eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
170.1هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دردو_دل_اعضا ❤️🍃 پرسش سلام زن 26 ساله ای هستم که 2 ساله ازدواج کردم. من 4 سال قبل ازدواجم با مر
پاسخ اعضا 🌙🌺 . سلام در پاسخ خانمی که گفتند پوستشون خشکه خشکی پوست رو باید اول از طریق مزاج شناسی درمان کنند بدنشون بلغم هست باید از عطاری شربت بلغم بگیرند در کنارش کرم مرطوب کننده هر نوع که باشه بزنند درست میشه 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام.ببخشید خانمی که گفتن خاتم سلیمانی ناف و...جامیندازن اگه متوجه شدن کارشون خوبه لطفا توگروه ادرسشوبدن من هم برم پیشش من هم مشکل شمارو دارم😭 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🔰جهت دفع بيمارى يا خروج جن از بدن يا برداشتن سنگينى از شخص در گوش شخص اذان گفته و 7 بار سوره حمدو آيات آخر سوره حشر را بخوانيد. سلام به حبیبه خانم لطفا این دعا رو برای اون دختر خانوم ده ساله که میگی علائم جن زدگی داره بذارید مشکلش حل بشه حتما ممنون از زحماتتون 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام خدمت همه دوستان عزیز خدمت اون خانمی که دیابت بارداری دارند اگر خیلی بالاست که حتما باید تحت نظر پزشک باشند اما اگه کمی بالاست باید رژیم بگیری بیشتر غذای کبابی بخوری کدو رو رنده کن با ماست بخور ماکارونی هم اگه خواستی بخوری در حجم کم و دم نکشیده باشه برای این که قند آن نیفته هم صبح ها خرما بخور اگه به پزشک مراجعه کنی حتما رژیم می دهند خیلی باید مواظب باشی من خودم با رژیمی که دکتر داد کنترل کردم و اصلا به دارو نرسید پیاده روی هم برو انشالله خودت و فرزندت در سلامت کامل باشید 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام در جواب دوست عزیزی که گفتن قند بارداری دارن منم قند بارداریم ۹۷ بود وقتی فهمیدم میوه،غذا و هر چی که دوست داشتم خوردم ولی شربت،بیسکویت،کیک و هر چیزی که با قند و شکر باشه دیگه استفاده نکردم و به توصیه یکی از دوستام شب قبل خواب و صبح ناشتا یک لیوان شیر شتر میخورم الان خدا را شکر قند ۷۵ هست امیدوارم برای دوست عزیزمون مفید باشه ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
تدابیر أيلول اولین ماه : 🍂 ، 30 روز است🍁 (23 شهریور تا 21 مهر) 🌼در این ماه هوا پاکیزه میشود. 🌾و غلبه افزایش می یابد، که اصلاح آن نوشیدن شربت است. 🐐خوردن شیرینی جات، و گوشت های معتدل مثل و بره مفید است. 🚫و از خوردن گوشت گاو، زیاده روی در سرخ کردنی( ) و حمام رفتن زیاد پرهیز شود. 🌸و از معتدل استفاده شود. 🚫🍉و همچنین از خوردن انواع (خربزه، گرمک، طالبی، هندوانه) و (خیارچنبر) پرهیز شود. 🌼🌻🌼ا🌻🌼🌻 أيلول؛ ثلاثون يوما، فيه يطيب الهواء و يقوى سلطان المرة السوداء، و يصلح من شرب المسهل، و ينفع فيه أكل الحلاوات، و أصناف اللحوم معتدلة كالجداء و الحولى من الضأن، و يجتنب فيه لحم البقر ، و الاكثار من الشواء ، و دخول الحمام، و يستعمل فيه الطيب المعتدل المزاج، و يجتنب فيه أكل البطيخ و القثاء🍃 📚رساله‌ذهبیه امام‌رضا (علیه‌السلام) ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 درمان اسهال : روزی 1 قاشق مرباخوری کوچک اسپند شسته و تمیز را روی زبان ریخته با آب قورت داده شود . درمان اسهال خونی : مقداری نبات را ذوب کرده . دو الی سه قاشق غذاخوری تخم بارهنگ را داخلش ریخته ؛ بعد از یک الی دو دقیقه با آب مخلوط کرده ، بگذارید تا جوش بیاید . پس از ده دقیقه جوش خوردن ملایم ؛ از آن استفاده نمایید . هر 6 ساعت یک استکان میل شود . 🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎 🔴درمان واریس ارزان ترین راه برای جلوگیری از ابتلا به واریس شستن پاها با آب سرد است. 🌀پس از اتمام کار روزانه پاهایتان را 5 دقیقه در تشت آب سرد قرار دهید و ماساژ دهید. بعدازحمام کردن پای خود را باآب سرد بشوئید . 🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎 رفع_جویدن_ناخن عرق بهارنارنج ،گلاب و عرق بیدمشک مخلوط کرده وهرروز یک الی دو استکان بخورید همچنین میتوان دمکرده گل گاوزبان و سنبل الطیب یک لیوان شبهابخورید 🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎 🔻پنج قدم برای کوچک‌کردن شکم: 🔹1-داشتن برنامه‌ غذایی با فیبر زیاد، کیفیت پروتئینی خوب و میزان چربی مناسب همچون کلم بروکلی، هویج، سیب، روغن زیتون فراوری ‌نشده، آووکادو، گردو و روغن نارگیل و حذف غلات فرآوری شده همچون نان سفید و پاستا 🔹2-غذایتان را خوب بجوید و پیش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏از آن که کاملا سیر شوید، از غذا خوردن دست بکشید. 🔹3-دویدن پیوسته را در برنامه ورزشی خود بگنجانید، حداقل هفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏ای سه بار. 🔹4-با تمرین‌دادن تمام ماهیچه‌های شکمی خود را سفت کنید. 🔹5-استرس خود را کنترل کنید، آرام نفس بکشید و در لحظه زندگی کنید. 🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎 🔮درمان خانگي موخوره: – روغن بادام و بنفشه و كتيرا براى درمان موخوره مفيد است. – نوك موها را چند سانتيمتر كوتاه كنيد. – از برس ها و شانه هايى از جنس مواد طبيعى ( چوب و …) استفاده كنيد. – از روغن هاى گياهى به موهايتان بماليد. – از شامپو هاى طبيعى كه اسيدى و قليايى نيستند استفاده كنيد. – هنگام شست و شوى موها از آب خيلى گرم استفاده نكنيد. – كمتر از سشوار استفاده كنيد. – گاهى موهايتان را ببافيد. 🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎 🌸زنجبیل و هل و مقداری نمک را کوبیده یک ق.غ از مخلوط ، در یک لیوان آب جوش ریخته تا دم بکشد سپس صاف کرده و روزی دو بار یک فنجان نیم ساعت بعد از غذا میل کنید 🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎 ✅ 🔸لیمو 🔹عرق گل ✍🏻1 قاشق غذاخوری از هرکدام را با هم ترکیب کنید و یک تکه از پارچه کتان را به محلول به دست آمده آغشته کرده و روی گردن قرار دهید . پارچه آغشته به محلول باید شب تا صبح روی محل تیرگی گردن باقی بماند... 🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎 ✍️ 🍃 نتیجه گرمی بدن وصفرای سوخته بدن است یعنی گردش خون دراین نواحی باغلظت توام شده است 🌸مالیدن حنا 🌸حجامت قوزک پا 🌸مالیدن روغن ختمی 🌸خوردن دمنوش بنفشه،ختمی،پنیرک 🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎 🔘 دیابت ✅این نسخه برای هر نوع دیابت می توان استفاده کرد ✍تخم شنبلیله 8 واحد +عدس الملک (تخم مارچوبه ) 1 واحد +نارنجک خشک شده 1 واحد +مریم گلی 2 واحد +لیمو عمونی 1 واحد +گزنه 2 واحد + ✍همه رو آسیاب کرده و مخلوط می کنیم ⚠️یک قاشق مربا خوری بعد هر وعده غذایی مصرف شود. 🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎 3⃣ درمان مشکلات روده ( باد روده . درد روده. کولیت روده . زخم روده ) : استفاده از همان عرق نعناع و بارهنگ . فقط با این تفاوت که به جای عرق نعناع از یک لیوان گلاب استفاده گردد . 🌴 اگر مشکل روده همراه با مشکل معده بود مانند یبوست ؛ همانطوری که گفتم نصف لیوان گلاب و نصف لیوان عرق نعناع باشد با یک قاشق مرباخوری تخم بارهنگ . ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 صبرا .. ذهنم جرقه زد محمدی...همون روزا ک دو روز بود نیومده بود واتساپ و من
❤️🍃 صبرا گفتم مجید یادته یک هفته قبل ازماهگرد نامزدیمون رفته بودیم پارک...گفت اره...بهش گفتم اون موقع ک دستمو گرفته بودی سرم رو شونت بود یادته داشتی راجع بانتخاب اسم حرف میزدیم با هم و تو گفتی اسم پسر بگو  گفت اره  بهش گفتم من دلم میخواست یه پسر داشتیم اسمشو میذاشتیم رستاک، رستاک چون با ر شروع میشه  (اسامی اینجا مستعار نوشتم..اسم نامزدم اولش ر داشت) اینو ک گفتم خودم داشتم هق میزدم...عاشقانه میپرستیدمش ووحالا واقعا گیر بودم بین حسای مختلف  جواب داد ک قلبم درد گرفت  کلی استیکر گریه گداشت  و گفت من لیاقتتو نداشتم صبرا اون شب تا ده صبح گریه می کردم..نامزدمم تا هفت هشت صبح باهام حرف میزد.. فرداش رو تو تنهایی و یکم بی خبری از هم گذروندیم...ظهرش ی تماس باهاش داشتم ک چرا بهم نمی گی درست قضبه چیه..گفت صبر کن الان وقتش نیست... تصمیم گرفتم بهش فرصت بدم بهم قضیه ها رو بگه  دو روز بعد ظهر اومد دنبالم...طفلک روزه بود..توگرمای هوا ساعت چهار بعد از کارش اومده بود دنبالم...منم رفتم و چرخ میزدیم و حرف میزدیم...نشستم حرف زدیم با هم...اولش گفت خب بپرس چی مبخوای بدونی  بهش گفتم از روابطتت از بیست و چن سالگیت تا الان..چون ظاهرا هنوز درگیری هست باهاشون مجبورم بپرسم... عصبی شد برا اولین بار..داد زد سرم ک عزیزم این چ سوالیه..از بیست و سه سالگیت تا الان هر ... خوردی بگو...اصلا من ده تا رابطه داشتم با هر ده تاشونم.... داشتم  و توواگه فکر می کنی من با سی و شش هفت سال سن رابطه نداشتم ب سلامت عقل خودت.شک کن... اینجا بود ک من مبهوت شدم...بهش.گفتم من قبلا اینو ازت پرسیدم ی چیز دیگه گفتی داد زد که مگه میشه راستشو میگفتم خب نمی موندی باهام در ضمن ی حیایی ی حرمتی بینمون باید بمونه یا نع  من و تو فردا میخوایم زن و شوهر بشیم نمیشه خیلی چیزا رو بگیم.... اون روز اولش بد اخلاقی کردیم دوتامون اولش..به بابام زنگ زدم..با هر دومون حرف زد و گفت بی بحث و حساسیت بی جا یا خودتون حرف بزنین یا بعدا بیاین پیش من حرف بزنین.. اون روز نامزدم کم کم اروم شد..منم یکم برخوردمو بهتر کردم..با هم یکم شوخی کردیم و اروم اروم همه کذشتشو بهم گفت... گفت ک خواستگاری هر دو مورد دو بار رفته و با هر دو خانوادش مخالفت کردن  بهش گفتم چرا خانواده مخالف بودن...گفت برای کیس اول بابام مخالفت کرده و نگفته دلیلشو...اون زمان بیست و چهار سالم بوده و بعد ک اون خانم متوحه شد خانوادم مخالفن باهام قطع ارتباط کرد و یه چند ماهی هم ازم بزرگتر بود اون خانم...تا بعد طلاقش سال نود و هفت زمانی ک سی و چهار سالم بود رفتم خواستگاریش باز...ک بابام زنگ زد گفت اگه رفتی قلم پاتو میشکونم و گفت اینحا بوده ک بابامو گفتم بهم دلیل بده..گفته این دختر یه کاری میکنه و خودم تحقیق کردم فهمیدم...نامزدم گفت ب همین بسنده نکردم رفتم تحقیق دیدم حق با بابامه و تو همون حین هم خودم اون خانمو در حال انجام اون کار دیدم و دیگه برا همیشه قید ازدواج باهاشو زدم...و به روشم واوردم ک چرا نمیخوام..بهش کفتم کاش نمیگفتی بهش..گفت دیگه ناراحت بودم و تو اون سن رفتم بهش کفتم هر چند درست نبوده بگم  (الان یادم اومد با سی و چهار سال سن خودش چ کارایی کرده و از من ک بیست و شش سالمه و دختر تو خونه ای هم بودم چقدردتو این داستانا ایراااد گرفته بخدا)  قضیه کیس دومو هم اینطوری تعریف کرد: گفت ک از بیست و شش سالگی باهاش دوست بودیم تا الان..خودم اذر ماه بهش کفتم دارم ازدواج میکنم...اما یه دوست مشترکی داریم و به واسطه اون میدونه هنوز عقد نکردیم...و به هر راهی متوسل شده این چند وقت...بهش گفتم خب چرا تو ک بهش گفتی داری ازدواج می کنی  گفت اون هیچ وقت نپذیرفته ک من باهاش ازدواج نمی کنم و همیشه تلاششو برا ازدواج میکنه...و خیلی هم تلاش می کنه...و حتی پرونده داره پیش فلان مشاور ک من رفتم و بهش  گفتم من نمیخوام ازدواج کنم باهاش و ب هر راهی کلا متوسل شده...گفت فکر میکنه اینکه قصیه ما چندین ماه طول کشیده و هنوز عقد نکردیم.. الکی بهش گفتم دارم ازوواج می کنم و دارم از سرم بازش میکنم... بهش گفتم با این هم خانوادت مخالف بودن گفت اره  بهش گفتم چرا  گفت نمیشه بگم..ابروومردمه...و این خانمم دو سالی ازم بزرگتره...و بابام گفته ب هیچ عنوان نمیتونه عروس خانواده ما باشع  و گفت ک سال97 خواستگاری این موردم رفتم...(در این حد ک مامانش زنونه رفته بهش گفتم چطورممکنه تو ی سال خواسنگاری هر دو رفتی؟گفت اون زمان خانوادم خیلی بهم فشار اوردن برا ازدواج...منم میخولستن خودمو رد کنم...بهشون گفتم برینوخواستگاری این موردا و واقعا هم میخواستم هر کدوم شد دیگ ازدواج کنم گفتم بهش اخه چطور ممکنه ینی ب هر دو علاقه داشتی  گفت من خواستگاری یکیشون فروردین رفتم خواستگاری کیس دوم بهمن یا دی بوده ک رفتم..هفت هشت ماه زمان کمی نیست...
و بعد از اونم دیگه با همین محمدی کیس دوم کامل کات بودم یسال....  گفت من خیلی وقته بهشون گفته بودم ک نمیخوام با شماها ازدواج کنم.. خودشون هی ادامه دادن...  بهش گفتم چیزی ک برام سواله اینه ایا تو این مدت سالها شده همزمان با هر دو ارتباط داشته باسی؟؟گفت خیلی کم شده اونم ن اونطور ک فکر کنی من دنبال منفعت طلبی نبودم ک هر دو رو با هم بخوام گفت من اونو ول کردم دیگه و تو مرام من نیست بخوام دست زنمو بگیرم ببرمش با یکی از گذشتم حرف بزنه  و اصلا شاید اون ی بخشی بگه ی چیزی بگه بخواد رابطه ما رو بهم بزنه..و اصلا کار درستی نیست و من همینکه اونو ول گردم مثل ی شیر زخمیه خودش و دیگه لازم نیست هیچی  بهش گفتم مطمین باش منم کسی ک تو گذشتت بوده و الان اینقدرمستاصل شده ک دیگ به تهدید توسل کرده یا کلا افراد گذشتتو نمیخوام ببینم و نمیخوام از خودم و زندگیم بهشون نشونی بدمو اصلا از نظر انسانی و حسی هم کار درستی نیست... گفت منم همینو می گم  بهش گفتم راجع ب روابط جنسی من حدسشو زدم ولی دوست نداشتم اینقدر واضح بگی و حالا ک گفتی ببخش ک میپرسم اما ثابت بودن؟ گفت عزیزم داری بهم توهین میکنی...بهش گفتم میدونم سخته ولی..گفت تو هر ازمایشی بخوای با هم می ریم برات میدم دیگه نپرس چیزی... بهش گفتم اون خانم صاحبی کیه..گفت اون واسطه کیس اوله...بهش گفتم خیلی صمیمانه حرف میزنه..گفت اون شب جلو اپارتمان اون خانمی ک دیدی همین خانم بوده... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
☀️🍃 سلام روز بخیر میخواستم از کانال خوبتون تشکر کنم ویه مطلبی رو هم مشاوره بهم بدین یکی از فامیلهای نزدیک شوهرم ازدواج کرده ودوتا بچه داره وطلاق گرفته وباز به یه آقا پول دار شوهر کرده واولش هی می گفتن اون خانمش براش طلا خریده واون خریده وخلاصه که چقدر این دوتا هوو با خوبن واین مشورت می ده به اون وخیلی دروغ گفتن واین خانمم تا تونسته با زبان این مرد رو کشیده طرف خودش وزن اولشم یه بویی برده ولی مرده حاشا کرده وگفته دشمن دارم واین فامیل ما هم نامردی نمی کنه وبازبان هر چی این دارایی داره به نام خودش می کنه ۲۰ میلیارد براش یکی دوسال پیش خانه خریده زمین ویلا ویه پسرم براش آورده ۷ تا خونه آپارتمان به نام خواهر برادر یعنی خریده که من می دونم اونا اصلا پولی نداشتن وتو دهات می نشستن آمدن شهر حتی مادر این خانم تو خونه یه ثروتمندی پرستار شد واز یه زنی مراقبت می کرد دو سال نشده آپارتمان خرید وگفت از کار کردمه به دروغ و خودشون می گن دخترمون چند کیلو طلا داره یه جای خوب شهر هم می نشیند خانم و بچه هاش کلاس خصوصی تو منزل خونه به نام بچه ها خلاصه یه بریز وبه پاشی خانم برای خودش درست کرده که چندین بار سر کوفت وسرزنش این خانم رو شوهرم به من داد در صورتی که من سن بالایی دارم اون بچه من محسوب می شه گفت برو خ‌ونه داری وشوهر داری رو از اون یاد بگیر این خانم شده همه کاره طایفه و اگر یکی عروسی کنه این بیشترین کادو اگه بمیره این پول وپز می ده وخرج مراسمش می کنه تا یه چند وقت پیش تو شهر اون خانم اولش که مانمی شناختیم رفتیم وشوهر بهش به آقا زنگ زد وگفت ما می‌خواهیم بیاییم شما رو ببینیم منم گفتم نرویم صلاح نمی دونم خونه هووی دختر فلانی بری از آنجایی که هیچ وقت اهمیت به حرف من نمی دهد وعده کرد ورفتیم راستی نگفتم برادر این خانم هم بره تو دم ودستگاه خودش ومهندس مهند س بستن بهش وبرو بیایی پیدا کرده خلاصه رفتیم خونه طرف تا اون آقا گفته بوده به شوهرم که اینجا کسی نمی دونه خیلی من داماد شمام وخواهر زنش هم اونجا بود گفته نفهمه. شوهرم به من گفت این باجناق ش چیزی نمی دونه از طرفی خانمش به من گفت شما رو من قبل ندیده بودم آشنای کی هستین گفتم فلانی وتو اون شهر باغ داشتن مرده ترسیده بود لو بره یه جورایی مارو دست به سر کرد ورفتیم تو باغ. خانمش گفت ما هم می‌آییم مرد گفت عزیزم شما نیازی نیست رفتیم باغ یهو دیدیدم با خواهرش آمدن ودوباره پرسید شما آشنای کی هستین منم نمی دونستم زنه نمی دونه، اسم هووش رو آوردم بنده خدا گفت کیه ، اسم شوهرش رو بردم مرده آمد باغ شک کرد وآمد کنار خانمش ومنم رفتم وگفت تورو قرآن تور امام حسین اگه چیزی می دونی به من بگو من دیدم الانه که یه اتفاق بیافته وشرش دامنم رو بگیره تازه شوهرم منو می کشت بهش یواشکی گفتم اگه تونستم بهت می گم خلاصه دیگه مرده اینو ول نکرد تا آمدیم خونه مراسم سینه زنی وهییت بود رفتیم مرده پا به پای زنه می‌آمد و زنه رفت سر قبر پدرش ونشست به گریه کردن خلاصه بلند شد وراه افتاد دیدم مرده فقط ما رو می پاد ونگاهش به ما هست از اونجا به بهانه بد بودن جا بلند شدم وظهر شد می خواستیم بریم مسجد وخونه دیدم دوباره زنه قسم داد منم مجبور شدم قسم دروغ بخورم وبگم اون یه آقا دیگه بوده وشباهت اسمی با شوهرت داشته ولی گفت تو اول چیز دیگری گفتی عذز خواهی وگفتم غلط کردم ببخشید اومدیم خونه مرده به شوهرم گفته بود زنم نمی داند . دستشویی رفتم مرده آمد وشوهرم همانجا گفت تو یه چیز گفتی که این اینقدر حساس شده خلاصه تو اتاق که رفتیم یه ساعت استراحت کنیم می خواست منو بزنه خیلی از اون روز تا حالا از قسم دروغی که خوردم وراستی فکر می کردم این زن اول چقدر طلا داره و چه سر ولباس ی دیدم بیچاره یه زن معمولی وپاهش رو کنار سفره دراز کرد وگفت زانو درد دارم عذر خواهی کرد گفتم یه دکتری هست آدرسش رو می دم مرده فهمید گفت نه آرتروز این دیگه خوب نمی شه وخلاصه یه جورهایی محترمانه عذرمون رو خواست ولی عذاب وجدان دارم خداحافظیکه می کردیم یواشکی بهش گفتم خاطرت جمع من چیزی نگفتم وگر نه شوهرم تو همون مسافرت یه دعوا راه می انداخت وکتک رو می زد آخرش هم چند وقت بعد کار خودش رو کرد ‌و کتک رو زد خیلی دلم می خواد اون خانم بدونه ویه خرده از پک وپز این هووش کم بشه وتازه یه دوسه روز پیش فهمیدم اون خانم یکی از بچه هاش رو قاچاقی فرستاده خارج شوهرم می گفت الان یونان باکشتی داره می ره حالا به نظر شما خدا رو خوش میاد اون زن دکتر نره با پای دردش که درمان داره قیافش مثل ماه می ماند واین اینطور با مکر وسیله ثروت رو بالا بکشه من عذاب وجدان دارم وآدرس ازش ندارم نمی دونم چکار کنم لطفا منو ببخشید خیلی زیاد شد وپاسخ رو بدین دلم همچی سوزه برای اون زن معصوم از همه جا بی خبر 👇❤️ @adminam1400
17.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عوارض احتمالی سقط جنین ‌ ✅در این ویدیو با حضور دکتر کاشی در مورد سقط جنین چه به صورت قانونی یا غیر قانونی عوارضی مانند عفونت شدید رحم تب و لرز و خون ریزی شدید ممکن است رخ دهد صحبت می کنیم . این پست رو با عزیزانتون به اشتراک بذارین ❤️ ‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
☀️🍃 وظیفه پزشک نسبت به دو مصدوم وخیم الحال🌸🍃 پرسش :اگر دو مصدوم را جهت معالجه نزد پزشکى ببرند، که هر دو در شرایط خطر جانى قرار دارند، چنانچه یکى از آن دو، عضو خانوادهاى باشد که این پزشک، طبیب خانوادگى آنان مىباشد، و اقدام پزشک براى معالجه هر یک از آن دو مستلزم رها ساختن مصدوم دیگر مىباشد، که در نتیجه مصدوم دیگر خواهد مرد، لطفاً با توجّه به امور زیر بفرمایید: وظیفه طبیب پرداختن به معالجه کدام یک از این دو مصدوم است؟ ۱. طبیب هیچ گونه تعهّد شرعى نسبت به معالجه اعضاى خانواده مصدومى که وى پزشک آنان است نداده باشد. ۲. نسبت به معالجه اعضاى خانواده یکى از آن دو، تعهّد شرعى داشته باشد. ۳. مصدوم و مجروحى که وى پزشک خانوادگى آنان مىباشد حالش بسیار وخیم، ولى احتمال خطر مرگ براى وى کمتر است. پاسخ : در صورت اوّل و دوّم با توجه به اینکه هر دو بیمار در شرایط مساوى قرار دارند طبیب مخیّر است، ولى اگر تعهّد شرعى نسبت به یکى از آنها دارد او را مقدّم دارد. و در صورت سوم، باید آن را که خطرش بیشتر است مقدّم دارد. بیان بیماری شخص برای دیگران🌸🍃 پرسش :بیان بیماریهاى بیمار براى سایر پزشکان یا برخى از اعضاى خانواده و اقوامش که از آن اطّلاع ندارند، چه حکمى دارد؟ پاسخ : آنچه براى درمان او لازم است جائز است، و بیش از آن مجاز نیست مگر به اجازه بیمار. تقاضاى بیمار برای مخفى ماندن برنامه هاى درمانى🌸🍃 پرسش :آیا بیمار مىتواند درخواست کند که کلّیه برنامه هاى درمانى او محرمانه انجام شود؟ پاسخ :در صورتى که افشا شدن آن لطمه اى به او بزند، حقّ دارد چنین درخواستى کند. مخفی کردن وضعیت جسمی بیمار توسط پزشک 🌸🍃 پرسش :لطفاً بفرمایید در چه صورتی پزشک اجازه دارد وضعیت جسمی بیمار را پنهان کند و به او دروغ بگوید؟ پاسخ : در صورتیکه بیمار بر اثر اطلاع از بیماری خود دچار ناراحتی قابل ملاحظه ای شود یا درمان او به تاخیر افتد این کار جایز است کتمان وخامت بیماری به خاطر مصلحت🌸🍃 پرسش :گاه به خاطر مصالح بیمار یا اطرافیان وى مجبور به کتمان حقیقت هستیم. این کار چه حکمى دارد؟ پاسخ : در صورتى که مصلحت ایجاب کند این کار لازم است. وظیفه پزشک در مورد مطلع کردن بیمار یا خویشان او نسبت به بیماری که علاجی ندارد🌸🍃 پرسش : شخصى سرطان دارد و طبیب مىداند هرگونه اقدام در جهت معالجه او بىفایده است، و اگر به بیمار و کسان وى اطّلاع دهد گرچه ضربه روحى و صدمات روانى به آنان وارد مىشود، امّا از صرف هزینه فراوان براى معالجه جلوگیرى مىشود، و طبیب هم مورد شکایت نسبت به کتمان بیمارى قرار نمىگیرد. و اگر اطّلاع ندهد، اموال فراوانى خرج معالجه مىشود که بىفایده خواهد بود، و طبیب هم مورد اعتراض واقع مىشود. با توجّه به اصرارى که بیمار و کسانش در مورد دانستن واقعیّت دارند، تکلیف طبیب چیست؟ پاسخ : با توجّه به اینکه ضربه هاى روحى از یکسو، و هزینههاى درمان از سوى دیگر کاملاً متفاوت است، طبیب باید آن طرف را اختیار کند که صدماتش کمتر است. کتمان نتیجه آزمایش ازدواج توسط پزشک 🌸🍃 پرسش :جوانى جهت ازدواج براى آزمایش به پزشک مراجعه مىکند. پزشک وى را دچار بیمارى مسرى مىیابد، و یا متوجّه مىشود که معتاد است. در اینجا، اگر واقعیّت را براى دیگران، که منتظر نتیجه آزمایش هستند بگوید، پرده از روى راز پنهان بیمار برداشته مىشود، که قطعاً براى بیمار تبعات سوئى به دنبال خواهد داشت. و اگر نگوید همسر آینده وى دچار بیمارى مسرى شده، و گرفتاریهایى پیدا مىکند، و ممکن است براى طبیب هم مشکل ساز شود. تکلیف طبیب چیست؟ پاسخ : با توجّه به اینکه این گونه آزمایشها نوعى مشورت با طبیب است، کتمانکردنواقعیّت خیانتدر مشورتمحسوبمىشود، وباید واقعیّت را بگوید. وظیفه پزشک نسبت به اعلام بیماری شخص به مسئولین 🌸🍃 پرسش : اگر بیمارى به پزشک مراجعه نماید، و پزشک هم در معاینات وى به سرّى از اسرار بیمار مطّلع شود که در صورت کتمان، نفع بیمار و کسان وى در آن لحاظ مىگردد، و بیمار هم خواهان مکتوم ماندن آن بیمارى پنهان باشد، ولى اگر به اطّلاع مسئولین مملکتى و حکومتى برساند، نفع و مصلحت جامعه در آن وجود دارد، اینجا طبیب چه تکلیفى دارد؟ پاسخ :تنها در موردى که مصالح جامعه به خطر مىافتد لازم است آن را فاش کند، و به مسئولین مربوطه اطّلاع دهد.
💎💎💎 راستش موضوع برمیگرده به پارسال؛ ترم اول ورودی بهمن بودم . اینجا قبلا نظر خواهی کرده بودن که یه نفر نظرم رو جلب کرده اینا . دوستان گفتن جو گیر شدی، این حرفا هوا هوسه بیخیالش شدیم . ترم اول چون من رشتم برق بود اون فکر کنم حسابداری  (( دقیق نمیدونم هر چی هست مربوط به انسانیه ))  با هم یه کلاس بیشتر مشترک نبودیم . خلاصه طبق نظر یه عده ما گفتم حتما هوس بازم ترم اول نرفتم جلو الان بعد یک نیم سال  هنوز  با خودم میگم چرا همون ترم اول نرفتم جلو بگم یه وقت بذاریم با هم آشنا شیم . سو برداشت نشه چون من عاشق نشدم (( از کلمه عشق اینا بدم مید خیلی لوس بازیه )) اینکه چرا من نظرم بهش جلب شد این بود که بر خلاف بقیه آرایشی نبود ولی با این حال چهره ش نظرم رو جلب کردم  اصلا تیپ جلف نمیزد سنگین  بود تیپش همین نظرم جلب کرد که شاید این ارزش شناخت داشته باشه . چون دیدین دیگه  یه عده با اون سر وضع که میان دانشگاه ( نمیشه قضاوت کرد ))  یه تقریبی میشه که چه عقاید ارزش هایی داره . به خواهرم موضوع رو گفتم گفت اشتباه کردی که فرصت سوزندی و از این حرفا . الان ترم سه هستم   ترم دو کلا یکی دو بار بیشتر ندیدمش که بازم پشیمونم چرا نرفتم جلو ، دو سه ترم دیگه این دانشگاه نیستم (( آزاد میخونم ))  بعدش ممکنه دانشگاهمو عوض کنم . حالا نمیدونم تو این یک سال خورده که  هستم بازم  میشه پیداش کرد یا نه. گفتم میشه رفت مسوول واحد اسم فامیل طرف بهش بگیم بگه کدوم کلاسا درس داره ؟ گفت اسم پسر هم بهشون بگی بت نمیگن چه برسه به دخترا که شاید کارت به کمیته انظباطی بکشه . یکی از هم ترمی هام گفت به خانوادت بگی که آمارش رو بگیرن گفتم من که اینو نمیشناسم هیچی نشده برم به خانوادم برم بگم ؟  اومدیم و رفتن و دیدن دختره کلا عقایدش یه چیز دیگه بود فقط ظاهرش بر طبق معیارم بود اونوقت دیگه ممکنه به نظر من اهمیتی ندن . شما چقد احتمال میدین تا یک سال نیم دیگه بشه دوباره دیدش ؟ چون قصد دارم که اگه دیدیمش فرصت نسوزنم یه تایم 4 ماهه برا اشنایی درباره عقاید ارزش هاش اهداف زندگی و کلا هر چیزی که بشه بیشتر شناختش براش بذارم. اگه خوب بود که به خانواده ها میگم اگه نه که هیچی دیگه  فعلا شرایط ازدواج ندارم ولی در دوران دانشجویی توانایی کار کردن هم دارم . رشتم برقه میتونم تو کار آزاد یا چیزی شبیه به اون مشغول بشم (( بماند که به هنر علاقه دارم بیشتر ولی مشکلی نیر هنر نیاز رفتن به دانشگاه نداره ))  خانوادم نظرم در باره ازدواج زیر 26 سال مطلوبه خوشبختانه ازدواج تو سی و خورده سال رو اصلا قبول ندارن درباره نظر اون دختر بگم فکر کنم چون بهش نظر داشتم فهمیده بود، حتی ترم بعدش چراغ سبز نشون داد به اصطلاح ولی من چون نمیدونم چطوری سر صحبت رو باز کنم نرفتم جلو ضایع بازی در بیاورم خیط بشم. الان عذاب وجدان دارم که دختره مردم  هوایی کردم نرفتم جلو  چون من همون طور که گفتم تا از عقاید این دختره سر در نیارم نمیتونم مطمئن بشم اونی که میخوام هست یا نه . خلاصه کلا بگم اگه کسی نظرتون جلب کرد برید تکلیف خودتون مشخص کنین با اون, مثل من  فرصت نسوزونین مثل چی پشیمون بشین .
18.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سقط خود به خودی ‌ ✅در این ویدیو با حضور دکتر کاشی در مورد انواع سقط که ممکن است به دستور پزشک و حفظ سلامت مادر انجام شود و یا سقط های خود به خودی صحبت می کنیم . این پست رو با عزیزانتون به اشتراک بذارین ❤️ ‌
🌱 شاعر با اخلاص ، مدّاح با وفا، مخلص اهلبيت عصمت و طهارت عليهم السلام ((حضرت حاج آقاى هاشم زاده اصفهانى )) فرمودند: در اصفهان يك تكيه بانى بود بنام ((ميرزا محمد)) كه ايشان حالاتى داشت . يك روز به او گفتم براى ماتعريف كن كه در اين قبرستان چه ديدى ؟ گفت : يك روز جنازه اى را از بروجن بنام ((آسيد حسن )) آوردند اينجا دفن كردند، صاحبان آن جنازه بعد از اتمام دفن آمدند پيش من و گفتند: ما مى خواهيم هر شب سر قبر اين مرحوم چراغى روشن باشد، اين يك دله و پيت نفت و اين هم چراغ و اين هم مزد اين كارت ، مبادا يادت برود و اين چراغ راروشن نكنى . گفتم : چشم روى چشمانم . آنهارفتند. من هم هرشب چراغ را سر قبر اين بنده خدا روشن مى كردم ، تا اينكه يك شب زمستان هواخيلى سرد بود. گفتم ، امشب ((آسيد حسن )) چراغ نمى خواهد؛ كى حالش را دارد توى اين سرما برود سر قبر چراغ روشن كند. ولش كن ؛ او مُرده وكسى هم نمى بيند. نفت هاى دَله و پيت را هم ريختم توى چراغ خودم . در اين هنگام ديدم يكى باشتاب در حجره را مى زند!، هم شب است و هم هوا سرد، اعتنا نكردم ، گفتم : هركس كه هست يك مقدار در ميزند و بعد خسته مى شود مى رود، ديدم خير همينطور دارد در ميزند، بلند شدم دم در آمدم و گفتم كيست ؟ گفت : در را باز كن . گفتم : توكى هستى ؟ گفت : من سيد حسن هستم ، نفتهايم را كه توى چراغت ريختى هيچى ، چرا چراغم را روشن نكردى ...؟ ترس و وحشت تمام وجودم را فرا گرفته بود، گفتم : چَشم ؛ آقا ديگه روشن مى كنم . گفت : مبادا ديگه چراغ قبر مرا روشن نكنى ؟ گفتم : چَشم ، آمدم بيرون كسى را نديدم . آمدم سر قبر و چراغ را روشن كردم . ايشان فرمودند: خدا رحمت كند ((استاد حسين مشكل گشا)) را، ايشان يكى از مردان خدا بود. نجّار بود. واين اواخر كلبندى چينى هاى شكسته را بهم وصل مى كرد. او مرد بزرگوارى بود كه خدمت آقا ((امام زمان )) عليه السّلام رسيده بود. ايشان مى فرمود: آن وقتى كه در اهواز كارمى كردم آنجا خيلى كم كسى نماز مى خواند و وقتى كسى را مى ديدم نماز مى خواند خوشحال مى شدم . يك روز همين طور كه روى چوب بست بودم ، ديدم يك مردى يك چيزى مثل گونى پوشيده و داخل در شط شد و خودش را شست . بعد آمد جاى مسحش را خشكاند، بعد وضوگرفت و ايستاد نماز، من خيلى از اين خوشم آمد. گفتم : خدا كند اين با من رفيق شود. يك شب آمد گفت : استاد. گفتم : بله . گفت : من يك قدرى از اين چوب ها را ببرم آتش روشن كنم گرم شوم ؟ گفتم : ببر. دوباره شب ديگر آمد، گفتم : اگر بخواهى مى توانى پيش من بيايى . گفت : اى استاد من كجا شما كجا. شما استاد هستى من رعيت بى چيز با هم جور در نمى آيد. گفتم : اين حرفها را نزن ((ما همه بنده خدا هستيم و با هم فرق نمى كنيم )) بيا پيش من . گفت : من سه تومان به اين بقاله بدهكارم . گفتم : برو به بقاله بگو بدهكارى شما را پاى مشكل گشا بنويسد. خلاصه بعد از آن آمد پهلوى من . نزديك ((ماه مبارك رمضان )) كه شد، گفت : استاد من روزه مى گيرم اگر شما روزه نگيرى رفاقتمان نمى شود. گفتم : نه من هم روزه مى گيرم ، يك مّدتى كه با من بود. يكى از اين شبها يك نامه از اصفهان آمد كه بچه ات گلويش درد مى كند، من وقتى خواندم ناراحت شدم . گفت : استاد ناراحت نشو بچه ات گلويش خوب شد. گفتم : تو از كجا مى دانى ؟ گفت : انشاءالله گلويش خوب شد. حالا اين هفته نامه مى آيد مى گويند كه گلويش خوب شد. گفت : اتفاقا يك نامه آمد و گفتند: گلويش خوب شد. اين بنده خدا ((سيد آقا)) مريض شد و ماه مبارك چند روز روزه گرفت ، مرضش شديدتر شد. هركارى كردم كه روزه ات رابخور روزه اش رانخورد. هى مى گفت : استاد اگر مى خواهى رفيق داشته باشى كارى بامن نداشته باش فقط افطار كه شد بنشين و براى من جگاره سيگار تا سحر بپيچ ، و اين تا سحر جگاره مى كشيد و سحر و افطار يك آب جوش مى خورد و تبش ‍ شدّت داشت و هر كارى كردم كه دكتر برايت بياورم بيا ببرمت دكتر. گفت : خير. يك روز از بس اين تب داشت كه آن طرف نفس مى كشيد اينجا من مى سوختم ، اوقات من تلخ شد گفتم : بابا آن كسى كه روزه را واجب كرده همان هم دستور داده وقتى مريض هستى روزه ات را بخور. و دكتر برو. گفت : خير استاد من امروز خوب مى شوم شما برو سر كارت . من با خودم گفتم ؛ اين يك ساعت ديگر مى ميرد، سر كار رفتم اما چشم براه بودم تا شب خبرى نشد، شب كه آمدم ديدم اينجا را جارو كرده و آب پاشيده پِرمز را روشن كرده آب جوش آورده حالش بسيار خوب است . گفت : استاد نگفتم من امشب خوب مى شوم . بعد از ماه مبارك رمضان يك روز صبح به من گفت : استاد. گفتم : بله . گفت : امروز پالتوات را بردار عصر باران مى آيد. گفتم : تو از كجا مى دانى فقط خدا مى داند كى باران مى آيد. گفت : باران مى آيد پالتوت را بردار.
به او اعتنا نكردم و رفتم سر كارم تا عصر شد يك گله ابر آمد بالا سرم تا آمدم از روى چوب بست پائين بيايم تمام لباسهايم خيس شد، وقتى پايين آمدم ديدم اين ((سيد آقا)) پالتوى مرا آورد و گفت : استاد سرما را خوردى حالا بگير بپوش وقتى آمديم توى منزل . گفتم : سيد آقا تو از كجا خبر اينها را دارى ؟! گفت : اى استاد من مى دانم فردا چطور مى شود. بعد متوجه شدم همه اينها بر اثر تقوى و اخلاص و بندگى خداست كه اين بنده خدا داشت .
خانم بی سرو صدا بیا اینجا کارت دارم🤫🤫🤫 خسته شدی اینقدر رفتی پزشک اخرم درمان نشدی😔😔 عفونت رحم خشکی رحم خارش رحم بوی بد رحم کیست رحم تنبلی تخمدان داری 😱😱 میدونستی اضافه وزن از مشکل رحم هستش🤔🤔 وووووووووووووووو بیا اینجا با روش های عالی درمان بشین 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3710255558C9f0dd9b7e8 درمان ریشه ای بدون برگشت 💯💯 گنجینه: خانم حسین‌زاده 🙏🙏
❌❌مهم حتما بخونید لطفا❌❌❌ سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای بزرگوار کانال ایام به کام دوستان گلم به دلیل حجم بالای پاسخ اعضا و محدودیت در ارسال روزانه یه تصمیمی گرفتیم 👇 پاسخ هایی که شما به سوالات میدین ممکنه چند روز طول بکشه که در کانال ارسال بشه چون باید به جز پاسخ اعضا مطالب دیگه ای هم در کانال بزاریم و به این خاطر که اعضای محترممون زودتر به پاسخشون برسن تصمیم گرفتیم یه کانال دیگه اختصاص بدیم به این قضیه یعنی اونجا فقط مختص پاسخ اعضا باشه پاسخ هایی که توی کانال اصلیمون جا نداریم بزاریم رو اونجا قرار میدیم یعنی یه بخشیش در همین کانال و تعدادی دیگه ش در کانال دیگه ای قرار میگیره فقط دقت کنید عزیزان هردو کانال رو چک کنید حتما ❌❌❌👆👆چون در هر دوکانال پاسخها تکراری نیستند ممنون میشم همگی اون کانال هم عضو باشید برای دسترسی بهتر به پاسخها✅✅✅👇👇👇👇 در ضمن اینجا مخزن میشه برای دسترسی بهتر به مطالبی که میخواید بعدا پیداشون کنید😍✅ https://eitaa.com/joinchat/3518169438Cd5294f4139 عضو بشید همگی🙏👆 کانال خصوصیه دوستان و مختص اعضای خودمونه🌸 🙏🌸
⭕️سنگسار شدن یک زن توسط شوهرش ساعت 7:30 😔 دیروز تو تهران میخواستن حکم رو اجرا کنن، خیلی وحشتناک بود! زن رو گذاشته بودن تو چاله و تا سینه زیر خاک بود به شوهرش التماس میکرد که ببخشتش، اما مرد دستش را پر از سنگ کرده بود و منتظر دستور قاضی بود و با تمام انزجار نگاهش میکرد و میگفت که باید قصاص بشه زن التماسش میکرد، اما مرد فقط دنبال قصاص بود و فریاد میزد و به زن لگد میزد... کاملا دچار جنون شده بود و میگفت مگه من چیکارت کرده بودم و خودش رو میزد. خیلی دردناک بود... ترس در چشمان زن موج میزد و با صدای بلند داد میزد که منو ببخش، بخاطر دختر کوچیکمون منو ببخش، قول میدم که جبران میکنم... عده ای داد میزدن ببخشش و عده ای دیگر میگفتن بکشش! شوهر رو به قاضی کرد و گفت حکم رو اجرا کن، قاضی به زن گفت که وصیتی نداری؟ زن گفت فقط به من اجازه بدید یک بار دیگه بچه ی خودم را شیر بدم... بچه ی ۲۰ ماهه را براش آوردن و زن را از خاک بیرون کشیدن تا به بچه شیر بدهد. اما در عین ناباوری ....👇🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf چه صبری داری خدا😭👆
❤️🍃 شوهرم عاشق موهای بلنده اما من موهام کم پشت بود و رشد نداشت هرچی می‌گفت امتحان میکردم چقد خرج کردم امااااااا با یه چیز خیلی ساده که تو خونه همه هست موهام تو یکماه رشد عجیب و پر شد خدا خیرش بده تو این کانال دیدم https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 انقدر موهام ناز شده 😍
🕊 کمک برای درمان یک درد سنگین! 🏮پسر بچه ۱۰ ساله به علت برق گرفتی شدید ، هر دو دست و یک پاش رو از دست داده ، برای امکان پروتز و تقویت بازو در حال کار درمانیِ ! هزینه پروتز هم چند صد میلیونِ! متاسفانه خانواده اصلا توان پرداخت هزینه های سنگین رو ندارند. 🍃 تسلای دل امام زمان عج و به نیت فرج برای تامین بخشی از هزینه های درمانی این کودک معلول و بازگشت امید به زندگی اون ، با هر مبلغی که دارید سهیم باشید؛() شماره کارت‌ به‌ نام مجموعه جهادی 👇 ●
6063737005258387
6063731105809819
5041721112091989
5892107046668854
کد دستوری👈‎
*6655*1*33#
🪩 ارتباط مستقیم با گروه 👇 ┏━━━━━━━━━━━━━━━🇮🇷┓ https://eitaa.com/S7QfvmVIh2MaXNEm ┗🕊━━━━━━━━━━━━━━━┛ مبالغ اضافه صرف سایر امور خیر می شود.
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
🕊 کمک #فوری برای درمان یک درد سنگین! #روایت_یک_غم 🏮پسر بچه ۱۰ ساله به علت برق گرفتی شدید ، هر دو دس
این کودک معصوم برای تهیه دست و پای مصنوعی، چشم امید به ما داره !! برای درمان ِاین کودک معصومِ معلول شده در حد توان سهیم‌ باشید...🙏 مجموعه جهادی ، مورد تایید کانال ماست ؛ با خیال راحت مشارکت کنید ✅✅
📢 هر روز بخوانیم 🔹 امروز؛ صفحه صد و سی و دو قرآن کریم سوره مبارکه الأنعام ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
Quran-page-132.mp3
2.55M
📢 هر روز بخوانیم 🔹 صفحه صد و سی و دو قرآن کریم، سوره مبارکه الأنعام با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید. ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید
🌱 🍁 🍁 👈 بهترین زمان برای اسپند دود دادن وقت غروب است و کاملترین عمل برای دود دادن اسپند دستور زیر است؛ 👈🏻 مقداری اسپند را در دست راستتان بگیرید و نزدیک دهانتان کنید ۷ مرتبه سوره‌ی حمد ۷مرتبه سوره‌ی اخلاص ۷ مرتبه معوذتین را بخوانید و همینطور در وقت سوختن اسپند ۱ مرتبہ آیة الکرسی ، معوذتین را بخوانید و در آخر صلوات بفرستید. 🌿🌺🌿 🌿 ⬅️ هرکس در ورطه و بلیه‌ای گرفتار شود و راه نجات و خلاص شدن از هر طرف بر او بسته باشد ۱۹ مرتبه بگوید: 🌹✨ نجاهً مِنَکَ یا سَیِّدِ الکَریم،نَجِّنی وَ خَلِّصنی بِحَقِّ بِسم الله الرحمن الرحیم ✨🌹 👈 و اگر به عدد حروف 🔮 «بسم الله الرحمن الرحیم» که همان ۷۸۶ بار است بخواند، کامل تر و قوی تر خواهد بود. ان شاءالله مداومت بر این ذکر مبارکه، باعث نجات از جمیع بلاها و آفات است و موجب ایمنی می گردد و به رسیده است. 🌿🌺🌿 ❤️ به جهت محبت بین الزوجین که ما بین آن ها نزاع بوده باشد این دعا را خوانده به محبت بهم رسد ان شاء الله بسم الله الرحمن الرحیم وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ باسم فلانَ علی حُبِّ فلان بن فلان 📓 گنجینه دعا
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ ✺≽ ⊱━━━⊱ 🗓 ۲۷ شهریور | سنبله ۱۴۰۳ 🗓 ۱۳ ربیع الاول ۱۴۴۶ 🗓 17 سپتامبر 2024 🌹 متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام 🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام 📆 روزشمار: ▪️4 روز تا ولادت پیامبر و امام صادق علیهما السلام ▪️21 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ▪️25 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام ▪️27 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ▪️51 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها ❇️ روز ۱۰۰ مرتبه : یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین "ای مهربان‌ترین مهربانان" ❇️ خواندن روز باعث می‌شود که حاجت روا شوید این ذکر به نام علی بن الحسین علیه السلام و محمد بن علی علیه السلام و جعفر بن محمد علیه السلام می‌باشد بنابراین رعایت شده است در این روز امام خوانده شود. ❇️  (یا ) ۹۰۳ مرتبه بعد از نماز صبح موجب می‌شود. 📚 شب : طبق آیه ی ۱۴ سوره می‌باشد. ✅ برای و دادن روز مناسبی است. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست. ⛔️ برای گرفتن روز مناسبی نیست. ⛔️ برای روز مناسبی نیست‌. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست‌‌‌. ⛔️ امشب برای خوب نیست. ✅ برای رفتن روز مناسبی است. 🔰 زمان :از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر. 🔹امروز روز بسیار مناسبی است. 🔹امروز برای شروع کارها مناسب است.  🔹دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹کسی که در این روز بیمار شود زود بهبود یابد. 🔸کسی که امروز گم شود، خیلی زود پیدا میشود.ان شاء الله. 🔸قرض دادن و قرض گرفتن بسیار پسندیده است.  🔸کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔸خرید و فروش و تجارت بخصوص وسایل منزل، موجب سود است. 🔹میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹رسیدگی به ایتام  ونیازمندان و بیچارگان خوب و موجب عزت است. 🔹صدقه دادن خوب است. 🔸رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در « نخـاع » است.👈🏻باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. 🔸مسیر رجال الغیب ،سمت جنوب میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب👈🏼و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد. ☜ صبح 04:24 اذان ظهر 11:59 ☜ مغرب 18:27 طلوع آفتاب 05:49 ☜ آفتاب 18:08 نیمه شب 00:17 🌸 🌸 از رسول خدا (ص) روایت شده است که هر که در صبح هفت مرتبه بخواند این دعای دفع بلا را در آن روز از بلاها محفوظ باشد.«فَاللَّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ‏. إِنَّ وَلِیِّیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکِتابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّی الصَّالِحِینَ. فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ» 🗓 مخصوص روز است‌‌. ⏰ ذات الکرسی عمود ۱۵:۲۸ 🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی میشود.
18.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شرح حدیث پیامبر در رابطه با ویژگی های آخرالزمان و مردمانش 🔹به بیان شیرین آیت الله مجتهدی تهرانی رحمه الله علیه
❤️🍃 میخواستم یه کم درد دل کنم شاید یه کم دلم آروم بشه ۳۷سالمه شرایط مجردیم افتضاح بود بچه بزرگ خانواده بودم .پدرم کار دست حسابی نداشت وضع مالی مون خراب بود همیشه توحسرت همه جی بودیم.مادرم زن فداکاروازخودگذشته ای بود.همیشه میخواستم باازدواج کردن خوب بهشون کمک کنم ولی متاسفانه نشد.۱۷سالگی باپسرعموم‌ازدواج کردم و سه تادختر دارم. بخاطراعتیادو بیکاری بداخلاقی بعد۱۴سال مجبورشدم طلاق بگیرم.البته چندباربردمش‌کمپ .حتی توخونه کمکش میکردم ترک کنه ولی نشد.خانواده همسرمم هیچ کمکی بهم نمیکردن هیچ بیشتر سنگ اندازی هم‌میکردن واذیتم‌میکردن انکار اعتیادوبیکاری پسرشون تقصیرمن بود.چقدرازش کتک خوردم و سلامتیم به خطر افتاد.ازیه آقایی کمک خواستم که برای شوهرم کارپیداکنه.ولی ایشون‌منو بایه اقایی اشناکردن که زن وبچه داشت.گفت خیلی تنهاهست و زنش سرده ومریضه.ونیخوام‌طلاقش بدم.منم از بی محبتی وازبس سختی کشیده بودن بهش دل بستم.دیگه کارهای طلاقموشروع کردم.اون اقا پشتم‌بود.منومیبرد دادگاه ومیومد.بهم دلداری میداد.کمکم‌میکرد.میگفت خودم قدرت رومیدونم توخیلی خوش قلب ومهربونی.خیلی اذیت شدی حیف توهست و....این آقا با ادب ومنطقی بودکه زن ها گناه دارن میفهممت وازاین صحبتها.به موقع هم‌احساساتی بودبهم دلداری میداد.گذشت تا یکسال ونیم طول کشیدتاطلاق گرفتم وبعد عده صیغه این آقاشدم.قبلش این آقاهرگز باهیچکس دوست نشده بوده خیلی میترسید.استرس آبرو ریزی داشت و...ولی یه جورایی بامن بودن بهش دل وجرات داده بود. .یکسال صیغه موقت بودیم‌بهم‌گفت میخوام میخوام‌زنمو طلاقش بدم.خونمو آتیش زده ودست پاچلفتی هست همش خودم بایدمواظب خونه و بچهام‌باشم.هیچی براش کم نزاشتم.ولی اون اصلا احساساتی نیست به زورباهاش رابطه دارم.یه کم ساده هست.مهمانداری بلد نیست یهوالکی میخنده.جلوفامیل هام خجالت میکشم ...واینکه ازروی لجبازی که دخترعمه اش بهش جواب نه داده بودرفته بودخواستگاری این خانم.بعدیکسال بهم‌گفت‌من میخوام بیام خونه مادر مدرت باهاشون رفت وآمد کنم.اول تنها اومد بامادرم صحبت کردماهیچی نگفتیم پنهانی صیغه کردیم.مادرم‌گفت باید به پدرش بگید دخترمن خیلی سختی کشیده شمادیگه اذیتش نکنید قول داد خوشبخت وسربلندم کنه.البته مادرم یه بوهایی برده بود که من بایکی درارتباطم.بعدیه هفته این آقا بامادرش اومدن خونمون باپدرم صحبت کردن.به پدرم‌گفتن یکسال صیغه میکنم تازن اولم طلاق بدم وبعدعقددائم‌میکنم.پدرم قبول کردن.وقتی رفتیم‌درمحضراقابهم‌گفت سه سال صیغه کمم چون تویکسال طلاق تموم نمیشه ویه سری برنامه ریزی ها باید بکنم.مشکلاتموم حل بشه وعقدکنیم.یه جورایی توعمل انجام شده منوگذاشتن والبته که بهش دلبسته بودم ودوستش داشتم.قبول کردم چندماه بعدش خواهربزرگ این اقا وپسرعمه شون اومدن درخونه بابام.بجث کردن که باید تموم بشه.من به اون آقا گفتم گفتن صبرکن درستش میکنم.یه جورایی آقا کشیدن کنار.خواهربزرگش وزن اولش درخونه پدرشوهرسابقم هم رفته بودبااوناصحبت کرده بود که عروستون برگردونید حق وحقوقش روبهش بدیدبزارید بیادپیش بچهاش.سه ماه این اقا عقب کشیدن تاببینندپدرشوهرسابقم چیکارمیکنه.چون بچهاموازم گرفته بودن.دختربزرگموپیش خودشون نگه داشته بودن.ودوتا دیگه دخترامو برده بودن بهزیستی گذاشته بودن.بخاطرلج ولجبازی.شوهرسابقم وخانواده اش یه مزاحمت هاوتهدیدهایی واسمون ایجادمیکردن.ولی به ظاهرما دوتا باهم کات بودیم ولی مخفیانه باهم بودیم.تو این سه ماه که عقب کشیدمیگفت بروسرزندگیت.من نمیخوامت واشتباه کردم....تا اینکه یه روز که رفته بودم یه واسطه پیداکنم که این آقاروبرگردونم بایه آشنای قدیمی برخوردکردم که خواستگارم بودم.سرصحبت بازشد.از زندگیم خبرداشت.ناخواسته ارتباط درحد چت وزنگ برقرارشدبه مدت یکماه.اون آقایی کع صیغه شون یودم هم سردجوابم میدادن.تا اینکه گفتن بیابریم تهران واسه یه کاری.سه روزه پنهانی از خانواده اش باهم رفتیم وبعدش دوباره رابطمون خوب شد.منم با اون اقا قطع رابطع کردم.بعدکه ازمسافرت برگشتیم خونه اجاره کردن رفتیم وسائل خریدم.وزتدگیمون شروع کردیم به خانمش هم‌گفته بودبرو دنبال کارهای طلاقت .متاسفانه یه بارکه میخواستم یه چیزی روی گوشیم نشونش بدم مکالمه ضبط شده منو واون اقای آشنا روی گوشیم بودوشنیدبدجوری بهم ریخت.اول گفت دیگه نمیخوام.بعدگفت بهم‌مهلت بده باخودم کناربیام.کم کم دوباره همه جی خوب شد.بچهاشواوردتوخونه پیش خودمون.من تونستم یکی دخترهامو باتوافق که نفقه ازپدرش نخوام اوردم‌پیش خودم.خانواده اش هم باهام خوب بودن مثل زن وشوهرواقعی کنارهم زندگی میکردیم.زن اولش فهمیده بودولی بی تفاوت بود فقط میگفت خونه وماشین بزن بنامم ونفقموبده بروپیش اون زنت.همیشه فقط امکانات واسش مهم بود.تا اینکه صیغه سه ساله تموم شدودوباره یکسال تمدیدکردچون هنوزکارهای دادگاه تموم نشده بود.بهش گفتم برگردسرزندگیت گفت نه من میخوامت .
❤️🍃 ادامه .گفتم تونمیتونی به همین راحتی طلاقش بدی اینجوری هرسه نفرمون داریم اذیت میشیم.گفت درستش میکنم وکلی التماس که صبرکن .دوباره قبول کردم.شش ماه بعدش زنش رفته بودسرکارباماموروماشین توقیف کرد.عصرکه اومدخونه قلبش دردگرفته بودازخجالت چون جلوهمکاراش بحث کرده بودن وحرفهای زشتی بهش زده بودن.اقام خیلی ادن باادبی هست وابروواسش مهمه.میگه منم آدمم محبت میخواستم.احترام‌میخواستم.بعد شب رفتیم دکتر ویه دفعه لحظه ای ایست قلبی کردن که بهشون شوک دادن وبستریش کردن چندروز بیمارستان بوددکترامتوجه نمیشدن که بخاطر چی هست تااینکه ازسرش ام آر ای گرفتن ومتوجه شدن بخاطر کیست هایی که تومغزسرش هست باعث شده درست خونرسانی انجام‌نشه ولحظه ای ایست قلبی کردن.دیگه ازاون موقع علائم شروع شدنصف بدنش حدودا لمس بودگهگاه وتعادلش از دست میداد یه دفعه میخورد زمین اذیت میشد رفت تهران دکتردکتربهش گفت بیناری کیاری داره ومخچه پایین اومده به نخاع فشارمیاره وباید عمل کنه بعش نوبت عمل دادن وثرارشد سه ماه بعدش عمل کنه که متاسفانه دوباره بخاطر قلب دردبستری شدو متاسفانه آنژیو شد.وباعث شد عملش عقب بیفته .از وقتی مریض شدیه دفعه ازخونه رفت جواب تلفن هامونمیدادمنومسدود کردگفت دیگه نمیخوام باهات باشم ولم کن بزاربه دردخودم بمیرم همه جیزمو باختم وضررکردم.دوسه ماه بعدش چندبار رفتم سراغش کم کم دوباره یه ذره نرم شد ودوباره پنهان ازخانواده اش اومدخونه .به همه گفته بودبامن تموم کرده برگشته بودپیش زن اولش وگفته بودبیاازاول شروع کنیم.ولی میخواست به همه ثابت کنه که زنش اهل زندگی نیست ودرست بشونیست.خانواده اش میگفتن بیا اینم ازعشق وعاشقی حالاچوبش روخوردی زنی گرفتی که سه تابچه داره.مسئولیت بچهاش گردنت میفته و...دوباره خونه اومدن هاش شروع شد.من باچندتایی صحبت کردن که اینقدرتوزندگیمون دخالت نکنند.من بخاطر این آقا زندگیمو خراب کرده بودم درسته زندگی انچنانی نبود ولی خب به هرحال بالای سربچهام بودم.سریکسال که شدرفت سرش روعمل کرد آخرکارهای طلاقش هست زنش لج کرده خونه میخوادکه این هم بنام آقام نیست.ازوقتی عمل کرده دوباره منومسدود کرده فعلا سرکارنمیره دوسه بارپنهانی اومده خونه .باخانواده اش اومدن خونه گفت برو دنبال زندگیت من دیگه نمیتونم باهیچ کدومتون زندگی کنم.دنبال مریضیم هستم و توبهم خیانت کردی قبل اینکه خونه اجاره کنیم.ده روز بعدش دوباره چندین‌بارپنهانی اومد ورفت.من براش هیچی کم‌نزاشتم توعشق محبت .خودمو فداش کردم.هرجی‌گفت نه نگفتم.خواهراش ازاول دوستیمون خبرداشتن خودشون بهم‌گفتن هوای داداش ماروداشته باش سختی کشیده مردخوبی هست.ولی حالاخواهراش دخالت میکنند.میخوان برادرشون غلام‌حلقه به گوششون باشه.ازیه طرف بهم‌میگن بهش محبت کن ازیه طرف میگن تعارف برادرمون نکن بزاربیاد سرزندگیش.ولی زن اولش هم‌حاضرنیست دیگه باهاش زندگی‌کنه چون‌ آقامریض هست.وحتی خانمش هم زگیل تناسلی داره گفته برو ازدواج کن.ماهمه جاباهم رفتیم وآمدیم مثل زن وشهردائمی واقعی زندگی‌میکردیم.حالا اینجور داره با آبروی وآینده من بازی میکنه.دوستش دارم‌نمیتونم ازش دل بکنم اونقدری که بهش گفتم ازت شکایت میکنم تومنو گول زدی با آبرو بازی کردی وعده ازدواج دادی ازهیچی‌دیگه غمم نیست به همه میگم بخاطرتوطلاق گرفتم توباعث طلاقم هستی.ولی خودشو توجیح میکنه که نه شماازقبل باهم‌مشکل داشتید ومیخواستی طلاق بگیری به من ربطی نداره.منم‌گفتم توباحرفات منو دلبسته خودت کردی که طلاق گرفتم هردفعه سرهربحثی که میشه رابطه من با اون آشنامون به روم‌میاره ویه جورایی سواستفاده میکنه منوساکت میکنه که توخیانت کردی.هردفعه قهرمیکنه چندروز میره دوباره میادهمش من میرم دنبالش.بخاطرشوهرسابقم وزن اولشون‌بعضی جاهامجبور بودیم پنهانی باشیم.حتی بعضی وقتاکه کنارمن بود بااینکه خانواده اش ازحضورمن خبرداشتن وزنگش میزدن کجایی میگفت سرکارهستم.اگه جیزی واسه من‌میخریدمیگفت هرکی ازت پرسیدبگوخودت خریدی.حتی چندبارباخواهراش بحث کردیم‌میگفت برادرم کارهایی که واسه توکرده جیزهایی که خریده وجاهایی که توروبرده هیچکی توخوابش هم‌ندیده وهیچکی نکرده.معلوم بودازحرص وحسادت بودرفتارهاشون.حتی به من میگفتن رفتیم سرکتاب برای برادرمون بازکردیم براش دعاگرفتن.توخونش گشتیم پرازدعابوده حتما که کارتوبوده.منم‌گفتم هرکی دنبال سرکتاب بازکردن هست خودش این کارکرده.ازحسادت ولی متاسفانه گرفته به جان برادرتون که مریض شده.میدونم که سرزنشم‌میکنید ومیگیدحقم هست ازنفرین زن اولش وشاید بجهای خودم هست.شوهرم میگه بخاطراینکه باتوبودم اینجوری تاوان دادم.ولی قبول نداره که بخاطر رفتارش بامن هست که منومیپیچونه دلمومیشکنه زندگیمونوخراب میکنه.ابرومومیبره واینده موخراب میکنه بارفتنش.حتی زنگ دفترمکارم زدم وشرایط توضیح دادم.گفتن اگه منوهم رهاکنه بدجوربایدتاوان پس بده ولی آقامتوجه نیست.برام دعا کنیدخیلی خیلی سختی کشیدم
⚜ امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام: «مَنْ لَمْ یَتَدارَکْ نَفْسَهُ بِاِصْلاحِها اَعْضَلَ داؤُهُ وَ اَعْیى شِفائُهُ وَ عَدِمَ الطَّبیبَ» هر کس به اصلاح خود نپردازد، بیماری اش سخت می‌شود و در درمانش به رنج می‌افتد و طبیبی نخواهد یافت. 📓 منبع : تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۲۳۷، ح ۴۷۷۳ غررالحکم، ح ۹۰۲۵
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#دردو_دل_اعضا ❤️🍃 پرسش سلام زن 26 ساله ای هستم که 2 ساله ازدواج کردم. من 4 سال قبل ازدواجم با مر
پاسخ اعضا 🌙🌺 ‌ درجواب خانم ۴۰ ساله که پریود منظم داشتن حالا عقب اندخته منم یکبار همینجوری شدم ۴۷ سالم بود حامله هم نبودم تعجب کردم ولی پیش خودم گفتم خب یائسگی داره شروع میشه وطبیعیه دکتر نرفتم و بعدازدوما پریود شدم دل درد شدید و خونریزی معمولی روز چهارم دل درد شدیدی گرفتم زیرشکمم یهو یه تیکه لخته ازمن دفع شد پشت سرش خونریزی شدید ترسیدم ولی درد دلم فوری اروم شد و سبک و راحت شدم اولش فک کردم بچه سقط کردم فوری رفتیم بیمارستان به خاطر خونریزی یکم ترسیده بودم دکتر سونو اورژانسی انجام داد گف سقط نبوده رحم طبیعی هیچ مشکلی نداری و سمت یائسگی هم نرفتی و برای خونریزیم یه امپول داد زدم خونریزی کم شد تا ده روز پاک شدم دکتر به من گف بعضی وقتا هورمون ها بهم میریزه و قرار نیس تا اخر منظم باشه یه قرصی هم داد که اسمش یادم نیس واز ماه بعدش دوباره منظم شدم الان که ۵۰ سالمه الحمدلله هنوز منظمه یادمه یه ازمایش کلی هم نوشت انجام دادم که مشکلی نبود شما هم نگران نباشید احتمالا هورمون بدنتون بالا و پایین شده دوباره منظم میشه یا احتمالا دارین یائسه میشین 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام جواب اون خانم که می گه فرهنگیان قبول شده ولی دوست نداره دوست عزیز شما که دوست نداشتی معلمی رو چرا رفتی امتحان دادی. حق بقیه رو گرفتی دختر من با دوتا بچه دو سال هست داره امتحان می ده چه شبها وروزهای که از خواب وخوراک خودش گذشته تا هم درس بخونه هم به شوهر و بچه هاش برسه میهمان داری کرده ولی از مسافرت وتفریح خودش زده تا به درسش برسه با نمرات بالا قبول شد مصاحبه هم خوب بود فقط با اختلاف 1 نمره قبول نشد حالا شما نا شکری می کنی 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام برای خانمی که همسرت لباس زنانه میفروشه وبهش مشکوکی عزیزم روی غذا وچایی که درست میکنی سوره ناس بخون با وضو ذکر یا ودود وذکر یونسیه بخون لازم نیست فوت کنی بعد که خوندی. واینکه صبح که میره بیرون به طرف شوهرت اروم ۷ مرتبه سوره مسد رو بخون. خیلی خوبه امتحان کن حتما 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام به ادمین گرامی و عزیزانی که تجربه های مفیدوکاربردیشونو اینجا به اشتراک میزارن خیلی خوشحالم که اینجا عضوم واز راهکارهای هموطنای عزیزم استفاده میکنم 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام و خسته نباشی و تشکر بابت کانال خوبتون ...خاستم به دختر خانم دانشجویی که 21سالشون و معلم هستن وناراحتن که فرهنگی هستن ..دختر گلم چرا ناراحت من مادر سه بچه هستم آرزو داشتم دو تا بچه های اولم حتی پایین تر از شغل شما رو داشتن ولی به دلایلی نشد و فرزند کوچیکم امسال میره دوازدهم و خیلی خیلی دوست دارم تو فرهنگیان قبول بشه آرزومه براش دعا کنین ..الانم دخترم نا شکری نکن خیلی هم شغل قشنگ و لذت بخشی هست تو رو خدا نا امید نباش و با خوش حالی و عشق دنبال کارت باش امیدوارم یه روزی بیایی بگی یهو عاشق کارم شدم منم برات دعا میکنم انشاالا خدا کمکت کنه 🤲🤲🤲برای بچه های منم دعا کنین ممنونم 🙏🙏 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 سلام به اعضا گروه ومخصوصا حبیبه خانم عزیز در پاسخ خانمی که معلم شده و دوست نداره چند توصیه از من معلم که باز نشسته شدم می کنم واقعا معلمی شغلی نیست که به خاطر حقوق بیایی معلمی واقعا عشق میخواهد تا به قول خودت ۳۰سال بتونی کار کنی . متاسفانه آلان معلمی هیچ جایگاهی در جامعه ندارد و نه هیچ احترامی براش قائل نیستند. همچنین بچه های حالا وخانواده هاشون برای معلم تعیین تکلیف می کنند . نمونه اش برنامه آقای قاضی در صورتی که نظر من هست معلم خدای کلاس هست . برو دنبال استعداد و علاقه ات. تا از شغلی که داری لذت ببری و پس از ۳۰ سال پشیمان نباشی . ولی من عاشق معلمی بودم. موفق باشید ببخشید طولانی شد مامان مریم ᯽────❁────᯽ @azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آمادگی لازم برای بارداری بعد از سقط ‌ ✅در این ویدیو با حضور دکتر مشهدی در مورد آمادگی های روحی روانی و همچنین اقدامات لازم برای بارداری بعد از سقط صحبت می کنیم . این پست رو با عزیزانتون به اشتراک بذارین ❤️ ‌
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃 صبرا گفتم مجید یادته یک هفته قبل ازماهگرد نامزدیمون رفته بودیم پارک...گفت
❤️🍃 صبرا بهش گفتم اخه اون ساعت از شب تو رفتی اونجا چی بگی  گفت هم واسطه کیس اولمه هم دوست دختر دوستمه و اونجا خونشه و به من گفتن بیا راجع ب این قضیه صحبت کنیم منم رفتم... بهش گفتم اما اون اس ام اسا...گفت بازم دنبال این بودن ک منو بکشونن باهاشون حرف بزنم...و منم البته بهشون گفتم ک اون شب نمیتونم برم و نمی رم...  بهش گقتم ینی باز میخواستی بری اون خونه؟؟گفت با اون وصعی ک تو اون سری اومدی اونجا و این ماشین ضایع مگه دیوانه میبودم ک می رفتم  بهش گفتم اخه نوشته بود اومدم خونه.... بهش گفتم اما تو اون شب تو خونمون گفتی ده ساله این باهاته و ب همین دلیله ک خبر داره روزه ایو....گفت تو دعوا حلوا خیرات نمیکنن ی چیزی گفتم دیگه  بهش گفتم ببین برا خودت ایمطوری میگی اما من تاچیزی گفتم یا کاری کردم یادت میمونهـ...گفت اخه تو دیگه خیلی برخورد این طوری داری میکنی...بهش گفتم این قضیه بهمم ریخته... بهش گفتم زنگ برن ب این خانم صاحبی و بهش بگو ک امروز عقد کردیم و دیگه واسطه گریشو بذاره کنار... تلفنو برداشت و تماس گرفت...بهش گفته بودم بذاره رو اسپیکر... مکالمه ای ک داشت خیلی ضایع و از نظر من ساختگی می اومد...بهش گفت  +سلام مهندس خوبی اقات خوبه؟ -مکث کرد طرف مشخص بود داره فکر میکنه...جواب داد ممنون سلامت باشین +نامزدم بهش گفت..من و خانمم امروز عقد کردیم..و من به پدر زنم تعهد دادم ک خواهشا برا اون قضیه دیگه واسطه نشین و واسطه گری نکنین و الانم خانمم پیشم نشسته اگه میخواین بهش تبریکی بگین و گوشی هم رو اسپیکره و صداتو میشنوه (خواستم بهش بگم چقدرررر ضایعی تو عشق من ) خانمه جواب داد ک من  نمیدونستم داری ازدوواج میکنی و براتون ارزووخوشبختیمی کنم و لزومی هم نداره تلفنو بدی ب خانمت و منم واسطه ای بودمو به طرفم میگم دیگه  نامزدم بهش گفت ممنون...بهش بگو ک دیگه دست برداره هر چند خودشم دیدتمون بیرون اما خب بهش بگو... و بهش گفت با عرض پوزش من دیگه از این ب بعد هیچ کدومتونو نمیشناسم، و اگه تو خیابونم ببینمتون نمیشناسمتون و باید رومو کنم اون وری... خدافظی کردن و قطع کرد  نگاه نامزدم کردم دستشو گرفته بودم از قبل لبخند زدم بهش  نگام کرد اشگش ریخت بهش گفتم وای چرا گریه می کنی  گفت من ادمی نبودم ک بخوام خودمو ب کسی اثبات کنم، دارم برای تو همه کاری میکنم ولی تو اونطوریک باید و شاید دوست داشتن منو درک نمی کنی... اشکاشو پاک کردم بوسیدمش  بهش گفتم تو ک همیشه فک میکنی دوستت ندارم من  گفت بعصی وقتا اینقدرررر دوستم داری ک از سر و روم میریزه بعضی وقتا هم مثل امروز اصلا انگار دوستم نداری  بهش گفتم اینو نگو خیلی خری...دیشب از دوریت کلافه شدم برا خودم رو کاغذ نوشتم خیلی خری ک دلت تنگشه و گرفتموخوابیدم  گفت منم همینطور... بوش کردم...با بوشم اروم می شدم...داشتم ب این فکر می کردم ک خدایا این عشق اخرش ممنو می کشه..اخه چرا من اینقدر دوسش دارم با اینهمه داستاناش... تورو خدا برام دعا کنید نمیدونم گیجم که چکار دیگه باید بکنم شما بودید چکار میکردید اگه راهکاری به ذهنتون میرسه بهم بگید لطفا 🙏 پایان ✅✅✅
❤️🍃 سلام به همگی من یه بچه یک سال ونیمه دارم که چندروزه دستش دردمی کنه گریه می کنه اذیته دکتربردم گفت خداروهزارمرتبه شکرالحمدولله نشکسته کبود ،قرمز ،ورم هم نداره بعضی وقت هاارومه بعضی وقت هاهم دستش بی حرکته دردداره تکون نمی ده فکرکنم شانه دستش دررفته به نظرخودم کسی دراین مورداطلاعی داره راهنماییم کنه وچه کارکنم اجرهمتون باخداوصاحب الزمان ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقت تون بخیر ممنون از گروه خوبتون . من یه دختر ۲۰ ساله دارم که از زمان کرونا دیگه درس نخوند .آرزو های زیادی داره ولی فقط بهشون فکر میکنه و هیچ اقدامی برای رسیدن به هدف هاش نمیکنه. از جای معتبر بررسی ماورایی انجام دادن و گفتند که سحر داره. ولی اصلا خودش این رو قبول نداره .دستور رفع سحر رو هم که نماز مخصوص و غسل بود رو دادن ولی قبول نداره که انجام بدم . لطفا راهنمایی کنید آیا برای رفع سحر دخترم راهی هست که خودم سحرش رو باطل کنم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام‌به‌سروران‌عزیز لطفا‌راهکار‌قوی‌ومورد‌تایید‌برای‌ابطال‌طلسم‌قوی‌بدین،واقعا‌یکی‌هست‌که‌شدید‌ا‌زندگیش‌گره‌کور‌خورده ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ب دوستان گل مجازی مشکل من اینه ک حدودده سالی هست آرتروز گردن دارم ک الان مدتی هست زده ب شونه هام والان باز حدود چندماهی هست ک فک هام صدامیدن هردکتری رفتم فقط مسکن وکورتون میدن و درمان موثری نمیدن واینکه الان حتی آب دهن قورت بدم یاگردنم تکون بدم فکم صدامیده واین خیلی نگرانم میکنه تازه ۳۰سالمه و میترسم ک درآینده آرتروزش شدیدتر بشه و نتونم غذابخورم یادهنم بازکنم لطفا کسی تجربه ی داره کمکم کنه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام به همه دوستان عزیز وقت بخیر وایام به کام. یه زگیل تو سر پسرم زده بیرون،لابلای موهاش،عزیزان تا حالا همچین موردی دیدین؟؟لطفا درمان خانگی یا طب سنتی اگه اطلاعاتی دارید،لطفا راهنمایی کنید؟؟ممنون میشم از جوابهاتون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ممنون از کانال مفیدتون یه خواهشی داشتم ازاون خواهری که گفتن برادرم مسول استخدام افسری هستن یه پسر ۲۰ ساله دارم برا افسری سپاه شرکت کرد دراومد همه کاراش کرد ما شهرستان بودیم حدود ۳ساعت هرروز طی می کرد تا کاراش انجام داد همه کاراش باموفقیت انجام داد بش گفتن قبول شدی برو منتظر باش برج ۱۰ بش گفتن پروندت مشکل داره بخدا بچم بیرون نمی رهفقط باخودمون می رفت می اومد حالا میگن مشکل حفاطت داره حالا میگه به کسانی که زنگ می زدم حرف زشت می زدن البته بعضی مواقع درضمن یه پسر ۲۷ ساله دارم تشنجی خواهر عزیزم اگه راهی داره لطفا کمکم کن چون بچم علاقه داره افسردگی می گیره لطفا بیا پی وی یه راهنمایی کن ممنون لطفا پیامم راداخل گروه بزارید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ باسلام میخوام کمکم کنید وراهنمایی نوه ام برای کنکور خیلی تلاش میکند.اینقدردرگیر درساست .صبح زود همه خوابن به مدرسه میرود وشبها خسته از کلاس برمیگردد.مشکل اینجاس که بیاندازه عصبی وپرخاش گرشده باهمه دعوا دارد طوری عصبی میشود که میخواهدچشماش ازحدقه بیرون بیاد.به خاطر این کسی جرات نمیکند به اوحرفی بزند.زندگی را برا خود وخانواده تنگ کرده.غذا وداروی تقویتی هم قبول نمیکند استفاده کند خواهش میکنم اگر میتوانید راهنمایی کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان من دیسک کمر شدید دارم کسی جارو شارژی مارک خوب و خیلی سبک باشه داره به من اسمش بگه ممنون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خدمت همه عزیزان خانم عزیزی که گفته بودن با عرق زیره وگلاب وخاکشیر ودانه چیا وزن کم کردید لطفا به سوالم جواب بدید شما گفتید خاکشیر ودانه چیا وآب ولرم نصف لیوان بشه حالا درطول روز ما این نصف لیوان راذره ذره بخوریم یانه هردفعه نصف لیوان دانه چیاوخاکشیر درست کنیم وبخوریم واینکه چندبار درروز بخوریم وچه وقتهایی قبل از صبحانه وناهاروشام یابعدازغذا ممنون میشم جواب بدید 👇❤️ @adminam1400