eitaa logo
از کرخه تا شام
162 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
57 ویدیو
1 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. (امام خامنه ای) کپی برداری از مطالب با ذکر صلوات بلا مانع است. منتظر نظرات-پیشنهادات و مطالب شما هستیم. ارتباط با خادم کانال @abozeynab0
مشاهده در ایتا
دانلود
از کرخه تا شام
پرواز را تو تجربه کردی مبارکت حالا پر پریدن خود را به من ببخش ...🌷 گوشه ای از وصیت نامه شهید عزیز: برادران و خواهران عزیز سعی کنید برای آخرت خود توشه ای ذخیره کنید و از تجملات مادی در زندگی خود پرهیز کنید و همیشه ساده باشید . این جنگ، جنگ سرنو شت ساز است و برادرانی که در پشت جبهه مسئولیت سنگین ندارند و کمک با ارزش به این انقلاب نمی کنند  سعی کنند خود را اماده رفتن به جبهه کنند . و خواهرانی که در پشت جبهه هستند در فکر کمک به انقلاب و جنگ زدگان باشند . و تو ای خواهرم آنچه که بیش از سرخی خون من استعمار را می ترساند سیاهی چادر توست .  پس در حفظ حجابت زینب گونه باش . انشاءالله که با وحدت و یکدستی شما استعمار در همه ی سرزمینهای اسلامی دفع خواهد شد . 📆مناسبت مرتبط : زمان تولد @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
🔰قبل از عمليات با هم قرار گذاشته بودیم اگر مجروح يا شهيد شديم قبل از هر اقدامی لوازم مهم مثل بيسيم و جی پی اس رو برداريم ،همينطور انگشتر و ساعت هامون. 🔰 از همه چی مهمتر انگشترامون بود..وقتی بانگ توپ٢٣بلند شد و مسعود و همرزمانش روی زمين افتادن ، رسيدم بالای سرش بيسيم و جی پی اس رو برداشتم،مسعود رو كشيدم عقب و سوار بر ماشين به سمت درمانگاه. 🔰 تو درمانگاه صحرايی با چشمانی پر اشك، ياد حرفمون افتادم ،خواستم انگشتر رو در بيارم،انگشتر رو كمی حركت دادم اما دلم نيومد،بدنش پر از تركش بود،همينطور دستها و انگشتان،دلم نيومد انگشتر رو به زور و از روي زخم ها در بيارم..دوباره سوار بر ماشين بعدی به سمت عقبه و قسمت شهدا برگشتيم. 🔰.خيلی پيگير انگشتر مسعود بودم ، با دعوا وارد قسمت شهدا شدم و از مسئولش پيگير شدم،گفت :نگران نباش به دست صاحبش ميرسه. اما من همچنان نگران قولی بودم كه به هم داده بوديم. برگشتيم به ايران و وقتی انگشتر رو دست مادرشون ديدم..دلم آروم گرفت. 🌷 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
برای انجام یک دوره آموزش غواصی رفته بوديم قشم. چند روزي كه گذشت و جاهای مختلف رفتيم و يه دوری تو پاساژا زديم و در نهايت شب آخر می خواستيم بريم يكى از مراكز خريدِ معروف قشم... به مسعود گفتم که بیا باهم بریم خرید من هر چی گفتم پاشو بريم، نميومد و دليلشم نمی گفت. و از اونجايی كه اگه نميومد به ما هم خوش نمي گذشت به حاجی گفتم كه مسعود نمياد؛ شما بهش بگی نه نميگه. بعد از گفتن حاجی، بلند شد وباكمال عصبانيت به من گفت: اگه ‌بيام‌ و به ‌گناه كشيده‌ بشم ‌تو‌ مسوليتشو ‌قبول ‌ميكنی؟؟؟ اون موقع خنديدم ولی الان وقتى ياد اون حرف مسعود مى افتم، فقط گريه مى كنم به حال خانم هايى كه ارزش خودشونو نمى دونن و با پوشش نامناسب باعث به گناه افتادن جوونا ميشن. مسعود از چشم هاش مراقبت کرد که خدا خریدارش شد. هرکس می خواد راه مسعود رو بره یه راهش اینه که از چشماش مراقبت کنه. @azkarkhetasham