#رسـم_خـوبان
یک روز #عکس از امام را همراه خود به خانه🏡 آورد و با نردبانی که به پایه #چوبی برق روبروی منزل گذاشته بود عکس🖼 را به پایه چسباند . #پسر همسایه که هم سن او و پسر استوار ارتش بود ،😬رفت و آن را کنده و در خانه مان #پرت کرد و امیر باز هم آن را چسباند♻️ ، این کار چند بار تکرار شد نهایتا پسر با #عصبانیت عکس را درآورد و فریاد زد بیایید خدایتان را بگیرید😡 . امیر با #خوشحالی عکس را برداشت و دوباره به پایه برق نصب کرد😍
#شهید_عبدالامیر_شاکور🌷
#سالروز_شهادت
@azkarkhetasham
#شهیدانه ❤️
یادت باشد ☝️
شهید اسم نیست،
رسم است!!!
شهید #عکس نیست که اگر از دیوار
اتاقت برداشتی
فراموش بشود .....
((شهید مسیر است،
زندگیست،راه است،
مرام است!😊
شهید #امتحان پس داده است..
شهید راهیست به سوی خدا
@azkarkhetasham
اگر نروم غیرتم من را خفه میکند
بارها به همسرم گفتم اگر بروی من با این بچهها چه کنم، چون خانواده خودم در دزفول بودند و این مسئله برای من مشکلات زیادی را به همراه میآورد. آخرین جملهای که به من گفت این بود که خودت میدانی عزیزترین کسی هستی که در زندگی دارم؛ اما اگر نروم مردانگیام من را میکشد، غیرتم من را خفه میکند، من باید بروم، قائل به من نباش، من در تو میبینم که بتوانی زندگی را خیلی بهتر از من اداره کنی، همینها را در آخرین پیامش هم نوشته بود.
#شهید_مصطفی_رشیدپور
#شهید_مدافع_حرم
#عکس
#خاطره
#سالروزولادت
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
عادت داشت مستمر خون بدهد بہ نیت قربت الی الله! عاقبت هم خون داد و هم جان داد بہ نیت قربت الی الله! ع
اربعین سال۹۴ بودکه سعید باپدر و مادرم تصمیم گرفتند به پیاده روی بروند. کم کم دوستان و اقوام با آنها همراه شدند و یک کاروان ۴۲نفره شدندکه سعید به عنوان مدیرکاروان، مسئولیت همه رابه عهده گرفت چون هرسال به پیاده روی اربعین می رفت وتجربه ی این سفر را داشت. شب اول با اتوبوس راهی کاظمین شدند؛ برخی مسیرها بسته بود و اتوبوس گازوئیل نداشت و ازبی راهه می رفت تابه پمپ برای زدن گازوئیل برسد.کاروان همه ترس و واهمه داشتندکه چه اتفاقی خواهد افتاد. سعید حرف های همه را گوش می کرد و چیزی نمی گفت تا به کاظمین رسیدند.
در راه کربلا نیز با همه سختی ها، صبوری کرد و به هیچ کسی اعتراض نداشت. تا اینکه درراه برگشت به خانه باکاروان صحبت کرده وگفته بود شما همه ناراحت هستید که چرا نتوانسته اید در شلوغی به خوبی زیارت کنید اما باید از امام حسین(ع) تشکر کنید و بگویید ممنونیم که ما را طلبیدید تا به کربلا بیاییم. در مسیر رفتن به کاظمین همه غر می زدید و می ترسیدید؛ باید یک لحظه خود را جای حضرت زینب (س) می گذاشتید و از خود می پرسیدید ایشان چگونه درتاریکی شب با پای پیاده همراه کاروان اسرا می رفتند و چه سختی هایی تحمل کردند.
#شهید_سعید_بیاضی_زاده
#شهید_مدافع_حرم
#عکس
#خاطره
تاریخ شهادت
@azkarkhetasham