eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
163.1هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال تعبیر خوابمون 👇🤍 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️🍃 نجاست منی پرسش :منی چه حیواناتی نجس می باشد؟ پاسخ :منى انسان و حیوانى که خون جهنده دارد نجس است، خواه حرام گوشت باشد، یا حلال‏ گوشت و احتیاط واجب آن است که از منى حیوانى که خون جهنده ندارد نیز اجتناب شود. نشانه های منی پرسش :اگر شک داشته باشیم چیزی که خارج شده، منی هست یا نه چه تکلیفی داریم؟ پاسخ :اگر رطوبتى از انسان خارج شود و نداند منى است یا رطوبت دیگر، چنانچه همراه با «جستن» و «شهوت» بوده باشد آن رطوبت حکم منى دارد و اگر این دو نشانه، یا یکى از آنها را نداشته باشد حکم منى ندارد، ولى در زن و مریض لازم نیست که با جستن بیرون آید، بلکه اگر رطوبت هنگامى بیرون آید که به اوج شهوت‏ جنسى رسیده است، حکم منى دارد. تخمک یا اسپرمی که از بدن خارج می شود پرسش :حکم تخمک یا اسپرمی که توسط دستگاه از بدن خارج می شود چیست؟ پاسخ :تخمک پاک است ولی اگر اسپرم به صورت منی بوده باشد پاک نیست. خروج مایع بعد از غسل جنابت از رحم پرسش :آیا مایع واژینال پس از انزال منی در داخل رحم که بعد از غسل از بدن خارج می شود پاک است یا نه؟ پاسخ :در صورتی که یقین داشته باشید که منی با آن مخلوط است نجس است و فقط کافیست تا محل را تطهیر نماید. استفاده از منی برای طراوت و یا درمان پوست پرسش :استفاده از منی برای طراوت پوست و یا درمان برخی از لکهای پوستی صورت؟ پاسخ : شرعا مانعی ندارد ولی سزاوار است پرهیز شود. البته برای وضو و نماز باید تطهیر شود. نجاست بول و مدفوع حیوانات حرام گوشتی که خون جهنده دارند پرسش :بول و مدفوع حیواناتی که خون جهنده دارند و حرام گوشت هستند چه حکمی دارد؟ پاسخ :بول و مدفوع انسان و هر حیوان‏حرام گوشت که خون جهنده دارد، یعنى اگر رگ آن را ببرند خون از آن به سرعت جارى مى‏ شود، نجس است؛ بنابر این از فضله موش و گربه و حیوانات درنده و مانند آنها باید اجتناب کرد. بول و مدفوع حیوان حرام گوشتی که خون جهنده ندارد پرسش :بول و مدفوع حیواناتی (مانند لاک پشت) که حرام گوشتند ولی خون جهنده ندارند چه حکمی دارد؟ پاسخ :احتیاط واجب آن است از بول حیوان حرام گوشت که خون جهنده ندارد اجتناب کنند؛ ولی مدفوع آن پاک است، هر چند احتیاط مستحب آن است که از آن نیز اجتناب کنند. فضله و بول پرندگان پرسش :آیا فضله و بول پرندگان هم نجس است؟ پاسخ :فضله و بول پرندگان‏حلال گوشت و حرام گوشت نجس نیست، ولى احتیاط مستحب پرهیز از حرام گوشت است مخصوصاً از بول خفّاش. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام وقت بخیر به همه اعضای گروه به خانومی که میگه شوهرش قهر میکنه و بی محلی و به بچه ها میگید براتون مواد لازم خونه رو بخرن انگار زندگی منو تعریف میکنی انقدر سختی داشتم و هم اکنون دارم که خدا میدانه الان هشت نه ساله شوهرم بیکاره و تو این دوره زمانه نمیدونی چقدر درد داره من میدانم شما چی میکشی منم تمام سوره ها رو میخوندم و شاید به واسطه خواندن سوره ها بود که راهش رو پیدا کردم خانم عزیز خوندن سوره و تمام قران و مفاتیح اگر توی خودمون تعقیر و تحول ایجاد نکنیم فایده نداره این که هر چی شوهرتون میگه تحمل کنی و سکوت کنی فقط بهش احترام بزار و پیش بچه ها به قول خودمون کوچیکش نکن بزار بزرگ خونت باشه و اگر هر چی هم میخوای باید به خودش با لفظ خوب بگی حتی اگر نخرید بد رفتار نکن با خوبی برخورد کن و برات مهم نباشه اگر برای نهار روز میخوای ی چیز دیگه درست کن و بگو مواد برای مثلا نهار یا شام میخواستم به بچه هات نگو یا دور از چشم شوهرت بگو بخرن که بهش بر نخوره و این که اقایون دوست دارن خانمها ازشون طلب هر چیزی رو داشته باشن یا پول یا مواد غذایی و باز پیش بچه هات بهش احترام بزار بزرگش کن با لحن بد باهاش حرف نزن و ی مدت بگو هر چی شما میگی با این که شاید اشتباه باشه ولی ی کم گذشت بهش بگو این مسئله این جوری هست درستش بگو ولی بگو هر جور دوست داری یا صلاح میدونی خواهر عزیز باور نمیکنی که من خود زندگی شما رو داشتم الانم مشکلاتم خیلی ولی به لطف رعایت کردن این موارد خیلی بهتر شده ولی هنوز هم سخته و باید تلاشم رو بیشتر کنم باور کن مهربانتر از مردها توی دنیا نیست ولی ما با نااگاهی برخورد کردن زندگیهایمان رو نمیتونیم جمع کنیم و این که همسرها راحتره براشون که اون محیط ترک کنن حالا اگر مادر داشته باشن و با ابرو باشن میرن کنار مادر اگر هم ابرو براشون مهم نباشه میرن سراغ عیش و نیش خودشون با زن های رنگ وارنگ که خیلی تو این کانال خوندیم ازشون اگر مطالبم خوب بود برای منم خیلی دعا کنید من دو تا دختر دم بخت دارم و ی پسر که برای تهیه جهیزشون موندم برام دعا کنید خیلی محتاج دعاتون هستم 😁 ❤️ لطفا هر که راه کار برای بهتر شدن زندگی ها داره بنویسه تا همه استفاده کنن خودمون به خودمون کمک کنیم تو این اشفته بازار تا زندگی ها ی کم بهتر بشه و ثوابش باشه برای باقیات صالحاتمون ببخشید زیاد شد 🙏اسمم باشه سایه🌹 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 ♦️ پیشگیری و درمان بیماری‌های کبدی امروزه عموم لاعلاج و غیر قابل درمان هستند. در طب اسلامی برای تمام بیماری‌ها درمان وجود دارد. بیماری‌های کبدی مانند کبد چرب، هپاتیت، سیروز کبدی و ... بسیار راحت و بدون هزینه بالا در طب اسلامی قابل درمان هستند. 🔸 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «برای هر بیماری، درمانی است.» "مکارم الاخلاق، ص۳۱۳" 👈🏻 پس قطعا بیماری‌های لاعلاج من جمله بیماری‌های کبد درمان دارند و چون طب امروز از درمان آن عاجزند می‌گویند که فلان بیماری درمان ندارد. ولی ما شاهد بودیم که بسیاری از بیماران ناامید، در طب اسلامی به برکت احادیث نورانی اهل بیت علیهم السلام بطور کامل درمان شده‌اند و برخی از تجارب درمانی آن‌ها را در این کانال قرار دادیم. 🔹 بیماری از جمله بیماری‌های شایع، کبد چرب است که علت اصلی آن نوشیدن آب بین غذا و بعد از غذاهای چرب و همچنین مصرف روغن‌های ناسالم است. درمان آن در طب اسلامی عبارت است از: ▫️ مصرف دم کرده قبلاً پیرامون سنای مکی سخن گفتیم. این دارو معجزه است. یکی از بهترین چربی سوزها قطعا همین دارو است. شخص مبتلا به کبد چرب باید مقدار دو قاشق غذا خوری سنای مکی به همراه یک قاشق مربا خوری گل سرخ را دم کند و هر سه روز یکبار مصرف نماید. بر حسب گرید چربی کبد مقدار آن از ۳ یا ۵ یا ۷ یا ... مرحله می‌باشد. این دارو بهترین درمان کبد چرب است. ▫️ استفاده از . این روغن شفا است. تاثیر این روغن در از بین بردن کبد چرب فوق العاده است. باید روغن‌های مصرفی را از سفره‌های خود حذف کنیم و روغن‌های سالم من جمله روغن شحم گاو را بیاوریم. ♦️ پیشگیری و درمان از عوامل شایع مرگ و میر در دنیا بیماری‌های قلبی و عروقی است. یکی از مهم‌ترین علت‌های منتهی به قلب و در نتیجه سکته قلبی است. علت اصلی بیماری استفاده از روغن‌های نامناسب است. متاسفانه روغن مصرفی در بازار برای خوردن نیست و بذر اینچنین روغن‌ها تراریخته می‌باشد. پیش‌تر بیان کردیم که اسراف در خوردن فقط زیاد خوردن نیست؛ بلکه اگر انسان غذای سالم مصرف نکند و خود را در معرض بیماری قرار دهد، اسراف کرده است. بهترین جایگزین‌ روغن‌های نباتی و هستند که در قرآن کریم نام این روغن‌ها آمده و در روایات بسیار به آن‌ها سفارش شده است.  پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «هر کس لقمه ای از پیه گاو بخورد همانند آن بیماری را خارج کرده است.» "المحاسن، برقی، ج۲، ص۴۶۵، ح۲۳۱" 👈🏻 البته باید توجه داشت که در سنین بالا (بالاتر از چهل سال) باید مصرف روغن‌های حیوانی را به حداقل رساند. از علل دیگر این بیماری فشار خون بالا است و دلیل اصلی فشار خون مصرف نمک‌های غیر طبیعی است که باید این نمک‌ها با نمک دریای طبیعی جایگزین شود. 🔹 ▫️ قورت دادن اسفند به میزان دو تا ده گرم، یک قاشق مرباخوری (درمان اصلی است که رگهای قلب را باز می‌کند). ▫️ گوشت گوسفند شیر پخت (گوشت و شیر). ▫️ ادرار شتر نیز همانطور که درمان کننده هست نیز هست. ▫️ داروی طب اسلامی ▫️ داروی چهار ماهه به مقدار نصف گردو هر شب موقع خواب ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️ شهادت در شب جمعه صبح جمعه بود و «عليرضا» (شهيد عليرضا روحانى كه در منطقه‏ى فاو به شهادت رسيد.) دعاى ندبه مى‏خواند. پس از دعا كمى با هم صحبت كرديم. خيلى ناراحت بود. گفتم: «چرا ناراحتى! مگر كشتى‏هايت غرق شده!». گفت: «ديدى شب جمعه هم گذشت و من هنوز شهيد نشده‏ام!» گويى به او الهام شده بود كه در شب جمعه به شهادت خواهد رسيد. دلدارى‏اش دادم و گفتم: «مگر خودت نمى‏گفتى تا ظهر جمعه نيز ثواب شب جمعه را دارد». ساعت ده صبح بود كه براى نگهبانى به سنگرهايمان رفتيم. من در سنگر دوم و او در سنگر اول. ساعت حدود 10:30 بود كه امدادگر دسته از سنگر اول باز مى‏گشت. گفتم: «آقاى حسينى! كسى مجروح شده؟». جوابى نداد. به سنگر عليرضا دويدم.وقتى بالاى سرش رسيدم، در حال جان دادن بود؛ تيرى به سرش اصابت كرده بود. لحظه‏اى بعد، جان به جان آفرين تسليم كرد و به لقاى دوست رسيد.(خودشكنان، مرتضى جمشيديان، لشكر 14 امام حسين (ع)، تابستان 75، ص 55.) راوى: على يارمحمديان 🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹 اعتقاد عميق به ولايت فقيه عمليات والفجر دو، آخر خط دنياى «حاج عليرضا موحد دانش» بود؛ حاج على - كه چند روزى بود به خاطر بعضى دلشكستگى‏ها از فرماندهى تيپ كناره‏گيرى كرده بود - در اين عمليات با اصرار همرزمانش به عنوان فرمانده عمليات شركت كرد. چند ساعت قبل از شهادتش به رفيقش حسين گفت: «داش حسين! مى‏شه ما هم اين دفعه بريم؟ خيلى هوايى شدم». به كاظم رستگار هم گفت: «برادر كاظم! ديگه اين، دفعه‏ى آخره». گفتن همانا و رفتن همانا، رفت كه رفت. گلوله‏ى دوشكا وريد بزرگ پايش را زد و خون گرم و باصفاى او ارتفاعات 2519 را در حاج عمران رنگين كرد. جنازه‏ى حاجى سه روز بعد يعنى 16 مرداد 62 از ارتفاعات 2519 پايين آورده شد و الآن در قطعه‏ى 24، بالاى سر شهيد «كلاهدوز» و مجاور «شهيد چمران» به خاك سپرده شد. طبق وصيتش، هر كس اصل 110 قانون اساسى - ولايت فقيه - را قبول نداشت، نبايد در تشييع و تدفينش حاضر مى‏شد. بعد از شهادت او قسمت اعظم خيابان «فرمانيه» را «برادران موحد دانش» نامگذارى كردند. از حاج على، يك دختر به جا مانده كه چند ماه بعد از شهادت بابا به دنيا آمد.(نشريه يا لثارات، ش 89، 12 / 5 / 79، ص آخر.) 🔹🌸🔹🌸🔹 خوشحالى به خاطر شهادت در منطقه‏ى هزار قله با برادر «عليرضا ايزدى» سنگر مى‏ساختيم. گونى‏ها تمام شد، بچه‏ها گفتند: «بقيه بماند براى فردا». عليرضا رفت و گونى آورد و گفت: «همين امروز بايد كار را تمام كنيم!». او خيلى شوخى مى‏كرد و مى‏خنديد. از ايشان پرسيدم: «برادر ايزدى! چرا اين قدر خوشحالى؟». گفت: «اگر شما هم مى‏دانستيد فردا ظهر چه خبر است، خوشحال بوديد و مى‏خنديديد!». ظهر فردا گلوله‏ى خمپاره‏ى صد و بيست در كنارش به زمين خورد و قطعه قطعه شد. تكه‏هاى بدن او را كه تا شعاع صد مترى پرتاب شده بود، جمع‏آورى كرديم و همراه با پيكر مطهر آن عزيز، به عقب انتقال داديم. (ذوالفقار، اكبر جوانى - احمدرضا كريميان، لشكر 14 امام حسين (ع)، زمستان 75، ص 46.) راوى: شهيد مرتضى امينى ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد♨️🚫
#داستان_زندگی 🌸🍃 سهیلا متین روم غیرت داشت وقتی با امین و شهروز حرف میزدم دستمو تو دستاش فشار میدا
🌸🍃 سهیلا حس کردم حالش خوب نیست بدنم ضعف داشت سریع لباس پوشیدم از اتاق رفتم  سریع لباس پوشیدم از اتاق رفتم بیرون مادر شوهرم با عمه ی متین پایین نشسته بودند هنوز نخوابیده بودند رفتم پایین چیزی میخوای ثریا جون یواشکی زیر گوشش گفتم متین حالش خوب نیست مادر متین سریع خودشو رسوند بالا قرصای متین و داد و متین بعد از چند دقیقه خوابید منم خوابیدم خیلی خسته و بی حال بودم بار اول بود متین و اونجور میدیدم میدونستم بار اخرم هم نبوده حتما بازم اونجوری میشد باید خودمو اماده میکردم صبح روز بعد زود تر از متین بیدار شدم میدونستم الان مادرم میاد بهم سر بزنه با وجود خستگی و بی حالی دوش گرفتم و خودمو مرتب کردم متین  هم بیدار شد باهم صبحانه خوردیم مامان و خواهرام اومدند بهم سر زدند خودمو خوشحال و سر حال گرفتم مامانم خوشحال بود خیالش راحت شده بود که متین میتونه زن داری کنه قبل از اون هیچ وقت براش نگفته بودم خیلی خجالت میکشیدم که در این موارد باهاش حرف بزنم سمیه موند پایین و مادرم رفت حسابی اونجاها چرخ میخورد و تمیز کاری میکرد میخواست خودشو تو دل فامیل شوهرم جا کنه براش فرق نمیکرد کی باشه فقط میخواست حتما با یکی از فامیل متین ازدواج کنه پدر شوهرم برای ناهارمون کباب درست کرد عصر هم مراسم پاتختی بود و دیگه مراسم خسته کننده ی عروسی تموم شد بعد که خونه خلوت شد مادر شوهرم اومد پیشم و گفت  ثریا جون خیلی دلم میخواد بفرستمت ماه عسل اما خودت میدونی که با این شرایط متین نمیشه دو تایی برین  حتما باید یکی از ما هم باشیم تا هواتونو داشته باشین باور کن الان خیلی کار داریم ولی یه مسافرت طلبت در اسرع وقت میبریمت شب دوم عروسی هم با وجود اینکه هنوز حالم خوب نبود متین ازم رابطه خاست شب سوم روز سوم شب چهارم و هر شب حتی روزا وقتی که تنها میشدیم دوست داشتم زودتر واسش عادی بشم فکر میکرد تا زمانی که من پیششم حتما باید اینکار انجام بشه نمیتونستم اعتراض کنم میدونستم عصبی میشه به مادر شوهرم گفتم خسته شدم من دارم روزی2بار میرم حموم ولی بازم نمازام قضا میشه مادرش گفت بپیچونش زیاد پیشش نمون گفتم نمیشه کاری که نداره همیشه توی خونست مگه میشه کنارش نباشم وقتی مادرم واسه ی اولین بار بعد از عروسیم دعوتم کرد گفت سهیلا چرا انقدر زرد شدی مادر گفتم چیزیم نیست ولی چیزیم بود عذاب میکشیدم خسته شده بودم همین که میرفتم پایین مینشستم متین صدام میکرد ثریا خانوم بیا بالا اگه نمیرفتم میومد دستمو میگرفت میبرد بالا وقتی عصبی میشد ناخوداگاه دستمو فشار میداد زمان اولین قاعدگیم رسیده بود نمیدونستم چه طور باید بهش بفهمونم این قضیه رو میترسیدم ازم بیزار بشه به مادرش گفتم گفت بهش بگو تو هر ماه چند روز نباید بیاد پیشت براش یه چیزی سر هم کن میفهمه درکت میکنه نشستم کنارش و براش توضیح دادم گفتم متین جان خانوما تو هر ماه چند روز یه مشکلی دارند چه مشکلی؟ یه بیماریه فقط تو این بیماری و داری؟ نه همه ی خانوما دارند اصلا نباید بهت نزدیک بشم؟ چرا میتونی کنارم باشی اما نباید کار دیگه ایی بکنیم تو چشمام نگاه میکرد خیلی معصومانه منم نگاش میکردم حس میکردم فهمیده چی گفتم واسه ی همین گفت خب پس هر وقت خوب شدی خودت بهم بگو گفتم باشه عزیزم شاید نتونست همه چیز و کامل در این مورد بفهمه ولی تا حدی که نیاز بود متوجه شد ولی هنوز نمیدونست تو این دوران نباید نماز بخونم چون طبق عادت همیشگی موقع اذون که میشد  میگفت ثریاخانوم پاشو نماز بخون و من بلند میشدم براش ادا ی نماز خوندن و در میاوردم همیشه واسه ی خانواده ش پز میداد که باید از ثریا خانوم یاد بگیرین که همیشه نماز میخونه و مادرش اینا میگفتن خب همه که نمیتونن به خوبی ثریا باشند دوستشون داشتم  شاید انقدر که خانواده ی متین بهم توجه میکردند هیچ وقت خانواده م بهم توجه نکرده بودند هنوز 2ماه از عروسیم نگذشته بود که فهمیدم بار دارم وقتی به مادر شوهرم گفتم که عادت ماهیانه م عقب افتاده رنگشو باخت و نشست رو مبلی که کنارش بود گفت یعنی ممکنه بار دار باشی؟ گفتم نمیدونم شاید عصر همون روز منو برد ازمایش خون و فهمیدم باردارم گفت فعلا چیزی به متین نگو گفتم چرا گفت میترسم بچه سالم نباشه گفتم خب چرا نباید سالم باشه گفت خب شاید مثل متین باشه گفتم خب متین تو تصادف اینجوری شده ربطی به ژنش نداره گفت نه متین مادر زاد اینجوری بوده حس کردم دنیا رو سرم خراب شده چند بار شک کرده بودم که معلولیت متین بیشتر از یه تصادفه اما با شناختی که از خانواده ی متین داشتم باورم نمیشد بهم چنین دروغی و گفته باشند ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام خدمت خواهرای گلم.من اصلا اهل قضاوت نیستم و الان هم یه نصیحت خواهرانه به خواهرم مهسا دارم به هرحال شما لطف کردید وداستان زندگیتون رو دراختیار بقیه قرار دادین تا درس عبرتی برای بقیه باشه ولی خواهر گلم قبول کن خودت هم اشتباهات زیادی تو زندگیت مرتکب شدی که هرکدوم باعث اتفاق های بدتری توسرنوشت وزندگیت میشدن.عزیزم زندگی فیلم هندی نیست عشق خیلی کلمه مقدسیه.واسم حس های زودگذر که بر اثر ضعیف بودن هوای نفسه نمیشه عشق گذاشت.یه روزی علی عشقت بود بعدازمرگش حداقل حقی که به گردنت داشت حداقل چهارماه وده روز عذاداری بود😔حالا هرکسی که میخواست جلوتو بگیره ولی نمیتونست یاد اون مرحومو با راحتی ازدلت دربیاره جز اینکه خودت بخوای اصلا تواگه ازکسی طلاق هم بگیری قانون اجازه ازدواج زیر سه ماه وچند روز رو نمیده ودوم اینکه شما رو محسن برو حالا باهرحیله ای اونجا قانون جلوت وایساده چرا گذاشتی صیغت کنه،متاسفانه خدا به تو نعمت زیبایی داده ولی خودت قدر خودتو نمیدونی غرور نداری برای خودت وزن بودن خودت ارزش قاعل نیستی.یه حس زودگذر به محسن ،بعد حمید،بعد منصور...اینا عشق نیستن عزیزم یه مقدار روهوای نفست کار کن.دنبال کنکاش وکنحکاوی این نباش که فلان مرد احساسش الان نسبت به من چیه.تو محکم پای یکی از حس هایی که داشتی میموندی ،حس علاقه به مردای دیگه تووجودت رخنه نمیکرد.خودتو مثل عروسک فرض نکن تو اول یه انسانی بعد هم یه موجود ظریف خدا، نذار به خاطر اشتباهاتت به خاطر حس غرور اززیباییت خودت باعث بشی بقیه شماتت کنن وبه چشم یه زن زندگی خراب کن بهت نگاه کن.باور کن ازسادگیت ناراحت میشم .تواین جامعه پرازگرگ یه زنی که پدرش هم حتی حامی زندگیش نباشه خیلی سخته ولی کاش باغرور بلند بشی وروی پای خودت وایسی ویه کار براخودت دست وپا میکردی.کاش به همون حمید میگفتی برات یه کارابرومند پیدا کنه تا بتونی حداقل به خونه خودت برا خودت پیدا کنی به جای رفتن توهتل های لوکس بامنت بقیه.خواهرم این مردا هیج کدوم گزینه مناسبی برا تو نبودن چون همه به خاطر زیباییت اومدن سمتت.ومطمعن باش عشق های اینطوری زودی فارغ میشن وعطششون میخوابه.امیدوارم خدا اول ازهمه یه دل بزرگ نصیبت کنه وبعد هم مشکلات زندگیت با کمک خداوندو همت خودت هموار بشن وبتونی یه زندگی سرشار از عشق واقعی روتجربه کنی🙏🙏🙏 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه قرار عاشقونه زیر بارون نجف....❤️ ولادت مولا علی مبارک 💜
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ معاويه بعد از جريان حكميت (در صفين ، و تمام شدن كار به نفع معاويه ) به همنشينان گفت : چگونه مى توانيم عاقبت كارمان را بدانيم ؟ گفتند: راهى براى آن نمى دانيم . گفت : پس من علم آن را از على (ع ) استخراج مى كنم ، چون كه او سخن باطل نمى گويد، و سه نفر از معتمدانش را خواست و گفت : تا يك منزلى كوفه برويد، و آن جا با هم توطئه و قرارداد كنيد كه در كوفه خبر مرگ مرا منتشر كنيد، و بايد سخن تان درباره شب و روز و وقت مرگ ، و جاى قبر، و كسى كه بر جنازه من نماز خوانده و ساير خصوصيات متفق باشد، تا در چيزى باهم مختلف نشويد، آن گاه اول يكى وارد شود و خبر مرگ مرا بدهد، و بعد دومى وارد شود و همان طور نقل كند، و سپس سومى و باز مثل آنها خبر دهد، و ببينيد على (ع ) چه مى گويد؟ سپس طبق دستور رفتند و يكى از آنها چاشتگاه با رنگ متغير سواره وارد شد، مردم گفتند: از كجا مى آيى ؟ گفت : از شام . گفتند: چه خبر دارى ؟ گفت : معاويه مرد، خدمت على (ع ) آمدند و گفتند: شتر سوارى از شام آمده از مرگ معاويه خبر مى دهد، حضرت اعتنايى نكرد، آن گاه فردا صبح ، ديگرى وارد شد و مردم گفتند: چه خبر؟ گفت : معاويه مرد و همان طور كه رفيقش خبر داده بود خبر داد، و باز نزد على (ع ) آمدند و گفتند: شترسوارى از مرگ معاويه خبر مى دهد همان طور كه رفيقش خبر داد، بدون اختلاف ، على (ع ) باز اظهارى نكرد، و روز سوم ، ديگرى وارد شد و مردم گفتند: پشت سر چه دارى ؟ (يعنى شام چه خبر بود؟) گفت : معاويه مرد، و از آنچه مشاهده كرده پرسيدند، و با گفتار آن دو نفر مخالف درنيامد، و نزد على (ع ) آمده گفتند: يا اميرالمؤ منين ! خبرصحيح است ، اين شتر سوار سوم است و مثل آن دو نفر خبر داد، و چون زياد دنبال كردند فرمود: هرگز چنين نمى شود، تا اينكه اين از اين رنگين شود، يعنى محاسن مباركش از سر مقدسش ، و پسر آن زنى كه جگرها را مى جويد (يعنى هند كه جگر حمزه را جويد) با خلافت بازى كند، و اين خبر را براى معاويه بردند. بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ سويد بن غفله گفت : مردى حضور اميرالمؤ منين (ع ) شرفياب شده عرض ‍ كرد: از وادى القرى گذشتم و ديدم خالد بن عرفطه در گذشته اينك براى آمرزش گناهان او براى وى استغفار كن . على (ع ) فرمود: از اين سخن دست بردار زيرا او نمرده و نخواهد مرد مگر هنگامى كه پيش آهنگ لشكر گمراهى شود كه پرچم دار آن ، حبيب بن جماز باشد، مردى از پايين منبر عرضه داشت سوگند به خدا من شيعه و دوست تواءم ، على (ع ) پرسيد: تو كيستى ؟ گفت : من حبيب بن جمازم . على (ع ) فرمود: اى پسر جماز از چنان پرچمى خوددارى كن با اين كه مى دانم آن را به دوش خواهى كشيد و از باب الفيل وارد خواهى شد. پس از آن كه على و حسن عليهماالسلام شربت شهادت نوشيدند و نوبت امامت به به امام حسين (ع ) رسيد و پيشامد كربلاى او اتفاق افتاد ابن زياد، عمر بن سعد را رياست لشكر داد و خالد نامبرده را پيش آهنگ و حبيب را پرچم دار آن قرار داد. او با همان پرچم از باب الفيل وارد مسجد كوفه شد و اين قضيه از جمله اخبارى است كه دانشمندان و ناقلين آثار به صحت پذيرفته اند و در ميان كوفى ها مشهور و مخالفى ندارد و از معجزات است . ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
💜🍃 سلام دوستان سوال من اورژانسیه.تو رو خدا هرکی میتونه راهنمایی کنه.پدرم ۵۰ سالشه یک ماه پیش از رو ماشین از ارتفاق ۴ متر افتاد پایین جمجمش ورم کرده و تکون خورده.الان حافظش رو از دست داده.روزی ۲ تا قرص اختلال حواس میخوره.مامانم جراعت نداره بره بیرون اگه بره بابام انقدر داد میزنه میگه تو کجا رفتی مثلا ۱ساعت رو میکنه ۴ ساعت عصبی شده.مامانم هم داغون شده.بابام همش حرف میزنه.مغز مامانمو میخوره.نمیدونیم چکار کنیم.کسی همچین چیزی تودخانواده داشته آیا خوب شده؟چند وقت طول میشه حافظش برگرده؟تو رو خدا هرکی میدونه راهنمایی کنه😭 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام به همه دوستان و حبیبه خانوم عزیز می خواستم بپرسم که اگر در یک زمینی دعا و جادویی دفن شده باشه چجوری میشه دعا رو باطل کرد زمینی داریم که موروثی هست و برای پدربزرگم بوده که به همراه پدرم در آن کشاورزی می کرده اند پدربزرگم چون پدرم به او کمک می کرد دوست داشت زمین را به پدرم بدهد که البته معادل آن به بقیه فرزندانش هم اموالی داد ولی مادربزرگم راضی نبود و گفت دعایی در زمین گذاشته ام که هرگز خیری از آن نبینی و واقعا هم همینطور شده است لطفا اگر راهکاری بلد هستید راهنمایی بفرمایید ممنون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام به هم گروهی های عزیز و ادمین محترم ببخشید دفعه ی پیش سوال پرسیدم کسی پاسخگو نبود گفتم اگه کسی تجربه ای داره راهنماییم کنه راهکاری میخواستم برای پر حرفی شوهر من خیلی پر حرف هستش یعنی تو جمع همه رو بیچاره میکنه حالیش هم نیست که طرف خسته شده یا دیگه جواب منو نمیده من و پسرم که14سالشه از این کارش خیلی شرمنده میشیم تو هر بحثی میپره خواهشا اگه کسی تجربه ای داشته باشه راهنماییم کنه ممنون میشم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقتتون بخیر من موقع که خواب هستم آب از دهنم میاد آیا داروهی هست که مصرف کنم خوب بشم ممنون یاعلی ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام به همه دوستان عزیزم لطفااگه کسی بیماری من روداره بهم کمک کنه تمام بدنم دردمیکنه رفتم دکترتشخیص دادن روماتیسم هست میخاستم ببینن این روماتیسم اصلا چی هست وآیاخوب میشه یانه چی بایدبخورم وچکاربایدبکنم که بهتربشه.درضمن فعلادکترقرص دگزا وآمپول بتامتازون وویتامین د۳وجوشان کلسیم داده میگه داروش همینه.انشاالله که همتون سالم باشید ولی اگه کسی مریضی منوداره منم راهنمایی کنید.وآیااین مریضی خطرناک یانه.خیلی ممنون ببخشید طولانی شدبرامنم دعاکنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام برای عروس بد اخلاق که هرچه محبت می‌کنی بیشتر فاصله میگیره چه باید ک رد آخه من به این عروس با جون و دل عشق میدم مالی زبونی محبت اما اون میخواد فقط خودش باشه و بداخلاق ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام لطفا سوالمو تو گروهتون بذارید🌹 ی پسر ۶ساله دارم ک وقتی با دوستاش بازی میکنه زیاد قهر میکنه و دیگه باهاشون بازی نمیکنه.از دوستان اگه کسی اطلاعات و راهنمایی در این زمینه داره خواهش میکنم کمکم کنه میترسم در آینده از پس خودش و مشکلاتش برنیاد ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام پسر ۱۴ساله ای دارم که وقتی دراز کشیده و ازجاش بلند میشه چشماش سیاهی میره و میخاد بخوره زمین کسی تجربه ای داره؟؟؟یکبار هم پیش مغز و اعصاب بردم نوار مغزی گرفت ویه سری داروی تقویتی داد که تاثیر نداشت ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان عزیز ممنونم از مدیر خوب گروه که چنین کانالی را در اختیار ما گذاشتن . انشاالله بحق این ماه رجب همه حاجت روا باشن. من داداشم سرباز است دو ماه اموزشی،را گذرونده الان افتاده سراوان.... میخواستم بدونم از هر نظر چگونه شهری است؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام عزیز وقت بخیر دخترم افتادگی پلک داره مادرزادیه بچه بود عملش کردیم الان ۱۳ سالشه باز برگشته دکتر خوب میشناسین بهم معرفی کنیین 🙏🙏🙏 👇❤️ @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌ سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال ایام به کام دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇 پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇 در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅ https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139 عضو بشید همگی🙏👆 کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸 🙏🌸
داستان واقعی ✅ من مریم هستم، 22 سالمه ... 2 سال پیش با کاوه ازدواج کردم ولی زندگیمون خیلی سرد و بی روح و کسل کننده بود 😔 تا جایی که تصمیم به جدایی گرفتیم 😭 چند هفته بعد رفته بودیم دادگاه .. مردی مُسن و خوش رو بود ازم یه چیز عجیب خواست. گوشیمو گرفت و بعد ۲دقیقه بهم پس داد. گفتم چی شد جناب؟ گفت مدتی فقط شب ها ب توصیه های این کانال گوش کن..گفتم کدوم کانال گفت من شما رو عضو کانالی کردم که تاکنون زندگی دختر و پسر رو داده. اگر جواب نداد برگرد و من حکم شمارو مینویسم.. این داستان واقعیه و الان شوهرم جوری ی من شده که حتی های بهشتی هم نمیتونن توجهشو جلب کنن و زندگی مون بهشت شده 😍 ... اینم لینک کانال 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2311979298C8b0197e42c
سلام دوستان گلم ایام به کام❤️ عیدتون مبارک🌸😍 لطفا از کانال ادمین خوبمون هانیه جان حمایت کنید و عضو بشید 👇🙏 https://eitaa.com/joinchat/3123708404C390120cf85 کانالش مطالب خوبی داره ،گاهی ام میخندید از خونه زندگیشم قراره کلی عکس و فیلم بزاره براتون👆😍 🌸