♥شستن استکان های #روضه
✿هر سال ایام #فاطمیه یک ماه در مسجد ما روضه حضرت زهرا(س)🏴 برپا می شود که به خاطر دوری راه من نمی توانستم به مجلس روضه بروم⭕️ یک روز سر راه از #حامد خواستم مرا به مسجد ببرد که حداقل یک روز را پای #روضه بنشینم. وقتی رسیدیم روضه تمام شد و خانم ها از مسجد پراکنده شده بودند😔
✿به حامد گفتم اشکالی ندارد❌ حداقل داخل می رویم و برای جمع و جور کردن و #تمیزکردن مسجد کمک می کنیم. وقتی می خواستیم داخل شویم به من گفت: مادر جان من یک نیتی کردم شما بروید و #استکان های چای روضه را بشویید.
✿حامد به من نگفت نیتش چیست❗️ اما من به همان نیت استکان ها را #شستم. دو سه روز پس از آن به سوریه رفت و خبر مجروحیت💔 و بعد خبر #شهادتش را برایمان آوردند. شک ندارم که آن روز #نیتش_شهادت بود🌷
راوی: مادر شهید مدافع حرم
#شهید_حامد_جوانی
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
#روایٺــ_عِـشق ✒️
یکی از #فرماندهان در سوریه نقل می کرد ‼️هر چند حامد جوانی ۲۵ ساله بود..اما بسیار #شجاع و نترس 💪و تنها نیرویی بود که می توانست مثل #آچار فرانسه عمل کند...یعنی هم می توانست در توپخانه 💣فعالیت کند و هم به صورت زمینی. کامیون 🚚را پر از مهمات می کرد و راه می افتاد،
وقتی هم می گفتیم #داعش در یک کیلومتری ماست، می گفت داعش چه کار می تواند بکند⁉️فرماندهان رده بالا گفته اند حامد #نیرویی بود که داعش👿 از دستش در امان نبود..#همرزمانش این طور می گفتند که اگر شنیدید هزار نفر داعش در لاذقیه به درک واصل شده اند😏، بدانید که پانصد نفر آنها را #حامد کشته است..برای همین هم حامد را با #موشک تاو( موشک ضدتانک ) مورد اصابت قرار دادند.😔
#شهید_حامد_جوانی🌷
#سالروز_شهادت
💠 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
🌸﷽🌸
چه میشود روزی سوریه امن و امان شود و کاروان راهیان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیافتد فکرش را بکن راه میروی و راوی میگوید اینجا قتلگاه #شهید_رسول_خلیلی است
یااینجا معراج #شهیدان_قلی_پور و #شهید_روشنایی و #شهید_عربی است که مستقیما مورد هدف تیر قناصه چی داعش قرار گرفتند
یا اینجا را که می بینی همان جایی است که #مهدی_عزیزی را دوره کردند و شروع کردند از پایش زدند تا ... شهید شد
یا مثلا اینجا همان جایی است که #شهید_حیدری نماز جماعت میخواند
#شهید_بیضائی بالای همین صخره نیروهای دشمن رو رصد میکرد و بعدش به کمین دشمن خورد
#شهید_شهریاری را که میشناسید همینجا با لهجه آذری برای بچه ها مداحی میکرد یا #شهید_مرادی آخرین لحظات زندگیش را اینجا درخون خودش غلتیده بود
یا #شهید_حامد_جوانی اینجا عباس وار پرکشید
#شهید_اسکندری را همینجا سرش بالای نیزه رفت و شهید
#جهاد_مغنیه در این دشت با یارانش پر کشید
عجب حال و هوایی میشود کاروان راهیان نور مدافعین حرم ......
عجب حال و هوایی.......😭
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
#ستارههای_زینبی
🔰آقا حامد سال ها تو هیئت فاطمیه (س) طالقانی تبریز به عزاداری مشغول بود.
وقتی ایام محرم می شد یکی از چرخ های مخصوص حمل باندها رو برای خودش بر میداشت و وظیفه حمل اون چرخ رو به عهده میگرفت.
🔰با عشق و علاقه خاصی هم این کار رو انجام می داد. وقتی عاشورا می شد برای هیئت چهار هزار تا نهار میدادیم که حامد منتظر می شد همه کم کم برن... تا کار شستن دیگ ها رو شروع کنه... با گریه و حال عجیبی شروع به کار می کرد...
🔰بهش میگفتن آقا حامد شما افسری و همه میشناسنتون بهتره بقیه این کارو انجام بدن.
🔰می گفت: "اینجا یه جایی هست که اگه #سردارم باشی باید #شکسته شوی تا بزرگ بشی"و همینطور می گفت: "شفا تو آخر مجلسه، آخر مجلسم شستن دیگ هاست و من از این دیگ ها حاجتم رو خواهم گرفت"
که بالاخره این طور هم شد.
#شهید_حامد_جوانی🌷
@azkarkhetasham
❂○° #وصیٺـــ_نامہ °○❂
‼️من خیلی آرزو داشتم که۱۴۰۰ سال پیش بودم ودر رکاب مولایم امام حسین(ع) میجنگیدم تا شهید شوم و حال، وقت آن رسیده که به فرمان مولایم امام خامنهای لبیک گفته وازاهل بیت پیامبردفاع بکنم.
‼️لذابه همین منظورعازم دفاع ازحرمین به سوریه میشوم وآرزو دارم همچون حضرت عباس(ع) دردفاع ازخواهر بزرگوارشان شهید بشوم.
#شهید_حامد_جوانی🌷
#سالروز_ولادت
از کرخه تا شام
❂○° #وصیٺـــ_نامہ °○❂ ‼️من خیلی آرزو داشتم که۱۴۰۰ سال پیش بودم ودر رکاب مولایم امام حسین(ع) میج
#لالههای_آسمونی
🔸زمان ارتقاء درجه اش رسیده بود. آن روزها داشت آماده می شد دوباره برگردد سوریه. هم قطارهایش قبل تر رفته بودند دنبال کارهای اداری ترفیع و بیشترشان هم درجه ی جدید روی دوششان نشسته بود.
🔹مدام هم به حامد می گفتند :«بیا برو دنبال درجه ات. خودت پی کارت رو نگیری، کسی نمیاره درجه بچسبونه روی دوشت»
🔸حامد این ها را می شنید و لبخند می زد یک بار هم که یکی از رفقای صمیمی اش پاپی اش شد که «چرا نمی ری سراغ کارای درجه ات»
🔹گفت: «عجله نکن عبدالله! درجه دادن و درجه گرفتن بازی دنیاستـ اصلش اونه که درجه رو خدا به آدم بده! خدا بخواد می بینی که درجه ام رو توی سوریه از دست خودش می گیرم»
#شهید_حامد_جوانی🌷
#سالروز_ولادت
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
#وصیٺـــ_نامہ آرزو داشتم در رکاب امام حسین (ع) شهیدشوم وحال وقت آن رسیده به فرمان امام خامنهای ل
#ستارههای_زینبی
خیلی اهل شوخی و خنده بود. با هر قشری، از هر سنی ارتباط برقرار می کرد و برای ارتباط بهتر، نسبت به سن و موقعیت افراد رفتار می کرد. و همیشه هم خنده به لب داشت که امروز با اون لبخند ها و شوخی ها تصویر ها و خاطرات زیبایی تو ذهن خانواده و دوستانش نقش زده.
پسرم حامد رفتارش طوری بود که اگر از کسی کدورت یا ناراحتی داشت سعی میکرد با خوبی و خنده مشکلش رو حل کنه. ولی یه خط قرمزی داشت، ولایت فقیه. به ولایت که میرسید می گفت منطقه ی ممنوعه است.
یه دوستی داشتیم که با همه شوخی میکرد یک بار به شوخی بحثی کرد، که دیدم حامد کشیدش کنار. و با جدیت گفت: با هرکسی دوست داری شوخی کن، با خونواده م، خودم، دوستام ولی یادت باشه حق نداری با رهبری شوخی بکنی به این نقطه که میرسی باید خط قرمز بکشی.
عاشق رهبر بود، و همیشه در تعریف و صحبت از دیدارهای رهبریش، از عظمت و هیبت آقا صحبت می کرد ورد زبانش در این چند وقته اخیر شده بود «که میروم تا اشک در چشمان رهبرم جمع نشود»
به روایت مادر بزرگوار شهید
#شهید_حامد_جوانی
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۶۹/۸/۲۶ تبریز
شهادت : ۱۳۹۴/۴/۴ لاذقیه ، سوریه
@azkarkhetasham