#دعا_درمانی 🌱
اطلاع از آینده🌸🍃
هر کس می خواهد از اینده خودش
اطلاع پیدا كنه نیمه شب بلند شه
وضو بگیره
دو رکعت نماز به نیت نیازش به در گاه
حقتعالی بخونه بعد از نماز سه صلوات
بر خاتم صلی الله بفرسته و بعد از ان
هر کدام از اسماءزیر را ۱۰۰مرتبه بخوانه
« یا هادی اِهْدِنی
یا عَلیمُ عَلِّمْنی
یا خَبیرُ اَخْبِرْنی
یامُبَیِّنُ بَیِّنْ لی.»
و در همان مصلی (جایی که نماز
خوانده و اذکار گفته شد)بخوابه انچه
مطلوب هست از غیب در خواب به
شما نشان میدهند
درمان بیماری ها و ایجاد شادی 🌸🍃
از رسول گرامی اسلام نقل شده
است:
هركس سوره «عنكبوت » را نوشته و
پس از شستن، از آب آن بنوشد
همه دردها و بیماری ها از او زایل
می شود.
امام صادق علیه السلام نیز
فرموده اند:
اگر این سوره را بنویسند
و آنگاه آن را شسته و از آب حاصل
از آن بنوشند تب، سردی و درد از
آنها برداشته می شود و از هیچ
دردی جز درد مرگ كه چاره ای از
آن نیست، غمگین نمی شوند و در
زندگی به شادی فراوانی دست
می یابند
منابع:تفسیرالبرهان، ج4، ص301
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
📅 #تقویم_روز
🗓 #چهارشنبه ۲۹ فروردین | حمل ۱۴۰۳
🗓 ۸ شوال ۱۴۴۵
🗓 17 آوریل 2024
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام
🗞 وقایع مهم شیعه:
🔹سالروز تخریب قبور ائمه علیهم السلام در بقیع، 1343ه-ق
📆 روزشمار:
▪️7 روز تا شهادت حضرت حمزه و وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیهما السلام
▪️17 روز تا شهادت امام صادق علیه السلام
▪️22 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت
▪️32 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام
▪️51 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام
❇️ #ذکر روز #چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه: یا حَیُّ یا قَیّومُ ای زنده، ای پاینده
❇️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد
❇️ #ذکر روز #چهارشنبه به اسم موسی بن جعفر (ع) و علی بن موسی (ع) و محمد بن علی (ع) و علی بن محمد (ع) است. روایت شده در این روز #زیارت این چهار امام خوانده شود. ذکر روز چهارشنبه #موجب_عزت_دائمی میشود.
⛔️ برای #حجامت و #خون دادن روز مناسبی نیست.
⛔️ برای #اصلاح #سر و #صورت روز مناسبی نیست.
⛔️ برای گرفتن #ناخن روز مناسبی نیست.
✅ برای #ازدواج و #خواستگاری روز مناسبی است.
✅ برای #زایمان روز مناسبی است.
✅ برای #برش و #دوخت #لباس روز مناسبی است.
✅ امشب برای #مباشرت خوب است.
⛔️ برای #مسافرت رفتن روز مناسبی نیست.
🔰 زمان #استخاره :از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر.
🔸امروز روز خوبے است.
🔸امروز براے شروع کارها، مناسب است.
🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸کسے که در این روز بیمار شود به زودے بهبود یابد. إن شاءالله.
🔹کسے که امروز گم شود پس از چند روز پیدا میشود.ان شاء الله.
🔹قرض دادن و قرض گرفتن خوب است.
🔹کشاورزے و باغبانے وآبیارے و خرید و فروش محصولات زراعے خوب است.
🔹خرید و فروش و تجارت،خوب است.
🔸میانجیگیرے براے اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸رسیدگے به ایتام ونیازمندان و بیچارگان خوب است.
🔸صدقه دادن خوب است.
🔹رَڪ اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در « بیـنے » است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبے نرسد.
🔹 خواب در این شب، درست است.
🔹مسیر رجال الغیب از سمت شمال میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانے که حاجتے دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یارے بطلبید. چون کسے در نزد شروع در شغلے و سفرے روے خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت):بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب و به هر زبانے که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد.
☜ #اوقات_شرعی_به_افق_تهران
☜ اذان صبح 4:00 اذان ظهر 12:04
☜ اذان مغرب 18:58 طلوع آفتاب 05:29
☜ غروب آفتاب 18:40نیمه شب 0:20
🔮 #ایجاد_محبت
🔮 بیقرار کردن و دیوانه کردن معشوق اگر خواهی که کسی را در عشق خود بیقرار گردانی باید این دعا را بخوانی بر شکر و دمیده بر آن کس بدهی تا بخورد دیوانه و بیقرار گردد : بسم الله الرحمن الرحیم، قَالُوا نُرِيدُ أَنْ نَأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ، باسم فلان بنت فلان علی حب و عشق فلان بن فلان الساعة الساعة الساعة باوضو وطهارت روبه قبله
🗓 #ذات_الکرسی مخصوص روز #چهارشنبه است.
⏰ ذات الکرسی عمود ۲:۱۶ #صبح
🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی #مستجاب میشود.
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام به مدیرگروه حبیبه خانم ممنون ازکانال خوبتون نمازروزتون قبول باشه ،یه سوال داش
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
خانمی که مربی دخترت خونتون رفت و آمد داره؛ خواهشا محترمانه قطع کن رابطه باهاش رو ؛ اول به تو میگه خواهر به شوهرت میگه داداش تا خوب فضا براش باز بشه
بعد ممکنه کم کم شوهرت رو وابسته خودش کنه
اصلا منتظر امتحان کردن نمون
من یه خدمتکار داشتم من رو بغل میکرد گریه میکرد و میگفت خواهرمی
ولی چنان خنجر به زندگیم زد که هنوز جبران نشده بعد ۶ سال درگیرم
خانم ها خواهشا افراد غریبه به منزل راه ندید و رفاقت نکنید . امکانات و خوشی ها و نعمت های زندگی نذارید هر کسی ببینه
نذارید غریبه سر از اخلاقیات همسر و فرزنداتون در بیارن
عزیزم دخترت چه کار مربی داره
ردش کن بره
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
خانمی که میگی شوهرت رانندس و دختر کوچولوت اذیتت میکنه
خواهرم شما به خاطر اعصابت و مشکلاتت این طفل معصوم رو مقایسه و متهم میکنی
ارتعاش و ناراحتی تو روی بچه اثر میذاره و بیقرارش میکنه حتی اگه جنین یا نوزاد باشه
شما باید خودت رو آروم کنی با این روش ها مثلا:
پیاده روی . دعای کسا . اسفند دود کردن. یه دوست خوب داشتن. دایم با امام زمان حرف زدن المستغاث بک یا ابن الحسن زیاد تکرار کن. همین حرفها رو به امام بگو ایشون عین الله و اذن الله هستن. توسل به حاج قاسم بهش بگو بیا فرمانده عملیات زندگی من باش . ذکر الله ۶۶ بار برای اضطراب بدون یا بگو. چایی درست کن برای خودت بریز و روضه حضرت زهرا گوش کن . از یه پزشک داروی خونساز بگیر.
بعدش برای اعتیاد همسرت کمک بگیر
ختم بسیار مجرب
ختم ۵ روزه قران و هدیه کردن به اقا امام زمان عالی جواب میده
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
سلام به ادمین عزیز من همون زن ۳۵ ساله هستم که گفتم دوتا بچه دارم وشوهرم مشروب میخوره ولی نماز میخونه هر کاری میکنم ترک میکنم گفته بودم اگه کسی تجربه ای داره بهم بگه چه ذکری بگم که ترک کنه ولی هیچ کس جوابم رو نداد خواهش میکنم راهنماییم کنین
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
سلام و عرض ادب در جواب اون خانومی که گفته بودن اسهال دارن خواهرم سه ماه بود که اسهال داشت هر چه دکتر میرفت فایده نداشت پیش یه دکتر گوارش که رفت گفته بود باید از معده نمونه برداری کنیم وقتی آزمایشش آمد دکترش گف نباید نان گندم یاهر چیزی که با آرد گندم درست کردن نباید بخوری اگر خوردی پرز معده ورودهات تموم میشه ودیگه هر چه خوردی جواب نمیده گفته بود بهش بیماری سیلیاک داری همون دکتر نون مخصوص برای این بیماران داشت بهشون میداد حالا شماهم رسیدگی کنید که یه وقت خواهر عزیزم این بیماری نباشد
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
سلام به همگروهی های عزیز کسانی که امسال میخواهند کنکور امتحان بدهند صبح روز کنکور یکی از اعضای خانواده هفت مرتبه سوره اسرا بدون سخن باکسی بخونن در ضمن از ساعت هشت صبح که کنکور شروع میشه باید سوره راشروع کنه لطفا خواهش میکنم متن را زودتر بذارن در گروه که دو هفته دیگه آزمون کنکور هس همه ی کنکوریها موفق باشند انشالله
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
سلام ببخشید از اون خانمی که گفته بچه ی دوستش 40روزه است سرما خورده وریه هاش درگیر شده دقیقا پسر من هم این جوری شده بود خیلی بستری کردم خوب نمی شد تا برادرم یه دکتر ی بود در قم دکتر شکر الهی که پسر من رو درمان کرد خدا خیرش بده اگر این خانم بچه اش رو ببره پیش این دکتر با یه نسخه خوب میشه انشاالله جیگرم کباب شد من میدونم او بچه چقدر عذاب میکشه
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
سلام من همون خانمی هستم که شوهرم ایرادمو تو روم زده بود... اصلا هر سال چندروزبعد عید تو خونه ما دعوا میفته دیگه به فامیل شک.کردم نکنه دعا جادویی چیزی خوردمون میدن به هر حال.ممنونم از شما دوستای گلم که منودلداری دادین .. ان شاءالله بهترین خیر و عاقبت به خیری نصیب دلای مهربونتون بشه از همتون 🙏🙏🙏🙏
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#نکات_سلامتی 🍎
✅درمان #لکنت #زبان
💟توجّه: چربیهای با ترانسبالا (روغن جامد، موز، غذاهای پُرچرب، کیکخامهای، خامه، سرشیر، کلّهپاچه، جگرسیاه، تهدیگ)و سبزی گشنیز نخورید.
✅درمان لکنت زبان در کودکان: روزی یک استکان آب أنار شیرین طبیعی تازه یا یک قاشق مربّاخوری ربّ انار شیرین طبیعی.
💟اگر لکنت زبان بر اثر ضربه به قسمت أعصاب مرکزی و ترسیدن باشد در صورتی که سلّولهای آن قسمت از بین نرفته باشد علاوه بر مصرف موارد بالا، به مدّت یک هفته، هر روز یک قاشق غذاخوری جوشاندۀ أفتیمون مصرف شود.🌷🌷🌷🌷
🌺دیر باز شدن زبان🌺
در خصوص بچه هايى که دير زبان باز مى کنند، معمولا مشکل خاصى ندارند، پدر و مادرها با کار درمانى بچه ها رو اذيت نکنند. اين توصيه اصلى ماست.
🖌معمولا ويتامين pp در اين بچه ها کم است. اين جور بچه ها از مغزشان بيشتر کار مى کشند تا حروف را در ذهنشان بسازند و معمولا افراد خلاقى مى شوند. در بين بزرگان هم انيشتين تا 9 سالگى زبان باز نکرده بود.
✳ویتامین H
🖌کمبود این ویتامین ضایعات پوستی ایجاد می کند و لکنت زبان از کمبود این ویتامین است.
✳منابع ویتامین H
🔹جگر
🔹دل
🔹قلوه
🔹مغز
🔹زرده تخم مرغ
🔹تخم کبوتر
✳ منابع ویتامین Pp
🔺نخودفرنگي
🔺گندم سياه
🔺پرتقال
🔺تخممرغ
🔺اسفناج
🔺مخمر آبجو
🔺گندم
🔺جو
🔺غلات
🔺حبوبات
🔺سبزيها
🔺ميوهها
🔺گوشت
🔺شير
🔺نخود
🔺جگر گاو
🔺سيبزميني
🔺ذرت
🔺هلو
🔺خرما
◀انار یا رب انار، کمک به زودتر باز شدن زبان کودک می کند.
🖌حجامت پشت گوش هم، زیر نظر طبیب حاذق انجام شود.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 زهرا .منشي صدامون كرد گفت شما ميتونيد بريد فقط شير خشك يا شير مادر برسونيد تا
#داستان_زندگی 🌸🍃
زهرا
درد خودم يادم رفته بود،به عمو اينا خبر داديم رفتيم شهر،راه خيلي دور بود.مامان خيلي بي تابي ميكرد از فضاي متشنج خونه آرين مدام جيغ ميزد،آمنه اعصاب نداشت گريه ميكرد،درد منم تمومي نداشت اما سعي ميكردم با مسكن خودمو آروم كنم.با سختي حميد دو تا پرواز جدا براي هممون گرفت من و مامان و عمو و ننه آقا شب همون روزي كه اومده بوديم از روستا رفتيم تهران،مامان مدام حالش بد ميشد زنگ زديم سالار بيمارستان بود مستقيم رفتيم بيمارستان بهمن تهران،سالار اومد پايين اجازه ملاقات نميدادن،مامان ميزد به سينه سالار كه بگو بچم تو شهر غريب چي به سرش اومده؟چرا دو روزه به ما نگفتي؟ سالار كه خستگي و غم از چهرش ميباريد گفت نخواستم بيخود نگرانتون كنم فك كردم بهتر ميشه منتظر موندم جواب آزمايش بياد،سرشو انداخت پايين كه مامان داد زد حرف بزن بچه سكتمون دادي،سالار سرشو بلند كرد لبشو دندون گرفت گفت بچه تو شكمش يكماهه مرده بوده نميدونسته...زير پامون خالي شد حس كردم افتادم تو چاه همه گريه ميكرديم اشكاي سالار ديونم ميكرد،ننه آقا گفت عمرش به دنيا نبوده طفلي خدا بازم بهتون لطف ميكنه ننه از لطف خدا نااميد نشيد، سالار نشسته بود پيش عمو سرش پايين گريه ميكرد نگاش كردم شونه هاش ميلرزيد كاش ميتونستم آرومش كنم ادامه داد:يهو حالش بد شد تهوع شديد دل درد شديد فقط جيغ ميزد،تنها اميدم آزمايشا بود كه اونم...مني كه تا اون لحظه ساكت بودم گفتم اونم چي؟گفت:تمام بدنشو عفونت كرده.ننه آقا گريه ميكردم ميگفت خوب ميشه دعا كنيد.حالم خيلي بد بود رفتم بالا تو اتاقش ديدمش،بي حال خوابيده بود دو چشماش حلقه سياه،شكمش تخت.دستاشو گرفتم صداش كردم فاطي ددم(خواهرم)اومدم پيشت هممون اومديم اومديم خونت پاشو عزيزم،چشماشو باز كرد گفت زري بچم مرد،ديدي ميگفتم تكون نميخوره گريه كرديم سرشو بغل كردم دلداريش دادم گفتم تو تازه هفده سالته حالا كوتا بچه بريزه رو سرت نه يكي نه دوتا.از آرين براش تعريف كردم گفتم دارن ميان يكم آروم شد اما با حرفاي سالار خيلي نگران بودم.از فردا قرار شد شبا من بمونم بيمارستان روزا خونه باشم استراحت كنم دكتر گفته بود بايد تحت نظر باشه.جو بدي بود همه دست به دعا بوديم.سالار خيلي مهمون نوازي ميكرد همه جوره پذيرايي ميكرد تو اتاق خوابشون عكساي دو نفرشونو كه ميديدم فك ميكردم خودمو سالار هستيم اما ناراحتي فاطمه باعث شده فقط غصه اونو داشته باشم.آمنه اومدو يك هفته موندو برگشت ننه آقا رو هم با خودش برد عمو و زن عمو هم رفته بودن خونه نادر.من و مامان و علي خونه فاطمه بوديم.يه روز تو اتاق دراز كشيده بودم مامان داشت غذا درست ميكرد
تلفن زنگ خورد،من و مامان هر دو رفتيم سمت تلفن من گوشيو برداشتم سالار بود گفت خيلي عادي صحبت كن مادر نگران نشه فقط لباستو بپوش ميام دنبالت بريم بيمارستان.از استرس دهنم خشك شده بود مامان كه همش نگاهش به صورت من بودن بهش اشاره كردم چيزي نيست گوشيو گذاشتم پرسيد كي بود دِ حرف بزن گفتم هيچي سالار بايد بره يه دارويي دكتر نوشته بگيره براش مياد دنبالم منو ببره بيمارستان گفت نه نميخواد تو استراحت كن من ميرم تو شب جوني برات نميمونه همينطور كه لباس ميپوشيدم گفتم خودم باشم بهتره.معطل نكردم اومدم بيرون تا سر خيابون راه ميرفتمو پشت سرمو نگاه ميكردم كه سالار بياد دل تو دلم نبود از پشت گردنم تير ميكشيد تا وسط كمرم،گلوم خشك شده بود ميسوخت.سالار اومد تا سوار شدم گفتم به من رك بگو چيشده؟گفت باشه فقط تو رو خدا تو آروم باش دكتر گفته عفونت خيلي شديده بايد عمل بشه،اما اون بيمارستان تجهيزات مناسبي ندارن.گفتن اگر جابجا هم بشه خطرناكه از من خواستن رضايت بدم تا منتقلش كنن.زد رو فرمون گفت نميدونم چيكار كنم؟خدايا اين چه امتحاني بود؟تصميم سختي بود مغزم كار نميكرد فقط هفده سالم بود،تا اونروزها پام به بيمارستان كشيده نشده بود چه برسه به تصميم هاي اينجوري.رسيديم رفتيم بالا رفتيم اتاق دكترش شرايطتو برامون توضيح داد از ريسك بالاي عمل،از ريسك بالاي جابجاييش گفت.مونده بوديم چيكار كنيم سالار پشت در اتاقش نشست رو زمين ميزد تو سرش منم كه حالم گفتن نداشت.دكتر دو روز مهلت داد تا تصميم بگيريم،به عمو زنگ زدم گفت منتقلش كنيد دلمون قرص شد،قرآن به سر با دلي كه آشوب بود با چشمي كه اشكي ديگه براي ريختن نداشت فاطمه رو فرداي اونروز با رضايت كتبي سالار منتقل كرديم،همه چيز خوب پيش رفت عمل انجام شد اما عفونت به ريه رسيده بودم،يازده روز بستري بود يه شب ساعت سه صبح بود سرمو گذاشته بودم كنار دستش رو تخت ديدم دستش تكون ميخوره بيدار شدم گفتم جانم چي ميخواي خيلي واضح برعكس هميشه بود صداش گفت من خير نديدم از زندگيم خيلي زحمتمو كشيدي منو حلال كن.بابا رو ن د يدم...
#ادامه_دارد....
#نامه_های_آسمانی 🕊
وصیت نامه شهید سید مرتضی آوینی🌸🍃
زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است؛ سلامت تن زیباست، اما پرندهی عشق، تن را قفسی میبیند که در باغ نهاده باشند.
و مگر نه آنکه گردنها را باریک آفریدهاند، تا در مقتل کربلای عشق، آسانتر بریده شوند.
و مگر نه آنکه از پسر آدم، عهدی ازلی ستاندهاند که حسین را از سر خویش، بیشتر دوست داشته باشد.
و مگر نه آنکه خانه تن، راه فرسودگی میپیماید تا خانه روح، آباد شود.
و مگر این عاشق بیقرار را بر این سفینه سرگردان آسمانی، که کرهی زمین باشد، برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریدهاند.
و مگر از درون این خاک، اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرمهایی فربه و تنپرور برمیآید.
ای شهید، ای آنکه بر کرانهی ازلی و ابدی وجود بر نشستهای، دستی برار و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز، از این منجلاب بیرون کش”.
🪶🪶🪶🪶🪶🪶🪶🪶🪶
وصیت نامه حاج احمد متوسلیان
دیگر کسی حرفی از مرخصی نزد شهید حاج احمد متوسلیان روز پنج شنبه سی اردیبهشت ماه سال شصت و یک، حاج احمد با همان حال نامساعد و عصا در زیر بغل، آمد دارخوین تا برای بچه ها سخنرانی کند. آن هم در شرایطی که بچه های ما خیلی خسته بودند و فشار زیادی به آنها آمده بود. چیزی حدود بیست شبانه روز در گرمای چهل و هشت درجه، توی آن دشت وسیع خوزستان، وجب به وجب جنگیده و پیشروی کرده بودند. بدیهی است که همین مسأله باعث شده بود که نیروها مقداری احساس خستگی کنند. در چنین وضعیتی بود که حاج احمد آمد تا برای بسیجی ها سخنرانی کند. یکی از حضار بسیجی تیپ 27 می گوید: « حاج احمد با همان عصایی که زیر بغل داشت، آمد روی چهار پایه ایستاد و پشت میکروفون قرار گرفت. لحظه ای در سکوت، به دقت به چهره های بچه ها نگاه کرد و گفت: « بسیجی ها! شما می گویید اگر ما در روز عاشورا بودیم، به امام حسین ( علیه السلام) و سپاه او کمک می کردیم. بدانید امروز روز عاشورا است.» حاج احمد نگاه پر از لطفی به برادران - که اکثراً با سر و صورت و دست و پای زخمی روبروی او به خط شده بودند - کرد و ادامه داد: « به خدا قسم! من از یک یک شما درس می گیرم. شما بسیجی ها برای من و امثال من در حکم استاد و معلم هستید. من به شما که با این حالت در منطقه مانده اید، حجتی ندارم. می دانم که تعداد زیادی از دوستان شما شهید شده اند. می دانم بیش از بیست روز است دارید یک نفس و بی امان در منطقه می جنگید و خسته اید و شاید در خودتان توان ادامه ی رزم سراغ ندارید. ولی از شما خواهش می کنم تا جان در بدن دارید، بمانید تا که شاید به لطف خدا در این مرحله بتوانیم خرمشهر را آزاد کنیم.» در آخر صحبت هایش، در حالی که اشک از چشمانش سرازیر شده بود، گفت: « خدایا! راضی نشو که حاج احمد زنده باشد و ببیند ناموس ما، خرمشهر ما، در دست دشمن باقی مانده، خدایا! اگر بنابر این است که خرمشهر در دست دشمن باشد، مرگ حاج احمد را برسان!» این حرف ها و مناجات حاجی باعث شد همه ی نیروهای تیپ، شیون کنان، زار زار گریه کنند. خود حاج احمد، هم دل به دل بچه بسیجی ها داده بود و بی اختیار هق هق گریه، شانه هایش را می لرزاند. به زحمت والسلام سخنرانی را ادا کرد و از پشت میکروفون کنار آمد. حرف های حاجی مثل انفجار یک کپسول معنویت و اخلاص در جمع بچه ها بود. به محض پایان حرف های حاجی، بچه های تیپ در حالی که صلوات می فرستادند و تکبیر می گفتند، به طرف او هجوم آوردند و دسته جمعی و بی قرار، حاج احمد را در آغوش گرفته و می بوسیدند. خدا گواه است من ندیدم از بسیجی ها - حتی یک نفر هم تا خاتمه ی عملیات - حرفی از مرخصی بزند. هیچ کس نمی رفت. فقط تعدادی دانشجو داشتیم که به خاطر امتحانات، آنها را خود حاج احمد به زور روانه ی مرخصی کرد. دلاوری دیگر از رزم آوران تیپ 27، با اشاره به سخنرانی شورانگیز حاج احمد در دارخوین می گوید: « یادش به خیر! در آن سخنرانی، بسیجی ها که واله و شیدای روحیه ی فولادی حاجی شده بودند، زیر گوشی با هم می گفتند: « دیگر ما چه عذری داریم؟ وقتی حاج احمد با این وضع بد جسمی، این طور قرص و محکم مانده، ما چه حقی داریم اظهار خستگی کنیم؟» تحت تأثیر سخنرانی حاج احمد، طوری شد که همه ی بچه ها احساس می کردند انگار اولین روزی است که به منطقه آمده اند. خلاصه، نیروها آماده شدند برای رفتن به مرحله ی سوم عملیات.»
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام به مدیرگروه حبیبه خانم ممنون ازکانال خوبتون نمازروزتون قبول باشه ،یه سوال داش
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
باسلام وخسته نباشید خدمت اعضا گروه مخصوصا حبیبه خانم
درجواب خواهری که گفتن خیلی اضطراب واسترس دارن وحالشون بده ودارو نمیخورن واعصابشون خرابه بگم عزیزم بعضی وقته حال بد که طولانی بشه عوارض شدیدی داره قرص آسنترا۵۰ تاحدودی اعصابت رو آروم میکنه دکتر هم به خودم داد هم چندتا از آشنایان شنیدم استاده میکنن فقط عوارضی که داره مثل بقیه قرصهای اعصاب غریزه جنسی رو بسیار کم میکنه موقت البته
با عرض سلام و خدا قوت خدمت حبیبه جون🌸
خانمی که دو تا دختر داری و همیشه تنهایی و قراره یه ماه دیگه خونه تون رو جابجا کنید و خانواده ت هر کاری برات کنن منت میذارن..عزیزم نگاه کن برای رفع استرس و اضطراب تا میتونی ایت الکرسی بخون.هر وقت دیدی میترسی پناه ببر به آیت الکرسی اگر هم شده شب تا صبح آیت الکرسی بخون...شبها قبل از خواب آیت الکرسی و 4 قل (سوره های توحید ناس فلق کافرون)و قدر رو بخون...به قرآن پناه ببر برای اینکه اعصابت آروم بشه قبل از خواب سوره ی جن رو بخون و به امام زمان ع بگو من خواندن این سوره رو به مادر عزیزت نرجس خاتون تقدیم میکنم و از شما میخام غم و استرس و ناراحتی و اضطراب رو از من دور کن.
وراه حل دیگه اینکه توی صحیفه ی سجادیه دعای رفع غم و اندوه رو بخون...اینها همه تجربه شده و شک نکن خیلی برای افسردگی و اضطراب خوبن...
داروهای افسردگی اعتیاد آورن من تجربه کردم و هم اینکه فراموشی میارن خیلی بده ...ولی برای افسردگی میتونی به پزشک عمومی هم مراجعه کنی...ولی بیشتر از یه دوره نخور چون توانایی مغزت کم میشه...
داروهای گیاهی هم خوبن اسخودوس دم کن یا اینکه بهار نارنج برای آرامش اعصاب خوبن...
عزیزم نگو خانواده منت میذارن همیشه به خانواده ت پناه ببر و ازشون کمک بخواه حتی اگر منت بذارن ...شاید خودت خیلی حساسی و فکر میکنی که منت میذارن ولی در واقعیت اینطور نیست...شما انشاالله چند سال دیگه صبر کنی بچه هات بزرگ میشن و دیگه شبها نمیترسی...
تا میتونی به خدا و اهل بیت و قرآن پناه ببر...امتحان کن نتیجه میگیری...
سوره ی مزمل رو هم روی خوراکی شوهرت بخون بده بخوره باهات مهربون میشه...
میگی بچه ت زیاد حرف میزنه خب خدا رو شکر کن بعضی مادرا تو گروه مینویسن بچه م زبان بازنکرده و ناراحتن...شما باید خدا رو شکر کنی و مثل یه دوست با بچه ت حرف بزنی و به صحبتهاش خوب گوش بدی ببینی چه میگه و موقع حرف زدن اهمیت بهش بدی تا متوجه بشه که شما دوستش داری...باید یه جوری انرژی بچه ت رو تخلیه کنی مثلا ببرش کلاسهای ورزشی با بچه ها مشغول بشه خسته میشه و انرژیش تخلیه میشه و شبها هم زودتر میخوابه...باید خودت برای مشکلات راه حل پیدا کنی نه اینکه فقط بشینی مشکلات رو تعریف کنی...
🌸🌸🌸🌸
و خانمی که مربی دخترت وارد زندگیت شده و با شوهرت راحته...عزیزم گول نخور و دخترت رو نذار بره پیش این خانم و تو خونه ت راهش نده...دوره زمانه ی بدی شده اون خانم مگه فامیل و کس و کار نداره که به شوهر شما کار میده...چه معنی میده یه خانم غریبه با یه مرد در ارتباط باشه...باز خودت صلاح میدونی.یعنی چه آقای شما چرا باید بره دنبالش الان خب عصر حجر نیست زنگ بزنه آژانس...خیلی بدم اومد واقعا حتی اگه نظری به آقاتون نداره این کارا درست نیست عزیزم...بعدا کار دستت میده
🌸🌸🌸🌸
و خانمی که پول زیادی دادی برای تعمیر یخچال و فقط شماره پلاک ماشین رو داری...زنگ بزن پلیس 110 و بگو شماره پلاک رو راهنماییت میکنن.
🌸🌸🌸🌸🌸
خانمی که موقع آشپزی وسایل از جلوی دستت پرت میشه و همیشه کارهاتون حتی ساختمان سازی خوب پیش نمیره...
پیامبر این ذکر را به حضرت فاطمه سلام الله علیها تعلیم فرمودند که قبل از شروع کار تسبیحات اربعه را به صورت برعکس بگو...یعنی این طور👇👇
33بار سبحان الله
33بار الحمدلله
34 بار الله اکبر.
قبل از شروع کار اینارو هر روز بگی کارهاتون خوب پیش میره.انشاالله
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
خانمی که فرمودی توی 5 ماهگی آب شیره ی انگور و سه شیره توی شیشه شیر ریختی و به بچه ت دادی و الان فرشهاتون کثیفه نمیتونی نماز بخونی...
عزیزم اینطور نیست یکی از اقوام از دفتر مراجع قم پرسیده بودن در مورد نجاست فرش ....
یه شلنگ نازک و باریک وصل میکنی به شیر آب .دقت کن باید حتما وصل باشه به شیر آب چون باید جاری باشه...این شلنگ رو که وصله به آب جاری فقط یه بار روی قسمت نجس فرش بگیر و بعد آب نجس رو با یه خاک انداز یا هر چی جمعش کن پاک میشه ...شما که نمیدونی کجای فرش نجس هست یه بار کلا بشورش ...بعد از این به بعد که یه گوشه نجس شد همون یه گوشه رو با آب جاری فقط یه بار بشور...عزیزم میتونی شماره دفتر مرجع تقلیدت رو سرچ کنی و زنگ بزنی بازم بپرسی.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 💜🍃
سلام به دوستان عزیز شوهرم چند ساله دو تا دستاش درد می کنه رفت دکتر میگه رگ عصب دستاش تنگ شده بابد عمل بشه آیا عملش خطر ناک لطفا کمکم کنین
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام وقت شما بخیر
گفتین برای کیست سینه زنبور درمانی
آدرس و شماره لطفا میدین
کدوم شهر هست
خیلی خیلی حیاتیه
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خسته نباشیدتوراخدابرام دعاکنین شوهرم موادمصرف میکنه نه اخلاق داره نه رفتارمناسب داره ن جایی سرکارمیره واقعادیگه بریدم اگه واقعاذکری هست ک برام معجزه کنه بهم بگیداسمم مامان آریا
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خسته نباشید دکترپوست درمشهد میخواستم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به همه ی همگروهیهای عزیز اگه میشه سوال منو اورژانسی بزارید گروه ممنون میشم تو خونه ی ما همیشه دعواست یعنی دیگه حرفمون به هم خوش نمیاد رفته رفته هم بدتر میشه هر چقدر هم که سر نماز دعا میخونم ذکر میگم خیلی بدتر میشه انگار خدا هم میخواد این زندگی با دو تا بچه بپاشه از هم به خدا دیگه خسته شدم شما بگید چیکار کنم تو رو خدا چیکار کنم کلا زندگیم تو بمبسته کمکم کنید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام علیکم وقتتون بخیر
ببخشید بابای من ۷۵ سالشه
چند سالی میشه چشماش در روز چندین بار به هم میچسبه و درد داره مثلا یهو از پله میخواد بره پایین یا وسط خیابون میچسبه به هم که باید با دست باز کنه😔 دکتر براش آمپول دیسپورت نوشته در سال ۴ الی ۵ بار میزنه الان دیگه دیسپورت گیرمون نمیاد مسفورت میزنیم ولی یه ساله که دیگه با آمپول هم جواب نمیده کلاااا خونه نشین شده 😔
کسی این مشکل داشته که با یه روش درمانی دیگه خوب شده باشه ؟
یا یه نوع داروی دیگه استفاده کنه؟
نمیدونم چه دکتری ببرمش داره درد میکشه هیچ راهی هم بلد نیستم🥺
اگه کسی راحلی داره اجرش با امام حسین جوابم رو بده ما شیراز زندگی میکنیم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خواهرجون خوبی وقت به خیر یه بارتوگروه خوندم یه آدرس دکترزنان توجمکران گذاشته بودن میشه یه باربپرسین من اون آدرس رومیخوام خیلی حالم بده عمل کردم خوب نمیشم اگه اشتباه نکنم اسم کلینیک طهور بود 🌹🌺
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به همه خانومهای گل کانال.. فقط برام دعا کنید رفتارم با دخترام بهتر شه. سر مشکلاتی که سر مصرف مواد شوهرم وکارهای دیگه ای که داشت ودعوا های شدیدی که قبلا داشتیم وبه شکر خداالان تموم شده ولی تاثیرش رو بچه ها مونده....نمیدونم چطور باهاشون رفتار کنم 40 سالمه.. دختر بزرگم 21سالشه وداره از شوهرش جدا میشه خونه ماست واون یکی 14 ساله.. هر وقت باهم بحث طولانی میکنیم من الکی میگم میزنمت اونم میگه بزن.. مثلا نشستن منم یه لگد میزنم اون هم سریع از خودش دفاع میکنه یا میخوان کم نیارن فورا تلافی میکنن.. بعد من خیلی ناراحت میشم. واوضاع خرابتر میشه.هر روز با یکیشون قهرم سر کاراشون.. دارم دیونه میشم کمکم کنید..
#ایدی_ادمین_پاسخگو 👇💜
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
محيى الدين اربلى گفت : روزى در خدمت پدرم بودم ، ديدم مردى نزد او نشسته و چرت مى زند و در آن حال عمامه از سرش افتاد و جاى زخم بزرگى در سرش نمايان شد.
پدرم پرسيد: اين زخم چه بوده گفت : اين زخم را در جنگ صفين برداشتم به او گفتند: تو كجا و جنگ صفين كجا؟ گفت :
وقتى به مصر سفر مى كردم ، مردى از اهل غزه با من همراه گرديد در بين راه درباره جنگ صفين به گفتگو پرداختيم همسفر من گفت : اگر من در جنگ صفين بودم شمشير خود را از خون على و يارانش سيراب مى كردم .
من هم گفتم : اگر من نيز در جنگ صفين بودم شمشير خود را از خون معاويه و پيروان او سيراب مى كردم اينك من و تو از ياران على (ع ) و معاويه ملعون هستيم بيا با هم جنگ كنيم باهم در آويختيم و زد و خورد مفصلى نموديم يك وقت متوجه شدم كه بر اثر زخمى كه بر سرم رسيده از هوش مى روم .
در آن اثناء ديدم شخصى مرا با گوشه نيزه اش بيدار مى كند، چون چشم گشودم از اسب فرود آمد و دست روى زخم سرم كشيد، در آن حال بهبودى يافت و فرمود: همين جا بمان و بعد اندكى ناپديد شد و سپس در حالى كه سر بريده همسفرم را كه با من جنگ مى كرد در دست داشت با چهار پايان او برگشت و به من گفت : اين سر دشمن توست تو به يارى ما برخاستى ما هم تو را يارى كرديم چنان كه خداوند هر كس او را يارى كند نصرت مى دهد.
پرسيدم : شما كيستيد؟
فرمود: منم صاحب الاءمر(ع ) سپس فرمود: هر كس از تو پرسيد اين زخم چه بوده بگو ضربتى است كه در صفين برداشته ام .
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
نقل كرده اند كه مولانا حسن بعد از زيارت كعبه و مرقد حضرت رسول اكرم (ص ) در مدينه به عزم زيارت بارگاه حضرت على (ع ) به عراق رفت و به عتبه بوسى آن آستان شريف مشرف شد و قصيده اى خطاب به روضه مطهر آن امام همام خواند كه مطلعش اين است :
اى ز بدو آفرينش پيشواى اهل دين
وى ز عزت مادح بازوى تو روح الامين
شب آن روز وقتى خوابيد، در عالم رؤ يا ديد كه حضرت على (ع ) از وى استمالت مى كند و به او مى فرمايد: اى كاشى از راه دور آمده اى و دو حق بر ما دارى ، يكى آن كه ميهمان هستى و ديگر آن كه صله شعرت را بايد بپردازيم . اكنون بايد به بصره بروى ، در آن جا بازرگانى است كه او را مسعود بن افلح گويند. از قول ما خطاب به او مى گويى : در سفر عمان در اين سال كشتى تو مى خواست غرق شود كه براى جلوگيرى از اين حادثه يك هزار دينار نذر ما كردى و ما كمك كرديم تا كشتى حامل تو و اموالت را به ساحل برسانيم ، اكنون از عهده نذر بيرون آى و از خواجه بازرگان به حواله ما زر بستان .
كاشى به بصره آمد و با آن خواجه ملاقات نمود و پيغام اميرالمؤ منين (ع ) را به او رسانيد، بازرگان از شادى شكفته شد و سوگند ياد كرد كه من اين حال را با هيچ آفريده اى نگفته ام و در آن حال مبلغ مورد اشاره را تسليم مولانا حسن كاشى آملى نمود و خلعتى لايق به آن افزود و به شكرانه آن كه حضرت على (ع ) او را ياد كرده ، دعوتى مفصل از صلحا و فقراى بصره نمود و آنان را اطعام كرد.
مولانا حسن كاشى از عهد جوانى نيكوسيرت ، خداترس و پرهيزگار بود، از مدح پادشاهان احتراز مى كرد و جز مناقب خاندان عصمت و طهارت شعرى نمى سرود، چنان كه در قصيده اى كه مطلع آن ذكر گرديد، چنين سروده است :
من غلام حيدر و آن گاه مداحى غير
خواجگان حشر كى معذور دارندم در اين
آن ((حسن نامم ، كه مدح داماد نبى
مى كند بر طبع پاكم روح ((حسان )) آفرين
قاضى نورالله شوشترى بسيارى از اشعار وى را كه در مدح اهل بيت مى باشد آورده است .
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽