بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
#علی_زمانیان
▶️
عبا رسید که گرما به پیکرت نرسد
و گرد و خاک به موی مطهرت نرسد
عبا رسید به جسمت قبول حرفی نیست
ولی خدا کند از راه، خواهرت نرسد
اگر رسید به مقتل دعا کن آن لحظه
کسی برای جدا کردن سرت نرسد
تلاش کن به روی خاک تشنه هم بودی
صدای وا عطشایت به مادرت نرسد
تنت توسط سر نیزه جا به جا نشود
خداکند که دگر حرف بوریا نشود
@hosenih
به روی حنجرت از زخم بود اثر یانه؟
تو نیزه خورده ای اصلا ز پشت سر یانه؟
به جای دفن،زمانی که بر زمین بودی
سوار اسب رسیدند ده نفر یانه؟
تنت به روی زمین مانده است در گودال؟
شدی مقابل خواهر بدون سر یانه؟
عبور کرده ای از کوچۀ یهودی ها
زدند سنگ به سمتت ز هر گذر یانه؟
به غیر شام که در آن نبود هم نفسی
سری به نیزه نبوده بلند پیش کسی
@hosenih
به شام قافله را با عذاب آوردند
برای دست یتیمان طناب آوردند
مگرکه طشت زر و چوب خیزران کم بود؟
که بعد چند دقیقه شراب آوردند
به روی نیزه سر شیر خواره را عمدا
درست پیش نگاه رباب آوردند
برای اینکه دلش بیشتر به درد آید
مدام روبرویش ظرف آب آوردند
به روی نیزۀ دشمن تمام هستش رفت
نه شیر خواره که گهواره هم ز دستش رفت
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
#عبدالحسین_میرزایی
▶️
از اُحُد آید ندا واویلتا واحَمْزَتاه
شهر پیغمر شده ماتمسرا واحَمْزَتاه
هم برادر، هم عمو، هم تکیه گاهش کشته شد
خون شد از غمْ قلبِ ختمالانبیا واحَمْزَتاه
قطعه قطعه پاره پاره ارباً ارباً چاک چاک
پیکرش افتاده روی خاکها واحَمْزَتاه
@hosenih
دستِ وحشی بشکند یارب که از راه ستم
نیزه زد بر پهلوی او بی هوا واحَمْزَتاه
تا نیفتد چشم خواهر بر جراحات تنش
بر رویش انداخت پیغمبر عبا واحَمْزَتاه
خواهرش جسم برادر را ندید از حال رفت
شد اُحُد از ناله هایش کربلا واحَمْزَتاه
......
فاطمه بعد از پدر با پهلوی بشکسته اش
در کنار قبر او میزد صدا واحَمْزَتاه
تو نبودی ای عمو بر صورتم سیلی زدند
پیش چشم شوهرم در کوچه ها واحَمْزَتاه
تو نبودی خانه ام را از جفا آتش زدند
تو نبودی سوختم در شعله ها واحَمْزَتاه
کاش بودی ای عمو تا باز میکردی طناب
بین دشمن از دو دست مرتضی واحَمْزَتاه
@hosenih
در مدینه مادر و ، دختر به دشت کربلا
روی تل میزد صدا: واجعفرا، واحَمْزَتاه
نیزه ها میرفت بالا زینب از سوز جگر
ناله میزد:واعلیا، وااَخا، واحَمْزَتاه
کاش حمزه بود تا خنجر بگیرد از عدو
یا که زینب را بَرَد در خیمه ها واحَمْزَتاه
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
#محمد_فردوسی
▶️
نور چشم پیمبری حمزه
چه قدَر مثل حیدری حمزه
اسدالله دیگری حمزه
به خداوند، محشری حمزه
ای مُلقّب به سیّدالشهدا
حامی مُخلص رسول خدا
هم عمو هم برادرش بودی
همه جا یار و یاورش بودی
تو علمدار لشکرش بودی
جنگجوی دلاورش بودی
تا نظر بر سپاه می کردی
روزشان را سیاه می کردی
@hosenih
بین لشگر وجود تو لازم
بین میدان، حریف تو نادم
افتخار قبیله ی هاشم
می نویسم برای تو دائم
می نویسم کمال داری تو
مثل جعفر دو بال داری تو
بی سبب نیست این که "سرداری"
به علی رفته ای جگر داری
وقت حمله به سینه پر داری
همه دیدند که هنر داری
با دو شمشیر حمله می کردی
وَ دمار از همه در آوردی
مرحبا بر تو ای عموی رسول
که چنین شد سفید، روی رسول
با تو محفوظ چار سوی رسول
کم نگردید با تو موی رسول
کاش حمزه مدینه هم بودی
دور بیت الحزینه هم بودی
بیعتت با نبی چه دیدن داشت
اَشهدت آن زمان شنیدن داشت
عطر اسلام تو وزیدن داشت
رنگ بوجهل هم پریدن داشت
با کمانت سرش ز هم پاشید
از تو و نام حمزه می ترسید
ما پیاده ولی سواره، شما
یکی از راه های چاره، شما
روضه های پر از اشاره، شما
تکّه تکّه و پاره پاره، شما
اهل بیت از تو یاد می کردند
بر تو گریه زیاد می کردند
@hosenih
در کمین بود، نیزه را انداخت
پیکرت را چه بی هوا انداخت
تا نبی روی تو عبا انداخت
همه را یاد بوریا انداخت
اوّلین رکن پنج تن می خواند
روضه ی شاه بی کفن می خواند
ته گودال پیکرش افتاد
جلوی چشم خواهرش افتاد
جای خنجر به حنجرش افتاد
ناله ای زد وَ مادرش افتاد
یا بُنَیَّ ذبیح عطشانم
یا بُنَیَّ قتیل عریانم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
آن روز که روز غربت حیدر بود
خون بر جگر دختر پیغمبر بود
یارانِ علی به یک دگر میگفتند
ای کاش که زنده حمزه و جعفر بود
شاعر: #غلامرضا_سازگار
امیرالمومنین(ع) فرمودند:
أَمَا وَاللهِ لَوْ أَنَّ حَمْزَةَ وَجَعْفَراً کَانَا بِحَضْرَتِهِمَا مَا وَصَلاَ إِلَی مَا وَصَلاَ إِلَیْهِ،وَ لَو کانا شَاهِدَیهِما لاتَبَقا نَفسَیهِما
آگاه باشید! سوگند به خدا! اگر حمزه و جعفر(ع) زنده وحاضر بودند، آن دو نفر به آن مقام نمی رسیدند، و اگر حمزه و جعفر شاهد و ناظر بودند، آن دو نفر، جان سالمی به در نمی بردند.
الکافی، ج8، ص190
@hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
#محمود_ژوليده
▶️
بسم رب الوحی، رب هل اتا
رب احمد، رب خیرالمرسلین
رب عترت، رب مولانا علی
رب سادات نساءالعالمین
صحبت از یاران دین کبریاست
یاد باید کرد از اصحابِ حق
درس عبرت از اُحد باید گرفت
تا شود سرلوحۀ احبابِ حق
از چه رو دندان پیغمبر شکست
وز چه احمد حمزه را از دست داد
«لحظه ای غفلت» ز فرمان نبی
جبهۀ حق، تنگه را از دست داد
@hosenih
هیچکس باور ندارد اینچنین
حیدر و بر تن نَود زخمِ عمیق
کینۀ هندِ جگرخوار عاقبت
حمزه را مُثله کند در زیر تیغ!
کیست حمزه، یار احمد یار وحی
حافظ آیات، بعد از هر نزول
کیست حمزه، مرد ایمان و نبرد
عبد صالح شیرِ میدان رسول
کیست حمزه، غرّشِ شمشیر عشق
کیست حمزه، عبد فرمان علی
کیست حمزه، مرد میدان اُحد
جان او بسته است بر جان علی
هر کجا احمد ز دشمن فتنه دید
بود یارِ حضرتش آن پهلوان
حال افتاده بزیر دست و پا
بی نفَس، بی جان، شکسته استخوان
سینه ای که سخت تر از کوه بود
حال از تیزیِ خنجر نرم شد
این همان یکتا عموجان است که
بارها زهرا به او دلگرم شد
سالها بگذشت از جنگ اُحد
شهر از بعدِ نبی تاریک بود
بی حیایی راهِ زهرا را گرفت
راهِ بانو، کوچه ای باریک بود
روزِ سیلی خوردنِ زهرا رسید
دید دشمن تا که بنچاقِ فدک
مادرِ سادات را آن بی حیا
پیش چشمِ مجتبایش زد کتک
گوشواره پخش شد روی زمین
دست مادر بود در دست پسر
راه را گم کرد آن یاسِ کبود
آنکه خود از بهر مولا شد سپر
@hosenih
پس کجا بودی ببینی ای عمو!
فاطمه افتاد زیر دست و پا
تو بزیر خاک و زهرا بی پناه
بسته شد در ریسمانی مرتضی
بولهب یک حرف بد زد بر نبی
ای عمو! خشمَت امان از او گرفت
ثانی اما سیلی ام زد بی هوا
هیچکس آیا نشان از او گرفت؟
راهِ زهرا راهِ یاریِ علیست
تاعلی تنها نماند هیچگاه
درسِ عبرت از اُحد این است و بس
شیعه در غفلت نباشد هیچگاه
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#هشتگ های #ماه_شوال و #خرداد_ماه
✔️ با سلام خدمت زائرین محترم حسینیه
📢 با توجه به حجم بالای مطالب و ضرورت دسترسی آسان تر به اشعار، پیشنهاد می کنیم #هشتگ مورد نظر خود را لمس نمایید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
✅ پنجم شوال: (ورود حضرت مسلم به کوفه)
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
✅هشتم شوال:
#سالروز_تخریب_بقیع
#قبرستان_بقیع
✅پانزدهم شوال:
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
✅هفدهم شوال:
سالروز #جنگ_خندق
#امیرالمومنین_ع_مدح
✅بیست و پنجم شوال:
#امام_صادق_ع_مدح
#امام_صادق_ع_شهادت
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
مناسبت های خرداد ماه
✅ سوم خرداد:
#آزادسازی_خرمشهر
✅ چهاردهم خرداد:
#امام_خمینی_ره_مدح
#امام_خمینی_ره_ارتحال
موضوعات پُر بازدید
✅ اشعار اول مجلسی:
#اهل_بیت_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_مناجات
#امام_زمان_عج_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#شب_جمعه
#دودمه
✅دیگر موضوعات:
#روضه_را_تعطیل_نکنیم #حاج_قاسم_سلیمانی #شهید_محسن_حججی #استکبار_ستیزی #مرگ_بر_آمریکا #مرگ_بر_اسرائیل #زیارت_کربلا #بیداری_اسلامی #اجتماعی_سیاسی #مقام_معظم_رهبری #امام_خمینی_ره #امام_و_رهبری #انقلاب_اسلامی #مقاومت_اسلامی #مدافع_حرم #مدافعان_حرم #عفاف_و_حجاب #اشک #صلوات #بصیرت #انتخابات #اخلاقی_و_اندرز #شهدا_و_دفاع_مقدس #شهدای_گمنام #راهیان_نور #شعر_اعتراضی #شعر_طنز #ویروس_کرونا #مدافعان_سلامت #کشتار_مسلمانان_هند #محکومیت_اهانت_نشریه_فرانسوی_به_پیامبر_اعظم_ص #محکومیت_حادثه_تروریستی
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
#هشتگ های #ماه_شوال و #خرداد_ماه
@hosenih
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
#زبان_حال_صفیه (خواهر حضرت)
#علی_اکبر_لطیفیان
گمان نمی کنم این روح پیکرم باشد
تنی که مُثله شده در برابرم باشد
گمان نمی کنم این تکه های پخش شده
همان عموی رشید پیمبرم باشد
بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟!
اگر خدای نکرده برادرم باشد...!
چرا عبای پیمبر نمی گذارد تا
دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟
*
فدای خواهر مظلومه ای که نالان گفت:
کنار کشتۀ گودال مو پریشان گفت:
*
گمان نمی کنم این زیر نیزه افتاده
حسین فاطمه یعنی برادرم باشد
تو را خدا بگذارید بوسه اش بزنم
که قول می دهم این بار آخرم باشد
کفن که نیست عبا نیست، بوریا هم نیست؟!
بد است بی کفن این مرد محترم باشد
برای آن که روی پیکرش بیاندازم
نمی شود بگذارید معجرم باشد؟
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
#علی_زمانیان
عبا رسید که گرما به پیکرت نرسد
و گرد و خاک به موی مطهرت نرسد
عبا رسید به جسمت قبول حرفی نیست
ولی خدا کند از راه، خواهرت نرسد
اگر رسید به مقتل دعا کن آن لحظه
کسی برای جدا کردن سرت نرسد
تلاش کن به روی خاک تشنه هم بودی
صدای وا عطشایت به مادرت نرسد
تنت توسط سر نیزه جا به جا نشود
خداکند که دگر حرف بوریا نشود
به روی حنجرت از زخم بود اثر یانه؟
تو نیزه خورده ای اصلا ز پشت سر یانه؟
به جای دفن،زمانی که بر زمین بودی
سوار اسب رسیدند ده نفر یانه؟
تنت به روی زمین مانده است در گودال؟
شدی مقابل خواهر بدون سر یانه؟
عبور کرده ای از کوچۀ یهودی ها
زدند سنگ به سمتت ز هر گذر یانه؟
به غیر شام که در آن نبود هم نفسی
سری به نیزه نبوده بلند پیش کسی
به شام قافله را با عذاب آوردند
برای دست یتیمان طناب آوردند
مگرکه طشت زر و چوب خیزران کم بود؟
که بعد چند دقیقه شراب آوردند
به روی نیزه سر شیر خواره را عمدا
درست پیش نگاه رباب آوردند
برای اینکه دلش بیشتر به درد آید
مدام روبرویش ظرف آب آوردند
به روی نیزۀ دشمن تمام هستش رفت
نه شیر خواره که گهواره هم ز دستش رفت
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
منکه عبد عبید سبحانم
جان نثار رسول قرآنم
اولین سید شهیدانم
من علی را ولی حق دانم
به پسر عمِ خود علی سوگند
او دمِ مرگ زد بمن لبخند
منکه بهر قریش درد سرم
نیست یکذره ترس در جگرم
به رسول خدا اگر سپرم
سایه ی مرتضاست روی سرم
هر چه دارم من از علی دارم
پیرم و بر سرم ولی دارم
@hosenih
علی آقای انبیای خداست
بر و بازوی مصطفای خداست
شیر هر بیشه مرتضای خداست
از ازل حیدر آشنای خداست
او به دور نبی به صحن اُحد
من به گِردِ علی ز خو بیخود
مِیسره، مِیمنه چه غوغا بود
وسطِ معرکه مرا جا بود
چشم من گرچه سوی طاها بود
ذکر من نام پاک مولا بود
آنکه قلب مرا هدف بگرفت
هدفش را شهِ نجف بگرفت
نبضِ من داشت با علی میزد
قلب من ذکر یاعلی میزد
نفَسم مرتضی علی میزد
بر عدو ضربه را علی میزد
هر سری را ز خصم میچیدم
ما رَمَیت اِذ رَمَیت میدیدم
منکه از عشق منجلی بودم
مستِ نورِ سینجلی بودم
محوِ جنگیدنِ علی بودم
چون نبی، عاشقِ ولی بودم
سینه ام را شکافت سرنیزه
قلبِ من هم شتافت بر نیزه
هر که قصدِ تهاجمِ ما داشت
خوفِ شمشیرِ شیر حق را داشت
هو هوی مرتضی چه غوغا داشت
وسطِ معرکه مصلا داشت
"لا فتی" چون شعار سبحان شد
صوت "اِلّا علی" نمایان شد
هر که را طینت علی باشد
قسمتش محنت علی باشد
عاقبت وصلت علی باشد
روزی اَش رویت علی باشد
جان چو میرفت از گِل و طینم
آمد آخر علی به بالینم
□ □ □
میگذارد ز لطفِ دلجویش
سرِ هر کشته را به زانویش
من بمیرم، مقابلِ رویش
سر بریدند ماهِ نیکویش
شمرِ ملعون که روی سینه نشست
رَاسِ مظلوم، روی نیزه نشست
@hosenih
پیکرم مثله شد، ولی آخر
پوششم شد عبای پیغمبر
جسدم را ندید اگر خواهر
مانعش بود حضرت کوثر
کاش مادر کنار دختر بود
مانع دیدنِ برادر بود
زینبش چونکه بی برادر شد
شاهد پاره پاره پیکر شد
بوسه گاهش بریده حنجر شد
وای از آن دم که صیدِ معجر شد
عصمت الله در اسارت بود
کار نامحرمان جسارت بود
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
نور چشم پیمبری حمزه
چه قدَر مثل حیدری حمزه
اسدالله دیگری حمزه
به خداوند، محشری حمزه
ای مُلقّب به سیّدالشهدا
حامی مُخلص رسول خدا
هم عمو هم برادرش بودی
همه جا یار و یاورش بودی
تو علمدار لشکرش بودی
جنگجوی دلاورش بودی
تا نظر بر سپاه می کردی
روزشان را سیاه می کردی
@hosenih
بین لشگر وجود تو لازم
بین میدان، حریف تو نادم
افتخار قبیله ی هاشم
می نویسم برای تو دائم
می نویسم کمال داری تو
مثل جعفر دو بال داری تو
بی سبب نیست این که "سرداری"
به علی رفته ای جگر داری
وقت حمله به سینه پر داری
همه دیدند که هنر داری
با دو شمشیر حمله می کردی
وَ دمار از همه در آوردی
مرحبا بر تو ای عموی رسول
که چنین شد سفید، روی رسول
با تو محفوظ چار سوی رسول
کم نگردید با تو موی رسول
کاش حمزه مدینه هم بودی
دور بیت الحزینه هم بودی
بیعتت با نبی چه دیدن داشت
اَشهدت آن زمان شنیدن داشت
عطر اسلام تو وزیدن داشت
رنگ بوجهل هم پریدن داشت
با کمانت سرش ز هم پاشید
از تو و نام حمزه می ترسید
ما پیاده ولی سواره، شما
یکی از راه های چاره، شما
روضه های پر از اشاره، شما
تکّه تکّه و پاره پاره، شما
اهل بیت از تو یاد می کردند
بر تو گریه زیاد می کردند
@hosenih
در کمین بود، نیزه را انداخت
پیکرت را چه بی هوا انداخت
تا نبی روی تو عبا انداخت
همه را یاد بوریا انداخت
اوّلین رکن پنج تن می خواند
روضه ی شاه بی کفن می خواند
ته گودال پیکرش افتاد
جلوی چشم خواهرش افتاد
جای خنجر به حنجرش افتاد
ناله ای زد وَ مادرش افتاد
یا بُنَیَّ ذبیح عطشانم
یا بُنَیَّ قتیل عریانم
شاعر: #محمد_فردوسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
از شیر غیر از شیر بودن بر نمی آید
یعنی که درپای شما جز سر نمی آید
از سینه ات جز عشق احمد در نمی آید
مثل تو در کل عرب دیگر نمی آید
تو حمزه ای سنگر شدی حتی پیمبر را
اسم تو تار و مار کرده کل لشگر را
@hosenih
وقتی که افتادی زمین دین هم زمین افتاد
پای تنت پیغمبر اکرم زمین افتاد
حتی امیرالمومنین محکم زمین افتاد
زهرا میان خانه از این غم زمین افتاد
مثله شدی یعنی عبا لازم شدی دیگر
بالاترین داغ بنی هاشم شدی دیگر
بالا تنت آمد همینکه خواهری جان داد
حرف عبا شد پا به پایش مادری جان داد
با روضه های ثانی پیغمبری جان داد
شمشیرها آمد علیِ اکبری جان داد
یک کوچه وا شد از روی مرکب سوار افتاد
کل حرم مثل علی به احتضار افتاد
@hosenih
آیات قرآن را روی سرنیزه ها بردند
سر را جدا بردند و پیکر را جدا بردند
کار جوانان شد علی را با نوا بردند
با چه عذابی نور را بین عبا بردند
عمه اگر بیرون نمی آمد پدر میمرد
بابا خودش در وقت تشییع پسر میمرد
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع
شب شعر است و بالا میروم از منبری دیگر
به شوقی که بخوانم باز هم شعر تری دیگر
بخوانم از علمدارِ سرافرازان "سیف البحر"
ندارد مثل او دین محمد یاوری دیگر
@hosenih
پر از غیرت پر از همت پر از قدر و پر از شوکت
نمی زاید شبیه اش را دوباره مادری دیگر
اگر احمد نمیشد خاتم پیغمبران حتما
جناب حمزه میشد بعد از او پیغمبری دیگر
اُحُد جولانگه تیغ دو تا شیر خدا باشد
بتازد در میان معرکه چون حیدری دیگر
و مادامی که حمزه سینه در میدان سپر کرده
ندارد احتیاجی مصطفی بر سنگری دیگر
همه با غرش شیر رسول الله افتادند
نماند از رقص شمشیرش توان لشگری دیگر
سراپا بود سمعا طاعتا در نزد فرمانده
نمی آید چنین فرمانده و فرمانبری دیگر
"به پایان آمداین دفتر حکایت همچنان باقی ست "
ببین از نسل حمزه لشگر نام آوری دیگر
جگرخواران موصل با دو چشم خویش میبینند
به کام وارثان حمزه فتح خیبری دیگر
دفاعِ از حرم را خون پاک شیعه تبیین کرد
نماند بی کس و تنها دوباره رهبری دیگر
هوای گریه دارم لاجرم ای اهل مرثیه!
شوم وارد به بزم روضه اما از دری دیگر
از آن قد و از آن بالا از آن یال و از آن کوپال
نماند از ضربه های نیزه ها بال و پری دیگر
اگرچه داغدار پیکری مثله شده هستم
گریزی میزنم اما به سوی پیکری دیگر
بر احوال صفیه گرچه میسوزد دلم اما
بسوزد بیش از اینها دل برای خواهری دیگر
بدم می آید از دشنه بدم می آید از نیزه
ولی داغ دلم را تازه کرده خنجری دیگر
@hosenih
خدایا در دل غم ها نگاه خواهری تنها
اسیر خنجر کندی نبیند حنجری دیگر
اگر چه حمزه هم در معرکه در خون خود غلتید
ولی غارت نشد از خواهرانش معجری دیگر
شاعر: #علیرضا_خاکساری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e