eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ اى تيغ هميشه بى خبر مى آيى يك روز به شكل ميخ در مى آيى امروز تو شمشيرى و فردا قطعا درقالب يك تير سه پر مى آيى * يك مرتبه كم شتاب باشى خوب است با قاعده با حساب باشى خوب است فكر دل فاطمه نبودى اما فكر جگر رباب باشى خوب است * اى تيغ همين قَدَر نمى فهمى نه فرق پدر و پسر نمى فهمى نه آن روز چه قدر گريه كردم گفتم زن آمده پشت در،نمى فهمى نه؟ * ماندم كه چرا تو با غضب مى رفتى اين گونه سوى شاه عرب مى رفتى آن روز كه ميخ بودى اما اى كاش از پشت در خانه عقب مى رفتى ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ خوب کردی که سرِ سفره نمک هم داری چون که زخم دلم امشب به نمک داشت نیاز همسر من که زمین از نفسش بر پا بود به مناجات شبش حور و ملک داشت نیاز @hosenih با خودش بود و به کار احدی کار نداشت مهربان بود و به سوداش ، فلک داشت نیاز خلق شد عالم هستی به وجود زهرا به دعاهاش ، سما تا به سمک داشت نیاز پشت در رفت حمایت کند از من ورنه یک چنین فاطمه ای کِی به فدک داشت نیاز یک زن و کودکِ بی تاب ، میان کوچه کِی به بی حرمتی و فحش و کتک داشت نیاز جای حیدر کمک از فضه گرفت و بر خاست پشت در سقط جنین شد به کمک داشت نیاز @hosenih با نسیمی رُخِ گلبرگِ گُلم لَک می شد تو بگو برگ گل یاس به چَک داشت نیاز ؟؟!! ** .. حرمله ...! تا ز عطش جان ندهد طفل رباب چند قطره فقط از آب خنک داشت نیاز ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین بیشتر تیغ فرو رفت میانِ اَبرو تا که از ضَرب علی باسرش اُفتاد زمین @hosenih به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت دید از ضربه ی در همسرش اُفتاد زمین کَس نفهمید که عباس چگونه آمد بارها تا بِرِسَد مَحضَرَش اُفتاد زمین خواست تا خانه یِ زینب رویِ پا راه رَوَد دو قدم رفت ولی پیکرش اُفتاد زمین دخترش دید زمین خوردنِ بابایش را دخترش دید و....خودش آخرش اُفتاد زمین چقدر از رویِ تَل تا لبِ گودال دوید چقدر بینِ همه خواهرش اُفتاد زمین @hosenih ذوالجناح آه ببین نیزه ای او را هول داد از رویِ زین به زمین با سَرَش اُفتاد زمین دید پایین قدمهاش سَنان می خندید دید بالایِ سرش مادرش اُفتاد زمین ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ هر کس برای توبه مصمم نمی شود با صد هزار موعظه آدم نمی شود امروز اگر که فرصت توبه هدر دهیم فردا همین مجال فراهم نمی شود @hosenih طاعات ما و حلقه ی پیوند با خدا خالص نبوده است که محکم نمی شود نامردی است بندگی لحظه ای ما شوق گناه و نافله با هم نمی شود باید برای خشکی چشم التماس کرد این چاه خشک یک شبه زمزم نمی شود ساکت نباش، حرف بزن با خدا، بگو: من آمدم کنار تو باشم، نمی شود؟ شاید که از نگاه تو افتاده ام دگر وقتی دلم، شکسته و محرم نمی شود @hosenih در بین خوب ها منِ آلوده هم بخر چیزی که از کریمی تو کم نمی شود حلوا نخواستم، تو خودت را به من بده حلوا برای غم زده مرهم نمی شود جای بهشت کرب و بلا روزی ام کنید بی کربلا بهشت، مجسم نمی شود هرکس که آمده قدمی سمت کربلا شرمنده ی رسول مکرم نمی شود نان علی و فاطمه را سائلی که خورد دیگر مقابل احدی خم نمی شود ** شمشیر زهر خورده به فرق علی زدند پس مرهمی براش فراهم نمی شود جوری که آیه های سرش ریخته بهم هر کار هم کنند منظم نمی شود @hosenih این ضربه سخت بود ولی در دل علی بر دردهای کوچه مقدم نمی شود زینب... مدینه، کوفه، مدینه، زمین طَف یک زینب است و این همه ماتم؟! نمی شود ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ من با تو بال و پر گرفتم یا الهی کِی دامن دیگر گرفتم یا الهی ده مرتبه نام تو را با اشک بردم قرآن به روی سر گرفتم یا الهی @hosenih آغوش تو باز است از بس مهربانی امشب تو را در بر گرفتم یا الهی کرده گناهم از تو دور ، امشب دو دستی دامانِ چشم تر گرفتم یا الهی شرمنده ام از بس ز عصیان توبه کردم اما گناه از سر گرفتم یا الهی با ذکر یا حیدر ، سحر این حال خوش را از روضه و منبر گرفتم یا الهی امشب قبولم کن که من این اشکها را از روضۀ حیدر گرفتم یا الهی @hosenih هر چه نباشد خاک پای اهل بیتم سرمایه از این در گرفتم یا الهی یک کربلا می خواستم آن هم که امسال از مادرش آخر گرفتم یا الهی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ همین که تیغ بَر سر بر جبین خورد میانِ خانه‌اش زینب زمین خورد نه تیغ اینقدر‌ها زوری ندارد غلط گفتم که میخی آتشین خورد * علی را عاقبت از پا درآورد که با خود تیغ یادِ مادر آورد چنان زد تیغ هم نالید از درد چنان زد دادِ زهرا را درآورد * سرِسفره دلِ دختر تَرَک خورد فقط سه لقمه امشب با نمک خورد علی امشب هوایِ روضه‌ها داشت فقط میگفت بودم او کتک خورد * همان‌هایی که بانو را شکستند خدایا بِینِ اَبرو را شکستند چنان زد فاطمه اُفتاد از پا گمانم باز پهلو را شکستند * چه با این مَرد این شمشیر کرده چه با این فرق این تقدیر کرده چنان بد زد نشد بیرون کشانَد گمانم تیغ در سر گیر کرده * حسن با داغِ خود درگیرتر شد تمامِ مسجد از شمشیر تر شد علی اُفتاد رویِ دامنِ او حسن پیر است حالا پیرتر شد * نه مرحم نه دوا آورده بودند فقط آه و نوا آورده بودند فقط یک ضربه خورده بود اما برای او عبا آورده بودند * زمین اُفتاد و می‌نالید بابا که هر گوشه علی می‌دید بابا عبا آورده بودند و کمش بود علی را روی هم میچید بابا * علی جانش علی جانش زمین ریخت که حتی آه مژگانش زمین ریخت کشیدش در بغل این بارِ آخر ولی از بین دستانش زمین ریخت * صدا زد آتشِ دل را نشانید مرا بر شانه‌های خود کشانید جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر درِ خیمه رسانید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ باید شب قَدرَت مرا آدم بسازد حر و زهیر و عابس و اسلم بسازد باید مفاتیح الجنان "شیخ عباس" دل را که شد ویرانه دست کم بسازد یارب به من اشکی بده سازنده باشد اشکی بده از بنده ات میثم بسازد @hosenih چشمی بده تا خوب را بشناسم از بد تنها نگاهم را بدوزم سمت گنبد دستی بده دست از تهیدستان بگیرم دستی بده تا راه بر شیطان بگیرم پایی بده جز در ره مولا نکوبم پا جای پایی چون "ابوموسی" نکوبم دل می کند وابسته از دنیا به سختی دنیا بده اما نه دیگر تاج و تختی میلی بده از جام همدردی بنوشم در سیل ماتم نذر هم نوعم بکوشم عزمی بده آماده ی ایثار باشم وقت ضرورت راهی پیکار باشم نسلی بده عشق شهادت در دل آن نسلی بده "فهمیده" باشد حاصل آن جانی بده سرشار از نور ولایت لب تر کند مهدی کنم تقدیم حضرت هر کس به نوعی میکند نجوا شبانه من هم بخوانم از شهادت عاشقانه زیباترین نثر مناجاتم جهاد است امروزه وقتی صحبت از "جنگ اراده "ست جزو مجاهدهای در راه خدایم سجاده ام حکم کفن دارد برایم بر نفس سرکش راه طغیان را ببندم با معنویت در دو عالم سربلندم بیش از چهل سال گذشته پای کاریم وقتی که خرمشهر ها در پیش داریم رمز بقا قطعا به دست مردم ماست این اولین تحلیل گام دوم ماست ما را سفارش می کند آقا به تقوا لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا درس دبستان امیرالمومنین است گوشم به فرمان امیرالمومنین است نص اشداء علی الکفار یعنی منشور قرآن امیرالمونین است حکم پدر دارد برای خاک یعنی ایران هم ایران امیرالمونین است دنیا گرفت از هرکسی روزی ولی ما در سفره مان نان امیرالمونین است هرکس به هر جایی رسید از دار دنیا مدیون احسان امیرالمومنین است عمری محدث بودن و از غیب گفتن این کار سلمان امیرالمونین است @hosenih در کعبه مولایم علی آمد به دنیا پس صاحب خانه امیرالمومنین است ساعات خوب زندگی ما همیشه در زیر ایوان امیرالمومنین است حبل المتینم هست و فردای قیامت دستم به دامان امیرالمومنین است با دست او حق سفره اش را پهن کرده هر بنده مهمان امیرالمومنین است زهرای مرضیه همیشه دوست دارد چشمی که گریان امیرالمومنین است شخص پیمبر بانی بزم عزایش چشمان زهرا نیز می بارد برایش مرغ دلم پر می زند بر بام کوفه حلوای ختم مرتضی در کام کوفه می ریزد از غم های خود در جان دختر وقتی که بابا می شود مهمان دختر از غصه دیوار دل دختر ترک خورد وقتی که بابایش فقط نان و نمک خورد آماده دارد میشود بر قتل حیدر قومی که هر شب میوه از باغ فدک خورد سی سال پیش از پا در آمد مرد خیبر وقتی میان کوچه ناموسش کتک خورد دلواپس فردای بابا ام کلثوم باید بخواند روضه ها را ام کلثوم از خانه که بابای از گل بهترم رفت گفتم که دیگر سایه ی روی سرم رفت دیدم به چشمم گوییا تا مسجد شهر پشت سر بابا دوباره مادرم رفت @hosenih دیدم از این کوچه شروع کربلا را هجده سر بر روی نیزه از حرم رفت زیر سر سیلی سنگین سنان بود از بعد غارت سوی چشم خواهرم رفت چشم علی مرتضی را دور دیدند در راه اگر دستی به سمت معجرم رفت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عجیب خسته ز غمهای بی شمار شدم عجیب ، سیر از این خاک و این دیار شدم همیشه منتظر این دقیقه ها بودم که تیغ ، بر سر من خورد و رستگار شدم @hosenih ز خونِ سر که به نعلین می چکد پیداست که من مسافرِ سمتِ دیارِ یار شدم عجیب منتظرم میل فاطمه دارم عجیب دل زده از دست روزگار شدم سرم به حال دلم خون ز دیده می بارد برای فاطمه ام سخت بی قرار شدم امیدِ دیدن زهرا جوانه زد در من اگر چه رنگ خزانم پُر از بهار شدم تمام غصۀ من زینب است و قصۀ او به یاد معجر زینب به غم دچار شدم @hosenih امان ز مردم کوفه من از همین حالا برای کوفۀ زینب جریحه دار شدم سرِ شکافته ام را زِ یاد برده ام و به یاد کوچه و بازار سوگوار شدم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خارج از درک عُقول اند خدا با حیدر می رسد تا به خدا هر که رسد تا حیدر ذات حق در وجنات علوی جلوه نمود بهترین آینه ی عالی اعلی..،حیدر @hosenih انبیا را به خداوند رسانده است علی ذکر توحیدی موسی و مسیحا..،حیدر مرتضی مطمئِناً بوده سراپا احمد مصطفی مطمئِناً بوده سراپا حیدر فضّه و قنبر این طایفه بودن،عشق است ما که هستیم مگر؟! نوکر زهرا،حیدر خانه ی اهل تشیُّع،نجف اشرف اوست کاش باشیم شبی منزلِ باباحیدر عبد خاطی به کجا جز در مولا برود آخرین ملجا درماندگی ما..،حیدر هر زمان در زده ام،در به رویم باز شده بخدا رد ننموده است گدا را حیدر زیر قرآنِ علی رنگ خدا می گیریم سایبان سر ما در شب احیا..،حیدر وَه..،چه خوب است اگر موقعِ قرآن به سرم برگه ی بندگی ام را کُند امضا حیدر @hosenih بعلیًّ بعلیًّ بعلیًّ بعلی.. این قسم رمز نجات است..،به مولاحیدر تا خداوند گناهان تو را پاک کند صد و ده بار شبِ قدر بگو:یا حیدر ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•این مرد که در گوشۀ بستر.. و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ حاج حیدر خمسه •✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ این مرد که در گوشۀ بستر نگران است والله که مظلوم ترین مرد جهان است از زندگی پُر غم خود سیر شد امشب خیبر شکن از قصه زمین گیر شد امشب خورشید دلش خون شدُ ماه زمین خورد سخت است بگویم اسدالله زمین خورد بعضیا میگن کجا زمین خورد ؟!.. میگم الان برات .. زیرِ بغل هاشو پسراش گرفتن، نزدیکایِ خونه رسیدن دست امام حسن و امام حسینُ کنار زد ، عرضه داشتن چه میکنید بابا؟!! فرمود خونُ پاک کنید از سر و روم .. بزارید خودم رو پاهام بیام .. زینب اگه منو اینجور ببینه میمیره .. تا رهاش کردن ، خورد زمین .. این بارِ اول نبود که تو کوچه زمین میخورد .. شاید این روضه صدا گریۀ زن ها رو بلند کنه نزارید صداشون برسه .. اولین بار که کوچه زمین خورد ، بچه ها خبر دادن مادرمون دیگه نفس نمیکشه .. از مسجد تا خونه راهی نبود نوشتن سه بار عبا گرفت زیرِ پاش با صورت زمین میخورد پامیشد صدا میزد فاطمه م ... خورشید دلش خون شدُ ماه زمین خورد سخت است بگویم اسدالله زمین خورد در بستر مظلومیت آقای حنین است این مردِ جگر سوخته بابای حسین است *یه خاطره بگم از یه شهید گریزِ روضه مُ از اینجا باشه .. شهید عباس صابری از شهدای دفاع مقدسِ ، تو عالم رویا امیرالمومنینُ دید حضرت فرموده بودن تو میای پیش ما خیلی زود، عرضه داشت آقا چه جور؟!! زمانِ جنگِ؛ حضرت فرموده بودن میری فلان لشکر پیش فلان مسئول میگه اعزامت کنن؛ الله اکبر .. یعنی میشه امشب یه امضا هم برا ما بزنی آقا .. نمیگم اون که به شهدا دادی به منم بده من به این حرفا نمیام .. امشب اومدم دلمُ آروم کنی .. من گریه نکنم میمیرم .. گفت امضات رو زدیم تو مالِ مایی ، فردا میری پیشِ فلانی میگی منو بابام فرستاده .‌. دیدی وقتی میری نجفم، دم در زبونت به هیچ چی نمیچرخه .. یهو میگی سلام بابا .. فرمانده ش میگه اومد لشکر ما رو پیدا کرد گفت قراره من بیام تو نیروهای شما ، قبولش نکردن گفتن ما اینجور که نیرو جذب نمیکنیم .. گفت منو بابام فرستاده .. دیشب امیرالمومنین نشانی شما رو داد .. میگه یهو بهم ریختم به خودم اومدم ، گویا یه جوری به اونم یه نشانی دادن .. پذیرشش کرد ، اعزام شد ذی الحجه رسید به جبهه ها و خط مقدم ، چله گرفت .. بهش گفتن شب هفتم محرم پیشِ مایی ‌‌، عاشورا تشییع جنازه تِ .. روزِ عاشورا تشییع شد بدنِ این شهید .. جانم به این روزی .. میخوام بگم عباس صابری ، تو عاشورا تشییع شدی اما خبر داری بدنِ آقات سه روز و سه شب رویِ ربگِ بیابان .. بر تاول به روی تنت گریه ام گرفت بز خشکی به رویِ لبت گریه ام گرفت ای حسین ... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
صل الله علیک یا ابا الحسن ......یا امیرالمومنین... سفره دار خدا امام زمان دگر امشب بیا امام زمان شب قدر است هر کجا هستی التماسِ دعا امام زمان مولاجان شب شهادت اتاون علیدی شب شهادت مولای متقیان علیدی هریرده سن اقا بیلمیرم نجفده سن کربلاده سن یا مدینه ده سن مولاجان شب قدر است.... من که امشب به یادِ تو هستم یاد کن پس مرا امام زمان دست بر دامنت اگر نروم مولاجانم یوسف زهرا آی علینون بالاسی بروم پس کجا؟ امام زمان آمدم آشتی دهی من را باخودت، با خدا امام زمان اقا اتاون علینون یاسی ای علینون یاسینه گلننر آی دست گدایی بلند ایلیننر الوی قالخیز یاابن الحسن کجایی من آمدم گدایی بیلورم حتما امام زمان ننه سی زهرانین آدینا چوخ حساس اولار ایندی رو به قبله اماده برای شب قدر برای بخشش گناهان امید ایوینن گیدک امام زمانین قاپیسینا مولا بجان مادرت.... ان مادر..غم پرورت مارا مرانی...ازدرت ایندی کی مجلس آماده اولدی ایندی کی امام زمانی دعوت ایلدون مجلسه التماس دعا کاش قرآن به سر بگیرم من اورگوین سوزیدی یک شبِ قدر با امام زمان اقا باشوه دولانیم اقا بیلمیرم هاردا ایله شیبسن جای دوری نمی رود که کنی گوشه چشمی به ما امام زمان خوب شد در شبِ عزای علی اقا جدوین عزاسیدی بو گیجه علینین حالی خراب اولور زینب دولانیر علینون باشینا علی هردن غش ایلور هردن گوز لرین آچیر باخیر گورو ابولفضل اللرون قویوب اورگینون باشینا بالا آغلاما امام حسین گوزلرینون یاشین توکور زینب ایلشوب بابانون ایاقلارین باسیر اوره گینون باشینا علی جان آقالیق ایله یاسه گلنلره عنایت ایله اقا اقا بیر غش ایلدی هوشه گلدی حال اغماده گوز آچدی چاغیروب عباسی گوردی اللرین قویوب اورگینین باشینا گل بالا آغلاما واردور باشوون غوغاسی ابولفضل ایندی آغلاما بالا گل ایلش یانیمدا بالا ابولفضل ایلشدی یره مولا ابولفضلین اللرین آلدی الینه او قانلی دوداخلارین دایادی ابولفضلین اوزون قولارینا رسمیدی اتا دنیادن گیدنده بالاجا بالانی تاپشیرار بویوک بالیا اما زینب باخیر امام حسن باخیر التماس دعا گوردیلر حسینون الین قویدی ابولفضل الینه اوغول حسینم سنه تاپشیررام بالا... دعواده اوغول سعی ایله دالدان یارانما دشمن امان ویرسه حسین ارالانما گوردیلر اوزون قولاری باسدی اوره گینون باشینا او قانلی دوداخلارینان بوسه ویرور ابولفضل الینه اوغول بو اللردن مواظب اول بالا اوغول بو قولار کربلاده حسینن حمایت ایللر اولاسان بیرگون حسینون سن اوغول سقاسی ایوای بالام ایوای سو آغیرقیمت اولار قیمتنی بولن اوزون سالاسان یادوه اوندا آتاون غملی سوزون دئدی غیرتلی بالا دوت بو حسینون علینی سنه تاپشوردوم اوغول فاطمه نین سوی گولونی اوغول بیر گون اولار کربلاده حسینیمین اکبری اولر یارو انصاری شهید اولار بالا بیر سن اولارسان بیر حسینیم اولار جان سنون جان بو حسینون بونی ترک ائتمه بالا قویما سن دشمنه ایچنده الی قوینوندا قالا ایله یادیندا ساخلیوب گوردی کربلاده علی اکبر شهید اولوب یارو انصاری گیدوب اقا خیمه لرده اللرین قویوب اوره گینین باشینا دوردی ایاقه لباس جنگی مشگی سالدی چیننه گلدی دایاندی حسین سارالان رنگوه ابولفضل قربان ویرسون منه فرمان اقا بو لشگری قیرام بیر باش آپاریب شامیده ویرام مین دفعه امان نامه ده گلسه گنه جیرام حسین باشوه دولانیم آی قارداش سنسیر نه بو دنیا نه امام نامه نه قول باش بیر باخماقوی ویرمرم عالملره قرداش سنیچون گلسه امان نامه قبول ائتمه اوغول وئرسه لر قدرت دنیانی چخوب گئتمه اوغول ‍
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خیره به آسمان شده این دیده ی ترم من بی کس همیشه تاریخ حیدرم.. یک روز آب خوش به گلویم نرفته ست از ابتدا غریب مرا زاد مادرم @hosenih امشب فقط به فاطمه ام فکر میکنم آغوش باز کرده در این شام آخرم افطار تلخ من به نمک باز میشود خرما چرا گذاشته زینب برابرم ای کوفه خوش بخواب علی رفتنی شده راحت شدید از من و فریاد منبرم وقت اذان شده است مهیای رفتنم شمشیرتان کجاست بکوبید بر سرم الله اکبر! اشهد حیدر بلند شد... یارب گواه باش که پر گشته ساغرم فزت و ربّ کعبه!سرم غرق خون شده این را برای فاطمه سوغات میبرم من را رها کنید خودم راه میروم حالا که ایستاده دم خانه دخترم زینب بمان به خانه که خانه ست جای تو.. این کوچه نیست جای تو ای بانوی حرم از کوچه رد شدن به تو یکروز میرسد از حال و روز کوفه ی آنروز مضطرم فریاد میزنند ببینید اسیر را فریاد میزنی که خدا نیست معجرم @hosenih فریاد میزنند که خیراتشان دهید فریاد میزنی که زنسل پیمبرم فریاد میزنند که زینب حسین کو؟ فریاد میزنی که به نیزه است دلبرم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ قرآنِ زینب! سوره ات کوتاه تر شد بابا چرا افطارت امشب مختصر شد نان و نمک خوردی به زخم من نمک خورد دختر شدن خیلی برایم دردسر شد @hosenih من دختری بابایی ام دلشوره دارم در خواب دیدم که سرت شَقّ القمر شد امشب زمین و آسمان کرد التماست امشب دعاهایم تماماً بی اثر شد حتی همین نعلین پُر از وصله پینه گفتند آقا جان نرو مسجد اگر شد اصلاً خبر داری دلم خیلی گرفته دیدی که سردردم از امشب بیشتر شد یادم نرفته خانه ای که در مدینه آتش گرفت و معبر آن چِل نفر شد یادم نرفته کوچه دستان تو را بست مادر زمین خورد و شهیدِ میخ در شد یک وقت دیدی کوفه هم شد دشمن ما یک وقت دیدی ناله هایم پر شرر شد یک وقت دیدی که سرِ دروازه شهر خیرات این مردم به اطفالِ تو شَر شد @hosenih یک وقت دیدی که اراذل سر رسیدند صدها جسارت از حرامی ها به سر شد چه فکرهایی که نکردم از سر شب بازار و چوبِ محملِ خونی زینب ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مردِ خطر و اهل دعا بود علی همواره دوای درد ها بود علی سرّ سرِ بشکافته اش جز این نیست_ سر تا سر عمر با خدا بود علی * در رکعت هر نماز او را کشتند با خواندن هر فراز او را کشتند در کوچه اگر چه کشته بودند او را افسوس به سجده باز او را کشتند * از درد دلش چاه خبر داشت فقط از غربت او ماه خبر داشت فقط شد قاتل او جهل، نه شمشیر عدو از قاتلش الله خبر داشت فقط * از هرچه که داشت در کَفَش بهتر داد خونِ دل و دستِ لطف و چشمِ تر داد در وقت عبادت سر خود داد و سپس فریاد رسای رستگاری سر داد... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای خواب به چشمی که نمی‌خفت بیا ای خنده به غنچه‌ای که نشکفت بیا  دیوار و درِ کوفه زبان شد که بمان امّا ز جِنان، فاطمه می‌گفت: بیا *** امشب که نمک به زخم دین بگذارند آتش به پرِ روح الامین بگذارند نان آور هرشبی، نیامد امشب طفلان سرِ بی شام زمین بگذارند... شاعر: @hosenih
و امّا و امّا و امّا علی غریب است و مظلوم و تنها علی سحر شد - منادی - شنیدم که گفت دریغا دریغا دریغا علی به یک ضربه ارکان دین شد خراب جدا شد به یک لحظه از ما علی شب قدر ، آیا چه باید سرود؟ به جز یاعلی یاعلی یاعلی؟ کجا می توان رفت ؟ غیر از نجف؟ مگر می توان بود جز با علی؟ مناجات ، دیدی به جز ذکر او؟ غزل خوانده ای شاعر ! الّا علی؟ علی گفتم و خواندم از فاطمه که مولاست زهرا و زهرا علی گرفته است قرآن به سر مصطفی حسن گفته در حال احیا علی الهی الهی الهی حسین خدایا خدایا خدایا علی شاعر: @hosenih
🏴 می روی با فرق خونین پیش آن روی کبود شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود با وضو آمد به قصد لیلة الفرقت، علی! ابن ملجم درشب احیاء چه قرآنی گشود شاعر: @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دیگر کتاب عمر من زار بسته است راه نفس کشیدنم انگار بسته است تا آن زمان که سفره ی دیدار بسته است کامم برای سفره افطار بسته است از روزگار گندم و خرما نخواستم چیزی به غیر دیدن زهرا نخواستم امشب ستارگان به نگاهم چه میکنند با گریه های گاه به گاهم چه میکنند مرغان خانگی سرراهم چه میکنند چیزی بغیر مرگ نخواهم چه میکنند راهی مسجدم که دوباره اذان دهم راحت بگویم اشهد خود را و جان دهم @hosenih قد قامت الصلاه علی را رها کنید دینی که مانده گردنتان را ادا کنید دروقت سجده فرق سرم را دوتا کنید جسم مرا دم در مسجد رها کنید شمشیر نه!که عمر علی را دری گرفت مسمار لعنتی ز علی همسری گرفت در کوچه ها به قامت خم راه میروم خون لخته بسته است سرم راه میروم با یاری حسن دو قدم راه میروم نزدیک خانه است خودم راه میروم زینب نشسته تا که بحالم نظر کند ای وای اگر نگاه به این زخم سر کند @hosenih زن را توان دیدن این زخمها که نیست با اضطراب و دلهره ها آشنا که نیست در قلب او تحمل هول و ولا که نیست پس حق زینبم سفر کربلا که نیست دلشوره دارم از روی تل نیمه جان شود همراه زخمهای حسینش کمان شود یک تن غریب مانده و دورش هزارهاست از تیر و نیزه دوربه دورش حصارهاست از یک طرف محاصره ی نیزه دارهاست از یکطرف معذب سم سوارهاست اسلام را دومرتبه بر نیزه میزنند سر را که میبرند به سر نیزه میزند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوباره سهم زینب کرده غم، بیمارداری را دل خون را، نگاه مضطرب را، بی‌قراری را پدر از خانه بیرون رفته، اما دیر برگشته دوباره خانه دارد می‌چشد چشم انتظاری را بگو با ابن ملجم تیغ او شق القمر کرده صدا پیچید در عالم که «دیدم رستگاری را»... پدر پوشانده با عمامه و دست و عبا سر را مبادا دیدۀ زینب ببیند زخم کاری را مگو با گریۀ فرزندها: آهسته... آهسته... که می‌دانند اهل خانه رسم سوگواری را :: شب قدر است، با من ذکر یا الله و یا حیدر... ببین آورده‌ام با خود هر آنچه دوست داری را @deabel
اَلا ای مسجدِ کوفه تو وصفِ شرحِ حالم کن یک امشب بر تو مهمانم حلالم کن، حلالم کن شب است و درد تنهایی وَ من دلتنگِ مهتابم کنارِ شمع می سوزد به یادت چشمِ بی خوابم چرا پایان نمی یابد شبِ بی حاصلم ای عشق چنان در اشک گم گشتم تو گویی غرقِ گردابم تمامِ چهره ی عالم به تاریکی فرو رفته من امٌا با نگاهِ تشنه ام دنبالِ مهتابم نمی دانم چرا امشب به خلوت عالمی دارم بگردم گردِ این عالم پیِ اکسیرِ نایابم شگونِ فالِ من امشب شده صبر و شکیبایی جهان در خوابِ سنگین و سرا پا غرقِ اعجابم انیسِ بزمِ من امشب شده آغوشِ تنهایی که مهجور از همه عالم کجا رفتند اصحابم چو کشتیِ به گل مانده در این گرداب می چرخم خداوندا نجاتم ده از این توفانِ مردابم حدیثِ دردِ هجرانم دلی خون از زمان دارم چو پروانه به گردِ شمعِ رخسارت چه بی تابم شرارِ عشق در جانم به لب شوقِ اذان دارم قنوتِ وصل میخوانم فراهم کن تو اسبابم دگر شد موسمِ وصلش شتابان می روم امٌا گره آمد کمربندم چنان درگیرِ قلابم خداوندا ! کمربندم از این قلابِ در وا کن در این ساعات پایانی بیابم راهِ محرابم چرا صفهایِ مرغابی ز خانه سدٌِ راهم شد ز اشکِ دیده می شویند زخمِ پُر تب و تابم تو امشب مسجدِ کوفه هوایِ دیگری داری به حالِ سجده می بینی به فرقم زخمِ خونابم سحر شد مرغِ جانِ من گشوده پَر ز محرابم نوای فزتُ ربِّ الکعبه زیبا کرده سیرابم! اَلا ای مسجدِ کوفه تو وصفِ شرحِ حالم کن یک امشب بر تو مهمانم حلالم کن، حلالم کن @deabel
امشب از محراب خون، شوق سفر دارد علی خلوتی خوش با خدا، شب تا سحر دارد علی با خدا نجوای او «فُزْتُ و رَبِّ الکعبه» است در شب قدری که فرصت تا سحر دارد علی... نخل‌های کوفه را یک عمر در ماتم نشاند داغ‌هایی کز مدینه بر جگر دارد علی بازتاب خاطرات آشیانی سوخته‌ست گوشۀ چشمی که بر دیوار و در دارد علی... لاله‌زار سینۀ او چون نسوزد از فراق وقتی از داغ دل زهرا خبر دارد علی... بی‌نوایان عرب، صد کاسه شیر آورده‌اند تا به دست مرحمت یک جرعه بردارد علی با نگاهی می‌نوازد عاشقان خسته را با کدامین اهل دل امشب نظر دارد علی 🔹 @deabel
خدایا من دلی بیمار دارم به جانم آتشی تکرار دارم خدایا آمدم بر درگهِ تو تو میدانی غمِ بسیار دارم چه خوش اقبال بودم من خدایا که با تو وعده ی دیدار دارم پناهم ده تو را جانِ حسینت من امشب با تو خیلی کار دارم دلم قرص است دائم در کنارم که مثلِ تو گلی بی خار دار دارم به دامِ نفسِ اماره اسیرم سرا پا سوءِ در رفتار دارم تو گر این بنده را از در برانی چه امیدی من از اغیار دارم چه خوشبختم که من مثل تو مولا خدای خالق و قهار دارم ز درگاهت مرانی این گدا را که حُبِ حیدر کرار دارم به حق و آبروی او ببخشا که امشب دیده‌ای خونبار دارم پناهم گشته سلطان خراسان ز لطفش دیده‌ای بیدار دارم! @deabel
مهربانا! مهربانی آنِ توست جانِ عاشق مست و سرگردانِ توست ای جلا بخشِ قلوبِ عارفان جانِ ما پرورده ی احسانِ توست مهربانا! جانِ ما درمان نما جرعه نوشِ چشمه ی قرآن نما این گدایانِ سیه پرونده را در حریمِ سفره ات مهمان نما مهربانا! مهرِ جاویدان تویی دردمندان را همه درمان تویی ای نگاهت این و آن را دستگیر عاشقانت را سرو سامان تویی مهربانا! مظهرِ رحمان تویی در صدای عاشقان پنهان تویی روشنی مثلِ نگاهِ آفتاب در شبِ ما شمعِ نور افشان تویی مهربانا! ای فروغِ جانِ من روشن از رویت شبِ زندانِ من نامِ تو آرامشِ جانم بوَد ای طبیبِ هر غمِ پنهانِ من مهربانا! سایبانِ رحمتی جانِ ما را از کرم دِه قوتی غرق در آیینه ی مِهرِ توئیم تو شکوهِ بی کرانِ رافتی مهربانا! مِهرِ تو ایمانِ من ریشه دارد عشقِ تو در جانِ من ای صدای تو بهارِ جاری ام ای نگاهِ تو گلِ بستانِ من مهربانا! حافظِ جانم تویی هر کجا باشم نگهبانم تویی هر کجا باشم به کوه و برّ و بحر آن که را پیوسته می خوانم تویی مهربانا! ای نشاطِ جانِ من ای فروزان گوهرِ تابانِ من آسمانِ من پُر از آوازِ توست ای غمِ تو شعرِ من دیوانِ من مهربانا! با تو نجوا می کنم عقده ی دل پیشِ تو وا می کنم کس نباشد محرمِ اسرارِ من سینه با یادِ تو شیدا می کنم مهربانا! گوهرِ عرفان تویی در کویرستانِ ما باران تویی ما پُریم از یادِ شورانگیزِ تو این جهان را بهترین برهان تویی مهربانا! برکتِ کارم تویی روشنیِ چشمِ بیدارم تویی در صدای عاشقم گل می کنی هم انیس و مونس و یارم تویی مهربانا! محرمِ رازم تویی آشنای نغمه ی سازم تویی از وفایت می نویسم روز و شب در زلالِ متن آوازم تویی مهربانا! تشنه ی روی توام تشنه ی آن روی نیکوی توام ای چراغِ روشنِ شبهای من بی قرارِ تارِ ابروی توام مهربانا! صبح سرگردانِ توست هر چه هستی در کفِ فرمانِ توست ماه و خورشید و زمین و آسمان جمله در آیینه ی عرفانِ توست مهربانا! شب سکوتِ رازِ توست بر لبِ من لذتِ آواز توست ای تجلّیِ حضورِ دوستی بالِ من در جاریِ پروازِ توست مهربانا! از زمین تا کهکشان من بگویم از کدامین نامشان هر چه در چشمانِ ما پیدا بوَد دارد از روی نکوی تو نشان مهربانا! سینه ی من جای توست این دلِ من غرق در دریای توست چشمِ من این بی قرارِ گم شده آهوی سرگشته ی صحرای توست مهربانا! ای تو ربَّ العالمین ای تو، ای تو، اولین و آخرین از تو و عشقِ تو یکسر دم زنند عاشقان این عاشقانِ راستین مهربانا! اول و آخر تویی عاشقان را مونس و یاور تویی ما به درگاهت نیاز آورده ایم داوری کن بهترین داور تویی! @deabel
أَتَيْتُكَ يَا مَوْلاَيَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ زَائِراً عَارِفاً بِحَقِّكَ مُوَالِياً لِأَوْلِيَائِكَ‏ اى آقاى من اى فرزند رسول خدا با معرفت به حق امامتت و خلافتت بدين درگاه به زيارت حضرتت آمده ‏ام و دوست با دوستانت شبِ قدر است و دلم کرببلا می خواهد کربلا هم که دلِ غرقِ صفا می خواهد یا حسین اِبنِ علی(ع) نوکرِ خود را دریاب دلِ آلوده ی من از تو جلا می خواهد روضه ی آب و عطش گر چه ملول است ولی دلِ بشکسته ی پُر شور و نوا می خواهد شبِ قدر و به سرم شورِ حرم افتاده است وا که این صحنه عجب حال و هوا می خواهد آخر این غرقِ گنه را چه به این حال و هوا جانِ من جرعه ای از آبِ شفا می خواهد عاشقم در سرِ خود شوقِ زیارت دارم زیرِ پرونده ام امضای شما می خواهد باز پروانه ی دل طالبِ شمعِ رُخ توست این تبِ عشق مگر چون و چرا می خواهد کی شود قسمتِ من هم بشود کرببلا دلم عطرِ حرمِ شاهِ ولا می خواهد! @deabel
کارم همیشه جرم و خطا بوده از قدیم کارت همیشه لطف و عطا بوده از قدیم مغلوب نفس گشته ام و خورده ام زمین تنها سلاحم اشک و دعا بوده از قدیم می ترسم از عذاب و امیدم به فضل توست راهِ نجات، خوف و رجا بوده از قدیم قلاده ام ببند، بمانم کنار تو بیچاره آن کسی که رها بوده از قدیم شغل گدایی اش به دوعالم نمی دهد هر کس گدای آل عبا بوده از قدیم می ترسم از فشارِ شبِ دفن خود ولی دلگرمی ام امام رضا بوده از قدیم نزد کریم هر که فقیر است بُرده است آقا رئوف با فقرا بوده از قدیم من عاشق تمام ائمه شدم ولی در سینه جای دوست سوا بوده از قدیم با یا حسین توبه ی آدم قبول شد ذکرش همیشه عقده گشا بوده از قدیم حب الحسین صوم و صلاة تمام ماست حب الحسین نیت ما بوده از قدیم در روضه و میان مناجات حاجتم برگ برات کرب و بلا بوده از قدیم شب های جمعه ناله ی محزون مادری بر زخم های رأس جدا بوده از قدیم اموال غارتی همه میراث عترت است عمامه ی نبی و عبا بوده از قدیم عالم شکست چون که نوشتند داغ او سنگین برای ارض و سما بوده از قدیم محمد جواد شیرازی @deabel
امشب بنا دارم که قرآن سر بگیرم تا در بهشتِ جانِ جانان پَر بگیرم هر جا قلم دل را کشانَد می‌نشینم تا من سراغ از فاتحِ خیبر بگیرم عرضِ ادب سوی مدینه میکنم تا اذنِ جنان را هم ز پیغمبر بگیرم عشقم حسین است و براتِ کربلا را از دستِ پاک و زخمی مادر بگیرم امشب که گلزارِ حسین است آرزویم باید از این دریا فقط گوهر بگیرم مهمانِ شش گوشه شدن یعنی که باید هر جایی از عرشِ خدا لنگر بگیرم گفتم اگر قسمت شود اول در آغوش قنداقه ی نازِ علی اصغر بگیرم هر گوشه از صحن و شبستانِ حرم را صد منبر اشک از روضه ی اکبر بگیرم آنجا که ساقی آب را شرمنده کرده است از دستِ او هم جرعه ای کوثر بگیرم شرمنده ی اشکِ پگاهِ قتلگاهم باید تقاصِ یک سر از کافر بگیرم هر کس به نوعی اشکِ زینب را در آورد من حقِ او را از دمِ خنجر بگیرم یا انتقامِ دردِ او را روزِ محشر از ذوالفقارِ حضرتِ حیدر بگیرم باید رَوم با پای دل کنجِ خرابه یک سر خبر از غربتِ دختر بگیرم از گیسووان سوخته قدری برای زخمِ دلم داروی خاکستر بگیرم از خارِ پایش که ز چوبِ خیزران است قطعاً خبر از شعله های در بگیرم ای بال و پَر بشکسته ای جانم رقیه امشب من از عشقِ تو قرآن سر بگیرم غرقِ امیدِ دستهای کوچکم تا هر حاجتم را از حیِ داور بگیرم @deabel
در شب قدر دلم با غزلی همدم شد بین ما فاصله ها واژه به واژه کم شد چارده مرتبه قرآن که گرفتم بر سر در حرم یک به یک ابیات غزل، محرم شد ابتدا حرف دلم را به نگاهم دادم بوسه می خواست لبم، گنبد خضرا خم شد خم شد آهسته از اسرار ازل با من گفت گفت: ایوان نجف بوسه گه عالم شد بعد هم پشت همان پنجره ی رویایی چشم من، محو ضریحی که نمی دیدم شد خواستم گریه کنم بلکه بر این زخم عمیق گریه مرهم بشود، خون جگر مرهم شد گریه کردم، عطش آمد به سراغم، گفتم: به فدای لب خشکت! همه جا زمزم شد روی سجاده ی خود یاد لبت افتادم تشنه ام بود، ولی آب برایم سم شد زنده ماندم که سلامی به سلامی برسد از محمد(ص)به محمد(ص) که میسر هم شد من مسلمان شده ی مذهب چشمی هستم که در آن عاطفه با عشق و جنون توام شد سال ها پیر شدم در قفس آغوشت شکر کردم،در و دیوار قفس محکم شد کاروان دل من،بس که خراسان رفته است تار و پود غزلم جاده ی ابریشم شد سال ها شعر غریبانه در ابیات خودش خون دل خورد که با دشمن خود همدم شد داشتم کنج حرم جامعه را می خواندم برگ در برگ مفاتیح پر از شبنم شد یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت یک قدم مانده به او کار جهان مبهم شد بیت آخر نکند قافیه غافلگیرت آی برخیز! که این قافیه یا «قائم» شد سید حمید رضا برقعی @deabel
دیگر کتاب عمر من زار بسته است راه نفس کشیدنم انگار بسته است تا آن زمان که سفره ی دیدار بسته است کامم برای سفره افطار بسته است از روزگار گندم و خرما نخواستم چیزی به غیر دیدن زهرا نخواستم امشب ستارگان به نگاهم چه میکنند با گریه های گاه به گاهم چه میکنند مرغان خانگی سرراهم چه میکنند چیزی بغیر مرگ نخواهم چه میکنند راهی مسجدم که دوباره اذان دهم راحت بگویم اشهد خود را و جان دهم قد قامت الصلاه علی را رها کنید دینی که مانده گردنتان را ادا کنید دروقت سجده فرق سرم را دوتا کنید جسم مرا دم در مسجد رها کنید شمشیر نه!که عمر علی را دری گرفت مسمار لعنتی ز علی همسری گرفت در کوچه ها به قامت خم راه میروم خون لخته بسته است سرم راه میروم با یاری حسن دو قدم راه میروم نزدیک خانه است خودم راه میروم زینب نشسته تا که بحالم نظر کند ای وای اگر نگاه به این زخم سر کند زن را توان دیدن این زخمها که نیست با اضطراب و دلهره ها آشنا که نیست در قلب او تحمل هول و ولا که نیست پس حق زینبم سفر کربلا که نیست دلشوره دارم از روی تل نیمه جان شود همراه زخمهای حسینش کمان شود یک تن غریب مانده و دورش هزارهاست از تیر و نیزه دوربه دورش حصارهاست از یک طرف محاصره ی نیزه دارهاست از یکطرف معذب سم سوارهاست اسلام را دومرتبه بر نیزه میزنند سر را که میبرند به سر نیزه میزند سیدپوریا هاشمی @deabel
بر عفو بی‌حسابت این نکته‌ام گواه است گفتی که یأس از من بالاترین گناه است من غرق در گناهم مسکین و رو سیاهم تنها تویی پناهم «لا تَقنَطُوا» گواه است هرگز نمی‌پسندی در بر رویم ببندی آخر کجا گریزد عبدی که بی‌پناه است در دیده اشک سُرخم بر چهره رنگ زردم مویم شده سفید و پرونده‌ام سیاه است بازآمدم به سویت برگشته‌ام به کویت این بندۀ فراری محتاج یک نگاه است من عهد خود شکستم من راه خویش بستم ور نه به جانب تو هر سو هزار راه است یک جمله با تو گفتن ذکر هزار سال است یک لحظه بی‌تو بودن یک‌عمر اشتباه است یک یا اِلهی اَلْعَفو جبرانِ جُرمِ یک عمر یک شام قدر با تو بِهْ از هزار ماه است استاد غلامرضا سازگار @deabel
‍ ‍ #‍السلام_علیک_یا_امیر_المومنین یا لافتی اِلّا علی لاسیف اِلا ذوالفقار دستانِ قَدرَت پُر شده از رحمتِ پروردگار پیچیده در گوشِ جهان فُزت وَ ربٌ الکعبه ات از ضربتِ شمشیرِ کین اینگونه گشتی رستگار ای لیلهً القدرِ خدا مولا امیرالمومنین شانِ نزولِ سوره ی والفجرِ قرآنِ مبین ای رشته ی حبل المتین، ای رکنِ پا بر جا علی (ع) از تارُک مُنشَقِّ تو لرزیده چرخِ هفتمین! ◾️ ◾️ @deabel