟ کدامین شاه، تختش بوده از جنس حصیر اصلاً ؟ رسول الله هم او را صدا می‌زد "امیر" اصلاً مرا عهدی‌ست با جانان که تا جان در بدن دارم هوادارش کند امر و به روی چشم بگذارم مرا کافی‌ست از دنیا که باشم در شعف یک‌شب دعایم کن بخوانم شعر در صحن نجف یکشب ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زینب همه‌ی رنج و بلا را دیده‌ست در کوچه گریز کربلا را دیده‌ست یک‌روز درِ خانه و روزی خیمه او سوختن فاطمه‌ها را دیده‌ست@hosenih@dobeity_robaey
🏴 به‌مناسبت سالروز وفات حضرت ابوطالب علیه السلام (۲۶ رجب) عروج، بال و پرش می‌شود ابوطالب کمال، برگ و برش می‌شود ابوطالب کسی که هست امیرِ تمامیِ عالم بدون شک پدرش می‌شود ابوطالب نگاه کردم و دیدم که از لحاظ نسب علی، بزرگترش می‌شود ابوطالب علی‌ست صاحب بیت خدا و ازاین رو کلید‌دارِ درش می‌شود ابوطالب درخت دین، نبی است و علی؛ یقین دارم که علت ثمرش می‌شود ابوطالب قریش راه به جایی نمی‌برد وقتی رسولِ حق سپرش می‌شود ابوطالب زمان گذشت و تمام معاندان دیدند که شیعه تاج سرش می‌شود ابوطالب ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 به‌مناسبت سالروز وفات حضرت ابوطالب علیه السلام (۲۶ رجب) تمام عمر باید شد غزل‌خوان ابوطالب چه شاعرها مسلمان کرده دیوان ابوطالب به سنجش گر که بگذارند ایمان خلایق را ترازو بشکند از بار ایمان ابوطالب تبوک‌ این‌ را‌ به‌ ما فهماند، موسی‌ کیست‌؛ هارون‌ کیست اشارت‌هاست پشت نام عمران ابوطالب علی‌ دست‌ِ خدا بوده‌، گمانم پیش از این‌ها خود کلید کعبه را داده به دستان ابوطالب رسالت بار سنگینی‌ست اما بر رسول الله از آن سنگین‌تر است انگار‌ فقدان ابوطالب ز شرح‌ داغ‌ رحلت‌ کردنش این‌ بس‌که‌ در تاریخ به عام‌ الحزن‌ معروف‌ست هجران ابوطالب ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همیشه مبدأم مشهد ولی مقصد نجف بوده سری که بی علی سرکرده باری بی هدف بوده علی آنجا که می‌بخشید جان بر عالم امکان مسیحا آخر و آدم در اول‌های صف بوده شب معراج از صوت علی دانسته‌ام این را پیمبر این طرف بوده‌ست و مولا آن طرف بوده علی صبح بلی گویی، علی شام بلاجویی اگر چه نفس احمد بوده اما جان به کف بوده سلامت رفت با نادعلی از فتنه بیرون نوح چنان دُری که از اول در آغوش صدف بوده ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شکفته شد گل روی مَلَک به عرش برین رسید ماهِ شب چارده به مُلک زمین شروع می‌کنم آغاز شعر را به رجز خلاف رسم تغزل، نه مثل آن و نه این هنوز هم که هنوز است این خبر داغ است تمام گوش شو و پای این خبر بنشین در انتظار علی بود خصم و در میدان نقاب بر رخ عباس زد شهِ صفّین به گاه رزمِ ابالفضل، خصم لکنت داشت تُ تُ تو کیستی ای ضّ ضّ ضربه‌ات سنگین به یک اشارۀ تیغش از آن سر میدان گریزد اسب، بدون سواره و بی زین شکست پشت عدو را، جز این توقع نیست که شیر داده به این شرزه شیر، ام ابنین رجز نخوانده به عجز آمدند و در ناله چنین بجنگد ابالفضلِ سیزده ساله! به جنگ، اذن که از بوتراب می‌گیرد نخست مردم چشمش شتاب می‌گیرد به ذمۀ همه بی‌شک نماز آیات است اگر نقاب زند، ماهتاب می‌گیرد فدای همت ماهی که عکس دستش را فرات در همۀ عمر، قاب می‌گیرد فدای غیرت شاهی که قبل و بعد سفر برای زینب کبری رکاب می‌گیرد مدیح ساقی لب تشنه، مست باید گفت ز خطبه خوانی او سال شصت باید گفت به بام کعبه زمانی که او قدم برداشت هرآنکه بود، ابالفضل را علی پنداشت علی به دوش نبی رفت، کاش می‌گفتند که ماه قوم قدم روی شانۀ که گذاشت؟! از آن کمال و شکوه و وقار و سنگینی‌ دوباره کعبه گمان می‌کنم ترک برداشت به ذوالفقار نبودش نیاز آن بالا دو چشم داشت که گاهِ سخن به کار گماشت نه کربلا که علمدار ما نخستین بار به بام کعبه به یک یاعلی علم افراشت نگاه نافذ ساقی به باء بسم الله به قلب سنگی حجاج، بذر واهمه کاشت نه مست جام که عمری‌ست مست عباسم قسم به کعبه، مسلمان دست عباسم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شده‌ست آینه‌ی حیّ لایموت، صفاتش کسی که خورده لبِ خضر هم به آب حیاتش به غیر او که جمالش إذا تَنَفّسِ صبح است کدام نور به خورشید می‌رسد برکاتش؟ بگو به کعبه عقب‌تر بایستد که تنِ طور به لرزه آمده روزی مقابل جلواتش می‌آید او که جهان روزه‌ی سکوت بگیرد به زیر سایه‌ی نهج البلاغه‌ی کلماتش ربیع الاول و آخر... تمام سال بهار است اگر که ریشه دواند به فصل‌ها نفحاتش کسی که گفت امام ششم به او "لَخَدِمتُه" به راستی که محال است وصف کردن ذاتش در الغدیر شریک است طبق قولِ امینی کسی که بوی "وَعَجّل" می‌آید از صلواتش 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ورق زدیم و رسیدیم اول رمضان خبر هنوز بزرگ است و تازه است و گران شروع ماه مبارک به گفتۀ تاریخ شروع جنگ تبوک است و یادآور آن سپاه عُسر رسیدند و بیست شب طی شد سپاه کفر ولی بیم داشت از میدان علی کجاست؟ علی در مدینه مانده چرا؟ خبر هرآینه پیچید بین لشکریان علی نیامدنش بی دلیل نیست! بپرس بپرس تا که جوابت دهد زمین و زمان بلی نیامده آن شه که بابِ علم نبی‌ست گمان مبر که مدینه‌ست بی در و دربان* بلی نیامده نفس نفیس پیغمبر مفارقت نکند هیچ‌گاه جسم از جان کتاب فضل علی را ورق بزن اینک حدیث منزلتش نیست قابل کتمان که در غیاب نبی رو به جانشین آرند علی وصی‌ رسول است نی فلان و فلان علی وصی‌ست نه آن‌ها که در مسیر رسول شدند از پی رم دادن شتر، پنهان رسول عشق اگر در مَثَل چنان موساست علی به مرتبه هارون و دیگران هامان اگر چه نقطه ندارد شکوه نام علی علی‌ست نقطه‌ی آغاز و نقطه‌ی پایان ✍ *وامی از عاصی خراسانی: گمان مکن که بود شهر بی در و دربان 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بگو شاعر که یا نور است او، یا آسمان، یا چه؟ یقیناً ماه، وصفش خارج است از درک دریاچه مگر بالاتر از این منزلت هم هست؟ پس او را چه باید خواند غیر از مادر امّ ابیها؟ چه؟ سلامش داده جبرائیل، در وصفش یقین دارم که باید از شب معراج چیزی گفت... اما چه؟ حسودانِ قریش او را رها کردند، حق می‌خواست، که رأس المال او عشق نبی باشد، به این‌ها چه! همه دار و ندارش خرج شد در راه پیغمبر چه سودی هست بالاتر از این در دار دنیا؟ چه؟ کسی که با خدیجه روز را شب کرده، شب را روز به غیر از دیدن زهرا دلش را خوش کند با چه؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در همان عصری که فرمان بُرد خورشید از علی چشمه چشمه، اشک غربت‌خیز جوشید از علی خطبه‌ی بی نقطه را کوفه شنید اما دریغ خطبه‌ی با آه را جز چاه، نشنید از علی مو به مو آگاه بود از سرّ عالم، حیف حیف... دشمن از تعداد موی ریش پرسید از علی!! شأن او را روزگار آورد پایین... روزگار، آنچه که باید بفهمد را نفهمید از علی عدل بود و داد، داد از قوم اشباه الرجال عدل را این طایفه کِی می‌پسندید از علی تا قیامت هم عقیل اصرار اگر می‌کرد... باز غیر از این برخورد، برخوردی نمی‌دید از علی :: آی حاجی‌های بیعت کرده! از سمت غدیر خانه برگردید... اما برنگردید از علی دوخت چندین وصله‌ی نو بر عبای غربتش بد به دنیایی که آخر چشم پوشید از علی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در آن شهری که بانوی بهشتی چون تو هم باشد سزاوارست نام هر خیابانش "ارم" باشد رسیدی تا نشان ما دهی آن قبر پنهان را بنا این است در قم، فاطمه صاحب حرم باشد تبسم می‌کند ناخواسته...در قلب زائرها مگر صحن تو اصلاً می‌گذارد درد و غم باشد؟ ندیدم هیچ شب در حوض، کامل انعکاسش را همان بهتر قد مهتاب هم پیش تو خم باشد حریم آسمانی تو "پروین" دارد و خوب است اگر نام یکی از باب‌ها باب القلم باشد کرامت می‌کنی تا گاه از نزدیک و گاه از دور تنور شعرمان گرم است، ای خورشیدِ بیت النور به دریا می‌زند اینجا دل، آهوی بیابان هم به پابوسی می‌آید از مسیر دور، باران هم زیارت می‌کنندات عاشقان در باد و بوران هم ز تو رو برنمی‌گرداند این زلف پریشان هم هدایت شد به راه راست در شَهرت خیابان هم قُم‌ات را مطلع خورشید می‌داند خراسان هم به شوقت غرق "بهجت" شد دلِ تنگِ "گذرخان" هم کنار این حرم مست است "قبرستان شیخان" هم صفائی چون "صفائیه" ندارد باغ رضوان هم دل "آذر" به تو گرم است در فصل زمستان هم رسیدی با چنان حجبی که تا پایان دوران هم نبیند گرد محمل را نگاهِ "چارمردان" هم نشسته عطر جنت در حریمت روی هر دامان شمیمت پرکشیده تا خودِ "بلوار پردیسان" قمت مانند مشهد شوکتی دارد که حیرانم برایت در زیارت "آمدم ای شاه..." می‌خوانم چنان خوبی که یادم می‌رود پیش تو مشکل را تویی آن‌که امین الله دستت می‌دهد دل را سلام ای گرد و خاک صحن‌هایت سُرمه‌ی افلاک سلام ای آستان قدسیِ تو مدفنِ لولاک چه القابی: کریمه، مرضیه، معصومه، مقدامه گرفته زائرت از آتش دوزخ امان نامه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زنگ نقاره‌ی تو باز پریشان شده است یک مسیحی وسط صحن مسلمان شده است خلق در فکر طوافند بگو سِرّش چیست دور تا دور حریمت پُر میدان شده است! با وضو بوسه بر این در زده زائر، به نظر درِ چوبی حرم مصحفِ قرآن شده است ای که ایمان همه بی تو به مویی بند است مرد سلمانی از انفاس تو سلمان شده است می‌رسد کار گدای تو به آنجایی که همه‌ی شهر بفهمند سلیمان شده است اسم تو گرچه بنا شد که بگویند رضاست تو علی هستی و مشهد نجف اشرف ماست زائرت حضرت موسا و حریمت طور است آسمان، صحن تو و خادم صحنت نور است گاهی آنقدر شلوغ است رواقت که دگر کفشداری تو از دادن جا معذور است مطمئن است شفا می‌دهی‌اش نابینا گره‌ای هم که زده دور مشبک کور است دانه پاشیدم و دیدم که محلم نگذاشت کفتر صحن تو حق دارد اگر مغرور است! از قدمگاه کمی گرد و غبار آوردم خاک پاهای تو سوغاتی نیشابور است من همان سائل انگشتری هر روزه تو علی هستی و دُرّ نجفت فیروزه دل زوار تو از شور و شعف پر شده است صحن در صحن تو از عطر نجف پر شده است اشک در صحن تو باران شدنش علت داشت آهوی گمشده حیران شدنش علت داشت از ضریح تو فقط خیر و کرم می‌ریزد سائل هر شبه سلطان شدنش علت داشت اثر جذبه‌ی ایوان تو بود آقا جان راهب دِیْر مسلمان شدنش علت داشت پشت این پنجره فولاد شفا ریخته است درد در صحن تو درمان شدنش علت داشت کوری آمد وسط صحن تو، بینا برگشت فلجی از حرمت روی دوتا پا برگشت یک نفر شیعه شد از دین مسیحا برگشت مرده در صحن گهرشاد به دنیا برگشت تا دم صحن تو برداشت قدم گفت رضا لال یکمرتبه در بین حرم گفت: رضا جان به قربان تو و معجزه‌های حرمت من نفس می‌کشم... اما به هوای حرمت خادمت خسته شد و چوب پرش رفت از دست یکنفر باز گمان کرده ضریحت قبله‌ست صد و ده بار علی گفته‌ام اطراف حرم باز هم نام علی شعر مرا ریخت بهم خیرهای کثیر را عشق است کرم کم نظیر را عشق است طول صحن غدیر را عشق است سنگفرش مسیر را عشق است زائر سر به زیر را عشق است پیش سلطان اسیر را عشق است این‌همه مستجیر را عشق است حال و روز فقیر را عشق است این حرم، این امیر را عشق است نغمه‌ی یا رضا رضا عشق است مشهدت مثل کربلا عشق است کل القاب تو بجا اما اینکه اسمت علی‌ست را عشق است حب آل علی‌ست راه نجات بر گل روی مرتضی 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما رأی می‌دهیم به آبادی دیار با رأیِ سبز، می‌شود اسفند نوبهار پیوند خورده با دل صندوق‌های رأی امنیتی که هست در این خانه برقرار خشتی‌ست از بنای وطن، رأی ما و من هرگز نگو که رأی من آید کجا به کار بر دشمنی که داشت امید نیامدن این سیل جمعیت زده سیلی آبدار می‌خواست محومان کند این سنگ کینه‌توز آیینه‌ی من و تو ندارد کنون غبار من رأی می‌دهم به نیابت از آن عزیز مردی که بود ترجمۀ لفظ اقتدار در قلب ما هماره همان داغ تازه است داغی که یافت از دل بغداد انتشار حالا کنار آن‌همه عاشق که نیستند عکسی گرفته‌ایم... بماند به یادگار ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نظر به گفته‌ی "جرداق"، هم نظیرش نیست دل کدام مسیحی مگر اسیرش نیست؟ علی مسیح زمانه‌ست، آن مسیحی که چهارمین فلک اندازه‌ی حصیرش نیست دو جا به دست نبی دست او گره خورده‌ست علی مباهله‌اش کمتر از غدیرش نیست فدای انفُسَنایی که در کلام خدا به جز علی احدی مرجع ضمیرش نیست هوای حضرت عیسادمی‌ست سلمان را نَمیرد آنکه کسی جز علی امیرش نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه هیئتی ست تو را زیر این کبود مسقف که ماه هم شده با قد خم به روضه مشرف اقامه‌ی غم تو بندِ ماه نیست که عمری شده ست کعبه به پوشیدن سیاه مکلف فدای ماتم نام حسینِ در پس تکرار هرآن چه شعر مقفی، هرآن چه شعر مردف "تو را به خاطر دِرهم چه دَرهمت"...چه بگویم که بیت بیت مرا سوخت این جناسِ محرف میان روضه به یاد رباب و داغ تو هر شب به سینه می‌زنم و می‌رود قرار من از کف دعای خیر تو پشت تمام گریه‌کنان است فإنّ رحمةَ رَبّی لِمَن بکی لک فی الطّف ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
آمد به میدان، لشکر غم را خبر کرد از خیمه نه، از سن و سالش هم گذر کرد! آه بلندش در دل آهن اثر کرد کوچک نخوانش، این پسر کار پدر کرد بغض جمل را بین دشمن شعله‌ور کرد با نعره‌ی ابن الحسن عزم خطر کرد مانند قاسم دشت را زیر و زبر کرد سقا شد آنجا که عمویش را نظر کرد چشم تمام خیمه را ناگاه، تر کرد آمد جلو، خود را بلاگردانِ سر کرد اینجای مقتل عمه‌اش را خون جگر کرد ارثیه ی زهراست...، دستش را سپر کرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در گلوی تشنه‌اش وقتی عطش جان می‌گرفت رود از شرمندگی راه بیابان می‌گرفت او خودش باب الحوائج بود مانند عمو لب اگر آن‌روز تَر می‌کرد، باران می‌گرفت حیدر شش‌ماهه بین گاهوار انگار داشت با تلظی کردن خود اذن میدان می‌گرفت باورم این است اگر او از میان خیمه‌گاه زودتر بیرون می‌آمد جنگ پایان می‌گرفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در شباهت به نظر نفسِ پیمبر شده است بی جهت نیست که اسمش علی اکبر شده است چه بگویم من از آن ذات که ممسوسِ خداست اکبر است و صفت اکبر، مخصوصِ خداست حرکات و سکنات و وجناتش طاها مادرش آمنه بوده‌ست مگر یا لیلا؟ با همه، خُلقِ عظیمش سرِ احسان دارد این پیمبر چه‌قدَر تازه مسلمان دارد ماه عالم شده از دیدن رویش سرمست "پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست" سنگ در دستش از اعجاز، قمر می‌گردد گر به خورشید بگوید نرو، برمی‌گردد جان علی، جسم نبی، جلوه‌ی کوثر بوده سرّ لولاک، از اوّل علی اکبر بوده هر زمان عطر حضورش به هوا برمی‌خاست نفس پنج تن آل عبا بر می‌خاست ذاتش آئینه در آئینه پیمبر گشته بارها از شب معراجِ خودش برگشته قاب قوسینِ خداوند خمِ ابرویش زد قدم زینب کبری به سر زانویش بی نقاب آمدنش پیش عمو دیدنی است به ابالفضل قسم! قامت او دیدنی است چه بگویم من از آن سروِ خرامانِ بهشت حرف حق را قلم خواجه‌ی شیراز نوشت:‌ "شاه شمشاد قدان، خسرو شیرین دهنان که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان" زلفش آن‌روز که در دست نسیم افتاده سمت و سو داده به تحریر مؤذن زاده کربلا هم عطشش چندبرابر شده بود تشنۀ صوت اذانِ علی اکبر شده بود أشهدُ أنّ به این مرد ولی باید گفت اشهدُ أنّ علی بعدِ علی باید گفت جلوی چشم پدر، رد شدنش را عشق است أشهدُ أنّ محمّد شدنش را عشق است باد آورده به همراه، شمیم صلوات می‌وزد بر سر کوی تو نسیم صلوات ابر رحمت تویی و تشنه‌ی الطافِ تو دشت مشک از چشمه‌ی چشمان تو پُر برمی‌گشت کیستی ای که پیمبر شدی از کل جهات باز هم بر گل روی علی اکبر صلوات چشم دنیا به تنت جامه‌ی احسان دیده‌ست حسنی بودن تو بر چه کسی پوشیده‌ست؟ رحمت واسعه‌ای، اسب تو از روی کرم وسط لشکر دشمن زده ناگاه قدم می‌روی پشت سرت باد شده پا به رکاب نام اسب تو عقاب است، عقاب است عقاب می‌شود صید نگاهت دل میدان حتی باز شد روی تو آغوش بیابان حتی رفتی آنگونه که شد دشت پر از عطر تنت کربلا رنگ گرفت از نفس پیرهنت ذات تو گرچه خلاصه شده‌ی پنج تن است بعد تو دشت پر از عطر حسین و حسن است بیشتر ریخت بهم رفتن تو قاسم را کشت داغ تو جوانان بنی هاشم را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به شیعیان مظلوم لاله روئیده‌ست از خون شهیدان هر کنار شیعیان را یک به یک کشتند در @hosseinieh_net
گریه کن گریه، که احیای همه احکام است التیام جگر سوخته‌ی اسلام است گریه کن، سینه بزن، آه بکش، مرگ بخواه نوکر از روضه اگر جان ندهد ناکام است لب دل‌سوخته‌ها را همه شب دوخته‌اند گریه کن، گریه زبان همه‌ی ایتام است آن قتیل العبراتی که به ما گفت حسین گریه‌ی زینب، در حال عبور از شام است ای که باران به دعای تو می‌آمد...حالا سنگ می‌بارد و هر سنگدلی بر بام است نیستی تا که ببینی دم دروازه‌ی شام دل بی تاب ربابِ تو چه ناآرام است چوب می‌زد به دهانت پسر مرجانه چوب در دستی و در دست دگر یک جام است دختری داشتی ای شاه و کنیزش خواندند چه بگویم...همه‌ی روضه همان الشام است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خاطرات چه مرزها که در آن خطّه از زمین گم بود که شرق و غربِ جهان بینشان تفاهم بود به بوی چای عراقی مسیر مست گذشت چنان که یاد ندارم عمود چندم بود! نسیمِ آه، تکان داد هر چه پرچم را بسا سلام که در راهِ یک علیکم بود قدم تمام طریق از نفس نمی‌افتاد نبود زخم، به پا لب به لب تبسم بود فدای آن‌همه یکرنگی‌ِ سفر گردم سیاه بود، ولی نور چشم مردم بود رسید از آن سرِ گرما کسی که: اشرب مای شروع روضه‌ی ما با همان تکلم بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گله‌ای نیست اگر غصه‌ی بی‌ حد داریم خلوتی هست که در گوشه‌ی مشهد داریم ما نرفتیم هنوز از حرمش دلتنگیم چشم امّید به دیدارِ مجدد داریم گفته سر می‌زند آن‌گونه که از سلمانی این قراری‌ست که با صاحب مرقد داریم ما گنه‌کارترین‌ها وسط صحن رضا آنچه در خلد برین خلق ندارد داریم روضه می‌خوانم از آن شاه که در اندوهش دیده‌ای در طلب اشک مقید داریم :: ای اباصلت! عبا را نکشد کاش به سر از عبا ما چه‌قَدَر خاطره‌ی بد داریم شاه بر شانه‌ی خم، پیکر خود را می‌بُرد با عبا داشت علی اکبر خود را می‌بُرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e