شکر خدا ماه من، قلب مرا میبرد
از سر احسان و با لطف و عطا میبرد
در جدل عشق و عقل، دل شده حیران و سر
عقل جدا میبرد، عشق سوا میبرد
بر تن بیجان اگر جان بدمد چون مسیح
معجزهی عشق ما، درد و بلا میبرد
باز به طرْف چمن، جانب کوه و دَمَن
عطر غزلهای من، باد صبا میبرد
دُرّ غزلهای من، باز به تاراج رفت
گنج سخن را نگر، شاه و گدا میبرد
#محمد_رضا_قاسمیان
۱۴۰۲/۰۵/۲۱
قلبم را رفو میکنم
با وصلههای درد
آه نمیکشم
تا بر شیشهی نگاهت
بخار ننشیند
#محمد_رضا_قاسمیان
با آه
آشیانهی قلبم را نسوزان
شعلههایش
دامنگیر است
#محمد_رضا_قاسمیان
#خوشه_خوشه
voice.ogg
1.47M
شکر خدا ماه من، قلب مرا میبرد
از سر احسان و با لطف و عطا میبرد
در جدل عشق و عقل، دل شده حیران و سر
عقل جدا میبرد، عشق سوا میبرد
بر تن بیجان اگر جان بدمد چون مسیح
معجزهی عشق ما، درد و بلا میبرد
باز به طرْف چمن، جانب کوه و دَمَن
عطر غزلهای من، باد صبا میبرد
دُرّ غزلهای من، باز به تاراج رفت
گنج سخن را نگر، شاه و گدا میبرد
#محمد_رضا_قاسمیان
#آوا_سرکار_خانم_قدمیاری
۱۴۰۲/۰۵/۲۱
مرغ دلم راهی میخانه شد
باز لبم تشنهی پیمانه شد
دل نه فقط صد دله شد عاشقت
عقل، تو را دیده و دیوانه شد
شعلهور از آتش هجران تو
شمع و گل و بلبل پروانه شد
قامت تو سرو چمان دلم!
عاشق تو این همه فرزانه شد
سنبلت آویخته بر گِرد گل
زینت باغ گل و ریحانه شد
تا که صبا زلف تو را شانه زد
شهره به عطرت همه جا شانه شد
خال سیاه تو بر آن گونهات
دام برای دل و هم دانه شد
ای ز تو آبادی دلهای ما!
خانهی دل بی تو چو ویرانه شد
کاش! وصال تو شود قسمتم
جز تو دلم با همه بیگانه شد
#محمد_رضا_قاسمیان
۱۴۰۲/۰۵/۲۳
voice.ogg
1.64M
مرغ دلم راهی میخانه شد
باز لبم تشنهی پیمانه شد
دل نه فقط صد دله شد عاشقت
عقل، تو را دیده و دیوانه شد
شعلهور از آتش هجران تو
شمع و گل و بلبل پروانه شد
قامت تو سرو چمان دلم!
عاشق تو این همه فرزانه شد
سنبلت آویخته بر گِرد گل
زینت باغ گل و ریحانه شد
تا که صبا زلف تو را شانه زد
شهره به عطرت همه جا شانه شد
خال سیاه تو بر آن گونهات
دام برای دل و هم دانه شد
ای ز تو آبادی دلهای ما
خانهی دل بی تو چو ویرانه شد
کاش! وصال تو شود قسمتم
جز تو دلم با همه بیگانه شد
#محمد_رضا_قاسمیان
#آوا_تورج_حیدری
۱۴۰۲/۰۵/۲۳
وقتی زالو
به جان لاشه میافتد
تا تکلیف لکه
مشخص شود
جارو به سیم آخر میزند
#محمد_رضا_قاسمیان
#خوشه_خوشه
voice.ogg
130.9K
مرغ دلم راهی میخانه شد
باز لبم تشنهی پیمانه شد
دل نه فقط صد دله شد عاشقت
عقل، تو را دیده و دیوانه شد
شعلهور از آتش هجران تو
شمع و گل و بلبل پروانه شد
قامت تو سرو چمان دلم!
عاشق تو این همه فرزانه شد
سنبلت آویخته بر گِرد گل
زینت باغ گل و ریحانه شد
تا که صبا زلف تو را شانه زد
شهره به عطرت همه جا شانه شد
خال سیاه تو بر آن گونهات
دام برای دل و هم دانه شد
ای ز تو آبادی دلهای ما!
خانهی دل بی تو چو ویرانه شد
کاش! وصال تو شود قسمتم
جز تو دلم با همه بیگانه شد
#محمد_رضا_قاسمیان
#آوا_سرکار_خانم_زاهدی
۱۴۰۲/۰۵/۲۴