میثم یک #ادکلن داشت که خیلی دوستش داشت🌹
وقتی #میرفت به او گفتم دلـم که برایت تنگ شد چه کار #کنم؟😭
گفت هر وقت #دلت تنگ شد این ادکلن را بو کنی یاد من #میافتی😅👌
حالا او رفته و من این #ادکلن را نگه داشتهام 😞
هر موقع #دلتنگش میشوم آن را بو میکنم کمی از دلتنگی هایم را #جبران می کند 😔💔
همسر شهیـد #مدافـع_حـرم
#شهید_میثم_نجفی🌷
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
🕊~°•~°•🍃🌸🍃
🕊پیکر #مدافع_حرم #شهید_مهدی_ثامنی_راد پس از سه سال از شهادت کشف و شناسایی شد.
🍃🌹شهید ثامنی راد متولد ۲۲ بهمن سال ۶۱ و اهل شهرستان ورامین بود که در شب تولد خود در ۲۲ بهمن سال ۹۴ در منطقه تل هور سوریه به شهادت رسید اما پیکرش در منطقه ماند و شهید جاودالاثر لقب گرفت.
🍒😔در زمان شهادت این شهید سرافراز فرزندش تنها ۹ ماه داشت.
حال پس از چند سال انتظار قرار است پیکر این شهید به کشور بازگردد....
خوش اومدی برادر...
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
#خبر_شهادت_به_همسر_شهید:
یکی دو تا از دوستانش با من تماس گرفتند و آدرس منزل را خواستند.
تعجب کردم. با خودم گفتم آدرس منزل و بازدید از خانواده ما برای چه!
منتظر تماس رضا شدم تا موضوع تماس دوستان و پرس و جویشان برای آدرس را به ایشان بگویم. مادر آقا رضا که تماس گرفت صدایش گرفته بود.
علتش را پرسیدم که به بهانه سرماخوردگی از سرش باز کرد. کمی شک کردم، بعد از این همه تماسها، یکی از دوستان رضا پیامک زد و نوشت «شهادت برادر عزیزم را خدمت امام زمان (عج)، مقام معظم رهبری و شما تسلیت میگویم و امید که با شهدای کربلا محشور شود.»
بعد از خواندن این پیامک با خواهر رضا تماس گرفتم، اما گوشی دست همسرش بود گویی آنها در جریان بودند و من بیخبر مانده بودم
در نهایت با ارسالکننده پیام تماس گرفتم ایشان که دیدند من اطلاعی از شهادت همسرم ندارم گفتند که پیام را اشتباه ارسال کردهاند
مجدد با یکی دیگر از خواهرهای رضا تماس گرفتم. مدام میگفت چیزی نیست، اما از همین «چیزی نیست» گفتنها متوجه شدم رضا به آرزوی قلبیاش رسیده است و من هم تسلیم امر خدا شدم و گفتم «اللهم رضاً برضائک»
بعد از آن هم به لطف خدا صبوری را پیشه کردم
رضا در هفتمین روز از مهر ماه سال 1395 با اصابت تیر در حلب سوریه به شهادت رسیده بود
#شهید_محمدرضا_الوانی
#مدافع_حرم
#یگان_ویژه_صابرین_سپاه
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
اولین اعزامش به سوریه سال ۹۴ بود که به او اجازه ندادند و مخفیانه به سوریه رفت.
وقتی از هواپیما پیاده شدیم محمد حسین اول به زیارت بی بی زینب س رفت و در آنجا نجوا میکرد و اشک میریخت.
در آنجا نام مستعار سید عماد را انتخاب کرد چون هم به سادات علاقه داشت و هم به شهید جواد مغنیه...و همیشه یک شال سبز دور گردنش بود
به خاطر شهادت رفیقش شهید فانوسی بسیار ناراحت بود و هرپیامی میفرستاد آخرش مینوشت دعا کنید من هم فانوسی شوم.
بعداز دوماه برگشت به ایران و بار دوم سال ۹۵ اعزام شد.میگفت من با خانم فاطمه زهرا س قرار دارم و باید بروم. در مناطق جنگی بسیار فعال و کاردان بود شجاعت و دلاوری خاصی داشت. کارش بسیار سخت بود و اکثر مین هارا خنثی میکرد در این میان زیارت نامه حضرت زهرا س و نماز شب را هرگز ترک نمیکرد.
#کانال
#مدافع_حرم
#شهید_محمدحسین_بشیری
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
جوانی:
در جوانی راحت میتونستیم گناه کنیم اما همان دعای کمیلی که در مسجد جامع برگزار میشد و من و محمد حسین و دوستان شرکت میکردیم مارا بیمه کرد.
تو مسیر برگشت از دعای کمیل بودیم که به محمد حسین گفتیم ماشاا.. هیکلت ورزشکاری شده؟ او گفت بچه ها اگر میبینید بدن من عضلانی شده به خاطر اینکه کارگری میکنم. فکرمون رو حسابی مشغول کردچون جوان های آنروز به فکر این بودند که تیپ بزنن و تو شهر گردش کنند ولی اون میرفت کارگری!
#کانال
#مدافع_حرم
#شهید_محمدحسین_بشیری
@azkarkhetasham