eitaa logo
از کرخه تا شام
162 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
57 ویدیو
1 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. (امام خامنه ای) کپی برداری از مطالب با ذکر صلوات بلا مانع است. منتظر نظرات-پیشنهادات و مطالب شما هستیم. ارتباط با خادم کانال @abozeynab0
مشاهده در ایتا
دانلود
از کرخه تا شام
✒️ 💠یاسر فرزند اولم بود، پسر خوبی بود از همان دوران کودکی یعنی هفت سالگی از این هیئت به آن هیئت می‌رفت، همین باعث شد که به سمت مداحی کشیده شود، لذا ما اصلا نفهمیدیم که چطور یاسر مداح شد. 💠از کودکی تابوت نمادین حضرت زهرا(س) را در دهه فاطمیه به همراه دوستانش به خانه می‌آورد و به عزاداری می‌پرداخت، از زمانی که به سن تکلیف رسید من ندیدم نمازی از او قضا شود و بیشتر وقتش را در مساجد می‌گذارند. 💠پسرم خیلی اخلاق خوبی داشت و این اخلاق خوبش منحصر در خانه نبود بلکه در اجتماع هم همین‌طور بود، به این نحو که با پیرمرد ۹۰ ساله مثل خودش و با بچه پنج ساله مثل خودش رفتار می‌کرد، به خاطر همین از همه نوع آدم رفیق داشت.  💠در هیئت امام حسین(ع) به همراه دوستانش خرج می‌داد، یک روز به او گفتم تو این همه مهمان دعوت کردی برای هیئت، آیا فکر هزینه آن را هم کرده‌ای؟ با لبخندی دلنشین گفت: برای هر کس که آمده‌اند عزاداری کنند خودش هم درست می‌کند. 📎لشگر سرافراز فاطمیون 🌷 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
🔥 🌸 ✍چنان با شهدا عجین بود ڪہ در سخنرانے هایش مے گفت: من با شهدا راه مےروم . غذا مےخورم و مےخوابم و این آسایشے ڪه برای من شهیدان بوجود آورده اند هرگز نخواهم گذاشت پرچـم یامهــدی ادرکنے، آن ناله های رزمندگان در نمازهای شب و هنگام شب عملیات زمین بماند. حاج عباس همــواره در سخنرانے هایش میگفت: جسمم را به خاڪ و روحم را به خـدا و راهم را به آیندگان مے سپارم. جزو بهترین تڪ تیراندازهای ایران بود او همواره سخت ترین راه را انتخاب مےکرد چه آن زمان که فرمانده گردان صابرین تیپ امام زمان(عج) لشڪر عاشــورا بود و چه زمانے که بعد از بازنشستگے نشستن را بر خود حرام کرد و راه سوریه در پیش گرفت. 🌹 @azkarkhetasham
آرزویش این بود ، یک قبــر در کربلا، یکی در قطعه ۲۶ بهشت زهــرا(س) داشته باشد؛ در عملیات جـــُرُف الصَخَر عــراق پیکرش متلاشی شد و جـامانـد.. ۳روز بعد سـر و دستش پیدا شد آوردند قطعه ۲۶ .. و بعد ‌،بدن بی سـر را هم کشف و در کربلا خاک کردند.. 🌷شهید حمیدرضا زمانی🌷 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊 💥‌آیت الله جوادی آملی 💥 🕊 قبل از اين كه ميهمان خدا شوند، بودند، يعنی آن چنان قدر و مرتبه خود را بالا بردند كه ميزبان وجه الهی شدند و خدا ميهمان دل هر كسی نمی‌شود، مگر اين كه شود و يا دلی شكسته شود🥀 @azkarkhetasham
💠محكم بغلش كردم و گفتم: اگر مارو نديدى، حلال كن دارم مى رم مكه... خنديد و گفت: تو هم حلال كن تو ميرى مكه منم ميرم فكه .. ببينيم كدوممون زودتر به خدا ميرسه... 💠آب زمزم و تسبيح آورده بودم براش با كلى خاطره واسه تعريف كردن... پيچيدم تو كوچشون پارچه سر در خونشون ميخكوبم كرد.. پاهام شل شد و تكيه دادم به ديوار... 📎جستجوگر نور 🌷 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
💠مادر شهیدمدافع حرمی که خواب شهادت فرزندش را دید 🌸🍃شب قبل از شهادت محمدرضا احساس کردم که مهر محمدرضا از دلمجدا شده است ان موقع نصف شب از خواب بیدار شدم حالت غریبی داشتم. ان شب برادر شهیدم در خواب به من گفته بود خواهر نگران نباش محمد رضا پیش من است 🌸🍃صبح که از خواب بیدار شدم حالم منقلب بود به بچه ها و همسرم گفتم شما بروید بهشت زهرا من بایدخانه را مرتب کنم. احساس می کردم مهمان داریم عصر بود همسرم ،مهدیه دخترم و پسر کوچکم از بهشت زهرا امدند صدای زنگ در بلند شد 🌸🍃 به همسرم گفتم حاجی قوی باش امدند خبر شهادت محمدرضا را اورده اند وقتی حاجی برگشت به اتاق به من گفت فاطمه محمدرضا زخمی شده است من می دانستم محمدرضا به ارزویش رسید. ✍ راوی: مادر شهید 🌷 @azkarkhetasham
از کرخه تا شام
🔰قبل از عمليات با هم قرار گذاشته بودیم اگر مجروح يا شهيد شديم قبل از هر اقدامی لوازم مهم مثل بيسيم و جی پی اس رو برداريم ،همينطور انگشتر و ساعت هامون. 🔰 از همه چی مهمتر انگشترامون بود..وقتی بانگ توپ٢٣بلند شد و مسعود و همرزمانش روی زمين افتادن ، رسيدم بالای سرش بيسيم و جی پی اس رو برداشتم،مسعود رو كشيدم عقب و سوار بر ماشين به سمت درمانگاه. 🔰 تو درمانگاه صحرايی با چشمانی پر اشك، ياد حرفمون افتادم ،خواستم انگشتر رو در بيارم،انگشتر رو كمی حركت دادم اما دلم نيومد،بدنش پر از تركش بود،همينطور دستها و انگشتان،دلم نيومد انگشتر رو به زور و از روي زخم ها در بيارم..دوباره سوار بر ماشين بعدی به سمت عقبه و قسمت شهدا برگشتيم. 🔰.خيلی پيگير انگشتر مسعود بودم ، با دعوا وارد قسمت شهدا شدم و از مسئولش پيگير شدم،گفت :نگران نباش به دست صاحبش ميرسه. اما من همچنان نگران قولی بودم كه به هم داده بوديم. برگشتيم به ايران و وقتی انگشتر رو دست مادرشون ديدم..دلم آروم گرفت. 🌷 @azkarkhetasham