🖤 #تقویم_روز
🗓 #سه_شنبه ۶ شهریور | سنبله ۱۴۰۳
🗓 ۲۲ صفر ۱۴۴۶
🗓 27 اوت 2024
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🌹 امروز متعلق است به:
🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام
🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام
🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
📆 روزشمار:
▪️6 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️8 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
▪️13 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیها السلام
▪️16 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
▪️17 روز تا عید غدیر ثانی، آغاز امامت امام زمان عج
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
❇️ #ذکر روز #سه_شنبه ۱۰۰ مرتبه : یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین "ای مهربانترین مهربانان"
❇️ خواندن #ذکر روز #سه_شنبه باعث میشود که حاجت روا شوید این ذکر به نام علی بن الحسین علیه السلام و محمد بن علی علیه السلام و جعفر بن محمد علیه السلام میباشد بنابراین رعایت شده است در این روز #زیارت امام خوانده شود.
❇️ #ذکر (یا #قابض) ۹۰۳ مرتبه بعد از نماز صبح موجب #رسیدن_به_آرزوها میشود.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
📚 #تعبیر_خواب شب #سه_شنبه : طبق ایه ی 23 سوره #مومنون میباشد.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
✅ برای #حجامت و #خون دادن روز مناسبی است.
⛔️ برای #اصلاح #سر و #صورت روز مناسبی نیست.
⛔️ برای گرفتن #ناخن روز مناسبی نیست.
✅ برای #زایمان روز مناسبی است.
⛔️ برای #ازدواج و #خواستگاری روز مناسبی نیست.
⛔️ برای #برش و #دوخت #لباس روز مناسبی نیست.
⛔️ امشب برای #مباشرت خوب نیست.
✅ برای #مسافرت رفتن روز مناسبی است.
🔰 زمان #استخاره :از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🔸امروز روز خوبی است.
🔸امروز برای شروع کارها عالی است.
🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸کسی که در این روز بیمار شود خیلی زود بهبود یابد.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🔹کسی که امروز گم شود، زود پیدا میشود.
🔹قرض دادن و قرض گرفتن موجب سود است.
🔹برگزاری مجالس عروسی و جاری ساختن صیغه ی عقد متوسط است.
🔹کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است.
🔹خرید و فروش و تجارت،خوب است
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸کسی که در این روز متولد شود، ثروتمند و دانا خواهدبود انشاالله.
🔸رسیدگی به ایتام ونیازمندان و بیچارگان خوب است.
🔸صدقه دادن بسیار عالی است.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در 《 انگشت پا 》 است. باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🔹مسیر رجال الغیب از میان شرق و شمال میباشد. بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید. چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت):بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب👈🏼و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
☜ #اوقات_شرعی_به_افق_تهران
☜ #اذان صبح 04:04 اذان ظهر12:06
☜ اذان مغرب 18:57 طلوع آفتاب 05:33
☜ غروب آفتاب 18:38 نیمه شب 00:21
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🌹 #رزق_و_روزی
🌹 این دعا را جهت برکت مغازه یا خانه بخوانید ان شاء الله دولت و جمعیت و روشنایی پدید آید: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیماللَّهُمَّ انّى أَسْئَلُکَ یا قَریبَ الْفَتْحُ وَ الْفَرْجُ وَ سَهِّلَ الْفَتْحُ وَ الْفَرْجُ یا فَتّاحَ الْفَتْحُ وَ الْفَرْجُ یا مِفتاحَ الْفَتْحُ وَ الْفَرْجُ یا صادِقَ الْفَتْحُ وَ الْفَرْجُ یا رازِقَ الْفَتْحُ وَ الْفَرْجُ یا مُفَتِّحَ الاَبوابِ. مجمع الدعوات ص 155 حاشیه)
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
🗓 #ذات_الکرسی مخصوص روز #سه_شنبه است.
⏰ ذات الکرسی عمود ۱۶:۵۲
🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی #مستجاب میشود.
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ 🌸 ✺≽ ⊱━━━⊱
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
🔴 عطر شهید
اسنپ آمد. تصویر شهید را به روی یک پلاک کنار فرمان چسبانده بود
پرسیدم این شهید از بستگان هستند؟
گفت چطور نمیشناسی! شهید پلارک... اتفاقا مسافر قبلی بدون اینکه چیزی بگویم می شناخت...
بعد راجع به عطر قبر شهید و مرتب رفتن به سر یادمانش گفت...
⏪تصویر شهید را که همراهت داشته باشی، خودش عطرش را روزیت می کند
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#حرف_اعضا ❤️🍃
سلام دوستان گلم
آمدم فقط بگم که بعضی از پیام ها میخانم ک خانم ها مینالند از همسر ک خیانت و اعتیاد
خیلی از شوهرم ناراضی بودم و غر میزدم
ولی الان فکر میکنم میبینم ن خیانت میکنه ن معتاده چقدر این مرد برا زندگیمون تلاش میکنه و جون میکنه اگه ی وقتی داد بزنه واقعا حق داره
نمونه اش همین امشب ک دیدم با تمام خستگی چنان خوابش برده بود ک هرچی دختر سه سال من صداش زد پاشو بابایی غذا بخور متوجه نشد
خانما خواستم بگم گل بی عیب خداست
همه ی عیبی دارند
اگه صدتا شوهر بکنید هرکدوم ی مشکل دارند
زندگی چ با میلیارد چ با فقیرش مشکلات رو داره
گمان نکنید ک زندگی باید همش پول باشه و راحتی و آسونی
ی وقتایی پولداری ولی ی مریضی خدا نکرده میوفته ب جونت ک صدتا پول دارو میلیاردها نمتونن درمانش کنن
گاهی پول نداری و بازم غصه ی چیزی میخوری زن باید سیاست داشته باشه
از قول مادرم سیاست زن میتونه مرد رو هم ب عرش ببره
هم از عرش ب فرش
باید رگ خواب بلد بشید یکم صبور باشید
صبر خیلی چاره سازه
من شوهرم ی کارگره
ماهم وضع مالی خوبی نداریم
ولی همین ک سایه اش بالا سرم هست خدارو بخاطر وجودش هزار مرتبه شکر میکنم
شکر گذاری خیلی خوبه خیلی
خدا خودش گفته شکر نعمت نعمتت افزون کند
من سفره پهن میکنم (تعریف از خود نباشه) بابت هرلقمه ک میزارم دهان خودم و بچم میگم خدایا شکرت خدایا بابت این سفره ک امروز هم پهن سد ازت ممنونم خیلی ها همینم ندارن
ما چند وقت بود گوشت نخورده بودیم
ولی دیروز همسرم از کار برگشت و گفت این گوشت رو صابکارم سر کار قربونی کرده
چقدر من خوشحال شدم
ی جایی ی روزی رو خدا گذاشت دست ی بنده اش ک ب ما برسونه
من تا قبل از اینکه مشکلات شما عزیزان بخونم خیلی همسرم اذیت میکردم لج میکردم
من من میکردم
غر میزدم ناشکری میکردم
ولی از وقتی دیدم که چقدر بقیه مشکلات بزرگتر و جدی تر دارند تصمیم گرفتم بعضی از رفتار هارو بزارم کنار
خب ب طبع هم رفتار همسرم هم با من بهتر شده
بهتره عینک بدبینی رو از چشمامون برداریم ب همه چیز ب دید مثبت نگاه کنیم افکار منفی رو از ذهنتون دور کنید
همیشه ب یاد خدا باشید با خدا حرف بزنید
اینقدر انرژی مثبت داره ک حد نداره
همش با ی انرژی مثبت خوشحال بگید خدایا ازت ممنونم خدایا شاکرم بابت تمامی نعمتهایی ک ب من دادی
خدایا بابت وجود فرشته زندگیم ک بهم دادی ممنونم
ببخشید طولانی شد
برا من هم دعا کنید
منم باشم مامان بهارناز
❤️🌱❤️🌱❤️🌱❤️🌱❤️🌱
سلام میگم منم یک مادر ۵۸ ساله هستم . ویک پسره ۲۴ ساله دارم که دانشجو بوده وخرج درس و دانشگاهش را باباش داده الان که آمده تموم شده میخاد برود سربازی بابا شم دیگه پا شا کرده تو یک کفش و میگه دیگه من خرجش نمیکنم تا حالا کردم دیگه نمیتونم .. ولی پسرم آخه نه حقوقی از جاي دارد ونه کار دارد حالا دانشگاه تموم شده و پول باباش بهش داده آخه پول هارا که جمع نکرده خرج درس و دانشگاه شده حالا هیچی ندارد تازه به باباش گفته ۲۵۰ میلیون بده که ثبت نام کنم یک ماشین ولی بابا جیغ میزند و میگه برود هر کاری میخاد بکند .. آخه من میگم بچه ها نیاز به حمایت دارند نمیشه بهشون بگیم آن روز تا حالا دادیم از این به بعد دیگه برو هر کاری میخای بکن پسرم میگه مگه میخام چیکار کنم یک وسیله میخام .. لا عقل یک موتور .. ولی باباش یک دفع میگن از دروازه رد نمیشند و از سوزن رد میشند همینطوره تورا خدا یک راهنمایی به من بکنید به نظر من باید پسر از همون ۱۵ سالگی برود یک کاری بکند تا عقب نیفتد ..پسر من تا حالا درس خوندس ولی نه کاری .. نه حقوقی .. به خدا خودم از بث حرص خوردم ناراحتی قلبی گرفتم دوتا رگهای قلبم گرفت خونمون به خدا از یک پادگان بدتره باباش برامون ساعت میگیرد .. و مدام میگه کجا رفتین ..دیر آمدید کجا بودین.. آخه یک زن دیگه ۶۰ ساله هنوز باید اجازه بگیرم به خدا دیگه خسته شدم دیگه بدنم نمیکشه به خدا وقتی دیگه میخاد شب بشه یک لرزهای میافتد تو بدنم ومیگم حالا دوبار اینا باهم دعوا میکنند واعظطراب دلشوره منا میگیرد .. باید بزارم برم .. به خدا جاي را ندارم که بروم ..خسته ام .. خستهام 😭😭😭
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام دوستان عزیز آقای دهقان که در قزوین سرطان درمان میکنند شماره تماس و آدرسشو دا
پاسخ اعضا 🌺🌙
برادری که خانمش مهندس ناظره و طلاق میخواد
من شک ندارم دو حالت بیش نیست، اول اینکه یکی از رو حسادت شمارو جادو کرده، دوم اینکه کسی که مهندس ناظره دور از جون بخواد باکسی در ارتباط باشه هرگز نمیاد از گوشی وخط خودش ارتباط برقرار کنه، البته دور از جون پاکیش، چون کمک خواستین، و منم یه زنم، دارم کمک میکنم، سرکارش نامحسوس پیگیری کن ببین کسی زیر پاش ننشسته باشه هواییش کرده باشه، آخه مرد از خدا بیخبرم هست، خودم دیدم، چنان شیطان و ابلیس وار میخزن تو زندگیت که خودت فکر میکنی خواب دیدی چه برسه به بقیه، لطفا دنبال یه گوشی جدید توخونه و ماشین ویاهرجا بگرد، از حرفم دلگیر نشین، آدمیزاده دیگه جایزالخطا، برا طلاق هم کوتاه نیا بگو تا دلیلش رو ندونم هرگز از دستت نمیدم، یه همکاری داشتم وقتی دوست پسرش ولش کرده بود از همه ی مردا بیزار شده بود و به همه میپرید حتی به شوهرش، درحدی که دعواشون و قهرشون به ماه میرسید. اگر برات امکان داره دو سه ماه تنهاش بزار که حسابی فکر کنه و شایدم در نبود شما دلش تنگ شد و برگشت به شما و در این مدت نامحسوس مراقبش باش ببین با کیا میره میاد و چه کسی خونتون میاد، اونیکه در نبود شما میاد پیش خانمتون، چه غریبه باشه چه آشنا بدون همون زندگیتو داره از هم میپاشه، جز پدرومادرش،
دختری از دیار کریمان
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
دختری از دیار کریمان
خیلی پیام گذاشتم نمیدونم همشو ادمین جان بزاره یانه، دختری که خاستگارت قبل ازدواج رابطه جنسی داشته، باید بگم شوهر منم قبل ازدواج داشت حتی قبل عقدمون بهم گفت، گفت نمیخوام فرداها از کسی بشنوی زندگی رو به کام خودم و خودت زهر کنی، من خطا کردم، خطای جوانی بوده و هوس اما از خدا خواستم تورو نصیبم کنه که تازنده هستم به روی هیچ نامحرمی نگاهم نکنم به نظرم قلب شوهرم خیلی پاکه،چون با وجود هزارن تفاوت به من رسید، حتی گوسفند هم نذر کرده بود، خلاصه بگم، الان 13 ساله با خوبی و خوشی داریم باهم زندگی میکنیم و خداروشکر تاحالا خطا نکرده، اتفاقا اینایی که قبل عقد میگن به نظر من رو راست هستن و نمیخوان بعدأ به مشکل بخورن وگرنه خب نمیگفت عزیزم، شوهر منم دوست و دشمن خودش رو خوب میشناخت که قبلش بهم گفت وگرنه بعدش زندگی مون دوامی نداشت بسکه همه از رو حسادت میومدن بهم میگفتن که شوهرت بافلانی دوست بوده، چرا خواستیش منم میگفتم خبر دارم شما زور الکی نزن، احتمالا نامزد شمام دشمن زیاد داره و میدونه به گوش شما میرسونن که قبلش بهتون گفته، این یعنی هم رو راسته هم عاشق، برا شوهر من که اینطور بود، حالا شمام دخترگل براساس عاشقی نامزدت سبک و سنگین کن و جواب بده. والا تاجایی من دیدم اکثر پسرا دارن قبل ازدواج حالا یکیش میگه ده تاش نمیگه، اطراف من که اینطوریه، حتی همسایمون یه پسر پولدار و خوشتیپ هست که رابطه داشت تاجایی میدونم، اما الان ازدواج کرده خداروشکر خطا نکرده چون محیط ما کوچیکه خبرش زود درز میکنه، خیلیا دیدم بعد ازدواج سرگرم زندگی میشن و خطا نمیرن وخیلیام دیدم واقعا آدم بشو نیستن این دیگه به بخت و اقبال خودمون برمیگرده، الان این مردای متاهلی که خیانت میکنن همشون مجردی کاری کردن؟؟ نه والا. اما بخان اهلش هستن و میرن، اون دیگه برمیگرده به ذات آدما
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
سلام عزیزم خدا قوت
چالش حاجت روایی
راستش من چندسال پیش رمز گوشیم رو یادم رفته بود هرچی میزدم یادم نمیومد بردم تعمیر گفت باید فلش بشه جای دیگه هم بردم گفت ۵۰۰میگیرم گوشی رو باز میکنم شاید عکسات پاکنشه یادم نمیره نذر کردم ب یه سید فقیر۲۰۰ تومن بدم عوضش رمزش باز بشه نشد گفتم خدایا من سر حرفم هستم ۲۰۰میدم عوضش رمزش باز بشه انگار یکی انگشتمو برد سمت گوشی و باز شد نوشت درحال اندروید خیلی حس خوبی بود کلا هرموقع کارم گره میشه نذر میکنم به همون سید پول بدم کارم باز میشه
انشاالله همه حاجت روا بشن🥰
#نکات_سلامتی 🍎
🇮🇷🇮🇷🇮🇷💊💊💊🌷🌷🌷🌷🌷موی زاید را با روش طب سنتی چگونه درمان کنیم
پاسخ به سوال
درمان موی زائد استاد علی مهربانی
این خانم حتما هورمون های مردانه اش زیاد ترشح داره
اول ازاله موهای زاید بدون تیغ با نوره و از ترکیبی که معرفی کردم بهش بدید و به ایشان تا ۱۲۰روز رازیانه بدید
اگر میتونه روغن مورچه اصل تهیه کنه کل بدن رو روغن مالی کنه
در طول درمان که زود هم به نتیجه میرسه ان شاالله از گیاهانی که استروژن بالا دارنی استفاده کند
ضمنا مرغ و تخم مرغ ماشینی رو اصلا مصرف نکند
موهای زائد بدن یا هیرسوتیسم را با نگاه طب سنتی درمان کنیم
علل بوجود آمدن موهای زائد :
ازنظر طب سنتی تولیداضافه خلط سودا و یبوستهای کهنه و قدیمی و بالا رفتن خلط صفرا در بدن و مصرف تغذیه های گرم و خشک باعث ایجادموهای زائد بدن،خصوصا صورت خواهدشد.
از نظرطب مدرن و آکادمیک بالا بودن میزان تولید هورمون جنسی مردانه (بیش از حد نرمال )دربدن خانمها باعث ایجاد موهای زائد میشود. لذا اکثر افرادی که دچار تنبلی تخمدان ،کیست تخمدان وتخمدان پلی کیسبیک و یا مبتلا به چاقی موضعی باسن،رانها،شکم وزیرشکم جوش، قاعدگی نامنظم، مو در واژن ، ضخیم شدن صدا و افزایش توده عضلانی باشند،بیشتر احتمال داردبه مشکل هیرسوتیسم و یا همان موهای زائد مبتلا شوند.
علل به وجود آمدن موهای زائد :
ازنظر طب سنتی تولیداضافه خلط سودا و یبوستهای کهنه و قدیمی و بالا رفتن خلط صفرا در بدن و مصرف تغذیه های گرم و خشک باعث ایجادموهای زائد بدن،خصوصا صورت خواهدشد.
از نظر طب مدرن و آکادمیک بالا بودن میزان تولید هورمون جنسی مردانه (بیش از حد نرمال )دربدن خانمها باعث ایجاد موهای زائد میشود. لذا اکثر افرادی که دچار تنبلی تخمدان ،کیست تخمدان وتخمدان پلی کیسبیک و یا مبتلا به چاقی موضعی باسن،رانها،شکم وزیرشکم جوش، قاعدگی نامنظم، مو در واژن ، ضخیم شدن صدا و افزایش توده عضلانی باشند،بیشتر احتمال داردبه مشکل هیرسوتیسم و یا همان موهای زائد مبتلا شوند.
مصرف قرص های ضد بارداری .
درمان موهای زائد
چای نعناع برای کنترل پر مویی.
از بین بردن یبوست مزاج .
از بین بردن تنبلی ( تخمدان + کیست تخمدان ) و کنترل چاقی موضعی .
پرهیز مطلق از تغذیه اروپائی ها مانند فست فود مثل پیتزا ، کالباس ، سوسیس و سس ها ی کارخانه ای + دوری از تغذیه های سودازا (یعنی سرد و خشک مثل برنج زیاد ، گوشت گاو ، گوشت گوساله ، غذای پرچرب زیاد،غذاهای شیرین زیاد ، غذاهای رستورانی و ساندویجی ها ) + پرهیز از استرس بیصدا و درون ریز + غمبادها + غصه ها .
پاکسازی بدن از اخلاط کثیف ، غلیظ و کهنه در خون و جداره روده ها با کمک موادهای گیاهی مثل منضج ها و مسهلات خاکشیر ،سکنجبین عسل ، دمنوش فلوس و دوری از چای سیاه .
رفع موهای زائد با زردچوبه ، که روشی هندی است ، خمیر زردچوبه با آب لیمو مخلوط شده را جای رویش موها زده شود و در تغذیه های روزانه بجای مصرف رب گوجه فرنگی از زردچوبه همانند اجدادمان استفاده شود .
حداقل یک دوره شش ماهه عرق رازیانه صبحها یک استکان و بعداز ظهرها یک استکان عرق بومادران فقط در ایام پریود ممنوع و هر دوره مصرف ۱۴ روز بوده و سه روز فاصله بیفتد و دوباره تکرار شود .
مصرف شربت بید مشک با گلاب بعنوان نوشیدنی روزمره .
تخمه کدو روزانه مصرف شود و یا روغن کدو به جای رویش ها زده شود تا غدد جنسی مردانه متعادل و آرام شود .
مصرف گیاه پنج انگشت ( معروف به سلطان کاهش شهوت جنسی ) بصورت دمنوش همانند چای مصرف شود . در این باب بایستی از تشدید شهوت جنسی بطریق عادی بکاهیم تا هورمون ها متعادل شود .
مالیدن روغن رازیانه در محل رویش موها .
دوری از مصرف قرص ضد بارداری .
حجامت و بادکش زیر شکم بصورت نوبه ای .
کاهش وزن انجام شود و از پرخوری بشدت پرهیز شود .
حذف چای سیاه با قند و شکر و بجای آن دمنوش های مفید مثل دمنوش به و به لیمو با توت و یا مویز سیاه مصرف شود .
هفتگی چند بار از دمنوش شیرین بیان با بادرنجبویه و گل گاوزبان استفاده شود .
معجون آب سیب با به و هویج و انار شیرین روزانه مصرف شود .
شام حداکثر ساعت ۱۸۰۰ انجام شود .
مصرف ادویه جات حداقل مصرف شود و یا سبزیجات تند مصرف آن پرهیز شود .
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🔴 به دعا نویس و رمال اعتماد نکنید حتما ببینید این کلیپ، و برای دیگران هم بفرستید✅✅
این کارها جنایت در حق حیوانات هم هست و باعت ورود اجنه به منازل شما میشه❌❌❌
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 ساغر ولی با علاقه ای که بهم پیدا کرده بود و تلاشی که میکرد که زندگی خوبی داشته
#داستان_زندگی 🌸🍃
ساغر
من مربیگری شنا هم دارم توی دانشجوییم دو سال مربی بودم
بهش گفتم یه باشگاه هست که استخر هم داره میخوام توی استخرشم مربی وایسم
اصلااااا نذاشت گفت نه در شان تو نیست نمیشه فلان همین باشگاهم نمیخواد بری
گفتم من خودم مربی بودم قبلا توام میدونستی
فکر کردی شغل تو خوبه واسه من خوب نیست و …..
کلا دعوای شدید کردیم
( در صورتی که من تو کارم موفقم، و عاشق شغلمم و اونم میدونه که همه واسه کارم بهم اهمیت میدن ولی میخواست منکر بشه)
دعوای بدی کردیم منم رفتم استخر کار کردم اونم بیشتر لج کرد ( من برنامه ریزی کردم دیدم همین چند ساعت خونمم گرفته میشه ولی باهاش لج کرده بودم رفتم)
کلا تو خونه فقط نگاهم میکرد نه حرف خاصی نه سمتم میومد نه چیزی
منم نمیخواستم کم بیارم و بخواد هرچی بگه من انجام بدم ( توی رابطه جنسیمون اینطوریه واسه همین از بابت کار وزندگیم نخواستم کوتاه بیام)
دیگه دوران پرکاری من شروع شد…
از روزی ۷-۸ ساعت ( ۴ روز در هفته)
رسیدم به ۱۲ ساعت…یه باشگاه محله متوسط هم رفتم … و خواستم پول بیشتری در بیارم تا از خودم مطمئن تر باشم و تا از ترس امنیت و پول نخوام باهاش کنار بیام و به جاش کار کنم و روی پای خودم باشم
( شوهرم همیشه بهم پول میده یعنی خودش شماره کارتمو داره بدون اینکه بگم یا خودش بگه میفرسته حتی وقتی قهریم، و اصلا منت نذاشته تا حالا ولی میخواد من جوری باشم که از نظر مالی یا هرچی وابستش باشم یا مثلا ته دلش فکر کنه اون خرجی منو میده و مدیر منه و حس قدرت کنه)
مثلا واقعا روی درامد من حساب نمیکنه
یکی از دوستاش و همسرش اومده بودن خونمون
دوستش به شوخی گفت زن بگیری دیگه باید با ولخرجیای مجردی خدافظی کنی خیلی سخته
شوهرمم گفت دیگه ادم باید خرج زنشو بده بهترین شرایطو داشته باشه و اصلا حرفی از درامد من نزد
یه جور حرف زد انگار فقط خودش پول در میاره
کلا انگار من برای مسخره بازی کار میکنم
میگه تو رفتی دنبال علاقت و به چشم تفریح بهش نگاه کن
خیلی دو سمت رفتار میکنه
مثلا ازم سوال میپرسه خوشش میاد از شغلم یا مثلا برنامه باشگاهشو خودم میدم همش ذوق میکنه ولی از طرفیم اینارو میگه
ولی نمیفهمه که این شغل منه مثل پارک رفتن نیست
این قضیه یه مدت ادامه داشت و جفتمون دور شدیم از هم و میفهمیدم دلش تنگ شده ولی هیچیییی نمیگفت چون واقعا حس میکرد من در خطرم🙄
( میدونم شوهرم دوستم داشته که سکوت کرد بعد اون همه دعوا چون زنش هرکس دیگه بود نمیذاشت بره بیرون از خونه ولی خواهشا نخواید چون اون معیار دوست داشتنش اینه از حق خودم بگذرم من قبل از ازدواج همه چیو بهش گفته بودم و اونم مجبور بود چون میدونست)
ماشینم بنزین ننداشت از صبح الارم میداد منم فکر کردم الانم تهش داره تا پمپ بنزین. توی راه ماشینم بنزین تموم کرد توی اتوبان 🤦🏻♀️ ( از اتوبان رفتم زودتر برسم پمپ بنزین) و خب خیلییییی خسته هم بودم … اومدم بیرون از ماشین همینطور باک رو نگاه میکردم😑😂 یکیم اومد کمک ولی حرف نامربوط زد منم قبول نکردم … اصلا به مغزم نمیرسید چیکار کنم اینقدر خسته بودم پریودم بودم روز اولم بود😑😂 حتی به فکرم نرسید زنگ بزنم به یکی از دوستام
دیدم نمیدونم چقدر بعد شوهرم زنگ زد (کلا قهر و دعوا بودیم باهم دیگه اون دوران)
گفت سلام منم گفتم سلام تا گفت صدات چرا اینطوریه زدم زیر گریه های های😑🤦🏻♀️
اون بنده خدا هم ... بود به خودش میگفت چیشده خب بگو چیشده گفتم بنزین تموم کردم تو اتوبان
سکوت کرد😑😂 گفت در ماشینو قفل کن لوکیشن بفرست اومدم
خیلیی سریع اومد دیدم برادرشوهرمم اومده 😂( باهم همکارن اخه)
برادر شوهرم خیلی فان و مهربونه من خیلی دوسش دارم مثل داداشمه و منم واسش مثل خواهرم چون خواهر ندارن منو خیلی دوست داره ( ولی از لحاظ حساسیت از شوهرم خیلی بدتره خیلی بدتر البته شدیدا هم دخترباااازه و سنتییییی🤦🏻♀️)
شوهرم ماشینو پر میکرد برادر شوهرم یه کوچولو شوخی میکرد حالم بهتر بشه شوهرم واسم اب و شکلات اورده بود (😒🥺) بعد شوهرم با ماشین من اومد نشست پشت فرمون و برادر شوهرم رفت با ماشینش
داشتیم میرفتیم پمپ بنزین بعدش بریم خونه تو راه همش نگام میکرد
چون تو قهر بودیم رابطه هم نداشتیم کلا بهم نزدیک نبودیم حتی دستشم نگرفتم ( اونم مغرور بود میدونست بیاد ردش میکنم نمیومد.خودشم از من ناراحت بود) میدونستم دلش تنگ شده
ولی هیچی نگفت منم تو ماشین سر ۵ دقیقه خوابم برد😑😂 حالم واقعا داغون بود
شوهرم در ماشینو باز کرد من بیدار شدم
بهم گفت بغلت کنم؟ ( با اینکه میدونست حالم بده میخواست بشنوه)
منم گفتم نه میام خودم. داشتم پیاده میشدم بغلم کرد دستمو گرفت ( تیر نخورده بودم، میخواست خودشو بچپونه😒😂)
ولی خدایی تلو تلو راه میومدم
فشار کاریم خیلی زیاد بود و بدنم کم اورده بود
تا رفتیم بالا لباسمو عوض کردم خوابیدم هیچی دیگه نفهمیدم
#ادامه_دارد...
زندگینامه شهید سید سجاد حسینی
سید سجاد حسینی در سیزدهمین روز از تیرماه سال 1362 در شهر شهید پرور درچه به دنیا آمد. سید سجاد پس از تحصیل در مقاطع ابتدایی و راهنمایی در رشته کامپیوتر ادامه تحصیل داد؛ و پس از اخذ دیپلم برای گذراندن دوره آموزشهای نظامی به تبریز رفت. در سال 83 درحالی که بیش از 21 سال از عمر پر برکتش نگذشته بود بدلیل علاقه به خانواده شهدا با فرزند شهید سید باقر حسینی ازدواج کرد؛ و درهمان سال در لباس پاسداری به استخدام گروه موشکی 15 خرداد در آمد. در سال 86 پس از اصرار ها و تشویق های همسرگرامی شان در دانشگاه امام حسین (ع) تهران به ادامه تحصیل در رشته مدیریت دولتی در مقطع کاردانی نمود و پس از گذشت چند سال به اصفهان بازگشت و برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی به دانشگاه امام علی (ع) رهسپار شد؛ و در فروردین ماه سال 1390 تنها فرزند ایشان سید محمد پارسا در اصفهان بدنیا آمد. شروع فصل آشنایی صحبت از دفاع و شهادت از بچگی در خانواده ما بود. یادگار هشت سال دفاع مقدس برای خانواده ی ما این بود که من فرزندشهید شوم و سیدسجاد هم فرزند سر بلندترین قهرمانان جبهه های دفاع مقدس! همسرم همیشه به جایگاه من فرزند شهید و خود فرزندجانبازشیمیایی افتخار می کرد و برای فرزندم از شهادت اینچنین سخن می گفت که اگرخدا عاشقت شد به تو قدرت پرواز می دهد. شهریور سال 83 هجده سال بیشتر نداشتم که وارد یک مجلسی شدم! به نام خواستگاری در آن جلسه من و سید سجاد قرار بود همدیگر را ببینیم، حجب و حیای زیادی داشتیم و به سختی به هم نگاه می کردیم. از ظاهر امر مشخص بود پسر خوبیست. اما باید با او حرف میزدم تا بیشتر او را بشناسم. شبی را قرار دادند برای صحبت کردن، از خجالتی که داشتم مادرم را با خودم به اتاق بردم و از مادرم خواستم بجای من صحبت کند، مادرم به جای من تمام حرفها را دقیق به سید سجاد می گفت و ایشان هم بخوبی و مودبانه جواب مادرم را می دادند؛ آخر صحبتهای مادرم و سید سجاد بود که مادرم از من خواست از اتاق بیرون بروم. وقتی به سالن رفتم، یادم آمد مسئله ای را نگفتم. در زدم و وارد اتاق شدم. با صحنه عجیبی روبرو شدم که تا آخر عمر فراموش نمیکنم. سیدسجاد در حال اشک ریختن بود. با تعجب به مادرم گفتم: چه شده؟ گفتند: چیزی نیست. چکار داشتی؟ گفتم: من مسئله ای را فراموش کردم مطرح کنم. وقتی سوالم را پرسیدم. سید سجاد گفت: هیچ مشکلی نیست و اشک هایش را پاک کرد و لبخند زد. و بعد از اتاق بیرون آمدم. دل توی دلم نبود که مادرم بیاید و از او بپرسم چرا سید سجاد آنطور اشک میریخت. وقتی بیرون آمدند از مادر پرسیدم؛ گفت: یک واقعیت مهم زندگی ات را به او گفتم. گفتم: جگر گوشه من نه پدر دارد نه برادری مسئولیتت خیلی سخت است. از این به بعد باید هم همسرش باشی هم پدرش هم برادرش. تو همه کس او می شوی. سیدسجاد هم گریه افتاده بود و قول داده بود که قطعاً همین طور است و غیر از این هم نمی شود. تولد فرزند روزی که محمد پارسا به دنیا آمد به سید سجاد گفتم: می خواهم پسرت را برای شهادت در رکاب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف) تربیت کنم و در آن لحظه سید سجاد لبخندی زیبا زد. علاقه سید سجاد به سید محمدپارسا خیلی زیاد بود. آنقدری که کسی فرزندش را به محیط نظامی کار نمی برد. ولی زیاد پیش آمده بود که همسرم به همراه محمد پارسا به سرکار بروند. شب هایی که همسرم پادگان شیفت بودند، من و محمد پارسا شام را می بردیم که برای چند دقیقه در کنار هم شام را در بیرون پادگان در کنار دژبانی بخوریم و همه این کارها به خاطر دلتنگی هر سه ما بود. همسرم هرموقع که از سرکار می آمد با اینکه خیلی خسته بود باز هم بازی کردن با محمدپارسا را به استراحت کردن ترجیح می داد. دلش می خواست همیشه پسرش شاد باشد. پدر و پسری حرف های زیادی با هم میزدند. همسرم از پدرم برای محمد پارسا می گفت: شاید خودش خوب می دانست که یادگاری اش باید با کلمه شهید و شهادت اخت بگیرد. حالا من مانده ام و فرزندی که هر روز دلتنگ نوازش های پدرش است. باید هرروز برایش توضیح دهم که پدرت یک قهرمان و پیش همه مردم عزیز است و همه او را دوست دارند. تحت هیچ شرایطی سید سجاد از سید محمد پارسا عصبانی نمی شد و به شدت به فرزندمان علاقه داشت. وقتی می گفتم: چرا دعوایش نمی کنی؟ می گفت: چه کسی دلش می آید این بچه را دعوا کند؟! خلقیات سید سید سجاد خیلی صبور و مهربان بود. هیچ وقت منتظر نمی ماند که کسی کاری به ایشان محول کند، هر گاه می دید کاری هست خودش انجام میداد و منتظر تشکر از هیچ کسی نبود. هیچ کاری را بد نمی دانست و برایش فقط لقمه حلال مهم بود. عاشق خانه و خانواده مخصوصاً محمدپارسا بود. مهمترین کار دنیا را نماز میدانست. عشق به ائمه اطهار مخصوصاً امام حسین (علیه السلام) داشت و ماه رمضان و محرم را واقعاً دوست داشت و وقتی به آخر ماه میرسید خیلی ناراحت بود و افسوس می خورد
#ادامه_دارد...
❤️❤️❤️❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زن زندگی آزادی اونا
و
زن زندگی آزادی ما...
تفاوت از زمین تا آسمان است...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا 💜🍃
سلام ب همه دوستان گلم
من 25 سالمه
همسر 32
دخترم 3 ساله هست
خیلی درگیر این موضوع هستم ک بچه دوم بیارم یا دخترم بزرگتر بشه
همش میگم اوضاع مالی بهتر بشه ولی ی چیزی درونم میگه خدا هست نترس بیار خداروزیش میده
شوهرم کاشی کاره درآمدش بدنیس
ولی موندم چکار کنم مستاجرم
حالا ب نظر شما چکار کنم ی بچه دیگه بیارم یا ن
دلم ب یک بچه راضی نمیشه
ولی گاهی میگم بسه نیار ب خودت برس خودت مهم تری آخه دوران بارداری همه 9 ماه من ویار دارم خیلی حالم بده
الانم ک تک فرزندی مد شده
من واقعا موندم چکار کنم
خواهرای گلم لطفا همه سوالات جواب بدید گاهی بعضی سوال ها 1000 تا جواب داره بعضی از سوالا 1 جواب هم ندارد
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سوال سلام دوستان من هر وقت قراره مهمان برام بیاد استرس زیاد پیدا میکنم عصبی میشم بااینکه دوست دارم همیشه مهمان داشته باشم لطفا راهنمایی کنید 🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به همگی شبتون بخیر من سه تا بچه پشت سر هم دارم اخری ها دوقلو شش ماهه هستن شوهرم کارگرهست وقتی دنیا اومدن رفتم بهزیست برای کمک هزینه اومدن تحقیق وتایید شده ولی نمیدونم چرا چند ماه میگذره هیچ کمک هزینه ای نریختن کسی اطلاع داره ؟
واینکه کسی تا بحال زمین رایگان سه فرزندی گرفته برای ما میگن تو نوبت هستین یعنی چند وقت باید منتظر باشم.؟اصلا میدن یا ن؟
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
🙏🙏🙏🙏
سلام گل من خوبین شب شما به خیر
خ. واهش می کنم هرچه سریعتر پیاممو بزارین عزیزانی که میتونن کمکم کنند؟
دخترمن به امید خدا امسال باید بره کلاس ششم
و متولد اسفند 91
اینارو گفتم که بدونین سن دقیقش چقدره
سومین ماهیه که پریود شده وهر سری هم ده روز طول می کشه
واین سری یازده روزه تموم نشده
وخیلی زیاده در حدی که گاها لباس زیرش وگاها لباس رویی هم لک میشه
چکار کنم میزان بشه راستش نمیخام ببرمش دکتر بهش از الان داروهای هورمونی بدن
ازیه طرف خیلی نگرانم 🥲🥲🥲به کسی هم نگفتم که ته دلمو خالی کنند اما خواهشا بهم راهکار بدین
خداخیرتان بده
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام به همگی خوبین تاحالا کسی صورتش رو لیزر برای کک و مک کرده که نتیجه گرفته باشه ولک ها کمرنگ بشن پیشاپیش ممنون از همگی
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خوبی عزیزم
میخواستم راجع به اون عزیزی که گفتن زندگی پس از زندگی شبکه 4 نگاه میکنن برا الان هس یا ماه رمضان؟
خواهش میکنم بزار گروه
#ایدی_ادمین 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
❇️ برای لرزش دست چکار کنیم وراه درمان تپش قلب چیست ودر ادامه گفتند لرزش دست بهمراه قلب است ؟
✅جواب :این بیماری را افزایش سودا معرفی می کنیم اینها باید غذاهای گرم وتر میل کنند یک توصیه شدنی که بدون عوارض باشد که لازم برای این بیماری است عرق بهار نارنج +عسل واگر دراختیارشان نیست جوشانده زعفران بخورند یا بهمراه چایشان به همراه عسل یا نبات شیرین می کنند بخورند روزی یک استکان گل زعفران یا گل گاوزبان بطور مداوم می تواند آرام بخش قلب و بتدریج آرامش دست را به همراه داشته باشد ازغذاهای سرد شدیدا پرهیز کند از ترشیها شدیدا بپرهیزد و جوشانده زعفران را شب میل کنند بهتر است .
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام ب همه دوستان گلم من 25 سالمه همسر 32 دخترم 3 ساله هست خیلی درگیر این موضوع هست
پاسخ اعضا 🌙🌺
آقای 29 ساله و خانم 26 ساله
دختری از دیار کریمان
خب مرد حسابی داری میگی خانمم حساس شده یه روز خوبه یه روز تو خودشه حقم بهش میدی، اونوقت چی میشه جلو خانمت قربون صدقه پدرت نری؟؟ درحالیکه پدرت به قولش عمل نکرده، چرا باید بگی من همینم نمیتونی طلاق بگیر، فکر میکنی پدرت برا زندگی بعدیت برات بشکن میزنه و حمایتت میکنه؟ نه جونم هرچیزی جای خود، چطور احترام بابات واجبه و دل خانمت واجب نیست که باکلی آرزو اومده خونت، یعنی متوجه نشدی اون دختر بدبخت بین دلش و عشقش وعقلش گیر کرده که وقتی میگی طلاق بگیر سکوت میکنه و فقط نگات میکنه، چرا شما مردا یه کم از مغزتون و قلبتون نسبت به زنی که با هزاران امید اومده خونت استفاده نمی کنین، نگفتن خانوادتو ول کن حداقل جلوی خانمت دورشون نگرد، والا اگر نصف شما پدرتون شمارو دوست داشت و زندگی شما براش مهم بود یاقول نمیداد یا بهش عمل میکرد، بازم خوبه قبول داری خانوادت بد هستن که همه عروسها باهاشون قطع رابطه کردن، فکر میکنی مردی و مردانه گری به اینه که سه روز در هفته بری خونه بابات و اون دختر بدبخت بشینه خون گریه کنه، اینجور احترام به والدینی نه تنها ثواب نداره گناهم هست، 3 روز رو بکن یک روز حداقل هم خانوادت بدونن خانمت برات باارزش هست هم اینکه خودش ببینه و بدونه یه ذره هم شده برات باارزشه، بعدم 3 روز که هیچ 7 روز هفته هم قراره بری خونه بابات بهتره نزاری خانمت متوجه بشه بزار فکر کنه برات مهمه که ناراحت نشه، یکی دو ساعت بیخبری بهتر از اینکه بدونه رفتی خونه بابات، اون دنیا جواب اشکهایی که ریخته باید جواب بدی وشما مردا فکر میکنین حالا که خونه و لباس و فلان دادین دیگه کولاک کردین و سجده دارین، اول و آخر زندگی هر زن عشق و احترامه،خونه و عروسی که شما فراهم کردین وظیفه شخصی تون بوده و حق هر دختری، منتی نداره برادر، حداقل برا چندماه هم شده با دل خانمت راه بیا تا روانه تيمارستان نکردیش، اتفاقا شوهر منم هروقت هررفتاری خانوادش بامن دارن انگار نه انگار، انگار مجسمه اس. اون لحظه دلم میخواد بخار بشه بره هوا، اما درعوض برادرم اگر مثلآ من به زنش توخونه به هردلیلی اخم کنم. مثلآ، دقیقا ده برابرش تو خونش برامون جبران میکنه دراین حد پشت زنشه، کاری به سرمون میده که بابغض از خونش دربیام نه مثل شما و شوهر من خوبه نه مثل برادر من، گرچه عروس من حتی پشت شوهرش هم نداره اما شانس و اقبال دارن همچین زنهایی،کاش یه زنی مثل زنداداش من نصیب شما و شوهر من شده بود تا بدونین زن ابلیس و شیطان صفت یعنی چی، اونوقت میدیدین سالی یه بارم روی خانوادتون رو نمیزارن ببینین نه اینکه همچین راحت دل بشکنین و افتخارتون اینه که من نمیتونم دور خانوادم خط بکشم، خط نکش اما محتاط رفتارکن
🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸🔹🌸
آقایی که تک پسرتون دم پنجره بازی میکرد متاسفانه پرکشید و مجبور به ازدواج شدین
دختری از دیار کریمان
برادرمن اول اینکه روح پسرتون شاد و انشاءالله همنشین طفل 6ماهه دست کربلاست مطمئن باشید بعدم تنها مقصر شما نیستین اول و دوم و سوم مقصر خانم شما بوده از نظر من که باب ناسازگاری و غرغر کردن و....گذاشته بوده و شمارو ازنظر روحی و جسمی ارضا نکرده وشما لغزیدن، قسمت و سرنوشت اینجوری بوده ، توکل برخدا، شمام سست اراده بودین و کاری که نباید رو کردین، منم داغ 5 فرزند دیدم شاید دوستان بگن بچه ایی که تو شکم باشه تا بچه ایی که جلوت قد بکشه فرق داره، اما ازنظر منه مادر و منه داغدیده فرق نداره، داغ سوز داره درکتون میکنم، شتری که در خونه هممون میخوابه یکی زودتر یکی دیرتر، پسر یکی از اقوام یک هفته بود عقد کرده بود، خونشون چیده بودن و اولین شبی که قرار بود بعد عقد باهم باشن تصادف کرد فوت شد، جهاز چیده و دختر دست نخورده و حسرت به دل رفت، حالام پسر شما رفتنی بود، گل چیدنی چیده میشه، چه سن پایین چه بالاتر،موندم چه خواهر و مادر بی رحمی داشتی که تنهات گذاشتن، شما از طرف خانمت تنها موندی که به این راه رفتی، و داغدار شدی از طرف خانواده هم تنها بمونی نامردیه، غم نخور برادر دنیا همینه، میگذره، حضرت زینب بیشتر داغ دید یاشما؟ توکل کن بر سر بریده امام حسین و زندگیتو از اول بساز، برا شادی روح پسرتم شده دست بزار رو زانوهات و بلند شو، تا چشم بهم بزنی 60 سالت شده وهمچنان درحال غم خوردنی باید از یه جایی شروع کنی،همینقدری که شما خودتون مقصر میدونین تو مرگ پسرتون، اون مادر سه برابر شما مقصره، دخترای گل تاوقتی آمادگی ازدواج و خونه داری ندارین هرگز ازدواج نکنین که تهش یه موجود بیگناه پر بکشه و یه آدم بیگناه نمیدونم یا گناهکار اینجور افسرده ودمغ تحویل بدین، به نظرمن اگر خانم شما به وظایفش عمل کرده بود هرگز همچنین شرایطی پیش نمیومد، مادرای عزیز لطفا برا تربیت و خونه داری و شوهرداری دختراتون وقت بزارین که تهش مدیون کسی مثل این برادر نشین، بازم توکل برخدا
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
#عاشقانه_با_شهدا ❤️🍃
ادامه
. سید سجاد خیلی خانواده دوست بو
د. به پدر و مادرش که خیلی احترام می گذاشت. علاقه اش هم به من خیلی زیاد بود و ابراز هم می کرد، اما بعد از شهادتش تازه فهمیدم چقدر بیشتر از چیزی که فکر می کردم برایش مهم بودم. یازده سال پیش کارت پستالی را به او هدیه داده بودم! که بعد از شهادت کارت پستال را در کیفش دیدم همیشه می گفت: بدون شما و محمد پارسا چیزی از گلویم پایین نمی رود. مهمانداری سید سجاد سید سجاد در مهمانداری، سنگ تمام میگذاشت. یادم هست که یک بار آخر ماه بود و برای ما مهمان آمده بود و ما جز گرمک بی مزه و دو تا موز چیزی در یخچال نداشتیم. به سید گفتم: حالا چکار کنیم! نگران بودم. گفت: نگران نباش من نمی گذارم به مهمانی که به خانه ام می آید بد بگذرد! شما پیش مهمان ها برو، من خودم همه چیز را درست می کنم من هم چون به همسرم اعتماد داشتم، به پیش مهمان ها رفتم، اما کمی اضطراب داشتم که چه کاری انجام می دهد. دیدم همسرم با شیر موز در سالن آمد. خیلی خوشحال شدم. همسرم با دو تا موز و شیری که در یخچال بود برای مهمان ها شیر موز درست کرده بود و بعد از آن هم فالوده گرمک برای مان آورد. آنقدر از کارش ذوق زده و خوشحال شدم،که حد نداشت؛ مهمان ها که متوجه نشدند چیزی در منزل نیست، هیچ اتفاقاً آن قدر خوشمزه درست کرده بود که همه خوش شان آمده بود. همسرم همیشه به لحظات سخت زندگی طعم شیرینی می داد که سختی ها از یادم برود. سید سجاد همیشه در کارهای منزل به من کمک میکرد. مخصوصاً زمانی که مهمان داشتیم؛ مهمان را حبیب خدا می دانست و از مهمانی دادن لذت می برد. قبل از اینکه مهمان بیاید همه چیز را حاضر می کردم چون سید سجاد اجازه نمی داد من پذیرایی کنم. حتی گاهی خودش چایی می ریخت و می آورد. هرچیزی در منزل داشتیم برای مهمان می آورد. مثلاً برای صرف یک چایی در حضور دوستان اگر گز، شکلات، پولکی، قند هرچیزی که بود با چایی می آورد. می گفت: باید برای مهمان سنگ تمام بگذاریم. و بعد از اینکه مهمان ها می رفتند، با هم ظرف ها را می شستیم. اگر مهمان ها از دوستان خودش بودند، حتی اجازه نمی داد ظرف ها را بشویم و می گفت: شما فقط خانه را مرتب کن. در کمک به من در کارهای منزل بین همه، همیشه حرف اول را می زد. سید از نگاه دوستان سید خیلی روی خواندن نماز اول وقت مخصوصاً نماز صبح حساس بود. دوست داشت همیشه نمازش را اول وقت بخواند. هر وقتی که شیفت بود من در طول خدمتم همراهش برای نگهبانی می ایستادم. اذان صبح که می شد می گفت: حاج مهدی برو تمام سربازان را بیدار کن. تا هم نمازشان را اول وقت بخوانند هم رزق و روزی شان کثیر باشد. - یکی از روزهای سختی که در حال انجام عملیات بودیم فرصت مناسبی پیدا کردیم. من با یک نفر از دوستانم به دیدگاه سید سجاد رفتیم که با چند تا از بچه های دیده بان آنجا بودند، اما سید آنجا نبود. داشتیم از دوربین دیده بانی منطقه را نگاه می کردیم که دیدم. سید مثل همیشه با لبخندی بر لب آمد. چند روزی بود او را ندیده بودم. همدیگر را در آغوش گرفتیم و احوال پرسی کردیم. بعد از آن سید کل منطقه را برای مان توضیح داد. وقت نماز شد. یکی از بچه ها جلو ایستاد و قرار بر این شد که نماز را به جماعت بخوانیم. سید همیشه تأکید زیادی روی نمازاول وقت و نماز جماعت داشت. سید از ما خواست که نماز جماعت را با هم بخوانیم، اما ما خیلی دیرمان شده بود. برای همین خداحافظی کردیم و رفتیم. این آخرین دیداری بود که با سید داشتم. وقتی خبر شهادتش را شنیدم. حسرت نماز جماعت در کنار یک مرد آسمانی برای همیشه به دلم ماند. مردی که جز خوبی چیزی از او به یاد ندارم. - یکی از ویژگی های سید سجاد این بود که از هیچ کاری برای گروه دریغ نمی کرد و حرفش این بود که از بیکاری بدش می آید. فردی بسیار متواضع و فروتن بود. ذره ای کبر در وجودش نبود و در واژگان رفتاری سید سجاد غرور جایگاهی نداشت. روزی که برای استحمام به مقر اصلی رفتیم سید را دیدم که مشغول کار است. مشغول تمیز کردن و شستن آنجا بود. سید کل خانه ای که در آن مستقر بودیم را شسته و تمیز کرده بود. گفتم: برادر این کار تو نیست! گفت: از بیکاری بدم می آید. - به دلایل مختلفی سرباز فراری بودم. بعد از دوسال به پادگان برگشتم. قبل از آن 5بار به پادگان برگشته بودم، ولی نمی توانستم خدمتم را تمام کنم. ششم اردیبهشت سال 93 بود که دوباره وارد پادگان شدم. با اکثر نیروهای رسمی آشنا بودم، اما سید سجاد را تا به حال ندیده بودم. قرار بر این بود که سید فرمانده ما باشد و همه من را از این موضوع نگران می کردند و می گفتند: باز هم خواهی رفت. به هرحال هر طور شده بود باید به دیدار سید می رفتم. اتاقش خیلی شلوغ بود. با تمام سربازها بگو و بخند داشت. اتاقش پر بود از خنده. تعجب کرده بودم. در این چندباری که تجربه حضور در پادگان را داشتم،
#ادامه_دارد...
❤️❤️❤️❤️💜💜💜💜💜💜
کسانی که زود عصبی میشن و استرس بالایی دارن مغزشون سرد شده و دچار غلبه ی سودا هستند.از عوارض غلبه ی سودا میتوان به پرخاشگری،کم حوصلگی،بیخوابی ، استرس شدید، میگرن و سردرد، خلط پشت حلق، مشکلات معده و یبوست و پرخوری عصبی اشاره کرد
برای درمان غلبه ی سودا و اگر دچار این عوارض هستید وارد لینک زیر بشید و فرم رو پر کنید👇👇👇
https://formafzar.com/form/3upbk
https://formafzar.com/form/3upbk
هرکی این مشکل داشت درمان شد 😍☝️
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌
سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال
ایام به کام
دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇
پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم
و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن
تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه
یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه
پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم
یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره
فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند
ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇
در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅
https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139
عضو بشید همگی🙏👆
کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸
#ارادتمند🙏🌸
#حبیبه
⭕️اهل شدن فرزند سرکش⭕️
از حضرت امام صادق (ع) نقل است
که اگر فرزندتان سرکش شده
اخلاق و رفتارش تغییر کرده و به حرف شما گوش نمیدهد
با اعتقاد تام و باور کامل ،
این سوره مبارکه را(107) مرتبه
با نیت خالص و توجه به خدا بخواند
فرزندان وی مطیع و فرمان بردار آنها میشوند👇👇💯
https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0
کمتر از۲۴ساعت اثرشو میبینید😳👆خیلیا باهاش حاجت گرفتن🤲
#دردو_دل_اعضا 💜🍃
سلام موضوع اون خانمی که با خواهرش تهران زندگی میکنن و میگه همه فامیل و خونواده ام خواهرم دوست دارن :عزیزم من دور از همه اقوام زندگی میکنم ولی خواهرم تو همون شهری که خونواده و فامیلها هستن زندگی میکنه شاید سالی یکبار من برم خونه بابام و اقوامم را ببینم من هم مثل شما هستم هم خانوادم هم فامیلها خواهرم بیشتر دوست دارن و من اینو فهمیدم درحالی که اگر یکیش یه سرماخوردگی کوچکی بخوره من بارها زنگ میزنم بهشون امااگر من یا بچه هام بیمارستان بستری بشیم حتی یه زنگ نمیزنن حالمون بپرسن بارها شنیدم گفتن خواهرم بهتر از من اما من هیچ اهمیتی بهشون نمیدم حتی خاله هام میگن تو خوب نیستی جلو خودم میگن من هم گفتم همینی که هستم الان هم اگر بدترین اتفاق براشون بیفته حتی یه زنگ نمیزنم حالشون بپرسم من هم مث خودشون رفتار میکنم جوری که من وقتی ازدواج کردم جهیزیه فقط چند تا تکه بهم دادن حتی یک وسیله برقی برام نخریدن همون چند تکه هم که خریدن به درد نمیخوردن حتی منو نبردن همون چند تکه را انتخاب کنم من بچه اول خونواده بودم ولی برای خواهرم انواع وسیله برقی خریدن چهارتا قالی دونه ای ۲۰ میلیون براش خریدن هرچیزی که خودش دلش خواست براش خریدن با انتخاب خودش اما برای من کل جهیزیه ای که برام خریدن همشون پر یه پیکان بار نشدن هر چه دادن به جهیزیه برام قسم میخورم ۱۰ میلیون ندادن اما مال خواهرم ۷ تا نیسان بود جهیزیه اش ۴۰۰ میلیون از زبون خواهرم خودش گفت که خریدمون شد من غریبم هم مادر شوهرم هم نوه هاش هم دختراش همشون سرزنشم میکنن جرئت ندارم چی بگم میگن تو اگر خوب بودی بابات جهیزیه بهت میداد خدا میدونه ۱۰ سال چه ها که نکشیدم چه حرفهایی که نشنیدم من خیلی داغون شدم اما شما با این فکرا خودتو داغون نکن عزیزم تو تنها نیستی شرایط من خیلی بدتر از شما التماس دعا دارم از همه ی خواهران و برادران عزیز شوهرم کارگر چیزی هم ندارم دعا کنید خدا هم یه نگاهی به زندگی من کنه نه بخاطر خودم بخاطر دخترام که غریبن و بی کس
❤منم باشم مامان آنا ❤
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام خدمت همه دوستان تشکر از ادمین عزیز راحیل هستم بخوام داستان زندگیمو بگم یک رمان میشه جمعه ها که میشه دلم خیلی میگیره اینقد که میشینم گریه میکنم میگم خوشبحال اونایی که روزای جمعه مادری .خواهری.کس وکاری زنگ میزنه بیا آخرهفته دور هم باشیم مونده به دلم روز جمعه مادرم بگه بیا خونمون برا ناهار....من ۳۶ سالمه شانزده سالم بود عروسی کردم شکر خدا شوهرم خوبه زندگیم مشکلات خودشو داره ولی در کل خوبه دوتا پسر دارم وقتی از خانواده پدرم اومدم بیرون تا چندسال همه چی خوب بود برادر بزرگم دوسال از من بزرگتره برادر کوچکم دوسال کوچکتر بعد ازچندسالی که من ازخونه بابام رفتم برادر بزرگه معتاد شد بعد با چه بدبختی ترک کرد ولی ازشانس بد زنی گرفت که همدرد خودش بود بعد از عروسی دوتا افتادن تو مواد بدبختی اونجا شروع شد که برادر کوچیکم زنش جداشد ویک پسر داره اونم افتاد تو مواد بزرگه سه تا بچه کوچیک داره همشون تو یک خونه زندگی میکنن بابام ومامانم هم به تریاک معتاد شدن😔 الان همشون یه جورایی مواد۰ مصرف میکنن منم بخاطر اینکه شوهرم نبینه ونفهمه چندسال که نمیرم یعتی خودشونم دوستندارن برم بعضی وقتا زنگ میزنم بیام درخونتون شوهرم بمونه تو ماشین کمی ببینمتون مادرم میگه نه نیا اوضاعمون خوب نیست همش تو خونشون دعواست شوهرم میدونه ولی بخاطر من به روش نمیاره بخدا هرکی میبینم میگه چرا مثل قبل نیستی چقد ازبین رفتی فک میکنن مشکلات زندگی خودمه نمیدونن از غصه وبدبختی خونه بابام اینجوری شدم همش میگم نکنه خدایی نکرده اتفاقی بیفته مجبور بشه کسی بره تو خونشون با اوضاع بد همشون ببینه مخصوصا خانواده شوهرم که حتی یک سیگاری هم ندارن .بخدا اینقد دلم گرفته اس خدا هیچکس رو اینجوری بیچاره نکنه به حق این شبهای عزیز خانواده منم سرراه درست بزاره لااقل واس اون چهارتا بچه کوچیک که توخونشون هستن نمیدونم عاقبت اونا چی میشه😔.یا حق
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا تارک نماز کافر است؟
طرف مرتکب فحشا شده
شراب خورده
نمیگیم کافره ولی تارک نماز رو کافر حساب میکنیم؟
#حجت_الاسلام_رفیعی
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#حرف_اعضا 💜🍃
پاسخ اعضا🌺🌙
سلام عزیزم در جواب آقای ۲۵ساله که خانم ۲۰ساله گرفته و میگه بیماری پارانوئید داره فکر کنم فعلا عروسی نگیر فکر کنم زنت خیلی باباش پولداره خیلی لوس از خود راضی هست.از مشاور کمک بگیر
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
در جواب عزیز دلی که فرمودن کوه نباش
عزیزم شما صحیح فرمودین اما وقتی از بچگی 4سالگی چشم بازکنی و پدرومادری نبینی وهمش سر نخواستنت دعوا باشه و وقتی سرسفره میشینی احساس اضافی بودنت غده بشه تو گلوت و نزاره لقمه پایین بره، و وقتی خوابی داییت بگه چرا باید ما این بچه رو نون بدیم چرا باید اصلأ این گلیم خشک زیر پاش باشه و باید بره بیرون، وقتی ببینی دختر خاله ها دختر عمه هات رو پای باباشون نوازش میشن و تو بغل مادر خواب میرن و بهترین خوراک و پوشاک دارن و توباید براشون کار کنی، وقتی شب از سرما مجبوری بری زیر فرش بخوابی و صبح پراز خاک بیدار بشی، وقتی هنوز هوا تاریکه بیدارت کنن حیاط چند صدمتری رو جارو کنی وقتی سرکلاس درس میری 2ساعت اول نتونی خودکار دست بگیری بسکه دستات تو سرمای زمستون ورم کردن، وقتی 12 سال درس بخونی حتی یه بارش هم صبحونه نخورده باشی حتی ندیده باشی سفره صبحونه خانوده ها چه رنگیه، وقتی ظهر میایی خونه همه نهارشون خوردن جمع کردن بازم مجبوری گشنه بمونی، وقتی اولین بار پریود میشی حتی لباس زیر هم نداری و مجبوری 4تا دبه بیست لیتری آب با فرغون چندصد کیلومتر حمل کنی، عین پریود بودن، اما دخترخالم و بقیه وقتی اولین بار پریود میشن لای پتوی پر قوی پدرومادر میخوابن، بازم بگم؟؟ یا بسه؟؟؟ مجبوری کوه باشی، سخت باشی، نشکن باشی، قوی باشی، الان بشینم ضجه بزنم جلو دوست و دشمن، وا بدم خوبه؟ چندروز پیش جلو داداشم از گذشته گفتم واشک ریختم توقع همدردی داشتم که گفت یاد کردن گذشته کاری درست نمیشه. دلم داغ بود داغتر شد، پس من باکی دردودل کنم؟ مشاوره هام که اندازه پدرشون پول میگیرن ندارم بدم، باید هزار و یک جای دیگه هزینه درمان بدم، به نظر من منشآ همه ی بیماری هامون روح و روان مون وعصابمون هست اما چه میشه کرد؟ من از خدا گله دارم، خیلی، دلم میخواست یه دختر داشته باشم حداقل بدبختی هایی که خودم کشیدم، نزارم اون بکشه، براش مادری هایی کنم که حسرتشو داشتم و تا قیامت دارم، دلم برا شوهرم میسوزه، اونم پدر نداشته دلم میخواد طعم پدر شدنو بچشه، بازم وبازم از خدا شکایت دارم،شکایت بنده ی خدا رو میبرم پیش خدا، اما موندم شکایت خدارو پیش کی ببرم؟؟ 🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲بزار اینم بگم تو دلم نمونه دوران مدرسه هیچ کس باهام دوست نمیشد؟ میدونی چرا؟ چون مثل اونا خوراکی های رنگا رنگ و لقمه های پیچیده نداشتم، 12 سال درس خوندم. همیشه یه گوشه مینشستم خوراکی خوردن بقیه رو تماشا میکردم، که بعدها خودم از اون خونه در اومدم کارکردم ادامه تحصیل دادم اما روح و روانم داغونه، 😔
🌸🌸🌸🌸🌸
خانمها خداییش این سوالمو جواب بدین بااینکه خودمم خانمم اما موندم تو کار شما
خانما موندم چرا اینقدر جلز ولز میکنین که شوهرتون نره خونه مادرش، یا خواهرش، چرا اینقدر میسوزین، دور از جون هووتون که نیستن خب مادرشه، یعنی به خدا و کائنات اعتقاد ندارین، که میگه به هردست بدین به همون دست میگیرین،، چرا یه بار فکر نمیکنین و خودتون جای مادرشوهر یا خواهرشوهر نمیزارین؟ جدایی ننداز تا جدایی نبینی، گلاب خانم،یه چيزي رو با اعتماد به خدا بهتون میگم حتی میخوام قسمی بخورم که باورکنین، به سر بریده شهید حججی و شهدای دشت کربلا قسم میخورم، فرداها عروسی مثل خودتون نصیب تون میشه، نه یک درصد بدتر نه بهتر، چون به چشم خودم دیدم برا فامیل، دقیقا همون رفتارهایی بامادرشوهر داشت بعد 20 سال عروسی گیرش اومد باهاش کرد، آخرم طلاق گرفت و رفت، الان که دارم پیام میزارم ساعت 3 صبح هستش که شوهرم هنوز خونه مادرشه، نه تنها ناراحت نیستم بلکه خیالمم راحته جاش امنه و کسی هم دشمنش نیست به راه بد ببرتش، و مطمئنم که هیچ مادری دشمن بچش نیست. هرقدرم منه عروس رو دوست نداشته باشن، مثلآ، بازم راضی به اعصاب خردی بچه خودشون نیستن، پس چیزی نمیگن که باعث بهم خوردن زندگی بچشون بشه،لطفا خانمها و آقایان نظراتتون رو بگین، برام سواله. اینقدر شوهراتون از محبت و احترام سیراب کنید که حتی اگر خونه ی .....هم رفتن نگران لغزشش نباشین، نظر من اینه از خدا میخوام تازنده هستم اتفاقی نیفته تو زندگیم که نظرم واعتقاد واعتمادم نصبت به شوهرم و کلآ مردا عوض بشه، گرچه از برادر و خواهر خونی خودم ضربه خوردم اما نمیدونم چرا به شوهرم اعتماد کردم. و میکنم. و حس میکنم محبت من براش کافیه!! لطفا حرف دلتونو بگین بهم
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عاشقانه_با_شهدا ❤️🍃
ادامه زندگینامه شهید
. در این چندباری که تجربه حضور در پادگان را داشتم، اولین باری بود که چنین فضایی با سربازها را می دیدم. ساعت 11 بود. یک احترام نظامی گذاشتم و وارد شدم. با نگرانی گفتم: من را
به شما معرفی کردند. گفت: پس شما همان سربازی هستی که برای ادامه خدمتت برگشتی؟ سریع گفتم: بله. گفت: سریع برو یک اسلحه بگیر و برو دکل کوه و به پست قبلی بگو، بیاد! چشمی گفتم و رفتم. در راه به این فکر می کردم که خدا بخیر بگذراند و این سری دوره سربازی ما ختم بخیر شود. حدود بیست دقیقه گذشت که سید با سربازی سوار بر موتور آمد و مرا به اسم کوچک صدا زد و گفت: بیا اینجا! سرباز را آنجا گذاشت و به من گفت سوار شو! دوباره به اتاقش برگشتیم. در آنجا بود که معنی یک فرمانده دلسوز را به خوبی درک کردم. چرا که حرف هایی بین مان رد و بدل شد که در این چند بار تجربه سرباز فراری بودنم، نشنیده بودم. من پدرم را از وقتی 9 ساله بودم از دست داده بودم و بعدها فهمیدم نگاه سید به سربازهایش با همه متفاوت است. نگاه ویژه ای هم به سربازهایی دارد که یتیم هستند. نه تنها من بلکه هوای سربازهایی که یکی از عزیزان شان را از دست داده بودند، خیلی داشت. سید در آن روز به من گفت: از امروز من و تو باهم رفیق هستیم. نه فرمانده و سرباز! گفتم سید من تازه به اینجا آمدم. حرف هایش بدون اغراق می گویم هم به دل می نشست و هم برایم تازگی داشت. گفت: نگران نباش، رفاقت مان پا برجاست و معرفتت را دوست دارم. سید علاوه بر یک فرمانده و یک دوست در بسیاری از کارها کمکم می کرد و مثل برادری در کنارم بود. مادرم به او سفارشم را کرده بود که هوایم را داشته باشد، اما نه به سفارش مادرم بلکه به خاطر مرامش و ذات دلسوز و پاکش کمکم می کرد. تا اینکه سید قبل از رفتنش به سوریه برایم کاری کرد. بین آن همه گرفتاری ها و تصمیم دوباره ام برای سربازی رفتن، با یکی از فرماندهان قرارگاه بحثم شد و دیگر به پادگان نرفتم. چهارده روز بعد سید تماس گرفت و گفت: صبح به پادگان بیا! گفتم: نه سید! نمی آیم گفت: صبح مشخص می شود! و قطع کرد. ساعت هفت صبح مادرم صدایم زد و گفت: یک نفر با تو پشت در کار دارد! با کمال تعجب سید بود. او خودش به دنبال من آمد و با اصرار زیاد من را به پادگان برگرداند. روز آخر تسویه حساب به من گفت: به مادرت قول داده بودم تا آخرین روز در کنارت باشم. او مرد خوش قولی بود. حتی اگر قول هم نداده بود، آنقدر دلسوز سربازهایش بود که نگذارد دوباره دوره خدمتم را رها کنم. کارت پایان خدمتم هم نمی آمد! یک روز رفتم پادگان و سید گفت: آخر هم فکر کنم کارت پایان خدمتت را نبینم. روزی که کارت به دستم رسید، گفتم: باید به سید نشان دهم و از او تشکر کنم. به پادگان رفتم که گفتند: به سوریه اعزام شده است و آخر هم که خبر شهادتش کارت پایان خدمتی که به لطف سید دارم، اما هیچوقت نشد آن را ببیند. وقتی خبر شهادت سید را شنیدم، نه اینکه فرمانده ام را از دست داده باشم، فهمیدم رفیقم دیگر کنارم نیست. اعزام به سوریه خیلی به مأموریت کردستان می رفت و در زمان شهادت شهید جان نثاری کنار فرمانده اش بود و مقداری از خاک محل شهادت شهید را برای تبرک برداشت و به خانه آورد. از همان روزها نگاهش به شهادت جور دیگری بود و عزمش برای دفاع جدی. چندین بار تلاش کرد برود و هر بار ساک رفتن می بست و به من نمی گفت که مأموریتش مربوط به کجاست. نمی خواست که من را نگران کند. فقط می گفت: مأموریت است. و من فکر می کردم مثل همیشه مأموریت داخل کشور می رود. چند باری هم تا پای ماشین رفت، ولی بازگشت و گفت: رفتنم درست نشد. خیلی هم ناراحت می شد و به من می گفت: تو راضی نیستی برای همین رفتنم عقب می افتد، تو راضی شو تا من بروم. شب آخر به علت فوت پسردایی ام ما در خانه دایی ام بودیم که یک دفعه سجاد به من گفت: می خواهم بروم مأموریت و من هم چون این حرف برایم عادی بود، گفتم: باشه برو، گفت: الان می خواهم بروم. گفتم: خب صبر کن فردا برو، الان که شب است. گفت: منتظر من هستند گفتم: خب الان باید چکار کرد؟ گفت: برویم خانه و ساک سفرم را ببند. گفتم: باشه هر دو سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت خانه. بین راه به مسجد رسیدیم گفت: نگهدار من از دایی خداحافظی کنم. موقع اذان مغرب بود. نگه داشتم رفت داخل مسجد و با تعجب برگشت. گفتم: چیزی شده؟ گفت: من اصلاً به دایی حرفی نزدم نمی دانم از کجا متوجه شد کجا می خواهم بروم. گفت: به سلامتی بروی و برگردی، ولی سعی کن سالم برگردی. بین راه هیچ کدام حرفی نزدیم، سجاد خیلی در فکر بود. رسیدیم خانه، من رفتم ساکش را بستم. 16 مهرماه 1394 بود. سید سجاد همین طور مشغول نوشتن بود.
کنارش نشستم و با تعجب دیدم تمام بدهکاری هایش را لیست کرده و یکی یکی وارد سررسید می کند با تاریخ موعد چک ها و شماره همراه آن طلبکاران! نگاهش کردم و گفتم چرا اینها را می نویسی؟ گفت: میخواهم به مأموریت بروم بهتر است بنویسم.
#ادامه_دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"صوت الشهدا
در محضر شهدا🕊
صدای شهیدان، زیباترین صوتها (بخشی از سخنرانی سردار سلیمانی)
#یاد_شهدا 🌷
#راه_شهدا 🌷
┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی 🌸🍃 ساغر من مربیگری شنا هم دارم توی دانشجوییم دو سال مربی بودم بهش گفتم یه باشگاه هس
#داستان_زندگی 🌸🍃
ساغر
ساعت بعد بیدار شدم از خستگی. دیگه تقریبا عصر شده بود دیدم اونم برنگشته سرکار 😒🥺
داشتم از گشنگیییی میمردمممممم صبحونه هم نخورده بودم😐🤦🏻♀️ (کلا دم پریود و پریودیم اشتهام کور میشه)
بعد منم حال داغونم معلوم بود
اونم گفت الان غذا میارم رفت تو بالکن کباب کرد
واسم اورد
من خواب بودم رفته بود خرید
دیگه شروع کردم به خوردن
اونم واسم لقمه گرفت ولی باهام حرف نمیزد
یکم جون گرفتم یادم افتاد باید میرفتم سرکار
گفتم گوشیم. رفت اوردش بعد زنگ زدم به باشگاه گفتم و اینا… شوهرم گفت اهمیت نده نرو تا کامل خوب بشی
کل بدنم ضعف بود از پرکاری
شوهرم اومد کنارم باهام حرف زد گفت با خودت که لج نکن منو اذیت کنی بهتره. گفت من اگه چیزی میگم واسه خودته و … بعد گفت در مورد کارت چیزی گفتم بد برداشت کردی من میدونم چقدر تلاش کردی و…( کلا میاد دهن ادمو سرویس میکنه، زندگیتو میترکونه بعد میفهمه اشتباه کرده مهربون میشه)
چند روز تا پریودم تموم بشه نرفتم( حالم اوکی بود ولی احتیاج به استراحت داشتم و لوس بودن🥺😂)
شوهرمم کلا انگار نه انگار چطور اذیت کرده بود
شدیدا مهربون شده بود ولی بازم کلمه ای ابراز محبت نداشت فقط رفتارش خوب بود
چند روز رفتارش خوب بود اهمیت میداد ولی ابراز محبت کلامی اصلا نمیکرد ولی وقتی حواسم نبود نگاهم میکرد
منم برگشتم سرکار وقتی اومدم خونه اونم خونه بود
دوش گرفتم اومدم پیشش داشت سریال میدید
بهش گفتم ممنون که تنهام نذاشتی اونم تلویزیونو خاموش کرد زد رو کاناپه که یعنی برم اونجا بشینم و همینطور دو سه دیقه نگاهم کرد بعد سرمو بوسید
بعدش گفت دلم واسه خودمون تنگ شده بود
نذار دور شیم اینقدر. لج نکن و …
گفتم توام نکن ( حال صحبت دعوا نداشتم) تو دلت تنگ نشده بووود؟ گفت داشتم میترکیدم ولی میدونستم سگ بازی در میاری😅😂
و کلی حرف زدیم
گفت وقتی موندی تو اتوبان گریه کردی دلم ریخت خواستم بیام بچلونمت که اونطور ترسیدی🥺( خوشش میاد واقعا وقتی میبینه ازت قدرتش بیشتره یا نیاز داری بهش)
و کلییی حرف زدیم و رو همون کاناپه خوابیدیم تا صبح ( شامم نخوردیم😅😂)
خیلی دلم براش تنگ شده بود واقعا. اینقدر قهر بد و سختی بود که دردش تازست.ولی اشتی کردنشم دلچسب بود.
صبح بیدار شدم صبحونه درست کردم اونم بیدار شد ذوق میکرد (قهر بودیم بهش اهمیت نمیدادم حتی چایی هم دستش نمیدادم. غذا هم درست میکردم نمیخورد)
صبح اومد سمتم گفت چرا هیچی نمیگی از دیشب(منظورش ابراز علاقه بود حرف میزدم باهاش ولی فقط اون ابراز میکرد)
منم بوسش کردم
( خودش میدونست که یکم سرد شدم، چون قهرمون طولانی بود و میخواست بهش محبت کنم)
کم کم یه هفته ای مثل قبل شدم باهاش ( جونم واسش در میرفت باهاش خوب بودم ولی خب تا دوباره بتونم ابراز کنم یکم طول میکشید)
چون چندوقتم بود رابطه نداشتیم. همشم اون میومد سمت من و رابطمون اونطوری بود که من دوست دارم و خیلی ابراز علاقه میکرد. امتحان کرد نیومد سمتم ببینه من میرم که نرفتم باز خودش اومد.ولی تو رابطه باهاش خوب بودم کامل و رفتارمم باهاش خوب بود ولی مثل سمتش نمیرفتم
بعد که رفتارم رو دید ترسید که از چشمم بیوفته و قهر عادی شه. واسه این دیگه اصلا در مورد کارم هیچی نمیگفت و تصمیم نمیگرفت و دیگه اخرین بار بود که سر کار و شغل دعوا میکردیم.طولانی ترین قهرمون بود.
خیلی رفتارش خوب شده بود… تقریبا یک ماه بعد منم ساعت کاریمو کمتر کردم و استخر نرفتم ( چون واقعا اذیت بودم و به هیچ کارم نمیرسیدم و خیلی کم خونه بودم)
شوهرم اومد خونه دید من خونم کلییی ذوق کرد اومد تو انگار باورش نشد😂 ( تقصیر خودش بود قدر نمیدونست😒) بوسم کرد گفت به به مرخصی گرفتی؟ گفتم نه ساعت کاریمو کم کردم خرررررر ذوقققق شد
منم باز شدم خانوم خونه همون ۴ روز در هفته رو میرفتم سرکار… قشنگ میدیدم شوهرم میاد خونه غذای گرم میخوره کنار زنش خوشحاله ( بمیرم واسش ولی واقعا ادم مظلومی نیست😂😒)
منم بهش محبت میکردم و نمیذاشتم کمبودی احساس کنه و همه جوره کنارش بودم ( قبلا همین بود ولی قدر نمیدونست دیگه)
دوباره رابطمون عالی شد و ته بحثمون سر اخبار بود 😂 شوهرمم اصلا سر شغل گیر نمیداد دیگه حتی تو جمعامون میگفت مثلا خانومم شاغله و تو جامعست و….
ولی خب همیشه گیر بود که من عادت کرده بودم…
شوهرم اهل زندگی شده بود ( قبلا هرچی خرید میکرد نصفش به درد نمیخورد ولی من تشویقش میکردم باز) ولی دیگه خیلی خوب خرید میکرد و هفته ای یه بار غذا درست میکرد و لباساشو جمع و جور میکرد و …
خب توی خونه ای که بود یه لیوان جابجا نمیکرد و این تغییر با تلاش و علاقه خودش و کمک مشاور بود.. البته منم خیلی محبت میکردم و صبور بودم باهاش…
نمیدونم اگر اون با زنی بود که خانه دار بود و کلا وقف شوهرش بود و من با مردی که حساس نباشه ازدواج میکردم اوضاعمون بهتر بود یا نه. ولی من با این همه اذیتاش چشمم هیچکس رو نمیدید و هیچوقت پشیمون نشدم که زنش شدم.( قطعا به غلط کردن افتادم پیش خودم وقتی عصبیم ولی بازم برگردم عقب باهاش ازدواج میکنم😑😂🤦🏻♀️
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#احکام_دین ☀️🍃
قرض الحسنه بصورت عضوگیری شبکه ای 🌸🍃
پرسش :صندوق قرض الحسنه اى، با شرایط زیر و با هدف پرداخت وام ۷۰۰ هزار تومانى به افراد، تأسیس شده است. ۱ـ متقاضى بایستى براى ثبت نام اوّلیّه مبلغ سه هزار تومان به عنوان کار مزد به صندوق بپردازد. ۲ـ هر متقاضى باید سه نفر دیگر را که نیازمند وام هستند معرّفى کند، و آنها نیز هر کدام مبلغ سه هزار تومان به عنوان کارمزد به صندوق بپردازند. ۳ـ این روند بایستى همچنان ادامه پیدا کند تا متقاضى اوّل به ردیف هفتم ارتقایابد. در آن صورت وى مى تواند براى دریافت وام اقدام نماید. ۴ـ یاد آورى مى شود صندوق قرض الحسنه به جز کارمزد یاد شده هیچ گونه بهره و سودى از دریافت کنندگان وام اخذ نمى کند. عملیّات اقتصادى مذکور از نظر شرعى چه حکمى دارد؟
پاسخ :این کار در واقع شبیه به نوعى قمار و لا تار پیچیده است، و ریشه آن متأسّفانه از غرب مى باشد، و نتیجه آن این است که در مرحله اوّل بیش از شش میلیون تومان کارمزد دریافت مى شود، و هفتصد هزار تومان وام داده مى شود، که آن هم به کیسه مؤسّسه برمى گردد! کارمزد عبارتست از حق الزّحمه عادلانه کسانى که در آن مؤسّسه کارى انجام مى دهند، که به مقدار کارشان باید به آنها مزدى داد. و نام کارمزد بر شش میلیون تومان گذاشتن در یک مرحله نوعى فریب است. و حتماً شما عزیزان مایل نیستید آلوده این مسأله غیر مشروع شوید.
گرفتن قرض الحسنه بدون تعیین مورد مصرف 🌸🍃
پرسش :اگر از صندوق قرض الحسنه ای که اصلا سود نمی گیرد، وام بگیریم اما به جهت خاصی نباشد؛ یعنی بگوییم وام را همینجوری می خواهم اشکال دارد(ممکن است طرف، وام را بگیرد و در بانکی سرمایه گذاری کند و قسط وام را از همین سود پرداخت کند)؟
پاسخ :در صورتیکه طرف با علم به این مطلب راضی باشد مانعی ندارد ولی مکروه است.
شرط پرداخت مبلغ اضافه در برابر تسویه وام 🌸🍃
پرسش : قرض الحسنه دوستانه ای داریم که تمام موجودی خود را در قرض الحسنه محل به صورت یک حساب مسدود قرار داده ایم وطبق قوانین ضمانتی ان وام می گیریم اما قرار گذاشتیم هر یک از دوستان خواست تسویه کند و موجودی خود را بردارد به صندوق محل معرفی و در قالب وام موجودی خود را بگیرد و اقساط وام را اعضا دوستان پرداخت کنند ومبلغ کارمزد وام از موجودی فرد تسویه کننده کم می شود ایا اشکال شرعی دارد؟
پاسخ :این تفاوت که به نام کارمزد و در فرض سوال می گیرند اشکال دارد.
حکم قرض مشروط در صندوق های خانوادگی🌸🍃
پرسش :در بین فامیل ما صندوق قرض الحسنه اى تشکیل یافته که عملکرد آن بدین طریق است: «هر عضو ماهانه پانصد تومان یا بیشتر پرداخت مى کند، هرگاه درخواست وام کند با توجّه به ماهانه هایى که پرداخت کرده است ۲ یا ۳ برابر آن به عنوان وام به او پرداخت مى شود» حال با توجّه به این که ماهانه ها و وامها هر دو به صورت قرضِ مشروط است، آیا حکم ربا بر آن جارى است؟ چنانچه این کار بدون هیچ شرطى و با رضایت کامل طرفین صورت پذیرد، چه حکمى دارد؟
پاسخ :اگر این کار به صورت قرارداد بین آن افراد انجام شود، اشکال ربا دارد; تنها راه صحّت آن این است که قصد همه وام قرض الحسنه باشد; ولى همه آنها اخلاقاً مقرّرات آن صندوق را رعایت کنند; بى آن که تعهّد شرعى یا قانونى داشته باشند. راه دیگر این است که پولها به صورت وام داده نشود; بلکه به صورت هبه باشد، ولى در واقع هبه معوّضه است که در مقابل این هبه، دیگران هم بموقع هبه خواهند کرد تا دوره کامل تمام شود.
چگونگی تقسیم اموال و کارمزد صندوق قرض الحسنه انحلال یافته🌸🍃
پرسش :اگر صندوق قرض الحسنه اى منحل گردد، آیا اموال و سرمایه آن، که از محلّ کارمزد یا سودهاى معاملات اسلامى است، را باید فروخت و بین اعضا تقسیم کرد؟ آیا این تقسیم براى آنان ایجاد مالکیّت خواهد نمود؟
پاسخ :سود و کارمزد باقیمانده صرف مصارف مشروع سود و کارمزد گردد؛ و نسبت به بقیّه اموال طبق اساسنامه عمل کنید.
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شماره تلفن حرم امام حسین علیهالسلام 👇
📞 شماره تلفن 1640
مستقیم به میکروفن ضریح امام حسین(ع) وصله، هر درد دلی دارید به آقا بگید.
(بدون پیش شماره است)
کاملا رایگانه
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا ❤️🍃
سلام خدمت حبیبه خانم عزیز خداخیرت بده که گره ازکار خلق بازمیکنی ..وسلام خدمت عزیزان..میشه یه دکتر وجراح بینی خوب تو کرج یاتهران معرفی کنید که هم کارش عالی باشه هم قیمتش مناسب باشه.هم مریضایی که براشون جراحی بینی انجام داده ازش راضی باشن؟ قیمتهای الان خیلی خیلی زیاده..یه دکترمیخوام که قیمت مناسب باشه.کارشم خوب باشه..لطفا جواب بدین ممنون میشم
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دخترم یه پسر به نام ماهان داره بی زحمت یک اسم پسر بگید به ماهان بیا د 🌺🌺🌺
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خوب هستید خواهرزادم بشدت بدماشین هست طوری که اگه ماشین سواربشه مستقیم بایدبره دکتر آمپول وسرم وتاچندروز حالش بد واستفراغ میکنه ۱۲سالشه بیچاره نمیتونه بره جایی همش توخونس وخواهرم هم نمیتونه جایی بره قرص بدماشینی هم بش میدن اصلا تاثیرنداره مرسی اگه میشه تجربیاتتون رودراختیارمون بزارید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خوب هستید خواهرگلم ک گفتن ۵ شهیدگمنام آوردن تو مسجد وحاجت میدن وخودشون بشون گفتن برامشکلات بشون توسل کنند میخواستم ازخواهر گلم بخوام ب نیت من بره زیارتشون وبرام دعاکنند خیلی داغونم ممنون میشم ازمحبتت بگو اعتصام مامان حسین ب دعاتون نیازداره بشون بگو کارد ازاستخونش گذشته قسمشون بده ب بی بی حضرت زهرای بتول
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام و عرض ادب خدمت دوستان گل🌺
یه راهنمایی میخواستم کسی هست تو کانال که خودش یااطرافیانش دامپزشکی خونده باشن ؟ازمزایاومعایبش بگید لطفا
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خواهران عزیزم خواهشمندم سوال منو اورژانسی جواب بدین..من چند روز پیش که از خواب بیدار شدم دیدم یکسر دارم میخندم وبا خودم حرف میزدم مثلا میرفتم پسرمو سر نماز میخندوندم و اصلا دست خودم نبود وحتی شوهرم میگفت پامیشم میزنمت من غش غش میخندیدم ازساعت ۱۰صبح اینجوری شدم تا۲بعدازظهر که رفتم نماز خوندم آروم شدم ودیگه نخندیدم و به پسرم میگفتم پاشو برو برای صبحانه پنیر کردی بخر یادمه انقد میخندیدم واون روز اصلا سمت گوشی نرفتم وداداشم تازه نامزد کرده همش به پسرم میگفتم آرمین زندگی دایی خراب بشه همه خوشحال میشن و میخندیدم بالاخره روز بعد رفتم دکتر مغزواعصاب و نوار مغز گرفتن گفت سالمه به نظر شما من اونروز چکار شده بودم و اینم بگم وقتی به خاهرم زنگ زدم دید دارم میخندم گفت گوشی رو بده آرمین من دیدم که داره بهش میگه مامانت چکارش شده من شروع کردم به گریه کردن و گفتم شماها به من میگین مریض..و یادمه شوهرم اونروز میگفت دختر مریضشونو به من انداختن ومن میخندیدم ..خواهرای عزیز چکار کنم دکتر هم یه جواب درست بمن نداد.داشتین همچین موردی یا تجربه ای خواهش میکنم به منم بگین؟ راستش خیلی از خودم میترسم؟مامان آرمین
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام عزیزم
ببخشید من تو استان ارومیه هستم
دنبال جای هستم که لباس های بیمارستان ها رو میدوزن
اگر کسی تو گروه آدرس یا شماره تلفنی داشته باشه ممنون میشم برام بده
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام،لطفاپیاممرااورژانسیجوابدهید
دختربزرگم۲۶سالهجدیدا تواتاقشپاکتسیگاروفندکدیدم،واقعا
شوکهشدمنمیدونمچکارکنم،فکرشراهمنمیکردم،کمکمکنید
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
اگه میشه یک راهنمای بکنید بزارین تو گروه ..به خدا من خودم قالی بافی میکردم ولی همش راخرج بچه ها کردیم ازدواج کردن رفتند ولی حالا یک پسر دیگه دارم نه میتونم دیگه قالی ببافم نه چیزی دارم که بهش بدم پسرم میگه واسه اونا جون بودی .. حالا به من که رسیدی ..دیگه نمیتونی کار کنی چیزم نداری.. که کمک کنی به خدا منم دلم واسش میسوزد که نمیتونم کمکش کنم به خدا اگه قلبم درد نمیکرد دوباره یک قالی میزدم ومیبافتم ولی نمیتونم حالا به شوهرم میگم بروم خونه همسایه یکم روقالی .. یکی دوروز هیچی نمیگه روز سوم که میشه شروع میکنه به فحش دادن چیز میگه ..میگه نرو چون بد بین هست منم میگم اعصابم خورده آخ بشینم تو خونه چیکار کنم مثلا حتی به آدم ۱۰۰ تومن نمیده بگه یوقت این زن رفتش تو خیابون یچیزی دید خواست بخرد همیشه مثل یک گدا باید صد بار بگم بعدشم میرد تا شیش ماه دیگه آنوقت میگم واسه پول توجیبی خودم هر دفعه برم قالی ..اگرم رفتم اونجا با اظطراب ودلشوره که نکند بیادش و فحش بدهد لطفا راهنمای کنید
#ایدی_ادمین 👇❤️
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️🍃 سلام خدمت حبیبه خانم عزیز خداخیرت بده که گره ازکار خلق بازمیکنی ..وسلام خدمت عزیز
پاسخ اعضا 🌺🌙
سلام درمورداقایی که ۱۱ساله ازدواج کردن وبسیارخانمشون باهاش همکاری داشتن وصبوربودن و۵ماهه همه چی برعکس شده:براشماکسی سحروجادوکرده شمااول یه فال قهوه بگیریدبهتون میگن چکارکنید:انشاءالله بحق رقیه ۳ساله که زندگیتون برگرده به روزاول🤲
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام عزیزم خانمی که خونش سوسک ریز توکابینت داره پماد امحا از داروخونه بگیر اصلا سمی نیست همه جای گوشه کابینت سینک بذار به ده روز نمیرسه همشون ازبین میرن و همیشه بذار پماد بمونه تو کابینتها به اندازه نخود همه جا بذار این پماد با جوش شیرین شیر خشک تخم مرغ و روغن نباتی درست شده و به هیچ وجه برای انسان خطری نداره خونه من پربود به شکل وحشتناکی حتی تو کمد لباس بود خونه رو سمپاشی هم کردم ازبین نرفت خداخیربده همسایمون گفت ازاین پماد استفاده کنم اگه استفاده کردی وازبین رفت برای ایمان وعاقبت بخیری من و بچه هام دعا کن
صلوات به پیشگاه ولی عصر فرانوش نشه
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام حبیبه مهربون که کار خدایی میکنی وخواهران عزیز که میرید کربلا ودرمشهد یا قم ساکن هستید لطفا برای پسرای من دعا کنید پسرم افسردگی شدید داره فقط خدا میدونه چقدر سخته جوان مثل گل روحیه خراب و بدون هدف خواهش میکنم رفتید حرم برای بچه های مادرتنها دعاکنید ممنون ودست بوس همتون هستم وبراتون بهترینها روازخدای مهربون آرزو مندم
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام بر اون خانمی کع گفتن خال گوشتی دارن چند سال پیش یکی از اشناهامون صورتش زگیل میزد بردنش دکتر پوست هی اینارو میسوزوند و جاش روی صورت بنده خدا بود بعدش بدن خودمم پر از زگیل میشد هی بعد رفتم دکتر زنان گفتن بهم مناگه اینارو بسوزونم یه جای دیگه از بدنت در میاره چون ویروسش تو بدنتع و یه قرص گیاهی و یه قرص دیگه بهم دادن همه رفت تو و اون آشنا رو هم بردم اونم خوب شد
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
خانمی که دوست داری دختر شش سالتو از الان چادری کنی چرا فک میکنی چادر سر کنه چرا اینقد این موضوع براتون مهمه و. در گیرید به نظر من به جای اینکه از الان چادریش کنی برو تو اینترنت سر چ کن که رفتار درست با یه بچه شش ساله چیه باید چطوری باهاش رفتار کنی و صحبت کنی که دخترت قوی بشه اعتماد به نفس بگیره عزت نفس داشته باشه زرگ باشه سیاست زندگی کردن بلد باشه خودشو دوست داشته باشه با هر شکل و هویتی با دخترت با احترام رفتار کن بهش ارزش بده بهش تایید بده بهش بگو که تو مهمی نظرت مهمه حس آزادی بهش بده نه اینکه به زور روسری سرش کنی هر زمان به سن تکلیف رسید اونخودش اگه واقعا چادر رو دوست داشته باشه انتخاب میکنه اگه از آدم چادری دیدگاه خوبی داشته باشه مطمعن باشید چادر رو انتخاب میکنه متاسفانه خیلی ها نماز خون و چادرین ولی اصلا اخلاق ندارن زبان و رفتار زیبایی ندارن و اینطوری میشه که اطرافیانشون از چادر و نماز زده میشن بچه با دیدن تقلید میکنه وقتی ببینه شما خانمی هستین که با چادر هم زیبایی اخلاق زیبایی دارین اون هم صد درصد انتخاب میکنه خواهشا اعتقادات و افکارتون رو به بچه هاتون تحمیل نکنید التماس تفکر
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
خانمی که دستش سوخت گوشت آورده جراحی زیبایی باید انجام بده و اینکه از اون زخم تشکر کنه با دست نوازشش کنه بوسش کنه تشویقش کنه چون همه چیز حتی اجسام انرژی دارن وقتی از یه چیزی تعریف میکنی و تشکر میکنی باهاش حرف میزنی انرژی تو اون قسمت زیاد میشه و معجزه وار خودشو ترمیم میکنه البته یه روز دوروز فاید نداره باید چند ماه این کارو انجام بدین نوازشش کنید بوسش کنید قربون صدقه اش برید اگه نکته مثبتی داره تشکر کنید بابت سلامتیتون از خدا تشکر کنید و شکر گذاری کنید و با ایمان قوی و حس خوب و باور قوی اینو انجام بدین خیلی خوب میشه من خودم بخاطر جراحی دستم اینطوری شد گوشت بالا آورد و اینکارو کردم یه مدت بعدش رها کردم الان دیگه خیلی بهتر شده و دیگر فقط یه کم جاش مونده ولی قبلا گوشت بالا اومده بود
☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃☀️🍃
سلام خدمت اعضای محترم گروه
خدمت خانم عزیزی که گفتند انگشت شست دستشون درد میکنه عزیزم شما یه مدت قرص منیزیم بخورید ببینیدبهترمیشید چون بعضی مواقع کمبود منیزیم باعث این دردها میشه میتونید از قرص منیزیم تنها استفاده کنی یا مکمل کلسیم منیزیم روزی یکی بخورید انشالله که خوب میشد.ازخانمهای گل التماس دعا دارم برای حل مشکلات منم دعا کنید الهی به حق عزت و جلال خدا همگی حاجت روا باشید🙏منم هستم مریم
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽