eitaa logo
از کرخه تا شام
158 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
57 ویدیو
1 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. (امام خامنه ای) کپی برداری از مطالب با ذکر صلوات بلا مانع است. منتظر نظرات-پیشنهادات و مطالب شما هستیم. ارتباط با خادم کانال @abozeynab0
مشاهده در ایتا
دانلود
از کرخه تا شام
🌷 💠نمازعیدفطر 🔰 بود که او را همراه خودم برای نماز📿 عیدفطر به مسجد محل🕌 بردم. مسجد دوقدمی خانه، وسط کوچه بود. قبل از شروع نماز کلی خوراکی🍱 و اسباب بازی جلویش گذاشتم تا مشغول شود. 🔰در رکعت اول حواسم به سمت کشیده شد،از لای انگشتان دستم نگاهش کردم. بچه خوش خوراکی بود، خوراکی‌هایش را مشت می‌کرد و می‌خورد😅 و در همان چند دقیقه اول⏰ همه را نوش‌جان کرده بود خیالم راحت بود که مشغول است. 🔰اواخر رکعت اول بود که متوجه شدم نیست❌ بانگرانی را تمام کردم. از صدای نمازگزاران متوجه شدم دسته‌گلی به آب داده است‍♀ شرمنده شدم. 🔰 را سرم کشیدم و سریع رفتم، محمدرضا را از بغل کردم و به سرعت از مسجد خارج شدم حتی کفش‌هام👡 را هم نپوشیدم🚫 و به خانه برگشتم. 🔰محمدرضا همه را برده در صف اول روی هم سوار کرده بود و داشت با آنها می‌کرد‌.چون بچه بازیگوشی🙃 بود کنترلش سخت بود و من دیگر تا وقتی که تشخیص دادم او را با خودم و هیئت نبردم❌ 🔰اما مسجد و هیئت را به آوردم و روی بچه ها کار کردم👌 📚برگرفته از کتاب 🌷 @azkarkhetasham
✒️ 📎برایم پدری کردی! جواد، خُلق داشت، هر جا که منکری🚫 را از کسی می دید، به نصیحت طرف، اقدام، و نسبت به رعایت حقوق ها بسیار سفارش می‌کرد، با دوستان، رئوف و مهربان💞، و در مقابل دشمنان، شیری قوی پنجه بود، هر کس که با امام طرف بود،💯 با جواد طرف بود، و در این مسأله ملاحظه هیچ را نمی کرد، به حلال و حرام بسیار اهمیت می داد،👌 نماز و اش هرگز ترک نشد، مگر در جبهه که پنج سال نتوانست روزه بگیرد 😔و وصیّت کرد و برایش گرفتیم، با مهدیه تهران، و کمیل و ندبه اش بسیار مأنوس بود، عفّت نفس عجیبی داشت😇، گاه که قول و فعل ناخوشایندی از ما می دید، با کمال و احترام، به نصیحت می ایستاد و هرگز داد و هوار نمی کرد❌.هنگامی که به شهادت رسید، در برابر پیکر شکسته ایستادم و چنین با او درد دل کردم: بابا!‼️ درست است که من بودم، ولی حقیقتاً تو برایم پدری کردی! تو به ما عزّت دادی، ما باید افتخار✌️ کنیم به تو، ما پنجاه، شصت سال رفتیم، نماز خواندیم، به خیالمان💭 که کاری کرده ایم، اما وقتی شماها آمدید، دیدیم ما هیچ ، هیچ. ✍ به روایت پدر بزرگوار شهید 🌷 @azkatkhetasham
از کرخه تا شام
هر بار که بود به احمد شیر🍼 بدهم اولین ذکرم ... الرحمن الرحیم بود. در تمام💯 زمان‌هایی که شیر می‌خورد می‌کردم و یا قرآن📖 می‌خواندم یا ذکر می‌گفتم. هر چقدر که می‌کنم یادم نمی‌آید به دلیل بیماری یا دوران بچگی‌اش ناراحت یا کلافه شده🚫 باشم. یک سال و نیم داشت که راه رفتن را آموخت. بود اما به دو سالگی که رسید خیلی خوب حرف می‌زد.👌 هر وقت هم زمین می‌خورد،‌ یا می‌گفت و از زمین بلند می‌شد. انگار باید الفبای رفتن را از همان دو سالگی👶 فرا می گرفت. احمد بود دیگر،‌ آرام و سر به راه و آماده ... خیلی هوای محمد را که ۵ سال از او کوچک‌تر بود داشت😇. از همان دو سالگی او را با خودم به نزدیک محل می‌بردم و هنگام برپایی نماز با دقت به حرکات ❗️و رفتار نمازگزاران نگاه می‌کرد. به ۷ که رسیده بود خودش برای نماز به مسجد می‌رفت. ✍ به روایت مادر بزرگوارشهید 📎خردسالترین شهید دفاع مقدس 🌷