eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ فکرکردم که قلم یار نشد دیدم شد لحظه‌ی فهم تو آغاز نفهمیدم شد ساقی شعرشدی جام شراب آوردی مثل هربار مراهم به حساب آوردی درخیابان جنون می روم عابر باشم یازده صفحه ورق خورد که شاعر باشم @hosenih بنویسم به تو ازخون جگر بیت به بیت وتورا گریه کنم وقت سحر بیت به بیت لطف کن پرده از این پلک نگاهم بردار این همه فاصله را از سر راهم بردار راه رفتن به تورا من که ندانم،به خودت از خودم دورکن اما برسانم به خودت بام کعبه است مهیای تو ودلبریت ای به قربان اذان های علی اکبریت کاش این ندبه ی مانیز به جایی برسد بازهم از طرفت کرببلایی برسد کربلایی بروم من به جوانی باتو دور شش گوشه ولی جامعه خوانی، باتو راستش دیگر از این فاصله ها دلسردم از نوشتن به امید صله ها دلسردم مدتی هست که ظرف گله ام سر رفته خودم از دست خودم حوصله ام سر رفته نه امید است به من تاکه امیدت باشم نه مفیدم که مگر«شیخ مفیدت» باشم دلم آن دل که خودت دست دلم دادی نیست نفسم آن نفس پنجره فولادی نیست نیتم پاک نشد فال دلم خوب شود بازذبا روضه مگر حال دلم خوب شود روضه گفتم چه بلایی به سرم درآمد ! اشک‌ها ریخت صدای جگرم درآمد @hosenih تیر از پنجره عاطفه آخر رد شد حرمله گفت که دیدید سه تاپر رد شد! از روی اسب زمین خورد...بماند اما بعدها از وسط قافله با سر رد شد همه این‌ها به خدا باعثش آن آتش بود که اجازه به خودش داد وَاز در رد شد! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ به روى پر جبرئيل آرميده همانكه دلم را به مستى كشيده فرشته بيا در زمين بار ديگر ببين كودكى هاى زهرا رسيده عجب سيب سرخ قشنگى خداوند براى خود سيب سرخ آفريده گمان مى كنم اينكه مانند زهرا فداها ابوها ز بابا شنيده همانكه به پاكى بود شهره آمد به دامان خورشيدمان زهره آمد @hosenih پدر، عاشق بوى پيراهنش بود و گرم طواف ضريح تنش بود ميان همه خانواده يكى هم هميشه خراب عمو گفتنش بود سحرها سرش روى دامان بابا شبى هم پدر بر روى دامنش بود شبى كه رد ريسمان هاى اين راه به جامانده بر بازو و گردنش بود همان شب كه از گريه او بى رمق شد و يك مرتبه روبرو با طبق شد @hosenih سلام آنكه بى تو دلم وا نمى شد كوير زمين مثل دريا نمى شد اگركه نمى آمدى تا هميشه كسى مثل تو شكل زهرا نمى شد به غير از تو و عمه زانوى سقا براى كس ديگرى تا نمى شد تو در كربلا تشنه،بى آب بابا ولى آب هم بود بابا نمى شد چه شد در ميان بيابان بماند چه بهتر كه اين راز پنهان بماند @hosenih مسيح از نگاه تو درمان گرفته به يمن تو درشهر باران گرفته براى سفر تا خدا بار ديگر نخ چادرت را سليمان گرفته نگاه شما مى برد سمت دريا كسى را كه راه بيابان گرفته تو مانند زهرا تو بانوى آبى تو هم بازى طفل ناز ربابى @hosenih شبى كه بهارنگاهت خزان شد زمان وداع تو با كاروان شد زمين خوردى از ناقه،دربرهه اى كم تمام تنت پاره اى استخوان شد تو ديدى كه قران برنيزه رفته ورق در ورق خيزران خيزران شد تو ديدى كه بر نيزه مى رفت بابا و انگشترش قسمت ساربان شد خلاصه ترك خورد بغض گلويت پدر آمد اما بدون عمويت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ اى تيغ هميشه بى خبر مى آيى يك روز به شكل ميخ در مى آيى امروز تو شمشيرى و فردا قطعا درقالب يك تير سه پر مى آيى * يك مرتبه كم شتاب باشى خوب است با قاعده با حساب باشى خوب است فكر دل فاطمه نبودى اما فكر جگر رباب باشى خوب است * اى تيغ همين قَدَر نمى فهمى نه فرق پدر و پسر نمى فهمى نه آن روز چه قدر گريه كردم گفتم زن آمده پشت در،نمى فهمى نه؟ * ماندم كه چرا تو با غضب مى رفتى اين گونه سوى شاه عرب مى رفتى آن روز كه ميخ بودى اما اى كاش از پشت در خانه عقب مى رفتى ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ عبا رسید که گرما به پیکرت نرسد و گرد و خاک به موی مطهرت نرسد عبا رسید به جسمت قبول حرفی نیست ولی خدا کند از راه، خواهرت نرسد اگر رسید به مقتل دعا کن آن لحظه کسی برای جدا کردن سرت نرسد تلاش کن به روی خاک تشنه هم بودی صدای وا عطشایت به مادرت نرسد تنت توسط سر نیزه جا به جا نشود خداکند که دگر حرف بوریا نشود @hosenih به روی حنجرت از زخم بود اثر یانه؟ تو نیزه خورده ای اصلا ز پشت سر یانه؟ به جای دفن،زمانی که بر زمین بودی سوار اسب رسیدند ده نفر یانه؟ تنت به روی زمین مانده است در گودال؟ شدی مقابل خواهر بدون سر یانه؟ عبور کرده ای از کوچۀ یهودی ها زدند سنگ به سمتت ز هر گذر یانه؟ به غیر شام که در آن نبود هم نفسی سری به نیزه نبوده بلند پیش کسی @hosenih به شام قافله را با عذاب آوردند برای دست یتیمان طناب آوردند مگرکه طشت زر و چوب خیزران کم بود؟ که بعد چند دقیقه شراب آوردند به روی نیزه سر شیر خواره را عمدا درست پیش نگاه رباب آوردند برای اینکه دلش بیشتر به درد آید مدام روبرویش ظرف آب آوردند به روی نیزۀ دشمن تمام هستش رفت نه شیر خواره که گهواره هم ز دستش رفت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه می شد از شب تنهایی من نور رد می شد مسیر خانه ام از کوچه سرشور رد می شد چه می شد بودم آن روزی که مولایم ز نیشابور رد می شد به اینها زیر باران فکر می کردم …خیابان در خیابان فکر می کردم دلم رفت و دلم برگشت…دلم با هر قدم برگشت در این حال و هوا ناگاه سرم  سمت حرم برگشت @hosenih به من باب الجواد آغوش بازش را نشان می داد و گنبد روی دوش پنجره فولاد دستش را تکان می داد     حرم لبریز زایرها     مسافرها     مجاورها     گروهی آذری ها و گروهی از شمالی ها     یکی از پای قالی و یکی از بین شالی ها     یکی در آفتاب داغ شالی کار می کرده    یکی یک سال پای دار قالی کار می کرده     و حالا هرکدام آرام زبان وا کرده در این ازدحام     "  ببین این دست پینه بسته را آقا     ببین این شانه های خسته را آقا     به بیخوابی دوچشم خویش رامجبور کردم من     به زحمت پول مشهد آمدن را جور کردم من     نشستم تا بگیرم دامن ایوان طلایی را     به سمتت باز کردم دست خالی گدایی را     یکی درد دلش را با امام مهربان می گفت     یکی بالای گلدسته اذان میگفت     صدا پیچید در صحن و حرم، گویا درو دیوار با انصاریان میگفت:     "اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی…"     .    یکی بغض میان آه را میگفت     یکی هم خستگی راه را میگفت     جوان زایری در گریه هایش"آمدم ای شاه"  را میگفت     خلاصه عده ای اینجا و خیلی ها ز راه دور ، دلگیر حرم هستند    همانهایی که جاماندند و حالا پای تصویر حرم هستند   یکی یاد رواق افتاده تنهایی   یکی بیمار و حالا در اتاق افتاده تنهایی دلش میخواست نایی داشت جوانتر بود و پایی داشت میان این همه زائر دلش میخواست جایی داشت... کنار حوض گوهر شاد وقتی حرف آب آمد دو سه بیتی که خواندم برلبم جانم رباب آمد زیارت آخرش شد اول روضه ،سفر کردم به سمت مقتل روضه @hosenih حسین آمد، به هم گفتند که شمشیر آورده ولی نه روی دستش کودک بی شیر آورده از این سو یک نفر نیزه،یک نفر شمشیر ،آن هم تیر آورده  میان نیزه ها،شمشیره ها،از میان تیرها،تیر سه شعبه دست بالاکرد دهان چله را وا کرد،خودش را در میان دندان کمان جا کرد سفیدی گلو را تاکه پیدا کرد،چنان خود را کشید و داد پیچ و تاب یک لحظه که تا پرتاب شد کودک پرید از خواب یک لحظه... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آسمان باز پر قمر شده است شب اندوهمان سحر شده است به همه سائلان نظر شده است چونكه اربابمان پدر شده است آمد از راه قرص ماه حسین دومین حیدر سپاه حسین خلق و خویش پیمبرى دیگر على اكبر نه،حیدرى دیگر پهلوان دلاورى دیگر تو بگو شیر لشكرى دیگر هست پیغمبرى سراپایش به عمو رفته قدوبالایش چهره اش ماه آسمان حرم سایه اش قوت زنان حرم حنجرش گرمى اذان حرم چشم بد دور از جوان حرم مثل عباس سایه ی سرهاست سرپناه تمام خواهرهاست آمد از هر نظر على باشد از همه بیشتر على باشد بازهم یك نفر على باشد چقدر این پسر على باشد! مثل حیدر قویست او عزمش چند بیتى بگویم از رزمش بین گرد و غبار مى آید روى مركب سوار مى آید پسر ذوالفقار مى آید حیدر روزگار مى آید عشق مى ریزد از سر و رویش ذوالفقار است تیغ ابرویش پاش تا در ركاب مى افتد دشت در پیچ و تاب مى افتد سر ز تن بى حساب مى افتد به تلاطم عقاب مى افتد بهت در چشمهاى این دشت است بسكه در حال رفت و برگشت است خوب فهمیده رزم فن دارد هنر جنگ تن به تن دارد فن از روبرو زدن دارد این شگرد از عمو حسن دارد آى لشكر ببین جوان این است پسر شیر نهروان این است خشم او تیغ و نیزه و تیر است هرنگاهش دو قبضه شمشیر است چقدر رزم او نفسگیر است نوه ی شیر غالبا شیر است تیغ مى زد همین كه از چپ و راست ازحرم بانگ یاعلى برخاست رزم با این جوان گره خورده حنجرش با اذان گره خورده در دهان ها زبان گره خورده ابرویش آنچنان گره خورده كه همه یاد حیدر افتادند یاد آن روز خیبر افتادند رعد و برق است یا كه طوفان است كه دقیقا میان میدان است یا جوان حرم رجز خوان است روى لب هاى عمه ها جان است شور و غوغاست در دلش هرچند دارد ارباب مى زند لبخند مى رود دشت را به هم بزند وسط معركه علم بزند خواست تا حرف مى روم بزند دید باید كمى قدم بزند پیش چشم پدر جوان مى رفت داشت ازجسم شاه جان مى رفت رفت در نیزه زارها افتاد بین گرد و غبارها افتاد زیر پاى سوارها افتاد وسط نیزه دارها افتاد پاى نیزه به پیكرش وا شد به زمین خورد اربااربا شد 🔸شاعر: ____________________
بسم‌ الله الرحمن الرحیم عبا رسید که گرما به پیکرت نرسد و گرد و خاک به موی مطهرت نرسد عبا رسید به جسمت قبول حرفی نیست ولی خدا کند از راه، خواهرت نرسد اگر رسید به مقتل دعا کن آن لحظه کسی برای جدا کردن سرت نرسد تلاش کن به روی خاک تشنه هم بودی صدای وا عطشایت به مادرت نرسد تنت توسط سر نیزه جا به جا نشود خداکند که دگر حرف بوریا نشود به روی حنجرت از زخم بود اثر یانه؟ تو نیزه خورده ای اصلا ز پشت سر یانه؟ به جای دفن،زمانی که بر زمین بودی سوار اسب رسیدند ده نفر یانه؟ تنت به روی زمین مانده است در گودال؟ شدی مقابل خواهر بدون سر یانه؟ عبور کرده ای از کوچۀ یهودی ها زدند سنگ به سمتت ز هر گذر یانه؟ به غیر شام که در آن نبود هم نفسی سری به نیزه نبوده بلند پیش کسی به شام قافله را با عذاب آوردند برای دست یتیمان طناب آوردند مگرکه طشت زر و چوب خیزران کم بود؟ که بعد چند دقیقه شراب آوردند به روی نیزه سر شیر خواره را عمدا درست پیش نگاه رباب آوردند برای اینکه دلش بیشتر به درد آید مدام روبرویش ظرف آب آوردند به روی نیزۀ دشمن تمام هستش رفت نه شیر خواره که گهواره هم ز دستش رفت
1. 27.5.98.mp3
3.75M
🎤 هر که دارد علی ، خدا دارد در صفای علی ، صفا دارد روی قلب ستاره بنویسید مثل مولای ما كجا دارد ؟ چه كسی جز امام اول ما پسرش شهر كربلا دارد هر دارد مسیح مریم از خاک نعلین مرتضی دارد یا كدامین بزرگ در دنیا اینقدر دور خود گدا دارد آیت والیَ الولی مددی صده و ده بار یا علی مددی صاحب رودخانه ی كوثر دست پرورده اش بُوَد بوذر آن امامی كه در زمان نماز می دهت در ركوع انگشتر آن كه در لابلای جنگ اُحُد با نود زخم می كند محشر آن جوانی كه كار كوچك او كَندن چهار چوبه ی خیبر ذكر هر پهلوان به میدان ها اسد الله ، یا علی حیدر شاعر: علی امام من است و منم غلام علی هزار جان گرامی فدای نام علی تمام لذت عمرم همین است که مولایم امیرالمومنین است
enc_16922883466920420674436.mp3
2.88M
کاشکی بذارم روی پات آقا سرم رو پیش تو باشم نفسای آخرم رو دلم میخواهد روزی بشه تا که بتونم امسال بیارم کربلا من مادرم رو 🎙 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
enc_16922883466920420674436.mp3
2.88M
کاشکی بذارم روی پات آقا سرم رو پیش تو باشم نفسای آخرم رو دلم میخواهد روزی بشه تا که بتونم امسال بیارم کربلا من مادرم رو 🎙 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
enc_16928913686394556813512.mp3
4.31M
دنیام امام حسین من بیشتر از هر کس بگی تنهام امام حسین پیش تو دستم رو شده رسوام امام حسین آغوشتو وا کن به رو اشکام امام حسین 🎙 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
enc_16922883466920420674436.mp3
2.88M
کاشکی بذارم روی پات آقا سرم رو پیش تو باشم نفسای آخرم رو دلم میخواهد روزی بشه تا که بتونم امسال بیارم کربلا من مادرم رو 🎙 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
enc_16928913686394556813512.mp3
4.31M
دنیام امام حسین من بیشتر از هر کس بگی تنهام امام حسین 🎙 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
نماهنگ مادرم سلام رسوند.mp3
5.04M
به تو محتاج که نه به تو محتاج ترم تا به نفس کشیدنم اگه میشه وقت مردنم بیا به دیدنم 🎙 ✳️ حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen
نماهنگ دیوار حرم.mp3
6M
لا الاهش عبد را یاد اله انداخته خوش به حال آن گدا که رو به شاه انداخته با رئوف اصلا نیازی نیست درد دل کنی کار ما را که نگفته زود راه انداخته 🎙 حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈• @azizamhosen