: سالها بر درگهت خدمتگذارم یاحسین
وین زمان بر لطف تو امیدوارم یا حسین
مادرم بودت کنیز و من ترا هستم غلام
ای غلامی تو تاج افتخارم یا حسین
ای ید مشکل گشایت بر همه عالم محیط
مشکلی لاینحل افتاده بکارم یا حسین
تشنه گان در انتظار آب و من در پیش آب
غرقه در خون تاب ره رفتن ندارم یا حسین
اذن آب آوردنم دادی ولی ممکن نشد
زین جهت از پیشگاهت شرمسارم یا حسین
گرچه چشمم بسته شد از خون ولی در راه تو
باز باشد دیده گان انتظارم یا حسین
دشمن از تیغ جفا انداخت دستم را چو دید
دست از دامان مهرت برندارم یا حسین
ای تو صاحب اختیارم رحمتی کز یک عمود
رفته از دل تاب و از کف اختیارم یا حسین
گر برادر خواندمتبود از کمال اشتیاق
ورنه در کویت غلامی جان نثارم یا حسین
در ولادت دیده بگشودم بدامان علی
در شهادت سربپایت می گذارم یا حسین
در حضورت گرنه برخیزم مرا معذور دار
چون که دیگر طاقتی بر جان ندارم یا حسین
بر (مؤید)التفاتی کن به جان اکبرت
کزدل سوزان شد اینسان سوگوارم یا حسن
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
.
|⇦•سلام بابایی! خوبی؟...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب #سوم_محرم ۱۴۰۰ به نفس حاج #میثم_مطیعی
❁•༻↷◈↶༺❁
سلام بابایی! خوبی؟ چطوره حالت؟
نمیتونم پاشم واسه استقبالت
من تویِ آسمون میگشتم
دنبال تو ولی اینجایی
راه گم کردی شاید باباجون!
عجب رویایی
خیلی خوش اومدی صفا آوردی
راستی بگو منو به جا آوردی؟
منو میشناسی؟
خودت رو یک لحظه بذار جایِ من
سه ساله رو با داغ تو پیر کردن
منو میشناسی؟
مَنِ الَّذي أَيتَمَني بابایی؟...
بابایِ خوبم
ــــــــــــــــــ
کجاست آغوشت؟ دستات کجا جا مونده؟
همون دستایی که من رو میخوابونده
تعریف کن تا کجاها رفتی
نگفتی دختری هم داری؟
باید از روی شونهاش بارِ
غمو برداری
میگن تو بابای مَنی، بابایی!
میشه باهام حرف بزنی، بابایی!
بابای خوبم
کی چشمای نازتو بسته بابا؟
کی دندون تو رو شکسته بابا؟
بابای خوبم
مَنِ الَّذي أَيتَمَني بابایی؟...
بابایِ خوبم
ــــــــــــــــــ
سرم سنگینه، چشمام چه تار میبینه
برام دیدار تو آخرین تسکینه
من خاطرات تلخی دارم
دیگه طاقتم از غم طاقه
این راز بین ما دو تا باشه
یه شب از ناقه…
امون از اون شبِ سیاهِ صحرا
الهی هیچ دختری نمونه تنها
چه دردی دارم
چشات نبینه روز بد، بابایی!
هم سیلی میزد هم لگد، بابایی!
چه دردی دارم
مَنِ الَّذي أَيتَمَني بابایی؟...
بابایِ خوبم
ــــــــــــــــــ
*شروع کرد با بابا حرف زدن:" مَن ذا الذي أيتمني على صغر سنّي ؟" من که سنی نداشتم، چه کسی من رو یتیم کرد؟" مَن لِليَتيمَة حتّى تَكبُرَ؟ " دختر بچه ی یتیم اگه بخواد بزرگ بشه چه کسی رو داره؟" مَن لِلنساء الحاسِرات ؟ " این زنهای بی پناه چه کسی رو دارن؟...*
ما رو تا میشد از بین مَردم بردن
ما رو از راه بازار شام آوردن
ما رو با دست نشون میدادن
به ماها ناسزا میگفتن
داداشم از خجالت آب شد
چها میگفتن!
چشمِ عمو عباسمو دور دیدن
به معجرایِ پارهمون خندیدن
هزار بار مُردم
نگاهاشون از سیلی سنگینتر بود
مردن برای من از این بهتر بود
هزار بار مُردم
مَنِ الَّذي أَيتَمَني بابایی؟...
بابایِ خوبم
•✠•اَلّلهُمَّـ عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج•✠•
ــــــــــــــــــ
#حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
🏴سبک شور احساسی آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام ویژه ی ایام محرم الحرام
#شور_امام_حسین_ع
#دوای_دردای_منی
🏴بند اول
دوای دردای منی
تویی که رویای منی
خیلی دوسِت دارم حسین
(آخه تو دنیای منی)۲
دلیله اشکای منی
تو ماه زیبای منی
من به تو مجنونم حسین
(تویی که لیلای منی)۲
دستای خالیمو بیا پُر کن آقا آقا
با یه نگات نوکرتو حُر کن آقا آقا
سیدناالغریب حسین (آقام)۳
🏴بند دوم
ای علت دیوونگیم
شدی تموم زندگیم
خیلی تورو میخوام آخه
(تویی حسینِ بچگیم)۲
توروبراخودت میخوام
خیلی عزیزی چون برام
غصتو میخورم حسین
(تا که سفید بشه موهام)۲
داری هوای منو تو بی شک آقا آقا
باتو کارام میُفته رو غلطک آقا آقا
دستای خالیمو بیا...
سیدناالغریب حسین (آقام)۳
🙏التماس دعای خیر
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
4_5825791784592083684.mp3
1.13M
❣﷽❣
🔳 #سینه_زنی_امام_حسین_ع
🔳#سینه_زنی_حضرت_عباس_ع
🔳 #سبک سلام علی ساکن کربلا
🔳 #سبک امیری حسین و نعم الامیر
منم نوکرِ پادشاه وفا
به حقِّ علی ابن موسی الرضا
به این اشک و این بیرق و روضه ها
الهی بیام اربعین کربلا
سلامٌ علی ساکن کربلا(۴)
اجازه بده صاف و ساده بیام
بده تو توان و اِراده بیام
بذار از نجفِ علی یاحسین
تا صحن تو پای پیاده بیام
حسین...
ندای تمام جهان یاحسین
نوای لب عاشقانه یاحسین
الهی بیام تا حرم اربعین
با مهدی صاحب زمان یاحسین
حسین....
(حضرت عباس)
تو بی دستی و می گیری دستمو
می ذاری توی دستای شاه دین
شنیدم که روضه یِ تو اینه که...
با صورت آقا افتادی رو زمین
علمدار من ای علمدار من(۴)
کمر حسینو شکسته غمت
پاشو نذار زینب آواره شه
پاشو غیرتی و نذار گوشایِ....
یه دختر با چنگ کسی پاره شه
علمدار من....
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5994676461380832803.mp3
915.7K
❣﷽❣
📿 #سینه_زنی_حضرت_رباب س
📿 #سینه_زنی_حضرت_علی_اصغر_ع
📿 #سبک امیری حسین و نعم الامیر
اگرچه تو بی تابِ آبی، بمان
تو آرام قلب ربابی بمان
تو همنام با بوترابی بمان
علی جان مبادا بخوابی، بمان
تو دیگر دلم را نسوزان، علی
چه کرده لب خشک تو با حسین
که اینجا شده از وسط تا، حسین
نگفتی تو یکبار: بابا حسین
اگر خسته جانی بگو یا حسین
تو آرام جانی نده جان، علی
📿علی یا علی, یا علی یا علی
چونان گرگ از هر طرف می زنند
عروسی گرفتند و دف می زنند
برای کماندار، کف می زنند
همیشه به قلب هدف می زنند
گلی را به همراه گلدان، علی
ببین مرگ من را دعا می کنند
ببین حرمله را صدا می کنند
چه تیر بزرگی رها می کنند
علی جان سرت را جدا می کنند
ذبیح من ای پور عطشان، علی
📿علی یا علی, یا علی یا علی
حسودند و زنگ خطر می زنند
تو از بس قشنگی نظر می زنند
سه شعبه به قلب پدر می زنند
گلوی تو را سر به سر می زنند
گلوی خودت را بپوشان! علی
مگر وقت هل من مبارز شده
مگر کشتن طفل، جایز شده؟
چرا رنگ قنداقه قرمز شده؟
پدر پیش درد تو عاجز شده
تو ای ماهی سرخ بی جان، علی
📿علی یا علی, یا علی یا علی
اگر قلب من را تو راضی کنی
بخندی و با خنده نازی کنی
تو را می برم خیمه، بازی کنی
به شرطی که کمتر تلظّی کنی
دعا می کنم بهر باران، علی
نباشی دل ما ترک می خورد
و بر چهره آب، لک می خورد
دل عرش سنگ محَک می خورد
نباشی رقیه کتک می خورد
تسلای قلب یتیمان، علی...
📿علی یا علی, یا علی یا علی
(آقای عباس احمدی)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#زمزمه #محاوره
چرا دیر اومدی پیشم؟
دخترت رو دوست نداری؟
انتظارشو نداشتم
که بری و جام بذاری
چرا اینقدر پریشونی؟
الهی دورت بگردم
کاشکی دستام کمی جون داشت
موهاتو شونه می کردم
@hosenih
از همون وقتی که رفتی
دل دخترت کبابه
چرا تا رسیدی بابا
بوی نون گرفت خرابه؟
من غذا نخواسته بودم
بس که از زندگی سیرم
بغلم نکردی؟…باشه
من تو رو بغل می گیرم
نمیگی که دخترت رو
چرا با خودت نبردی؟
لااقل بگو بابایی
منو دست کی سپردی؟
چادرم تو صحرا گم شد
اما روسریم نیفتاد
گوشوارم رو پس می گیرم
عمه قولشو بهم داد
روسریم یخورده سوخته
غم نخور عیبی نداره
عموم از سفر که برگشت
یدونه نوشو میاره
چی میشه بازم بخندی؟
دلم از غصه رها شه
دندونم شکسته، اما
شیریه…غمت نباشه
شب خرابه سرده، اما
هرجوری شده میخوابم
خاکی ام؟ عیبی نداره
نوه ی ابوترابم
اینا چیزی نیس بابایی
همشون میگذره میره
اما چند روزه کلافم
زبونم همش میگیره
دخترت شیرین زبون بود
بود ولی از این به بعد نیست
بخدا جواب اشکام
خنده های ابن سعد نیست
@hosenih
تا زمانی که تو شامم
حال و روز من همینه
یا پیشم بمون بابایی
یا که باز بریم مدینه
نه…دیگه طاقت ندارم
بعیده این گره وا شه
دخترت میخواد بمیره
دعا کن حاجت روا شه
شاعر: #سیدجعفر_حیدری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
❣﷽❣
🥀#حضرت_رقیه_س
خرابه نشینان پدر آمده
شب هجر ما را سحر آمده
تنی بی کفن ، مانده در کربلا
سری غرق خون ، از سفر آمده
🥀حسین یا حسین
اگر تازیانه زده دشمنت
فدای سر تو ، فدای تنت
بگو که کجا بر سرت خورده سنگ
بگو که بریده رگ گردنت
🥀حسین یا حسین
تمام تنم گشته نیلو فری
ز پروانه ات ، مانده خاکستری
خودت بین خوابم به من گفته ای
که امشب مرا همرهت می بری
🥀حسین یا حسین
پدر جان زد این غصه آتش به جان
اسیری ما ، خنده ی شامیان
در این روز غربت ، عمویم کجاست
که می ترسم از خولی و ساربان
🥀حسین یا حسین
❣﷽❣
➖#حضرت_قاسم_ع
گل من چه زیبا شکوفا شدی
اجل شد عسل ، غرق احلی شدی
به زیر سم اسب این دشمنان
تو ای نو نهالم چه رعنا شدی
➖یتیم حسن ای یتیم حسن
مزن دست وپا پیش چشم ترم
مکش پا به روی زمین در برم
گل مجتبی این تن پاره را
در آغوش خود میبرم تا حرم
➖یتیم حسن ای یتیم حسن
پر از خاک و خون ، حجله گاهت شده
یتیمی تو و این گناهت شده
رسیده ز صحرا شمیم حسن
عجب دیدنی قتلگاهت شده
➖یتیم حسن ای یتیم حسن
❣﷽❣
✨#حضرت_علی_اصغر_ع
شده بسته مهریه ی مادرم
عطش سایه کرده به چشم ترم
حرم تشنه و تشنه تر از حرم
بود ای خدا ، نازنین اصغرم
✨لالایی علی لایی لایی علی
دو چشم چو دریای تو دیدنی است
تمنای بابای تو دیدنی است
اگرچه تمام حرم تشنه اند
ترک های لبهای تو دیدنی است
✨لالایی علی......
فلک با دل ما چها کرده ای
چه خون بر دل لاله ها کرده ای
الهی بسوزی تو ای حرمله
که طفلی ز مادر جدا کرده ای
✨لالایی علی.......
(زبانحال حضرت رباب سلام الله علیها)
بیا آسمان شور باران بخوان
بیا با دوچشمان گریان بخوان
بیا مادری را تسلا بده
بیا روضه ی طفل عطشان بخوان
✨لالایی علی.......
دل مادری را به محنت مده
گل سرخ او را به غارت مده
لب کوچکی از عطش پر شده
دگر مادرش را خجالت مده
✨لالایی علی.....
(زبانحال حضرت علی اصغر علیه السلام)
علی هستم و دست تو منبرم
به شمشیرها گو که من حیدرم
بیا حرمله با سه شعبه بزن
ببین که سپر میشود حنجرم
✨حسین یا حسین
فلک تو اسیرم به دنیا مکن
به گهواره ی غصه تنها مکن
نمی خواهم آبی ، پدر ،جان من
از این سنگ دلها تمنا مکن
✨حسین یا حسین
❣﷽❣
🕊#حضرت_علی_اکبر_ع
دلا گریه کن در عزای حسین
بخوان نوحه ی کربلای حسین
قدم نه به صحن و سرای حسین
سفر کن به پایین پای حسین
🕊سلام علی علی ابن الحسین
به آیینه ی تو قمر بوسه زد
به زخم تن تو ، جگر بوسه زد
لب تشنه ات را بهانه نمود
لب تشنه ات را پدر بوسه زد
🕊سلام علی…
پس از تو جهان شب شده وای من
پریشان چو زینب شده وای من
تو را در عبا چیدم اما دریغ
تنت نامرتب شده وای من
🕊سلام علی…
دو تا فرق تو همچو حیدر شده
برای تو ساقی پیمبر شده
سر تو شکسته ز ضرب عمود
تنت بوسه باران خنجر شده
🕊سلام علی…
چه شد یوسفم با تن اطهرت
ببوسم لب و روی پیغمبرت
چه گرگی تو را پاره پاره نمود
نه پیراهنی مانده نه پیکرت
🕊سلام علی…
❣﷽❣
⚜#حضرت_عباس_ع
خدایا به خون خفته آب آورم
بر این پاره تن ، نوحه خوان مادرم
نمانده سری تا به دامن نهم
نمانده تنی تا به خیمه برم
ابو فاضلم ای ابو فاضلم
برای غمت خون ببارد حرم
تو گر جان دهی،جان سپارد حرم
بخواب ای دو چشمان خونین ولی
دگر خواب راحت ندارد حرم
⚜ابو فاضلم ای......
دو دستت جدا تا ز پیکر شده
ببین دشمنم بی حیا تر شده
میان عدو صحبت از غارت است
میان حرم حرف معجر شده
⚜ابو فاضلم ای.....
ز داغت برادر قدم گشته تا
دو دست علمگیرت از تن جدا
سرت را بر آور ز خاک و ببین
چه آید پس از تو سر خیمه ها
⚜ابو فاضلم ای....
👇👇
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#تدفین
کنون که داغ تو بر سنگ هم اثر بگذارد
چه مرهمی ز غمت عمه بر جگر بگذارد
برو بهشت که جبریل جای خشت خرابه
برای زیر سرت بالشی ز پر بگذارد
سه سال داری و صد زخم، باید عمهات امشب
برای غسل تنت وقت، بیشتر بگذارد
کجاست فاطمه تا بازوی شکسته ببیند
علی کجاست به دیوار غصه سر بگذارد
منم حسین و تو عباس، پس رواست که عمه
کنار پیکر تو دست بر کمر بگذارد
تن کبود تو را بین قبر مینهم اما
هلال قامت رنجیدهات اگر بگذارد
کنار عمه بمان؛ من نمیگذارم از این پس
در این خرابه کسی با تو سر به سر بگذارد
@hosenih
بمان عزیز دلم قول میدهم نگذارم
دوباره چوب قدم بر لب پدر بگذارد
****
خودم به پای خودم میروم دوباره به بازار
کفن برات بگیرم سنان اگر بگذارد*
شاعر: #محمدعلي_بياباني
*میلاد حسنی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
اگه بازم اومدی سرای من
یه عصا هدیه بیار برای من
میدونی چرا نمیتونم پاشم
آخه پا خورده به دست وپای من
@hosenih
ممنونم که اومدی حالا دیگه
به همه میگم اینم بابای من
اِنقدر صدات زدم صدام گرفت
پس ببخش در نمیاد صدای من
یادته که میگرفتی دستمو
حالا توو دست توعه شفای من
خیلی خستم من میبندم چشامو
تو یکم لالا بگو برای من
من فقط تورو میخواستم از خدا
حالا مستجاب شده دعای من
میبینم عمه رو گریَم میگیره
خیلی تازیونه خورد به جای من
@hosenih
یه جاهایی بی تو بردن ماهارو
که نه جای عمه بود نه جای من
مجلس یزیدو یادم نمیره
کاش میزد اون چوبُ رو لبای من
شاعر: #محمدجواد_مطیع_ها
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
ساکن روزهای بی نورم..
گم شده آیه های مستورم
زرد بودم سیاه و سرخ شدم
رنگ رنگم شبیه منشورم
@hosenih
صورتم را گرفته ام با دست
چون که روبنده نیست مجبورم
جور شد دیدن تو اما حیف
شرمسارم ز وضع ناجورم
رد شلاق ها کنار هم است
گاهی از دور مثل هاشورم
سن و سالی ندارم اما من
بین زنها به پیر مشهورم
بس که لاغر شدم مشخص نیست
شبحم،آدمم و یا حورم..
با تمسخر نگاه میکردند
خسته از دختران مغرورم
در بساطم که نیست نقل و نبات
نوش جان کن ز گریه ی شورم
@hosenih
میشود روی سینه ام باشی؟!
کمکم کن نمیرسد زورم
گفتی از حرف آن سفیر بگو
ولی از من مخواه معذورم
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#حضرت_رقیه_س_مدح_و_شهادت
آیینه دار زینب و زهرا رقیه
کوچکترین انسیة الحورا رقیه
پشت سرش بی شک دعای پنج تن بود
آدم اگر می گفت اول یا رقیه
@hosenih
خورشید در منظومهی عشق حسینی
صد سال نوری راه دارد تا رقیه
جا داشت روی شانهی کعبه اباالفضل
جا داشت روی شانهی سقا رقیه
آرام تر از هر زمانی بود اصغر
می خواند تا بالا سرش لالا رقیه
پا بر مغیلان می نهد اما محال است
روی سر موری گذارد پا رقیه
این طفل بی آزار را آزار دادند
زجر بدی را دید در دنیا رقیه
زینب ز پا افتاد وقتی دید در راه
طفلان همه بر ناقه اند اِلّا رقیه
مقتل که می خواندم شبی با خویش گفتم
پیدا نمی شد کاش در صحرا رقیه
وقتی که پیدا شد خمیده راه می رفت
شد پیرتر از زینب کبری رقیه
حتی در اوج ضعف هم چیزی نمیخواست
جز دست گرم و بوسهی بابا رقیه
دیدار حاصل شد ولی دستی نیامد
تنها سر آمد دیدنش اما رقیه...
حیرت زده پرسید عمه این سر کیست؟
یاللعجب نشناخت بابا را رقیه!
@hosenih
خود را مرتب کرد تا در چشم بابا
باشد همان دردانهی زیبا رقیه
از بوسه اش جان میگرفت، اینبار اما
جان داد با بوسیدن لب ها رقیه
شاعر: #علی_ذوالقدر
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه
دختر اگر یتیم شود پیر می شود
از زندگی بدون پدر سیر میشود
هم سن و سال ها همه او را نشان دهند
دل نازک است دختر و دل گیر می شود
وقتی که گیسوان سری پنجه می خورَد
هر تاب آن چو حلقه زنجیر می شود
اصلاً رقیه نه، به خدا مَرد بی هوا
با یک شتاب ضربه زمین گیر می شود
دادند جای غسل، تیمم تنش... چرا؟
خون از شکاف زخم سرازیر می شود
🖋قاسم نعمتی
@marsieha