eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
بند اول: شبونه حمله کردن خونم زدن آتیش به مال و جونم خیلی به من اهانت کردن که شکست دیگه قلبِ خونم سجّاده میکِشَن از زیرِ پایِ من اینا چه قد بَدَن ، بدن ، بدن ، بدن جلوی بچه ها همش با ناسزا میزننم صدا ، صدا ، صدا ، صدا سَیِّدُ نَ الْغریب سَیِّدُ نَ الْغریب ، غریب‌، غریب ، غریب بند دوم: دستِ بسته ، با حالِ مضطر میبرن من رو مثلِ حیدر تا که دیدم آتیشِ در رو افتادم یادِ ‌داغِ مادر اونجا که از جفا چهل تا بی حیا دَرو آتیش زدن ، زدن ، زدن ، زدن مادره من میسوخت میونِ شعله ‌ها‌‌‌‌‌ صدا میزد حسن ، حسن ، حسن ، حسن امون از این زمون امون از این زمون ، زمون ، زمون ، زمون بند سوم: اونا که حقِّ ما رو خوردن منو به قصرِ ظلمت بردن خنده کردن به حال و روزم منه پیر و چه بد آزردن با زهر کینه و با حرف ناسزا به قلبِ من زدن ، شرر ، شرر ، شرر غرورمو شکست دشمنِ رذل و پست چشام شدن پر از ، گوهر ، گوهر ، گوهر امون از این زمون امون از این زمون ، زمون ، زمون ، زمون بند چهارم: رسیده دیگه جونم رو لب میسوزم بد جوری توی تب با دلی غرقِ خون میخونم از غم و غصّه های زینب واویلا شهر شام سنگای روی بام واویلا مجلسِ ، شراب ، شراب ، شراب امون از ازدحام طعنه های مدام وای از غمِ ، رباب ، رباب ، رباب ، رباب امون از این زمون امون از این زمون ، زمون ، زمون ، زمون 📝: (طاها تحقیقی) (روضه نشین)
🏴 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 بند اول: تنم میسوزه از سَم زیرِ لب هر دم مرگمو میخوام از خدا کم کم شده این زهرِ کاری تو خونم جاری با لبِ تشنه جون دارم میدم میسوزم از زهر، این دمه آخر رویِ لبهامه مادر ای مادر ندارم نایی و، شدم رنگ خزون شبیه مادرم، شدم قامت کمون یا صادق یا غریب بند دوم: زده این زهرِ کینه آتیش به سینه بی حُرمتی ها خیلی سنگینه دلم دریای درده پاییز و سرده شِکوه دارم از شهرِ مدینه زخمیِ کُلِّ بال و پره من کردن جسارت، به مادره من منو رو خاک غم، کشیدن بی هوا شبیه مرتضیٰ، میون کوچه ها یا صادق یا ‌غریب بند سوم: مُدام میونه بستر با چشمای تَر روضه میخونم از شاه بی سر نکش خنجر رو حنجر دست بردار از سر داره می بینه مادری مُضطر وقتی که رأسش، رو نیزه ها رفت زینب به کاخِ طشت طلا رفت امون از بزمِ مِی، امون از ازدحام امون از کوچه ی، یهود و شهرِ شام غریب آقای من 🎵📝: (طاها تحقیقی)
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
امامزاده‌ی ری ملک واجب التعظیم سلام قبله‌ی شهرم  سلام عبدالعظیم @hosenih سلام ما به حسینی ترین حسینیه سلام بر حرمت اولین حسینیه نوشته‌اند که از روزگار غم دیدید روایت است شما هم هزار غم دیدید روایت است به نَقلی که ناله‌ها کردی حسین گفتی و رِی را تو کربلا کردی غریب شهر پُراز غربتِ مدینه شدی روایت است که مسمومِ زهرکینه شدی  تو زهر خوردی آتش به سینه‌ات انداخت به خاک رِی نه به خاک مدینه‌ات انداخت شبیه جد خودت شعله‌ور شدی آقا غریب بودی و خونین جگر شدی آقا شبیه جدت خودت نه که او شبیه نداشت تو داشتی و شبیهت حسن ضریح نداشت @hosenih ضریح داری و  پیر کرم ندارد آه هنوز جد غریبت حرم ندارد آه شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
یا سیدَالکریم، سلام ای طلایه دار بر حضرتت درودِ خدا، ای بزرگوار ای خط و مشیِ شیعه ی اِثنی عشر ترا ای مَحرمِ چهار امام، ای ولی مَدار با رشته های حبلِ متین خورده ای گِره والا اِمامزاده ی در دین زمامدار @hosenih عبدالعظیمی و حسنی و حسینی و زهرائی و محمدی و حیدری تبار اَحسنت بر مرام و قوام و دوامِ تو ای زاده ی امام حسن، روحِ باوقار سجاد و باقرند، عموهای اَطهرت ای بر دلت ز صادقِ آل عبا قرار تو نور چشمِ حضرتِ موسیَ بنِ جعفری یارِ رضا، معینِ جواد، و سفیرِ یار داده امامِ هشتمِ ما، شیعه را سلام در نامه ای که داده به دستِ تو، آن نگار هادیِ دین، ترا ولیِ خود خطاب کرد ای صاحبِ عقایدِ نابِ تمام عیار حتی امامِ عسکری از تو کند سخن آری بتو امامِ زمان، کرده افتخار بعد از قیامِ حضرتِ معصومه، بی گمان طرحِ قیامِ توست، که شیعه شد آشکار بعد از تو نیز، شیعه در ایران بقاء یافت پرچم رسید دستِ علیِ بنِ مَهزیار روح خدا، پیامِ قیامِ ترا گرفت آن شد قیامِ او، که هنوز است ماندگار ایران ز انقلابِ امام است مفتخر سیدعلی است، وارثِ این اوجِ افتخار اقدامِ تو، نشاطِ عجیبی به شیعه داد دین گشته در سراسرِ دنیا پیامدار نشرِ معارف از تو شتابی دگر گرفت شد با تو خطِّ فاطمی، اِحیاء و برقرار با اینکه بود کارِ تو در اِختفا، ولی ترویجِ دین به شیوه ی مخفی است، ابتکار هر چند زیرِ بارِ مصائب، قدَت خمید شخصیتِ جهادیِ تو ماند باوقار @hosenih از بس، حدیثِ آل علی را صَلا زدی نهج البلاغه شد ز کتابِ تو وامدار تفسیرِ آیه های تَولّا، شد از تو نشر هم، شرحِ آیه های تَبرّا به هر دیار در دوره ای، حدیثِ غدیر از تو جان گرفت شد منتشر پیامِ نبیِ بزرگوار در راهِ دین، هرآنچه ز دستت برآمده کردی تو از وظیفه شناسی، به روزگار تنها نه با زبان، که در انجامِ کارِ خیر خود میشتافتی، به قدمهای اُستوار با دستگیری از ضُعفا، اُنس داشتی با مردمِ ضعیف، نشستی هزار بار دستِ اسیر و دستِ فقیر و یتیم را با روی خوش گرفتی و بودی همیشه یار با اهلِ درد، همدل و همراه و همزبان با اهلِ ظلم، سیره ی تو بود اقتدار سر، هیچگه مقابل کس خَم نکرده ای اِلّا مقابلِ خَمِ اَبروی تک سوار با اینکه چند یوسف زهرا، ثناگویَت بودی غریبِ شهر و غریبِ همه دیار آواره گشتی از همه جا، تا به کربلا آوار شد به جسمِ تو، تخریبِ آن مزار قبل از فدا شدن، شده ای فانیِ حسین مثلِ حبیب، کشته ی دلبر شدی دوبار آوار دیدی و اَثرِ نعلِ اسب، نَه لب تشنه ماندی و نشدی ذبحِ نابِکار @hosenih جسمَت نماند روی زمین زیرِ آفتاب رَاسَت نرفت بر سرِ نِی سوی هر دیار روزیکه از عراق به مُلکِ ری آمدی گریان شدی بخاطرِ یک جمله، زار زار قاتل که از حکومتِ ری، گندمی شنید تنها به وعده ای سرِ مولای ما برید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
منکه عبد عبید سبحانم جان نثار رسول قرآنم اولین سید شهیدانم من علی را ولی حق دانم به پسر عمِ خود علی سوگند او دمِ مرگ زد بمن لبخند منکه بهر قریش درد سرم نیست یکذره ترس در جگرم به رسول خدا اگر سپرم سایه ی مرتضاست روی سرم هر چه دارم من از علی دارم پیرم و بر سرم ولی دارم @hosenih علی آقای انبیای خداست بر و بازوی مصطفای خداست شیر هر بیشه مرتضای خداست از ازل حیدر آشنای خداست او به دور نبی به صحن اُحد من به گِردِ علی ز خو بیخود مِیسره، مِیمنه چه غوغا بود وسطِ معرکه مرا جا بود چشم من گرچه سوی طاها بود ذکر من نام پاک مولا بود آنکه قلب مرا هدف بگرفت هدفش را شهِ نجف بگرفت نبضِ من داشت با علی میزد قلب من ذکر یاعلی میزد نفَسم مرتضی علی میزد بر عدو ضربه را علی میزد هر سری را ز خصم میچیدم ما رَمَیت اِذ رَمَیت میدیدم منکه از عشق منجلی بودم مستِ نورِ سینجلی بودم محوِ جنگیدنِ علی بودم چون نبی، عاشقِ ولی بودم سینه ام را شکافت سرنیزه قلبِ من هم شتافت بر نیزه هر که قصدِ تهاجمِ ما داشت خوفِ شمشیرِ شیر حق را داشت هو هوی مرتضی چه غوغا داشت وسطِ معرکه مصلا داشت "لا فتی" چون شعار سبحان شد صوت "اِلّا علی" نمایان شد هر که را طینت علی باشد قسمتش محنت علی باشد عاقبت وصلت علی باشد روزی اَش رویت علی باشد جان چو میرفت از گِل و طینم آمد آخر علی به بالینم □ □ □ میگذارد ز لطفِ دلجویش سرِ هر کشته را به زانویش من بمیرم، مقابلِ رویش سر بریدند ماهِ نیکویش شمرِ ملعون که روی سینه نشست رَاسِ مظلوم، روی نیزه نشست @hosenih پیکرم مثله شد، ولی آخر پوششم شد عبای پیغمبر جسدم را ندید اگر خواهر مانعش بود حضرت کوثر کاش مادر کنار دختر بود مانع دیدنِ برادر بود زینبش چونکه بی برادر شد شاهد پاره پاره پیکر شد بوسه گاهش بریده حنجر شد وای از آن دم که صیدِ معجر شد عصمت الله در اسارت بود کار نامحرمان جسارت بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
نور چشم پیمبری حمزه چه قدَر مثل حیدری حمزه اسدالله دیگری حمزه به خداوند، محشری حمزه ای مُلقّب به سیّدالشهدا حامی مُخلص رسول خدا هم عمو هم برادرش بودی همه جا یار و یاورش بودی تو علمدار لشکرش بودی جنگجوی دلاورش بودی تا نظر بر سپاه می کردی روزشان را سیاه می کردی @hosenih بین لشگر وجود تو لازم بین میدان، حریف تو نادم افتخار قبیله ی هاشم می نویسم برای تو دائم می نویسم کمال داری تو مثل جعفر دو بال داری تو بی سبب نیست این که "سرداری" به علی رفته ای جگر داری وقت حمله به سینه پر داری همه دیدند که هنر داری با دو شمشیر حمله می کردی وَ دمار از همه در آوردی مرحبا بر تو ای عموی رسول که چنین شد سفید، روی رسول با تو محفوظ چار سوی رسول کم نگردید با تو موی رسول کاش حمزه مدینه هم بودی دور بیت الحزینه هم بودی بیعتت با نبی چه دیدن داشت اَشهدت آن زمان شنیدن داشت عطر اسلام تو وزیدن داشت رنگ بوجهل هم پریدن داشت با کمانت سرش ز هم پاشید از تو و نام حمزه می ترسید ما پیاده ولی سواره، شما یکی از راه های چاره، شما روضه های پر از اشاره، شما تکّه تکّه و پاره پاره، شما اهل بیت از تو یاد می کردند بر تو گریه زیاد می کردند @hosenih در کمین بود، نیزه را انداخت پیکرت را چه بی هوا انداخت تا نبی روی تو عبا انداخت همه را یاد بوریا انداخت اوّلین رکن پنج تن می خواند روضه ی شاه بی کفن می خواند ته گودال پیکرش افتاد جلوی چشم خواهرش افتاد جای خنجر به حنجرش افتاد ناله ای زد وَ مادرش افتاد یا بُنَیَّ ذبیح عطشانم یا بُنَیَّ قتیل عریانم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
از شیر غیر از شیر بودن بر نمی آید یعنی که درپای شما جز سر نمی آید از سینه ات جز عشق احمد در نمی آید مثل تو در کل عرب دیگر نمی آید تو حمزه ای سنگر شدی حتی پیمبر را اسم تو تار و مار کرده کل لشگر را @hosenih وقتی که افتادی زمین دین هم زمین افتاد پای تنت پیغمبر اکرم زمین افتاد حتی امیرالمومنین محکم زمین افتاد زهرا میان خانه از این غم زمین افتاد مثله شدی یعنی عبا لازم شدی دیگر بالاترین داغ بنی هاشم شدی دیگر بالا تنت آمد همینکه خواهری جان داد حرف عبا شد پا به پایش مادری جان داد با روضه های ثانی پیغمبری جان داد شمشیرها آمد علیِ اکبری جان داد یک کوچه وا شد از روی مرکب سوار افتاد کل حرم مثل علی به احتضار افتاد @hosenih آیات قرآن را روی سرنیزه ها بردند سر را جدا بردند و پیکر را جدا بردند کار جوانان شد علی را با نوا بردند با چه عذابی نور را بین عبا بردند عمه اگر بیرون نمی آمد پدر میمرد بابا خودش در وقت تشییع پسر میمرد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
شب شعر است و بالا میروم از منبری دیگر به شوقی که بخوانم باز هم شعر تری دیگر بخوانم از علمدارِ سرافرازان "سیف البحر" ندارد مثل او دین محمد یاوری دیگر @hosenih پر از غیرت پر از همت پر از قدر و پر از شوکت نمی زاید شبیه اش را دوباره مادری دیگر اگر احمد نمیشد خاتم پیغمبران حتما جناب حمزه میشد بعد از او پیغمبری دیگر اُحُد جولانگه تیغ دو تا شیر خدا باشد بتازد در میان معرکه چون حیدری دیگر و مادامی که حمزه سینه در میدان سپر کرده ندارد احتیاجی مصطفی بر سنگری دیگر همه با غرش شیر رسول الله افتادند نماند از رقص شمشیرش توان لشگری دیگر سراپا بود سمعا طاعتا در نزد فرمانده نمی آید چنین فرمانده و فرمانبری دیگر "به پایان آمداین دفتر حکایت همچنان باقی ست " ببین از نسل حمزه لشگر نام آوری دیگر جگرخواران موصل با دو چشم خویش میبینند به کام وارثان حمزه فتح خیبری دیگر دفاعِ از حرم را خون پاک شیعه تبیین کرد نماند بی کس و تنها دوباره رهبری دیگر هوای گریه دارم لاجرم ای اهل مرثیه! شوم وارد به بزم روضه اما از دری دیگر از آن قد و از آن بالا از آن یال و از آن کوپال نماند از ضربه های نیزه ها بال و پری دیگر اگرچه داغدار پیکری مثله شده هستم گریزی میزنم اما به سوی پیکری دیگر بر احوال صفیه گرچه میسوزد دلم اما بسوزد بیش از اینها دل برای خواهری دیگر بدم می آید از دشنه بدم می آید از نیزه ولی داغ دلم را تازه کرده خنجری دیگر @hosenih خدایا در دل غم ها نگاه خواهری تنها اسیر خنجر کندی نبیند حنجری دیگر اگر چه حمزه هم در معرکه در خون خود غلتید ولی غارت نشد از خواهرانش معجری دیگر شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
میل پرواز در پرم دارم شوق رفتن به یک حرم دارم کاش می شد که من پیاده کنم ایده هایی که در سرم دارم بی دلیل است نا امیدی من حضرت صاحب کرم دارم چه نیازی به این وآن تا که حضرت عشق در برم دارم مادرم گفته نوکرت باشم هرچه دارم ز مادرم دارم عمر من پیش پای تو طی شد قبله من حوالی ری شد شکر همسایه شما هستم زائر صحن با صفا هستم هر شب جمعه با طنین کمیل بنده درگاه خدا هستم من مدینه نرفته ام اما زائر پور مجتبی هستم تو به ما عزت و بها دادی با وجود تو پر بها هستم حرمت مثل صحن ارباب است جزو زوار کربلا هستم سفره داری کریم دارم من شاه عبدالعظیم دارم من صحن دل گشته باز طوفانی شهرری شد دوباره بارانی کاش می شد که خادمت باشم در حریمت شوم نگهبانی هر چه داریم از شما داریم یکه تاز مسیر عرفانی بعد توس و پس از قم وشیراز چارمین نور ناب ایرانی و چنین گفت حضرت آقا: قبله مردمان تهرانی سیدی پرچم شما بالاست جده ات شخص حضرت زهراست حاجتم را روا نما آقا رزق من را عطا نما آقا تو صدا کن فقط مرا سائل من صدا می کنم تو را آقا دست من نیست می رسم وقتی.. به حرم می شوم رها آقا سه شب مسلمیه ی هر سال حرمت وعده گاه ما آقا خواهش این گدا فقط این است یک شب جمعه کربلا آقا حق همسایگی ادا کردی تو مرا بنده خدا کردی نشده قسمت شما غربت تو ندیدی میان ما غربت به خودش تا ابد نخواهد دید کمی این صحن با صفا غربت همه جانها فدای جد شما که شده سهم مجتبی غربت نه ضریحی نه گنبد و حرمی قسمت او شده چرا غربت ؟ دست در دست مادرش بود و ... سهم او بین کوچه ها غربت ناگهان دید مادرش افتاد جلوی دیده ترش افتاد 🖋حبیب باقرزاده
علیه السلام شیخ الائمه یا امام صادق حق المبین تویی کتاب ناطق عالم همه گدا و ریزه خوارت تو خیل نوکرات منم یه عاشق رییس مذهب شیعه شکوه مکتب شیعه تو آسمون تشیع تویی تو کوکب شیعه منشاء علمی حامل حلمی منبع نوری امپراطوری رحمت عامی اصل اسلامی اوج ایمانی ذات قرآنی ((یا امام صادق)) سبط پیمبری امام صادق محبوب داوری امام صادق هشتم ولیِ عالَم ولایت فرزند حیدری امام صادق زعیم کشور شیعه تویی تو سرور شیعه تو اوج غصه و غربت همیشه یاور شیعه فیض دواری معجزه داری پسر حیدر عاشق مادر عشق بی حدی لطف ممتدی اشجع الناسی عشق عباسی ((یا امام صادق)) شعروسبک:
۱۸ واویلتا روز عزای حضرت حمزه است به لب نوای حضرت حمزه است گریه برای حضرت حمزه است در بحر دین حمزه چو گوهر است مدینه ازداغش چو محشر است شهید ظلم و کینه حمزه شد خون از این غم قلب پیمبر است تسلیت مولا ختم الانبیا (۴) واویلتا بریاری دین رفته او میدان حمزه شده فدایی قران ختم رسل زداغ او گریان جان داده او در راه مکتبش دین احمد آیین و مذهبش با فرمایش ختم مرسلین سیدالشهدا شد لقبش تسلیت مولا ختم الانبیا واویلتا با نیزه ی وحشی زمین افتاد سر را روی خاک زمین بنهاد در راه اسلام و خدا جان داد دشمن بی دین سوی او شتافت بین کشته‌ها حمزه را که یافت از کینه هایی که زحمزه داشت هند ملعونه سینه اش شکافت تسلیت مولا ختم الانبیا واویلتا آوای غم رسیده تا افلاک حمزه فتاده با تن صد چاک غرق به خون غلتان بروی خاک تا که دید احمد مثله تنش با عبایش پوشانده بدنش فرموده نیاید کنار او تا خواهر نمیرد ز دیدنش تسلیت مولا ختم الانبیا واویلتا خواهر او صفیه جان بر لب کنار او بوده به تاب و تب افتاده دل یاد غم زینب دیده در موج خون برابرش پیکر پاره ی برادرش تن صد چاکش را روی زمین دیده دشمن زد بر نیزه سرش تسلیت مولا ختم الانبیا .
۱۳ مدینه غرق عزا شد از داغ حضرت حمزه مدینه ماتم سرا شد از داغ حضرت حمزه در مدینه بهر حمزه برپا شده بزم عزا واویلتا واویلتا(۲) یاور دین مصطفی حامی دین باشد حمزه در راه اسلام و قرآن کشته ی کین باشد حمزه شهید ظلم و کینه شد، شیر رسول دو سرا واویلتا واویلتا بدست دشمنِ بی دین مثله شده پیکر او دیده گریان از داغ او گردیده پیغمبر او گردیده در جنگ احد مظلومانه جانش فدا واویلتا واویلتا هند جگر خواره نمود پیکر او پاره پاره روز پیغمبر اکرم بادیدنش شب تاره سوزد کنار پیکرش با گریه های بیصدا واویلتا واویلتا تا خواهرت صفیه خبرشهادتش شنید از مدینه تا به احد بسوی مقتلش دوید همراه زهرای اطهر آمد کنار شهدا واویلتا واویلتا تا که نبیند پیکر غرق به خونش خواهرش ختم رسل با عبایش پوشانده کل پیکرش ذکر خواهر او شده واغربتا واویلتا واویلتا واویلتا با دیدن برادرش خواهر او جان بر لب است در این شب ماتم زده دلها به یاد زینب است در کنار برادرش چه کشیده در کربلا واویلتا واویلتا زینب دیده برادرش در کربلا تنها شده در بین مقتل پر خون سر از تنش جدا شده در موج خون حسین او میزند مادر را صدا واویلتا واویلتا زینب دیده که شمر دون خنجرش از کمر کشید بر روی سینه اش نشست سر او از قفا برید دیده تنش نقش زمین رأس حسین بر نیزه ها واویلتا واویلتا .
۱۸ واویلتا روز عزای حضرت حمزه است به لب نوای حضرت حمزه است گریه برای حضرت حمزه است در بحر دین حمزه چو گوهر است مدینه ازداغش چو محشر است شهید ظلم و کینه حمزه شد خون از این غم قلب پیمبر است تسلیت مولا ختم الانبیا (۴) واویلتا بریاری دین رفته او میدان حمزه شده فدایی قران ختم رسل زداغ او گریان جان داده او در راه مکتبش دین احمد آیین و مذهبش با فرمایش ختم مرسلین سیدالشهدا شد لقبش تسلیت مولا ختم الانبیا واویلتا با نیزه ی وحشی زمین افتاد سر را روی خاک زمین بنهاد در راه اسلام و خدا جان داد دشمن بی دین سوی او شتافت بین کشته‌ها حمزه را که یافت از کینه هایی که زحمزه داشت هند ملعونه سینه اش شکافت تسلیت مولا ختم الانبیا واویلتا آوای غم رسیده تا افلاک حمزه فتاده با تن صد چاک غرق به خون غلتان بروی خاک تا که دید احمد مثله تنش با عبایش پوشانده بدنش فرموده نیاید کنار او تا خواهر نمیرد ز دیدنش تسلیت مولا ختم الانبیا واویلتا خواهر او صفیه جان بر لب کنار او بوده به تاب و تب افتاده دل یاد غم زینب دیده در موج خون برابرش پیکر پاره ی برادرش تن صد چاکش را روی زمین دیده دشمن زد بر نیزه سرش تسلیت مولا ختم الانبیا .
۱۳ مدینه غرق عزا شد از داغ حضرت حمزه مدینه ماتم سرا شد از داغ حضرت حمزه در مدینه بهر حمزه برپا شده بزم عزا واویلتا واویلتا(۲) یاور دین مصطفی حامی دین باشد حمزه در راه اسلام و قرآن کشته ی کین باشد حمزه شهید ظلم و کینه شد، شیر رسول دو سرا واویلتا واویلتا بدست دشمنِ بی دین مثله شده پیکر او دیده گریان از داغ او گردیده پیغمبر او گردیده در جنگ احد مظلومانه جانش فدا واویلتا واویلتا هند جگر خواره نمود پیکر او پاره پاره روز پیغمبر اکرم بادیدنش شب تاره سوزد کنار پیکرش با گریه های بیصدا واویلتا واویلتا تا خواهرت صفیه خبرشهادتش شنید از مدینه تا به احد بسوی مقتلش دوید همراه زهرای اطهر آمد کنار شهدا واویلتا واویلتا تا که نبیند پیکر غرق به خونش خواهرش ختم رسل با عبایش پوشانده کل پیکرش ذکر خواهر او شده واغربتا واویلتا واویلتا واویلتا با دیدن برادرش خواهر او جان بر لب است در این شب ماتم زده دلها به یاد زینب است در کنار برادرش چه کشیده در کربلا واویلتا واویلتا زینب دیده برادرش در کربلا تنها شده در بین مقتل پر خون سر از تنش جدا شده در موج خون حسین او میزند مادر را صدا واویلتا واویلتا زینب دیده که شمر دون خنجرش از کمر کشید بر روی سینه اش نشست سر او از قفا برید دیده تنش نقش زمین رأس حسین بر نیزه ها واویلتا واویلتا .
1_485754870.mp3
3.75M
احساسی 🍃بین تموم اهل بیت غریب ترین بخدا 🍃حسینی ها گریه کنید برا امام مجتبی 🎤 👌بسیار دلنشین 💚 ❤️ تکثیر عشق 💚 👈 @shoormahshar @shoormahshari
🏴‍ 🏴 🎤مداح: حاج مهدی رسولی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ❤️از احد آید ندا واویلتا واحَمْزَتاه ❤️شهر پیغمر شده ماتمسرا واحَمْزَتاه 💔هم برادر، هم عمو، هم تکیه گاهش کشته شد 💔خون شد از غم قلب ختم‌الانبیا واحَمْزَتاه ❤️قطعه قطعه پاره پاره اربا اربا چاک چاک ❤️پیکرش افتاده روی خاکها واحَمْزَتاه 💔دست وحشی بشکند یارب که از راه ستم ❤️نیزه زد بر پهلوی او بی هوا واحَمْزَتاه 💔تا نیفتد چشم خواهر بر جراحات تنش ❤️بر رویش انداخت پیغمبر عبا واحَمْزَتاه 💔خواهرش جسم برادر را ندید از حال رفت ❤️شد احد از ناله هایش کربلا واحَمْزَتاه ه 💔فاطمه بعد از پدر با پهلوی بشکسته اش ❤️در کنار قبر او میزد صدا واحَمْزَتاه 💔تو نبودی ای عمو بر صورتم سیلی زدند ❤️پیش چشم شوهرم در کوچه ها واحَمْزَتاه 💔تو نبودی خانه ام را از جفا آتش زدند ❤️تو نبودی سوختم در شعله ها واحَمْزَتاه ❤️کاش بودی ای عمو تا باز میکردی طناب 💔بین دشمن از دو دست مرتضی واحَمْزَتاه ❤️در مدینه مادر و ، دختر به دشت کربلا 💔روی تل میزد صدا واجعفرا واحَمْزَتاه 💔نیزه ها میرفت بالا زینب از سوز جگر  ❤️ناله میزد واعلیا وااَخا واحَمْزَتاه 💔کاش حمزه بود تا خنجر بگیرد از عدو ❤️یا که زینب را برد در خیمه ها واحَمْزَتاه ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ بهترین مداحی های روز @qwehgm ⏪⬅️⏪ ☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘
۲ حمزه شهید عدوان زکینه عشق محمد دارد به سینه گرید به حالش یاس مدینه آجرک الله یا رسول الله(۲) او بوده عمری یار پیمبر گریند به یادش زهرا و حیدر زنند ز داغش بر سینه و سر آجرک الله یا رسول الله روح کرامت چون مصطفایی کوه شهامت چون مرتضایی سید و مولا بر شهدایی آجرک الله یا رسول الله بودی همیشه تو یاور دین شد پاره پاره سینه ات از کین با خون پاکت محکم شد آیین آجرک الله یا رسول الله خواهرت آمد اندر کنارت گریان زداغت شد بیقرارت زند به سینه گرد مزارت آجرک الله یا رسول الله .
متن زمینه شهادت حمزه سیدالشهدا(ع) انقد پر از غمه مدینه که نگو جای تو خالیه کنار من عمو من، یه لشکر از دست دادم دلاور از دست دادم علی پیشم هست اما یه حیدر از دست دادم گریه میکنه زهرا ای واویلا گریه میکنه حیدر با رسول الله گریه بر حمزۀ سیدالشهدا ......................................................... پاره جگر شدی، من خونجگر شدم عزادار تو با چشای تر شدم وای، از این بی‌سامونی‌ها از این سرگردونی‌ها چه سخته داغ حمزه امون از دلخونی‌ها گریه میکنه جبریل با اشک ما گریه میکنه چشم عرش اعلی گریه بر حمزۀ سیدالشهدا ........................................................... اینجا برا عمو، همه گریون شدن از داغ رفتنش، قامت‌کمون شدن وای، یه روز هم تُو کربلا جلوی چشم زهرا عموعباسِ خیمه میفته روی خاکا گریه میکنه زینب مثل زهرا گریه میکنه ارباب مثل مولا گریه بر ساقی تشنۀ خیمه‌ها ـــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
هدایت شده از کانال ادعیه وگریز
این فاجعه به اندازه اى بزرگ بود که پیامبر (ص)عمه ی بزرگوار خویش صفیه را از دیدن جنازه ی برادرش که زنان مشرک آن را بازیچه ی هوس هاى خود قرار داده و مثله کرده بودند، بازداشت. وقتى صفیه دختر عبدالمطلب به میدان نبرد آمد تا جنازه ی برادرش را ببیند،رسول خدا(ص)به پسرش،زبیربن عوام فرمود: "به سراغش برو و او را برگردان تا آنچه بر سر برادرش آمده است،نبیند". وى سراغ مادر رفت و گفت:مادرم!رسول خدا (ص) به تو فرمان مى دهد که بازگردى. او گفت:چرا مرا بازگرداند در حالى که خود مى دانم که برادرم مثله شده و این در راه خداست و ما چه بسیار بر این امر خشنود و بردباریم و ان شاءالله صبر و خویشتن داری نشان خواهم داد. پس زبیر نزد رسول خدا(ص)بازگشت و آن حضرت را از آنچه مادرش گفته بود آگاه ساخت. رسول خدا(ص)فرمود: "راه او را باز بگذارید". بدین ترتیب صفیه کنار جسد برادر آمد،بدان نِگریست و گریست،بر آن نماز گزارد،کلمه ی استرجاع بر زبان آورد و برایش آمرزش طلبید. پیامبر نیز دردمندانه گریست.سپس برای حمزه مغفرت طلب کرد و فرمود: "اى حمزه،هرگز چنین مصیبت زده نخواهم شد و داغ مصیبت هیچ کس چون مصیبت تو نیست". سپس پیامبر به صفیه رو کرد و فرمود: "شاد باش که جبرئیل مرا خبر داده حمزه را در هفت آسمان،اسدالله و اسد رسوله خواندند". 📚ابن کثیر الحنبلی،البدایه والنهایه، ج۴،ص۴۲ 📚اعیان الشیعه،ج۶،ص۲۴۶ 📚الواقدی،المغازی،ج۱،ص۲۹۰ کانال ادعیه وگریزهای مجمع الذاکرین (علیه السلام)👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/466354217Cce92b3a469 برای استفاده از دعاها و گریزهای ودسترسی آسان به آن دعا برای مادحین و ذاکرین محترم
عبا رسید که گرما به پیکرت نرسد و گرد و خاک به موی مطهرت نرسد عبارسید به جسمت قبول حرفی نیست ولی خداکند از راه خواهرت نرسد اگر رسید به مقتل دعا کن ان لحظه کسی برای جدا کردن سرت نرسد تلاش کن به روی خاک تشنه هم بودی صدای وا عطشایت به مادرت نرسد تنت توسط سر نیزه جا به جا نشود خداکند که دگر حرف بوریا نشود به روی حنجرت از زخم بود اثر یانه؟ تونیزه خورده ای اصلا زپشت سر یانه؟ به جای دفن،زمانی که بر زمین بودی سوار اسب رسیدند ده نفر یانه؟ تنت به روی زمین مانده است در گودال؟ شدی مقابل خواهر بدون سر یانه؟ عبور کرده ای از کوچه یهودی ها زدند سنگ به سمتت ز هر گذر یانه؟ به غیر شام که در ان نبود هم نفسی  سری به نیزه نبوده بلند پیش کسی   به شام قافله را با عذاب اوردند برای دست یتیمان طناب اوردند مگرکه طشت زر و چوب خیزران کم بود؟ که بعدچند دقیقه شراب اوردند به روی نیزه سر شیر خواره را عمدا درست پیش نگاه رباب اوردند برای اینکه دلش بیشتر به درد اید مدام روبرویش ظرف اب اوردند به روی نیزه دشمن تمام هستش رفت نه شیر خواره که گهواره هم ز دستش رفت
ای آشنای غربت پیمبر چشیده جرعه از سبوی کوثر تو بهترین مدافع ولایی شهید روزگار لافتایی تو حامی حقیقی رسولی تو دلخوشی حضرت بتولی تویی مدافع غیور اسلام نشان فخری و غرور اسلام هر آنکه دیده رزم بی امانت ادب کند به غیرت جوانت تویی تو شیر بیشه ی شجاعت طلایه دار عشقی و اطاعت به لشگر نبی تویی علمدار دلت ز عشق مرتضاست سرشار عموی با وفای مصطفایی فدایی حسین و مجتبایی تو شاهد نبرد ذولفقاری تو مایه ی غرور و افتخاری به معرکه تو صاحب حکایات علی به رزم تو کند مباهات چنان سِتَبر سینه ات سپر بود که سهم نیزه ی ستم جگر بود دلت اگر ز تیر کین نشان داشت آُحُد به زیر پای تو امان داشت چه همّتی که در ره ولایت شهید عترتی، امید عصمت شهادت تو منحصر به فرد است به مُثله گشتنت هزار درد است اگرچه میخ سینه را ندیدی چه نیزه ای به سینه ات خریدی ندیده ای نشان زخم سیلی ندیده ای کبود، یاس نیلی امان ز درد پهلوی شکسته امان ز ریسمان و دست و پای بسته امان ز گریه های بیت الاحزان امان ز سوز ناله های لرزان چه آفتی به گلشن فدک خورد مگر چه شد که فاطمه کتک خورد محمود ژولیده
بسم رب الوحی، رب هل اتا رب احمد، رب خیرالمرسلین رب عترت، رب مولانا علی رب سادات نساءالعالمین صحبت از یاران دین کبریاست یاد باید کرد از اصحابِ حق درس عبرت از اُحد باید گرفت تا شود سرلوحۀ احبابِ حق از چه رو دندان پیغمبر شکست وز چه احمد حمزه را از دست داد «لحظه ای غفلت» ز فرمان نبی جبهۀ حق، تنگه را از دست داد هیچکس باور ندارد اینچنین حیدر و بر تن نَود زخمِ عمیق کینۀ هندِ جگرخوار عاقبت حمزه را مُثله کند در زیر تیغ! کیست حمزه، یار احمد یار وحی حافظ آیات، بعد از هر نزول کیست حمزه، مرد ایمان و نبرد عبد صالح شیرِ میدان رسول کیست حمزه، غرّشِ شمشیر عشق کیست حمزه، عبد فرمان علی کیست حمزه، مرد میدان اُحد جان او بسته است بر جان علی هر کجا احمد ز دشمن فتنه دید بود یارِ حضرتش آن پهلوان حال افتاده بزیر دست و پا بی نفَس، بی جان، شکسته استخوان سینه ای که سخت تر از کوه بود حال از تیزیِ خنجر نرم شد این همان یکتا عموجان است که بارها زهرا به او دلگرم شد سالها بگذشت از جنگ اُحد شهر از بعدِ نبی تاریک بود بی حیایی راهِ زهرا را گرفت راهِ بانو، کوچه ای باریک بود روزِ سیلی خوردنِ زهرا رسید دید دشمن تا که بنچاقِ فدک مادرِ سادات را آن بی حیا پیش چشمِ مجتبایش زد کتک گوشواره پخش شد روی زمین دست مادر بود در دست پسر راه را گم کرد آن یاسِ کبود آنکه خود از بهر مولا شد سپر پس کجا بودی ببینی ای عمو! فاطمه افتاد زیر دست و پا تو بزیر خاک و زهرا بی پناه بسته شد در ریسمانی مرتضی بولهب یک حرف بد زد بر نبی ای عمو! خشمَت امان از او گرفت ثانی اما سیلی ام زد بی هوا هیچکس آیا نشان از او گرفت؟ راهِ زهرا راهِ یاریِ علیست تاعلی تنها نماند هیچگاه درسِ عبرت از اُحد این است و بس شیعه در غفلت نباشد هیچگاه محمود ژوليده
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
عمری‌ست سایه ات به سرم سیدالکریم آقای جود و لطف و کرم سیدالکریم داری ضریح و صحن و حرم سیدالکریم در دست توست بال و پرم سیدالکریم من جلد این حریمم و جایی نمی روم در صحنتان مُقیمم و جایی نمی روم @hosenih آقاسلام، ای حرمت قبله گاه من دلتنگ کربلایم و اینجا پناه من بر گنبد و ضریح قشنگت نگاه من شکر خدا که می گذرد سال و ماه من... ...در زیر سایه ی کرمت، ایهاالکریم قربان جد بی حرمت، ایهاالکریم اینجا شلوغ؛ خاک بقیع بی برو بیاست اینجا چقدر زائر و آنجا چه بیصداست اینجا رواق و ماذنه و گنبدِ طلاست آنجا خراب و ساکت و ویران، پر از بلاست وقتی میان صحن شما سینه میزنم انگار بین کرببلا سینه میزنم شبهای جمعه مرقدتان باصفاتر است دل پر زده به کرببلا و کبوتر است زهرا رسیده گوشه ی گودال و مضطر است دعوا برای غارت و دزدیدن سر است من گریه می کنم چقَدَر نیزه خورده است عمامه ی به روی سرش را که برده است؟ @hosenih آنقَدْر نیزه خورده، تنش زیر و رو شده با چکمه ای که زد، بدنش زیر و رو شده سنگی زدند بر دهنش، زیر و رو شده با تیر و نیزه پیرُهنش زیر و رو شده خنجر کجا، عقیق یمن... ساربان کجا زینب کجا و خولی و شمر و سنان کجا... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
▪️ زمزمه شهادت حضرت حمزه و عبدالعظیم علیهم السلام▪️ اثر مجتبی صمدی شهاب بزم امشب بزم روضه بزم داغ یه کریمه پسر زهرا و حیدر حضرت عبدالعظیمه صاحب سفره امشب مثه جدش سفره داره یه اشاره به غریبیش اشکامونو در میاره این آقایی که حریمش غرق بین هاله ء نور با هجوم تيرگی ها یه روزی شد زنده در گور زیر پا رفت اما نامش روی پرچم رفته بالا تا قیامت جادوانه است پرچم اولاد زهرا شد مصادف این مصیبت با یه درد پره محنت داغ حمزه که سوزونده دل ما رو بی نهایت بی حیاها ، نا نجیبا مثله کردن پیکرش رو شد پیمبر غرق ماتم پاره کردن جیگرش رو سایبون روی سر بود این عموی بی قرینه خالی بود جاش وقتی حیدر شد غریبه تو مدینه بعد حمزه بود که دشمن به ولایت پشت پا زد توی کوچه یه حروومی یه کشیده بی هوا زد
YEKNET.IR - vahed 1 - vafat hazrat abdol azim - 99.03.15 - hasan ataei.mp3
3.18M
🔳 🌴سید الکریمی و در خونه شما برو و بیاست 🌴برا ما جامونده ها شب جمعه حرمت کرببلاست 🎤 👌 تکثیر عشق 💚 👈 @shoormahshar @shoormahshari