eitaa logo
کانال ادبی از سبوی عشق سروده‌های محمد رضا قاسمیان_ بشرویه
208 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
97 ویدیو
21 فایل
#از_سبوی_عشق #اشعار #قصیده #غزل #ترکیب_بند #ترجیع_بند #قطعه #دو_بیتی #رباعی #مثنوی #سه_گانی #شعر_ولایی #شعر_مقاومت #سپید #سپکو #سروده #شاعر #محمد_رضا_قاسمیان #شهرستان_بشرویه #خراسان_جنوبی #عضو_جمعیت_شاعران_آزاد_ایران #تصاویر #کلیپ #مطالب_ارزشمند
مشاهده در ایتا
دانلود
Audio_693794 (1).wav
14.15M
می‌کند چشمان مستت، مست هر میخانه را می‌کند با جادویش، دیوانه‌تر دیوانه را گشته‌ای خورشید مجلس، ماه جمع عاشقان! کرده‌ای شیدای خود، شمع و گل و پروانه را قلب ما را کرده صید آن خال مشکین بر لبت بیش از این از ما مپوشان همچنان دُر دانه را گرچه لبریز از شراب ناب عشق‌ات شد دلم باز هم لبریزتر کن، همچنان پیمانه را در دلم طوفان به پا کن، باز هم با شور عشق بر سرم آوار کن، بار دگر این خانه را جان من بر لب رسید ای جان من! کی می‌رسی؟ تا ببینم سیر، روی ماه آن جانانه را
4_6007966632087917181.mp3
4.06M
حال و روزم کاش! از این بخت سرگردان بپرسی حال شب‌های مرا از اختر تابان بپرسی قاصدک دلخوش به آغوش نسیم صبح‌گاه است حال او را از چه باید حال از طوفان بپرسی!؟ زیره را گاهی به کرمان بر، مگر بهتر بدانی قدر قالیباف اگر از قالی کرمان بپرسی من که عمری جان خود را بر سر پیمان نهادم بر سر پیمانم اما باز از پیمان بپرسی!؟ حال یعقوب از فراق یوسف‌اش هرگز ندانی گرچه با سوز جگر از مردم کنعان بپرسی در فراقت سوختم عمری و کس حالم نپرسد می‌شود حال من سرگشته و حیران بپرسی!؟ من به شوق دیدنت در دیده‌ام الماس دارم درد و اندوه مرا ای کاش! از مژگان بپرسی با همین دردی که دارم از غمت، پیوسته شادم وصل تو داروی دردم! از چه از درمان بپرسی؟
4_6007966632087917204.mp3
4.86M
حال زندانی غم را باید از زندان بپرسی لذت عیش مدام از بی‌سر و سامان بپرسی بگذرد فصل خزان از راه می‌آید بهار تا کی از شهریور و از مهر و از آبان بپرسی؟ نشنوی ای کاش! هرگز ماجرای تلخ طوفان شرح حالم را اگر از لاله و ریحان بپرسی می‌شود یک روز حال شب‌نششینان غمت را جان به قربان لبت، ای غنچه‌ی خندان بپرسی!؟ می‌شود اشک خدا را دید در چشمان مردم حال و روز خلق اگر از خالق رحمان بپرسی باغ مست بوی گل را کی غم از داغ کویر است!؟ حال این گلدان خالی باید از گلدان بپرسی از بهشت اخراج گردی گر طمع ورزی به گندم مصلحت را از چه آدم باز از شیطان بپرسی!؟ ما برای حفظ ایران، جان خود بر کف نهادیم ارج ایران عزیز ای کاش! از ایران بپرسی خانه‌ی دل می‌شود آباد، آری با حضورت با نگاهی حال ما گر از دل ویران بپرسی
4_6007966632087917201.m4a
4.13M
حال زندانی غم را باید از زندان بپرسی لذت عیش مدام از بی‌سر و سامان بپرسی بگذرد فصل خزان از راه می‌آید بهار تا کی از شهریور و از مهر و از آبان بپرسی؟ نشنوی ای کاش! هرگز ماجرای تلخ طوفان شرح حالم را اگر از لاله و ریحان بپرسی می‌شود یک روز حال شب‌نششینان غمت را جان به قربان لبت، ای غنچه‌ی خندان بپرسی!؟ می‌شود اشک خدا را دید در چشمان مردم حال و روز خلق اگر از خالق رحمان بپرسی باغ مست بوی گل را کی غم از داغ کویر است!؟ حال این گلدان خالی باید از گلدان بپرسی از بهشت اخراج گردی گر طمع ورزی به گندم مصلحت را از چه آدم باز از شیطان بپرسی!؟ ما برای حفظ ایران، جان خود بر کف نهادیم ارج ایران عزیز ای کاش! از ایران بپرسی خانه‌ی دل می‌شود آباد، آری با حضورت با نگاهی حال ما گر از دل ویران بپرسی
4_6012470231715287119.m4a
2.56M
ای یاد تو هر روز و شبی همسفر من! پر کرده صبا عطر تو در رهگذر من در ظلمت شب‌های فراقم، همه نوری خورشید تویی، ماه تویی در نظر من چون کوه بوَد هجر تو بر شانه، شگفتا! از بار غمت خم نشود گر کمر من تا چند بدوزم به رهت دیده؟ و تا کی الماس کند نذر رهت، چشم تر من؟ کی بگذرد این ظلمت یلدایی هجران؟ ای کاش! برآیی ز افق، ای سحر من! بر دیده‌ی من کاش! گذاری قدمت را ای فرش قدم‌های تو ای ماه! سر من
4_6012470231715287124.mp3
4.57M
ای دیده و دل، روز و شبت گشته ثناگو! بنگر صنما! کرده به یادت، دل من خو از باده‌ی عشقت همه دل‌ها شده لبریز! مست‌اند ز بویت همه گل‌ها، گل شب‌بو! سرو، آن قد و بالای تو را دید و خجل شد از نرگس مستت، گل نرگس شده جادو با تیر مژه صید کند آهوی دل را چشمان سیاه تو در آن سایه‌ی ابرو مانند لبت، غنچه چنین بسته نباشد چون روی گلت باز، که دید ای گل مینو!؟ بی جاست اگر سرو خطابت بکند، کس چون سرو ندارد به برش، مثل تو لیمو عطر تو صبا برد به هر برزن و کویی صد غلغله برپا شده ای ماه! در آن کو تدبیر فلک یک سرِ مویی نگشاید زآن دل که شود بسته به آن حلقه‌ی گیسو سر تا به قدم، حُسن و ملاحت، همه خوبی کی چشم فلک مثل تو بیند به ترازو!؟ بیمار توام سخت، طبیبم! به کجایی؟ عمری است زدم بر در احسان تو زانو
4_6023734002492379458.m4a
2.87M
به روی شانه‌ی من دوریت، چه سنگین است! مرا که نیست توانی، عذاب من این است!؟ عسل بدون تو مانند زهر در کامم چه روزگار دورویی! چه زهر آگین است! سخن مگوی ز دوری، که دوریت ما را به روی شعله‌ی آتش، شبیه بنزین است روا مدار برایم همیشه تلخی را به کام عاشق دلخسته گر چه شیرین است چگونه صبر کند از غم جدایی تو دلی که سوخته بی‌تو، دلی که خونین است!؟ ببین که بی‌گل رویت، خزان، بهارم شد چقدر عاشق دلخسته‌ی تو غمگین است! به درد بی‌کسی‌ام، مبتلا مکن جانا! چرا که وصل توام، التیام و تسکین است بیا بیا گل نرگس! فدای مقدم تو به شوق آمدنت، کوچه‌ها گل‌آذین است
4_6035144824359751710.m4a
2.72M
بکن امر خدا را دم به دم گوش مکن یک لحظه یادش را فراموش شکوفا می‌شود هر گل که روزی کند از لعل نوشین لبت، نوش برای لقمه‌ی نان حلالی به کردار نکو، پیوسته می‌کوش کجایی ای گل لاله!؟ که باید لباس خاکی‌ات گیرم در آغوش بیا از مکتب قرآن بیاموز لباس متقین، بر پیکرت پوش مشو غافل ز احوال ضعیفان تو راحت باشی و همسایه مغشوش!؟ بیا دست دعا چون شاخه بردار که برگ و گل بگیری باز بر دوش به پایان کی رسد این شام هجران؟ بگیرم یار را روزی در آغوش شود عالم سراسر غرق شادی شود در هر کجا غم‌ها فراموش
4_6035144824359751711 (1).m4a
2.43M
الهی! آمدم امشب به سویت با دلی دیگر ندارم غیر درگاهت، خدایا! محفلی دیگر من آلوده را بنگر که غرقم در گناهانم به غیر از ساحل عفوت، نبینم ساحلی دیگر برای توبه آوردم به سویت گوهر اشکی ولو ناقابل این هدیه ندارم قابلی دیگر تهیدستم ولی باشد امید من به الطافت که از درگاه خود هرگز نرانی سائلی دیگر خداوندا! رسولت را شفیع خویش آوردم ندارم غیر اولادش، شفیع کاملی دیگر چنان با لطف و احسانت، به قرب خود پناهم ده که بین ما نباشد هیچ حد فاصلی دیگر
4_5791667096899294155.m4a
3.53M
گر چه بسته مانده از وصفت، زبان لال ما در هوایت باز بنگر، باز گشته بال ما گرچه خود آب حیاتی، می‌گریزی چون سراب دل به دنبال تو می‌گردد، فلک دنبال ما از خیالت، لحظه‌ای خالی نمی‌گردد دلی عاشق بسیار داری، نازنین! امثال ما ما کجا و آرزوی وصل مه رویان کجا!؟ هر کمالی مال تو، هر نقصی اما مال ما بی تو حال ما خراب است و به یادت دلخوشیم جز به احسان تو کی نیکو شود احوال ما!؟ سال نو آمد، بزن ناقوس با آهنگ دل تا نیایی کی شود تحویل، جانا! سال ما مرگ می‌ریزد فلک، از دوریت در کام ما احسن‌الاحوال فرما با وصالت، حال ما
4_5791913052496466760.m4a
4.42M
🇮🇷روز جمهوری اسلامی ایران بر کویر دل ما نم‌‌نم باران آمد باز بر پیکر بی‌جان بشر، جان آمد خار و خس بر سر راه است اگر چه، غم نیست سیل در راه بوَد، غرّش طوفان آمد اهل عالم! دگر از درد، چرا ناله و آه!؟ چون که بر درد بشر، موسم درمان آمد حاج همت، کمر همت خود بر بسته سر به کف، هر حججی، در ره جانان آمد مرد میدان شده سردار سلیمانی‌ها آن که با امر ولی باز به میدان آمد رهبرا! گوش به فرمان شماییم همه گوی با اهرمنان، لشگر سلمان آمد کفر را گوی که جولان بدهی یا ندهی رخت بر بند که عمر تو به پایان آمد گفت قرآن که دگر صبح ظفر نزدیک است مژده‌ی نصر خدا، وعده‌ی قرآن آمد روز پیروزی قدس و یمن و لبنان است گل به باغ آمده و مرغ غزل‌خوان آمد پرچم کشور ما زینت هر قلّه بوَد زیر گام همگان، پرچم شیطان آمد شام تاریک ستم! سایه‌ی شومت برچین روز جمهوری اسلامی ایران آمد به خدا می‌رسد آن روز که ما می‌بینیم یار، از پرده برون، با لب خندان آمد
4_5812370101986399502.m4a
3.68M
ای پادشاه خوبان! ای دلبر موالی! از محضر تو دارد، این خسته دل سؤالی لب تشنه‌ی تو هستم، ای چشمه‌سار رحمت! آیا شود بنوشم، زآن باده‌ی زلالی؟ یاد تو می‌کند دل، ای تو بهشت موعود! پر می‌کشد به سویت، قلبم در آن حوالی ای دل ربوده بویت! در آرزوی رویت چشمم سپید گشت و، شد بخت من ذغالی ای لحظه لحظه با من! آخر بگو کجایی!؟ هر جا کنم نظاره، جای تو هست خالی ترسی به دل ندارم، در مجمع رقیبان کی شیر می‌هراسد از عوعوی شغالی!؟ ای برتر از گلستان! چون گویمت که ماهی!؟ آخر چگونه گویم وصف چنان جمالی!؟ با آفتاب حسنت، گیرد فلک چه عیدی! وقتی که عید دارد با دیدن هلالی کی می‌رسی نگارا! تا جان کنم نثارت؟ این چرخش زمانه، ما را دهد مجالی؟