آن یار که در خانهی دل، شمس هدا بود
رسمش، همه جا با همه کس، مهر و وفا بود
یک عمر، اسیر سر زلفش شده این دل
آن آهوی وحشی که ز هر قید، رها بود
خوش بود دلم، در قفس و بی پر پرواز
تا مرغ دلم، گرم در این حال و هوا بود
بر ساحل آرام، بوَد محو تماشا
غافل که دلم، در یم او غرق شنا بود
از دوری رویش، چه قدَر ناله نمایم؟
یاری که طبیب است و به هر درد، دوا بود
آوارهی اویم، چو صبا کوچه به کوچه
هرچند نپرسید که دلداده کجا بود؟
ای کاش! به ما چهرهی ماهش بنماید
بر خلق جهان آن که خودش قبلهنما بود
#محمد_رضا_قاسمیان
#گروه_ادبی_نجوای_دل
۱۴۰۲/۰۶/۲۶
میوزد باز نسیمی که تماشا دارد
در مسیرش بنگر محشر کبری دارد
هر کجا مینگری، پر گل و سنبل بینی
دشت در دامن خود، لالهی حمرا دارد
موج دریاست که چون کوه ز جا برخیزد
ابر هم آرزوی دیدن دریا دارد
بغض نشکفتهی من، باز شکوفا گردد
باز باران هوس شستن صحرا دارد
میرسد آن که جهان از نفسش جان گیرد
نفسش، معجزهی حضرت عیسی دارد
من که در وادی عشقش، شدهام سرگردان
حسرت دیدن او، این دل شیدا دارد
نه فقط شعر و غزل، هر چه گلی با بلبل
مژدهی آمدن از یوسف زهرا(س) دارد
#محمد_رضا_قاسمیان
#گروه_ادبی_نجوای_دل
دلبرا! دل به سراغت، به تمنا آمد
به هوای رخ ماهت، دل شیدا آمد
هر که یک بار تو را دید، ز جان عاشق شد
بر سر کوی تو عمری به تماشا آمد
تا به کی وعده دهی امشب و فردا؟ تا کی؟
چشم بگشا و ببین، امشب و فردا آمد
شکر لله که خزان رفت و بهاران آمد
گلشن روی تو آنگه که شکوفا آمد
پیش شمشاد قدت، سرو شود خم ای گل!
باغ خندید که آن خوش قد و بالا آمد
غنچه از شوق تو بر تن بدَرَد پیراهن
لاله رقصید که آن نرگس شهلا آمد
رستخیز آمده آیا که فلک حیران است!؟
هر دلی زنده شد و گفت مسیحا آمد
کف بزن، دف بنوازید، خدا هم شاد است
به جهان نور دل حیدر(ع) و زهرا(س) آمد
#محمد_رضا_قاسمیان
#گروه_ادبی_نجوای_دل
۱۴۰۲/۱۱/۲۳