#پرسش_اعضا 💜🍃
سلام وعرض ادب سردرگم بودم با کی مشورت کنم یاد کانال شما افتادم چند روز پیش دخترم دوتا دستهاش را باتیغ خط خطی کرده واز ما مخفی میکرد تا مریض شد بردمش دکتر سرم بزنه دیدم دلیلش رانمیگه میگه میخواستم امتحان کنم گریه کردم اروم نشدم اینکارراکردم میگم مشکل چی بود میگه همینطوری البته تقریبا 2سال پیش مادرم فوت کردند بامادرم راحت بود درد دل میکرد ودوستش داشت کل زندگیش رابا مادرم بود 14سالش است نمیدنم تنهاست به ظاهر بیخیال و ریلکس است ولی نمیدونم جرااینکارراکرده اصلا دارم روانی میشم پدرش اگر بفهمه عصبانی میشه وتا حد سکته میره منم موندم مخفی کاری کنم یااگر بگم دیگه منم محرم نمیدونه کمکم کنید اگرهم باید ببرمش مشاوره بگید اصفهان هستم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام
توروخداپیام منو زود بزارید
الان ۶هفته باردارم هفته پنج تاحالا لکه قهوه ای دارم وهرروزه هست عفونت هم دارم
نگرانم اگه راهکاری هست بفرمایین
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام
دلم امشب گرفته،من پنج هفته باردار بودم ک دکتر ها گفتن ساک حاملگی روی خط سزارین افتاده و خطرناکترین نوع بارداریه و باید ختم بارداری اعلام بشه.و ب روش تشخیصیه هیستروسکوپی و درمانی لاپاراسکوپی از دستش دادم.الان همش فکر میکنم نکنه عجله کردم ،نکنه دکترا اشتباه کردن،.....هر چند تا لحظه عمل چند بار سونو واژینال و شکمی دادم.حتی بهم گفتن نگهداشتن و دیر اقدام کردن برای سقط خطر مرگ برای مادر،و خوشبینانه ترینش در اوردن رحم بود،ولی الان یک هفته است از عملم گذشته و خودمو شوهرم ناراحتیم ک نکنه عجله کردند دکترا.
آخه اولین زایشگاه ک رفتم یکی ک اونجا بود گفت بچه خودش رو میکشه بالا،ولی دکتر ها میگفتن رشدش باعث ترکوندن رحم و مرگ میشد.توروخدا هر کی چیزی میدونه در این مورد بهم بگه.واینکه من باید غسل انجام بدم؟😔
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام عزیزم.ببخشیدمیخواستم ببینم کسی می دونه یارانه یک میلیونی که به بچه های زیرپنج سال میدن روبرای گرفتنش چطوربایداقدام کرد.
اصلآازکجابایدبگیریم وراسته فقط به بچه های کم وزن میدن.
ماجزئ دهک ۱تا۳هستیم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
❌❌❌سلام به همه عزیزان من یه سوال ارژانسی داشتم آدرس یه روانپزشک خوب تو کرج میخواستم❌❌❌
تهران هم اگه باشه اشکال نداره⚘
ممنون از پاسخگویتون⚘
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خسته نباشی خدمت همه دوستان وهمچنین حبیبه خانم مهربون
یه سوال از دوستانعزیز داشتمخواهش
میکنم اگه واقعا کسی میدونه راهنمایی کن
چونواقعا زندگیم نابود شده
دوستان شوهرم کارگره و۲۳ ساله ازدواج کردم مستاجر
میخاد انشالا یه وام یکی از دوستانش بهش
بده تا باهاش یه مقدار ظرف ظروف لاکی ( یا همونپلاستیکی ) مثل آبکش سبد این طور
چیزا بیاره واسه فروش میخاستم از کجا باید بگیره و قیمت مناسب باشه ما اصفهانزندگی مکنیم
البته اگه تهران یا قمهم همباشه مشکلی نیست
خواهش میکنمدوستان راهنمایی کنید اگه واقعا میدونی
چون واقعا شرایط مالی بدی دارم
برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان هم صلوات
حبیبه خانم خواهش میکنم ابن سوالم حتما بزارید
واقعااز زندگیم نا امید شدم بچهاماز بی پولی افسرده 😭
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به همه اعضای گروه برای درد شدید گوش درد چه کار باید کرد خیلی درد دارم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام حبیبه جون خدا عاقبت بخیر ت کند عزیزم پسرم میخواد بره معدشو بوتاکس کنه میگه عمل خرحش زیاده وزنش بالاس خیلی اذیت میشه خواهش میکنم تو کانال بزار ببینم اعضای کانال کسی تجربه داره زررنداره اذیت نمیشه اگر کسی تجربه داره راهنمایی کنند ممنون میشم خدا خیرتون بده
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#داستان_مریم_عباس 🌸🍃
برای یک لحظه نگاهم کرد و جوابم رو داد .. وقتی در رو بستم هر دو نمیدونستیم چکار کنیم .. وسط اتاق ایستاده بود ..
با دست اشاره کردم و گفتم بفرمایید بشینید من الان میام ..
به سمت آشپزخونه میرفتم که گفت من چیزی نمیخورم ..
برگشتم و با فاصله ازش نشستم .. قلبم طوری خودش رو به سینه ام میکوبید که میترسیدم صداش رو بشنوه .. با انگشتم با گلهای فرش بازی میکردم .. حس کردم نگاهم میکنه .. سرم رو بلند کردم برای یک لحظه چشم تو چشم شدیم .. ته دلم لرزید .. چقدر جذاب بود، حتما زنش هم خوشگله .. نگاهش رو ازم دزدید .. گوشه ی سبیلهاش رو گرفته بود و بازی میداد ..
چند دقیقه هر دو تو سکوت نشسته بودیم .. نفس بلندی کشید و گفت میشه یه لیوان آب بیاری ..
بلند شدم و گفتم بله .. حتما .. هنوز قدمی برنداشته بودم که گفت قراره همش با چادر بگردی ؟؟ مگه من نامحرمم
گفتم آخه.. خجالت میکشم ..
با جدیت گفت خجالت میکشیدی چرا قبول کردی؟ من الان دیگه شوهرتم
از لحنش ناراحت شدم .. بدون حرف ، چادرم رو رها کردم و بدون چادر رفتم یه لیوان آب آوردم ..
برگشتم و همون جای قبلی نشستم ..
کمی از آب خورد و اومد نزدیک من نشست
با اینکه حس خوبی بهش پیدا کرده بودم ولی معذب بودم و سرم رو کمی عقب بردم با اخم گفت مگه نامحرمم که فرار میکنی؟👇👇👇
ادامه شو اینجا بخونید👇❌
https://eitaa.com/joinchat/2674983167C1a6cf754d5
داستان جنجالی مریم وعباس🙈🔞👆
تموم شده ها برو بخون کاملشو😍👆
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام وعرض ادب سردرگم بودم با کی مشورت کنم یاد کانال شما افتادم چند روز پیش دخترم دو
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام لطفااین پیام بزارید.درجواب عزیزی که مادرشون سکته مغزی کرده بگم تجربه خودمون را میگم مادرم سکته مغزی وهمزمان قلبی کرد..مابیشتر بفکرحرکتش بودیم.فیزیوتراپی بردیم چندجلسه وخداراشکرکامل خوب شدولی گفتاریش برنگشت والان۶ساله نمیتونه حرف بزنه😔 وفقط غذای میکس شده میخوره وتااااااکیدمیکنم حتمااااااگفتاردرمانی هم درکنارفزیوتراپی مرتب ببرید وتمرین کنیدباهاش..چون دکتربعدهابه ماگف بایدزیر۶ماه هرکارمیخاستیددبراش میکردید.ان شالله مادرتون زودترخوب بشه ومثل ماازصدای گرمش محروم نشید🥺🥺
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
برای اون خانمی که گفتن مادرشون سکته مغزی کرده بایدمادرت روببریدکاردرمانی وفیزیوتراپی وزالودرمانی ان شاءالله بهترمیشه
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
برای اون خانمی که گفتن کمرشون وپاشون دردمی کنه منم همین طورم بایدبری ام آرای واین بیماری سیاتیکه وبایدبری پیش دکترمغزواعصاب
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام و وقت بخیر
در جواب خانمی که گفته بودن پسر پنج ماهه شون ریفلاکس معده دارن باذتجویز پزشک شربت انتی ریفلاکس بی که یه شربت گیاهی هست رو بدین واقعا عالی هست چهارده سال پیش پسر منم همین مشکل رو داشت بعد از هشت ماه دوا و دکتر کردن در اخر یه دکتر این دارو رو داد و واقعا عالی بود حتما از دکتر نحوه ی و میزان مصرف رو بپرسین
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
در جواب خانمی که گفتن میگرن دارن یه چند بار قهوه بخورین بهتر میشین
این دستور رو قبلا یکی از اعضای همین گروه تجربه کرده بودن فرستاده بودن همینجا
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
در جواب خانمی که پسرشون دو ساله دچار بیماری روانی و افسردگی شدن احتمالا پسرتون بعلت سردی دچار بلغم و بعد هم سودای مغز شدن لطفا شما که همه راهها رو رفتین این یه راه رو هم برین و از یه متخصص طب سنتی اسلامی هم کمک بگیرین خیلی ها هستن که با طب سنتی اسلامی درد هاشون درمان شده حتی همین درد های روانی
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
در جواب خانمی که پولیپ رحمی دارن با طب سنتی درمان میشین
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
در جواب خانمی که لباس توی دیوار فروختن بعد خریدار اومده گفته راضی نیستم چون لباس رو حضوری خریده و اگه عیبی داشته هم دیده پولتون مشکلی نداره چون خریدار داره دبه میکنه
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام وقتتون بخیر.کانال خیلی خوبی دارید. ازتون ممنونم
در مورد بسیاری از مشکلات میبینم اعضای محترم فقط دنبال دعا و ذکر و سوره و ....غیره هستند .با اینکه خودم خیلی مذهبی هستم و به تاثیر نورانی ادعیه و اذکار و سور اعتقاد بسیار قوی دارم ولی میدانم و میگویم عزیران اول شما راهکارهای عقلی و علمی و دینی در مسیر زندگی را اجرا کنید در کنار آن متوسل به خداوند و اهلبیت علیهم السلام باشید.عزیزان وقتی در همسرداری و تربیت فرزند راه های درست را بلد نیستید یا بلدید و اجرا نمیکنید چرا توقع معجزه دارید.عزیزان به عنوان کسی که سالها کار مشاوره انجام دادم عرض میکنم روحیات جنس همسرتان را بشناسید مطالعه کنید تفاوتهای فردی همسرتان را بشناسید وظایف خودتان را به درستی و بر اساس نظرات مشاورین دینی انجام بدین تا مشکلات با همسر حل شود.در تربیت فرزندان از کودکی درست رفتار کنید تا در نوجوانی و جوانی به مشکل برخورد نکنید.وقتی اساس مشکل داشته باشد حکایت خشت اول کج می شود و هزاران دعا و ...هم باشد دیوار فرو میریزد.پس خواهشا به اعمال و رفتارتون امید داشته باشید نه اینکه توقع شق القمر شدن را.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
با سلام خدمت شما دوستان خوب وهمگروهی های عزیزم من در جواب خانم عزیزی که از زندگی در کنار مادرش ناراضی
بود والانم از یاد آوری اون روزا ناراحت میشه میخام بگم عزیزم بنده خوب و عزیز خدا شما خدارا داری چرا با خدا راز و نیاز نمیکنی و چرا خودتو دست کم میگیری خداوند به شما دخترای خوب و سالم داده چرا قدر نمیدونی اصلا از اینکه پسر نداری دلگیر نباش شما که از حکمت خوب خدا چیزی نمیدونی خدابهترینهارا برای بندش در نظر میگیرم و اینکه چرا شما برای مادرت معلم نمیشی منظورم معلم خوب شاید توزندگی مادرت هم خیلی چیزها باعث اینرفتارای مادرت شده پس شما باید از رفتار مادرت درس بگیری هم به زندگی خودت کمک کنی هم مادرت شما تو زمانی زندگی میکنی که اطلا رسانی خیلی بالاست اما زمان مادرت اینطور نبوده میخام بهت بگم یاعلی بگو گذشته راکلا بذار کنار از گذشته درس بگیر با خدا معامله کن شما با فکرای قشنگ وتوکل به خدا میتونی هر دو زندگی را زیباکنی التماس دعا عزیزم
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
👁 عوامل موثر در #بیماری_های_چشم
👀 مصرف دم کرده "مورد" برای #درد_چشم مفید است.
👀 مصرف "عدس" موجب فزونی #آب_چشم می شود.
👀 اگر از ترکیب سه گانه "صبرزرد" و "مرمکی " و "کافور" سرمه تهیه شود،برای #تقویت_بینائی مفید است.
👀 مصرف ۱۵ عدد "سیاه دانه" همراه با عسل برای #التهاب_چشم مفید است.
👀 ضماد کوبیده "کاسنی" و همچنین خوردن آن برای #ورم_ملتحمه_دور_چشم و درد چشم مفید است.
👀 مصرف دم کرده "کاسنی" با کمی شکر سرخ برای #ضربان_چشم مفید است.
👀 مصرف دم کرده "رازیانه" موجب تقویت بینائی می شود.
👀 مالیدن "حنا" به سر و محاسن برای #بیماریهای_چشم مفید است.
👀 مالیدن دم کرده "جاوشیر" به چشم برای #فزونی_بینایی مفید است.
👀 مالیدن روغن "دارچین" به پلک چشم برای #رفع_پرش_پلک مفید است.
👀 مالیدن "دارچین" به چشم به صورت سرمه برای #تقویت_دید_چشم مفید است.
💫 امام صادق علیه السلام: #روغن_بنفشه چه خوب روغنی است،همانا بیماری را از سر و دو چشم بیرون می برد.
💫 امام صادق علیه السلام یکی از علل ضعف بینائی را زیادی موهای سر معرفی کرده و در مقابل کوتاه شدن موهای سر را عامل تقویت بینائی دانسته اند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 💜🍃
سلام دوستان انشالله حال همه خوب باشه و به برکت این ماه عزیزهرکی هرچی میخواد خدابهش بده من همونم که گفتم شوهرم سرطان غددلنفوم داره والان ۶سال درگیره الان دکتر گفت باید پیوندمغزواستخوان بشه وگرنه خوب نمیشه حالای خانومی اومدن گفتن پسرشون درگیره همچین بیماریه ودکترطب سنتی بیماری رو کنترل کرده خواهش میکنم این خانوم بگن چندسال الان درگیرن واقعا جواب میده اگه برم پیش این دکترطب سنتی واقعا دیگه خسته شدیم وخودبیماراذیت میشه ممنونم راهنمایی کنند اجرتون باجدش حضرت فاطمه لطفاً میتونن بیشترتوضیح بدن واقعا سپاسگزارم درضمن شوهرم الان مدت۱ونیم سال شصت پاش اینجوریه کسی تاحالااینجوربوددرمانش چیه عزیزان میتونن راهنمایی کنند🙏
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇🌸
@adminam1400
#مسافر_بهشت ❤️🍃
این خاطره را شهید حجت الاسلام سید علی اندرزگو برای آزاده و شهید حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر ابوترابی نقل کرده اند:شهید سیدعلی اندرزگو
یک بار مجبور شدیم به صورت قاچاقی از طریق مشهد به افغانستان برویم. بین راه روخانه ی وسیع و عمیقی وجود داشت که ما خبر نداشتیم.آب موج می زد بر سر ما ومن دیدم با زن وبچه نمی توانم عبور کنم. راه بر گشت هم نبود ، چون همه جا در ایران دنبال من بودند. همان جا متوسل به وجود آقا امام زمان- عجل الله فرجه- شدیم. نمی دانم چه طور توسل پیدا کردیم.گفتیم: «آقا! این زن و بچه توی این بیابان غربت امشب در نمانند،آقا! اگر من مقصرم این ها تقصیری ندارند.»
در همان وقت اسب سواری رسید و از ما سوال کرد این جا چه می کنید؟گفتم می خواهیم از آ ب عبور کنیم. بچه را بلند کرد و در سینه ی خودش گرفت. من پشت سراو، خانم هم پشت سر من سوار شد. ایشان با اسب زدند به آب ؛ در حالی که اسب شنا می کرد راه نمی رفت.آن طرف آب ما را گذاشتند زمین وتشریف بردند.
من سجده ی شکری به جا آوردم و درهمان حال گفتم بهتر [است] از او بیشتر تشکر کنم. از سجده بر خاستم دیدم اسب سوار نیست ورفته است. در همین حال به خودم گفتم لباس هایمان را دربیاوریم تا خشک شود. نگاه کردیم دیدیم به لباس هایمان یک قطره آب هم نپاشیده [است] ! به کفش ولباس وچادر همسرم نگاه کردم دیدم خشک است. دو مرتبه بر سجده ی شکر افتادم و حالت خاصی به من دست داد.
«تهران- موزه ی شهدا- خ آیت الله طالقانی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
مهدي منتظری:
يك روز با بروجردي در دفتر فرماندهي نشسته بوديم و حرف ميزدیم. بعد از آن تصادف، پايش را گچ گرفته بودند. آن روزها مصادف بود با شهادت «ناصر كاظمي». محمّد خاطرات زيادي از ناصر داشت؛ بيشتر وقت ها با هم بودند و در عمليات هايي در كنار هم شركت داشتند. آن روز دوباره صحبت از ناصر بود و خاطراتي كه از او داشتيم. محمد انگار نه انگار كه توي اين عالم بود. به نقطهاي خيره شد و بعد از مدت زيادي رو به من كرد و گفت: «راستش داشتم به خوابي كه يكي دو روز پيش ديدم، فكر ميكردم.»
كنجكاو شدم كه بدانم خوابش چه بوده است. نگاهم را دوختم به صورتش، گفت:« با هم در عمليات بوديم. داشتيم داخل يك شيار پيش ميرفتيم؛ من بودم و ناصر. منطقه پر بود از آتش دشمن. تركش خمپاره از هر طرف ميباريد. پردهاي از آتش گلوله آسمان را پوشانده بود. من مات و مبهوت به آسمان نگاه ميكردم. ناصر جلوتر از من به سرعت توي شيار ميدويد و من هم پشت سر او بودم. ناگهان شيار به يك جاي بلندي رسيد. ناصر با چالاكي هر چه تمام تر گذشت و رد شد. وقتي ميخواستم من هم بگذرم، ديدم نميتوانم. هر چه سعي كردم، باز هم نتوانستم. در پايين آن بلندي مأيوس و ناراحت ايستاده بودم و به نقطهاي نگاه ميكردم كه ناصر چند لحظه پيش با سبكي و آرامي از آن جا رد شده بود. از خودم ميپرسيدم كه ناصر چطوري گذشت؟!
توي اين فكر بودم كه ديدم ناصر برگشته. از ديدن او به هيجان آمدم. دوباره با شور و اشتياق، تلاش را از سرگرفتم و سعي كردم خودم را به او برسانم. امّا باز نتوانستم. هر بار كه ميخواستم خودم را بالا بكشم، ليز ميخوردم و ميافتادم پایین.
يك دفعه متوجه شدم ناصر دستش را به طرفم دراز كرده. دستم را گرفت و به سادگي، مثل پر كاه، مرا بالا كشيد. از آن بالا پائين را نگاه كردم. ديدم آن پائين چه قدر ترسناك و تاريك است. خدا را شكر كردم كه حالا آن جا نيستم. چه قدر احساس سبكي ميكردم.»
وقتي خواب را تعريف كرد و به آخرش رسيد، لبخند چهرهاش پررنگ شد. در حالي كه هنوز داشت به آخر خواب فكر ميكرد، رو به من كرد و گفت: « ان شاء الله من هم شهيد ميشوم.»
چهرهاش مطمئن و استوار بود. در حالي كه لبخندي از رضايت و شادي در چهرهاش ميديدم، به اين همه اطمينان و يقين حسرت خوردم. اي كاش من هم ميتوانستم مثل او بگويم: « ان شاء الله شهيد خواهم شد.»
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#احکام_دین ☀️🍃
مو ی کنده شده از بدن
پرسش :۱. آیا مو را از بدن بکنیم همراه با سوزش باشد نجس است؟ ۲. آیا محل مو و پوست کنده شده نجس است ؟
پاسخ :۱. مو نجس نیست. ۲. چنانچه خون خارج نشود، محل نجس نیست
تخم مرغ خارج شده از مرغ مرده
پرسش :اگر از مرغ مرده ای تخم مرغ خارج شود پاک است یا نجس؟
پاسخ :تخم مرغى که از شکم مرغ مرده بیرون مىآید پاک است، به شرط اینکه پوست آن سفت شده باشد، ولى باید ظاهر آن را آب بکشند.
پنیر مایه در شیردان برّه یا بزغاله مرده
پرسش :اگر بره یا بزغاله ای بمیرد پنیر مایه ای که در شیردان آن وجود دارد پاک است یا نجس؟
پاسخ :اگر برّه و بزغاله پیش از آن که علفخوار شود بمیرد، پنیر مایهاى که در شیردان آنهاست پاک است، ولى بیرون آن را بنابر احتیاط واجب باید آب بکشند.
گوشت مورد معامله در بازار مسلمین
پرسش :گوشت که در بازار مسلمین خرید و فروش می شود که ممکن است از بلاد کفار باشد چه حکمی دارد؟
پاسخ :گوشتهایى که در بازار مسلمانان فروخته مىشود، یا مسلمانى براى انسان هدیه مىآورد پاک و حلال است، و تحقیق و تفحّص دربارة آن لازم نیست؛ ولى اگر بدانند آن مسلمان گوشتها را از کافر گرفته و رسیدگى لازم نکرده، لازم است از آن اجتناب شود (یعنی نخورند).
چرم مورد معامله در بازار مسلمین
پرسش :چرمی که در بازار مسلمین خرید و فروش می شود که ممکن است از بلاد کفار باشد چه حکمی دارد؟
پاسخ :استفاده از چرم ها ولو اینکه از بلاد کفار وارد شده باشد پاک است، هر چند نمىتوان با آن نماز خواند.
ملاک طهارت چرمی که از بلاد کفر وارد می شود
پرسش :استفاده از اشیاى چرمى که از کشورهاى خارجى خریدارى مى شود و ذبح اسلامى آن مورد شکّ و تردید است، چه صورتى دارد؟
پاسخ :اشیاى چرمى، خواه از ذبح اسلامى باشد یا ذبح غیر اسلامى، پاک و خرید و فروش آن جایز است؛ ولى گوشت و اجزاى خوردنى باید حتماً ذبح اسلامى شود.
مواد خوراکی (غیرگوشتی) وارداتی از کشورهای غیر مسلمان
پرسش :استفاده از مواد خوراکی که از کشورهای کفار می آید چه حکی دارد؟
پاسخ :موادّ غذایى و دارویى و امثال آن، که از کشورهاى غیر اسلامى مىآورند اگر نجس بودن آنها قطعى نباشد معامله آنها اشکالى ندارد، مثل اینکه احتمال دهیم شیر و پنیر و روغن را به وسیله دستگاه مىگیرند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 سهیلا نمیدونست چقدر تو زندگیم سختی کشیدم نفهمید خودم چقدر درد دارم که خواست این
#داستان_زندگی 🌸🍃
سهیلا
سهیلا من از تو کوچیکترم مث تو کامل نیستم گاهی اشتباه میکنم دوست دارم منو ببخشی
ببین سهیلا اصلا به من کاری نداشته باش
اگه از من جدا شی من خیلی راحت میتونم دوباره ازدواج کنم
ولی این تویی که واسه ی بار دوم هم طلاق گرفتی فکرشو کردی عکس العمل خانواده ت در برابر این موضوع چیه؟
حاضری تا ابد سر بارشون باشی
فکر میکنی کسی دیگه با این وضعیت بیاد تو رو بگیره؟
پس برات بهتره با من بمونی من دوست دارم تو منو کامل کنی میدونم که میتونی همه ی عیب و نقصامو از بین ببری
تو مهربون ترین زنی هستی که تو تموم عمرم دیدم
فکراتو بکن سهیلا ببین من ارزش یه ذره فداکاریتو دارم؟
گفتم مهدی برو
ولی سهیلا عزیزم
برو مهدی بذار فکر کنم نمیدونم بتونم ببخشمت یا نه
باشه عزیزم بهت فرصت میدم فکر کنی حرفاشو زد و رفت
تا یه حدی حرفای مهدی منطقی بود
از این مسائل تو اکثر زندگیا هست
چیزی که خیلی عذابم میداد این بود که مهدی خیلی ازم سر بود
اون ته تهای دلم خجالت میکشیدم بگم من زنتم و تو باید دوستم داشته باشی
حس میکردم با ازدواج با من در حقش ظلم شده
شاید دلیل تموم این فکرا کمبود اعتماد به نفس بود
همون حسی که از بچگی تو وجودم سر کوب شده بود
حتی نمیتونستم مث مهدی کلمه ها رو کنار هم بچینم و براش سخنرانی کنم
چون هیچ وقت روابط اجتماعیه قویی نداشتم
ازم میخواست با نادیا کنار بیام و بذارم سایه ش رو زندگیم باشه به عنوان یه زن صیغه ایی
نمیدونستم راست میگه یا نه
اما واقعا صیغه ایی بودن یا نبودنش فرقی به حال من نمیکرد
نمیتونستم شوهرمو با کسی تقسیم کنم
حس میکردم باهام بازی شده
حتی شوهر خواهرمم میدونست چقدر خرم
دیگه حالم به هم میخورد که بهم بگن مهربون و ساده ایی
حتی شوهر خواهرمم میدونست چقدر خرم
دیگه حالم به هم میخورد که بهم بگن مهربون و ساده ایی
دوست نداشتم مهربون باشم
دوست داشتم از اون زنای قالتاقی باشم
که وقتی شوهرشون و با یه زن میبینن هم شوهرشون و هم زن رو به خاک سیاه بشونند
مهدی و بخشیدم
نمیدونم چرا
شاید از ترس تنهایی
از بی کسی
هانی و ازم گرفتند ماهی یکی دو روز میتونم ببینمش خبلی دلتنگش میشم
مهدی هیچ سر رشته ایی تو کار برقی نداشت
کلی ابزار و وسیله گرفت ولی چون نتونست باش کار کنه همه ش رو دستش موند و کسی ازش نخرید
همه ی سرمایه ی زندگیمو به فنا داد با ماشین تصادف کرد و ماشین و فرو ختیم یک ملیون
تموم وعده هایی که بهم داده بود به باد فنا رفت
وقتی دید اینجوریه مخ بابامو زد که رو حساب خودش براش یه وام 10ملیونی بگیره
بابام هم قبول کرد
شاید نمیخواست زندگی دخترش بپاشه
شایدم طبق معمول به دستور مادرم بود
همین که وام و گرفت تو یه شهرای اطراف اصفهان خونه اجاره کرد و بردم اونجا
میگفت هیچ کس نباید بدونه ما اینجاییم
گفت نباد با خانواده ت ارتباط بر قرار کنی
گفت اگه بفهمن مجبور میشیم از همدیگه جدا بشیم
هرچی بهش گفتم اخه مهدی نمیشه
بابام گناه داره
اون خیلی از ما بد بخت تره صبح تا شب سر زمینهای مردم عرق میریزه
میگفت یا منو انتخاب کن یا خانواده مو
از خودم بدم میومد
از فکر اینکه نکنه بابام فکر کنه منم با مهدی همدست بودم
تو تنهایی شهر غریب باز هم فهمیدم حامله م
مهدی هنوز ادم نشده بود
میفهمیدم کثافت کاری
از رفتاراش کاملا مشخص بود
زیاد به من توجه نمیکرد
بچه مو به دنیا اوردم
نمیتونم بگم این جای هانی و برام پر کرد
اینم دختر بود اما هر بچه ایی جای خودش و داره
خیلی وقت بود نتونسته بودم هانی و ببینم
بخاطر مهدی
چون فراری بودیم
اسمشو گذاشتیم ستاره
حالا باز یه بچه داشتم که بهش عشق بورزم
3سال از زمانی که رفتیم تو اون شهر غریب میگذشت
مهدی اجازه داد گاهی به مادرم زنگ بزنم
مادرم اینا دیگه قسط وام و فراموش کرده بودند
مادرم میگفت سخت یا اسون وام و تسویه کردیم رفت
میگفت فقط بر گرد
ولی هیچ وقت فکر نمیکیردم قراره اونجوری بر گردم
همیشه احساس سوزش و خوارش و عفونت داشتم
ولی باور نمیکردم قضیه انقدر مهم باشه
از یه جوش کوچیک بغل پام شروع شد
کم کم جوشه بزرگ و بزرگتر شد
خیلی نگران بودم
دیگه نمیشد اسمشو بذاریم جوش
شبیه یه غده بود
گفت مریضی میبرمت خونه ی مامانت دوا درمون که شدی میام دنبالت
حتی نخواست بمونم تا خودش معالجه م کنه
با شرمندگی و خجالت منو برد پیش خانواده م
ولی خودش برگشت خونه
چند جا رفتم دکتر
همه گفتند به خاطر عفونت های مقاربتیه
کثافت کاریای مهدی گریبان گیر من شده بود
چند وقت خونه ی مادرم بودم
تو این مدت تلفنی با هم حرف میزدیم
اما نمیخواست بیاد ببرتم
میگفت یه چند وقت بمون خونه ی مادرت خستگیتو در کن
حتی دلش واسه ی بچه ش هم تنگ نمیشد
وقتی خوب شدم و برگشتم پیشش باز با خانواده م قطع ارتباط کرد
#ادامه_دارد...
#درد_دل_اعضا ❤️
سلام حبیبه جان عزیز وهمه خواهران عزیزتر ازجان.اول ممنونم از شما که پیام منو تو کانال گذاشتین خدا خیرت بده عزیزم ودوم دست همه خواهرای عزیزمو میبوسم که واقعا دلسوزانه راهنمایی کردن ،دعا کردن الهی که خدا دل همتونو خوش کنه منم همینطور.من همون مادر ۴۱ ساله ام که پسر ۲۱ ساله ام مشکل اعصاب داره .عزیزان همان جور که خیلی از شماها گفتین پسرتو بستری کن .من دقیقا پارسال ۵بهمن تو اوضاع خیلی بدی پسرمو به زور آوردم تهران وبا گریه والتماس تونستم تخت جور کنم وبا مقاومت شدید پسرم ،که یکسره فقط منو میزد وفحشم میداد تو تمام راه وبیمارستان ،تونستم بستری کنم.دوهفته بخش سایکو بیمارستان طالقانی بستری بود ،بماند که چون شهرستان بودیم وتهران جایی برای ماندن نداشتیم وحال پدرشم چون دارو مصرف میکرد فقط شب اول رو تا صبح تو ماشین موندیم وچقدر هم که سرده اون قسمت تهران که بیمارستان طالقانی ،وفردا ش یه سر بهش زدیم وبا گریه پسرمو وگریه خودم برگشتیم خونه .ولی هر روز بعد از ظهر ساعت ۵ پسرم باتلفن بیمارستان زنگ میزد وهرچی از دهنش در میومد بهم میگف که چرا منو بستری کردین و...بعضی روزها زنگ میزد گریه والتماس که بیاین منو ببرین ،وماهم چون فاصله زیاد بود وجاده هم همش برف سر یه هفته تونستیم بریم وچه روزهای زجر آوری برام شد تا اینکه ترخیص شد وآوردمش خونه .بعد تا ۵ ماه دارو بهش مرتب میدادم واون فقط میتونست غذا هاشو به زور بخوره ،ازبس لرزش شدید دست وپا گرفته بود وفقط میخوابید، خودم میکردم حموم سرویس ،لباسشو می پوشیدم تا ماه ششم که داروهاشو دکتر کمتر کرد وروز به روز سرحالتر شد و چند بار بیرون رفت ولی یکدفعه از مهر کلا داروهاشو گذاشت کنار ومن هرچی خواهش والتماس کردم دیگه حرفمو گوش نکرد واین همه زحمت منو به باد داد.والانم شده درست مثل قبل.من قبل بستریشم خیلی دکترها بردمش ولی متاسفانه دوهفته دارو میخورد باز میزاشت کنار .من سه ساله دنبال این بچه هر جایی فکر کنین رفتم چنتا دکتر عوض کردم .ولی همش میگه این دکترا نمیتونن بفهمن مریضی منو ،داروهاشونو قبول نداره ونمیخوره .نه خواب داره نه خوراک .خیلی ضعیف شده ولی وقتی عصبی میشه نمی دونم چه زوری داره که کسی جلودارش نیست .خلاصه خواهرای جانم اینا رو گفتم که درجواب راهنمایی بعضی که خواهر ا که گفتن بستری بشه بگم این کارو یبار کردم .وبا پیاماو هم دردیهای شما خیلی سبک شدم انگار که شدین پشتوانه ام .ومن همچنان محتاج نفس های گرمتان هستم که برای دل من وشفای پسر جوونم دعا کنین .منم دعا گویتان هستم .قربون همتون .حبیبه جان بازهم لطف کن پیاممو بزار تو گروه که دوستان مطلع بشن .
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
از مرحوم سيد احمد بهبهانى نقل شده : در ايام توقفم در كربلا حاج حسن نامى در بازار زينبيه ، دكانى داشت كه مهر و تسبيح مى ساخت و مى فروخت . معروف بود كه حاجى تربت مخصوصى دارد و مثقالى يك اشرفى مى فروشد.
روزى در حرم امام حسين عليه السلام حبيب زائرى را دزدى زد و پولهايش را برد. زائر خود را به ضريح مطهر چسبانيد و گريه كنان مى گفت : يا اباعبداللّه در حرم شما پولم را بردند، در پناه شما هزينه زندگيم را بردند. به كجا شكايت ببرم ؟
حاج حسن مزبور حاضر متأ ثر شد و با همين حال تأ ثر به خانه رفت و در دل به امام حسين عليه السلام گريه مى كرد.
شب در خواب ديد كه در حضور سالار شهيدان به سر مى برد به آقا گفت : از حال زائرت كه خبر دارى ؟ دزد او را رسوا كن تا پول را برگرداند.
امام حسين فرمود: مگر من دزد گيرم ؟
اگر بنا باشد كه دزدها را نشان دهم بايد اول تو را معرفى كنم .
حاجى گفت : مگر من چه دزدى كردم ؟
حضرت فرمود: دزدى تو اين است كه خاك مرا به عنوان تربت مى فروشى و پول مى گيرى . اگر مال من است چرا در برابرش پول مى گيرى و اگر مال توست ، چرا به نام من مى دهى ؟
عرض كرد: آقا جان ! از اين كار توبه كردم و به جبران مى پردازم .
امام حسين عليه السلام فرمود:
پس من هم دزد را به تو نشان مى دهم . دزد پول زائر، گدايى است كه برهنه مى شود و نزديك سقاخانه مى نشيند و با اين وضعيت گدايى مى كند، پول را دزديد و زير پايش دفن كرد و هنوز هم به مصرف نرسانده .
حاجى از خواب بيدار مى شود و سحرگاه به صحن مطهر امام حسين عليه السلام وارد مى شود، دزد را در همان محلى كه آقا آدرس داده بود شناخت كه نشسته بود.
حاجى فرياد زد: مردم بياييد تا دزد پول را به شما نشان دهم . گداى دزد هر چه فرياد مى زد مرا رها كنيد، اين مرد دروغ مى گويد، كسى حرفش را گوش نداد. مردم جمع شدند و حاجى خواب خود را تعريف كرد و زير پاى گدا را حفر كرد و كيسه پول را بيرون آورد.
بعد به مردم گفت : بياييد دزد ديگرى را نشان شما دهم ، آنان را به بازار برد و درب دكان خويش را بالا زد و گفت : اين مالها از من نيست حلال شما. بعد تربت فروشى را ترك كرد و با دست فروشى امرار معاش مى كرد.
فرزند ايشان مى گويد:
حدود دو سال قبل از وفات پدرم ، كسالت شديدى مرا عارض شد و پزشكان از مداواى بيمارى من عاجز آمدند و از حياتم قطع اميد شد.
پدرم كه عجز طبيبان را ديد، اندكى از تربت طاهر حضرت سيدالشهدا ارواح العالمين له الفدا به كامم ريخت و خود از كنار بسترم دور شد.
در آن حالت بيخودى و بيهوشى ديدم كه به سوى آسمانها مى روم و كسى كه نورى سپيد از او مى تافت ، بدرقه ام مى كرد. چون مسافتى اوج گرفتيم ، ناگهان ، ديگرى از سوى بالا فرود آمد و به آن نورانى سپيد كه همراه من مى آمد، گفت :
((دستور است كه روح اين شخص را به كالبدش بازگردانى ؛ زيرا كه به تربت حضرت سيدالشهداء عليه السلام استشفا كرده اند)).
در آن هنگان دريافتم كه مرده ام و اين ، روح من است كه به جانب آسمان در حركت است ؛ و به هر حال ، همراه آن دو شخص نورانى به زمين بازگشتم و از بى خودى ، به خود آمدم و با شگفتى ديدم كه در من ، اثرى از بيمارى نيست ، ليكن همه اطرافيانم به شدت منقلب و پريشانند.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام وعرض ادب سردرگم بودم با کی مشورت کنم یاد کانال شما افتادم چند روز پیش دخترم دو
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
خانمی که پسر دو سال و سه ماهه داره و میخواد از پوشک بگیردش
من تازه بچمو که تقریباهمسن بچه شما هست از پوشک گرفتم باید یکی دوماه حوصله داشته باشید و هر نیم ساعت یا یک ساعت یکبار ببرید دستشویی اینطور خودش دیگه بدش میاد که تو شلوارش جیش کنه
یک مورد دیگه که باید رعایت کنید اینه که تو این مدت درحد امکان جایی نروید که نیاز به پوشک کردن باشه چون اگه هم یاد گرفته باشه بره دستشویی ،دوباره گیج میشه و وقتی ببینه پوشک هست میگه پس دوباره باید تو پوشک جیش کنم و دیگه دستشویی نرم.من تا چهار ماه گرفتار پسرم بودم بعضی وقتا زود یاد میگرفت و خبر میداد و دوباره چند روز خودشو خیس میکرد تا اینکه متوجه شدم خیلی وقتا که میرم بیرون یا خونه کسی اونو پوشک میکنم.بعد از اون دیگه خیلی کمتر بیرون رفتم و فقط خونه پدرم میرفتم که پوشکش نمیکردم و مرتب دستشویی میبردمش با این که خسته بودم چون یه بچه یکساله هم دارم،اما با این روش خیلی زود یاد گرفت والان دیگه کاملا خبر میده،تا دوماه بعداز یاد گرفتنش فقط شبها موقع خواب پوشک میکردم که دیگه شبم جیش نمیکنه ولی حتما قبل از خواب میبرمش دستشویی
البته باید خیلی صبر و حوصله داشته باشید من تازه فرش های خونمو شستم و طاهرشون کردم😂
امیدوارم بچه شما هم زود یاد بگیره
🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱
سلام خدمت حبیبه خانم عزیز ممنون از گروه خوبتون من بار اولمه دارم تو گروه مطلب میذارم ..اون خانمی که گفته بودن برای لک صورت یه فنجان سرکه سیب طبیعی با پیاز رنده شده و اب گرفته قاطی کنی برای لک صورت هر روز ۲۰ دقیقه بذاری روصورت ...ممنون میشم بیای بگی این ترکیب و هر روز تازه باید درست کنی ؟یا برای چند روز درست کنی تو یخچال نگه داری ؟اجرتون با امامحسین
🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱
سلام حبیبه خانم من داستان سهیلا راخواندم همانجاک عموش گفته ازدواج نکن نباید ازدواج میکرد عمه من همینطوربودبای معلول ازدواج کرد هرچی پدرم بهش گفته بودن سرسفره عقدازداواج نکن قبول نکرده بودن ب پدرم گفته بودن بتو مربوط نیست حتی بابام کتش پاره پاره کرده بودبخاطر خواهرش بعدچندسال روی حرف بابام برگشت گفت توراست میگفتی داداش .خواهش میکنم ب گوش سهیلا یا ثریا برسونید
🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱
باعرص سلام وجواب خواهری که دلدرد دارن وخون در مدفوع داشتن احتمالا زخم معده یا خونریزی معده دارن باید برن پیش پزشک متخصص داخلی یا اورزانس وبرا بچه ۱۲ سالشون که چوب در گلوش گیره حتما ببرن اتفاقات گوش وحلق وبینی تا براشون در بیارن
اگه فرو نره درش بیارن بهتره دترها یا اگه خیلی میترسه بره دکتر کمی روغن زیتون توگلو بچشون بگن قرقره ره کنه تا چوب نرم بشه بعد با سرفه بپره بیرون که بعید میدونم
🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻🌱🌻
با سلام خدمت حبیبه خانم با صفا و هم گروهی های خوبم
من هم داستان مهسا خانم رو دقیق تا آخرش می خوندم
برخی دوستان نظریات و نتیجه گیری هایی داشتند برخی هم قضاوت کردن 🙂
ولی آیا هیچ کدوم از ما دقیقاً در موقعیت و شرایط بحرانی مهسا خانم بوده ایم تا قضاوت صحیح و جامعی از نحوه ی رویایی و عملکرد ایشون داشته باشیم ؟؟ 🤔
خانومی که بعد از سال های کمی همسر از دست دادن و توو بهت و حیرت بیوه شدن در اوج جوانی
و البته بر خلاف نظر دوستی ، عده ی فوت همسرشون گذشته بود که خانواده ی همسر مرحومشون میان برا خواستگاری محسن
مادری دارن که جلوی پدرشون ، حرفشون برش نداره ، پدری با اون رفتار غلیظ و خشن که دختر متاهلشونو کتک می زنن...
همون اول با گفته های محسن ، از خونه بیرونشون می کنن
خانومی بدون پشتوانه ی مالی و و نیاز های مختلف عاطفی روحی جسمی و و ...
آیا هر کدوم از ما در این سن با این اوضاع و احوال حتما می تونستیم بهترین تصمیم های زندگی رو بگیریم ؟؟
به نظر بنده مهسا خانم باید برای زندگیشون کاری بکنند چرا زیر بار منت و آزار محسن و دوست داشتن های ...😕 یا تحقیرای بیتا و مادرش !!!؟؟؟
کاش قرص و محکم ، جلوی این رسم غلط می ایستادن می رفتن خونه ی پدرشون و منتظر یه ازدواج با عزت و برکت می موندن
و البته بیشتر ما در رویایی با مشکلات زندگی
ممکنه دقیق ترین راه حل گذر از موانع و مشکلاتو ( در اون شرایط زمانی ) پیدا نکنیم و بعداً بگیم اگر چنین یا چنان عمل می کردم چقدر بهتر بود
آرزومند آرامش ، سلامت و سعادت همه ی بانوان سرزمینم
فاطمه
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 💜🍃
سلام وقت شما بخیر خانمی۲۸ساله هستم که یک پسر سه سال ونیمه ودختر ۴ماهه دارم...ازوقتی دخترم دنیا اومد پسرم بهم وابسته تر شده و دلش میخواد مثل دخترم بهش توجه کنیم و ماهم تا جایی که بتونیم دریغ نمیکنیم اما مشکلی که هست اینه که نمیتونم جای خوابش رو جدا کنم به حدی وابستگی داره که اگر نصف شب هم برم تو اتاقم بیدار میشه و دنبالم میاد من تا سال آینده مرخصی دارم و میترسم اگر با این روند پیش بره اضطراب جدایی هم بگیره لطفا اگر کسی مشکل مشابه داشته تجربه شو در اختیارم بزاره ممنون میشم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
خواهش میکنم جوابم را بدین
من برای سنجش کلاس اول
وقتی میرم تو سایت و اطلاعات
پسرم را ثبت میکنم.. برام میزنه
هویت احراز نشد..
میدونید چرا اینجور میگه..
کسی خبر داره به من بگه لطفا
در ضمن من با همین شناسنامه
تابستون ثبت نام کردم مهد الرضا
پسرم را و مشکلی نداشت شناسنامه
لطفا راهنمایی بفرمایید..
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقتتون بخیر شکمم خیلی بزرگه لطفاراهنماییم کنید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خواهش میکنم سوال من رو بزارین تو گروه دوستان کسی هست که از کرم کاهنده چروک آربیانا استفاده کرده باشه ازش راضی بوده یا نه ؟
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقت تون بخیر .
ببخشید سوالی داشتم از دوستان چه کار کنیم موش از خونه بره هر راه روشی گفتن استفاده کردم . تله گذاشتم چسب گذاشتم طعمه گذاشتم کلا کلافه شدم تورو خدا راه روشی بگوید ممنونم ازهمه دوستان 🌹
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام عزیزان،لطفا تجربه هاتونو به منم بگین،سوالم اینکه من به اکثر بوهای ادکلن و عطر حساسیت دارم سردرد میگیرم،خیلی دوست دارم همیشه لباسام وشالم بوی خوش بدن واینکه وقتی لباسامو از داخل کمد بر میدارم بااینکه تمیز شستم ولی بوی کهنه میدن،چی باید لای لباسام بزارم که بوی خوش و آرومی داشته باشه؟،وبرای مهمونی چه رایحه ای بگیرم که بوی خنکوآرومی داشته باشه.؟پیشاپیش از پاسخ گویی شما ممنونم🌺
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت خواهری که گفتن انار پوست نوزاد سفید میکنه،لطفا کامل توضیح بدین که انار باید چکار کنن؟،باتشکر🌺🌺
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
باسلام خدمت اعضای محترم گروه.دختر من۲۶ سالشه الان چند سالیه تو هردوسینه ش توده در اورده .بردمش دکتر هر۶ماه سونو میده.هرسری زیادتر میشه.دکترا هیچ دارویی نمیدن فقط هر ۶ ماه سونو .هردفعه هم تعداد توده هاش بیشتر میشه .هرطرف سینه ش ۸ تا توده داره.اگه کسی میدونه کمکم کنه 🙏🙏
میشه اورژانسی پیاممو بذارین.دخترم خیلی گریه می کنه.منم خیلی نگرانم.ممنون میشم🙏🙏🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام با تشکر از گروه خوبتون ببخشید می خواستم ی راهکاری برا کسی که جنسی رو تولید کرده وفروش نداره یا اینکه ی ذکر ودعای خاصی رو که موءثر باشه برام بفرستین که مشتری بیاد و بخر
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام برا کسی که ی مشکل دادگاهی داره اینکه قاضی رای جریمه یامحکومیت نده چه راهکاری را پیشنهاد میکنید با تشکر اعضای گروه
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به همه😘😘😄😘
خواهرای عزیز چطوری از شوهری که خسیسه پول بگیرم
موفق باشید 😉
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
پسرم میره سر کار ولی اصلا نمیدونم پولشو چکار میکنه هزار تومن هم پسانداز نداره هرچی هم بهش میگم میگه خرج میشه میگم خرج چی جواب نمیده
ی راهنمایی کنید
خیلی ممنون از شما😍😍
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام ب حبیبه خانم بزرگوار ک زحمت این گروه رو میکشن .
من ۳۴ سالمه و کیست پستان دارم و مجرای شیری پستانم پره ب خاطر پرولاکتین بالا .و زخم رحم دارم .الان دوماهه ک اصلا پریود نمیشم .مطمئنم ک باردار نیستم .سونوی رحم دادم گفت رحمت نازکه .و مشگل پرولاکتین بالا هم دارم .لطفا راهنمایی کنین چیکار کنم پریود بشم .
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽