eitaa logo
از کرخه تا شام
162 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
57 ویدیو
1 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. (امام خامنه ای) کپی برداری از مطالب با ذکر صلوات بلا مانع است. منتظر نظرات-پیشنهادات و مطالب شما هستیم. ارتباط با خادم کانال @abozeynab0
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️شهادتِ نزدیکان انسان، خودش یک کرامتی از سوی خداست. ✍آیت‌الله بهجت (ره) : آنهایی که شهید شدند، آنهایی که شهید داده‌اند، در راه خدا رفته‌اند و در راه خدا بوده‌اند، و خدا می‌داند چه تاجی بر سر اینها گذاشته شده، ولو بعضی‌ها نمی‌بینند مگر بعد از اینکه از این نشأت بروند. بعضی‌ها هم که اهل کمالند، شاید در همین‌جا ببینند که «فلانی» بر سرش تاج است،[یا] «فلانی» بر سرش تاج نیست!! شهادتِ نزدیکان انسان، خودش یک کرامتی از سوی خداست. @azkarkhetasham
↺دزدۍ ڪه در نهایت شهید شد :) خواهر شهیدهادی : یڪ روز موتور شوهرخواهرم را از جلوے منزل مان دزدیدند، عده‌اے دنبال دزد دویدند و موتور را زدند زمین، ابراهیم رسید و دزد زخمے شده را بلند ڪرد. نگاهی به چهره وحشت زده اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید. ابراهیم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد. آن بنده خدا از رفتار ابراهیم خجالت زده شد. ابراهیم از زندگی اش سوال کرد؟ ڪمڪش ڪرد و برایش ڪار درست ڪرد! طرف نماز خوان شد، به جبهه رفت و بعد از ابراهیم در جبهه شهید شد... مچ گرفتن آسان است! ⇤ دست گیری کنیم ۰ @azkarkhetasham
خواهراش که متوجه شدن داداش توراهی دارن پیشنهاد کردن اسمشو بذاریم "مجتبی" اما بخاطر خوابی که قبل از بارداری دیده بودم، من و پدرش نظرمون روی "حسین" بود و بالاخره نظر هر چهارتامون این شد که اسمشو بذاریم حسین. وقتی فهمیدم اسم ستادی_جهادیش تو محل کار مجتبی است برام عجیب بود. هم حسین و هم مجتبی شد! #شهیـد_حسین_معز_غلامی #مادرشهید @azkarkhetasham
نکند فکر کنی!!! در دلِ من یادِ تو نیست!!؟ گوش کن، نبضِ دلم زمزمه اش با تو یکیست... #سپهبد_حاج‌قاسم_سلیمانی🌷 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
ورزش استقامتی را برایش توضیح داده بودم. می‌گفت:«می‌خوام نفسم باز بشه، یه ساعتِ تموم راحت بدوم، چیکار باید بکنم؟» مهم‌ترین دغدغه‌اش در ورزش، تنفس بود. از تلاش برای رفع این دغدغه‌اش خسته نمی‌شد. نه فقط این دغدغه، در هیچ کاری خسته نمی‌شد. بهانه نمی‌آورد. با هر چه که داشت برای هدفش تلاش می‌کرد. نمی‌گفت وقت و امکانات و بودجه نیست؛ کم نمی‌آورد! نمی‌گفت خسته شدم... در سوریه هم همینطور بود. استقامت داشت و باید کاری را که شروع کرده بود به پایان می‌رساند. نقل از: حسین جوینده-همرزم شهید @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
●درد و رنج مردم اذیتش میڪرد، هرگز بی تفاوت نبود همیشه درحال جهیزیه دادن به یڪ خانواده بود مخصوصاً دخـــــتران شـــهدا... ●به فقرا و مستمندان میرسید، به سـاخت مسجد ڪمڪ میڪرد، برای بچه های بی سرپرست مڪانی رو درست ڪرده بود ڪه مدتها بعد از ،ڪسی خبر نداشت اگرمیخواست پولشو جمع ڪنه یکی از ثرومتندترین افراد میشد؛ ولی همین ڪه شد، مغـازه اش را ڪرد تعاونی وحــدت اسلامـی از جیبش میگذاشت تا اجناس ارزانتر به دست مردم برسد... ●خوشا زبانی که شهدا را یاد کند با ذکر صلوات... @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
برادرشهــید: وقتے پیڪرش را داخـل قبرگذاشتـم ازطــرف همسـر معززش گفتند: چفیه ای ڪہ ازآقاگرفته بااودفن شود.جاخوردم!نمےدانستم ازآقاچفیه ڱرفتہ... رفتند و چفیه رااز ماشین اوردند .مانده بودم باپیڪرش چه بگویم! همیشہ ارادت به آقا(زیدعزه)خودم رابالاترازاومی دانستم.چفیه راڪه روی پیڪرش گذاشتم فهمیدم بہ گرد پایش هم نرسیده ام دراین چندمدت...! یادم هست ڪه چندسال پیـش گفت :شیعیان دربعضی ازڪشورها بدون وضو تصویرآقارا لمس نمےڪنندو گفـت مااینجا ازشیعیان عقب افتادیم... محمودرضابیضایی @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
کسی از هم صحبتی با محسن سیر و خسته نمی‌شد، اگر بچه‌ها در جلسات قرآن حاج محسن که اکثرا نوجوانان و جوانان شرکت داشتند، در کنار آموزش قرآن شوخی می‌کردند او هم با آن‌ها می‌خندید و اجازه نمی‌داد که فضا خیلی خشک و خسته کننده شود، البته به رعایت اخلاق و احترام به بزرگ‌ترها در کنار انجام شوخی‌های متین و مناسب تاکید داشت و حتی خودش هم اهل شوخی‌های مناسب بود حتی وقتی برای تلاوت در جلسه گمنامی در منطقه‌ای دور افتاده دعوتش می‌کردند می‌گفتم: خسته‌ای نرو، می‌گفت: اینجا را باید حتما بروم چون برای رضای خداست. محسن حاجی حسنی @azkarkhetasham