eitaa logo
کانال ادبی از سبوی عشق سروده‌های محمد رضا قاسمیان_ بشرویه
207 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
97 ویدیو
21 فایل
#از_سبوی_عشق #اشعار #قصیده #غزل #ترکیب_بند #ترجیع_بند #قطعه #دو_بیتی #رباعی #مثنوی #سه_گانی #شعر_ولایی #شعر_مقاومت #سپید #سپکو #سروده #شاعر #محمد_رضا_قاسمیان #شهرستان_بشرویه #خراسان_جنوبی #عضو_جمعیت_شاعران_آزاد_ایران #تصاویر #کلیپ #مطالب_ارزشمند
مشاهده در ایتا
دانلود
بهشت برینی نگارا! چه خوبی! عجب نازنینی! تو در قلب من بهترین، بهترینی ندارد جمالت، مه آسمانی شگفتا! چه ماهی! تو ماه زمینی!؟ چو بیند جمال تو مه، رو بپوشد چه سروی! که دارد چنین مه جبینی جهان منی تو، امان منی تو تو انگشتری جهان را نگینی به دام تو افتد دلم لحظه لحظه ز هر کوی رفتم، مرا در کمینی ندارم کسی را، نخواهم کسی را مرا اولینی، مرا آخرینی تمنای جنت، جفای به خویش است برایم بهشتی، بهشت برینی جمیع محاسن بوَد در وجودت سزاوار صدها هزار آفرینی
سوگند به عشق محترم، می آیم در خاطر خود قدم قدم می آیم تا چتر محبتت بوَد بر سر ما حتی شده در بارش غم می آیم
معلم اسطوره ی تقوا و ایمانی، معلم روشنگر ره بهر انسانی، معلم گر چه خدا نور زمین و آسمان است تو سایه ی الطاف یزدانی، معلم دل می بری از طالبان علم و دانش چون سرو هنگامی خرامانی، معلم بوی گلت، پیچیده در هر جای گلشن در بوستان جان، غزلخوانی، معلم با جهل و تاریکی همیشه در نبردی در آسمان علم، تابانی، معلم در جامعه درد فراوان است اما بر دردها، دارو و درمانی، معلم وقتی نباشی، زندگی معنا ندارد بر پیکر بی‌جان ما جانی، معلم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنهاترین سیمرغ عشق! نیستی؛ اما حضورت می شود احساس کرد شوق دیدار و غرورت می شود احساس کرد در خزان روزگارم، ای بهار عمر من! لحظه ی سبز عبورت می شود احساس کرد در شب تنهاییم، تنهاترین ماه شبم! از فراز ابر، نورت می شود احساس کرد گرچه من غرق غمم در حسرت دیدار تو شادمانی و سرورت می شود احساس کرد پر کشیدی از برم، تنهاترین سیمرغ عشق! دور گشتی و ز دورت می شود احساس کرد
تا نیایی غم و ما کم نشود نور با ظلمت و همره و همدم نشود هنگام دلتنگ ترم مانند پرنده ای که بی بال و پرم دلی بی غش اگر داری و ساده دل بزن امشب به
بینی دلم طاقت ندارد که باران غمت دائم ببارد!؟
ای چرخ! با ما مهربان باش مکن تلخی، بیا شیرین زبان باش
چشم انتظاری دلبری دارم که بر دل، شهریاری می کند دل برایش دم به دم، آیینه داری می کند تا نگردد اهرمن، نزدیک منزلگاه یار از حریمش همچو جان، دل پاسداری می کند چون خرامان می شود در دشت، آن آهوی من شیرها را هیبتش، از خود فراری می کند با نهیبش، گاه می راند مرا از خویش، یار باز هم بر عشق او، دل پافشاری می کند کوه صبرم گرچه، بی تاب جمالش گشته ام سینه ام از داغ عشقش، آه و زاری می کند طاقت هجران ندارم، آه! از هجران یار با دلم بنگر چه کار این زخم کاری می کند! سهم چشمانم مگر آن ناز چشمانش نبود!؟ سرب داغ از چشم هایم، از چه جاری می کند!؟ از فراق روی او، افسرده دل گشتم ولی دل برای دیدنش، چشم انتظاری می کند
آرزوی کربلا می پرد مرغ دلم، هر دم به سوی کربلا می برد از عاشقان دل، عطر و بوی کربلا هر کسی را آرزویی در دل است و حسرتی نیست ما را آرزو، جز آرزوی کربلا هر کسی ورد زبانش، نام معشوقی بوَد ذکر ما نام حسین(ع)، نام نکوی کربلا دیده و دل آبرو دارند، از عشق حسین (ع) آبروی ما بوَد، از آبروی کربلا کی شود کرببلایت، قسمتم، مولای من!؟ من که کارم، روز و شب شد جستجوی کربلا کی شود عازم شوَم، پای پیاده از نجف؟ غرق باشم همچنان در گفتگوی کربلا آرزوی عاشقان شد مرقد شش گوشه ات قبله گاه عاشقانت، رو به روی کربلا در کنار مرقدت، غرق دعا گردم چه خوب! تا نماز عشق خوانم، با وضوی کربلا
بده ساقی می باقی الا ای ساقی مستان! أدِر کأساً و ناوِلها از آن رطلی که نگذارد، غمی دیگر در این دل ها بده ساقی می باقی، دلم پر کن ز اشراقی از آن جامی که جز یادت، شوَم از جمع غافل ها غمی در سینه ام دارم، نگویم با کسی جز تو که حرفم را نمی فهمند، عالم ها و جاهل ها دلم را برده دلداری، نمی آید ز من کاری که بی الطاف او گردم، ز عاطل ها و باطل ها فلک افکنده در کارم، گره از دوری یارم چو زلفت باز کن جانا! گره از کار مشکل ها بیا کاری الهی کن، به ما گاهی نگاهی کن چه کم گردد کند شاهی، نگاهی سوی سائل ها؟
هر چند که در سفره ی ما نانی نیست چون سفره ی اغنیا فراوانی نیست تسلیم مطامع شیاطین نشویم کاین، در خور مردمان ایرانی نیست در وعده ی دشمنان ما نانی نیست این تجربه ای بوَد که پنهانی نیست آن وعده که می دهد به ما، دشمن ما جز وسوسه های شوم شیطانی نیست در کوفه مگر رسم مسلمانی نیست ؟ بر حیله گری مگر که پایانی نیست ؟ لب تشنه بریدند سر مهمان را این شیوه که راه و رسم مهمانی نیست کانال مون در ایتا eitaa.com/azsabuyeeshgh پیج اینستاگرام https://www.instagram.com/mohammadrezaghasemian_ کانال مون در تلگرام https://t.me/azsabuyeeshgh
امید کلّ جهان! الا! که بی تو ندارم به کس امید، بیا بیا که با تو بیاید دوباره عید، بیا بیا عزیز دلم! ای امید کلّ جهان! که دل ز غیر تو باید دگر برید، بیا بلند مرتبه! ماها! نگار من! بنَگر قدم، ز دوری رویت، دگر خمید، بیا بیا که بی گل رویت، خزان، بهار من است زداغ هجر تو از دیده، خون چکید، بیا چقدر پیر و جوان، نوجوان و مرد و زنی که مُرد از غم هجرت، رُخت ندید، بیا شنیده ام که عجب با صفاست آمدنت! صفا ببخش، به آن کس که این شنید، بیا بیا که بی تو جهان، غرق در عزا شده است بیا بیا به حرمت خون شهید، بیا تو را به حق پیمبر (ص)، به خاندان نبی(ع) تو را به حق خداوندگار مجید، بیا