eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز ▶️ حضرت عشق در پناه خدا بسلامت برو سفر آقا آمدیم از برای بدرقه ات همه ایل ما فدای شما راهی شهر مکه ای خیر است حجتان بی خطر بدون بلا @hosenih دختران تو یک به یک مریم پسران تو یک به یک عیسی قاسم آورده با خودش نجمه اکبر آورده با خودش لیلا همه سیراب مشک آب عمو همه مدیون غیرت سقا چه حیایی چه عصمتی دارد جان فدای سه ساله ات آقا میفرستی رباب را مروه شیرخواره میاوری به منا خواهرت را خودت سوارش کن محملش را درست کن اینجا ذره ای خاکی است چادر او گریه اصلا برای چه حالا؟! نکند رفته ای به روز دهم نکند رفته ای به کرببلا در شلوغی مفرط گودال تشنه ای ذبح میشود تنها بدنش زیر نیزه ها مانده سرش اما به دامن زهرا @hosenih پیش چشم حسین یک لشگر میرود سمت خیمه ی زن ها گوشواره زگوش می افتد چند خلخال میرود یغما وای از قتل عام آل رسول وای از داغ روز عاشورا ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از خاک تا به خاک تربت فرق دارد جنات هم جنت به جنت فرق دارد ما سعیمان این است این شبها نمیریم در مسلک عاشق ریاضت فرق دارد پایی که مشهد میرود رفته مدینه هرچند به ظاهر مسافت فرق دارد هرروز مبعوث نماز صبح صحنیم پبش رضا صور قیامت فرق دارد یک‌ غار کوچک عرش را جاداده در خود با چشم باطن وسع و وسعت فرق دارد وقتی وظیفه گفتن از اوصاف مولاست پس مطمئنا این نبوت فرق دارد یا ایها المزمل از جا زود برخیز حرف از علی شد باز آقا زود برخیز @hosenih چهل سال رفت و نوبت پیغمبری شد حالا در این ام القری چه محشری شد خواندی به محض این‌ بسم رب زهرا فورا لبت از ذکر کوثر کوثری شد قرآن بخوان که دوره غربت تمام است قرآن بخوان دوران مرگ کافری شد هر آیه شأنی از علی را داشت باخود یعنی که قرآن هم از اول حیدری شد از آن زمانی که سرت بر پای مولاست تاج سر شیعه عجب تاج سری شد از عالم زر پیشمرگت بود آقا از عالم زر کار حیدر حیدری شد پرواز یعنی یاعلی و یا محمد اعجاز یعنی یاعلی و یا محمد @hosenih راحت برو راحت بیا هرجا علی هست اصلا چرا احساس غربت تا علی هست فورا برو بتخانه را ویران سرا کن حالا که روی شانه ات آقا علی هست بفرست از مکه بیاید تا مدینه باشد خیالت جمع از زهرا! علی هست.. سنگ جنون خوردی ازین و آن اگرچه.. مجنون تویی در رتبه لیلا علی هست در دره گیر افتاده ای آرام هستی یاران‌ اگرچه رفته اند اما علی هست خورشید را هم‌ چند ساعت جابجا کرد مث تو سکاندار این دنیا علی هست خورشید شد حتی به شب تابید حیدر راحت میان بسترت خوابید حیدر @hosenih اینروزها اشکی روان داری دوباره چشم تر و قدی کمان داری دوباره مستوره ها در بین هر محمل نشستند دلشوره ی یک کاروان داری دوباره مانند آن بعضی که‌ زینب در گلو داشت بغض گلویی بی کران داری دوباره اکبر کنار دست زینب ایستاده حسرت به این تازه جوان داری دوباره روبنده ها برروی صورت ها نشسته روضه برای دختران داری دوباره سقا به روی دوش مشکش را گرفته داغ قد این پهلوان داری دوباره داغی به یاد ازدحام کوچه بازار... از خنده و زخم زبان داری دوباره آقا دگر باغ و بهارت رفتنی شد آرامش این روزگارت‌ رفتنی شد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز ▶️ مدینه حسینت کجا می‌رود؟ اگر می‌رود شب چرا می‌رود؟ غریب وطن نیمه‌شب از وطن غریبانه پیش خدا می‌رود دلِ شب خدا را صدا می‌زند چرا ساکت و بی‌صدا می‌رود؟ اجل پیش رو، مادرش فاطمه به دنبال او از قفا می‌رود به تعجیل رو در کجا می‌برد؟ مگـر سـر بـرای خدا می‌برد؟ صدای جرس آه جان بر لب است جگرسوز چون ناله زینب است «طرماح» یک لحظه محمل مران! خدا را که وقت نماز شب است نفس‌ها همه نالۀ یا حسین دعاها همه سوز و تاب و تب است به هر منزلی مرگ چشم انتظار به هر محملی نغمۀ «یارب» است شما هم چو مرغ شب ای ناقه‌ها بنـالیـد بـا زینـب ای ناقـه‌ها @hosenih شب است و بیابان پر از ولوله مدینه دعا کن به این قافله همانا به شوق وصال خدا گرفتند از دیگران فاصله خدا رحم آرد به حال رباب که بر کف گرفته کمان حرمله پدر را ببرّند لب تشنه سر پسر را ببندند در سلسله شرار جگر شمع محمل شده نـوای جـرس آتش دل شده @hosenih مدینه دعا کن برای حسین که خالی بوَد در تو جای حسین مدینه مدینه دگر نشنوی دل شب صدای دعای حسین مدینه به اهل مدینه بگو که فرداست روز عزای حسین خدایت دهد صبر ام‌البنین که عباس گردد فدای حسین دلش یاد رخسار پیغمبر است نگاهش به روی علی‌اکبر است @hosenih مدینه دعا کن که این انجمن بیایند بار دگر در وطن از آن بیم دارم که دخت علی ز شش یوسف آرد یکی پیرهن از آن بیم دارم که رأس حسین لب تشنه گردد جدا از بدن از آن بیم دارم که پرپر شود چو گل پیکر قاسم‌بن‌حسن الهــی بــه دنبــال ایــن کاروان بوَد روز و شب اشک «میثم» روان ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز ▶️ الا ای نغمه های ناله پرداز محرم از همین حالا شد آغاز مدینه دارد آهنگ جدایی حسین فاطمه شد کربلایی @hosenih الا ای اشک های پر ز احساس بپاشید آب پشت پای عباس غمی از تربت پیغمبر آید که نجوای علی اکبر آید الهی دشمنت خواری ببیند قد و بالای زینب را نبیند صدای ناله ای در بین زن ها زده شعله به روی جان و تن ها الهی می روم با او از این جا مبادا بی حسین آیم خدایا وصیت های زهرا را گرفتم شبانه راه صحرا را گرفتم مبادا رهبرم تنها بماند میان لشگر غم ها بماند الهی با حسینم درد دل هاست کمی آهسته تر مادر همین جاست مبادا ای دوای زخم سینه روی بی خواهر از شهر مدینه تو باید سرو من باشی برادر مبادا بی کفن باشی برادر مبادا شاخه هایم بی گل یاس جدا گردد ز تن دستان عباس و یا بی قاسم و اکبر بمانم عزادار غم معجر بمانم @hosenih روم با قوم نامحرم اسیری ببینم در جوانی رنگ پیری به نام خارجی از دین و اسلام روم با دخترت تا کوفه و شام ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز اجل چون سایه ای دور و برش بود و شمشیر بلا روی سرش بود شبانه از مدینه رفت بیرون شبانه رفتن ارث مادرش بود © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز می خواست با مدینه خداحافظی کند بغضش گرفت و گفت: کجایی برادرم؟ از کوچه ها گذشت و غریبانه گریه کرد آهی کشید و گفت: جوان بود مادرم... © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز به عشق روی تو در دل ، صفا بُوَد ما را به تربت تو همیشه شفا بُوَد ما را چه کرده ای تو که در، های و هوی مبعث هم هوای قافله ی کربلا بُوَد ما را © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز ای ساربان آهسته ران، کز دیده دریا می رود از شهر زهرا نیمه شب، فرزند زهرا می رود زینب شده محمل نشین، با ناله های آتشین منزل به منزل کو به کو، صحرا به صحرا می رود © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
‍ سرود : میلاد امام حسین (ع) ●○●○●○●○● تهنیت تهنیت ای عزیزان شد شب سوم ماه شعبان صبح امشب ز نور حسینی خانه ی فاطمه شد چراغان از افقها ندا زد منادی عاشقان راشد ایام شادی عاشقی گر بگو بادل.وجان جان حسین جان حسین جان حسینجان مژده یاران که امشب مدینه باغ رضوان شد از عطر دلبر زد قدم بر جهان دلربایی دلربا تر ز ماه منور ملک هستی ز نور جمالش شد منور ز الطاف داور از افقها ندا زد منادی عاشقان را شد ایام شادی عاشقی گر بگو بادل وجان جان حسین جان حسین جان حسینجان زد قدم بر جهان فخر آدم راحت جان ختم رسالت پاره ی قلب زهرای اطهر نور چشمان شاه ولا یت زینت عرش خلاق سبحان سر گل باغ عشق و محبت از افقها ندا زد منادی عا شقان را شد ایام شادی عاشقی گر بگو بادل و جان جان حسین جان حسین جان حسینجان ●○●○●○●○●○ التماس دعا @Hazrate_Abalfazll
‌. ای مادر خوبم که تویی نور دو عینم از بهر وداع آمده سوی تو حسینم مظلومه ی حیدر (۳) ای نور دل حیدر و بانوی حزینه با این دل خون میروم ازشهر مدینه مظلومه ی حیدر از ظلم عدو خون شده مادر جگرمن چون شام شده مادر خوبم سحرمن مظلومه ی حیدر بر من زشقاوت عدویم ظلم فزون کرد بعدازحسن بن علی دلهاهمه خون کرد مظلومه ی حیدر هرگز نروم زیر ستم ،بار مذلت جان رابدهم در ره اسلام وشریعت مظلومه ی حیدر خون شددل من ازستم دشمن بیدین اهل حرم ازاین غم وغصه شده غمگین مظلومه ی حیدر مادربنگرگشته حسین شمع مزارت من میروم از شهر مدینه زکنارت مظلومه ی حیدر همراه شود بامن غمدیده ی مظلوم هم زینب وعباس وعلی اکبر و کلثوم مظلومه ی حیدر مادر بنگر قلب حسین تو کباب است همراه حسین تو علی طفل رباب است مظلومه ی حیدر پیچیده میان حرمم عطروبوی یاس همراه شود مادر من قاسم وعباس مظلومه ی حیدر مادر به کنار تو و جان بر لبم امشب گریان غم خواهر خود زینبم امشب مظلومه ی حیدر میسوزم از این درد و غم و رنج جدایی بنما تو دعا تا که شوم کرب و بلایی مظلومه ی حیدر .
. بنگر تو ای مدینه امام بی قرینه با رنج و غصه وآه رود از این مدینه حسین غریب مادر(۴) گوید به آه وناله با مادر حزینه بهرحسین دعاکن روم ازاین مدینه حسین غریب مادر دارد وداع آخر با جدخود پیمبر رود به سوی آنچه خواهد خدای داور حسین غریب مادر آمده در بقیع و گویدسخن حسن جان برادر از مدینه روم به سوی جانان حسین غریب مادر بنگر توای مدینه رود حسین مظلوم همراه اکبر و با زینب و ام کلثوم حسین غریب مادر بنگر توای مدینه خون جگر رباب است بهر علی اصغر حسین دلش کباب است حسین غریب مادر بنگر توای مدینه به همره سکینه رود رقیه ی او دگر از این مدینه حسین غریب مادر بنگر توای مدینه دور از تمامی ناس کنار مادر خود ریزد سرشک عباس حسین غریب مادر بنگر توای مدینه خون شده قلب زینب با رفتن ازمدینه جانش رسیده بر لب حسین غریب مادر بنگر توای مدینه زشهر تو صفا رفت حسین عزیز حیدر بسوی کربلا رفت حسین غریب مادر .
. ای یاس بی مثل وبی قرینه من میروم از شهر مدینه مادر غریبم(۴) زین داغ و غصه خون شد دل من داغت شرر زد بر حاصل من مادر غریبم دشمن بی دین از ظلم و از کین اهل و عیالم نموده غمگین مادر غریبم ستم به ما از دشمن فزون شد دلم خدایا از غصه خون شد مادر غریبم ظلم عدو زد شرر به جانم در سینه باشد شوق وصالم مادر غریبم مادر حسینت گردیده تنها هردم بریزد اشکم چو دریا مادر غریبم میروم و بی صبر و شکیبم بنگر به حالم مادر غریبم مادرغریبم اهل حریمم آزاده هستند بر دادن جان آماده هستند مادر غریبم مادر روم تا گردم فدایی در راه داور کرب و بلایی مادر غریبم ای مادر من بنگر به زینب جانش ازین غم رسیده بر لب مادر غریبم روم از این شهر همراه اکبر همراه خواهر با علی اصغر مادر غریبم مادر به همره آلاله دارم غنچه ی یاس سه ساله دارم مادر غریبم مادر به همره جان همه ناس ریزد سرشک مادر عباس مادر غریبم رود از این شهر نوردوعینت مادر دعا کن تو بر حسینت مادر غریبم .
یار وجمعه..... به سبک : دوباره مرغ روحم دوباره جمعه اومد ولی آقام نیومد ازهجر روی ماهت صبرهمه سر اومد آقا دلم گرفته از دست این زمونه برای دیدن تو هِی می گیره بهونه یابن الحسن کجایی داد از غم جدایی از آسمون قلبم بارون اشک می باره دیگه ز دوری تو صبر و قرار نداره دلبر من تو هستی توی دلم نشستی گِرِه باعشق نازت به قلب من تو بستی یابن الحسن کجایی داد از غم جدایی بذار که من گدای در خونت بمونم تا جون دارم همیشه اسم تو رو بخونم آقا منو دعا کن برای خود سوا کن این دل مضطرم رو راهی کربلا کن یابن الحسن کجایی داد از غم جدایی
صدا ۰۰۲_sd-۴۳.m4a
1.73M
امام زمان عج انقده روسیاهمُ و هوا پرستم روم نمیشه بگم که عاشق تو هستم   من که به نفسُ و غفلت خود بنده ام از خجلت و شرمندگی آکنده ام فقط اینو میگم آقا شرمنده ام   اسممو با ناراحتی صدا نکن دستمو جون مادرت رها نکن راهمو از راهِ خودت جدا نکن   یابن الحسن ........     اگر چه غصه ها برام خوردی آقاجون بدی هامو به روم نیاوردی آقاجون   ولی آقا دلم به عشقت اسیره بی تو از این دنیا دیگه سیره سیره غروبای جمعه بی تو چه دلگیره   ناله دارم یابن الحسن هر روز وشب دلم خرابه و شده جونم بر لب پشیمونم منو ببخش حق زینب   یابن الحسن .......‌ اجرای سبک: 🎤
👆 کاروانی به راه افتاده مادری ناله ها سرداده شد حسین راهیِ کربلا واویلا واویلا واویلا **** نسیمی جانفزا.... **** آمده بدرقه یک مادر می زند شانه مویِ اکبر کن تماشا به چشمان تر وداعِ اکبر ولیلا را واویلا واویلا واویلا **** می کند گریه ام البنبن گوید عباس من دلغمین همه حرفم به تو باشد این جان تو جانِ پورِ زهرا واویلا واویلا واویلا **** بِکِش ناز همه دخترها جان ِ تو جانِ این خواهرها نشکند غرور معجرها لحظة بی کسی در صحرا واویلا واویلا واویلا **** دورِ گهوارة اصغر باش دائما دورِ این مادر باش فکرِ این رباب مضطر باش پُرنگهداری تو مشکش را واویلا واویلا واویلا **** شب جمعه شد وغوغا شد روضه خوانِ حرم زهرا شد واویلا واویلا واویلا **** مادرت روضه بر پا کرده برایت ظرفِ آب آورده کرده با گریه محشر بر پا واویلا واویلا واویلا **** بُنَی بُنَی جان من دورِ تو حلقه میزد دشمن وای از آن غارت پیراهن بر سر جسم تو شد دعوا واویلا واویلا واویلا **** رویِ نیزه سرت را بردند با کتک خواهرت را بردند معجر دخترت را بردند وای از آن غروب عاشورا واویلا واویلا واویلا .
🔅جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد نا خود آگاه به سمت تو تمایل دارد.. 🔅بی تو چندی است که در کار زمین حیرانم مانده ام بی تو چرا باغچه مان گل دارد؟ 🔅شاید این باغچه ده قرن به استقبالت فرش گسترده و در دست گلایل دارد... 🔅یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت یک قدم مانده، زمین شوق تکامل دارد... 🔅هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها تکیه بر کعبه بزن کعبه تحمل دارد...
4_5933613305015830923.mp3
13.42M
🔉 حَبِيبِي يَاحُسَيْنُ كَأنِّي أرَاكَ عَنْ قَرِيبٍ مُرَمَّلاً بِدِمَائِك ◾️ ایام حرکت کاروان سیدالشهدا علیه السلام از مدینه به کربلا و روضه حضرت اباعبدالله علیه السلام 🎤حجت الاسلام ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
صدا ۰۰۲_sd-۴۳.m4a
1.73M
امام زمان عج انقده روسیاهمُ و هوا پرستم روم نمیشه بگم که عاشق تو هستم   من که به نفسُ و غفلت خود بنده ام از خجلت و شرمندگی آکنده ام فقط اینو میگم آقا شرمنده ام   اسممو با ناراحتی صدا نکن دستمو جون مادرت رها نکن راهمو از راهِ خودت جدا نکن   یابن الحسن ........     اگر چه غصه ها برام خوردی آقاجون بدی هامو به روم نیاوردی آقاجون   ولی آقا دلم به عشقت اسیره بی تو از این دنیا دیگه سیره سیره غروبای جمعه بی تو چه دلگیره   ناله دارم یابن الحسن هر روز وشب دلم خرابه و شده جونم بر لب پشیمونم منو ببخش حق زینب   یابن الحسن .......‌ اجرای سبک: 🎤
. سبکباران به سوی کربلا بستند محمل‌ها در آن وادیِ پر خوف و خطر کردند منزل‌ها جوانان بنی هاشم به پا کردند محمل‌ها چه محفل کز محبّت تار و پودش رشتۀ دل‌ها زدند آسان ولیکن عاقبت افتاد مشکل‌ها شترها زیر بار عشق با وجد و طرب واله روان بودند در خار مغیلان چون گل لاله زنان در محمل عصمت روان از دیدگان ژاله به گرد بانوان نور رسالت حاجب و هاله فرو بردند سر خورشید و مه در برج محمل‌ها سپاه شاه مظلومان به سوی کربلا عازم سپهسالار اردو، شمس دین ماه بنی هاشم سوار توسن اجلال با وجه حسن، قاسم علی اکبر به ذکر یا قدیر و قادر و قائم که ما رفتیم سوی دوست بشتابید مایل‌ها علی اصغر به خواب ناز روی دامن مادر نگاه مادر مظلومه‌اش بر صورت اصغر سکینه بنگرد بر قد و بالای علی اکبر رقیه با خبر از زجر راه و خشت زیر سر جوانان می روند با پای خود بر سوی قاتل‌ها نهنگ قلزم قهر خدا عباس نام آور غضنفر خسرو گردان حشم فرمانده لشکر علم افراشته جولان دهد در میمن و میسر ز سقایی برد البته ارث از ساقی کوثر الا یا ایّها السّاقی اَدِر کأساً و ناول‌ها مسلمانان کوفه شاه را کردند مهمانی ولیکن کافران دارند ننگ از این مسلمانی نوشته نامه‌ها آن فرقۀ بدتر ز نصرانی نمی‌دانم چه بنوشتند خود ناگفته می‌دانی همان‌هایی که می‌کردند قرآن را حمایل‌ها رسید اردو به دشت کربلا شهر حسین آباد حسین آباد بود آن سرزمین از اول ایجاد عزیزِحضرت باری در آنجا بارها بگشاد برای نصرت دین اهل عالم را ندا در داد به جان و دل بلی گفتند کوشیدند از دل‌ها شه ملک امامت فیض بخش مؤمن و کافر نشسته بر سریر معدلت با صولت حیدر به پا نعلین شیث، عمّامه ختم رسل بر سر عصای موسوی در کف، ردای احمدی در بر همانا حب و بغضش امتحان حق و باطل‌ها صبا عنبر فشانی کن گلستان شهادت را که شاه دین دهد خون از گلو نخل رسالت را به پایان می‌رساند حضرتش کار شفاعت را بزن «ساعی» به چوگان عمل گوی سعادت را که همچون شمع می‌سوزند و می‌گریند ناقل‌ها https://eitaa.com/emame3vom/39461 «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. خرابم , دعایم کن آقای من نگو دارم از تو جدا میشوم نگو بی تو اینجا رها میشوم اگرچه لگد خوردم از این و آن به عشق تو هردفعه پا میشوم تو هستی و من خوب حس میکنم تمام سحر ها دعا میشوم ... اگر چوبِ خشکم , اگر کهنه ام نينداز دورم ... عصا میشوم خرابم , دعایم کن آقای من که با یک دعایت بنا میشوم بگو گرچه آلوده ام من , هنوز به زیر عبای تو جا میشوم می آیم ... اگر آهنی کهنه ام کنار تو باشم طلا میشوم نشد جمکرانِ تو آدم شوم ببر کربلا , کربلا میشوم 🎤 .👇
. . چون ز یثرب کرد، آن شاه جلیل سوی شهر مکّه، آهنگ رحیل در دل شب با دلی پُر داغ و درد عزم تودیع رسول‌‌الله کرد شد کنار روضه‌ی خیر‌الانام داد سلطان شریعت را سلام نرگس از دریای دل، پُرژاله کرد رفت از خود بس ‌که آن‌جا ناله کرد گشت پیغمبر در آن حالت پدید «هم‌چو جان خود در آغوشش کشید» گفت: ای نوباوه‌ی بستان من! راحت دل! روح من! ریحان من! از چه، ای جان! این‌چنین آشفته‌ای؟ تنگ‌دل چون غنچه‌ی نشکفته‌ای ای تو سرخیل همه‌یْ دل‌دادگان! مقتدای جمله‌ی آزادگان! از تو پشت دین حق گردد قوی رسم و آیین کهن یابد نوی خیز و افکن لرزه بر بنیان کفر منهدم کن پایه و ارکان کفر خون تو، تجدید این آیین کند زنده دیگر‌بار، رسم دین کند دولتت، پاینده مانَد تا ابد هم‌چو ذات پاک «الله الصّمد» خیز و با تعجیل کن عزم عراق نیست، ای جان! دیگرم تاب فراق رو که «انّ الله شاءَ اَن یَراک» بی سر و عریان، میان خون و خاک خیز و بشْتاب، ای عزیز بی‌همال! زآن که نزدیک است، ایّام وصال چون از آن رؤیای خوش، بیدار شد در زمان، آماده بهر کار شد کاروان عشق، رو در راه کرد سینه‌ها را پُر ز دود آه کرد اقربا گشتند چون دریا به جوش برکشیدند از دل پُرخون، خروش جملگی بر گِرد او، پروانه‌وار از فروغ شمع رویش، بی‌قرار ناله‌ها کردند کای مهر منیر! پرتو خود را ز ذرّه وا مگیر ای چراغ دودمان مصطفی! ترک هجرت کن، مشو از ما جدا شاه گفتا: غیر از این دستور نیست راز پنهان، پیش من، مستور نیست «رشته‌ای بر گردنم افکنده دوست می‌کشد آن‌جا که خاطر‌خواه اوست» https://eitaa.com/emame3vom/39462 «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
. چون شنیده امام آینه‌هاقصد ترک مدینه را دارد آسمان مدینه در سینه کوهی از بغض و عقده‌ها دارد چون شنیده امام آینه‌ها قصد ترک مدینه را دارد کوچه‌های مدینه می‌دیدند لحظۀ تلخ رفتن وی را صحنۀ التماس کاسۀ آب لرزش دست حضرت زهرا به زنان قبیله‌اش فرمود: مرهمی بهر زخم هجران نیست من به این شهر برنمی‌گردم احتیاجی به آب و قرآن نیست! توشه راهم به روح پیغمبر صلوات و سلام هدیه کنید چند روزی برای غربت من ای زنان مدینه گریه کنید بین ایتام با رعایت عدل همۀ ثروتم شود قسمت خانۀ ساده و محقر من تا ابد وقف روضه و هیئت طبق معمول هر شب جمعه مجلس روضه باز پابرجاست همه شرکت کنید ای مردم بانی روضه مادرم زهراست خوب بر آخرین وصیت من گوش جان ـ ای قبیله ـ بسپارید بر مزار غریب اجدادم در بقیع شمع و لاله بگذارید این سفارش همیشه اشکم را می‌برد در خروش و جزر و مد بر سر قبر مادر عباس حرف مشک و عطش نباید زد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .
28 رجب 1 ـ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﻣﻜّﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 60 هـ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ی ﻣﻨﻮّﺭﻩ ﻣﺘﻮﺟّﻪ ﻣﻜّﻪ ﺷﺪﻧﺪ. (1) ﺑﻨﺎﺑﺮ ﻗﻮﻟﻰ ﺷﺐ 29 ﺭﺟﺐ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻧﺪ. (2) ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺳﻔﺮ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻋﻘﻴﻠﻪ ی ﺑﻨﻰ ﻫﺎﺷﻢ ﺯﻳﻨﺐ ﻛﺒﺮﻯ، ﺑﺮﺍﺩﺭﺷﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﺍﻟﻌﺒّﺎﺱ، ﺍﻡّ ﻛﻠﺜﻮﻡ، ﻋﻠﻰ ﺍﻛﺒﺮ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺧﻮﺍﻫﺮﺍﻥ ﺳﻴّﺪ ﺍﻟﺸّﻬﺪﺍﺀ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺎ ﻋﻘﻴﻠﻪ ی ﺑﻨﻰ ﻫﺎﺷﻢ و امّ کلثوم ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام 13 ﻧﻔﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺑﺎﻧﻮﺍﻥ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﻣﻨﺴﻮﺑﻴﻦ ﺣﻀﺮﺕ، ﻋُﻠﻴﺎ ﻣﺨﺪّﺭﻩ ﺍﻡّ ﻛﻠﺜﻮﻡِ ﺻﻐﺮﻯ ﺩﺧﺘﺮ ﺯﻳﻨﺐ ﻛﺒﺮﻯ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام ﻛﻪ ﺑﺎ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺑﻪ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺃﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺟُﻤﺎﻧﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺑﻮﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ 9 ﻛﻨﻴﺰ ﺑﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ 10 ﻧﻔﺮ ﻏﻠﺎﻡ ﺑﺎ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ 16 ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﺎﺩ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣُﺴﻠﻢ ﺑﻦ ﻋﻘﻴﻞ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻭ ﺑﺴﺘﮕﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻧﻴﺰ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﻟﻮﺍﺯﻡ ﻭ ﺳﻮﺍﺭﻯ ﻫﺎﺋﻰ ﻛﻪ همراه ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ 250 ﺍﺳﺐ، 250 ﻧﺎﻗﻪ. ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺗﻌﺪﺍﺩ، 70 ﻧﺎﻗﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻤﻞ ﺧﻴﻤﻪ ﻫﺎ، 40 ﻧﺎﻗﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻤﻞ ﺩﻳﮓ ﻭ ﻇﺮﻭﻑ ﻭ أﺩﻭﺍﺕ ﺍﺭﺯﺍﻕ، 30 ﻧﺎﻗﻪ ﺑﺮﺍﻯ حمل مشک های ﺁﺏ، 12 ﻧﺎﻗﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺟﺎﻣﻪ‌ ﻫﺎ ﻭ ﺩَﺭﺍﻫﻢ ﻭ ﺩﻧﺎﻧﻴﺮ، 50 ﻧﺎﻗﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻤﻞ 50 ﻫﻮﺩﺝ ﺗﻌﺒﻴﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻤﻞ ﻣﺨﺪّﺭﺍﺕ ﻭ ﻋَﻠﻮﻳّﺎﺕ ﻭ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﻭ ﺫﺭﺍﺭﻯ ﻭ ﺧﺪﻣﺘﮕﺰﺍﺭﺍﻥ ﻭ ﻛﻨﻴﺰﺍﻥ، ﻭ ﺑﻘﻴﻪ ی ﺷﺘﺮﺍﻥ ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻤﻞ ﻭﺳﺎﺋﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻛﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﻟﺰﻭﻡ ﺑﻮﺩ. (3) 📚 منابع : 1. ﺍﺭﺷﺎﺩ : ﺝ 2، ﺹ 34. و ... . 2. فیض ﺍﻟﻌﻠﺎﻡ : ﺹ 329. 3. ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﺗﺎ ﻣﺪﻳﻨﻪ : ﺹ 77 ﺗﺎ 90. ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻃّﻠﺎﻉ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﻛﺘﺎب های «ﺑﻴﺖ ﺍلأﺣﺰﺍﻥ» ﻋﺒﺪﺍﻟﺨﺎﻟﻖ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﺮّﺣﻴﻢ ﻳﺰﺩﻯ، ﻗﻤﻘﺎﻡ ﺯﺧﺎﺭ، ﻣﻌﺎﻟﻰ ﺍﻟﺴﺒﻄﻴﻦ، مقتل الحسین (ﺍﺑﻮ ﻣﺨﻨﻒ)، ﺭﻳﺎﺽ ﺍﻟﻘﺪﺱ، ﺑﺤﺎﺭ ﺍلأﻧﻮﺍﺭ، ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺍﻋﺜﻢ ﻛﻮﻓﻰ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺷﻮﺩ. 📚 تقویم_شیعه ..
وقت پرواز رسیده، پر خود را برداشت زودتر از همه آب آور خود را برداشت مشک‌ها را که علمدار روی ناقه گذاشت یا علی گفت و علی اصغر خود را برداشت بغلش کرد و صدا زد که خدا رحم کند بر سر دوش عمو دختر خود را برداشت دور او اهل حرم که همگی جمع شدند صدقه داد و سپس خواهر خود را برداشت خواهرش زودتر از پوشیه ها، معجرها پیرهن بافته‌ی مادر خود را برداشت إن یکادی بنویسید بلا دور شود ساربان دید که انگشتر خود را برداشت بی‌سبب نیست عبای نبوی را می‌خواست شِبه پیغمبر ، علی اکبر خود را برداشت آب پشت سرشان امّ بنین می ریزد آنقدر سوخت که خاکستر خود را برداشت محمد جواد پرچمی @deabel
فضا محو تاب و تب زینب است گمانم که وقت نماز شب است همه هاشمیات، مشغول ذکر بیابان پر از نغمۀ "یارب " است (طِرِمّاح)! محمل به سرعت مران که بانوی این کاروان زینب است همه کودکان را همه شب مدام غریبانه ذکر خدا بر لب است حسین است چون ماه و اطراف او فروزنده هفتاد و دو کوکب است بیابان بزن ناله ای دل نشین که دخت علی گشته محمل نشین عجب کاروانی ،خدا یارشان اجل آید از ره به دنبالشان متاع همه گشته خون گلو خداوند عالم خریدارشان شود حجشان با شهادت شروع اسارت بود آخرِ کارشان گواهی دهم در کنار فرات بود آبشان خون رخسارشان چو اینان عزیزان پیغمبرند مبادا کنی ای فلک خوارشان قضا را چه امری مقدرشده که سقا پریشان اصغر شده استاد حاج غلامرضا سازگار @deabel
وقتی که می‌رفتند،دنیا گریه می‌کرد شهر مدینه مثل زهرا گریه می‌کرد وقتی که می‌رفتند پشت پای آن‌ها چشمان جبرائیل حتی گریه می‌کرد پائین پای ناقه مریم گریه می‌کرد دور سر گهواره عیسی گریه می‌کرد وقتی که می‌رفتند،دنیا گریه می‌کرد شهر مدینه مثل زهرا گریه می‌کرد وقتی که می‌رفتند پشت پای آن‌ها چشمان جبرائیل حتی گریه می‌کرد پائین پای ناقه مریم گریه می‌کرد دور سر گهواره عیسی گریه می‌کرد این است آن داغ عظیمی که برایش حتی میان تشت،یحیی گریه می‌کرد این است زینب بانویی که زیر پایش زانوی لرزه دار سقّا گریه می‌کرد بوسید اکبر دستهای مادرش را در زیر چـادر،‌امّ لیلا گریه می‌کرد بر روی دامن مادری در گوش طفلش آهسته تا می‌گفت لالا گریه می‌کرد یک کاروان گریه شد وقتی رقیه با گـفتن بابا،بابا گـریه می‌کـرد در زیر پای محمل مستوره عشق منزل به منزل ریگ صحرا گریه می‌کرد وقتی که می‌رفتند عالم سینه می‌زد وقتی که می‌رفتند دنیا گریه می‌کرد علی اکبر لطیفیان @deabel
‍ السّلام عَلیک یا اباصالح المهدی عج چه می شود که عزیزم ز پشتِ ابر در آیی کجایی یوسف زهرا خدا کند که بیایی به سوزِ سینه ی عاشق که پَر زند ز هوایت که این فغان به سر آید امان ز دست جدایی چه دیدگانی که دائم به وعده ی تو نشستند تو آن نویدِ خدایی تو سایه ی سرِ مایی بگو به کوی طریقت مرا وصالِ حقیقت به آهِ سینه گواهی به من بگو تو کجایی تو ای همای سعادت، نشانِ تاجِ کرامت تو عطرِ باغِ صفایی که از نسیم خدایی قسم به نامِ بلندت به زلف ماه و قشنگت فدای چهره ی ماهت سرودِ عهد و وفایی تو آیه های منیر و لطیفِ پاکِ خدایی رسد که وقتِ رهایی ز پرده رخ بنمایی به ناله های ترنّم ز سوزِ سینه بخوانم به حقَِّ ذاتِ الهی بده نویدِ رهایی به هیبت تو بنازم تویی دعا و نمازم به انتظارِ نهایی خدا کند که بیایی! @deabel
من از این وعده ی دیدار بدم می آید اصلاً از دعوت کفار بدم می آید وعده ی باغِ گل و میوه ی کوفیست دروغ زین همه نامه ی بسیار بدم می آید کوفه یکبار سرِ شیرِخدا را بشکافت من از این امت قدّار بدم می آید عهد خود را به ریالی همه پس میگیرند از صفِ دِرهم و دینار بدم می آید حسنم را چقدر غصه به غربت دادند از چنین لشگر جرّار بدم می آید سینه ات جای بهشت است، نه جای چکمه که من از شمر ستمکار بدم می آید زین وداعت به شب تار دلم شور زند وای، از لحظه ی پیکار بدم می آید از مدینه بسوی کوفه ام اینک نبرید که من از کوچه و بازار بدم می آید مردم کوفی و شامی ز حیا بی خبرند من ز چشمانِ خطاکار بدم می آید همه ی عمر اسیرِ غمِ عشقم، اما از اسیری کفِ اغیار بدم می آید همرهَت با همه ی اهل حرم می آیم لیک از غارت کفار بدم می آید شعله و خنجر و شمشیر و سنان میبینم یعنی از آتش و مسمار بدم می آید نکند راسِ تو بر نیزه شود همسفرم که من از سنگِ جفاکار بدم نی آید نکند سایه ی عباس نباشد بسرم که من از داغ علمدار بدم می آید محمود ژولیده @deabel
مدینه حسینت کجا می‌رود؟ اگر می‌رود شب چرا می‌رود؟ غریب وطن نیمه‌شب از وطن غریبانه پیش خدا می‌رود دلِ شب خدا را صدا می‌زند چرا ساکت و بی‌صدا می‌رود؟ اجل پیش رو، مادرش فاطمه به دنبال او از قفا می‌رود به تعجیل رو در کجا می‌برد؟ مگـر سـر بـرای خدا می‌برد؟ صدای جرس آه جان بر لب است جگرسوز چون ناله زینب است «طرماح» یک لحظه محمل مران! خدا را که وقت نماز شب است نفس‌ها همه نالۀ یا حسین دعاها همه سوز و تاب و تب است به هر منزلی مرگ چشم انتظار به هر محملی نغمۀ «یارب» است شما هم چو مرغ شب ای ناقه‌ها بنـالیـد بـا زینـب ای ناقـه‌ها شب است و بیابان پر از ولوله مدینه دعا کن به این قافله همانا به شوق وصال خدا گرفتند از دیگران فاصله خدا رحم آرد به حال رباب که بر کف گرفته کمان حرمله پدر را ببرّند لب تشنه سر پسر را ببندند در سلسله شرار جگر شمع محمل شده نـوای جـرس آتش دل شده مدینه دعا کن برای حسین که خالی بوَد در تو جای حسین مدینه مدینه دگر نشنوی دل شب صدای دعای حسین مدینه به اهل مدینه بگو که فرداست روز عزای حسین خدایت دهد صبر ام‌البنین که عباس گردد فدای حسین دلش یاد رخسار پیغمبر است نگاهش به روی علی‌اکبر است مدینه دعا کن که این انجمن بیایند بار دگر در وطن از آن بیم دارم که دخت علی ز شش یوسف آرد یکی پیرهن از آن بیم دارم که رأس حسین لب تشنه گردد جدا از بدن از آن بیم دارم که پرپر شود چو گل پیکر قاسم‌بن‌حسن الهــی بــه دنبــال ایــن کاروان بوَد روز و شب اشک «میثم» روان استاد حاج غلامرضا سازگار @deabel
مدینه! امامت کجا می‌رود؟  سفر کرده سوی خدا می‌رود دلِ شب، غریبانه تنها حسین  نهان از همه چشم‌ها می‌رود مدینه! چـه آرامی و ساکـتی  امـام غریبت کجا می‌رود؟ مدینه! زعباس و ا کبر بپرس  اگر می‌رود شب، چرا می‌رود؟ مدیـنه! تماشا کن ایـن قافـله  چه عاشق سوی کربلا می‌رود  اگر جان بـه بزم بـلا می‌برد  علی‌اصغرش را کجا می‌برد؟  فضا محو تاب و تب زینب است  گمانم که وقت نمـاز شب است همه هـاشمیات، مشغـول ذکر  بیابان پر از نغمۀ «یا رب» است «طرِمّاح»! محمل به سرعت مران  که بانوی این کاروان زینب است همه کودکـان را هم امشب مـدام  غریبانـه ذکر خدا بـر لب است حسین است چون ماه و اطراف او  فروزنـده هفتـاد و دو کوکب است  بیابـان! بـزن نـاله‌ای دلـنشین  که دخت علی گشته محمل نشین  عجب کاروانی، خـدا یـارشان  اجل آیـد از ره بـه دیدارشان متـاعِ همه گشته خونِ گلـو  خداونـد عالم خریـدارشان شود حجّشان با شهادت شروع  اسارت بـود آخرِ کـارشان گواهی دهم در کنـار فرات  بوَد آبشان خون رخسارشان  چو اینان عزیـزان پیغمبرند  مبادا کنی ای فلک خوارشان   قضا را چه امری مقدر شده؟  کـه سقّا پـریشانِ اصغر شده  در این کاروان کودکی شیرخوار  بـه دامـان مادر کشد انتـظار که روزی در آغوش گرم پدر  کند تشنه لب، جان خود را نثار بپاشد پدر خون او را به عرش  کند هدیـه بـر ذات پروردگار در آغوش خون خدا پر زند  بـه دامان زهرا بگیرد قرار به بابا بگوید که با دست خویش  سپر کن به تیر و به خاکش سپار بـه سقا بگویید آبش دهـد  ز خون دو بازو، گلابش دهد به زینب بگویید: با سوز و آه  بوَد کعبه‌ات گودی قتـلگاه بـه اکبر بـگویید: بـابا کنـد  چگونه به زخم جبینت نگاه؟ بـه زهرا بگویید: از کعب نی  شود پیکر دخترانـت سیـاه به قاسم بگویید: خون سرت  خضابِ رُخَت می شود بی‌گناه  به طفلان بگویید: در زیر خاک  بیاریـد از تـرس دشمن پناه به "میثم" بگویید اشک روان  فرستد بـه دنبال این کاروان استاد حاج غلامرضا سازگار @deabel