•| از کوثرم گذشتم |•
یک دختر دوساله دارد به نام کوثر. دخترش را خیلی دوست داشت.
طوری که هر بار به پدر یا دوستانش زنگ میزد،کلی از کوثر تعریف میکرد.☺️
یکبار که از منطقه بر گشته بود گفت:«بعضی وقت ها که در تیر رس تکفیری ها گیر می افتیم، مجبوریم مسافتی از پشت یک دیوارتا دیوار دیگر را بدویم. در آن مسافتِ چند متری کوثر می آید جلوی چشمم.»
فهمیده بود که با این وابستگی ها کسی شهید نمی شود.
دفعهٔ آخری که می خواست به عملیات برود به دوستش گفته بود:
"این بار دیگر از کوثرم گذشتم..."😔
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌹
یادش با صلوات🌸
@azkarkhetasham
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
💢تاسوعای سال ٩٢ بود▪️، بهمون خبر دادند، بچه های مقاومت، عملیاتی💣 وسیعی تو منطقه زینبیه، اطراف منطقه حجیره، کردند🚡
💢 تروریستها ☠رو سه کیلومتری از اطراف حرم مطهر خانم زینب (س)🕌، دور کردن. صبح زود☀️ رفتیم اونجا و محمودرضا رو هم دیدیم ،☺️
خیلی از عملیاتی که منجر به تامینِ امنیت حرم خانوم شده بود، خوشحال بود .😍
پرچم سیاهی تو 🏴دستش بود و می گفت : ❗️خودم از بالای اون ساختمون پایینش اوردم .💪
💢به اون ساختمون نگاه کردم🙄 دیدم پرچم سرخ یاابالفضل 🚩رو جاش به اهتزاز در اورده.😇
رسیدیم خیابون جلوی حرم🕌 که دو سال احدالناسی جرات😰 رد شدن ازش رو نداشت🚫 و تک تیراندازها حسابش رو می رسیدند🔫
💢و حالا با تلاش محمود رضا و دوستاش، امن شده بود😍😌 .
رفتیم وسط خیابون، رو به حرم🕌 وایستادیم، دیدم محمود رضا داره آروم گریه می کنه 😭و سلام می ده :
السلام علیکی یا سیدتنا زینب …✨
#شهید_محمودرضا_بیضایی
🌹شادی ارواح شهدا صلوات🌹
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
دکتر احمدرضا بیضائی:
محمودرضا، لپ تاپش را روشن کرد و عکسهایی که با دوربین کوچکش _ دقایقی بعد از اصابت تیرها _ بالای سر #شهید محمد حسین مرادی گرفته بود را نشان داد.
پهلویش دو تا تیر خورده بود. دکمههای پیراهنش را باز کرده بودند و خون پهلویش، زیرپیراهن سفیدش را رنگین کرده بود.
چشمها را روی هم فشار داده بود و آثار درد در چهره مردانه و غیورش پیدا بود. پرسیدم؛ چیزی هم میگفت اینجا؟
گفت: تا نفس داشت گفت:
" لبیک یا زینب"...
#شهید_محمودرضا_بیضایی
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
آسمان بر خودش چه می بالد میهمانش دلیر و خوش نام است هـادی ما شــجاع و باغــیرت وهـبی در سپاه اســـلا
#شهید_هادی_شجاع توسط #شهید_محمودرضا_بیضایی که قبل از شهادت در اسلامشهر زندگی می کرد آموزش نظامی دیده بود و ارادت ویژه ای به این شهید داشت. وقتی خبر شهادت محمودرضا را شنید بغض عجیبی گلویش را گرفته بود و گفت باید انتقام شهیدبیضایی را از این تکفیری ها بگیرم. هادی به خاطر علاقه ای که به مولایش حضرت ابوالفضل (ع) داشت در روز تاسوعا به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. هادی بسیار خوش اخلاق بود و علاقه خاصی به مجاهدت و رشادت داشت.
او خیلی به اهل بیت (ع) علاقه داشت. وی پانزده روز پس از مراسم ازدواجش و در حالیکه برای دفاع از حرم زینب (ع) به جنگ تروریست های تکفیری رفته بود، لباس شهادت برتن کرد.
تازه دامادی که بیست و سه روز بعد از ازدواجش به شهادت رسید.
#سالروز_شهادت
@azkarkhetasham