شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🧡 سلام وقت بخیر ،خواستگاری دارم که طلبه هستن و انشاءلله در اینده نزدیک باهم ازدواج می کن
#پاسخ_اعضا 💚
سلام اون خانمی که گفتن خواستگارطلبه دارن اول دقت کنن ببین واقعامومن هست یانه حقوق طلبگی خیلی کمه باید کنارتحصیل شغل نیمه وقت داشته باشن چون دامادماخودش طلبه هست خیلی خوب ومهربونه خواهرم روخیلی دوست داراخلاقش زبانزده جمعه زندگی ساده ای دارن ولی باعشق
💚💚💚💚💚💚
در مورد اون خانمیکه میخاد با یه طلبه ازدواج کنه اولا تبریک میگیم ثانیا طلبه ها غالبا اهل رعایت هستندو با تقوا هستند و مقید به مسائل مذهبی هستند ،به نماز و واجبات اهمیت میدند ،درامد شون بالانیست ولی پر برکت است ممکنه گاهی جهت تبلیغ به روستایی یا جایی هم برند و از این جهت کمک مالی هم بهشون میشه .در رابطه با محرم و نامحرم حساس هستند، وقتی در جمعی از دوستان خانواده گی باشند خانم ها و اقایون جاشون جدا هست، نگاه به ناموس مردم نمیکنند،خانواده براشون اهمیت داره،اگه خونه اجاره ای داشته باشند از دفتر رهبری کمک اجاره میشه ،موفق باشید
💚💚💚💚💚💚
سلام
درمورداون دخترخانمی که خواستگار طلبه دارن خواستم بگم عزیزم منم همسرم طلبه هستن اصلا محدودیتی توزندگی ندارم هرجا بخوام برم یا هرچی خواستم بخرم اجازه دارم اینم بگم همه این جوری نیستن ولی ازنظر مالی زندگی بایه طلبه سختی های خودشو داره که انشالله عنایت امام زمان شامل زندگی همه طلبه ها میشه
💚💚💚💚💚💚
سلام
درجواب دوست عزیزمون که نامزدشان طلبه است بگم که منم مثل شما با زندگی طلبگی آشنا نبودم و می ترسیدم آزادی نداشته باشم محدود باشم ولی ریسک کردم و با یک طلبه ازدواج کردم الان ۵ سال از شروع زندگیمان میگذرد و من احساس خوشبختی کامل می کنم و فکر می کنم افرادی که طلبه اند بهتر خانمشون را درک می کنند چون اخلاق و رفتارشان برگرفته از دین است، همسر من به غیر از کار بیرون توی کارهای خانه و بچه داری به من کمک می کند و عقیده اش بر این است که کارهای خانه فقط مخصوص خانم ها نیست و یک کار مشارکتی است، هیچ پنهان کاری از من ندارد و همیشه با من در همه کارها مشورت می کند و کارهایی که من راضی نباشم اصلاً انجام نمی دهد، زندگی طلبگی کلا یه زندگی شیرینه ولی سختی هایی هم داره این که باید محکم باشی خیلی جاها پیش میآید که حرف مردم اذیتت کند ولی خوب هیچی مهمتر از خوشبختی نیست نباید به حرفشون گوش کرد. انشالله خوشبخت بشی عزیزم
💚💚💚💚💚💚
خانم عزیزی که میخاند با طلبه ازدواج کنند من همسرم و سه دامادم طلبه هستند زندگی معنوی و شیرینی هست به شرط داشتن ظرفیت چون مشکلات خودش رو داره یه طلبه کمترین و بابرکتترین درآمد رو داره یه طلبه اگه فقط درس بخونه و تدریس یا کار فرهنگی نداشته باشه نیمی از عمرش رو در خونه سر میکنه پس از خواستگارتون بپرسید ایا اهل فعالیتهای دیگه در حیطه طلبگی مثل تدریس یا تبلیغ و .........هستند و در آخر از لحاظ خانوادگی هم آگاهی کافی پیدا کنید چون بعضی از اخلاقهای ذاتی موروثی و ذاتی است وبا طلبگی قابل تغییر نیست من الحمدلله راضیم
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_نهم ۲ سال گذشت با هر سختی و بدی و خوبیش کنار راضیه باهم زندگی کردیم و راضیه دوباره شروع کرده ب
#بخش_دهم
گفتم آقا نمیزاره برم هم منو دوست داره هم بچه هاشو
اینو که گفتم چنگ زد موهامو گرفت جیغم بلند شد از ترس داشتم سکته میکردم زورمم نمیرسید از دستش خودمو بکشم بیرون، همون موقع حس کردم وسط پام داغ شد دست زدم وسط پاهام دیدم دستم خونی شد یهو شل شدم شروع کردم جیغ زدن راضیه ولم کرد یکم بالا سرم وایساد و دویید رفت
صدای گریه محسن دراومد اومدم بلند شم که چشمام سیاهی رفت و با تکونای همسایمون چشم باز کردم دیدم خونمون پر شده همسایه ها اومده بودن تو، گیج و منگ نگاشون میکردم گفتن تکون نخور الان عباس آقا میاد
آقا اومد بردنم بیمارستان و گفتن بچم سقط شده آقا صورتش شده بود مثل لبو چشماش باد کرده بود مادرشوهرم از اونور گریه و نفرین میکرد منم سرم به دست از شوک نمیدونستم باید چیکار بکنم
چند روز بعدش فهمیدم که اون روز همسایمون دیده راضیه با عجله از خونمون رفته بیرون و صدای گریه محسنم قطع نشده به شک افتاده هرچی در زده دیده من باز نمیکنم یکیو از دیوار میفرستن تو که درو باز کنه
بعد از اون روز دیگه راضیه نیومد از آقا سراغشو گرفتم گفت بره خداروشکر کنه ازش شکایت نکردم بچمو از بین برد
بچم که سقط شد تا ۳ سال بچه دار نشدم بعد سه سال دوباره باردار شدم و آقا از ترسش مارو آورد همدان، دخترم به دنیا اومد بعد ۴ سال خدا یه پسر دیگه بهمون داد
راضیه رو ندیدم فقط میدونم آقا یکی از خونه هایی که تو شهرستان داشتیم بهش داده اما با پدرش زندگی میکنه
راستش تو این سالها روزی نشده که بهش فکر نکنم خودمو جاش میزارم میگم چقدر بدبختی کشیده اما نه من گناهی داشتم نه اون از بدشانسیمون بوده که توی زمان و مکانی بدنیا اومدیم که بخاطر زن بودنمون برای خواسته ها و تصمیماتمون ارزشی قائل نبودن، خداروشکر الان دوره و زمونه این چیزا گذشته. ایشالله هرکس ازدواج میکنه خوشبخت و عاقبت بخیر بشه.
#پایان
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
سلام. منم میخوام مثل بقیه بدترین اتفاق زندگیمو تعریف کنم. ۱۷آبان ۹۸بود که برای شوهرم کار ضروری پیش اومد و باید میرفت شهرستان و گفت اسنپ بگیر برو خونه مادرت تا تنها نباشی.منم آماده شدم و رفتم جلو در تا ماشین بیاد. ماشین راننده یه پراید دودی بود و همون موقع که رفتم جلو در یه پراید تو خیابونمون پارک کرده بود.فکر کردم اسنپیه، بدون اینکه پلاکشو نگاه کنم رفتم جلو پرسیدم. پسره تقریبا ۳۰ ساله بود با یه حالت خاصی نگام کرد گفت بله اسنپم ،
شوهرم از پنجره داشت نگاه میکرد گفتم خدافظ و سوار شدم .ساعت حدود هشت شب بود ،راننده گفت مقصدتون کجاست. گفتم مگه تو گوشیتون مقصدو مشخص نکردم؟؟گفت اره ولی گوشیم خاموش شده،گفتم عیب نداره من بهتون میگم از کجا برید. همون لحظه گوشیم زنگ خورد برداشتم اسنپی بود گفت خانوم من رسیدم چرا نمیایید پس .یه دفه عرق سرد کردم و دلم ریخت....👇
https://eitaa.com/joinchat/1073086497C706b877c24
ادامه ی ماجرای #تلخ و عبرت اموزی که برای این خانم اتفاق افتاده رو اینجا👆بخوانید🔞
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🧡 سلام وقت بخیر ،خواستگاری دارم که طلبه هستن و انشاءلله در اینده نزدیک باهم ازدواج می کن
#پاسخ_اعضا 💚
برای خانمی ک گفتن لک صورت حاملگیشون هر کار کردن درمان نشده.کرم ضدلک رزالیا رو روزها ۲ بار ب صورت بزنین قیمت ۱۶۰ . و شبها سرم ضدلک اریکه ۲۷۰ . فقط این دو کرم جواب میده .بیخودی راههای دیگری و امتحان نکنین.
💚💚💚💚💚💚
سلام به اوعزیزی که باردارهستن نگران لک صورتشون هستن نگران نباشیدوقتی زایمان خواستی کنی عرقی که توصورتت هست بادست پاکش کن تالکها پاک بشن
💚💚💚💚💚💚
سلام به اون عزیزی که بهم گفتن برافیبرم ومیومت دکترعوض کن همدان رفتم پیش صغری ربیعی این جواب بهم گفت چیز مهمی نیست شرمنداگه توهمدان دکترفوق تخصص خوب سراغ دارید شماریااسمش برام بفرستیدممنون ازاینکه به حرفهام دردلهامون توجه میکنید
💚💚💚💚💚💚
دخترم بجای اینکه بپرسی چرا نمیتونم نماز بخونم پاشو همین الآن نماز بخون
همین الآن ها
همین الآن
نگو الآن وقت نماز نیست
قضای نماز قبلی رو بخون
مشکل فقط شروع به نماز خوندنه
وقتی شروع کردی مشکل حل میشه
همه مشکلات عالم همینجوریه
فقط شروعش سختته
شروع که کردی تمام شد
ده دقیقه قبل از اذان وضو بگیر سجاده رو پهن کن بشین منتظر اذان
تا گفت الله اکبر پاشو نمازت رو بخون بببن چه کیفی داره
🧡🧡🧡🧡🧡
سلام.برای خانمی ک شوهرشون ارماتوربند هستن و کار در عسلویه میخوان
من ی شماره دارم از شخصی ک مدام تبلیغات کارمیکنن در واتساپ
اتفاقا خیلی هم ارماتوربند و کارگر درعسلویه میخوان شماره رو براتون میفرستم بهشون بدید
بگین ذخیره اش کنه و بهشون پیام بدن ک اونم شمارتونو ذخیره کنه وضعیتهاشو درواتساپ ببینید.
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 🧡 سلام وقت بخیر ،خواستگاری دارم که طلبه هستن و انشاءلله در اینده نزدیک باهم ازدواج می کن
#پاسخ_اعضا 💚
سلام درجواب خانمی که نامزدش طلبست ببین عزیزم من ۱۸ سالمه ویه ساله که ازدواج کردم چون بخاطر شرایط کرونا پیش خانواده مادرشوهرم این یسال زندگی کردم گاهی اوقات اذیت شدم ولی همیشه شوهرم پشتم بوده الانم که مستقلیم خداروشکر هیچ گونه محدودیتی ندارم طلبه ها خیلی خوب خانمشون رو درک میکنن و واقعا توکار خونه هم کوتاهی نمیکنن امیدوارم خوشبخت شی دوست عزیز
🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡
در جواب خانومی که می خوان با یه طلبه ازدواج کنن.
بهتون تبریک میگم منم همسرم طلبه هست و وااافعا از ایشون راضی هستم..معمولا همسر طلبه بودن خیلی خوبه چون بنا به دستورات دین هوای خانوم هاشون رو دارن و کمک کارن( البته به رفتار شخصی ایشون و خودتون هم قطعا برمی گرده)
اما خب چند تا نکته وجود داره. اول اینکه اصولا با وجود دریافتی کم اما باید حرف مردم رو تحمل کنید که فلان قدر شهریه میگیرد و راحتید و فلان و اینها. یعنی در عین اینکه باید باید اهل قناعت باشید باید این فکر مردم و کنایه ها شون رو که چهقد وضعتون خوبه رو تحمل کنید😁
نکته دوم اینکه زندگی طلبه ها به چند دسته تقسیم میشه. بعضیا فقط کلاس شون رو شرکت می کنند که اینها اصولا نصف روز رو خونه هستن. بعضیا نصف روز کلاس میرن و نصف دیگه رو مباحثه و مطالعه فردی دارن پس تا حد زیادی سرشون شلوغه. بعضیا نصف درس و نصف کار.
بعضیا هم نصف درس و باقی رو مشغول فعالیت های فرهنگی بدون حقوق. یعنی همسرتون سر کار میره ولی یا حقوقی نمیگیره و یا خیییلی کم. همسر من و اطرافیان شون اینجور هستن. اگر شهر غریب هم باشید خب باید تحملش رو داشته باشید. هم اینکه همسرتون بی حقوق وقت بگذاره( که خب بعضا تعطیل رسمی ها هم معنایی ندارند و اصولا در مناسبات مذهبی سرشون شلوغه تره) و هم اینکه حضورشون کنار خونواده کم باشه.
بعضی از طلبه ها هم تبلیغ زیاد میرن و که بعضا باید دائم خونواده رو بذارن و برن. بعضیا هم کم میرن و بعضیا هم اصلا نمیرن.
زندگی طلبگی برکت داره. امیدوارم خوش بخت بشید.
🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡
سلام
خدمت اون آقای مذهبی که در حال اقدام برای طلاق هستند نکته اول اینکه چرا دوران عقد رو گذاشتید این قدر طولانی بشه همون طور که گفتید دوسال اول خوب بود وبعد از اون بهانه گیریها شروع شد پیشنهاد مشاورین مذهبی برای دوران عقد ۶ماه تا نهایتا یکسال هست لطفا همه دقت کنیم تا دچار این مشکلات نشیم. و نکته دوم اینکه تا دیدیم به اختلاف خوردیم بریم پیش مشاور و مشاوره بگیریم البته مشاوره مذهبی بهتر هست تا هنوز کار خراب نشده راحت میشه درستش کرد احتمالا اگه این آقا بلافاصله ازدواج میکرد ن و محل زندگیش رو از اون محل به جای دیگه میبردن دیگه اون خانم با دوستانش ارتباطی نداشت و پایه های زندگیش قشنگشکل میگرفت بعد بر میگشتند به محل خودشون .انشاالله مشکلشون حل بشه با توکل به خدا و استعانت از ائمه علیهم السلام
#تغییر_نگرش 💚
#سبک_زندگی 🌱
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_سیزدهم فریبا همین که شهناز و فرحناز رو دید به کل منو فراموش کرد و از یاد برد برای هر چیزی نظر
#بخش_چهاردهم
یه روز عصر که تو خونه نشسته بودیم فریبا سراسیمه اومد خونمون و با خوشحالی به هاشم گفت مژده بده و هنوز هاشم چیزی نپرسیده فریبا فرصت حرف زدن نداد و نفسشو با خوشحالی بیرون داد و گفت شهناز سه قلو بارداره جنسیت دوتا بچه ها هم مشخص شده یکی دختر یکی پسر
وقتی خبر رو شنیدم باتمام وجودم براش خوشحال شدم و از ته دل برای توراهی هاش ذوق کردم و دعا کردم که صحیح و سالم به دنیا بیان
اما هاشم سکوت کرد وربه وضوح اشک تو چشم هاش جمع شد
فریبا تازه به خودش اومد و حال هاشم رو که دید بغلش کرد و شروع کرد به قربون صدقه رفتن و
گفت بمیرم که تو هیچی شانس نداری و عاشق بچه هستی و نمیتونی بابا بشی
و همه این حرف ها رو جلوی من
می زد و راحت متلک بارم میکرد
فریبا بی توجه به حال من گفت و گفت که من نتونستم تحمل کنم و رفتم توی آشپزخونه
شب فریبا برای شهناز جشن گرفت و هاشم رو هم دعوت کرد، و وقتی هاشم به من گفت آماده شو فریبا سرشو زیر انداخت
متوجه شدم که نمی خواد من حضور داشته باشم برای همین قبول نکردم و سردرد رو بهانه کردم و خواستم تنهایی شرکت کنه هاشم هم عصبانی شد و کمی باهم بحث کردیم و به حالت قهر با فریبا از خونه زد بیرون
متوجه نبودم واقعا رفتارهای خواهرشو نمی دید و با من دعوا میکرد
برای بار هزارم دلم شکست، تمام شب گریه کردم
آخرهای شب بود که هاشم برگشت و من هم خودمو به خواب زدم
از وقتی شهناز فهمیده بود بارداره اونم سه قلو بیشتر متکبر شده بود و جوری منو نگاه می کرد که هر کس ندونه فکر می کرد من بیماری
نا علاجی دارم
نمی دونستم چرا خدا اینطور رقم زده بود و حکمتش چی بود که باعث شده بود این آدمها بیشتر عذابم بدن
روزها همینطور می گذشتن
تا اینکه یه روز شنیدم شهناز به فریبا گفت تنها راه هاشم اینه که این زن بدقدم اجاق کور رو طلاق بده و دوباره ازدواج کنه....
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#دردو_دل_اعضا 🧡
سلام. من حدود سی و خورده ای سال پیش ازدواج کردم. خودم ۵۰ سالمه همسرم ۵۵. شوهرم خیلی آدم خوبی بود و ما هیچ مشکلی نداشتیم اما بچه دار نمیشدیم به هر دری زدیم نشد که نشد. چندین و چند جا رفتیم به چندین پرورشگاه سر زدیم اما بخاطر شرایط سختی که داشت ما نتونستیم بچه ای رو به سرپرستی قبول کنیم یعنی ندادن بهمون. اون موقع هم وضع مالی زیاد جالبی نداشتیم.
خلاصه یه روزی یه نفر گفت یکی از فامیلای دورمون بچه دار شدن اما نمیخوان بچشونو. اگر میخواید شما برید و بچه رو بیارید اونا چندتا بچه دارن وضع مالی خوبی هم ندارن.
خلاصه ما هم رفتیم و این بچه رو آوردیم و پول هم تا اونجا که در توانمون بود دادیم بهشون و خلاصه این پسر کوچولو مال ما شد. خیلی عاشقانه بزرگش کردیم همه دوستش داشتن و ما به خانوادش که از اقوام پدریم بودن ، از لحاظ مالی میرسیدیم. این بچه بزرگ شد و تو سن هفت هشت سالگیش از جانب خدا در کمال ناباوری خدا یه دختر به ما داد که همه گفتن پاقدم اون پسره که خدا دامنتو سبز کرد.
ما روز به روز خوشبخت تر میشدیم، خداروشکر وضع مالیمونم روز به روز بهتر میشد.
این دوتا خواهر و برادر هم خیلی بهم وابسته بودن
خلاصه خاله ها و عمه ها و دایی ها و.... خیلی عاشق پسرم بودن اصلا فکر نمیکردیم ازمون جداست. این راز سالها تو سینه ی همه مونده بود
حدود یه سال پیش وضع مالی ما خیلی خوب شد و ما کلی از همین آشناها و فامیلا که ادعای دوستیشون میشد، دشمن پیدا کردیم. نمیدونم چرا مردم ما اینطورین و نمیخوان کسی از خودشون بالاتر باشه
کم کم از اینور و اونور صدا شنیدیم که این بچه باید بدونه بچه ی شما نیستو فردا بزرگ شه ارث میخواد...
#ادامه_دارد
#پرسش_اعضا 💚
من تو یه شهر دیگه ازدواج کردم و از خانواده ام دورم و الان باردارم میخام برم سیسمونی بخرم برای دختر نازم ولی از اونجایی ک هیچ تجربه ای ندارم نمیدونم چی باید بگیرم؟مثلا نمیدونم لباس بایدچطور بگیرم چند دست و تا چند ماهگی خرید کنم یک ماه دیگه ب زایمانم مونده و هیچ کاری نکردم خیلی استرس دارم؟ از خانومها میخوام راهنماییم کنن ک چند دست لباس تا ۳ ماهگی وتا۶ ماهگی و اینکه چجور لباسایی بگیرم چون بچه ام پاییز بدنیا میاد وهوا سرد میشه چ لباسایی مناسبه😊🌹🌹🌹 ممنون بابت نظراتتون
💚🧡💚🧡💚🧡
سلام خدمت دوستان وادمین عزیز
خداقوت
راهنمایی میخواستم
من ۲۹سالمه متاهلم ویه دختر دارم وتصمیم به بارداری
دیپلم گرفتم ممتاز بودم. برخلاف میلم دیگه نتونستم درس بخونم
دوس دارم در زمینه عقاید،دین وحجاب اطلاعات بدست بیارم اونم با استدلال.
میگن دروس حوزه مطالب متفرقه هم داخلش هست مثل اموزش زبان عربی وقواعدو...که علاقه دارم ولی اینقدر وقت ندارم.
کسی رشته ای،یاجایی میشناسه که حضوری یا مجازی تدریس کنه این مطالب رو
دوره آموزشش طولانی باشه ولی کم حجم اشکال نداره
زیاد فشرده نباشه وحجم درسی بالا نباشه که همه وقتمو بگیره چون متاهلم نمیتونم
خیلی ممنونم ازتون
اگر میشناسید راهنمایی کنید دنیا دنیا ممنون میشم ازتون.خیلی نیاز وعلاقه دارم
ساکن قم هستیم
💚🧡💚🧡💚🧡💚
سلام مشکل من از جایی شروع شد که سردرد بسیار شدیدگرفتم و رفتم طب اسلامی گفتن روغن بنفشه پایه زیتون بریزداخل بینی وقتی ریختم شبش کلی خلط از گلوم اومد فکر کردم که شاید اولین باره این طورشده ولی دفعه های بعدی شدیدترشد طوری که از شدت خلط وعوق زدن تمام گلوم زخم شده بود دیگه روغن بنفشه پایه زیتون استفاده نکردم تا دیگه خلط نیادگلوم وبهتربشه اما بهترکه نشد بدترهم شد اینقدر خلط میاد از گلوم که گاهی میشینم زارو زار گریه می کنم مامانم همش بهم می گه چرا اینقدر فشارگلو خودت میاری اما واقعا نمیشه چون انگار این خلط ها راه نفسم رو می بنده و دهنم رو خشک می کنه خواهش می کنم ازتون اگر کسی راهکاری بلده تا این خلط ها تموم بشه بگه دیگه خسته شدم آب دهنم هم خیلی چسب ناک شده
💚🧡💚🧡💚🧡💚🧡
سلام ستاره جان من دوباره پیام رو میزارم شاید شمام زحمت کشیدی گذاشتی توی کانال.خواهرم آدم باایمانی هستش و وضع مالیشون دچارمشکل شده از کسی هم کمک قبول نمیکنه آدم مذهبی و خداشناسیه خیلی عزت نفس داره از اعضاکانال خواهش میکنم اگرواسه امواتشون ختم قران یا ختم ادعیه میخوان از خواهرمن بخوان و با دستمزد منصفانه.اجرتون باخدا
💚🧡💚🧡💚🧡💚🧡
سلام عزیزم میشه لطفاپیام من روبذارین
زندگی داداشم داره ازهم میپاشه
داداش من متولد۶۳هست ودرحال حاضرساکن قم هست ولی دراصل منزل پدریمون کرمانشاهه
برادرم باهمسرش که ازآشناهابودازدواج کردوبه خاطربیکاری مجبورشدبره قم زندگی کنه چون خانومش ساکن اونجاست وگفتن اینجاکارهست
توی این چندسال توی چندتاشرکت وکارخونه مشغول شد(لیسانس حسابداری داره)وبنده ی خداهرکاری بودروبه خاطرزندگیش انجام دادولی متاسفانه به خاطرمشکلات جامعه وتعدیل نیرووکروناکارخونه هاجمع شدوداداشم الان بایه بچه ی دوساله بیکارشده وبه قول خودش دست ازپادرازتربرگشته شهرخودمون
خیلی عصبیه وحالش بده وباخانومش همش مشاجره داره وزندگیش درشرف ازهم پاشیه
میخواستم خواهش کنم به خاطرجلوگیری ازهمپاشیدگی زندگیش پیامم روتوی همه ی کانالاتون بذارین که اگه کسی کاری سراغ داشت(هرکاری باشه انجام میده)(شماروبه خدا)توی کرمانشاه،قم،تهران ویااطراف این شهرهامنت بذاره وبه خاطررضای خداوبچه ی کوچیکش بهش رحم کنه واطلاع بده وازدوستان میخوام به خاطررفع مشکلش براش یه صلوات بفرستن.
ممنونم ازهمگیتون
ان شاالله سلامت وشادباشین🙏
ایدی ادمین👇🏻🌱
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
سلام خانم مشاور،شاید باور نکنید ولی من با یه کار اشتباهم باعث شدم مادرم سکته کنه، خیلی حالم بده و تا ابد خودمو نمیبخشم 😔😭
یک هفته بود بابام خیلی مشکوک رفتار میکرد هی گوشیشو چک میکرد خاموش میکرد همشم با یکی چت میکرد ،منم بهش شک کردم یواشکی رفتم سروقت گوشیش دیدم اون شخص خالمه ،خاله ی مومن و باخدا ،عروس و داماد داره من. حالم خراب شد زدم زیر گریه رفتم همه چیو به مامانم گفتم. گفت چی داری میگی دختر .گفتم به خدا یه هفته س زیر نظر گرفتمش مطمئنم خاله عاطفه س ،یهو مامانم حالت تهوع پیدا کرد بعدشم افتاد زمین،با اورژانس مامانو بردیم بیمارستان،بابام که اومد وقتی حواسش نبود پیاماشو چک کردم دیدم واسه خالم نوشته جا جور شد شما فقط تا اون روز احتیاط کن زنگ زدم آماده باش،اینو که دیدم ازصفحه ی چتش عکس گرفتم فرستادم واسه دخترخالم اونم زنگ زد با خنده گفت عه توام فهمیدی؟ گفتم مامان من به خاطر کثافت کاری مادر تو سکته کرده الان بیمارستانه بعد تو میخندی👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1073086497C706b877c24
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دردو_دل_اعضا 💚 #پرسش سلام من به تازگی با کانالتون اشنا شدم یه موضوعی بود میخواستم بگم خیلی دوست
#حرف_اعضا 💚
سلام من همون جوان 25 ساله مذهبی ام که چند روز پیش پیام دادم که زنم به حرف دوستاش فقط گوش میده و طلاق میخواد و اعضا راهنماییم کردم ،الان داشتم از اول پیام ها کانال رو میخوندم به پیام یکی از اعضا رسیدم که به فالگیر زنگ زدن و زندگیشون سرد شده اینو که خوندم یاد یه چیز افتادم، ما قبلا به اصرار خانومم رفتیم پیش یه پیرمرد که خیلی قیافه ترسناکی داشت و گفتن برامون دعا بنویسن این از این ، همونجور که گفتمم یه سال درگیر دادگاهیم حدود دو ماه پیش میخواستیم در حیاطمون رو جابجا کنیم بعد همسایمون یه برگه ای رو بالا سر در حیاط لای بلوک ها پیدا کرده که مث دعا میمونه و جالب اینه اسم من و مادرمم توش نوشته یعنی نوشته فلانی پسر فلانی و یه پارچه سبزم روش بود ، الان که پیام اعضا رو خوندم میگم نکنه مال دعای اون پیرمرد و این دعایی که بالا سر درمون بوده زنم دیگه منو نمیخواد و فقط میگه طلاق ،البته بگم من همون روز با مشورت یه حاج اقا اون دعا رو انداختم تو جوب اب ، از اون لحظه به بعدم درامدم الحمدالله بهتر شد بعد یه مدتی که واقعا در امد نداشتم ،ولی هنوز زنم میگه طلاق، میگم نکنه دعا نوشتن ما از هم جدا بشیم برا همین حرف دوستاشو گوش میده و نکنه اثر اون دعا و سحر هنوز باطل نشده، دوستان بگین چیکار کنم؟
اینم بگم ما بعد یه سال دادگاه رفتن و چندتا مشاوره درخواست طلاق توافقی دادیم و دوشنبه 11 مرداد اخرین جلسه دادگاهمونه، خیلیا گفتن طلاق بده شاید پای کسی دیگه درمیون و از حالا اگه بخواد به حرف دوستاش گوش بده فایده نداره خودمم به همین فک میکنم ولی نمیدونم با اون همه خاطرات چیکار کنم ؟ اگه کسی وکیل هست بهم بگه ایا میشه تو جلسه اخر بگم من از طلاق توافقی منصرف شدم شاید بتونم با نظراتی که گفتین باز باش حرف بزنم بعد اگه قانع نشد دیگه جدا بشیم، ایا میشه تو جلسه اخر بگم طلاق توافقی رو پیشیمون شدم ازش؟
ایدی ادمین 👇🏻🌱
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_چهاردهم یه روز عصر که تو خونه نشسته بودیم فریبا سراسیمه اومد خونمون و با خوشحالی به هاشم گفت م
#بخش_پانزدهم
وقتی این حرف ها رو شنیدم دنیا برام تیره وتار شد، با تمام وجودم شکستم و متلاشی شدم
می دونستم با شنیدن اون حرف دیگه هیچ وقت حالم خوب نمیشه
سعی کردم به روی خودم نیارم و برگشتم خونه و تو تنهایی خودم گریستم و به خدا شکایت کردم که چرا به من یه بچه نداد تا اینطور عذاب نکشم و این حرف ها رو نشنوم
دلم از عالم و آدم گرفته بود
روزگار همینطور می گذشت تا یه روز که خونه پدر هاشم بودیم دیدم یه اس ام اس رو گوشی شهناز اومد که اسم منو خطاب کرده بودن.. کنجکاو شدم نگاهی به دور واطرافم کردم دیدم کسی حواسش نیس
گوشی را برداشتم و رفتم دستشویی، وقتی پیام رو باز کردم دیدم از سمت شهرزاد خواهر شهناز که نوشته بود پس کی برادر شوهرت ماله من میشه؟؟ هاشم و برام جور کن دیگه..
و یه استیکر خنده هم فرستاده بود
شهناز نوشته بود با فریبا حرف زدم قرار با هاشم حرف بزنه
چون زنش بچه اش نمیشه هاشم هم عاشق بچس به زودی یه اردنگی به گلی می زنه پرتش میکنه از زندگیش بیرون اون موقع تو میشی جاری من، فقط قول بده برام جاری بازی درنیاری ها..
شهرزاد خواهر کوچک شهناز بود و تازه از شوهر معتادش جدا شده بود و الان هم چشمش دنبال شوهر من بود
با هرکلمه ای که خوندم دلم
میریخت پایین تمام بدنم گر گرفته بود سرم داغ شده بود
سریع از دستشویی اومدم بیرون و گوشی رو گذاشتم سر جاش و به بهانه سردرد خداحافظی کردیم و رفتیم خونه
انقدر ناراحت بودم که با هاشم دعوای بدی کردم و هاشم برای اولین بار حرفایی زد که از درون شکستم حتی وقتی دست روم بلند کرد انقدر داغون نشدم
وقتی بهش گفتم می خوام بمیرم تا از تو و این زندگی راحت بشم
گفت کاش زودتر بمیری تا من هم از دستت نجات پیدا کنم
همون موقع چمدانمو جمع کردم و راهی خونه مامان شدم
مامان وقتی شنید چی شده تو فکر رفت....
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💚 من تو یه شهر دیگه ازدواج کردم و از خانواده ام دورم و الان باردارم میخام برم سیسمونی بخ
#پاسخ_اعضا ❤️
در جواب اون خواهر گلم که در مورد سیسمونی نظر خواستند باید بگم که بستگی به وضع مالی شماداره ، اما لباس برای سایز یک و دو خیلی کم بگیرید چون بچه بیشترین رشد رو در سایز سه میکنه و در این سایز هم رشد میکنه و هم راه میفته و دندان در میاره و چاق و لاغر میشه ، اسباب بازی خیلی نگیر چون بچه های این دوره زمونه خودشون میدانند چطور پدر و مادرها رو مجبور به خرید این وسایل بکنند و بعضی چیز ها اصلا استفاده نمیشه مثلاً کریر ، که کم مصرفه، بنظر من وسایل ضروری رو بخر چون خیلی جا گیر میشن ، من خودم یک اتاق پونزه متری رو پر کرده بودم ، بعد ها دلم میسوخت که اصلا کاربری ندارن.
💚💚💚💚💚💚
سلام اون خانمی که گفت می خوادسیسمونی بخره اول بچه توماهای اول تندتند بزرگ میشه پس بایدلباس دوداشته باشه کافی لباس سایزه صفریه دست بخره اغوشی نخره کریربخره وکالیسکه خیلی خوبه برای اینکه کولئک نکنه بچش ازگهواره ننوبخره خیلی خوبه تخت خواب نخره خرج اضافه است
🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡
سلام
در جواب او عزیزی ک میگن سردرد شدید داشتن و رفتن پزشک طب اسلامی بهشون روغن بنفشه دادن و وقتی استفاده کردن خلط از گلوشون اومده
خب عزیزم شما چرا ناراحتی اینکه خیلی خوبه وقتی چرک و خلط تو سر جمع بشه مشکل پیش میاد اینا باید تخلیه بشه
💚💚💚💚💚💚💚
سلام میخواستم به اون خانم که گلوش خیلی خلط داره و خیلی اذیته خواستم بگم عزیزم منم همینطوری بودم مثل شما ی راه حل ساده که زودم جواب مبگیری هر روز روزی دوبار اخر شب و صبحها اب نمک قر قر کن و بکش تو دماغت توی دماغ کشیدن خیلی مهمه اگه این کاری انجام بدی سه چهار روزه خوب خوب میشی مطمئن باش اگه خوب شدی انشالله ی صلوات برای سلامتی و ظهور عشقم اقا امام زمان بفرست
🧡🧡🧡🧡🧡🧡
خانم گلی که به دروس دینی علاقه مندند جامعه الزهرا قم دروس غیر حضوری هم قبول میکنه به سایت جامعه مراجعه کنید
💚💚💚💚💚💚💚
درمورد سوال این خانوم
دوره هایی هست که کتب رهبری رو تدریس میکنند ، تحت نظرمنظومه فکری رهبری و با اساتید مجرب
💚💚💚💚💚💚
سلام مجدد...این پیام منو خواهشا بزارید در کانال...خانمی که گفتن متاهلن و دوست دارند قواعد عربی رو یاد بگیرن..اگر مایل باشن....بنده حاضرم قواعد صرف و نحو رو به ایشون از طریق مجازی اموزش بدهم...
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دردو_دل_اعضا 🧡 سلام. من حدود سی و خورده ای سال پیش ازدواج کردم. خودم ۵۰ سالمه همسرم ۵۵. شوهرم خیلی
#ادامه
...
شوهرم هم به همه گفت بایدم بخواد بچمه پسرمه حقشه بیشترشو میدم
یه مدت همه خفه شدن، حتی شوهرم براش خونه خرید ماشین خرید کارگاه راه انداخت بخدا انقدر که به اون رسیدیم و میرسیم به دخترمون نرسیدیم
اونو خیلی دوست داریم آخه اصلا یه جور دیگه اس
قرار هم شد وقتی رفت سربازی اومد بهش بگیم که قضیه چیه و این راز بلاخره فاش بشه
خدا لعنت کنه آدمای نااهل و بی وجدانو که از خورد شدن و شکسته شدن بقیه لذت میبرن
دو سه روز پیش بچه ی خواهرم اومده به خواهرم گفته مامان، امین بهمون گفته شما از گذشته چی میدونید؟
امین پسرم الان ۲۰ سالشه و خواهرزاده هامم ۲۳ و ۲۲ سالشونه. اینا هم جا خوردن گفتن یعنی چی؟
گفته من بچه واقعی خانوادم نیستم اینو یکی بهم گفته اگه اینطوره بهم بگید
اونا هم گفتن ما بچه بودیم و نمیدونیم قضیه چیه
هنوز پسرم به روی ما نیاورده اما ما تقریبا میدونیم کی از سر دشمنی این کارو کرده و خواسته با اذیت کردن اون بچه تو خونه ی ما آتیش بندازه
هممون یه چشممون خون شده یه چشممون اشک
پسرم چیزی نگفته ولی معلومه خیلی بهم ریخته اس
یبارم داد میکشید به باباش میگفت فامیلای تو منو نمیخوان
شوهرمم گفت هرکی تورو نخواد من قیدشو میزنم
حالا ما به کل گیج شدیم نمیدونیم چیکار کنیم با دوتا دکتر روانشناس و روانپزشک هماهنگ کردیم برای ادامه ی ماجرا اما من هول شدم دلم گرفته اصلا گیجم نمیدونم چه کنم
فقط مامانا درک میکنن من چی میکشم تورو خدا بهم یه راه حلی بدید چیکار کنم چه رفتاری داشته باشم من پاک خودمو باختم از روبه رو شدن با پسرم میترسم.
ما نمیخوایم اون ضربه بخوره نمیخوایم فکر کنه از سر ترحم پیش ماست
ما عاشقشیم حتی دخترمم نمیدونه اون برادرش نیست
خیلی به همدردی و همفکری بقیه نیاز دارم😔
ایدی ادمین 👇🏻🌱
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
سلام مشاور بزرگوار به منم راهکار بدین لطفا😔
من شوهرم یه وانت داره که توش نون خشک و اینا جمع میکنه و بجاش بهش پلاستیک میدن.
چند روز پیش دیدم شوهرم بدجوری پکر و ناراحته هرچی گفتم چی شده بروز نداد ترسیدم جون بچه ها رو قسم دادم تا یهو دیدم بغضش ترکید نشست به گریه،گفتم چی شدهههه. بهم گفت انگار توی یه محله ای میرفته که یه خانمی اونجا برای دخترش میخواسته جهاز بخره به شوهر من میگه شما از پلاسکو یه باکس کامل مارک لیمون رو برام میارید؟ شوهرم میگه باشه.قرار شد ۲۰۰تومنم به شوهر من سود برسه .زنه میگه پس یه رنگ صورتی و سبزشم بیار چون دخترخواهرمم نامزده اونم سرویس پلاستیک نخریده هنوز...
شوهرمم همون روز میره پلاسکو دوتا باکس لیمون میگیره فکر کنم از قیمت هاشم خبر دارید که این مارک گرونه... بعد میبره براش ،زنه میگه برم پولو بیارم و درو میبنده میره ،شوهرم میگه نیم ساعت وایسادم یک ساعت وایسادم دیدم نمیاد بالاخره درشونو زدم...👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
این اتفاق #عجیب و تلخ رو حتما بخونید و هوشیار باشید🙏❌
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#حرف_اعضا 💚 سلام من همون جوان 25 ساله مذهبی ام که چند روز پیش پیام دادم که زنم به حرف دوستاش فقط گو
#پاسخ_اعضا 💚
سلام
اون آقایی که با اسرار همسرشون میخوان طلاق بگیرن
باید بگم که اون شیخی که این حرف رو زده خیلی کار اشتباهی کرده
باید دعا رو برد پیش دعا نویس چون دعایی که حالا یا سحر هست یا هرچیزی فقط با عمل بطلان سحر زیر نظر دعا نویسی آیت اللهی چیزی باید باشه نه شیخ محل
ما داشتیم کسی که سحرشو انداخته دور بعدا نتوسته باطلش کنه
حالا هم تا دیر نشده برید پیش دعا نویسی چیزی
یا آیت الهی تا درست بشه
و نکته دیگه این هست حرز امام جواد علیه السلام رو تهیه کنید و با خودتون داشته باشید که باطل کننده ی قوی سخر و جادو هست
مثلا یه جایی یادمه شنید باید شب بعد از ساعت ۱۲ پارچه رو بردارید که توش دعاست بذارید زیر سرتون و روش بخوابید و صبح جلوی نورا آفتاب بگیرید و بلند بلند بخونید و بعد پارچه دورش رو دور بندازید
دعای نادعلی هم بسیار موثره
تا دیر نشده اینارو انجام بدید
موفق و موید و پیروز باشید یا علی
💚💚💚💚💚💚
سلام
اقایی که دعا پیدا کردن
من خیلی هارو دیدم با این دعا ها زندگیشون نابود شده
نمیخوام تهمت بزنم ولی شاید دوستان خانومتون از سر حسادت دعا گرفته باشن...یه کتاب هست داخلش نوشته بود که اگر میخوای یه زوج از هم جدا بشن اسمشونو با یه دعایی که ذکر شده بود بنویس بده سگ بخوره..یا دعاهایی که اسم زنو و شوهر مینویسن دفن میکنن زیر خاک...این دعا ها همه از قران بود ..اینا خرافات نیست...دیدم که میگم...داماد خالم روانی شده بود..سر هر چیزی دعوا راه مینداخت و دخترخالمو از خونه بیرون میکرد با یه بچه کوچیک...خالم سر کتاب باز کرد(قرآن ؛بعضیا میگن این کارا برای جادوگر هاست...کسانی هستن که از قرآن سر کتاب باز میکنن)
متوجه شد که مادر دامادش براش دعا گرفته که مهر و محبت به زنش نداشته باشه😑...مادر به بچش رحم نمیکنه چه توقعی از دوست میره...شما هم اگر شحصی رو میشناسید که از راه قرآن سر کتاب باز میکنن برین پیششون
ان شالله مشکلتون برطرف بشه
💚💚💚💚💚💚
سلام اون آقای که خانمشون میخواد طلاق بگیره، اول مطمئن شو که پای یکی دیگه وسط نباشه، بعدم این خیلی خوبه که آخرین تلاشت رو میکنی که جدا نشید هر طوری که میتونی وتوانش رو داری زندگیت رو حفظ کن که بعد پشیمون نشی بگی کاش این کار رو انجام داده بودم حالا شاید فایده ام نداشته باشه ولی به این راحتی راضی به طلاق نشو خدا رو چه دیدی از این ستون به اون ستون فرجه، انشاءالله بهترینها برات رقم بخوره🤲🤲🤲
💚💚💚💚💚💚💚
از طلاق توافقی هم میشه پشیمون شد
ولی فکرشو بکن خانم شما خونه رو طلسم کرده
برای جدایی از شما متوسل به جادو جنبل شده
و خلاصه هر کار خلاف عقل و شرعی از دستش آمده کوتاهی نکرده بعد شما میخواهی از طلاق منصرف بشی ؟
منظورم از خلاف شرع همون طلسم و جادو هست که خلاف شرع اسلامیه
موردی بود که ما بررسی میکردیم
خانم اصرار شدید به طلاق داشت و آقا طلاق نمیداد و میگفت زنمو دوست دارم طلاق نمیدم
خانمش حدود یه سال ترکش کرده بود
یه شب زیر محل خوابش یه عصا که سرش با ریسمان بسته شده بود پیدا کرد
یه روز هم اومده بود از خونه خارج بشه دیده بود درب منزل با زغال سیاه شده
بررسی کردیم معلوم شد عصا با ریسمان سفید یه جور طلسمه برای جدایی زن و شوهر
زغال هم برای از دست دادن ثروت صاحب خانه و سیاه شدن دل مرد از زن
در اسلام مراجعه به جادوگر حرام و در حد کفره
حد جادوگر هم یه ضربه شمشیر روی فرق سرشه
💚💚💚💚💚💚💚
سلام به اون اقای که خانمشون درخواست طلاق کردن ایه ۵۴ ؛۵۵؛۵۶سوره اعراف هرروزصبح بعدازنمازصبح بخونیدبرای هرسحروجادوی باشه باطل میکنه البته باصدای بلندبخونیدبعدازاونم ایت الکرسی هروقت که وضومیگیریدباصدای بلندبخونیدانشالله که مشکلتون حل بشه ماهم دعاکنید
💚💚💚💚💚💚
سلام دوست عزیز. به خاطر پیام برادرمون که در مورد دعا نوشته بودن مزاحم شدم.
خواهر من هم سه ماه پاشو کرد تو یه کفش که الّا و بلّا طلاق میخوام دوتا هم پسر داشت.و در طول سه ماه یکبار هم اجازه نداد شوهرش باهاش حرف بزنه یا ببینتش. البته از دست یه سری کارهای شوهرش هم ذلّه شده بود ولی قابل تحمل بود.
شوهرش هم تو این سه ماه کارها و حرف های ناشایستی زده بود که ازش بعید بود
ولی خلاصه بعد سه ماه شوهرش به پیشنهاد دوستش پیش دعا نویس رفته بود و باطل السحر گرفته بود.
از همون روز که دعا گرفته بود بدون این که خواهرم از دعا خبر داشته باشه دلش نرم شده بود و با این که جهازشم آورده بودیم، آشتی کرد و سر خونه زندگیش برگشت و نزاشت آینده دوتا بچه تباه بشه. هر چند تو مدت اون سه ماه یه اقایی هم ازش به عنوان مشاور و وکیل سواستفاده کرده و بهش قول ازدواج داده بود. ولی خدا به پدر و مادر من بعد هم به اون دوتا بچه خیلی رحم کرد.
خداروشکر الان زندگی خوبی دارن.
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_پانزدهم وقتی این حرف ها رو شنیدم دنیا برام تیره وتار شد، با تمام وجودم شکستم و متلاشی شدم می
#بخش_اخر
روز بعد همراه مامان رفتیم یه عطاری (دکتر طبیعت) و خانمی به اسم خانم کریمی با روی باز ازمون استقبال کرد وقتی مشکلمو گفتم بهم وعده داد که مشکلم حل میشه و حرفایی زد که بهم امید داد که می تونم مادر بشم و طعم مادر شدنو بچشم
وقتی مدارک رو بهش نشون دادم
بهم یه سری داروی گیاهی داد
که شامل پودر و چندتا بطری مایع و قرص های گیاهی بود
بعد از اون جریان با پادرمیونی مامان به خونه برگشتم
دقیقا دو ماه بعد بود که باردار شدم و الان هم سه قلوهام پنج سالشونه
دوتا پسر یه دختر اسمشون هم هلنا و هامین و هیرسا هست که عاشقانه دوستشون دارم
از شهناز بگم که ماه چهارم سقط کرد و دیگه نتونست بچه دار بشه
فریبا متوجه رفتارهای بدش شد و از دلم درآورد و سعی می کنه کاری کنه که گذشته ها را فراموش کنم هاشم هم پشیمون شد و سعی میکنه جبران کنه و عاشق من و بچه هاشه
پدر هاشمو چند ماه پیش از دست دادیم، فرحناز هم با یه پسر خوب ازدواج کرد و رفت یه شهر دور
کمند هم تازه خبر بارداریش رو به ما داده و الان چهارماهشه و زندگی روی خوشش رو به من هم نشون داد
و من به این نتیجه رسیدم که گاهی باید برای زندگی جنگید و تسلیم نشد و سرنوشت رو تغییر داد تا به آرامش رسید...
تمام....
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#ادامه ... شوهرم هم به همه گفت بایدم بخواد بچمه پسرمه حقشه بیشترشو میدم یه مدت همه خفه شدن، حتی ش
#پاسخ_اعضا 💚
سلام. وقت بخیر. در جواب خانم 29 ساله ای که علاقه به مطالعات مذهبی دارند و وقت کم. من پیشنهاد می کنم دوره های مترجمی قرآن را بگذرانند. به سه روش حضوری. غیر حضوری. و کلاس آنلاین در 6 ترم برگذار می شود و مدرک معتبر هم داده می شود. مباحث قواعد عربی و تجزیه و تحلیل به صورت روان و بسیار آسان توسط اساتید مجرب تدریس می شود. ودیگه شما به راحتی متوانید هنگام خواندن قرآن معنی آن را هم متوجه شوید. ودر ترم های آخر مقداری تفسیر هم آموزش می بینید. هم بدرد دنیا می خورد هم آخرت. من خودم ترم 3 را تمام کردم. وقتی قرآن می خوانم و معنی آن را متوجه می شوم بسیار آرامش می گیرم. لذت فهم قرآن با هیچ لذتی قابل قیاس نیست.انشاءالله همیشه در پناه قرآن باشید
💚💚💚💚💚💚
سلام در مورد اون خانم عزیزی که سرپرستی یه پسر رو بعهده گرفتن متاسفانه بله همه جا آدمای فضولی که تو مسائلی که بهشون ربط نداره دخالت کنن هست
حقیقت ما هم یه تجربه مشابه داشتیم
تو همسایگیمون که متاسفانه همسایه ها این موضوع رو دهن بدهن کرده بودن جلو بچه ها و یه دختر هم که با دختر اون خانواده دوست بوده از روی نادانی موضوع رو بهش گفته بود اونم چه سنی تو ۱۵ ،۱۶ سالگی که سن بلوغ و حساس ترین دوران اون دختر بود و چقدر افسرده شد و بعد که پیش مشاور بردن مشاور گفته بود باید زیر نظر یه مشاور کم کم تو همون سن پایین موضوع رو بهش می گفتین تا این طوری بهم نریزه حالا کاریه که شده شمام خودتون رو ناراحت نکنید دیر یا زود باید این موضوع رو به پسرتون می گفتید درسته دوستش دارید ولی بلحاظ هویتی این طوری دچار بحران شده بهتره با کمک یه مشاور همه چیز رو باهاش صادقانه رودر رو کنید ممکنه یه مدت ناراحت باشه اما کم کم عادت می کنه
از اینکه می ترسید سوبرداشت بگیره یا محبت شما رو با ترحم اشتباه بگیره
باید بگم باید براش درست توضیح بدید و بگید این شما هستید که بهش وابسته اید و هیچ ترحمی در کار نیس
اون بعد یه مدت با توکل بخدا خلوص عمل و رفتار شما رو درک می کنه نگران نباشید
💚💚💚💚💚💚
سلام برای خانمی که فامیل به پسرشون گفتن که بچه ی تنی نیست،عزیزم شما که میخواستین بهش بگین خب الان که فهمیده پس اذيتش نکنید،بزارید و بهش حق بدید بخواد واقعیت رو بدونه،احتمالا اون شخصی که بهش همه چیزو گفته نگران این هستش که از شما مال واموال به پسرتون برسه،شما هم که همه جوره حمایتش کردین،باید به پسرتون اطمینان بدین دوستش دارین،واینکه اون بچه ی شماست،چون از جون و دل براش مایه گذاشتين وتحمل غصه و ناراحتیش رو ندارین،بهش بگین از برکت و قدم خیر تو خدا به ما یه دختر داد، که هردو شما رو یه اندازه دوست داریم،شما که با مشاورو روانشناس هم هماهنگ کردین پس چرا ميترسين،عدو شود سبب خیر اگر خدا بخواهد
💚💚💚💚💚💚
سلام خانمی که بچه دار نمیشدن شما بهترین کار انجام دادید که با مشاور روانشناس صحبت کردید و نترسید نذر حضرت علی اکبر کنید که خدا خودش پسر گلتون ارام کنه توی همه جا از این مشکلات هست خدا بزرگه اگر هم گفتن پسرتون بگید چون شمارو دوست داشتیم و قراربود بهت بگیم ولی گفتیم بزرگتر بشی ولی در کل شما پسر ما هستی خوب شما میتونید خانواده خودش هم بهش نشون بدید و با اونا هماهنگ باشید خدا بزرگه عزیزم
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#دردو_دل_اعضا 🧡
#پرسش
سلام ممنون از کانال خوبتون .
لطفا پیام من روهم توکانال بزارید شدیدا به کمکتون نیاز دارم .
11سالم بود که به اجبار شدید مادرم واز روی ناچاری با پسری که 9 سال از خودم بزرگتره ازدواج کردم از همون اول تا حالا با اینکه چند سال گذشته ازش متنفرم وهیچ علاقه به ایشون ندارم ونتونستم دوستش داشته باشم از دست مادرم بشدت ناراحتم والان با یه بچه دیگه نمیتونم تحمل کنم وباهاشون کنار بیام دلم برای دخترم میسوزه ولی میخام حتما جداشم نمیتونم فکر میکنم اگه ادامه بدم عمرم از بین رفته چندسال بدون هیچ دلخوشی باهاشون زندگی کردم از خیلی چیزا محرومم حسرت خیلی چیزها که حتی خیلی سادس به دلم مونده لطفا سرزنشم نکنید اون موقع خیلی بچه بودم اما با این حال خیلی تحمل کردم با شرایطم کنار اومدم وبه کسی از مشکلاتم چیزی نگفتم خیلی از ابروی خانواده ها ترسیدم ولی وقت مشکلات. کسی کمکم نکرده افسرده شدم وفقط بادخترم ناسازگاری میکنم .
خاهش میکنم نگید خوبیای همسرم رو ببینم یا تحمل کنم به خاطر بچم صبرم دیگه تموم شده فقط بگید چطور قضیه ی طلاق رو به خانوادم وهمسرم مطرح کنم همسرم بددهنه ودست بزن داره
ایدی ادمین 👇🏻🌱
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت،
استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم که به تو بیاموزم...
شاگرد فکری به سرش رسید،
یک نقاشی فوق العاده کشید و آن را در میدان شهر قرار داد، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هر جایی ایرادی می بینند یک علامت ❌ بزنند...
شاگرد غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد.
استاد به او گفت:
آیا می توانی عین همان نقاشی را برایم بکشی؟
شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد ولی این بار رنگ و قلم را قرار داد و متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که:
اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید...
غروب برگشتند دیدند تابلو دست نخورده مانده!
استاد به شاگرد گفت: همه انسان ها قدرت انتقاد دارند ولی جرات اصلاح نه...
دقیقا مشکل اصلی کشور ما همینه! هممون فقط از هم انتقاد میکنیم و غر میزنیم:(
ولی دریغ از یه کار درست و حسابی و حل مشکل!
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#پاسخ_اعضا 🧡
اون خانم که گفته بودبرادرش کارمی خوادزنجان شهرک صنعتیش علی ابادکارزیادفقط باید مهارت جوشکاری برقکشی ولوله کشی بلدباشه
💚💚💚💚💚💚
سلام خسته نباشید ادمین جان بنده خدا ک برا داداشش کار میخاست استان یزد کار زیاده چون شهرک صنعتی داره کارخانه کاشی خداراشکر زیاده
💚💚💚💚💚💚
خواهری که نگران بیکاری برادرشون هستند کانال استخدام و کاریابی رو در ایتا نصب کنند وپیگیری کنند انشاالله شغل مناسب پیدا میکنند در ضمن دایی من با آموزش فنی در فنی و حرفه ای الان مغازه زده و با تعمیرات صوتی تصویری امورات زندگی رو میگردونه برادر شما هم میتونند با یادگیری یک حرفه در این مراکز شغلی ابدی داشته باشند
💚💚💚💚💚💚
راجع به مطلبی یه خانم درباره ی مشکل برادرشون که ازکرمانشاه بخاطربی شغلی رفتن به شهرخانمشون قم وحسابداردوسه جاکارخانه وشرکت شدندوبعلت کروناوبسته شدن کارخانه هابی شغل ومحبوربه برگشتن به شهرشون شدن واعصاب خوردباداشتن پسربچه ی دوساله باخانمش بعلت بیکاری و..مشاجره دارندوخواهراین آقا راهنمایی برای کاردرجایی میخواستندخواستم لطف کرده بهشون خبربدهیددراستان فارس شهرستان کوارکه نزدیک شیرازهست چون کارخانه ی ذوب آهن هست وخیلی نیرو گرفته ومیگیرندهم بومی وهم غیربومی والان دارندفازسوم دیگری ازکارخانه میسازندوزیادنیروجذب شده است ومن کسانی رامیشناختم خانم بودنددربعضی جاهای کوچک درشهرکوارحسابداربودندوحالادرآنجابرای حسابداری پذیرفته شده اندالبته بیشترخانم بودندودرضمن بعضاکسانی که فقط سوادشون درحدسوم راهنمایی بوده است الان شدن سرگروه یا سرکارگرگروهی ۲۰نفره یا۳۰نفره یادفتردارچون کسانی که ازامتحان کاری که شرایطی مثلاکارگری ۶ماه یایکسال بگزراندوخودمهندس یارئیسهاببینندخوب کارمیکندو....بعدهاچون احتیاج به شخص معتمدیامورداطمینان دارنددرجاهایی آنهاراقرارمیدهندکه مسئولیت پذیریشان بالاباشدوهم دیگران رارهبری کنندهم حقوق بیشترومزایای بیشتری هم بهشون تعلق میگیردچون محل کارذوب آهن قسمتهایی مختلف وگسترده ای داردوهمه جورتخصصی هم لازمشون هم هست انشاءالله خداوندبه همه کمک کنددرضمن شهرکوارزیادمهاجرپذیرهست بعلت گستردگی کارهاومشاغل ومزارع وباغات حتما برادرشون یه اطلاعاتی ازاین شهربگیرند🙏
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#موفقیت همیشه اون چیزی نیست که شما میبینن ✅
#تغییر_نگرش 💚
#سبک_زندگی 🌱
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#داستان_زندگی ❤️
#بخش_اول
سلام صفیه هستم متولد سال چهل و چهار شمسی، زاده تهران.
تو یه خانواده کم جمعیت به دنیا اومدم، ما دوتا دختر بودیم، خواهرم سودابه دو سال از من بزرگتر هستش، بعد از ما مادرم دیگه خودش نخواست بچه دار بشه، پدرمم عاشق و شیفته مادرم بود بخاطر همین حرفشو گوش کرد.
از بچگیام بخوام تعریف کنم خاطره بسیاره، مادرم خیاط بود هر هفته یه پولی از بابام میگرفت و میرفت بازار برای من و خواهرم پارچه میگرفت، لباسای یه شکل میدوخت وقتی میرفتیم بیرون همه فکر میکردن دوقلوایم، ما هم خیلی وقتا نمیگفتیم دوقلو نیستیم و بقیه باور میکردن یه دل سیر میخندیدیم، اما من نمیخوام از بچگیم بگم میخوام داستانو از سن دوازده سالگیم شروع کنم.
از زمانی که مهمترین اتفاق زندگیم افتاد
دوازده سالم که بود یه روز وقتی داشتم از مدرسه برمیگشتم دیدم یه ماشین بار جلوی خونه همسایمونه، مدتها بود اون خونه خالی بود، فهمیدم خانواده جدید اومدن و قراره همسایه ما بشن، با کنجکاوی رفتم جلو دید زدم.
داشتن وسیله هاشونو خالی میکردن، یکم جلوتر رفتم تا بیشتر سر دربیارم که یهو یه پسر لاغر اندام با چشمای درشت و گیرا اومد جلو، سلام داد و گفت: دختر خانم اینجا کاری داری که وایسادی نگاه میکنی؟
منم دختر حاضر جوابی بودم گفتم: آره میخواستم ببینم فضولم کیه؟
اخماشو کرد تو هم گفت: آخه اینجا خونه ماس بخاطر همین پرسیدم.
گفتم: خب مبارکتون باشه من فقط خواستم ببینم کی داره همسایمون میشه که دیدم تویی
بعد رفتم خونه خودمون به مامانم گفتم برامون همسایه جدید اومده، اونم زود چایی ریخت گفت ببرم بهشون بدم تا خستگیشون در بره، منم حرفشو گوش کردم
چایی رو که بردم دوباره اون پسر اومد جلو، با عصبانیت گفتم: تو بزرگتر نداری که همش جلوی دری؟
گفت: خودم بزرگم شونزده سالمه تو فنچی باید تو خونه باشی نه من
چایی رو با عصبانیت دادم دستش گفتم: من دوازده سالمه فنچ نیستم، الانم میرم به مامانم میگم بهم فحش دادی تا دعوات کنه
گفت: خب برو بگو منم وقتی اومد دعوام کنه بهش میگم تو خونه ما رو دید میزدی اونوقت میبینی کیو دعوا میکنه
عصبانی شدم و برگشتم خونه، دلم میخواست به مامانم همه چیزو بگم اما ترسیدمو حرفی نزدم.
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#دردو_دل_اعضا 🧡
سلام من ۳۲ ساله ام. ۲۲ سالم بود ازدواج کردم خانومم ۱۷ سالشون بود موقع ازدواج
دو سال بعدشم به خواسته خانواده ها و خانومم چون خونه تنها بود بچه دار شدیم
مگه یه آدم چقدر ظرفیت داشت من نه جوونی فهمیدم چشم باز کردم افتادم تو فشار زندگی
اهل دروغ نیستم بگم من خوب بودم، من آدم بدی بودم عصبی بودم بی پول بودم همه اینا بخاطر فشار زن و بچه و زندگی بود به ارواح پدرم
یه آدم مثل یه لیوان تا یه جایی ظرفیت داره بعدش سرریز میشه
من یه شب خیلی حالم بد بود و تو حال خودم نبودم نمیفهمیدم چیکار میکنم زنم کلی بهم گیر داد غر زد ونگ زد که خستم کردی
انقدر گفت و گفت تا افتادم به جونش، بابا میبینی من حالم خوش نیست بیخیال شو دیگه منم نمیفهمیدم که بد زدمش که گفت اگه زنت شدم بخاطر فرار از خونمون بود الانم موندم بخاطر بچمونه وگرنه با کسی که دوسش داشتم فرار میکردم
خب از یه آدم احمق چه توقعی دارید، سرش شکست اون شب بعد اون دیگه زندگیمون نابود شد
تو خونه حبسش میکردم روانی شده بودم وسط کار یهو میومدم خونه، هیچ کسم نبود بگه بجای این کارا دلشو به دست بیار شاید اونجوری گفته کوتاه بیای من بدتر کردم از چشمم افتاده بود دیگه برام مهم نبود اصلا
انقدر بهش فشار آوردم تا از یه جا زد بیرون بهم گفت من مریضم
شب ساعت ۸ بود گفتم یه قرصی چیزی بخور خوب میشی حال ندارم ببرم دکتر
گفت دارم میمیرم گفتم بهتر راحت میشم
یه نگاه به بچه میکرد گریه میکرد منم آخرش یه آژانس گرفتم که ببره بیاره
به گریه هاش شک کردم ولی گفتم مثل همیشه کارشه ولش کن
از اون شب به بعد سه ساله که چشمم به دره شاید برگرده بخدا خواب ندارم همش فکر میکنم با کس دیگس یا بلایی سرش آوردن
شمارو بخدا اینو بزار مردم ببینن شاید کسی بشناسه شاید بتونم پیداش کنم اسمش محبوبه س و بوره بخدا من پشیمونم من دوسش دارم عاشقشم
بعد این ماجراها فهمیدم بدون اون نمیتونم حتی یک نفرم نتونستم بعدش تو زندگیم راه بدم
پیداش کنید بخدا دورش میگردم بچم بی مادره😭خودم از بین رفتم افتادم😭😭😭
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
سلام..من میخواستم بزرگترین مشکلی رو ک داریم رو با شما درمیون بذارم بخدا دگه نمیدونیم چیکار کنیم..ما چهارتا خواهر برادر هستیم ک برادرام واقعا پسرلی خوب و تحصید کرده و زحمت کش هستن خونه دارن تنها مشکلی ک داریم اینه هرجا میریم خاستگاری جور نمیشه یعنی اولش حور میشه ها بعد یهو همه چی خراب میشه واسه ما دخترا هم همینجوره اصلا زمینه ازدواجمون جور نمیشه اصلا نمیدونیم مشکل کارمون کجاست..همه میگن شما طلسم هستین تو را خدا بگین ما چیکار کنیم🙏🙏
🧡🧡🧡🧡🧡
سلام ستاره جون خوبی
ببخشید من موهام الان چند ماه خیییلییی میریزه ۱۳سالمه قبلا اینقدر پر بود هرجا بازشون میکردم هی میگفتن چقد موهاش پره و...
الان خییلییی کم شده هر ساعتم داره میریزه
دیگه جلوی موهام خالی شده😭😭😭😭😭😭ترو خدا بذار کمکم کنن راهی درمانی چیزی هس انجام بدم
واقعا افسرده شدم😭فقط من نمیدونم موهام چرب یا خشک
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام اگه میشه سوال منم بزارید کانال🌱✨
میخواستم ببینم کسی از دوستان کار در منزل(پاک کردن انواع سبزیجات ، بسته بندی ، پاک کردن زعفرون و خلاصه این مدلیا) برای شهر اهواز اگه سراغ دارن بگن ممنون میشم
مامانم تو خونه حوصلش سر میره 😕
ممنون میشم پیشنهاداتتون رو بگید🌸
🧡🧡🧡🧡🧡
سلام حبیبه جون عزیزم😘
سلام به دوستای قشنگم. من همون خانمی بودم که پرسیدم شما آرایشتون رو باچی پاک میکنید.، اول از همه از راهنمایی های خوبتون تشکر میکنم ان شاء الله حاجت روا بشید وعاقبت بخیر. یکی از دوستای گلم ژل هیدرودرم رو پیشنهاد دادن منم رفتم گرفتم ولی دوبار که زدم صورتم جوش زد😥
شاید من یه ژل اشتباهی گرفتم که این طور شد یا شاید طریقه ی مصرفش رو بلد نبودم من برا پوست چرب هم گرفتم ولی نمیدونم چرا اینجور شد میشه یه لطفی بکنید شما دوست عزیز که آیدی منو از حبیبه جون بگیرید و عکسی از ژلتون بگیرید برام بفرستین و طریقه ی مصرفش رو هم توضیح بدین. الهی خیر ببینید😘
میشه اینم اضافه کنید خانمی که گفتن کرم لک بر ترنجان خوبه من از دارو خانه ها ولوازم آرایشی ها پرسیدم ولی هیچ کدوم نداشتن حتی اصلا به گوششون هم نخورده بود. شما از کجا تهیه کردین خانوم عزیز ؟
ایدی ادمین 👇🏻🌱
@habibam1399
••-••-••-••-••-••-••-••
~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha}
••-••-••-••-••-••-••-••
#پرسش_اعضا 💚
سلام ادمین عزیز من یه مشکلی برام پیش اومده که مریضم کرده
شش ساله ازدواج کردم، مادرشوهرم باهام خیلی خوبه، هیچ مشکلی نداریم، با شوهرمم رابطمون عالیه، الان باردارم، توی این چند سال از فامیلای شوهرم هی میشنیدم که مادرشوهرت بدجنسه و این حرفا، همش بهش مشکوک بودم، چند روز رفتم خونه شون ،بچه برادرشوهرمم اونجا بود، من رفتم تو اتاق خواب دراز بکشم دیدم گوشی مادرشوهرم رو میزه یدفعه زد به سرم فضولیم گل کرد گفتم بذار گوشیشو نگاه کنم . دیدم به خواهرش پیام داده، چتاشونو خوندم ببینم راجب منم چیزی میگه؟ از چیزایی که دیدم شوکه شدم
انگار سطل آب یخ ریختن رو سرم . دیوونه شدم حالم بد شد، بهم آب قند دادن، شوهرم و مادر و خواهرش اومدن بالا سرم ،تا به مادرشوهرم اشاره کردم و خواستم حرف بزنم دیدم یواشکی کیفشو برداشت و رفت بیرون ،شوهرم گوشیو برداشت ،گفتم بلند بخون خواهرتم بشنوه میخواستن چکارم کنن. اونم شروع کرد خوندن...👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df