مداحی آنلاین - چه گویم تا نریزد آبرویم - سلحشور.mp3
1.67M
🌸 #میلاد_امام_زمان(عج)
💐چه گویم تا نریزد آبرویم
💐تو خود گو کیستی تا من بگویم
🎤 #مهدی_سلحشور
👏 #مدیحه_سرایی
خرد را یافتم گفتم علی کیست
بگفت آنکس که وصفش حد کس نیست
علی ویران نشینِ عرش پیماست
از این پایین تر از آن نیز بالاست
نه لوح و نه سپهر و نه قلم بود
علی پیشِ خدا پیشِ از عدم بود
همه در هر زمان وصفش شنیدند
نمی دانم وِرا کی آفریدند ...
شب معراج نشنیدی که احمد
در آن خلوت سرای حی سرمد
بهر جانب که چشم خویش بگشود
علی بود و علی بود و علی بود
چه گویم تا نریزد آبرویم
تو خود گو کیستی تا من بگویم
پیغمبر فرمود علی جان : أَنْتَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَارِثِي لَحْمُكَ لَحْمِي وَ دَمُكَ دَمِي .... وَ الْإِيمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَكَ وَ دَمَكَ كَمَا خَالَطَ لَحْمِي وَ دَمِي .....
نمایِ جزر و مدِ ذوالفقارت
رجز خوان میشود بهرِ وقارت
چو شمشیرِ تو با جسمی ستیزد
چونان افتد که دیگر برنخیزد ...
ثواب نیست ثوابی که بی ولایِ علی ست
نماز نيست، نمازي که بي علي برپاست
به آيه آيۀ قرآن بحقِ پيغمبر
که راه غيرِ علي راهِ نيستي و فناست
علي کسي است که يک ذرّه از محبت او
نجات بخش تماميّ خلق روز جزاست
*فرمود « لَوِ اجْتَمَعَ النَّاسُ عَلَى حُبِّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ لَمَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّوَ جَلَّ النَّارَ » مردم در محبتِ علی اجتماع میکردن اصلاًآتیشِ جهنم رو خلق نمی کردم*
من و جدا شدن از مرتضی خدا نکند
که هرکه گشت جدا از علی، جدا زخداست
حدیثی از دو لبِ مصطفی مرا ست به یاد
به آب زر بنویسم اگر رواست ، رواست
خدا گواست پی دشمنِ علی نروم
حلال زاده رهش از حرام زاده جداست
#امیرالمؤمنین
|⇦•تو در محضرِ ماهِ اُم البنین...
#مدح_خوانی ویژۀ میلادِ حضرت علی اکبر علیه السلام و #روز_جوان _سیدمجید بنی فاطمه•✾•
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
تو در محضرِ ماهِ اُم البنین
ادب می کنی حرف کم می زنی
نبودی اگر نامی از گُل نبود
تَرنُّم نبود و تَغَزُّل نبود
تو شه زاده ای و علی اکبری
علی اکبری یا که پیغمبری؟
دَرِ خانه ات ازدحام گداست
ولی خم به اَبرو نمی آوری
تو آنی که در بینِ گهواره ات
به نازی دلِ عمه را می بری
مرا از مناجات شب بهتر است
دو رکعت نمازِ علی اکبری
برای اذان گفتنِ کربلا
تو از هر کسِ دیگری بهتری
نمازت نیازِ شبِ کربلاست
گرفتارِ تو زینبِ کربلاست
خدایی ترین جلوه ی بی نیاز
موذن ترینِ زمینِ حجاز
غلامی کویِ تو را کرده ام
اگر آبرومندم و سرفراز
ندیدم در این کوچه های کَرَم
کسی را شبیهِ تو مهمان نواز
کنار خراباتِ گهواره ات
اذانی بگو تا بخوانم نماز
بیا از بقایایِ خاکسترم
حسینیه ی اُمِّ لیلا بساز
مرا تا بهشتِ نگاهت ببر
به پابوسیِ قتلگاهت ببر
مرا وصلِ دریا شدن بهتر است
گرفتارِ لیلا شدن بهتر است
کنارِ حَریمِ کریمانه ات
مرا مُردن از پا شدن بهتر است
به پای رکابِ تو له له زدن
مرا از مسیحا شدن بهتر است
تو مَمسوسِ حقی و جذبِ خدا
تو را اِرباً اِربا شدن بهتر است
فراقت توانِ پدر را گرفت
کنار تو پس، تا شدن بهتر است
دو چشمانِ تو اَخترانِ حسین
قد و قامتت سایه بانِ حسین
#شاعر علی اکبر لطیفیان
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#ميلاد_علي_اكبر_عليه_السلام
#سید_مجید_بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
|⇦•چقدر مثلِ فاطمه هستي...
#مدح_خوانی ویژۀ میلادِ حضرت علی اکبر علیه السلام و #روز_جوان _کربلایی جواد مقدم•✾•
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
ديشب از عشق چشمِ من تر بود
عاشقي حرفِ ما و دلبر بود
دلِ گُم گشته ام مرا ميبرد
دلم از كودكي كبوتر بود
تا سَرِ كوچه ي خدا رفتم
كه پُر از چشمه هاي كوثر بود
چشم من بود و دامنِ ساقي
دست من بود و لطفِ ساغر بود
من ز هوش و دلم ز دستم رفت
كارِ پيمانه هايِ آخر بود
كار دل، كار عشق دست تواَند
هم خدا، هم حسين مست تواَند
جلوه اي كن به رسم دلبريت
تا بريزيم سر به سروريت
در ِ بازار ِ بردگان وا شد
يوسف آمد برايِ نوكريت
كعبه افتاده است دنبالت
با خيالِ رُخ ِ پيمبريت
تو علي هستي و علي مانده
ماتِ اعجازِ تيغ حيدريت
چقدر مثلِ فاطمه هستي
به فدايِ شكوه كوثريت
آمدي عشق در به در شده است
امشب ارباب ما پدر شده است
باز كن چَشمِ عالم آرا را
خيره كن چشمهايِ دنيا را
نخوري چشم اي تو چشم حسين
بس كه چشمت ربوده دلها را
نوه ي ارشدِ اميرِ عرب
ميدهي عطرِ نام زهرا را
اي علمدارِ دومِ اين قوم
ميبري رونقِ مسيحا را
آرزوي حرا دو ركعتِ توست
تا ببيند دوباره طاها را
صخره اي موج را به هم كوبيد
روي دوشش گرفت دريا را
پَر ِ سجاده هايِ مادرِ تو
ميبرد دودمانِ ليلا را
سيب سرخي و زاده ي ارباب
يوسفِ خانواده ي ارباب
گره اي تا زدي دو ابرو را
به هم آميختي تو شش سو را
همگي قبر خويش را كندند
تا كه ديدند تيغ و بازو را
تيغ رقصيد و آسمان بشنيد
ضربه ات را صدايِ هوهو را
طپش قلب خيمه ها آمد
تا گشودي سپاهِ گيسو را
آمدي تا پس از عمو گيري
پايِ محملِ ركابِ بانو را
از اميرانِ كربلا هستي
چقدر شكلِ مرتضي هستي
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#ميلاد_علي_اكبر_عليه_السلام
#کربلایی_جواد_مقدم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
↜سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam_net
↜ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_net
↜تلگرام JOin↶
https://t.me/babolharam_net
↜اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
🌷به مناسبت تولّد اسطوره شعر آئینی، شاعر اهل بیت (ع)
استاد عزیز حاج #غلامرضا_سازگار (حفظه الله)🌷
رسیده مست کند جان اهل عالم را
نثار یار کند این بیان محکم را
رسیده تا که غلام ِ رضا بماند و بس
که سازگار کند با امامش این دم را
@hosenih
خروش زمزمه هایش برای عاشورا
تمام عمر در آورده اشک زمزم را
رسیده غصّه ی آقای خویش را بخورد
رسیده تا که غنیمت شمارد این غم را
به نام عشق به رسم فرزدق و دعبل
رسیده مدح کند اهل بیت خاتم را
بدون خواندن اشعار حضرت استاد
نمی شود که تصور کنم محرّم را
@hosenih
بزرگمردِ چکامه سرای آئینی
به روی دوش گرفته هماره پرچم را
من از حکایت خرمای شعر سرشارم
خدا زیاد کند بار نخل میثم را
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_ولادت
#محمد_بخشوده
▶️
بین دستان خدا ماه نمایان باشد
روی لب های زمین بوسه ی باران باشد
@hosenih
اشک شوق آمده از گوشه ی چشمان حسین
احمد انگار در آغوش پدر جان باشد
چشم او جلوه ی زهراست به چشمان علی
ولی این بار پسر خیر فراوان باشد
روزی امروز ز دستانِ حسن می ریزد
همه جا ولوله ی خیل گدایان باشد
@hosenih
آسمان دست گدایی به زمین می گیرد
نوبت سفره ی احسان کریمان باشد....
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#رضا_دین_پرور
▶️
هستیم در میخانه دائم مست باده
دارد چقدر اینجا گدایی استفاده
کوثر هوس کرده دل حیدر پسندم
بالا نشینم کرده یک ساغر چه ساده
با یا علی و یاعلی معراج رفتم
برده مرا تا عرش این پای پیاده
از چشمهای من بهشت افتاده وقتی
طوبای لیلا در مدینه بار داده
میگفت در گوشش اذان، میگفت اقامه
امشب علی هم داشت حالی فوق العاده
کاری ندارد از همه سلمان بسازند
وقتی تصدق میکنند این خانواده
حال خوشی در خلوت محراب داریم
امشب حسابی کار با ارباب داریم
@hosenih
یار گدای بی سر و سامان حسین است
مجنون لیلاییم لیلامان حسین است
آنکس که می میرد برای گریه ماییم
آنکس که عشقش کرده رسوامان حسین است
خیر از جوانی دیده ایم الحمدلله
ماها که یک عمر است دنیامان حسین است
دیوانه ی روی علی بن الحسینیم
بسکه خیال و خواب و رویامان حسین است
ذاتا" علی اکبر کرم دارد نگاهش
بسکه دوچشمش مثل آقامان حسین است
پایین پا سکوی پروازِ به بالاست
آنجا که سر جمع دعاهامان حسین است
مارا کنار سفره با آقا نشاندند
رزق مناجات سحرها را رساندند
@hosenih
ابروی او دائم سر پیکار دارد
یوسف کجا اینقدرها بازاردارد
از آستینش در می آید صد چو میثم
از بسکه نخل چشمهایش بار دارد
کار توسل های ما بالا گرفته
چون جلوه از هرپنج تن بسیار دارد
هم شانه ی عباس می آمد که گفتند
بین مدینه مجتبی هم یار دارد
از بس شده دلتنگ آغوش پیمبر
دائم به بوسیدن، حسین اصرار دارد
وقت سحر بین مصلای قیامت
صوت اذانش بیشتر بازار دارد
دیدیم در توحید چشمش ماسوا را
اول خدا، دوم خدا، سوم خدا را
@hosenih
تقسیم کردند از نگاهش نورها را
می، کرده اند از لعل او انگورها را
قدری نمک از سفره اش روزی مان شد
بعدا" خریدند از جوانها شور ها را
ما را سوار کشتی ارباب کردند
نزدیکتر دیدیم با او دورها را
تنزیل اسم اعظم حیدر فقط اوست
عیسا شفا داده است با او کورها را
دیدیم چون موسی شب هشت محرم
زیر نقاب چهره ی او طورها را
اکبر یکی دوتا سه تا ... یا صد برابر؟
فهمیده ایم از کثرتش منظورها را
در کربلا محشر به پا کرد و زمین خورد
لشکر برایش کوچه وا کرد و زمین خورد
@hosenih
وقتی مسیر روزدن فرقی ندارد
جان تو یا که جان من فرقی ندارد
او تشنه ی بابا و بابا تشنه ی او
این چار لب با یک دهن فرقی ندارد
آنجا که قصد نیزه ها نسل خلیل است
ابن الحسین ابن الحسن فرقی ندارد
این پیکری که جوشنش هم اربا"ارباست
بایک تن بی پیرهن فرقی ندارد
آقا عبایش را ز دوش خود درآورد
یعنی عبایش با کفن فرقی ندارد
گیسو پریشان عمه آمد از حرم دید
روح حسین و آن بدن فرقی ندارد
باخنده ها یکباره جانش را گرفتند
پیغمبر آخر زمانش را گرفتند
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#محمود_ژوليده
▶️
بنام ایزد منان سخن کنم آغاز
که میکنند همه كائنات با او راز
فرود آورد او را فلک سر تعظیم
سجود آورد او را ملک به عجز و نیاز
خدا گواه که ما هم شبانه روز ، مدام
به شکر خلقت آل علی کنیم نماز
مَهی ز آل علی، حضرت علی اکبر
که اوست شبه پیمبر، هم اوست خالق ناز
مقام عصمت او را کسی نشد منکر
چنانکه دشمن او هم چنین کند ابراز
که اوست خَلقاً و خُلقاً و منطقاً چو رسول
و هست ذات نکویش چو او تمدن ساز
تمام حاجت ارباب را خدا داده
چقدر حق به علی اکبرش بها داده
@hosenih
على مکارم اخلاقِ مصطفا دارد
على فضائل و اوصافِ مرتضا دارد
علی به چهره ی او ختمُ الانبیا بیند
علی گواه که سیمای انبیا دارد
على اگر چه ز صلب حسین آمده است
ولی قَرابتی از نسل مجتبا دارد
على سزاست که اِحیا کند شهادت را
که روی بازوی خود، مُهر کربلا دارد
هزار مرتبه تبریک، اُم لیلا را
که در کمال، نشانها ز هل اَتا دارد
از ابتدا که ز جنت قدم بدنیا زد
به عمقِ سینه، برائت ز اشقیا دارد
همه وجود على اكبر است پیغمبر
بگو که آینه ای از خدا علی اکبر
@hosenih
چنانچه روبروی خصم، قد عَلَم بکند
سپاهِ دشمنِ قدّار، قَلع و قَم بکند
گهِ تقابلِ شمشیرهای زهر آگین
ز دشمنِ اُموی دست و پا قلم بکند
ز برقِ تیزیِ تیغِ ستم کُشَش در جنگ
عجيب وِلوله در اُردوی ستم بکند
رُخَش نبی، رجزش حیدری، قدَش عباس
مَهابَتَش بخدا پشت خصم، خم بکند
هماره نیّتِ پاکش، دفاع از دین است
اگر به معرکه ها، یاری حرم بکند
و با نمونه ای از "قاتَلَ کریما" نیز*
میان صحنه، به اعدای خود کرم بکند
کریم اِبنِ کریم آمده، خدا را شکر
تمام جودِ قدیم آمده، خدا را شکر
@hosenih
کرامت از در و دیوارِ خانه اش ریزان
ولایت است که از هر نشانه اش ریزان
به عاصیان نظر رحمتش خداگونه
به نوکران مدَدِ مشفقانه اش ریزان
ز اشک دیده ی او دانه دانه ی باران
به وقت زمزمه ی عارفانه اش ریزان
چه ناب داده شهادت: علی ولی الله
اذانِ عشق، ز شورِ ترانه اش ریزان
قدومش آینه ای از شکوه زهرائی
جلال فاطمی از هر کرانه اش ریزان
ادب نگر که به پایینِ پای بابایش
هزار روضه از این آستانه اش ریزان
به تن، لباسِ لقای خدا که می پوشد
برای یاریِ آل رسول می کوشد
@hosenih
قدم قدم ز حرم، دور سَروِ بستان شد
ز پیشِ دیده ی بابا، بسوی میدان شد
تمامِ جانِ پدر را به یک نگاه گرفت
نگاهِ آخرِ او قاتلِ غریبان شد
سرشکِ دیده ی زینب، پیام غربت داشت
دلِ خیام حرم جملگی پریشان شد
بسوی کفر، تو گویی نبی تهاجم بُرد
میانِ معرکه گویی علی نمایان شد
به اشتیاقِ فراوان به قلبِ لشکر زد
ولی میانه ی رزمش، عدو فراوان شد
ز فرطِ بارشِ شمشیر و نیزه و خنجر
کلامِ آخرِ اکبر، بیا پدرجان شد
پدر رسید کنارش چه سخت، با زانو
و مُرد و زنده شد از دستِ گرمِ یک بانو
* قاتلاً كريماً : بزرگوانه و جوانمردانه جنگیدن
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
می شود گاهی وصال ازسختی هجران درست
مثل لبخندی که شد از دیده ی گریان درست
کوزه ی مجنون شکست و حال مجنون خوب شد
می کنند از اخم لیلا هم دوا درمان درست
از پیمبر زاده ی ما یک پیمبر آمده
یک ربیع الاول دیگر شد از شعبان درست
هم چراغ راه هم پشت وپناه است این علی
این چنین از ماهِ گردان شد بلاگردان درست
خانه ات آباد آقا! یوسف کنعان تو..
صد گلستان می کند از کلبه ی احزان درست
زین ولادت هم دل مولا و هم نوکر خوش است
مستی عشاق با ذکر علی اکبر خوش است
مینویسم هرچه احمد باز حیدر می شود
مینویسم هرقدَر الله! اکبر می شود
ساکن عرش است و عرش از او معلی می شود
کوثر محض است و آب از او مطهر می شود
هرکه یک دفعه نگاهش کرده با خود گفته است
شک ندارم این جوان روزی پیمبر می شود
هرزمان که بی نقاب از کوچه ای رد می شود
به هوای دیدنش در کوچه محشر می شود
در بقیع و در نجف سر می شود هرلحظه اش
روزگار هرکسی پایینِ پا سر می شود
با اذانش سُبحه و سجاده مستی میکنند
هم بلال و هم موذن زاده مستی میکنند
@hosenih
نام او باشد علی و هست زهرا بیشتر
تکیه بر این شاهزاده کرده بابا بیشتر
قدو بالای پسر ها دلخوشی مادر است
کیف کرد از دیدنش پس ام لیلا بیشتر
خَلق احمد خُلق احمد منطقش هم احمدیست
جبرییل از این شباهت میخورد جا بیشتر
ذوالفقار دست مولا دستبوس اکبر است
میدمد روی لبش انا فتحنا بیشتر
زهره از یل های شامی آب خواهد شد یقین
گر بگوید ذکر لاحول و لا.. را بیشتر
مثل جدش بی نظیر و مثل جدش لافتی ست
چرخش شمشیر او عینا شبیه مجتبی ست
@hosenih
عرش حق را نور بود و بر زمین هم نور شد
در کریمی چون عمویش مجتبی مشهور شد
جار میزد اسم حیدر را بروی ماذنه
چشم بدخواهش الی یوم القیامت کور شد
دستبوس عمه اش بود و رکاب عمه اش
بر حفاظت از حریم زینبی مامور شد
ای بقربان نمازش ای فدای گریه اش
در مناجات شبش سجاده کوه طور شد..
اذن میدان خواست زهرا را ببیند زودتر
با خودش میگفت مادر جان! زیارت جور شد!
راه افتاد و پدر گریه کنان پشت سرش
دست بر زیر محاسن برد بهر اکبرش
@hosenih
بر تن اکبر زره بر شانه بابا عبا
گریه میکرد از غمش حتی زره حتی عبا
تا که آقا دست سمتش برد از هم باز شد
جمع و جورش کرد آخرسر علی را باعبا
یک علی آمد به میدان !شد صدو ده تا علی!
یک عبا نه!لازم است اینجا صد و ده تا عبا
این جوانان بنی هاشم چه زجری میکشند
تا نگردد ناگهان سرریز از هرجا عبا..
خاکی است و خاکی است و خونی است و خونی است
چادر زهراست بر دوش جوانان یا عبا؟!
در محرم روضه ماه صفر را میبرند
یک نفر کشته شد اما دونفر را میبرند
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح
#حضرت_علی_اکبر_ع_ولادت
#حسن_لطفی
▶️
علی را ذاتِ ایزد میشناسد
اَحد را درکِ احمد میشناسد
چه گوییم از علیاکبر که تنها
محمد را محمد میشناسد
*
علی را بارها از بَر نوشتند
گَهی کوثر گَهی حیدر نوشتند
چه میدیدند در رویَش که اینبار
پس از نامِ علی ، اکبر نوشتند
*
نگاهش کرد و حیدر گفت الله
محمد را مکرر گفت الله
نمیشد واژهای دیگر بگوید
هزار اللهاکبر گفت الله
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#رضا_دین_پرور
▶️
داد دستان ملائک قلم و دفتر را
بعد جوشاند به فردوس برین، کوثر را
خواست هاتف به تناوب بنویسد یا عشق
جبرئیل آمد و گسترد برایش پر را
باید از ظرف زمین لیقه و جوهر می ساخت
شست با عطر گلاب نفسش قمصر را
تربتی از طرف کرببلا آوردند
تا نوشتند مقامات علی اکبر را
از گُل اشک کمی آب مهیا کردند
کام ما را ز شراب لب او وا کردند
@hosenih
می وزد از سحر ِ هر شب او بادِ بهشت
می شود زنده به یاد لب او یاد بهشت
از ازل چشم خدا صحنهء زیبایی را
مستند کرد به چشمش که شد ایجادِ بهشت
کمی از منظرهء صورت خود را پوشاند
که درآورد ز هجران خودش دادِ بهشت
بر لب هرچه بهشتی است فقط ناد علی است
و یقیناً که بُود ناد علی ناد ِ بهشت
شکرلله حسینی شدنم حیدری است
برکت عمر و جوانیم علی اکبری است
@hosenih
از عقیق دهنت لعل مکیدن چه خوش است
از مربّای لبت شهد چشیدن چه خوش است
ای که انگور طلب کرده ای از چشم حسین
خوشه انگور ز چشمان تو چیدن چه خوش است
چشم ها ظرفیت دیدنتان را چو نداشت،
اتفاقاً همه گفتیم شنیدن چه خوش است
چه نیازی به طبیب و به دوا و به شفا
تو اگر خواسته ای درد کشیدن چه خوش است
من گدا زاده، تو شهزاده علی اکبر عشق
من اویسم که تویی حضرت پیغمبر عشق
@hosenih
خلق کردند ز انفاس تو شب بوها را
بار دادند ز اشکت همهء جوها را
در جنان فاطمه چون گیسویتان را می بافت
گره بر زلف تو می زد سر گیسوها را
سفره ات پهن شد و از شب اول دیدیم
که جدا کرده علی سهم علی گوها را
روی گهواره دستان پدر خوابیدی
تا بیارند برای تو پر قوها را
آمدی و همه افلاک، عریضه شده است
ای اذان گوی حرم وقت فریضه شده است
@hosenih
آسمان ریخت به هم در شب روءیا شدنت
سوخت چشمان کویر از تب دریا شدنت
مادرت دور سرت مجمر اسفند گرفت
تا که چشمت نزند قصه ء لیلا شدنت
ای امید شب و روز دل ارباب حسین
آرزویش شده آقا شدنت پا شدنت
نذر لیلاست از آن روز که شیرت داد
پارکاب علم حضرت سقا شدنت
باده از دست خدا ای صنم مست بگیر
ماه هم شانهء عباس، علم دست بگیر
@hosenih
ای به ارباب کرم، از همه کس نائب تر
خاک بوسی تو از نان شبم واجب تر
به قد و قامت رعنات قسم غیر خودت
به حسین بن علی نیست کسی راغب تر
غیر عباس ندیدیم کسی را و نشد
اسدالله به اندازه تو غالب تر
بگذار آب بپاشند دم رفتن تو
که تویی طالب و زنهای حرم طالب تر
ماه شب های کویری پدر آهسته
ای عصای دم پیری پدر آهسته
@hosenih
ای که ابروی تو محراب عبادت شده است
جلوه ای کن که ببینند قیامت شده است
به ضریح لب تو بوسه زنان گفت حسین
شکرلله که توفیق زیارت شده است
می کشد شانه به مو می کشد آهی ز دلش
که به رخساره ات ای ماه حسادت شده است
هر طرف می نگرد جسم تو را می بیند
و تمام بدنت را که چه غارت شده است
به زمین خوردن تو دردسری بوده علی
به حرم بردن تو دردسری بوده علی
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح
#مهدی_جهاندار
▶️
زمین سراسر، زمان سراسر، جهان سراسر علیّاکبر
به قلب لشکر بزن که آمد علیّ دیگر، علیّاکبر
بلند بالا، بلند همّت، بلند اختر، بلند رُتبت
چه ماه سیما، چه ماه طلعت، چه ماه منظر علیّاکبر
@hosenih
شراب وحدت، شراب باقی، شراب رحمت، شراب ساقی
شراب شیرین، شراب نوشین، شراب شکّر علیّاکبر
به چشم و ابرو، به زلف و گیسو، به خُلقِ اعظم، به نطقِ نیکو
شبیه پیغمبر است و گویی خود پیمبر؛ علیّاکبر
محمّد آمد محمّد آمد، همانکه باید میآمد آمد
علیّ لیلا، علیّ زهرا، علیّ حیدر، علیّاکبر
حسین آمد حسین ثانی، چنانکه افتد چنانکه دانی
پر از هیاهو، پر از جوانی، جوان لشکر علیّاکبر
علیّاصغر چه قد کشیده، به قاسمبنالحسن رسیده
خدای عبّاسش آفریده، کمی جوانتر علیّاکبر
@hosenih
مؤذنی با تمام قامت، اقامهی عشق و استقامت
قیام ِ قدقامت قیامت، اذان محشر علیّاکبر
صلای اللهُ اکبر است این، صدا بزن نام دلبر است این
علیّاکبر علیّاکبر علیّاکبر علیّاکبر...
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#بردیا_محمدی
▶️
طنین عشق به مافوق کهکشان می رفت
صدای شورِ بشر تا به لامکان می رفت
نَفَس نَفَس پَر و بال فرشتگان می رفت
خبر به دست ملائک به آسمان می رفت
تمام عرش ز شوق شنیدش پا شد
خبر رسید به بالا..،حسین بابا شد
به رودخانه تمنای وصل دریا داد
به جبرئیل کمی فرصت تماشا داد
به دست مریم اربابمان،مسیحا داد
خدا هدیه ی خود را به اُم لیلا داد
عروس فاطمه یک دستهگل به بار آورد
برای دلبر کُون و مکان نگار آورد
@hosenih
گلاب های جهان مست عطر شببویند
هزار شانهبهسر لابهلای گیسویند
تمام بیشه به دنبال ناز آهویند
به شیرزاده به غیر از علی چه می گویند؟!
حسین،کاخ عبادات را بنایش کرد
برای بار نخستین علی صدایش کرد
ستاره تا که نگاهی به قرص ماه انداخت
نماز بندگی عرش را به راه انداخت
هزار یوسف دلداده را به چاه انداخت
تمام آینه ها را به اشتباه انداخت
دو تیغ ابروی اکبر به مرتضی رفته
چِقَدر خُلقاً و خَلقاً به مصطفی رفته
خبر دهید به خُم ها شراب ناب آمد
به چشمهسار بگوئید روح آب آمد
به گوش شب برسانید آفتاب آمد
کریم زاده ای از نسل بوتراب آمد
نبی که نیست ولیکن نبوتش علنی است
اصول تربیت او حسینی و حسنی است
از آن زمان که گِلم را به عشق اَفشُردند
مرا به دست کسی غیر یار نسپردند
تمام شهر ز خوانش طعام می بُردند
هزار جُون سر سفره اش نمک خوردند
فقیرهای درش گرم سروری هستند
غلام های حسین از دم اکبری هستند
به آفتاب بگو خلوتی اجاره کند
به ذره گر نظر لطف،ماهپاره کند
اگر به خاک سرِ کوی خود اشاره کند
به آسمان رود و عرش را نظاره کند
هنوز برکه ی ما عکس ماه را دارد
گدای پشت درش حکم شاه را دارد
شکوه کوهِ حرا شانه های شهزاده
عبای سبز محمد عبای شهزاده
قیامتی است نماز عِشای شهزاده
بلال ها همه مات صدای شهزاده
علی به کنگره ی شهر تا اذان می گفت
حسینِ فاطمه در هر فراز..،جان می گفت
نسیم با سر زلفش همیشه درگیر است
غلاف آهنی اش جایگاه شمشیر است
لب تشهدی اش پرتگاه تکبیر است
درست مثل اباالفضل این پسر،شیر است
همیشه شانه به شانه کنار عباس است
به نام حضرت زهرا چقدر حساس است
عقاب از نفس کرکسی نمی ترسد
نهال سبز ز خار و خَسی نمی ترسد
رقیه در بغلش از کسی نمی ترسد
ز درد و غصه و دلواپسی نمی ترسد
رشید اهل حرم،رهبر سپاه حسین
پناه فاطمیات است جانپناه حسین
بنا بر این شده مثل عمو علم بزند
تمام لشکر کفار را بهم بزند
و قبل از آنکه دمِ رفتن از حرم بزند
کمی برای پدر جانِ خود قدم بزند
چِقَدر با قد و بالاش عشق می کرده
حسین وقت تماشاش عشق می کرده
مخدّرات برایش نقاب آوردند
برای نور جبینش حجاب آوردند
حنای سرخ به قصد خضاب آوردند
برای بازِ شکاری عقاب آوردند
تمام خیمه در این لحظه اضطراب گرفت
پدر برای علیْ اکبرش رکاب گرفت
دلاورانه به کشتار خصم تیغ گشود
به ضربه ای سر و دست از عدوی پست ربود
به کوری همه ی آن حرامیان حسود
حسین با رجز او به وجد آمده بود
شبیه صاعقه بر فرق کفر می بارد
علی علیِ علی اکبر آفرین دارد
@hosenih
چه می شود که کسی ناگهان کمین بخورد
چه می شود که پری تیرِ سهمگین بخورد
چه می شود اگر ابروی ماه چین بخورد
خدا نیاورد این مصطفی زمین بخورد...
قد بزرگ عشیره دم حرم تا شد
خبر رسید که شهزاده ارباًاربا شد
لهوفِ ماه گرفتار پنجه ی شب شد
ورق ورق همه ی دشت از او لبالب شد
رشید خیمه لگدمال سُم مرکب شد
چگونه پیکر او در عبا مرتب شد؟!
نپرس اینکه چه آمد به روز اکبر او
هنوز مثل معماست شکل پیکر او
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e