eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ «جــان جـهان» باغ را آتـش زدنـد و باغـــــبـان را می برند شدزمین گریان چومی دید آسمان رامی برند یک طرف گل های باغ ازغم گریبان می درند یک طرف با دسـت بسته باغــبان را می برند پیــش چشــــم لاله های باغ گلچــیـنان چـرا همره خـود جلوه ی باغ جــــنان را می برند پشـــت در افـتـاده بانـوی بهشــــت احمــدی دوزخـی طـبعـان امیــر مومـنان را می بـرند جان عـالم بر لب آمـد باعـث خـلقـت چودید عـده ای با ریسمان جـــان جهـان را می برند آی جــــبریل امـــیـن یکـــدم فـرود آی وببین راز دار و محـــــرم راز نـهــــان را می بـرند دسـت عـتــرت دامـن پاک ولایـت را گــرفـت دید چــون سـرمایه ی امن وامان را می برند تا که زهرا حافظ این بوسـتان سرمدی است کی« وفایی »طایر عـرش آشیان را می برند شعر:سید هاشم وفایی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Madahi Chand Roozi.mp3
897.5K
.: .: ‍ ❣﷽❣ 🕊 استودیویی_حضرت_زهرا_س 🕊 زمزمه 🕊چند روزیه خانومم 🕊نمازتو نشسته خوندی 🕊دل علی رو هی سوزوندی 🕊کاشکی کنار من میموندی 🕊پاشو یکم صحبت کن 🕊صدات برای من تسکینه 🕊حسن با گریه هی میشینه 🕊تا میخ و روی در میبینه 🕊چادر خاکیت بانو برای حیدرت کابوسه 🕊ببین حسین تو مأیوسه 🕊دست شکسته تو میبوسه 🕊بعد تو دیگه دنیا 🕊 برای من شبیه قبره 🕊چشای زینبت پر ابره حضرت سلام الله علیها @azizamhosen @yaraliagham
ا ﷽ ا السلام 🔹🔷《السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ(ع)، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابَاالْحَسَنِ(ع) وَ الْحُسَيْنِ(ع)، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَابْنَ ابِی طَالِبِِ(ع)》🔷🔹 ✅در روایتی از ابان بن ابی عیاش نقل شده است که می گوید : 📋《انْتَهَيْتُ إِلَى حَلْقَةٍ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) لَيْسَ فِيهَا إِلَّا هَاشِمِيٌّ غَيْرَ سَلْمَانَ وَ أَبِي ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ وَ عُمَرَ بْنِ أَبِي سَلَمَةَ وَ قَيْسِ بْنِ سَعْدِ بْنِ عُبَادَةَ!》 ♦️در مسجد رسول خدا(ص) به جمعی رسيدم که هاشمي بودند، جز سلمان، ابوذر و محمد بن ابوبکر و عمر بن ابوسلمه و قيس بن سعد بن عباده! در این هنگام؛ عباس از امام علی(ع) پرسید : 📋《مَا تَرَى عُمَرَ مَنَعَهُ مِنْ أَنْ يُغَرِّمَ قُنْفُذاً كَمَا غَرَّمَ‏ جَمِيعَ عُمَّالِهِ؟》 ♦️به نظر شما، چرا عمر با اين که از تمام عمال خود، ماليات گرفت، از قنفذ چيزی مطالبه نکرد؟ 📋《فَنَظَرَ عَلِيٌّ(ع) إِلَى مَنْ حَوْلَهُ، ثُمَّ اغْرَوْرَقَتْ عَيْنَاهُ، ثُمَّ قَالَ : شَكَرَ لَهُ ضَرْبَةً ضَرَبَهَا فَاطِمَةَ(س) بِالسَّوْطِ فَمَاتَتْ وَ فِي عَضُدِهَا أَثَرُهُ كَأَنَّهُ الدُّمْلُجُ》 ♦️حضرت(ع) به اطرافش نگاهی کرد و چشمانش پر از اشک شد و فرمود : به سبب تشکر از ضربه ای که او با تازيانه به فاطمه(س) زده بود. فاطمه(س) در حالی از دنيا رفت که بر بازويش اثر آن مثل بازوبندی مانده بود.(۱) میثم تمّار نیز از یاران نزدیک امام علی(ع) بود که گاهى مناجات‌هاى آن‌ حضرت(ع) را در نخلستان‌هاى مدینه و کوفه از نزدیک مشاهده کرده بود. میثم در این باره می‌گوید: شبی از شب‌ها دیدم مولایم، امیرالمؤمنین علی(ع) بعد از نماز در مسجد کوفه، به بیرون از کوفه رفت. 📋《وَ اتَّبَعْتُهُ حَتَّى خَرَجَ إِلَى الصَّحْرَاءِ وَ خَطَّ لِي خَطَّةً وَ قَالَ : إِيَّاكَ أَنْ تُجَاوِزَ هَذِهِ الْخَطَّةَ!》 ♦️و من به دنبال ایشان به صحرا رفتم. حضرت(ع) از وجودم باخبر شد و مانع از رفتنم شد. و در روی زمین شیاری کشید و فرمود : از اینجا به بعد را دیگر با من نیا! و آن‌ گاه خودش به تنهایی رفت! 📋《وَ مَضَى عَنِّي، وَ كَانَتْ لَيْلَةً دُلهَةً! فَقُلْتُ : يَا نَفْسِي! أَسْلَمْتِ مَوْلَاكِ وَ لَهُ أَعْدَاءٌ كَثِيرَةٌ ايُّ عُذْرٍ يَكُونُ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ وَ اللَّهِ لأقفنَ أَثَرَهُ وَ لَأَعْلَمَنَّ خَبَرَهُ وَ إِنْ كُنْتُ قَدْ خَالَفْتُ أَمْرَهُ》 ♦️مدتی گذشت و شب تاریکی بود با خودم گفتم: تو مولای خود را رها کردی؟!! با آن‌ که او دشمنان بسیار دارد، در پیشگاه الهی و نزد پیامبر(ص) او چه عذری خواهی داشت؟ به خدا که دنبالش خواهم رفت و مراقب او خواهم بود، گرچه از فرمان او سرپیچی کنم. 📋《جَعَلْتُ أَتَّبِعُ أَثَرَهُ، فَوَجَدْتُهُ مُطَّلِعاً فِي الْبِئْرِ إِلَى نِصْفِهِ يُخَاطِبُ الْبِئْرَ وَ الْبِئْرُ تُخَاطِبُهُ!》 ♦️به همین جهت، دنبال حضرت(ع) حرکت کردم، مقداری که آمدم، دیدم حضرت(ع) سر را تا نصف بدن درون چاهی فرو برده و با چاه سخن می‌گوید، و چاه نیز با حضرت(ع) سخن می‌گوید! 📋《فَحَسَّ بِي وَ الْتَفَتَ وَ قَالَ : مَنْ؟! قُلْتُ : مِيثَمٌ! فَقَالَ : يَا مِيثَمُ! أَ لَمْ آمُرْكَ أَنْ‏ لَا تَتَجَاوَزَ الْخَطَّةَ؟!! قُلْتُ : يَا مَوْلَايَ! خَشِيتُ عَلَيْكَ مِنَ الْأَعْدَاءِ فَلَنْ يَصْبِرَ لِذَلِكَ قَلْبِي! فَقَالَ : أَ سَمِعْتَ مِمَّا قُلْتُ شَيْئاً؟ قُلْتُ : لَا يَا مَوْلَايَ!》 ♦️که ناگاه حضرت(ع) متوجّه من شد و فرمود : کیستی؟ گفتم : میثم! فرمود : آیا نگفتم دنبالم نیا؟ عرض کردم : ای مولای من! از دشمنان بر شما ترسیدم، دلم آرام نگرفت. فرمود : آیا از حرف‌های من چیزی شنیدی؟ عرض کردم : نه! حضرت(ع) فرمود : 📋《يَا مِيثَمُ! وَ فِي الصَّدْرِ لُبَانَاتٌ‏، إِذَا ضَاقَ لَهَا صَدْرِي‏، نَكَتُّ الْأَرْضَ بِالْكَفِ‏، وَ أَبْدَيْتُ لَهَا سِرِّي‏، فَمَهْمَا تُنْبِتُ الْأَرْضُ‏، فَذَاكَ النَّبْتُ مِنْ بَذْرِي‏》 ♦️ای میثم! در سینه عقده ‌هایست، که وقتی سینه‌ام از آن تنگ می‌شود، با دست زمین را گود می‌کنم و اسرار خود را برای آن بازگو می‌کنم.(۲)(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود فریاد بی‌صدا، غم دل بود و آه بود   دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او صبح سفید هم‌چو دل شب سیاه بود   یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید  اشک شبش به غربت روزش گواه بود   هم‌صحبتی نداشت که در نیمه‌های شب  حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود   حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام ۱)کتاب سلیم ، ج۲، ص۶۷۴ ۲)المزار الكبير ابن مشهدی، ص۱۵۳ ۳)الوافی فیض کاشانی، ج۵، ص۷۰۵ @azizamhosen @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در میان خلق با او بوده هم‌سر فاطمه از ازل ساقی علی بوده ست، کوثر فاطمه نام زهرا می درخشد در میان اهل بیت سیزده معصوم ما دُرّند، گوهر فاطمه چون کلام حق که با "هُم فاطِمَه" آغاز شد در میان پنج تن هم بوده محور فاطمه در بهای آفرینش از نبی و از علی با حدیث قدسی "لولاک" شد سر فاطمه هردو یک روحند اما در دوتن، با این حساب فاطمه شد حیدر کرّار و حیدر فاطمه سیب در معراج با دست پیمبر شد دو نیم نیم آن شد ذوالفقار و نیم دیگر فاطمه مرتضی با ذوالفقار انگار جولان می دهد خطبه خوانی می‌کند تا روی منبر فاطمه هر خطیبی که دم از فضل و دم از ایثار زد انتهای منبر او ختم شد بر فاطمه هرکسی در روضه های بچه هایش کار کرد پاسخش را می دهد چندین برابر فاطمه بر قلوب شیعیان مهر شفاعت می زند می تکاند چادرش را روز محشر فاطمه 🔸شاعر: ──————
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ چلچراغ اشک با رُخـــش آسـوده از گل ،دیــدهٔ من می‌شود هرکــه باجـان آشـنا شد،فـارغ ازتن می‌شود دامنــم را قطــره‌های اشک ،دریا کرده اَست خوشه چون برروی هم ریزند،خرمن می‌شود نور مِهــــر و ماه را در محـفل مـا راه نیست بـزم ما از چلچــراغ اشک ، روشــن می‌شود ســوز آهِ هـر دلی را ، قـــدرت تأثـــیر نیست باده را ســاقی چو ریزد ، مَرد افکن می‌شود بیوفـائـی را چه نیـــروئی اسـت کز تأثیر آن گر دل خــوبان بوَد از شیشــه، آهن می‌شود عاشــقان روی جـــانان تشـــنـهٔ خــون همند خســرو دلداده با فــرهاد ، دشــمن می‌شود بس‌که بر من می‌زند تیرِ نگاه ازچشمِ مست پیرهن گر بر تنم پوشـــند ، جوشن می‌شود نیست در دل شوق گلگشت چمن(پروانه)را آشـــنای روی او ،فــارغ ز گلشــن می‌شود داغ عشــقِ آتشــینِ آن پــری بعــد از وفات در لباس لاله ، شـــــمـع تــربـت من می‌شود شعر:استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه)
‍ ‍ زنی (س) 🥀🥀🥀"""""""""""" """""""""""""""" شمع خموش ما را، از خانه بردند (2)          تابوت مادرم را شبانه بردند (2)                                ای لاله پرپرم ، مظلومه مادر(2)😭 مــــدینه در نـوای اَمّن یُجیب است (2)           مادر به خانه برگرد، بابا غریب است(2)                                ای لاله پرپرم ، مظلومه مادر(2)😭 شهر مدینه دگر، زهـــــرا ندارد(2)            باغی که گل ندارد، صفا ندارد (2)                                ای لاله پرپرم ، مظلومه مادر(2)😭 دادی به من مادرا با آه و زاری (2)        پیراهن خونین خود.یادگاری (2)                     ای لاله پرپرم ،مظلومه مادر ( 2)😭 کردی وصیت مرا در دمه آخر.  ( 2)    بوسم گلوی حسین با حال مضطر( 2)                     ای لاله پرپرم ،مظلومه مادر. ( 2)😭 🥀🥀🥀"""""""""""" """"""""""""""""""     دعای فرج     ‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎ ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨ ❰‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌
🏴 🏴 حسین جان به یا لبت یک شبم ... 🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی محمد حسین پویانفر ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بمیرم چی باید بگم از غم سیلی و تازیونه نزن بی حیا مادرم فاطمه نیمه جونه واویلا بمیرم که زخم دل حیدرت بی حسابه سلام علی دیگه تو کوچه ها بی جوابه واویلا تو کوچه یه جوری زدن اون غلافو به بازوی مادر که دستش جدا شد دیگه از تو دست های حیدر وای مادر بمیرم دوباره علی مونده و خنده تلخ مردم زمین خورده تو کوچه مادر برا بار چندم چهل مرد جنگی رسیدند وا اماه که دست علی رو ببندند بمیرم که یک عده نامرد تو کوچه به اشک های حیدر می خندند @majmaozakerine
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ جماعتی که دل و جان به عشق نسپارند به حیرتم! چه تمتع ز زندگی دارند بر آن سرم که برآرم دمی به خاطر جمع گرم دو زلف پریشان دوست بگذارند به صاحبان نظر ساقیا مده ساغر که با حضور تو پیوسته مست دیدارند به دور چشم تو مستی ما عجب نبود عجب زحالت آنان بود که هوشیارند زاهل مدرسه ای دل، امید حال مدار که اهل قال وز سر تا به پای گفتارند به روی خویش سوی بسته راه یقین نشسته در پس هفتم حجاب بیدارند زخیل خاک نشینان جماعتی دانم که چون سپهر رفیع و بلند مقدارند چو نوش، راحت روحند و در مذاق چو نیش چو گل عزیز و به چشم جهانیان خارند شکسته قید علایق به زور بازوی عشق نه چون من و تو به دام هوس گرفتارند نگاهدار زاندیشه های باطل، دل حضورشان که ز راز درون خبر دارند مدد زهمت ایشان رسد به پیل دمان ولی به زیر قدم، مور را نیازارند شهان عالم ایجاد و ملکان وجود غلام خواجه ی لولاک و آل اطهارند به اهل بیت رسالت مرا است چشم امید چه بر گناه تنم را به خاک بسپارند به غیر آن که نشاید خدایشان خواندن به هرچه وصف نمایندشان سزاوارند «محیط» از شرف مدحت محمد و آل متاع نظم تو را خسروان خریدارند شعر: مرحوم محیط قمی
6670-1637855710519.mp3
1.57M
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 شب شهادت چشم بابای مظلوم ما تر شد آخرین شب از عمر مادر شد «آه و واویلا صد آه و واویلا از غم زهرا، وز دلِ مولا» ****** مادرم دستش گرفته بر پهلو شمع عمرِ او می‌زند سوسو «آه و واویلا صد آه و واویلا از غم زهرا، وز دلِ مولا» ****** با منِ زینب نگفته از دردش ای امان از این چهره ی زردش «آه و واویلا صد آه و واویلا از غم زهرا، وز دلِ مولا» ****** چون برایم گفت شرح کفن‌ها را مُردَم از غصّه آه و واویلا «آه و واویلا صد آه و واویلا از غم زهرا، وز دلِ مولا» **** تازه فهمیدم دل پر مِحَن باشد که حسین من بی‌کفن باشد «آه و واویلا صد آه و واویلا از غم زهرا، وز دلِ مولا» حضرت زهرا (س) نوحه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ از آنچه در دو جهان هست بیشتر دارد فقط خداست که از کار او خبر دارد یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد عقیق سرخ از آتش نداشت واهمه‌ای کسی که کفو علی می‌شود جگر دارد کمر به یاری تنهایی علی بسته میان کوچه اگر دست بر کمر دارد سر علی به سلامت چه باک از این سردرد محبت ولی‌الله درد سر دارد کسی که شهر سر سفره قنوتش بود چگونه دست به نفرین قوم بردارد؟! صدا زد: «اشهد ان علی ولی‌الله» ولی دریغ که این شهر گوش کر دارد زمان خوردن حق علی و اولادش سقیفه است و احادیث معتبر دارد سقیفه مکتب شیطانی خلافت بود سیاستی که برایش علی ضرر دارد کنیز بیت علی خاک را طلا می‌کرد سقیفه را بنگر فکر سیم و زر دارد اگرچه باغ فدک نعمت فراوان داشت ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی در آن محله که بسیار رهگذر دارد بگو به دشمن مولا مرام ما این نیست زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد کشید و برد، زد و رفت، من نمی‌دانم حسن دقیق‌تر از ماجرا خبر دارد بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟ هنوز چادر او کار با بشر دارد بگو به میخ که این کعبه را خراب نکن غلاف کاش از این کار دست بر دارد دهان تیغ دودم را عجیب می‌بندد وصیتی که علی از پیامبر دارد فدای محسن شش ماهه‌اش که زد فریاد سپر ندارد اگر مادرم پسر دارد به شعله سوخت پرو بال مادر، اما نه حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد اگر خمیده علی از نماز آیات است در آسمان غمش هاله بر قمر دارد شبانه گشت به دست ستاره‌ها تشییع که ماه، الفت دیرینه با سحر دارد میان شعله دعایش ظهور مهدی بود که آه سوختگان بیشتر اثر دارد اثر: مجید تال
▪️🎤«وصیّت»(ویژه فاطمیه) ➖محلی مازنی 🖤🥀🖤🥀🖤 علی اگه مه جا دارنی رضایت_غریبه ته زهرا ته جا که ممنونمه بی نهایت مره حلال هاکن علیِ عزیز که آخر رفتنی بَـیّه ته مریض دیگه دنیا مره جواب هاکرده مه وچونِ دلّه کباب هاکرده اگر چه علی جان نصف جونمه اَتا اَمشو فقط ته مهمونمه دیگه ته خنه مه جا بونه خالی مبادا وچونِ پَلی بنالی دیگه درمه شومه دل دارمه پرخون علی، جانِ ته و جان مه وچون اَتا صحنه علی مره بکوشته بَدیمه که حسین شه سر ره روشته علی برمه نکن وچونِ پَلی بَوین حسین بَهـیّه برمه گَلی حسینِ برمه ره زینب اِشنه زینب ونسّه شه خدّه کشنه از اَمشو مه وچون بوننه بی مار علی مه یتیمونِ هوا ره دار شو نصف شو اِنی مه قبر کنار مه یتیمون ره هم شه همرا بیار مه مظلومی ره «شاهد» کنه فریاد محالِ که وره بَورم از یاد علی اکبراسفندیار«شاهد» 🖤🥀🖤🥀🖤
▪️🎤زبانحال حضرت زهرا(س) با مولا علی(ع) محلی مازنی(فاطمیه ۹۷) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ علی جان خسه تن دارمه خدایی مه گوش انه علی صوت جدایی خوامبه بورم مه دل ته بی قراره مه دل مه وچونسه هسه پاره علی مره خله. غم هاکرده دور شه مره غسل هاده تیناری بشور تجا خوامبه مره شو بوری گور مه قوره سره جا آقا نواش دور ته مه بالِ ویندی خله کبوده مه پهلوره ویندی. چتی بسوته ته مه دیمه ویندی بهیه نیلی ته خاطری. مره بزّونه سیلی علی ته دل ضایع. بونه شورابون ویندی مه تن بَیه پوست و اِستِخون دمه آخر. علی یاره مهربون بیار ته مه. کنار. مه رزه وچون بیار مره وشون. بوینن خار خار بل اتا کم. مره ونگ هادن مار مار نَوِسّه انده زود بَون داغدار مه بسوته سینه بعیره قرار علی جانه تو امه نوره دوعین نِل غم دل. بیره مه جانه حسین حاج حسین خداپرست.
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 گرچه فرقی هست از این فاطمه تا فاطمه ذکرِ یا اُم‌البَنین یعنی همان یا فاطمه خانه‌ی بی فاطمه هرگز نمی‌خواهد علی هست شیرینیِ مولا در دو دنیا فاطمه حضرتِ اُم‌البَنین از جلوه‌های فاطمه‌است گرچه زهرا رفت اما هست اینجا فاطمه بچه‌های فاطمه بر دامنِ اُم‌البَنین خواب می‌رفتند و می‌دیدند رویا: فاطمه از همان اول همه گفتند مادرجان به او چشمشان می‌دید در این خانه تنها فاطمه با ادب فرمود : آقاجان بگو اُم‌البَنین وَرنه نامش را صدا می‌کرد مولا فاطمه او کنیزی آمد و زهرا عزیزِ خویش کرد او زمین بوسید و زینب گفت اُمّا فاطمه مریم و آسیه و حوا و هاجر کیستند مادر عباس وقتی می‌رسد با فاطمه روز محشر چادر او هم شفاعت می‌کند تا که می‌آید به محشر پشت زهرا فاطمه بچه‌های او هم آری بچه‌های فاطمه‌اند نیست او در کربلا و هست اما فاطمه بسکه یا اُم‌البَنین از ما گره وا می‌کند هست بر لبهای ما یافاطمه یافاطمه دورِ زهرا بچه‌ها بودند و مولا بود حیف وای از اُم‌البَنین این‌بار تنها بود حیف (حسن لطفی ۹۹/۱۱/۰۷) حضرت ام البنین (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دل ویرانم امشب آباد است لحظۂ با شکوهِ میلاد است پنجمین ماه آسمانِ نبی(ص) نور چشم امام سجاد(ع) است شده امشب پدربزرگ ارباب بیشتر قلب فاطمه(س) شاد است سائلان لحظه لحظه می آیند بسکه حاجت به این و آن داده است شعر لالایی اش شبانگاهان با نسیم است و نغمۂ باد است معنیِ حکمت و نجوم رسید حضرت باقرالعلوم رسید برکت سفرۂ رجب آمد شهد و شیرینی رطب آمد نور در نور، سیرتش علویست حضرتِ مرتضی(ع) نسب آمد دشمنش لحظۂ مناظره باخت در دلش کینه و غضب آمد مثل دلسوزیِ عمو حسنش(ع) رفت و با خنده روی لب آمد بسکه پیمانه را لبالب کرد سائلش روز رفت و شب آمد سرِ این سفره میشوم حاضر با عنایاتِ حضرت باقر(ع) قلم آمادۂ نوشتن شد وقت وصفش زبانم الکن شد شد محمد(ع) برای پنج تن و نورِ چشم چهارده تن شد باز هم یک حدیثِ عالی گفت باز هم چشم شیعه روشن شد لحن گرم تلاوتش یک عمر دلبری کرد و صاحبِ فن شد کارِ هر روز من شده مدحش شافع روز محشر من شد باید آوایِ بر لبش باشم دانش آموزِ مکتبش باشم مکتبش حیدری ست بسم الله از خیانت بری ست بسم الله مکتبش بیعتی ست جانانه فاطمه(س)محوری ست بسم الله عِلم او با عمل گره خورده علم ِ نام آوری ست بسم الله با ولایت پیِ شهادت باش در صدف گوهری ست بسم الله مکتبش مردِ مرد می طلبد حرف ِ پیغمبری ست بسم الله پیروانِ دو عالم افروزیم درس روشنگری می آموزیم! مرضیه عاطفی امام باقر (ع) میلاد 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir/ 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ دل من کــبوتـر صـحـن و ســرات امام رضا پر می گــیره عـاشـقونه به هوات امام رضا خـوش به حـال کفتری که از همه زرنگ تره لونـه کـرده روی گــنـبـد طلات امـام رضــا @goollvajhehay_ahlbeyt12 هیچکی از در خونت دست خالی رد نمیشه آقا میشه هر کـسی که شد گـدات امام رضا خستگی ها مو در خونه ت زمین گذاشتم و تو گـذاشـتی بارمـو رو شونه هات امام رضا غـریبی خــودت ولی غــــریب نوازی کارتـه چه گـرافتارایی رو میــدی نجـات امام رضا ضـــامن آهو شـدی دسـت دل منـــم بگـــیر همه عالم میشــه صیـد یه نیگات امـام رضا قـدمی رنجــــه کــن آقا دم جــون دادن من تا که سربذارم اون لحظـه به پات امام رضا غریبونه جون دادی گـوشـه ی حجـره، الهی بمیـــــرم عـــزیـز فاطــمـه بـرات امـام رضا گوشه ی دفتر لطفت بنویـس اســم( کمیل ) پیـش دعـبل و بقــیــه شـاعـــرات امام رضا شعر:کمیل کاشانی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ایوان نجف هر عاشق مرتضی ندایی دارد « ایوان نجف عجب صفایی دارد » در وصف علی حیدر کرار اینجا دلداده ی او به لب ثنایی دارد ای عشق ببین جلوه ی ایمان حیدر برتر ز جنان صحن و سرایی دارد هر زائر مرتضی علی می داند این صحن و سرا حال و هوایی دارد سیراب کن از مهر ولایش خود را حیدر به کَفَ اش آب بقایی دارد در درگه او گدای عشقیم آری هر بارگه عشق گدایی دارد خورشید امید اهل عالم اینجاست هر ذَره ز نور او جلایی دارد هرگز نشود ز درگه او مأیوس اینجا دل ما نشو و نمایی دارد ای عاشق خسته دل بیا چون مولا هر درد که هست او دوایی دارد با دست تَهی آمدی اما حیدر بر زائر خود لطف و عطایی دارد گَه کرب و بلا ، گهی نجف ای یاران عاشق همه جا شور و نوایی دارد «یاسر» به ارادت علی می بیند هر کس به کف خویش لوایی دارد ** محمود تاری «یاسر»
‍ ‍ ‍ غدير بنام خداوند يوم الغدير خداوند دريا و كوه و كوير ثنا و ستايش سزاوار او ست كه هستي به عالم همه کاراوست هم اويي كه ما را ز خاك افريد ز روح بزرگش به ما جان دميد فرستاد از بهر لطف و صفا رسول هدايت گرش مصطفا كه ياري نمايد تبار بشر نباشد جز او راهنمايي دگر ندا امد از سوي رب جلي كه باشد علي بر شما ها ولي بفرمود پيمبر به روز غدير كه باشد علي بعد من دستگير علی ابن عم و ولی من است به فرمان و امر و وصی من است علی جانشین و امین من است که او حافظ رسم و دین من است علی فاتح و درب خیبر گشاست علی زاهد و عارف و رهنما ست علی هر جهان است مشکل گشا که او نور حق است و فرمان روا فمن كنت مولي فهذا علي علی از من است و منم از علی
━━═━═━━━═━═━═━═━━━ ┄┅✿﷽✿┅┄ جماعتی که دل و جان به عشق نسپارند به حیرتم! چه تمتع ز زندگی دارند بر آن سرم که برآرم دمی به خاطر جمع گرم دو زلف پریشان دوست بگذارند به صاحبان نظر ساقیا مده ساغر که با حضور تو پیوسته مست دیدارند به دور چشم تو مستی ما عجب نبود عجب زحالت آنان بود که هوشیارند زاهل مدرسه ای دل، امید حال مدار که اهل قال وز سر تا به پای گفتارند به روی خویش سوی بسته راه یقین نشسته در پس هفتم حجاب بیدارند زخیل خاک نشینان جماعتی دانم که چون سپهر رفیع و بلند مقدارند چو نوش، راحت روحند و در مذاق چو نیش چو گل عزیز و به چشم جهانیان خارند شکسته قید علایق به زور بازوی عشق نه چون من و تو به دام هوس گرفتارند نگاهدار زاندیشه های باطل، دل حضورشان که ز راز درون خبر دارند مدد زهمت ایشان رسد به پیل دمان ولی به زیر قدم، مور را نیازارند شهان عالم ایجاد و ملکان وجود غلام خواجه ی لولاک و آل اطهارند به اهل بیت رسالت مرا است چشم امید چه بر گناه تنم را به خاک بسپارند به غیر آن که نشاید خدایشان خواندن به هرچه وصف نمایندشان سزاوارند «محیط» از شرف مدحت محمد و آل متاع نظم تو را خسروان خریدارند شعر: مرحوم محیط قمی
گریه های شب جمعه چه خریدن دارد نوکرت تا خود تو شوق رسیدن دارد شده هفتاد و دو سر با سر تو بر نیزه سر بازار شما زجر کشیدن دارد دل من لک زده تا اسم مرا بنویسند به سر بام حرم میل پریدن دارد رخ یوسف اگرم هرچه که زیباست ولی چهره نه ٰنام شما دست بریدن دارد من شفا یافته ی دست شما بودم وبس شکر باذکر حسین قلب تپیدن دارد همه زوار تو بی دل شده بر میگردند که نیازی دلشان بر تو شدیدا دارد هر کجا مینگرم عکس حرم میبینم این در خانه ی عشق است دویدن دارد دم محشر که حسین بن علی وارد شد حال و روز دل عشاق چه دیدن دارد بدنی بی سرو پر زخم فدایش جانها کمر آنجا به خدا جای خمیدن دارد الکی نیست که زینب سر خود میشکند دیدن روی شما سینه دریدن دارد
مناجات فاطمی با امام زمان(عج) چقدر اشک بریزم ز جدایی آقا من دلم تنگ شده تنگ، کجایی آقا همه دارند به تنهایی من میخندند به همه گفته ام این جمعه می آیی آقا وقت و بی وقت هوای همه کردم جز تو کاش میخورد دلم با تو هوایی آقا بیشتر از همه دنبال من و کار منی من کیم دربدِر بی سر و پایی آقا به خدا معترفم نوکر بد یعنی من آمدم بر درت ای شاه گدایی آقا تو فقط ناز بکش، اخم کنی میمیرم یار و غمخوار من زار شمایی آقا امتحان کردی و شرمنده شدم پیش حسین من ندارم بخدا خرده حیایی آقا مادرت واسطه باشد همه را می بخشند قبل آنکه ببری کرببلایی آقا کاش میشد که در این شعر زبان میشد لال فاطمه باز دلش ریخت اذان گفت بلا
کردی پسرم... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ گریه کردی پسرم من بمیرم تو دیگه مَردی پسرم حسنم گریه نکن دنبال گوشواره نگردی پسرم چیزی نشده فقط یه کم خاکی شده چادر من گریه نکن چیزی نشده فقط یه کم سنگین شده سرم حسن گریه نکن آتیشم می زنه اشکِ چشات ای مادر ای مادر دارم میمرم، از بغض صدات ای مادر ای مادر گریه نکن ای مادر... غصه خوردی پسرم تویِ اون کوچه آخه مُردی پسرم حسنم غصه نخور دیدی منو خونه آوُردی پسرم چیزی نشده فقط یه کم دستم ورم کرده همین گریه نکن چیزی نشده فقط یهو دیدی که من خوردم زمین گریه نکن آتیشم می زنه اشک چشات ای مادر ای مادر دارم میرم از بغض صدات ای مادر ای مادر گریه نکن ای مادر... چی کشیدی پسرم سخته به والله هر چی دیدی پسرم عاقبت میمیری از طعنه هایی که شنیدی پسرم چیزی نشده فقط به هم خورده کمی تعادلم گریه نکن چیزی نشده فقط یه کم قرآن بخون واسم گُلم گریه نکن حسنم عزیزم عزیزم... *حسنم! چرا هر چی صدات می زنم جواب نمیدی حسنم؟ چرا امشب آرومی حسنم؟ بیا جلو ببینم تو تاریکی نمی بینمت... صدا بلند شد: مادر! مادر! گفت: مادر جانم! مادر من حسینم، نه حسن!...* #
🌷 امام_رضا (ع) 🕊🕊🕊 ای امام مهربون       کرده دلم هوای تو دعوتم کن که بیام   توصحن توسرای تو مشهد تو مولا        کی میشود قسمت به درگهت مولا        نما مرا دعوت             🌷یا ضامن آهو(۴) پاره ی قلب نبی     مولا دلم تنگه برات آرزومه بشینم       دراون حریم باصفات ای در نایابم         تویی تو اربابم ای گل آل آلله       زخجلتت آبم             🌷یا ضامن آهو(۴) آرزومه که بیام       من ازدرباب الجواد دعوتم کن حرمت   مرا نما رضا تو شاد بهشت من کویت   مستم من ازبویت آقای من باشد     دودست من سویت             🌷یا ضامن آهو(۴) کن نظر بحال من   ای کشتی نجات من به خدا آقا تویی     کلید مشکلات من چو مادرت زهرا        خیر کثیری تو چه می‌شود مولا     دستم بگیری تو             🌷یا ضامن آهو(۴) باوجودی که بدم       تنها خریدارم تویی توی صحن وحرمت مشتاق دیدارم تویی محرم راز من         روح نماز من در این جهان آقا    تویی نیاز من             🌷یا ضامن آهو(۴) از گلستان ولا        آقا امام هشتمی از کرامات خدا       مولاپناه مردمی من از محبانم        شامل احسانم در حرمت مولا        نما تو مهمانم             🌷یا ضامن آهو(۴) تا میام توحرمت   دردام همه دوامیشه با نگاه تو آقا        هرحاجتم روا میشه آقا گرفتارم           خسته و بیمارم نگه نما بر من       تنها تو را دارم             🌷یا ضامن آهو(۴) همه ی عمرم آقا     نشسته در پناه تو هستم ای مولای من   منتظر نگاه تو مشکل گشای من      حاجت‌روایم کن حق جوادآقا            امشب دعایم کن             🌷یا ضامن آهو(۴) آقاجون منتظرم  تاکه بیای دراون سه جا وقت احتضار من     صراط و میزان و جزا هرکه تو را دارد      چه عزتی دارد دیدن روی تو         چه لذتی دارد             🌷یا ضامن آهو(۴) علیه_السلام
4_6021794627189739319.mp3
6.73M
‍ . می خونم روضه با چشمای تر می خونم. روضه من امشب از سر تو ی مقتل اومده که قاتل خنجر کندو گذاشت رو حنجر توی مقتل اومده میشینه بی حیا با چکمه روی سینه وقتی می بره سرو واویلا خواهرش از روی تل میبینه توی مقتل اومده نامردا تورو کشتن اما با زجر آقا توی مقتل اومده تو گودال. تورو کشتن اما باصبر آقا غریب آقام. غریب آقام. آقام. چه غروبیه چقدر دلگیره بدنت بین اراذل گیره موهایی که شونه میزد زهرا حالا توی دست قاتل گیره رو تو برگردوند نشست رو پشتت با دوازده ضرب خنجر کشتت هرکی هرچی که میخواست غارت کرد یکی سر رو برد یکی انگشتت مرکب های تازشون تو راهن تا که زیر و رو کنن پیکر تو صدای شکستن استخونات داره از حال می بره خواهر تو غریب آقا م. غریب. آقا م. آقام همه جای حنجرت زخمی بود از نوک پا تا سرت زخمی بود بیشترازنهصدوپنجاه تا زخم یعنی کل پیکرت زخمی بود سه شبانه روز توو صحرا موندی زیر آفتاب و توو گرما موندی بدن پاک تو روی خاک بود بی کفن ، غریب و تنها موندی توو مسیر کوفه روی نیزه سر تو منزل به منزل میره خواهرت با دست بسته،ای وای داره همراه اراذل میره
☘☘☘☘ ای یادگارحیدر آقای  من کجایی محبوب حی داورآقای من کجایی نوردوچشم زهرا سلطان کل عالم دلبند شاه محشرآقای من کجایی ای حجت اللهی ای دلربای هستی ذکر دل پیامبر آقای   من کجایی پیروجوان بگویدشام وسحردمادم دنیا شده منور آقای   من کجایی درانتظارنشته پهلوشکسته زهرا ای قهرمان خیبر آقای من کجایی سرمایه امید درمانده گان دهری ای ماهتاب خاور آقای من کجایی    سلطان کائناتی محبوب بینوایان روح و روان مادر آقای من کجایی بالای قبر زهرا یا  صحن   کربلایی درغم شدیم شناور آقای من کجایی شاعر(شاکر ) ☘☘☘☘☘☘☘☘☘
حالا که سیل غم بنا دارد بیاید کشتی نوحی لاجرم باید بیاید دل را به هرکه غیر او دادیم و گفتیم باز است این در هرکه میخواهد بیاید فریاد ایمان سر برآوردیم و با شک گفتیم منجی جمعه ای شاید بیاید شاید برای کوفیان عصر غیبت بد نیست گاهی استخاره بد بیاید بیراهه رفتیم و گمان کردیم کافی است روی ولا الضالین مومن "مد" بیاید در غیبتیم و ظاهرا فکر ظهوریم قبل از نود آخر چگونه صد بیاید؟ هی درد پشت درد ما دنبال درمان آخر نفهمیدیم او باید بیاید از دست ما گم کرد قافیه خودش را حق دارد اینکه ظرف صبرش سر بیاید علی اکبر نازک کار