#بتاب_ای_ماه_امشب_بر_مدینه
#حضرت_زهرا_س
🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
بتاب ای ماه امشب برمدینه
علی دارد زغم آتش به سینه
بتاب ای ماه حیدررفته ازهوش
چراغ عمر زهراگشته خاموش
بتاب ای ماه حیدرجان به لب شد
که دیگر روزگارش همچوشب شد
دل شب غسل زهرا داغ جانکاه
علی جای نفس هی می کشد آه
یتیمانش بـدور نعـش مـادر
از این غم می زنند برسینه وسر
کسی حال علی را که نداند
زمَشک دیده امشب خون چکاند
غم عالم به قلبش گشته چیره
به نعش یار خود گردیده خیره
دگر زانوی حیدر ناتوان شد
اسیر داغ جانسوزو گران شد
چه دشواراست براو داغ زهرا
که دیگر شد خزانی باغ زهرا
چه سازدحیدر ازاین غم خدایا
ندارد باور این ماتم خدایا
علی دیگر ندارد یاروغمخوار
بکوبدسر به تابوت وبه دیوار
جدا گردیده دو یار صمیمی
حسین می نالد از دردیتیمی
خدا رحمی کند بر نورعینش
چگرها سوزد ازاشک حسینش
اگر زینب از او مادر بخواهد
چگونه ازغم و دردش بکاهد
علی راکُشت زاری های کلثوم
وبغض وبی قراری های کلثوم
حسن جانش نهاده سربه دیوار
بدور ازچشم بابا می زند زار
الهی مادری اینسان نمیرد
الهی سینه ای آتش نگیرد
چه گویم من زتشییع جنازه
که درد وداغ حیدرگشته تازه
علی که از وجودش صبرمی رفت
به سرمی زد درون قبرمی رفت
سخن بابغض گفتا با مزارش
مده ای قبر زهرا را فشارش
که زهراظلم هادیده ز اغیار
مکن زهرای من را دیگر آزار
ببین ای قبر قرآن علی را
مده آزار تو جان علی را
بگو«مداح» بااین قلب سوزان
خداصبرت دهد مولاعلی جان
🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
.
#کوچه_بنی_هاشم
کار زار بین کوچه کار ما را زار کرد
حال گل را زار کرد و کوچه را گلزار کرد
دیده شیر خدا را دور دید و شیر شد
آن که روز مادرم را همچو شام تار کرد
داشت مادر حرف می زد بی حیا مهلت نداد
ناشنیده وحی را با سیلی اش انکار کرد
مادر نازک تر ازبرگ گل مارا زدند
سنگ می داند چه با آیینه رخسار کرد
نیمی از گلبرگ او پژمرد از سیلی خصم
نیم دیگر را چو لاله ضربه دیوار کرد
او رشیده بود آه افتاد و آن افتادنش
زخم هایی را به زخم کهنه اش تکرار کرد
شکر من بودم عصای مادرم در کوچه ها
بعد ازآن ظلمی که در کوچه بر او اغیار کرد
وای اما از رقیه در شب تاریک دشت
خواب بود و زجر او را بی هوا بیدار کرد
هیچ کس در آن سیاهی های شب یارش نشد
زیر دست پای زجر او مرگ را دیدار کرد
قد او تا زانوان زجر هم حتی نبود
بی حیا اما برای زجر او اصرار کرد
موسی علیمرادی ✍
#فاطمیه #حضرت_زهرا #حضرت_رقیه
.
.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
#احراق_البیت
افتاده آتش در حرم ، وایمادرم وایمادرم
سوزد درِ بیتالکرم ، وایمادرم وایمادرم
تنها نه دربِ خانه سوخت ، شمع و گل و پروانه سوخت
مثلِ دلِ غمپرورم ، وایمادرم وایمادرم
بایک لگد هم در شکست ، هم پهلوی مادر شکست
هم کشته شد برادرم ، وایمادرم وایمادرم
افتاد مثل محتضر ، میگفت با سوز جگر
فضه بگو کو شوهرم ، وایمادرم وایمادرم
مادر به دنبال علی ، پشت سرش من با حسین
فریاد میزد خواهرم ، وایمادرم وایمادرم
با خود علی را برده بود ، قنفذ اگر آنجا نبود
از این حرامی نگذرم ، وایمادرم وایمادرم
با تازیانه با غلاف ، آنقدر زد بر مادرم
که بازویش کرده ورم ، وایمادرم وایمادرم
با کس نگفتم ای خدا ، من ماجرای کوچه را
آنجا چه آمد بر سرم ، وایمادرم وایمادرم
در کوچه شد مویم سفید ، دیدم که نامردی پلید
زد بی هوا بر مادرم ، وایمادرم وایمادرم
ای کاش قدّم میرسید ، تا می شدم آنجا سپر
بر مادرِ بی یاورم ، ، وایمادرم وایمادرم
یک ضربه زد نامردِ پست ، دو گوشوارش را شکست
در پیش چشمانِ ترم ، وایمادرم وایمادرم
سیلی اگر یک بار خورد ، یک ضربه از دیوار خورد
نقش زمین شد در برم ، وایمادرم وایمادرم
مادر دو چشمش تار شد ، کار حسن دشوار شد
چگونه مادر را برم ، وایمادرم وایمادرم
عبدالحسین میرزایی ✍
حضرت #فاطمه_الزهرا سلام الله علیها
.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
#احراق_البیت
افتاده آتش در حرم ، وایمادرم وایمادرم
سوزد درِ بیتالکرم ، وایمادرم وایمادرم
تنها نه دربِ خانه سوخت ، شمع و گل و پروانه سوخت
مثلِ دلِ غمپرورم ، وایمادرم وایمادرم
بایک لگد هم در شکست ، هم پهلوی مادر شکست
هم کشته شد برادرم ، وایمادرم وایمادرم
افتاد مثل محتضر ، میگفت با سوز جگر
فضه بگو کو شوهرم ، وایمادرم وایمادرم
مادر به دنبال علی ، پشت سرش من با حسین
فریاد میزد خواهرم ، وایمادرم وایمادرم
با خود علی را برده بود ، قنفذ اگر آنجا نبود
از این حرامی نگذرم ، وایمادرم وایمادرم
با تازیانه با غلاف ، آنقدر زد بر مادرم
که بازویش کرده ورم ، وایمادرم وایمادرم
با کس نگفتم ای خدا ، من ماجرای کوچه را
آنجا چه آمد بر سرم ، وایمادرم وایمادرم
در کوچه شد مویم سفید ، دیدم که نامردی پلید
زد بی هوا بر مادرم ، وایمادرم وایمادرم
ای کاش قدّم میرسید ، تا می شدم آنجا سپر
بر مادرِ بی یاورم ، ، وایمادرم وایمادرم
یک ضربه زد نامردِ پست ، دو گوشوارش را شکست
در پیش چشمانِ ترم ، وایمادرم وایمادرم
سیلی اگر یک بار خورد ، یک ضربه از دیوار خورد
نقش زمین شد در برم ، وایمادرم وایمادرم
مادر دو چشمش تار شد ، کار حسن دشوار شد
چگونه مادر را برم ، وایمادرم وایمادرم
عبدالحسین میرزایی ✍
...................................................................
در عزای حضرت زهرا سلام الله علیها
.
.
مرحوم سید عباس حسینی جوهری
.
.
گریه کن ای دیده بر احوال زار فاطمه
بر دل پر خون و چشم اشکبار فاطمه
.
روز و شب جز گریه و آه و فغان کاری نداشت
رفت از دنیا چو باب تاجدار فاطمه
.
در عزای باب خود از بسکه اشک از دیده ریخت
چرخ گفتا رود جیحون شد کنار فاطمه
.
کاش میکردی بهار عمر ما رو در خزان
از سموم کین خزان شد چون بهار فاطمه
.
تا پیمبر بود زهرا داشت قدر و احترام
رفت بعد از او همه عزّ و وقار فاطمه
.
بعد پیغمبر ز دست مردم بی اعتبار
ریخت بر خاک مذلّت اعتبار فاطمه
.
بر در دولت سرایش آتش سوزان زدند
سوخت از آن سوختن قلب فکار فاطمه
.
چهرۀ خورشید نیلی شد ز شرم انفعال
چون عدو زد سیلی کین بر عذار فاطمه
.
در وصف حضرت زهرا (س)
.
.
فانی تبریزی
تضمینی از غزل حافظ
.
.
ملک هستی کمینه دولت اوست
کون و امکان رهین منّت اوست
جان مهیا برای خدمت اوست
دل سرا پردۀ محبّت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
.
.
خانه اش جلوه گاه نور خدا
مرکز شور و عشق و ذوق و صفا
مهبط روح و معبد صلحا
من که باشم در آن حرم که صبا
پرده دار حریم حرمت اوست
.
.
خانه ای آبرو به هر دو سرای
ساکنان جمله محو نور خدای
گلشنی عصمتش هزار آوای
هر گل نو که شد چمن آرای
اثر رنگ و بوی صحبت اوست
.
.
معدن شور و شوق و ذوق و طرب
منبع جود و علم و حلم و ادب
روشن از نور حق چه روز و چه شب
گر من آلوده دامنم چه عجب
همه عالم گواه عصمت اوست
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
ضریح
نه فقط عرش حصیر قدم فاطمه است
علت خلق دوعالم علم فاطمه است
سر سجاده بهجایی نرسیده است کسی
هرچه دادند به ما از کرم فاطمه است
ذکر یافاطمه نقش است به سربند علی
یاعلی ذکر دموبازدم فاطمه است
به دفاع از ولی و شان ولایت برخاست
خطبهی فاطمه تیغ دودم فاطمه است
سر نامش همهی اهلکرم حساسند
استجابت به خدا در قسم فاطمه است
دیگر از آتش دوزخ چه هراسی داریم؟
تا اماننامهی ما با قلم فاطمه است
ظاهرا خلوتوخاکیست، ولی در باطن
دل هرشیعه ضریح حرم فاطمه است
#مجتبی_خرسندی
#ایّام_فاطمیه
حضرت #فاطمه _الزهرا سلام الله علیها
مادر افتاد
طوری با لگد زدن پشت در افتاد
نفسش به لب رسید و با سر افتاد
همه ی دار و ندار حیدر افتاد
درده سر شد
بانوی خونه ی مولا خونجگر شد
یه نفر کمک نیومد و سپر شد
پهلو و سینه با خون تازه تَر شد
اون چل نفر رو : اون میخ در رو
اون مرد پست که : شد حمله ور رو
نمی بخشم۲
اون ضرب پا رو : اون بی حیا رو
اون ازدهام و : اون خنده هارو
نمی بخشم۲
__
چادرش سوخت
توی هرم شعله ها بال و پرش سوخت
زیر دست و پا تموم پیکرش سوخت
بین اون برو بیا با پسرش سوخت
عقده وا کرد
دوّمی لعنتی نگم چیا کرد
قصد بر هم زدن خونه ی ما کرد
خدا نگذره ازش خیلی جفا کرد
اون روز تلخ و : اون لحظه هارو
مسمار تیز و : اون ماجرا رو
نمی بخشم۲
اون مردمی که : با ظلم و کینه
حرمت شکستن : توی مدینه
نمی بخشم۲
___
پیچید
از زمین و آسمون بلا می بارید
قنفذ هم
ناله پ به حال و روز ما می خندید
چشمای مادرم هیچ جارو نمی دید
شر به پا شد
لحظه های احتضار مرتضی شد
دستای مادرم از بابا جدا شد
همه عقده های اون مغیره وا شد
اون ریسِمان و : اون ضربه هارو
اون دومی و : با اون دوتا رو
نمی بخشم۲
اون عُقده های : خیره سرا رو
اونا که دیدن : اشکای مارو
نمی بخشم۲
__
عباس_قلعه
حضرت
#فاطمه _الزهرا سلام الله علیها
#شعر_واحد_شور
#از_سر_نوشتم
☑️بند اول
از سر نوشتم
با دست لرزان و دو چشم تر نوشتم
از در نوشتم
ازخاطرات تلخ یک مادر نوشتم
از هیزم و از
سیلی و از آن آتش و آذرنوشتم
از در نوشتم
از میخ و درب خانه ی حیدرنوشتم
از ازدحام و
از خون یک مظلومه پشت درنوشتم
از بی گناهی
ازمحسن از آن لاله ی پرپرنوشتم
از قوم نامرد
از دست بسته ی یل خیبر نوشتم
☑️بند دوم
مادر فداشد
در آن زمان که حامی شیرخدا شد
مادر فدا
آری بلاگردان دین مصطفی شد
وای مادرمن وای مادرم
مادر فدا شد
پای حرامی تا میان خانه وا شد
نذرش ادا شد
سهمش به کوچه ضربه های بی هوا شد
وای مادرمن
آن قوم کافر
وقتی علی را میکشیدند بی بهانه
مادر زمین خورد
دربین آن نامردمان بیرون ز خانه
آن بی حیاها
مابین کوچه میزدندش وحشیانه
میزد به زهرا
قنفذ غلاف و گه مغیره تازیانه
شد پرنشانه
پهلو و دست مادرم تا روی شانه
وای مادرمن
☑️بند سوم مقتل
باور ندارد
خون خدا در کربلا یاور ندارد
یاور ندارد
جسمی که افتاده به مقتل سر ندارد
یاور ندارد
وقتی علی اصغر و اکبر ندارد
یاور ندارد
وقتی علمدارو نه آب آورندارد
حنجر ندارد
زیر گلو جای نوک خنجر ندارد
ای وای حسینم
یک تن نیازی
بر آن سپاه و اینهمه لشکر ندارد
پرپر زده او
اما برای پر کشیدن پر ندارد
زینب به سرزد
گفتا حسین در کربلا مادرندارد
خواهرندارد
یک پیرهن یا یک عبا در بر ندارد
مادر ندارد
دستش چرا انگشت و انگشتر ندارد
ای وای حسینم
حضرت #فاطمه _الزهرا سلام الله علیها
آه، دل پر ماتمه
غمای قلبم قد یک عالمه
که دارم غسلت میدم ای فاطمه
آه، دل پر ماتمه
آااه اَسما آب بریز
رو تن رنجور زهرا آب بریز
رو کبودی ها و زخما آب بریز
آاه اَسما آب بریز
چرا کل تنش
یا کبوده یا نیلیه
گونه هاش جای سیلیه
☑️بند دوم
آه ای زهرای من
از تن غرق خونت ام الحسن(ع)
چه جوری رو تنت بندازم کفن
آه از زخمت تنت
از گل لاله ی روی پیرهنت
کفنت زهرا جان شد رنگ تنت
آه از زخمت تنت
تو لحظه ی وداع
آب غُسلته اشک من
خداحافظ اُمُ الحسن(ع)
#حضرت_زهرا_زمینه
#زمینه
مادر مادر، افتادى ميون بستر
مادر مادر، بى تو چه غريب حيدر
داغ دلبر، اى دل اى دل
خزون باغ، اى واى اى واى
شعله ى در، اى دل اى دل
ميخ داغ، اى واى اى واى
اى هماى آسمونى
پر شكسته، نيمه جونى
با همين قد كمونى
تو چراغ خونمونى
مادرم مرو يا زهرا
...
مادر مادر، ياس ارغوان و نيلى
مادر مادر، با رخت چه كرده سيلى
اشك نم نم، اى دل اى دل
قلب غمگين، اى واى اى واى
كوچه ى غم، اى دل اى دل
دست سنگين،اى واى اى واى
پر زدن برا تو زوده
سيلى حق تو نبوده
زينبت برات بميره
زير چشم تو كبوده
مادرم مرو يازهرا
...
مادر مادر، از بعد تو غم مى بينم
مادر مادر،گودال و دارم مى بينم!
آه و شيون، اى دل اى دل
تيغ و خنجر، اى واى اى واى
بوسه ى من، اى دل اى دل
زير حنجر، اى واى اى واى
دوختى كهنه پيرهن رو
غم گرفته قلب من رو
مي پوشونه بوريايى
جسم شاه بى كفن رو!
ياحسين غريب مادر
مدینه داده از کف گوهرش را
چه گوهر دختر پیغمبرش را
بگو با چشم خود خون بارد امشب
که ساقی داده از کف کوثرش را
همان زهرا که می بوسید احمد
مکرر دست و روی اَنوَرش را
همان زهرا که می بوئید چون گل
پیمبر سینه ی گل پرورش را
حمایت از علی کرد و شکستند
به یک ضرب لگد بال و پرش را
بسوزد تار و پودش گر که خواند
حدیث سینه و میخ و درش را
ز شاخه غنچه را نشکفته چیدند
که تا بستند دست شوهرش را
سیه کردند پیش چشم شوهر
به ضرب تازیانه پیکرش را
پی غصب فدک در کوچه دشمن
رقم زد بار دیگر دفترش را
به سیلی سرخ کرد آن پست جانی
رخ از برگ گل نازکترش را
#حسن_فرح_بخشیان
(ژولیده_نیشابوری)
ahangaran-6.mp3
1.97M
ای انیس مونس شب های تارم یا علی
این دم آخر بیا اندر کنارم یا علی
عغده ها دارم به دل زین مردمان بی حیا
گوش بنما به نا له های زار زارم یاعلی
این حسین و این حسن این زینبین خسته دل
این عزیزان را به دستت میسپارم یا علی
سیر گردیدم دیگر از این جهان بی وفا
میروم من سوی باب تاج دارم یا علی
سوره یاسین تلاوت کن به بالین سرم
خلقت کون و مکان از کرم فاطمه است
آفرینش رشحات قلم فاطمه است
عدم از سایه ی او یافته تشریف وجود
زندگی بسته به اعجاز دم فاطمه است
دیده بر خاک رهش آب زند از سر شوق
مژه، جاروکش خاک قدم فاطمه است
به خداوند قسم!قبله ی ارباب یقین
خاک درگاه ملایک خدم فاطمه است
در امان از تب خورشید قیامت باشد
هرکسی سایه نشین علم فاطمه است
خاک را گر که کند فضه ی او زر چه عجب؟*
آبرومند غبار قدم فاطمه است
ما ولای علی از فاطمه آموخته ایم
شکر و صدشکر که این از نعم فاطمه است
بهر ابقای ولایت گذرد از سر جان
هر که در راه علی هم قسم فاطمه است
گر به ظاهر حرمی نیست برای زهرا
دل هر شیعه ی مولا حرم فاطمه است
به دو عالم نفروشیم غم زهرا را
چه متاعی است که هم سنگ غم فاطمه است ؟
گر شب وروز ز غم گریه کند حق دارد
هر که دل سوخته ی عمر کم فاطمه است
((رستگار))!آیت رحمت شده هر چند حسین
رحمت واسعه ، شرح کرم فاطمه است
46.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃حالمو تو هفته
🍃شب جمعه ها خراب دوست دارم
#شور
#کربلا
حضرت امام #حسین علیه السلام
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
@azizamhosen
@yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
ای حریر چرخ پای انداز تو
مه چراغ محفل اعزاز تو
آفتابت فوج عصمت را یَزک
اخترانت چهر عفّت را زرک
از شراب وحدتت رنگ شفق
وز سحاب رحمتت نور فلق
کهکشان صفُّ النِّعال درگهت
سرمه سای چشم مَه خاک رهت
شمسه ی کاخ رسالت روی تو
مَهبَطِ روح و ملک مشکوی تو
چلچراغ محفل اُمُّ القُری
نور یثرب بضعه ی خَیرُ الوَری
ماه بر باب جلالت حلقه زن
بوریای محفلت عِقد پرن
درة البیضای اکلیل وفا
غایة القُصوای آزرم و حیا
جلوه ی نه گنبد از خاک درت
وز فروغ لایزالی گوهرت
پیر گردون سر چو بر پایت نسود
زد به نیل غصّه شولای کبود
شد مکدّر ماهتاب شب فروز
کو نبیند آفتابت را به روز
باد از کویت چو راهی شد به باغ
گل شد از انفاس قدسی تردماغ
تا زکویت پا صبا در خلد هِشت
تازه شد جان ریاحین بهشت
از مسیرت تا غبار انگیز شد
نافه ی غبرا عبیر آمیز شد
ای صفای آب حیوان از لبت
بلکه فیضش از زلال مشربت
در تنافس قدسیان بر خدمتت
ماسوا مهمان خوان رحمتت
حضرت #فاطمه_الزهرا سلام الله علیها
خلقت کون و مکان از کرم فاطمه است
آفرینش رشحات قلم فاطمه است
عدم از سایه ی او یافته تشریف وجود
زندگی بسته به اعجاز دم فاطمه است
دیده بر خاک رهش آب زند از سر شوق
مژه، جاروکش خاک قدم فاطمه است
به خداوند قسم!قبله ی ارباب یقین
خاک درگاه ملایک خدم فاطمه است
در امان از تب خورشید قیامت باشد
هرکسی سایه نشین علم فاطمه است
خاک را گر که کند فضه ی او زر چه عجب؟*
آبرومند غبار قدم فاطمه است
ما ولای علی از فاطمه آموخته ایم
شکر و صدشکر که این از نعم فاطمه است
بهر ابقای ولایت گذرد از سر جان
هر که در راه علی هم قسم فاطمه است
گر به ظاهر حرمی نیست برای زهرا
دل هر شیعه ی مولا حرم فاطمه است
به دو عالم نفروشیم غم زهرا را
چه متاعی است که هم سنگ غم فاطمه است ؟
گر شب وروز ز غم گریه کند حق دارد
هر که دل سوخته ی عمر کم فاطمه است
((رستگار))!آیت رحمت شده هر چند حسین
رحمت واسعه ، شرح کرم فاطمه است
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_هادی__ع__روضه
دخیل بستهام امشب پرِ عبایت را
مگر نگاه کنی حال این گدایت را
ز من زُراره بساز ای امامِ خوبیها
خدا به دست تو داده فقط هدایت را
دعای من که به جایی نمیرسد آقا
همیشه خواستهام از خدا دعایت را
دعای جامعه خواندی و، خواندم و دیدم
فکنده بر سرِ من سایهی لوایت را
دلم هوای تو کرده است، اَیُهاالعَطشان
خدا نصیب کند خاک سامرایت را
دلیل گریهی من روضههای غربت توست
خدا نگیرد از این چشم روضههایت را
چگونه حُرمتِ تو مستدام مانده، بگو
شکست دشمن دون قلب پربلایت را
امامِ سامره، ای سامرا عزادارت
چگونه باز کنم در غمت روایت را
نوشتهاند مقاتل غریب افتادی
گرفت زهرِ ستم یک نَفَس صدایت را
میان هجره تنت مثل بید میلرزید
کبود کرد همین زهر، دست و پایت را
همینکه پای نهادی میانِ بزمِ شراب
شکست بغضِ تو، چون جَدِ سرجدایت را...
به چوب کینه پلیدی نوازشش میکرد
مُخدَّرات همه دیدند، این جنایت را
کربلایی رضا باقریان
امام هادی (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_هادی__ع__نوحه
امام متقی یا سیدی ، یا علیَ النّقی یا سیدی
ای عزیز زهرا ، جون ما فداته
عشق سینه زنها ، صحن سامراته
شیش گوشتون صفایی داره آقا آقا آقا آقا
شمیم کربلایی داره آقا آقا آقا آقا
یا امامِ هادی
**
سجیتون کرم یا سیدی ، مارو ببر حرم یا سیدی
کاش بشیم یه روزی در رهِ ولایت
از مدافعانِ صحنِ با صفایت
حاجتِ ما فیض سعادت آقا آقا آقا آقا
به ما بده رزق شهادت آقا آقا آقا آقا
یا امامِ هادی
**
غریب ِ سامرا یا سیدی ، به تو شده جفا یا سیدی
وای از آن هجوم و ، ظلم و بی حیایی
مجلس شراب و ، حجّت خدایی
ولی امون ز داغ دلبر واغربتا واغربتا
بزم شراب و دخت حیدر واغربتا واغربتا
یا ذبیحَ العطشان
شاعر : حاج امیر عباسی
امام هادی (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زهرا__س__مدح
دست من و عنایت و لطف و عطای فاطمه
قلب من و محبت و مهر و ولای فاطمه
طبع من و قصیده مدح و ثنای فاطمه
جرم من و شفاعت روز جزای فاطمه
به بذل دست فاطمه به خاک پای فاطمه
منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه
رشته مهر فاطمه سوی خدا کشد مرا
دل بولاش داده ام تا به کجا کشد مرا
گر به زمین زند مرا ور به سما کشد مرا
درد اگر عطا کند یا به بلا کشد مرا
پای برون نمی نهم ، از سر کوی فاطمه
وانشود لبم مگر ، به گفتوگوی فاطمه
مهر و محبتش بود طینت من سرشت من
ز دوستیش آبرو داده به روی زشت من
روضه بی چراغ او مینوی من بهشت من
شکرخدا که گشته این قسمت وسرنوشت من
سنگ محبت ورا بر سر و سینه می زنم
به یاد خاک قبر او داد مدینه می زنم
مرغک طبع من شده طوطی او هزار او
کبوتر دلم زند پر به سوی مزار او
قلب شکسته ام بود در همه حال ، زار او
شفا گرفت چشم من زخاک ره گذار او
خانه کوچکش بود کعبه آرزوی من
از آن خوشم که فضه اش نظر کند به سوی
رشته چادرش اگر به دست انبیا رسد
شعار فخر انبیا به عرش کبریا رسد
از لب جانفزاش اگر زمزمه دعا رسد
جان زنوای گرم او به جسم مصطفی رسد
کسی که قدر و هل اتی گفته خدا به صف او
کجا قصیده های من بود رسا ، به وصف او
فاطمه ای که مصطفی خوانده به رتبه مادرش
به احترام می کند قیام در برابرش
به دست و سینه و جبین بوسه زند مکررش
بوی بهشت یافته از دم روح پرورش
مادح او کسی به جز خدا شود ، نمی شود
حق سخن به مدح او ادا شود ، نمی شود
منم که مهر داغ او نقش گرفته بر دلم
سرشته با ولایتش دست حق از ازل گِلم
اوست که هست تا ابد گره گشای مشکلم
زشعله محبتش داده ضیا به محفلم
درآیم از دری دگر گر از دری براندم
نمی روم زکوی او چه راندم چه خواندم
عصمت داوری نبود اگر نبود فاطمه
جنت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه
هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه
احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه
آنچه که آفریده حق بوده برای فاطمه
گفت از آن سبب نبی من به فدای فاطمه
کسی که در کتاب خود ثنای او خدا کند
کسی که پیش پای او قیام مصطفی کند
پیرهن عروسی اش به سائلی عطا کند
کسی که خاک فضه اش دوای دردها کند
چگونه رد کند زخود مریض دردمند را
مریض دردمند را فقیر مستمند را
به پیش بحر جود او محیط کمتر از نمی
گدای کوی خویش را اگر عطا کند کمی
همان عطای اندکش فزون بود زعالمی
مرا چه غم اگر خدا به مهر او دهد غمی
دل به ولاش بسته ام در آرزو نشسته ام
تیر غمش مگر رسد به سینه شکسته ام
ای که به قلب عالمی نقش گرفته داغ تو
ای که پریده مرغ دل از همه سو سراغ تو
میوه معرفت خورد روح الامین ز باغ تو
نور دهد به دیده ها تربت بی چراغ تو
قسم به قبر مخفی ات ، قسم به خاک تربتت
خون ، دل پاره پاره ام ، گشته به یاد غربتت
کاش به جای مشعلی سوزم در کنار تو
کاش چو اشک زائری افتم بر مزار تو
کاش چو قلب مرتضی بودم داغدار تو
کاش به جای محسنت سازم جان نثار تو
فیض زیارت تو را همیشه آرزو کنم
تربت مخفی تو را به اشک شست و شو کنم
ای که خزان شد از ستم بهار زندگانی ات
گشته خمیده سرو قد به موسم جوانی ات
مدینه بعد مصطفی ندیده شادمانی ات
قسم به عمر کوته و به رنج جاودانی ات
عنایتی عنایتی « میثم » دل شکسته ام
رو به سوی تو کرده ام دل به غم تو بسته ام
استاد غلامرضا سازگار
حضرت زهرا (س)
مدح
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_هادی__ع__روضه
تاریک بود دور و برت ایهاالنقی
سویی نداشت چشم ترت ایهاالنقی
خون میگریست بر تو و بر حال و روز تو
چشم ملایک و پسرت ایهاالنقی
زهرِ ستم چه کرد به جان تو ای غریب
خون میچکید از جگرت ایهاالنقی
یک تن نبود حامیِ تو در تمام شهر
تا شد ز غربتت کمرت ایهاالنقی
از زحمتی که زهر به جسم تو داده بود
شد ارغوانی بال و پرت ایهاالنقی
طفل تو بود شاهد جان دادنت، ولی
آتش گرفت برگ و برت ایهاالنقی
لب تشنه بودی و خبر از آب هم نبود
این سان گذشت هر سحرت ایهاالنقی
عمری به یادِ جَدِ غریبت گریستی
تا بود همیشه در نظرت ایهاالنقی
گرچه غریب بودی و تنها و بی سپه
خولی نبود همسفرت ایهاالنقی
شکر خدا که نیزه نشد مرکب سرت
بر خاک هجره ماند سرت ایهاالنقی
خواهر نبود تا که ببیند غم تو را
از زخم هم نبود اثرت ایهاالنقی
حتی میانِ هجرهی تو یک حصیر بود
جَدِ تو بینِ نیزه و شمشیر اسیر بود
کربلایی رضا باقریان
امام هادی (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_باقر__ع__میلاد
شروع اول ماه و طلوع ماه تمام
به این شروع، درود و به این طلوع، سلام
خدا به حضرت سجاد داد فرزندی
کز او بنای فضیلت گرفت استحکام
محمّدبن علی، باقرالعلوم که هست
ز مادر پدر خود سلاله دو امام
که هست چارامامش پدر،دو فاطمه مام
عمو امام حسن، جد او امام حسین
دو جد دیگر او حیدر و رسول انام
محمّدی که محمّد سلام داده بر او
به روی دست پدرچون علی گرفت مقام
ولی حق و شکافنده تمام علوم
که هفت شهر فضیلت از او گرفت نظام
گرفت دیده خود را ز دست او جابر
سلام باد بر آن دست و این چنین اکرام
روی چو جانب بیت الحرام تربت او
به تن بپوش ز بال فرشتگان احرام
دُر چهار یم و بحر هفت گوهر پاک
بر آن چهار یم و هفت دُر سلام مدام
امام پنجم و پنجم وصی ختم رسل
که می شوند رسل بر زیارتش اعظام
شروع علم به او، ختم علم نیز به او
زهی به حسن شروع و زهی به حسن ختام
گرفت روز ازل باقرالعلوم لقب
چنان که یافته دانش به نام او اتمام
اگرچه بیل کشاورزی اش بود به زمین
به یک اشاره او نُه سپهر گردد رام
به پای کرسی درسش هزارها جابر
ذلیل مجد و جلالش بود هزار هشام
محمّد است ز سر تا قدم به خُلق و خصال
از آن نهاد ورا ذات حق محمّد، نام
تمام شخص محمّد در او خلاصه شده
زمجد و عزت و خُلق و خصال وخوی و مرام
اگر به چشم بصیرت به تربتش نگری
دم از بهشت زدن در حریم اوست حرام
دگر به عرش برین هیچ اعتنا نکنند
اگر شوند به کویش ملایک استخدام
امام پنجم کل وجود، تنها اوست
چه در مدینه بود یا رود اسیر به شام
قسم به ذات الهی که علم، بی نفسش
چو آفتاب دم مغرب است بر لب بام
فقیر درگه احسان او فقیر و غنی
مطیع حکم خداوندی اش خواص و عوام
مسیح با نفس روح بخش او زده دم
کلیم یافته از منطق وی علم کلام
کمال یافته با مهر او رکوع و سجود
قبول حق شده با حب او صلات و صیام
هماره تا که زمین است و آسمان برپا
همیشه تا که زمان است و گردش ایام
به روح پاکش از ذات حق درود درود
به جسم وجانش ازان سو جان سلام سلام
موالیان وی از بیم دشمنان میثم!
ز دور بر حرمش بوسه می زنند مدام
****
شاعر: حاج غلامرضا سازگار
امام باقر (ع)
میلاد
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar