#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
مشغول آب و دانه شدیم و هوس بیا
افتاده ایم بی تو عجیب از نفس بیا
@hosenih
بی آفتاب سبز نگاهت ، خزان شدیم
پس باغبان دوباره به قصد هرس بیا
شیرین نمیشود دهنی این چه زندگیست
حتی گرفته بی تو عسل ، طعم گَس بیا
ای آفتاب ِ پنجره های همیشه باز ...
ای با زلال ِ شبنم ِ گل همنفس بیا
اصلا شما بیا چه کسی بهتر از خودت؟!
اصلا بیا بیا ، بخاطر هیچ کس ، بیا
یا نه بیا به خاطر قبری که گم شده
محض رضای مادر غمدیده پس بیا
@hosenih
اینجا گریز روضهی من باشد و تمام
افتـاده « سَیـّدُ الشُـهـَدٰا » از نفـس بیا
شاعر: #روح_الله_قناعتیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
میبرد دل گنبد تو، بیشتر با پرچمت
هرتکانش میتکاند غم ز دلها پرچمت
در فراز و در نشیب این جهان دریافتم
هر چه بالا رفت پائین آمد الّا پرچمت
@hosenih
هر کسی یک مَحرمی دارد برای خویش و من
حرف هایم را همیشه گفته ام با پرچمت
ریشه اش حبل المتین وقت تلقین من است
با تکانش زنده کرده مرده ها را پرچمت
آسمان، سقف حسینیه است و منبر کوه ها
رعد ناله ، سینه زن امواج و دریا پرچمت
ارمنی ها هم ارادتمند درگاه توأند
دیده ام ماه محرم در کلیسا پرچمت
من یقین دارم ، بساط روضه حاجت می دهد
پس مدد یا فرش روضه، پس مدد یا پرچمت
دست بر پرچم کشیدم ، دست از جرمم کشید
وقت توبه هم کشیده جورِ من را پرچمت
خادمان روضه را با سایه ی طوبی چه کار
سایه اش روی سر ما هست آقا پرچمت
پهلوان هر سپاهی را علمدارش کنند
نیست بیخود که رسیده دست سقا پرچمت
@hosenih
اولین پرچم همان پیراهن خونی توست
بوی مقتل می دهد نصب است هر جا پرچمت
چادر بی بی نشد، ای کاش میشد لااقل
ای بزرگ قوم می پوشاندنت با پرچمت
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
مرا در عالم ذَر حضرت مادر سوا کرده
برایم آبرودار آبرویی دست و پا کرده
کنیز روضهات میخواست من هم نوکرت باشم
دعای مادرت حاجات مادر را روا کرده
@hosenih
شبیه طبل تو خالی؛ نه طبل روضههای تو
منم آن پوچی مطلق که عمری ادعا کرده
صدایت میزنم با بغض، مثل «کودکیهایم»
که در بازار غربت دست مادر را رها کرده
به تو امّید دارم مثل آن من، آن پسربچه
که هر باری زمین افتاده بابا را صدا کرده
دلم قیمت گرفته با شکستن، مثل آن قلّک
که هر چه داشت را خرج عزادارِ شما کرده
فقیرم؛ آن فقیری که غنیتر از سلاطین است
خدا خیرش دهد هرکس مرا اینجا گدا کرده
@hosenih
شبم روز است، با عکسی که از دیوار میتابد
خدا رحمت کند هر کس که گنبد را طلا کرده
کبوتر نیستم اما فقط یک آرزو دارم
کلاغ قصهی غربت هوای کربلا کرده
شاعر: #رضا_قاسمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#اخلاقی_و_اندرز #بصیرت
#ورود_به_ماه_محرم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
حرف های نگفته ای دارد
با تدبر اگر نگاه کنیم
حرف تاریخ حرف امروز است
نکند باز اشتباه کنیم
ما همان مردمان دیروزیم
دیرتر آمدیم در دنیا
زندگی ظاهرش عوض شده است
باطنش هست ظهر عاشورا
@hosenih
باید آیینه ای قدی باشد
متن تاریخ در برابر ما
ما کجاییم؟ مثل کی هستیم؟
و چگونه ست روز آخر ما؟
این همه ادعا به لب هامان
به گمان عشق زیر سر داریم
راستی محض یاری مولا
سیصد و سیزده نفر داریم؟
مرده قابیل بی گمان اما
خصلتش در میانمان مانده
به علی هم حسودی دوران
زخم هایی زیاد نوشانده
خوی انسان عوض شود اما
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
عاقبت زهر میدهد به امام
گر چه با مجتبی بزرگ شود
شده بین بهشت یا دوزخ
مانده باشیم بی دل و حیران؟
نگران بهشتمان بشویم
مثل حر بین لشکر شیطان؟
دین نگه داشتن در این دوران
آتشی در میان دستان است
راستی ما اگر که دینداریم
دینمان چه بدون تاوان است
"به فدایت تمام زندگیم"
معنیش چیست؟ من نمیفهمم
من سر اندکی از این دنیا
با محب حسین بی رحمم
چقدر حاضری شبیه وهب
محض یاری حق ،برای حسین
همسرت بیوه و اسیر شود
مادرت هم شود فدای حسین
روزگاری که حق غریب شده
فتنه دور امام میگردد
هر چه داریم از حلال خدا
آن زمانه حرام میگردد
لحظه ای را تصورش کن که
زندگی می کنی بدون حسین
همه چی حاضر است الا او
بندگی میکنی بدون حسین
لحظه ای هم تصورش سخت است
ولی این اتفاق افتاده
در ازای دو روز از این دنیا
حکم قتل حسین را داده
@hosenih
زندگی بی حسین یعنی هیچ
دین بدون امام بی معناست
ما همه مثل کوفیان هستیم
و حسین زمانمان تنهاست
منتظر مانده ی حسین شدند
نائبش بین کوفه تنها بود
کوفیان هیچگه نفهمیدند
حرف مسلم کلام آقا بود
شاعر: #امین_ولیعهد
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
میرسد بر جسم و جانم عطر و بوی کربلا
میبرد نام حسین دل را بسوی کربلا
گو به عشاق حسین رخت عزا بر تن کند
اشک باید ریخت از دیده به جوی کربلا
ای که از دارو و درمان خسته ی اینکه بیا
درد تو درمان شود با خاک کوی کربلا
تکیه ها بر پا شده در کوچه های شهر ما
میرسد بر گوش هر دم گفتگوی کربلا
طشت ها پر شد ز آب و قلبها در تاب و تب
هرکه نوشد میشود مست از سبوی کربلا
سجده بر سجاده خون کرد حسین فاطمه
عالم و آدم گریست خون شد وضوی کربلا
بعد قتل شاه دین بادی وزان شد در زمین
خاک غم بارید گمانم چون به روی کربلا
کن توسل از دل و جان بر عزیز فاطمه
#ماه_ پری داری اگر تو آرزوی کربلا
✍منکلام:کربلایی رضا ماه پری زنجانی
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
بر مشامم می رسد بوی محرم یاحسین
گشته برپا بزم نوحه،بزم ماتم یاحسـین
هرکجا را بنگری سوز و نوا آیـد به گوش
یک صدا می گویـد آری،کُلّ عالم یاحسین
انبیـاء و اولیـاء رخــت عزا پوشیده اند
فاطمــه با چشم تَر می گوید هردم یاحسین
باز این چه نوحه و چه شورش است و چه عزا
با همین نوحه چه کرده محتشـم هم یاحسین؟!
یاد باید کرد از اشعــار مضطر،منــزوی
عاصــم و انــور،حسیــنی،یاکه مُنعِم یاحسین
جان عالم بر فدایــت ای شه گلگون کفــن
داغ تو از هر مصیبت بوده اعظم یاحسین
خون تو خون خــدا،راه تو راه مصطفیٰ
از تو دارد آبــرو میقات و زمــزم یاحسین
بر خدا هرکس دهد دل،دلبــر عالم شود
اینچنین کردی شدی بر یار مَحْرم یاحسین
عشــق را تفسیر کرد سقّــای دشت کربلا
با لب عطشان کنــار نحــر علقم یاحسین
با شعار مارأیتْ،اِلّا جمــیلا خواهــرت
بر دهان دشمنت زد مشت محـکم یاحسین
شــام را تسخیر کرد با دست بسته زینبت
زد به کاخ ظلم استبداد پــرچم یاحسین
قدرت زینــب نگر امروز در شــام بلا
نسل داعــش را زمین گیر کرده از دم یاحسین
شمــر ملعون زمان،آلسعــود و داعــش است
جان زهــرا شرّشان بَرْکَن ز عالم یاحسین
باز #ماهپرور بگو با آه و سوز این نــوحه را
بر مشامم می رسد بوی محرم یاحسین
✍منکلام:کربلایی رضا ماه پری زنجانی
🔴کانال رسمی عاشقان حضرت زینب«س»
https://eitaa.com/hazratehzeynab
#حضرت_رقیه_س_شهادت
به دخترت که غم و غصه بیکران دارد
بگو که چند ستاره در آسمان دارد
تمام دخترکان رفته اند و خوابیدند
رقیه نیمه ی شب تازه میهمان دارد
@hosenih
بغل گرفتمت و از تو بوسه میخواهم
ولی چرا لب تو طعم خیزران دارد
تو تشنه کشته شدی من گرسنه ام امشب
سرت برای چه اینقدر بوی نان دارد
از آن شبی که زمین خوردم از روی ناقه
همیشه دختر تو درد استخوان دارد
بلایی بر سر شیرین زبانت آوردند
برای حرف زدن لکنت زبان دارد
@hosenih
در ازدحام سر کوچه ها مشخص شد
چقدر شام؛ زن و مرد بد دهان دارد
■
و دشمنان تو بابا به خویش میگفتند
مگر که دختر کوچک چقدر جان دارد
شاعر: #محمدحسن_بیات_لو
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
شب سرد خرابه آمد اما «سر» نمیآید
شده با سر بیا که بغضهایم سر نمیآید
به من گفتند با زور کتک بابا نگو اینقدر
ولی از دختران ، بابا نگفتن بر نمیآید
@hosenih
سرت با بوی نان آمد ولی خود نان نیاوردی
پدر جان از تنور کوفیان نان در نمیآید
پر از لاله شده پیراهنم از بس زمین خوردم
لباس گل گلی به دختر لاغر نمیآید
برای دیدنت از کربلای پر بلا تا شام
دویدم پس نفسهایم از این بهتر نمیآید
@hosenih
نخواه از من که موهایم رسد بر شانههای من
اگر زلفی به آتش خورد دیگر در نمیآید
حساب کوچکی داریم من با خیزران بابا
تو را بوسیده قبل از من ؟ مگر محشر نمیآید؟
شاعر: #وحید_عظیم_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
از حرم رفتی و آتش زده شد بال وپرم
بعد تو ریخته شد خاک یتیمی به سرم
چه فراقی و چه داغی که ندیده چشمم
در همین فاصله از زندگی مختصرم
@hosenih
چند روزی است که از حال دلم بی خبری
چند روزی است که از حال سرت بی خبرم
شانه ی سنگ شده جایِ سر دختر تو
جایِ آغوش تو ای کوه ترین مرد حرم
مو ندارم به سر و سوخته گیسویی که
می رسیده است زمانی قد آن تا کمرم
کاش میشد که دوباره به مدینه برویم
تا که انگشتر ی از شهر برایت بخرم
کفتر جلد سر و دوش عمویم بودم
حال با حرمله و شمر و سنان همسفرم
سیلی و هلهله کم بود که با زخم زبان
هر کسی زد نمک طعنه به زخم جگرم
گر چه گیسو و سرم سوخت ولی شکر خدا
معجر سوخته ای هست ببندم به سرم
کاش می شد که نخی از گل پیراهن تو
باخودم محض تبرک به مدینه ببرم
آبرو بود که از کاخ ستم می بردم
باهمین اسلحه ی اشک و همین چشم ترم
@hosenih
دست و پا گیر شدم مرحمتی کن بِبَرم
که در این قافله با تاول پا دردسرم
بین زهرا و رقیه چه شباهتهایی است!
کشته سیلیِ بعد از غم داغ پدرم
شاعر: #منصوره_محمدی_مزینان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
«روضهی گودال» این شبها رقیه
ارباً اربا دست و قلب و پا رقیه
دور تا دورش فرشته گریه میکرد
ذکر جبرائیل و فطرس «یا رقیه»
@hosenih
هر که با هر آنچه دارد می نوازد ...
سنگ و سیلی یک طرف، تنها رقیه
گوش رفت و گوشواره رفت و مو رفت ...
غارتت کردند چون بابا ... رقیه
پیرهن ... چادر ... معجر ... پاره پاره
دختران شام تحت امنیت اما رقیه
سوخته مو، چشم کم سو، دست بر پهلو گرفته
أشبه الناس است به زهرا ... رقیه
@hosenih
عمه زینب پیر شد از ناله هایت
گریه کم کن ناله کم کن «یا رقیه»
میشود از خاک تا عرش خدا رفت
با نماز شب نه، تنها با رقیه
شاعر: #حسین_ایزدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#زمزمه #ترانه
خوابم نمی بره
از بس که خسته ام
تنها یه گوشه ای
ساکت نشسته ام
چشمم به راه موند
سر رفت حوصله
پاهام خسته شد
از دست آبله
مي فهمي حرفمو
از رو اشاره هام؟
امشب تموم میشه
عمر ستاره هام
حس می کنم دیگه
زنده نمی مونم
اين آخرين شب از
عمرمه مي دونم
@hosenih
حالا که عمه جون
لحظه ی رفتنه
یک آرزو فقط
تو سينهی منه
این لحظه های سخت
تنها دلم می خواد
بابام با عموم
به دیدنم بیاد
عمه مگه میشه
یادش بره منو؟
بگذاره بی جواب
چشمِ ترِ منو؟
میدونم آخرش
میاد و بی خبر
میاره با خودش
سوغاتی از سفر
بابام اگه نیاد
تو دفن دخترش
میاد برادرم
کنار خواهرش
بالاسرم میاد
دردونهی حرم
دفنم نکن میاد
داداشی اصغرم
خيلي شبا براش
بيدار موندم و
رو پام تا سحر
لالايي خوندم و …
تا که بخوابه باز
اون با صدای من
زل می زدم بهش
سیر شه چشای من
عمه اگه بیاد
میگم خوش اومدي
از صورتم نترس
سوخته فقط كمي
@hosenih
عمه اگه اومد
یه وقتی سرزده
قبر کوچیکمو
بهش نشون نده
بذا خودش بیاد
پیدا کنه منو
شیرین زبون بشه
صدا کنه منو
رو خاک قبر من
تو قلب شام تار
به جای سنگ قبر
گهواره شو بزار
چشم انتظار، توو
تنهایی می مونم
از قبر هم براش
لالایی میخونم
لاي لاي علي علي...
شاعر: #رضا_جوان_بخت
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
الهی زخم رو بالش نیفته
گذار غم به احوالش نیفته
تموم راه سنگ و خار دیدم
الهی زجر دنبالش نیفته
پای این درد، غم اشکش در اومد
خرابه دم به دم اشکش دراومد
همین که دید زخمای تنت رو
زن غساله هم اشکش دراومد
قدش کوچیکه و ناقه بلنده
غمش قلب منو از سینه کنده
هنوز از کوچه داغ تازه داریم
الهی زجر راهش رو نبنده
تموم روضه ی امشب همینه
واسه غسلت نیومد تا بشینه
هنوزم یادشه زخمای مادر
چطوری زخمتو زینب ببینه
کف پاش داشت باغ لاله میشد
هوا لبریز آه و ناله میشد
غمو "سر بسته" میگم...با قد خم
سه ساله داشت هجده ساله میشد
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
@dobeity_robaey
ا ﷽ ا
💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚
ای عشق سربلندکه بر نیزه میروی
از حلقه کمند تو، راه گریز نیست
سلام علیکم
🔸لینک منابع اشعار ، (در صورت وجود در کانال منبع )، زیر اشعار موجود است.
🔸هدف جمع آوری اشعار روضه است
🔸به جهت گستردگی اشعار و محدودیت وقت ، امکان فهرست بندی اشعار نیست لذا با روش "جستجوی آزاد" میتوان شعر مورد نیاز را جستجو نمود.
🔸نکته:
اشعار مناسبتهای آینده
جهت آمادگی بهتر ، زودتر بارگزاری میشود.
🔹تکثیر عشق:
دفتر شعر روضه فارسی (عزیزم حسین )
@azizamhosen
تکثیر عشق :
شعر روضه ترکی (یارالی آقام)
@yaraliagham
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
همراه خود نیاور ای شاه زیور آلات
اینها به خانواده دادند قول سوغات
شب تا سحرنشستم زانو بغل گرفتم
اى واى از این خیالات، اى واى از این خیالات
@hosenih
...کوفه میا حسین جان... کوفه وفا ندارد
میسوخت نامه ی من از سوز این عبارات
...هجده هزار نامه... هجده هزار نیزه
تفریط پشت تفریط، افراط پشت افراط
نامسلمین کوفه با مسلمت چه کردند
خوب است تازه اینجا... وای از بلاد شامات
ای وای از زنی که در ازدحام باشد
من رد شدم خلاصه از کوچه با مکافات
با عفت رباب و حجب و حیای زینب
دارند کوچه ها و بازارها منافات
با دست بسته وقتی افتادم از بلندی
گفتم عزیز زهرا، قربان قد و بالات
@hosenih
برعکس از قناره... ، عکس مرا کشیدند
طفلان شهر کوفه در دفتر مجازات
باشد قرار بعدی دروازه ی همین شهر
آنجا که رأس ما با هم میکند ملاقات
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_رقیه_س_شهادت
در جلوه، نور حضرت زهرا رقیه است
ریحانه ای از جنّت زهرا رقیه است
لولاک گفته عالمی مخلوق زهراست
در امتداد خلقت زهرا رقیه است
@hosenih
چون ممتحنه قبل خلقت بوده او هم
مُحرم، میان خلوت زهرا رقیه است
حتماً شنیدی زینت مولاست زینب
انگشتر بی قیمت زهرا رقیه است
کوثر سه آیه، عمر این گل هم سه سال است
تفسیر از چه؟! برکت زهرا رقیه است
تسبیح و مهر کربلا داریم اما
تسبیح و مُهر و تربت زهرا رقیه است
ما را نترسان از حساب و از قیامت
وقتی وزیر دولت زهرا رقیه است
با سر به روضه آمدم دستم بگیرد
چون علّت این دعوت زهرا رقیه است
آنکس که بین راه، سیلی و لگد خورد
شد صورتش چون صورت زهرا رقیه است
افتاد تا از ناقه مادر را صدا کرد
معلوم شد هم صحبت زهرا رقیه است
@hosenih
از درد پهلو با پدر چیزی نگفته
چون مطمئنم غیرت زهرا رقیه است
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محاوره #زمزمه
شبا سرم رو سنگ صحراس
ستاره هارو میشمارم
روزا بابا پشت سر تو
هر جوری هست دَووم میارم
قدم قدم رو خاک و رو خار
نگاهمو به تو میدوزم
وقتی می افتم رو زمین هم
چشمم به چشماته هنوزم
رو نیزه هم باشی قبوله
خودم برا تو آب میارم
وایسا یکم بیام جلوتر
نذار بگن بابا ندارم
@hosenih
سنگین شده اگه که گوشم
اگه چشام داره میباره
عیبی نداره آخه اینجا
هیچکی با من حرفی نداره
سنگینه گوشم آره اما
سبک شده از گوشوارهم
صورت زخمیمو پوشوندم
با روسری پاره پاره م
تو هم بگو حرفاتو بابا
بذارم غمم یه خرده کم شه
صورت سوخته تو میبوسم
نیزه اگه یه ذره خم شه
کاش نمیدیدم این روزا و
خون نشسته رو سرت رو
قربون رگ های بریده ات
کجا گذاشتی پیکرت رو
هنوز قشنگ قرآن میخونی
حتی میون سنگ بارون
تو ضربه های چوب حتی
با این شکستگی دندون
خاک خرابه سرده اما
اشکی که تو چشامه گرمه
بیا خیال کنیم که این سنگ
یه بالش قشنگ و نرمه
@hosenih
بیا خیال کنیم تن تو
تو کربلا نمونده اینجاس
انگشت و انگشتری تو
صحیح و سالمه همینجاس
ولی چه فایده این خیالا
وقتی با غصه هم نشینم
چشام نمیبینه با دستام
رگای پاره رو میبینم
اینقد زیاده زخمامون که
کسی نمیتونه ببنده
سرت رو انگار یکی بابا
با ضربه وحشیونه کنده
شاعر: #سعیده_کرمانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_مدح
بهشت نوری و سرشار از ریاحینی
نسیم عطر دلانگیز عود سیمینی
به لفظ سادهٔ عامی تو شاهبانویی
به لفظ غامض عرفان مُنیَالمُحبیّنی
و در کلام و به منطق تمام تمجیدی
به لفظ فلسفهدانان تمام تحسینی
@hosenih
شهیده! وارث مکسور ضلعها! خاتون!
امام و اسوهٔ آزادگی و حقبینی!
تو شاعرانهترین آیههای تلمیحی
به بیتبیت غزلهای ناب تضمینی
تجسم همهٔ آیههای ایمانی
تمام معنی حُب، شاهد «هلِ الدّین»ی
فقیه شارح امالکتاب عشاقی
که واژه واژه به توضیح و بسط و تبیینی
سه ساله جلوهای از زینب علی هستی
چنین که زِینِ اَبی، بر حسین آذینی
به دستِ بسته زینب سپر نه تنها، که
به دستِ بسته زینُ العِباد زوبینی
هماره نام بلندت نوای ایتام است
و دین مشترک دختران غمگینی
صدای خسته هر دختر رُواندایی
نوای دخترکان یمن، فلسطینی
به خواهران برادر ندیده مدتها
انیس و سنگ صبوری، امید و تلقینی
نماد عاقبت گریه های هجرانی
تمام غبطه پروانگان ز دیرینی
که گشت بر سر تو آسیای دوران و
به هر جفا که شد اما تو سنگ زیرینی
تو فاطمی نسبی جلوهٔ شب قدری
تو برتراز همه القابی و عناوینی
@hosenih
زبان الکن من را ببخش ای بیبی
بلد نبودم از این بیشتر که میبینی
اشارتی که خرابم، شوم خراباتی
شبی زیارت دلبر به خواب نوشینی
بُوَد که جان بسپارم شبیه تو بانو
به پای بوسی او عاقبت به شیرینی
شاعر: #محسن_عسکری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
مبهم شده مانند تصویرتو تصویرم
توکشته ی اشکی و من اشک است تقصیرم
آسان گرفتی امتحان عشق را از من
آغوش خود را باز کن، من سخت میگیرم
@hosenih
جز گیسوان سوخته شاهد نیاوردم
من شمع دنیا آمدم پروانه میمیرم
من با تو آخرسر، سریک سفره مهمانم
تو بوی نان داری و من از زندگی سیرم
شانه به مویم میزنم اما گره خورده
با گیسوان سوخته هرروز درگیرم
مثل غروب کنج ویرانه پدرجان از
دست بزرگ و کوچک این شهر دلگیرم
دیشب کسی خرما و نان آورد، رد کردم
گفتم به او خیلی کتک خوردم دگر سیرم
طی شد تمام کودکی هایم کنار شمر
حالا سراغم آمدی حاال که من پیرم؟!
من گریه کردم جای من عمه کتک خورده
خسته شدم از بس که اینجا دست و پا گیرم
هر جا سراغت را گرفتم زجر من را زد
خوب است اینجایی سراغت را نمیگیرم
@hosenih
من که گرفته گیسویم دست عوالم را
موی مرا پیچیده دستش محض تأخیرم
تا آمدم پیش خودت راحت شدم بابا
اما رباب آشفته شد هنگام تطهیرم
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
بشنوند امروز دختردارها..
قصه غمگین کوثردارها
@hosenih
از روی نیزه بیا بوست کنم
رفته ای بر نیزه با سردارها
به علی اکبر بگو سنگم زدند
سنگ خوردم از برادردارها
زجر که تنها به دنبالم نبود
در پی ام بودند لشکردارها!
معجرم را دستگردان میکنند
گوشه ی بازار، معجردار ها
نیشخندی زد به گوش پاره ام
این هم از آداب زیوردارها
@hosenih
حرف خدمتکار پیش من زدند..
من که خود هستم ز نوکردارها
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
صورتش مثل سیب نوبر بود
قدوبالاش عجیب محشر بود
سن و سالی نداشت اما او...
بر زنان قبیله رهبر بود
@hosenih
نور بود و منیر، زهرا بود
خیر بود و کثیر،کوثر بود
بر همه دختران ویرانه
مهربان بود مثل مادر بود
آه این روزهای آخری اش..
آنقدر روزه بود لاغر بود
از همه بیشتر کتک میخورد
از همه بیشتر دلاور بود
آستین را گرفته بود به سر
آستینش بجای معجر بود
گونه هایش چنان کبودی داشت
اصلا انگار شخص دیگر بود
خار از پاش در نمی آمد
چندگام از همه عقب تر بود
تا نبیند عمو لباسش را
بین مردم چقدر مضطر بود
گوشواره نداشت بر گوشش
لخته خون ها بجای زیور بود
@hosenih
از شلوغی خوشش نمی آید
چندساعت میان معبر بود
در خرابه فقط معذب بود
چه کند خب!خرابه بی در بود
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
▪️◾️◼️⬛️ ⬛️◼️◾️▪️
#نوحه_زنجیر_زنی
#حضرت_علی_اصغر
🎤#مداح_کربلایی_احمد_نظری
مثل مردابی که نیلوفر نداره بچم و کشتن دلم باور نداره
گریه هام واسه علی ممنوعه اینجا انگاری بچم اصلا مادر نداره
مثل عاشق پیشه که دلبر نداره مثل انگشتی که انگشتر نداره
از نفس افتادم و بیتاب و خسته این کبوتر دیگه بال و پر نداره
چه زیبا شدی اصغرم بالای نیزه علی اصغرم
فتادی تو از حجمه ی قوقای نیزه علی اصغرم
چه خونین شده صورت کوچک تو علی اصغرم
همه گویدم کو رباب کودک تو علی اصغرم
لالایی علی اصغرم
✧✾═✾🏴✾═✾✧
غنچه ی نشکفته که چیدن نداره بی علی گهواره دزدیدن ندارن
وقتی که تنهایی تو غربت توی یک شهر یک زن تنها رو که دیدن ندارن
دنیا رویا های زیبامو گرفتی
سایه سر سرو رعنامو گرفتی
من که با دنیای تو کاری ندارم
آخرش از من تو دنیامو گرفتی
تو قرآن بخون اصغر بالای نیزه علی اصغرم
شدی غرق خون دلبرم بالای نیزه علی اصغرم
ببین بعد تو من چه تنها شدم علی اصغرم
پسر دادم و شکل زهرا شدم علی اصغرم
#نوحه_زنجیر_زنی
#حضرت_علی_اصغر
🎤#مداح_کربلایی_احمد_نظری
▪️◾️◼️⬛️ ⬛️◼️◾️▪️
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#واحدامامحسینکربلاگودال
بند اول؛
آبروی دو عالم میبری دل من
تو خودت گفتی برو روضه سینه بزن
من کجا حرم تو ای شه بی کفن
مِهرِ تو ، تو وجودم مثله پاره یِ تن
آبروی دو عالم عشقم از ازلی
تلخه دنیا ولی تو شیرین تر از عسلی
جون فداییتن عالم اقام حسینه علی
ای رفیقِ قدیمی شاهه بی مثلی
××لباس سیاهه تنه من برای دلبرمه
ضمانته منه اقا تو روزِ محشرمه
یه آرزو تویه سینه اس بگو که میدونی
نشون بدی منو محشر بگی که نوکرمه۲
بیقرام حسین،داروندارم حسین
دله پارم حسین ابی اعبدالله
کس و کارم حسین،بی توبیچارم حسین
کم میارم حسین ابی اعبدالله
《آبروی دوعالم۲ حسین عشق منی》
■■■■■■■■■■■■■■
بند دوم؛
آبرویِ دوعالم خیلی سالاری
واسه نوکرت آقا کم نمیزاری
وقتی دورم ازت باز منو میاری
به منه غریب آقا محل تو میزاری
آبروی دوعالم آره میدونی
وقتی دلگیروخستم میرسی پنهونی
ای طبیب دل من دردمو درمونی
همه دورم میزنن فقط تو میمونی
××بیا کناره جنازم بزار همه بدونن
نمیزاری دمه مرگ نوکرات غریب بمونن
وصیتم اینه بالا سرم بیان سره قبر
با گریه روضه یِ گودال ونوکرات بخونن۲
ای مماتم حسین صوم و صلاتم حسین
خاکه پاتم حسین اب اعبدالله
ای حیاتم حسین راهه نجاتم حسین
من گداتم حسین ابی اعبدالله
《آبروی دوعالم۲ حسین عشق منی》
■■■■■■■■■■■■■■
بند سوم گودال؛
آبروی دوعالم بین گودالی
خار و خاک و غبار و بین جنجالی
تشنه و تنِ زخمی آه چه بی حالی
زیره سمِ ستوران،نعل و پامالی
آبروی دو عالم جالسن صدرا
ناله ناله بلند شد اُمنا زهرا
تیغ و رگ سره آقا آه و واویلا
امون از دله زینب بعده عاشورا
××هوا ز جوره مخالف چو قیرگون گردید
عزیزه فاطمه از اسب سرنگون گردید
نه ذولجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیدالشداء بر جدال طاقت داشت۲
رگ و خنجر حسین ناله ی اخر حسین
یاسِ پرپر حسین ابی اعبدالله
تنِ بی سر حسین غریبِ مادر حسین
عشقِ خاهر حسین ابی اعبدالله
《آبروی دوعالم۲ حسین عشق منی》
#التماسدعا
#شعروسبکحامدبحق
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
بسم رب الحسین
🏴نوحه_زمزمه
شب_اول_محرم🏴
✍سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
🎶سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من،،،
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
دوباره پیــدا شد هــلال مــاه غــم
داره علم میشه خیــمه های ماتــم
پر شــده افـلاک از زمــزمـهٔ زهــرا
بُنَــیَّ می خــونه به یــاد عاشــورا
غریب مادر وای (۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
سر درِ هر خونه پرچــم یا عبــاس
تو هر خونه انگار یه کربلا برپاس
رزق محـرم رو با مــدد از زهـــرا
بگیـریم امــســالم از ابی عبـدالله
غریب حسین جانم(۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
اولِ مـاه غـــم چه غـربتـــی داره
از چشای مهتاب ، ستاره می باره
به ذکر "یامســلم"عزا میشه بر پا
میرسه این غربت تا روز عاشـورا
صدایی از کوفــه میــاد غریبــونه
با لبای تشنــه مرثیـــه می خــونه
غریب حسین جانم(۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
تو کوچهٔ غربت مونــده تک و تنها
مــرد بنی هاشـــم مـیــون نامــردا
میگه نیا کوفه رسـم وفایی نیست
اینجابرات مولاکسی فدایی نیست
کوفه نــیا مـــــولا(۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
بخــون نواهای مِـنَ الغــــریبِ من
میــونِ نامـــردا ، نیــا حبـیـب من
کوچــه های کوفه تنها پناهـم بود
بر این غم غربت، خـدا گواهم بود
غریب حسین جانم(۴)
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
اگرچه مظلوم و بی کس و یارم من
دلم خوشـه اینجا خواهـر ندارم من
دیگه نمی بینه ، ســـرم رو بر نیـزه
یا مقتــل خونین ، بارون ســر نیزه
ولــی دلــم خـــونه برای تـو مــولا
چی می بیــنه بعد از تو زینب کبرا
غریب حسین جانم (۴)
✍شعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۵/۲
─┅══༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
دودمه شب اول محرم
دست بسته میکنم تعظیم آقا محضرت
رحم کن بر خواهرت
التماست می کنم برگرد جان مادرت
#قاسم_نعمتی
#دودمه
دودمه شب دوم محرم
برسپاهی چرخش تیغ نگاهت غالب است
عصمت الله حرم
احترام محملت مانندکعبه واجب است
عصمت الله حرم
#قاسم_نعمتی
دودمه شب دوم محرم
باادب زانو گرفته زاده ام البنین
عصمت الله حرم
ظهرامروزت کجا و ظهر روز اربعین
#قاسم_نعمتی
#دودمه
دودمه شب دوم محرم
با تو شد کرببلا عرش معلا زینب
دخت زهرا زینب
کوچه واکرده علمدار بفرما زینب
#قاسم_نعمتی
#دودمه
دودمه شب سوم محرم
با توسل به علمدار نفس میگیرم
فاتح شام منم
من خودم راس تورا یک شبه پس میگیرم
#قاسم_نعمتی
#دودمه
دودمه شب سوم محرم
من اگر گریه کنم عرش خدا میلرزد
نوه فاطمه ام
پای این سر بخدا جان بدهم می ارزد
#قاسم_نعمتی
#دودمه
دودمه شب سوم محرم
بایداین دشمن بداند کیستم کیستم
ثانی زهرا منم
شام را ویران نسازم من رقیه نیستم
#قاسم_نعمتی
#دودمه
دودمه شب چهارم محرم
یک نفس جام بلایت را خودم سرمیکشم
زینب کبری منم
برهواخواهی تو از خیمه لشگر میکشم
#قاسم_نعمتی
#دودمه
دودمه شب چهارم محرم
وای اگر امروز جنگیدن به من واجب شود
کربلا خیبر شود
زینب کبری علی بن ابیطالب شود
کربلا خیبر شود
#قاسم_نعمتی
#دودمه
دودمه شب چهارم محرم
نعره حیدری ام تیزتراز شمشیر است
من خودم یار توام
دختر شیر به میدان بزند چون شیر است
#قاسم_نعمتی
#دودمه
دودمه شب پنجم محرم
آمدم زنده کنم خاطره ء رزم پدر
مددی یاحیدر
حسن کوچک این دشت منم ای لشگر
مددی یاحیدر
#قاسم_نعمتی
#دودمه
دودمه شب پنجم محرم
پاسخ هل من معینت آمدم کاری کنم
شاه رایاری کنم
بی زره مانندقاسم آبروداری کنم
#قاسم_نعمتی
#دودمه
دودمه شب پنجم محرم
آخرین حاجی ام و آمده ام قربانگاه
لک لبیک عمو
حسن کوچک این دشت منم عبدالله
#قاسم_نعمتی
#دودمه
دودمه شب پنجم محرم
من که عبدالله نامم در عمل عبدالحسین
زاده شیرجمل
می دوم از خیمه ها لبیک شاه عالمین
#قاسم_نعمتی
#دودمه
دودمه شب پنجم محرم
طفل ده ساله شود یک تنه سردار سپاه
غم مخور ثارالله
میکند کار علمدار جمل عبدالله
#قاسم_نعمتی
#دودمه
دودمه شب ششم محرم
ذکر یا حیدره عباس نموده مددم
تو نزن دست ردم
حسنی ام من و شمشیر کشیدن بلدم
#قاسم_نعمتی
دودمه شب ششم محرم
پسرشیر به تاراج سپاه آمده است
قرص ماه آمده است
بانیابت ز حسن یاری شاه آمده است
#قاسم_نعمتی
#دودمه
دودمه شب ششم محرم
می شود بر ماه پاره وقت جلوه ماه گفت
حسن کرببلا
گردن ازرق زد و عباس ایوالله گفت
#قاسم_نعمتی
#دودمه
دودمه شب اول محرم
همه دار و ندارم به تو تقدیم کنم
لک لبیک حسین
با تن بی سر از اینجابه تو تعظیم کنم
#قاسم_نعمتی
#دودمه
دودمه شب اول محرم
گرچه آواره شدم خانه ات آباد حسین
یااباعبداله
بین راه تو و زینب سرم افتاد حسین
#قاسم_نعمتی
#دودمه
پیش مظلوم شب اول محرم
"یا مسلم ابن عقیل"
اول شهید اول قتیل
باشد غلامت جبرئیل
آزاده نسل خلیل
ای در شجاعت بی بدیل
پیش مظلوم شب اول محرم
"من اولین دخیلم"
مسلم ابن عقیلم
نذر پور خلیلم
شد عالمی دخیلم
حب الحسین دلیلم
یک یل بی بدیلم
پیش مظلوم شب اول محرم
"الدخیل یابن العقیل"
شدی تو اول قتیل
فدایی نسل خلیل
ای در شجاعت بی بدیل
ای نوحه خوانت جبرئیل
دودمه های شب هفتم محرم
چشم همه بردست شما درصف محشر
مددیاعلی اصغر
آقای قیامت بشوی باتن بی سر
#قاسم_نعمتی
دودمه شب هفتم
سفره این خانواده شیرمیدان پروراست
هرنفریک لشگراست
اکبر و اصغرندارد کودکش هم حیدراست
#قاسم_نعمتی
آمده جلوه کند حیدر در گهواره
ای بنازم به رباب
عرش را ریخت بهم خون گلوی پاره
#قاسم_نعمتی
دودمه شب هشتم محرم
نوهٔ ارشد حیدر یل خیبر شکنم
جلوهٔ پنج تنم
دست پرودهٔ یک مرد بنام حسنم
#قاسم_نعمتی
توخودت یک نفره جلوه هر پنج تنی
همه هست منی
گرچه از خون حسینی علی بن الحسنی
#قاسم_نعمتی
#دودمه
با جلالی فاطمی پا میگزاری در رکاب
حضرت عالیجناب
چون جوانی های حیدر می نشینی بر عقاب
#قاسم_نعمتی
#دودمه
دودمه شب تاسوعا
آمده شیرنر ام البنین بهرشکار
مثل حیدر باوقار
لافتاالاعلی لاسیف الا ذوالفقار
#قاسم_نعمتی
#دودمه
#دهه اول محرم
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
@sabkemoharram
در آستانه ماه محرم حسینی
نائب الزیاره همراهان عزیز هستیم والحمدلله
حرم رضوی
تکثیر عشق 💚 👈
شعر فارسی
@azizamhosen
شعر ترکی
@yaraliagham
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی
پاره های بدنت را جگرم سوخت علی
ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم
طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی
چه کنم عمه نبیند بدن حمزه ای اَت
مُثله دیدم بدنت را جگرم سوخت علی
لخته خونی که برون از گلویت آوردم
ریخت خون دهنت را جگرم سوخت علی
باورم نیست که جسمت ز نظر پنهان است
نیزه بینم کفنت را جگرم سوخت علی
یوسفم ،کاش که می شد به میان حرمت
ببرم پیرهنت را جگرم سوخت علی
آن لبانی که اذان گفت، بهم ریخته است
خُرد بینم دهنت را جگرم سوخت علی
داغ پرپر شدنت جای خود، امّا بینم
داغ بی سر شدنت را جگرم سوخت علی
این همه نیزه میان بدنت گم شده است
با که گویم محنت را جگرم سوخت علی
از همان دور شنیدم رجزت را پسرم
این حسین و حسنت را جگرم سوخت علی
نعرة حیدری و نالة یا زهرایت
می شنیدم سخنت را جگرم سوخت علی
نشد آخر لب عطشان تو را آب دهم
چه کنم سوختنت را جگرم سوخت علی
گر نیایند جوانان حرم یاری من
که بَرَد خیمه تنت را جگرم سوخت علی
محمود ژولیده
@rozeh_1
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
خِس خِس سینه ات انداخت ز پا بابا را
به زمین هِی نکش آنقدر عزیزم پا را
پیرمردم!همۀ دلخوشی من برخیز
برنمیخیزی اگر باز کن این لبها را
دشت پُر گشته ز تو یا که تو از دشت پری؟
به زمین ریخته ای مینگرم هر جا را
سهم آهوی من از زندگی اش صیاد است
بست با نیزه به رویش ره این صحرا را
پهلویت آمدم و پهلویت آزارم داد
باز دیدم وسط آتش در، زهرا را
خُنکای جگرم بی تو نمیخواهم من
به خدا لحظه ای از زندگی دنیا را
تو تجلای غم پنج تنی یا ولدی
که به هر زخم به تصویر کشیدی ما را..
سیدپوریا هاشمی
@rozeh_1
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
صحنهٔ روضه در این جمله مجسم باشد
پشت هر قدّ رشیدی دو قد خم باشد
مادری تر زهمه ؛راه برو؛کیف کنم
دیدن قامت تو لذت عمرم باشد
در پی ات آمدم از خیمه محاسن بر دست
بسکه شان تو در این رتبه معظم باشد
بازمین خوردن تو زندگیم ریخت بهم
حق بده تا به قیامت کمرم خم باشد
از کجا تا به کجا پیکر تو ریخته است
هرچه می چینم عزیزم بدنت کم باشد
تاکه زانوم زمین خورد همه خندیدند
باغمت شادی این قوم فراهم باشد
چه کنم پیکر تو از بغلم می ریزد
صد و ده تا پسر امروز به دستم باشد
تو چه گفتی که چو مادر دهنت را بستند
دنده ی خورد شده شاهد حرفم باشد
کوچه ای باز شد و از دوطرف می خوردی
جای صد ضربه به روی بدنت هم باشد
پای ناموس ؛وسط آمده برخیز علی
عمه ات بی من و تو بی کس و محرم باشد
قاسم نعمتی
@rozeh_1
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
قصد دارد بدود تاب و توانش رفته
پیرمردی که غریبانه جوانش رفته
هرچه میخواست که با پا برود باز نشد
عجبی نیست سوی معرکه جانش رفته
وقت پیری همه امید پدرها پسراست
تکیه گاه قدو بالای کمانش رفته..
فرصت اینکه کند پا به رکابش هم نیست
دیر راهی شود از دست زمانش رفته
از سر ماذنه افتاد موذن برخاک
تا به خیمه غم هنگام اذانش رفته
باچه ضجری به سر نعش علی می آید
باچه حالی که توان بهر بیانش رفته
آمد و دید پیمبر به زمین افتاده
آمد و دید که حیدر ضربانش رفته
هرچه میدید علی بود علی بود علی
بدنش بیشتر از حد مکانش رفته
آنقدر نیزه به هرجای تنش ریخته اند
که توان از بدن نیزه زنانش رفته
تیرها مثل حسن با بدنت لج کردند
هرچه تیر است دراین دشت نشانش رفته
عصمت الله به بالای سر شاه آمده
دید افتاده کنارش، وَ جانش رفته..
نوبت کار جوانان بنی هاشم شد
کار بسیار جوانان بنی هاشم شد
سیدپوریا هاشمی
@rozeh_1