eitaa logo
از کرخه تا شام
162 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
57 ویدیو
1 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. (امام خامنه ای) کپی برداری از مطالب با ذکر صلوات بلا مانع است. منتظر نظرات-پیشنهادات و مطالب شما هستیم. ارتباط با خادم کانال @abozeynab0
مشاهده در ایتا
دانلود
♥شستن استکان های ✿هر سال ایام یک ماه در مسجد ما روضه حضرت زهرا(س)🏴 برپا می شود که به خاطر دوری راه من نمی توانستم به مجلس روضه بروم⭕️ یک روز سر راه از خواستم مرا به مسجد ببرد که حداقل یک روز را پای بنشینم. وقتی رسیدیم روضه تمام شد و خانم ها از مسجد پراکنده شده بودند😔 ✿به حامد گفتم اشکالی ندارد❌ حداقل داخل می رویم و برای جمع و جور کردن و مسجد کمک می کنیم. وقتی می خواستیم داخل شویم به من گفت: مادر جان من یک نیتی کردم شما بروید و های چای روضه را بشویید. ✿حامد به من نگفت نیتش چیست❗️ اما من به همان نیت استکان ها را . دو سه روز پس از آن به سوریه رفت و خبر مجروحیت💔 و بعد خبر را برایمان آوردند. شک ندارم که آن روز بود🌷 راوی: مادر شهید مدافع حرم @azkarkhetasham ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
از کرخه تا شام
🌷از همان روز ڪہ او رفـت ؛ زمستـــان آمد بعـــدِ او بهمن و اسفند چه فرقـی دارند ؟!🍃 #شهید_محمد_معا
🌷 😁محمد یک انسان بسیار بااخلاق، صبور و خلاق بود و همه او را به‌عنوان یک میدانی قوی می‌شناختند. در عملیات ضربه‌هایی که محمد به تکفیری‌ها👹 وارد کرد اصلاً قابل وصف نیست❌ 🔰از آن‌ها زیادی گرفت ولی دشمن کوردل همیشه دنبال جوانان ماست تا آن‌ها را کند و بتواند به‌اندازه یک نفر👤 هم که شده از یاران ولایت کم کند. 🔰همه دوستانی که در این راه به رسیدند🕊 دوستان و ولایت بودند. الآن در این شرایط مملکت به این بچه‌ها نیاز داشتیم ولی دست تقدیر خواست شهادت🌷 نصیبشان شود. 🔰احمدی از دقایق مکالمه‌اش📞 با این شهید و نحوه چنین می‌گوید: همیشه همدیگر را "داداش" صدا می‌زدیم☺️ این سری وقتی به مأموریت رفت به او گفتم: «زود برگرد، می‌خواهیم دور هم👥 باشیم.» گفت: «باشد...» 🔰دیدم دیگر صدایش نمی‌آید📵 زمین و‌ آسمان را به هم دوختم تا ببینم . او را پیدا کردم ولی دیگر وقتی که شده بود😔 بیشتر از یک هفته🗓 بود که از او اطلاع نداشتیم. 🔰شنیدم مورد شناسایی گروه‌های قرار گرفت و از اهمیت جایگاه ایشان باخبر شدند و در صدد حذف⭕️ ایشان برآمدند. متأسفانه تیر💥 مستقیم به ایشان اصابت کرد💔 🔰از سال 2011 که جنگ شروع شد، به سوریه رفت‌وآمد داشت. هر جایی از منطقه که پا می‌گذاشت، آنجا را آباد و رسیدگی می‌کرد👌 پشت فرماندهانی که محمد با آن‌ها کار می‌کرد به و سخت‌کوشی او گرم بود. 🔰محمود بیشترین اثر را روی محمد گذاشت چون بیضایی هم‌دوره‌ای👥 او بود. و روزهایی که بچه‌های تهرانی به مرخصی می‌رفتند، شهرستانی‌ها با هم می‌ماندند و مدتی را کنار یکدیگر💞 می‌گذراندند. 🔰محمود و محمد هر دو شهرستانی بودند. وقتی شهید شد، اصلاً بنیانمان از هم پاشید💔 و ناراحتی بر ما که اطرافیان او بودیم، غلبه کرد. احساس کردیم ما . شهید مرتضی که از دوستان صمیمی ما بود و اکثر شهدایی که در این راه به شهادت رسیدند، همراه ما بودند. 🔰هر کدام از این بچه‌ها در حد لشکر و یا فرمانده سپاه هستند ولی چون در غربت شهید🌷 می‌شوند و کسی از فعالیت‌های آنان چندان خبری ندارد، در می‌مانند. حتی در شهر هم کسی نمی‌دانست محمد چه‌کاره است @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
🍃🌺🍃🌺🍃 🌷چند سالی بود که با محمدحسن بودم و چون مسافت محل سکونت ما تا محل کار تقریبا زیاد بود فرصت مناسبی بود که همدیگر رو خوب ... طی این مدت از لذت میبردم. 🌷با اینکه بود و مسیر سرویس ما هم از مناطق بالا شهر تهران میگذشت، بارها توجه کردم که خیلی تلاش میکرد مسائل شرعی رو تو نگاه به رعایت کنه! 🌷رسول همیشه سر به زیر بود و از نگاه به نامحرم إبا میکرد. 👌ازش پرسیدم تو رسول چی دیدی که فکر میکنی شد عامل ؟ 🌷گفت: به جرات میتونم بگم دوری از نامحرمش...بین رفقا دائما میگیم این صفت رسول باعث شد رو از خدا بگیره... 🌷شنیدم از اطرافیان که گفتن: تو صحبت با نامحرم حتی با بستگان هم همیشه سرش پایین بود. 🖊به نقل از دوست شهید 🌷 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
همیشه از سخنان اطاعت می‌کرد و هیچ‌وقت نمی‌گفت چرا باید این کار را انجام دهم 😇حتی در دست ‌نوشته‌هایش بیان کرده می‌کنم در زمان کسی نفس می‌کشم که پاک‌ترین آدم‌روی زمین است💯 بارها می‌گفت وقتی در منزل می‌خوانی آرام نخوان سعی کن با صدای بلند بخوانی☝️ چراکه فرزندت می‌شنود و در روح، و خوب بودن او تأثیر می‌گذارد، درست است که بچه 👶مشغول بازی می‌شود ولی همین‌که صدای قرآن📖 در خانه بلند باشد و به گوش او می‌رسد تأثیرگذار و سرنوشت‌ساز است❗️ همین خصوصیات خوب برادرم سبب شد. 🌷 💠 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
محمدامین چون داشت و مجرد بود، نیازی به این‌چیزا [مبالغ زیاد حق‌الزحمه بعد از هر سفر تبليغى] نداشت.❌جمله معروفی داشت که می‌گفت: فقط این‌قدری به من پول بدید☺️ که پول سفر جور بشه ... دغدغه این آدم فقط اینا بود ...😢تا کارای کامل درست نمی‌شد آروم و قرار نداشت. این‌قدر میدوئید حتی شده بود فروخته بود که از سفرکربلا جا نمونه.⚠️ بعد از خیلی از دوستای متأهلش کارت‌های💳 شهریه‌شو برامون آوردن و گفتن؛ هاش دست ما بود ... می‌گفت: من یه ... نیازی ندارم⭕️ ... شما زن و بچه دارین ... باشه برای شما ... 😇 خوشا زبانی که شهدا را یاد کند با ذکر یک 🌷 🌷 💠 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
💠دوست و همرزم شهيد مشلب درباره شهید💠 👇👇👇 🌀نمیدانم که از او چه بگویم،هیچ کس قادر به توصیف او نیست...🙏 احمد بسیار خوش اخلاق و شوخ طبع😄 بود،حتی در جبهه هم با خوش اخلاقی و شوخ طبعی اش باعث دلگرمی ما میشد😊🌀 🌷نسبت به کارش بسیار متعهد بود...بااینکه انگشت✋ دستش مجروح شده⚡️💥 بود ولی باز به جبهه می آمد... ✨او خیلی باایمان بود و به ائمه (ع)بسیار تعلق خاطر داشت خصوصا ❤️ به همین دلیل اسم جهادی رو برای خودش انتخاب کرد💚 من و احمد و چندنفر از دوستانمان میخواستیم ابتدا به زیارت امام رضا🛫 و سپس به کربلا🛬 برای زیارت امام حسین(ع) برویم که احمد شهید شد...😔 یک هفته قبل به من گفت:{من هیچ چیز از این دنیا نمیخواهم،فقط میخواهم شوم،همين}😔❤️ خوش بحالت احمد به آرزویی که داشتی رسیدی و بهشت گوارای وجودت...🌸🍃 🌹 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
خنده هایت را، بگذار در آغوش قاصدکها ! وقتی تمام هوا، از عطر نفست، پر می شود! #شهید_حبیب‌‌الله_فرهن
🌷 یک مرد بود. گاهی در خانه🏡 راه می‌رفت با خود نجوا می‌کرد:"امان از زینب" و آخر هم فدایی 💞حضرت زینب(س) شد. یک روز به پسرم گفت: «دعا کن شوم و مثل مادرم حضرت زهرا(س) گمنام 🕊بمانم. به همین دلیل سه سال و نیم گمنام بود. الان هم اگر آمده به خاطر ما بوده است خودش خیلی دوست 😇داشت پیش حضرت زینب(س) بماند. گوشت و خونش را در سوریه گذاشت و را برای ما آورد که این هم برای ما افتخار است.😍یک روز همسرم زنگ زد و گفت: 🌷«می‌خواهم به بروم» گفتم: «کجا؟» گفت: ‼️«همین اطراف» اما نگفت قرار است به سوریه برود. تلفنی از سرکارش کرد و رفت. دخترم را یک ماه قبل از عید عروس کرده بودیم و یک ماه بعد از عید عروسی🎊 پسرم بود. لباس دامادی‌اش را خریده بودیم و را برای مراسم آماده می‌کردیم که زنگ و زد و گفت: «تالار را یک هفته عقب بیندازید من خودم را می‌رسانم.»😇 بعد از آن به عملیات رفت و دیگر برنگشت. پسرم را یک سال بعد از خبر داماد کردیم. وقتی همسرم در سوریه بود به زیارت می‌رفت و می‌آمد و تلفنی☎️ می‌گفت هر دو بزرگوار را کردم. از او می‌پرسیدم: 🌷«از جانب من هم زیارت کردی؟»☺️ می‌گفت: «اصل کار بودی.» می‌گفتم: «من را تنها نگذاری» می‌گفت: «هر چه خدا بخواهد همان می‌شود.» ❣ولی من از صمیم قلب به او گفتم: «دعا می‌کنم ختم به شهادت شود. تو خیلی خالصی و خالصانه کار می‌کنی و شهادت 🦋حق توست.» از این حرف من خیلی خوشحال شد.دوست نداشت کسی از درجه چیزی بداند، وقتی درجه می‌گرفت می‌گفتم: «من بلد نیستم آن را بدوزم. ❌به دست خیاط بده تا برایت کنند.» می‌گفت: «من خودم سنجاق 📎می‌زنم تو آن را بدوز نمی‌خواهم کسی ببیند چه گرفته‌ام.» 🌷 همیشه می‌گویم خدا💞 او را به من در آسمان‌ها نشان داد. اوایل که خبر آمد خیلی بیقرار بودم چون عروسی پسرم بود و لباس دامادی🤵 او را خریده بودیم، می‌گفتم پیکر را که آوردند پسرم را کنار پدرش داماد کنید. نمی‌دانستم پیکر ندارد. با حرف من همه گریه می‌کردند😭 اما چیزی نمی‌گفتند. 17 روز بعد متوجه شدیم که وجود ندارد.بارها با پژاک، قاچاقچیان و تروریست‌ها👹 درگیر شده بود ولی در سوریه به شهادت رسید/سه سال تکاوران بود و سوریه را مثل کف دستش ✋می‌شناخت.. 📎 پیکر مطهر شهید ۳/۵ بعد ازشهادت طی تفحصی در درعا سوریه کشف شد ✍ به روایت همسر بزرگوار شهید 🌷 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
🌸ایشان ارادت به حضرت امام حسین ❣(ع) داشت و شهادت خود را همواره از ایشان می‌خواست و شهادت در راه خدا بود 😇و چند روز قبل از یکی از دوستانش از او فیلمی 🎥می‌گیرد و ابوذر در آن فیلم می‌گوید: 🌸«بنده ابوذر امجدیان... هستم»☺️. همسرم آدمی بود که از لحاظ خیلی به خود می‌رسید و همیشه 💯خوش‌تیپ بود و جوانان امروزی باید بدانند که ابوذر هم جوان بود، اما جان خود را فدای از حرم آل‌الله کرد.یک بار که از ابوذر درجه او را پرسیدم، گفت "مریم، درجه برای من نیست من سرباز امام زمان💞 (عج) هستم". 🌸روز شهید شد، روز جمعه پیکرش برگشت😔 و روز جمعه نیز چهلم او بود و من همواره می‌گویم "ابوذر ♥️تو واقعاً امام زمان (عج) بودی که همه👌 مراسم تو در روز برگزار شد". ✍ به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 @azkarkhetasham
⚘﷽⚘ #برگی_از_خاطرات سر قبر #شهید_محمد_رضا_تورجی_زاده که رفتیم، دقایقی با شهید آهسته درد و دل کرد بعد گفت: آمین بگو، من هم دستم را روی قبر شهید گذاشتم و گفتم هر چه گفته را جدی نگیرید، اما دوباره تاکید کرد تو که می‌دانی من چه می‌خواهم پس دعا کن تا به خواسته‌ام برسم، #شهادتش را از #شهید_تورجی_زاده خواست. ✨راوی: همسر شهید_مسلم_خیزاب #نشر_به_مناسبت_سالروز_ #شهادت🥀 #بیستم_مهر @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
●درد و رنج مردم اذیتش میڪرد، هرگز بی تفاوت نبود همیشه درحال جهیزیه دادن به یڪ خانواده بود مخصوصاً دخـــــتران شـــهدا... ●به فقرا و مستمندان میرسید، به سـاخت مسجد ڪمڪ میڪرد، برای بچه های بی سرپرست مڪانی رو درست ڪرده بود ڪه مدتها بعد از ،ڪسی خبر نداشت اگرمیخواست پولشو جمع ڪنه یکی از ثرومتندترین افراد میشد؛ ولی همین ڪه شد، مغـازه اش را ڪرد تعاونی وحــدت اسلامـی از جیبش میگذاشت تا اجناس ارزانتر به دست مردم برسد... ●خوشا زبانی که شهدا را یاد کند با ذکر صلوات... @azkarkhetasham