eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا ﷽ ا ☑️شستشوی گنبد منور حرم رضوی در آستانه سالروز شهادت حضرت امام رضا علیه السلام باز هوای حرمت حرمت آرزوست ❤️💚 @azizamhosen @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهادت 👇 آخر ماه صفر، اول ماتم شده است دیده‌ها پرگهر وسینه پرازغم شده است آه ای ماه، که داری به رخت گرد ملال! خون دل خوردن خورشید،مسلّم شده است آخر ای ماه سفر کرده که سی روزه شدی رنگ رخسار تو، همرنگ محرّم شده است عرشیان، منتظر واقعه‌ای جان‌سوزند چشم قدسی نفسان،چشمهٔ زمزم شده است شب تودیع پیمبر، شهدا می‌گفتند: آه ازاین صبح قیامت،که مجسم شده است تاکه برچیده شد ازروی زمین سایهٔ وحی آسمان، ابری و آشفته و درهم شده است مجتبی گلشنی از لاله به لب،کرد وداع داغ او، داغ دل عالم و آدم شده است باغ، لبریز شد از زمزمهٔ یاس کبود لاله،دل تنگ‌تر ازحجلهٔ ماتم شده است میهمانی،که خراسان شد ازاو باغ بهشت میزبان غم او عیسی مریم شده است ازهمان روز،که زد سکّه به نامش درطوس شب،پی کشتن خورشیدمصمم شده است تا بسوزد دل ذریهٔ زهرای بتول زهر در ساغر انگور فراهم شده است راستی تا بزند بوسه بر ایوان طلا کمر چرخ به تعظیم شما خم شده است پایتخت دل صاحب‌نظران است این‌جا مشهد انگشت‌نمای همه عالم شده است گر چه بسیار خطا دیده‌ای از ما، اما سایهٔ مهر تو،کی ازسرِ ما کم شده است؟ گر چه من ذرّهٔ ناقابلم ای شمس شموس! بازپیوند من وعشق تومحکم شده است. شاعر
آخر ماه صفر، اول ماتم شده است دیده‌ها پرگهر وسینه پرازغم شده است آه ای ماه، که داری به رخت گرد ملال! خون دل خوردن خورشید،مسلّم شده است آخر ای ماه سفر کرده که سی روزه شدی رنگ رخسار تو، همرنگ محرّم شده است عرشیان، منتظر واقعه‌ای جان‌سوزند چشم قدسی نفسان،چشمهٔ زمزم شده است شب تودیع پیمبر، شهدا می‌گفتند: آه ازاین صبح قیامت،که مجسم شده است تاکه برچیده شد ازروی زمین سایهٔ وحی آسمان، ابری و آشفته و درهم شده است مجتبی گلشنی از لاله به لب،کرد وداع داغ او، داغ دل عالم و آدم شده است باغ، لبریز شد از زمزمهٔ یاس کبود لاله،دل تنگ‌تر ازحجلهٔ ماتم شده است میهمانی،که خراسان شد ازاو باغ بهشت میزبان غم او عیسی مریم شده است ازهمان روز،که زد سکّه به نامش درطوس شب،پی کشتن خورشیدمصمم شده است تا بسوزد دل ذریهٔ زهرای بتول زهر در ساغر انگور فراهم شده است راستی تا بزند بوسه بر ایوان طلا کمر چرخ به تعظیم شما خم شده است پایتخت دل صاحب‌نظران است این‌جا مشهد انگشت‌نمای همه عالم شده است گر چه بسیار خطا دیده‌ای از ما، اما سایهٔ مهر تو،کی ازسرِ ما کم شده است؟ گر چه من ذرّهٔ ناقابلم ای شمس شموس! بازپیوند من وعشق تومحکم شده است. 🖋محمدجوادغفورزاده
دو چشم بی رمق وا کن پدر جان غم ما را تماشا کن پدر جان همه پشت و پناه ما تو هستی نظر بر حال زهرا کن پدر جان کنار بسترت احیا بگیرم میان وادی غم ها بمیرم پدر جان تو دعایت مستجاب است دعا کن زود بعد از تو بمیرم کند آه دل تو بی قرارم به روی صورتت صورت گذارم خودت گفتی که حورای بهشتم توان ضربۀ سیلی ندارم پس از تو صبر زهرا سر بیاید زمان غربت حیدر بیاید پس از تو خانه‌ام آتش بگیرد صدای من ز پشت در بیاید کشد آتش به دور من زبانه زنم ناله به زیر تازیانه بیا بابا که زهرا بی پسر شد میان این در و دیوار خانه قاسم نعمتی
دخترم گریه ی تو پشت مرا می شکند بیش از این گریه مکن قلب خدا می شکند چه کنی بر دل خود آب شدی از گریه بغض سر بسته از این حال و هوا می شکند تا که نشکسته ای از غصه کمی راه برو که قد و قامت تو زیر بلا می شکند باز بوسیدم از این دست که زد شانه مرا حیف یک روز کسی دست تو را می شکند تو سیه پوش من و شهر به همدردی تو حرمت شیر خدا را همه جا می شکند کودکانت همه در پشت سرت می لرزند که درِ خانه به یک ضربه ی پا می شکند می دوی پشت علی تا که رهایش نکنی ضربه ای می رسد و آینه را می شکند بس که دنبال علی روی زمین می افتی دل جدا، سینه جدا، دست جدا می شکند حسن لطفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2. کاش گردی گردم.mp3
10.02M
( علیه السلام ) حجه الاسلام والمسلمین •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• کاش گردی شوم و از کرمت بنشینم به کنار حرمت کاش چون ماه ،به شبهای دراز داشتم با حرمت راز و نیاز کاش چون اشک ،کنارت افتم به روی خاک مزارت افتم روی جانها همه بر تربت تو سوز دلها همه از غربت تو غربت آن نیست که از داغ جوان قد بابا شود از غصه کمان غربت آن نیست که سر برسر نی ره کند با سپه دشمن طی غربت آن نیست که با ضربت سنگ چهره از خون جبین گردد رنگ غربت آن است که فردی مظلوم شود از کینه ی همسر،مسموم غربت آن است که بعد از کُشتن بارش تیر ببارد به بدن تیر بارید ز بس بر بدنت بدنت گشت یکی با کفنت قلب احمد که برایت خون بود به همه مردم عالم فرمود روز محشر که همه گریانند اشک ریزانِ حسن خندانند به همت جواد افشانی
ا ﷽ ا ای عشق سربلندکه بر نیزه میروی از حلقه کمند تو، راه گریز نیست سلام علیکم 🔸مجموعه ای از اشعار روضه چهارده معصوم علیهم السلام 🔸اشعار ماه محرم و ایام عزاداری 🔸مناسب طلاب، مبلغین ،ذاکرین محترم 🔸بدون تبلیغات و ... 🔸 شعر فارسی و ترکی "عزیزم حسین" فارسی @azizamhosen "یارالی آقام "ترکی، آذری @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در این طرح اسکان زائر در مشهد رایگان است: https://zaer.masjedona.ir 🔸این لینک کاملا معتبر و جا رزور بفرمائید با شما تماس میگیرند @azizamhosen @yaraliagham
93-09-23 rafiee.MP3
2.87M
بعد از خود برای امت اسلام 🎙استاد رفیعی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) ثَلَاثٌ أَخَافُهُنَّ عَلَى أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي الضَّلَالَةُ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ وَ مَضَلَّاتُ الْفِتَنِ وَ شَهْوَةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ. 💚رسول اکرم(ص) فرمود: سه چیزند که پس از به خاطر آن نگران امتم هستم: 1⃣ گمراهی پس از شناخت 2⃣فتنه های گمراه کننده 3⃣شهوت شکم و شهوت جنسی. 📚کافی، ج2، ص79 ‌ @azizamhosen @yaraliagham
دل سپردن به حسن شرط مسلمان شدن است بی سبب نیست صدای ضربانم حسن است بی حرم مانده ولی در عوضش می بینیم چارده قرن فقط از کرم او سخن است شک نکن دیر نباشد که ببیند همه دور تا دور ضریحش پُرِ از سینه زن است چه نیازی به بهشت است،که از روز ازل قبرِ خاکیِ حسن جنت الاعلی من است فاطمی خوی و علی روی،عجب آقایی! پس همین است حسن آینه ی پنج تن است آن چنان روز جمل دست به شمشیرش برد که بدانند شبیه پدرش صف شکن است آن همه تیر کفن نیز برایش نگذاشت پس حسن نیز به یک نوع دگر بی کفن است 🔸شاعر: ____________________
روح بلند مصطفی تا عرشِ اعظم می رسد بالاتر از بالاست...من اینقدر عقلم می رسد! هر زحمتی که می کشد، خیرش به عالم می رسد پس بوسه بر خاک درش، بر نسل آدم می رسد با او ترازوی عمل، آنقدر سنگین می شود... شاءن گدایش برتر از شاءن سلاطین می شود وقت کرم، در کیسه اش درّ و گهر دارد فقط چون از میان خانهء زهرا گذر دارد فقط از قُوسِ اَو اَدنای او، حیدر خبر دارد فقط در غزوه ها بر ذوالفقار او نظر دارد فقط با دست خود نهری کنار نهر کوثر می کشد صد جرعه را وقت عطش، با یاعلی سر می کشد @hosenih انگشتر دستش، سراغ سنگ خاتم را گرفت در بین هیئت ها خودش هربار، پرچم را گرفت بعد از حُسینُ مِنِّی اش، در روضه ها دم را گرفت با گریه های او گدا، اشک محرم را گرفت لرزه به روی شانهء عرش برین افتاده است بابا بزرگ روضه خوان ها بر زمین افتاده است آنکس که ماهِ هر سحر، شب زنده دارش بوده است بعد نماز آخرش، زهرا کنارش بوده است ام ابیها که نبی هم بیقرارش بوده است... میخ ثقیفه، سال ها در انتظارش بوده است مانده جنازه بر زمین، هیزم میان کوچه هاست آن چادر خاکی شده وقتی که می سوزد عزاست در با لگد که وا شود، صد لاله پرپر می شود یاس سفید باغ حیدر رنگ دیگر می شود زهرا نگفته با کسی که باز، مادر می شود محسن که شش ماهش شود، اوضاع، بدتر می شود ای وای! از این کوچه و این خانه و این سرزمین صد مرد باهم جان دهد، یک زن نیفتد بر زمین! @hosenih یا مصطفی! شد بعد تو تنهای تنها دخترت هرچند بارانی شده چشمان زهرا دخترت... کاری ندارد هیچکس، این دور و بر با دخترت راحت بغل کرده ترا هر دفعه اینجا دخترت با آن غمی که مانده در قلب حزینت گریه کن امشب برای دختر ویران نشینت گریه کن آن دختری که خسته در آغوشِ خار افتاده بود از دست زجر بی حیا، دستش ز کار افتاده بود از روی ناقه بر زمین، با چشم تار افتاده بود بین طبق می دید سر را که کنار افتاده بود قدری بغل می خواست که آغوش بابا را ندید سر بود...گردن بود...اما باز آقا را ندید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فلک امشب نشان داده‌ست روی دیگر خود را که پس می‌گیرد از خلق جهان، پیغمبر خود را.. @hosenih فَلَک می‌ریزد امشب بر سر خود، خاک عالم را مَلَک بر اشک چشمش می‌کشد بال و پر خود را یکی «انا الیه راجعون» روی لبش جاری‌ست یکی با گریه می‌گیرد سر زانو سر خود را تمام عمر رو به قبله بود و حال می‌خواهد بچرخاند به سمت قبله، حتی بستر خود را بزرگان گِرد او هستند و می‌چرخد به آن سمتی که تنها و به تنهایی ببیند حیدر خود را @hosenih علی ماند و پی کاری همه رفتند... پیغمبر، به دوش این و آن نگذاشت، حتی پیکر خود را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بارها از سفره اش با اینکه نان برداشتند روز تشییع تنش تیر و کمان برداشتند @rozeh_1
یک کوچه بود موی حسن را سپید کرد یک اتفاق بود که او را شهید کرد @rozeh_1
وسط کوچه میزدم فریاد بی هوا زد که مادرم افتاد... @rozeh_1
تمام تیرها بر پیکرش خورد یکی از تیر ها بر حنجرش خورد یکی برسینه و بازو و پهلو تمامش را به عشق مادرش خورد @rozeh_1
تو طفل بودی و حتی گمان نمی کردی میان کوچه کسی هتک حرمتی بکند به مادری که خداوند کوثرش خوانده کسی لگد بزند یا جسارتی بکند به قصد خانه از این کوچه ها گذر کردید ولی چه حیف که مادر به مقصدت نرسید چو دست های بزرگش به قصد سیلی رفت "پریدی از سر جایت ولی قدت نرسید" ز روی پوشیه زد تازه این چنین شده است چه خوب شد که تو آن جا مراقبش بودی چو برق از سر مادر پرید و می افتاد چه خوب مثل عصایی مراقبش بودی هنوز لحظه ی رفتن میان کوچه ی تنگ تو با تمام تصاویر درد سر داری نگاه کردم و دیدم نوشته یا زهرا به روی لخته ی خونی که از جگر داری @rozeh_1
روزی که مادر تو به کوچه ز پا فتاد چشم تو دید درد سر فاطمه، حسن سیلی به پیش چشم تو بر مادرت زدند دیوار بود و زخم سر فاطمه، حسن @rozeh_1
در کوچه پای آمدنش تیر میکشد از سمت گوش تا دهنش تیر میکشد این طفل هر زمان که به در میکند نگاه بی وقفه چار چوب تنش تیر میکشد مادر چقدر دلنگران سکوت اوست فهمیده سینه ی حسنش تیر میکشد سیدحسن رستگار @rozeh_1