از کرخه تا شام
🌷🌷🌷🌷🌷
👈از بارزترین خصوصیات سجاد، ولایتمداری و تحت امر ولی بودن،
به طوری که با فدا کردن جانش در راه
اسلام و امام زمانش و نائبش در عمل
ولایتمداریاش را ثابت کرد.
احترام به اطرافیان بهویژه به مادر
و پدرشان و اینکه همیشه دوست داشت.
از نگاه به نامحرم و صحبت با نامحرم پرهیز مےکردند اهل نافله شب، حتے در سختترین شرایط مأموریتے و تأکید بر بجا آوردن نماز در اول وقت داشتند.
به حفظ قرآن علاقهمند و اهل خمس
بودند و در همه
کارها جز به خدا توکل نمےکرد.
و از نیازمندان نیز در حد توان دستگیری مےکردند👌
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
#قسمتی_از_وصیت_نامه_شهید_یوسف_فدایی_نژاد
.
به یگان خودمان هم یک کتانی سالامون، دو پتو و ... بدهکارم بگویید حلال کنند.
یک سطل زباله جلوی گردان بود که یک روز در آن یک کاغذ در حال سوختن انداختم که قسمتی از سطل آشغال سوخت و من مسبب آن بودم. این مورد را هم خواهشا درست کنید.
در مجموع از مادر، پدر، برادر و خواهر خوبم می خواهم که مرا کاملا حلال کنید
و برایم دعا کنید که پاک، سفید و کاملا بندهوار در پیشگاه خدا حاضر باشم و برای مخصوصا حق الناس و تمام حقوقی که به گردنم است دعا کنید که از شما انتظار دعای جدی دارم.
راه حق، یعنی راه خدا را در پیش گیرید و ثابت قدم باشید تا به خدا برسید
.
#شهید_یوسف_فدایی_نݫاد
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
🖇نماز شب برای رسیدن به شهادت
در نيمه هاي شب خيلي زود براي نماز شب بيدار مي شد، من ساعت را کوک مي کردم، قبل از آن يکي دو ساعت زودتر بيدار مي شدو مي گفتم چه خبر است بخواب که فردا مي خواهي بروي سرکار، خسته اي، ميگفت: خدا گدا می خواهد و من باید گیرهایم را برطرف کنم تا خداوند توفیق خدمت خالصانه و رزق شهادت را نصیب من کند.
گاهی اوقات با صداي گريه ايشان بيدار مي شدم، حس مي کنم که اين ارتباط دو طرفه شده بود و خداوند بسيار ايشان را دوست مي داشت، ميگفت خدا راحت وصل مي کند، ما هستيم که سيم مان گير دارد و نمي توانيم خوب اين ارتباط را برقرار کنيم.
#شهید_سیدحمید_طباطباییمهر🌷
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
#ستارههای_زینبی
🔰شب اعزام با دخترم تماس گرفتم به خانه مان بیاید و پدرش را ببیند. او آن شب مشغول کار خود بود به ما نگاه نمی کرد، انگار می خواست دل بکند و احساس و عاطفه اش مانع رفتنش نشود. فردا صبح که به تهران رسید، با من تماس گرفت و گفت به سوریه می رود.
🔰در سوریه هر روز با ما تماس می گرفت. دو سه روز قبل از شهادت، تماس گرفت و گفت «وصیت نامه ای نوشته ام که فلان جا گذاشته ام». خیلی ناراحت شدم. من که خانه نبودم از فرصت استفاده کرده و سریع دو خط وصیت نامه نوشته بود.
🔰دخترانم هنگامی که با پدرشان صحبت می کردند، مدام می گفتند که بابا مراقب خودت باش و زیاد جلو نرو. شهید می گفت «ما برای اسلام به اینجا آمده ایم و باید راهمان را پیدا کنیم.»
#شهید_حسین_تابسته🌷
#سالروز_شهادت
@azkarkhetasham
از کرخه تا شام
🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#همسرشهید
ایشان روز خواستگاری خیلی ساکت بود و بیشتر من حرف میزدم. آقا مهدی فقط گاهی میگفت من هم با این حرف موافق هستم! اما بیشتر تأکیدش روی مسئله حجاب بود و میگفت دوست ندارم کسی که به عنوان شریک زندگی قرار میدهم، شلوار جین و کفش سفید پایش کند و روی اینطور مسائل خیلی حساس بود.
وقتی دیدیم در خیلی از مسائل طرز فکر مشترکی داریم، مانعی برای این وصلت ندیدیم و کمی بعد همسر و همراه هم شدیم.
#شهیدمدافع_حرم_مهدی_اسحاقیان
#شهداهویت_جاودان_تاریخ
@azkarkhetasham