eitaa logo
از کرخه تا شام
162 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
57 ویدیو
1 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. (امام خامنه ای) کپی برداری از مطالب با ذکر صلوات بلا مانع است. منتظر نظرات-پیشنهادات و مطالب شما هستیم. ارتباط با خادم کانال @abozeynab0
مشاهده در ایتا
دانلود
تا قیامتـــ هـــم از #شهدا بنویسیم... جبران یڪـــ لحظہ غــــم فرزندان آنها نمے شود... #دردش_قابل_وصف_نیست #شهید_حمیدرضا_اسداللهی🌷 صبحتون شهدایی
🌸 ﷽ 🌸 ❤️ پسرخاله زن عموی باجناق 🔹یک روز سیدحسن حسینی از بچه‌های گردان رفته بود ته دره‌ای برای ما یخ بیاورد. موقع برگشتن، عراقی‌‌ها پیش پای او را با خمپاره هدف گرفتن، همه سراسیمه از سنگر آمدیم بیرون، خبری از سید نبود، بغض گلوی ما را گرفت بدون شک شهید شده بود.🌹😭 🔻آماده می‌شدیم برویم پائین که حسن بلند شد و لباسهایش را تکاند، پرسیدیم: «حسن چه شد⁉️» 🔸گفت: «با حضرت عزرائیل آشنا درآمدیم،👥 پسرخاله زن عموی باجناق خواهرزاده نانوای محلمان بود.😬 🔷خیلی شرمنده شد، فکر نمی‌کرد من باشم والا امکان نداشت بگذارد بیایم. هرطور بود مرا نگه میداشت!»😂😂😂 @azkarkhetasham
🌺 #شهیدانه 🕊🌹 ✨این ایام می گذرد و حوادث پی در پی هم می آیند ، اما نباید ما یک چیزایی را فراموش کنیم و نگذاریم به فراموشی سپرده شوند. ۴ فروردین ماه (۱۳۹۳) ، سالروز شهادت طلبه ای است که در راه واجبی فراموش شده یعنی امر به معروف و نهی از منکر از رگ گردنش گذشت ولی نگذاشت چراغ راه هدایت مردم با این فریضه خاموش شود. 🌷 #شهید_علی_خلیلی را نباید فراموش کنیم @azkarkhetasham
هر وقت از سوریه میومد هیچ چیزی با خودش نمی آورد میگفت : من از بازار شام هیچ چیزی نمیخرم . بازاری ڪه در آن حضرت زینب(س) رو چرخونده باشن خرید نداره . 🌷 #شهید_روح_الله_قربانی 🌷 @azkarkhetasham
#از_وصیت_شهید 🌷شهید علی اکبر بشنیجی: ♦️خواهرانم ... همان طور که ما در جبهه ها با این دشمن کافر می جنگیم، شما نیز به نوبه خود با صبرو بردباری و با حجاب و پوشش خود بادشمنان داخلی بجنگید زیرا پیروزی از آن ماست. @azkarkhetasham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در این هوای بهارے شدم دوباره هوایے بهار آمـده اما بهار من تو ڪجایی چہ برڪتے چہ نویدی چہ سبزه‌ای وچہ عیدی بہ سال نو چہ امیدے اگر دوباره نیایی #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌷 @azkarkhetasham ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃﷽🍃 🔹شاید برای اولین بار بود که می‌خواست بین رزمندگان سخنرانی کند. چهره رسمی بخود گرفته بود و راست راست خود را به تریبون رساند و با جملات ادبی شروع به تمجید از رزمندگان کرد و می‌گفت: 🔺《درود بر شما رزمندگان، شما بسیجی‌ها مرغان آغشته به عشقی هستید که جایتان در این دنیای خاکی تنگ است و روح پروازتان…. ‌》🕊 🔸حوصله همه سر رفته بود ولی به رسم ادب تحمل می‌کردیم تا سخنرانی تمام شد. 🔻مجری باید کسالت را از مراسم برمی‌داشت و چه خوب این کار را کرد. او پشت تریبون رفت و گفت: ✅《آری، بسیجیان مرغان آغشته به عشقی هستند… که البته هیچگاه تخم نمی‌گذارند..》😍🕊 و همین کافی بود تا مجلس از خنده منفجر شود و حالت عادی بخود بگیرد.😂😂 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
🌷 💠نمازعیدفطر 🔰 بود که او را همراه خودم برای نماز📿 عیدفطر به مسجد محل🕌 بردم. مسجد دوقدمی خانه، وسط کوچه بود. قبل از شروع نماز کلی خوراکی🍱 و اسباب بازی جلویش گذاشتم تا مشغول شود. 🔰در رکعت اول حواسم به سمت کشیده شد،از لای انگشتان دستم نگاهش کردم. بچه خوش خوراکی بود، خوراکی‌هایش را مشت می‌کرد و می‌خورد😅 و در همان چند دقیقه اول⏰ همه را نوش‌جان کرده بود خیالم راحت بود که مشغول است. 🔰اواخر رکعت اول بود که متوجه شدم نیست❌ بانگرانی را تمام کردم. از صدای نمازگزاران متوجه شدم دسته‌گلی به آب داده است‍♀ شرمنده شدم. 🔰 را سرم کشیدم و سریع رفتم، محمدرضا را از بغل کردم و به سرعت از مسجد خارج شدم حتی کفش‌هام👡 را هم نپوشیدم🚫 و به خانه برگشتم. 🔰محمدرضا همه را برده در صف اول روی هم سوار کرده بود و داشت با آنها می‌کرد‌.چون بچه بازیگوشی🙃 بود کنترلش سخت بود و من دیگر تا وقتی که تشخیص دادم او را با خودم و هیئت نبردم❌ 🔰اما مسجد و هیئت را به آوردم و روی بچه ها کار کردم👌 📚برگرفته از کتاب 🌷 @azkarkhetasham
🔻همسر شهید محمد بلباسی: 🌷واقعا برای اسلام دغدغه داشت، کار می کرد، همیشه می گفت: یعنی همین! می گفت :وقتی حضرت آقا میگن جنگ نرم مگه شوخی دارن!؟ وقتی میگن ما توی جنگ هستیم، مگه شوخی میکنن؟! 🌷می گفت: ما واقعا تو جنگ هستیم، اگر من نباشم، اگر بقیه نباشن، کی باید به داد این بچه ها و برسه؟! 🌷حتی یه بار بهش گفتم: چقدر این دانشجوها زنگ میزنن؟! گفت وای اصلا درمورد اینا نگو اینا من هستن!! 🌷اینقدر که علاقه داشت به کارش، اعتقاد داشت به کاری که انجام میداد، حتی به افرادی که باهاشون کار میکرد هم داشت. واقعا جای تحسین داشت که اینقدر روی کارش و بود 🌷خیلی کارا اصلا ایشون نبود از لحاظ اداری، اما ایشون از بابت انجام میداد. می گفت: دلم میسوزه ما که امکاناتش رو داریم، ظرفیتش رو داریم چرا نباید این کارو بکنیم؟! 🌷 @azkarkhetasham