#نکات_سلامتی 🍎
ترکیــب شنبلیـــــله و انجــــــــــیر 😍🌱
📝 ترکیبی بسیار مناسب برای رفع
تب و لرز می باشد؛ سردی را به شدت دفع می کند و باعث افزایش عرق می شود⬅️ تَب را با تعریق خارج می کند
👈یکی از بهترین درمانهای رماتیسم مفصلی معجزه ی شنبلیله و انجیر است ↪️ تخصص مفاصل است
📝 همچنین، برای تمام بلغمهای بدن، سردی های بدن و مفاصل بسیار مفید است
طرز تهیه🔻
🍃🍃یک مشت سبزی و تخم شنبلیله و یک مشت انجیر در یک ظرف همراه با سه لیوان آب نیم ساعت آرام بجوشد تا یک لیوان آب باقی بماند بعد از ولرم شدن از صافی عبور دهید و میل کنید .
📝برای دردهای عمقی مانند؛ رماتیسم مفصلی تا 7 مرتبه بصورت یک روز درمیان یک وعده میل شود
👈جهت رفع تب و لرز ناشی از عفونت یک مرتبه هم کافیست
🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊
🔴 بواسیر
📌 تجمع سودا و پیدایش خون سوداوی در دهانه رگها را بواسیر گویند که ممکن است در نقاط مختلف بدن خود را نشان دهد. مثلاً اگر ریزش خون غلیظ سودا در مقعد باشد منجر به هموروئید یا بواسیر مقعدی میشود.
🔹 بیرون زدگی گوشتی در اطراف مقعد، خونریزی بعد از اجابت مزاج که لزوما با درد همراه نیست، احساس درد و خارش در موضع و همچنین سوء هاضمه برخی علائم بواسیر مقعدی است.
🔹 برای درمان ابتدا باید بدن را از سودا پاکسازی کنیم و زیر نظر طبیب حاذق به اصلاح معده، کبد و طحال بپردازیم. اصلاح مزاج و اصلاح تغذیه، ورزش و پیاده روی منظم، پرهیز از غذاهای غلیظ و سوداوی مثل گوشت گاو، سوسیس کالباس، ماکارونی، الویه، ادویه جات تند که باعث سوختن خون میشوند نیز لازم است. روغن مالی و شیاف روغن دنبه در موضع نیز کمک کننده است.
🔹 اگر بواسیر در حد ابتدایی باشد با رفع یبوست و اصلاح تغذیه و مزاج برطرف میشود اما اگر پیشرفت کرد و زائده های گوشتی بیشتر شد، به جای جراحی در طب مدرن، طبق نظر طبیب حاذق با تجویز حجامت ساکرال و زالو درمانی قابل درمان است.
آنچه در روایات برای درمان بواسیر سودمند است:
🔹 انجیر
🔹 تره
🔹 زردک( هویج زرد)
🔹طهارت گرفتن با آب سرد
🔹 سنجد
🔹خوردن خرما با روغن حیوانی
🫐🫐🫐🫐🫐🫐🫐🫐🫐
🔹برای رفع سیاهی دور چشم چه کنیم؟ 👁
✍🏻اغلب مردم معمولا فکر می کنند خستگی و کمبود خواب دلیل ایجاد این تیرگی ها است. اما این فقط یکی از دلایل بوجود آمدن سیاهی زیر چشم است و دلایل دیگری در بروز این وضعیت پوستی دخالت دارند
🔹علل اصلی سیاهی زیر چشم:
-کم خونی
-یبوست
- غلظت خون
🌸روشهای عمومی برای درمان این مشکل:
🔹روغن بنفشه پایه زیتون به ابرو و مواضع تیرگی بمالید هرشب.
🔹استفاده از ۱ ق غ روغن زیتون همراه با غذا
🔸مصرف ناشتا انجیر خیسانده در گلاب روزانه ۵ عدد بخورید
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
11.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥وظیفه والدین نسبت به گوشی فرزندان...
💥#دکتر_سعید_عزیزی
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پرسش_اعضا ❤️
سلام میخاستم از اعضای گروه بپرسید متخصص غدد خوووب سراغ دارن ؟
من از کاشانم برا افزایش قد دخترم میخاستم برم دکتر تهران ولی هیچ شناختی ندارم اگه دکتر خوب میشناسن شمارشو بدن من نوبت بگیرم برم..ممنون از کانال خوبتون
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام عزیزم خسته نباشید لطف کنید پیام منو اورژانسی توگروه بذارید تا دوستان عزیزم یه کمکی بهم بکنن...راستش ما یه خونه داریم دست مستاجره وبه خاطر یه سری مشکلات الان پنج شش ماهه گذاشتیمش بنگاه برا فروش ولی متاسفانه بااینکه تقریبا نوساز هست و تمیز ولی خیلی کم مشتری براش میاد اگه هم میاد قیمت پیشنهادی خیلی کمه طوری که ازقیمتی که پیشنهاد میدن تعجب میکنیم.البنه خودم شک دارم به مستاجر قبلی که صاحب اصلی خودش بود چهار سال با کمترین قیمت خونه رو به خودش اجازه دادیم تا خونش تکمیل شد ولی ازاون خانوم های بود که به زبون مومن ودرباطن یزید.اخرسر کلی ازوسایل خونه رومثل کنتور دینام در کمد دیواری رو برده برد وشیشه ها شکسته ولی ادعاش میشد کلید تحویل داده بنگاه تا کلید یدک داشته و ازطریق نصاب تودادگاه ثابت کردیم که قبل از رفتن این وسایل نصب نکرده یعنی جواب تمام خوبی های ما رو با نامردی داد .دقیقا از وقتی ازخونع رفت ما ازاین خونه خیر ندیدیم دوتا بطری گلاب که کاغذ ریز شده داخلش بود هم تو کابینت دیدیم ولی باز بااین حال نصف خسارت رو بیشتر ازش نگرفتیم به خاطر بچه هاش.الان دوستان بتونن به دعای مجرب بهمون معرفی کنن یا ذکری تا این طلسم رو بتونیم باطل کنیم.یه عمر دعا گوتون میشم🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت عزیزان ،عزیزی برای درمان پروستات دستورمصرف خربزه داده بودن ،با عرض معذرت من تو گروه خیییلی گشتم پیداش نکردم ،میشه لطفا دوباره بفرستن،🙏❤️🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام دوستان
من یه مشکلی برام پیش امده خواستم با شما عزیزان مطرح کنم ان شاالله با همفکری حل شه
پسرم با اینکه با هوش هست تو کنکور مشکلاتی پیش امد که نتونست موفق شه
چند سال هم پشت کنکور موند اما دیگه نتونست بخونه
حالا افتاده زبونش که برم خارج وبورسیه تحصیلی ایتالیا بگیرم و...
داره کاراشم میکنه اونم رشته ای که اینجا براحتی می تونه بخونه منم وقتی میگم خوب این رشته رو همینجا راحت میشه خوند میگه من نمی خوام برگردم
این در حالیه که من با سختی براش زمینی گرفتم وهمش تلاش میکنم وقناعت بلکه بتونم پایه خونه براش بزارم و دستی براش بالا بزنم شوهرم هم رابطه خوبی باهم ندارن واقتصادی هم به زحمت خرجومونو در میاره
من واقعا ناراحتم ونمی دونم چیکارکنم تو رو خدا اگر راه حلی دارید یا دعایی چیزی که این خارج رفتن واینا ازسرش بیوفته راهنماییم کنید ممنون
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت خواهران گروه وخواهرعزیزحبیبهجان یه سوال دارم خواهری معلول دارم الان پنج ماه پریودنشدن خیلی درددارن بردنش سونوازشگرفتن گفت تنبلی تخمدان دارن لطفاهرکس تجربه ای داره بگیدچیبراشخوبه ممنونم🙏
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام منم میخواستم مشگل یکی ازبستگانم روتوگروه بزارم،امیدوارم مشگلش حل شه ،این بنده خدایه دخترشانزده ساله داره ،دخترش تیپ پسرونه میزنه همش ادعای پسربودن درمیاره وخلاصه مااحساس میکنیم که این دختره هم جنس گرا هستش ،ایاکسی هستش درست شده باشه ،ممنون
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام سوال داشتم بچه من چندسالی میشه میگه قلبم دردمیکنه نفسم میگیره ودست راستش هم دردمیکنه ،خیلی دکتربردم اکو نوارقلب وازمایش همشون سالم بوده ،اینم بگم استرسش خیلی بالاهستش ،وزودهم عصبی میشه ،واینکه دستاش خیلی عرق میکنه ممنونم کسی میدونه یامیتونه کمکی کنه ،به نظرتون ازریه میشه
❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام عزیزم اگه امکان داره سوال من رو فوری بزارید شاید کسی تجربه ای داشته باشه یه عمر دعاگوتون هستم. دو تا بچه دارم هر دو آلرژی دارن و هر وقت سرما میخورن سرفه های عجیبی میکنند که باید بخور و آمپول دگزا بگیرن تا ریه هاشون باز بشه فصل پاییز و زمستان که میشه مدام مریض میشن از بس از این دکتر به اون دکتر رفتیم و دارو بی فایده بهشون دادیم رنگ پوستشون هم تغییر کرده نمیدونم دیگه چی کار کنم بعد خدا امیدم به عزیزی هستش که تجربه مشابه داشته باشه و بگه چی کار کردند بچه هاشون خوب شده. پیشاپیش ممنونم از پاسخ گوییتون
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓
سلام خدمت ادمین محترم
دوستان عزیز
خواهش میکنم دکتر مغز واعصاب خوب که نتیجه بده بهم معرفی کنید
ساکن تهران هستم
#ایدی_ادمین 👇🌻
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام ،وقتتون بخیر
در مورد اون خانمی که گفتن دندون هاشون خرابه، از من بشما یه نصیحت ، برید با هر قرض و مشکلی هست دندوناتون رو درست کنید ،حتی باشه پول نون خوردن تون رو نداشته باشید، من خودم مشاوره ام و با همه قشری سر و کار دارم ،فقط میدونم که زیبایی و سلامتی روح و جسم یکیش به صورت و دندان بستگی داره ،وااای دیشب تا خوندم یه خانم پیشنهاد داده برو دندونات رو بکش و صورتت تپل میشه و راحت میشی ، خونم به جوش اومد و گفتم سریع بیام بگم با دست خودت پیری رو برا خودت خریدی و سلامتی رو بر باد فنا دادی ،اولین گزینه طبق تجربه ی خودم میگم که شوهرم دندان مصنوعی و متحرک گذاشته ،،دچار معده درد میشی ،چهره ات بر اثر نتونستن و نجویدن غذا پر از لک میشه ،چهره آت کاملا به هم ریخته میشه ،،فاصله ی لب و بینی زیاد میشه ،چون لب افتاده میشه و جمع و کوچیک میشه و بعد از چند سال فرم فک و لثه ی شما از حالت طبیعی خارج میشه و صورتتون گود میشه ، لبهاتون باریک میشه و فک تون میاد از صورتتون جلوتر ،من شوهرم دندان آورکلار آلمان گذاشته بسیار هم راضی هس ام،اینقدر بعد از چند سال بد شده صورتش که من از قلبم ناراحت میشم نگاش میکنم ،،بارها گفته ایکاش کلیه ام خرج دندان هام کرده بودم ،ایکاش دست نداشتم ولی دندان هام داشتم ،،دقیقا توی سن ۴۰ سالکی دندان هایش رو کشید ،،با گذشت ده سال ،از لحاظ روحی بسیار تاثیر بدی روی اون گذاشته چون فکر نکن میتونی همینجور که لقمه الان توی دهانت میچرخونی میتونی غذا بخوری نخیر،فقط لقمه بالا پایین ،مثل ربات و هر غذایی بخوری میری زیر اون قالب دندان،و انجیر و غذاهایی که یه ذره زبری داشته باشه اذیتت میکنه و خوردنش محاله ،،حتی بهترین قالب گیری و دندان ،،بعد از ده سال با تحلیل لثه بسیار اذیت میشی،ودر کل دندان مصنوعی تهوع آور هس ،بگذر از اینکه تا دندونات بکشی و به این فکر کن که یه قالب پلاستیک توی دهنت و چه عذابی باید بکشی ،و اینکه فرم صورتت تغییر میکنه و چون دندان های طبیعی به اذن خدا لثه رو تحلیل نمیدن و حالت یه ستون به لبها زیبایی میدن ،من دها نفر جوان مثل شما دیدم که از روی درد و ناچاری دندان کشیدن و الان میگن ایکاش مرده بودیم ولی دندونامون نکشیده بودیم ،یعنی زشتی و افسردگی و درد معده و با لطبع درد معده که روی همه بدنت اثر میزاره فکر کن برا خودت خریدی ،پس فکری بحال دندان هات کن ،اینم یه خانم که زیباییش و سلامتیش اولویتش باید باشه
در جواب خانمی که عکس انگشتانی شوهرش گذاشته ،اینو بگم صدتا پزشک هم بری بیفایدس ،فقط برو سودا رو از بدنش خارج کن و گلیسیرین بگیر با آبلیمو مخلوط کن و دایم بزن دستش،حتما برو یه طب سنتی ،یا اینکه هر شب یا روز حنا حل کن بزار کف پاش و ببین چه معجزه ای میکنه و هر صبح خاکشیر با آب گرم ،عناب و آویشن دم کن،ترنجبین و عرق شاه تره و کاسنی بخوره ،پرهیزات از لبنیات عدس گوشت گاو و مواد کارخانه ای و سوسیس و پنیر پیتزا و قارچ و رب گوجه و بادمجون و سیب زمینی ،وگرنه تمام دنیا بگرد تا از کبد پاکسازی نشن و احتمال عفونت در معده و روده و اسید معده بر اثر سودا و صفرا هم هست ،پس با کرم موضعی دنبال درمان نباش،قران میفرماید فاکلو الی طعامه ،به غذایت نگاه کن و خودت رو درمان کن
در جواب اونایی که دنبال رزق و روزی و گرفتن طلب هستین ،این سوره عادیات رو هرروز تا یه هفته و۱۱۰مرتبه ترجیحا از شنبه شروع کنید ،به ظرف آب بخونید ،نیم ساعت زمان میبره و آب رو هم بخورید و بر در و دیوار ودر کوچه بریزید و ببینید چه معجزه هایی اتفاق میافته
برا درمان همه دردی از نوره زرنیخ دار نه نوره ی بازاری اصلا و ابدا ،استفاده کنید ،حنا بزارید کف پاتون و هرکس انحباس یا قطع قاعدگی داره ،کیست و فیبروم داره ،،درمانش همینه ،بخدا ما داریم طبق شغلمون دارو شیمیایی میدیم ولی بخدا خودتون رو با طب اسلامی درمان کنید و بخدا ما میدونیم داروهای شیمیایی فقط مسکن موضعی و پاک کردن صورت مسئله هس
من به آرزوهایم قول رسیدن دادم
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#داستان_یک_اشتباه ❌
شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم
همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم
همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی
بهترین مادر دنیا هم میشی
بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی
اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم
بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞
https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf
کانال مخصوص #متاهلین میباشد❌❌❌
#نکته ✅🌸
آشنایی قبل از ازدواج
قسمت سوم✅
مچ گیری قبل از ازدواج - نشانه های دروغگویی در گفتار
اول : ناهماهنگی بین حرف و حرکات بدن : من وقتی حرف می زنم و به شما میگم درسته ، بله این طوریه و ... ، همزمان سرم رو تکون میدم . ولی گاهی اوقات این سر تکون دادن بعد از تموم شدن حرفم هستش . این نشانه ی دروغگویی هستش .
دوم : مانعی فیزیکی هر چند کوچک بین خودش و ما میذاره ، دارید حرف می زنید یهو لیوان رو میذاره وسط ، مانع ایجاد می کنه . این نشان دروغگویی هستش .
سوم : در پاسخ به پرسش ها ، جملات ما رو منفی می کنه و به خود ما بر می گردونه . مثلا ، تا حالا به کسی دروغ گفتید ؟ تا حالا به کسی دروغ نگفتم . توی مدرسه تقلب کردید ؟ توی مدرسه تقلب نکردم . همون سوال خودم رو منفی می کنه و جواب میده . این داره دروغ میگه .
زبان بدن ،این قدر خوشگل روحیات آدم رو لو میده . خیلی باید مراقب باشید .
چهارم : اگر در پاسخ به ما عبارت نه رو کشیده میگه ، من می خوام بدون که شما دوست دختر/پسر داشتید ؟ نـــــــــــــــــــــــه ! این یعنی بلــــــــــــــــــــــــه !!!
پنجم : پاسخ ها رو در قالب نظریه بیان می کنه . مثلا : من می خوام بدونم شما تا حالا از زیر کار در رفتید ؟ بله من کلا فکر می کنم از زیر کار در رفتن کار زشتی است ! داره دروغ میگه !
ششم ، اگه سوالات ما رو مثل این عبارتها به خودمون برگردوند ، من سوال کردم میگه ، منظورت چیه ؟ چرا این رو پرسیدید ؟ گمونم هر دومون جوابش رو می دونیم . داره دروغ میگه . من سوال کردم جوابم رو بده .
هفتم : جملات خبری که بیان می کنه به صورت پرسشی میگه . مثلا : می دونی توی عمرم تا حالا نتونستم به کسی دروغ بگم ؟ جمله خبریه دیگه ، ولی به صورت پرسشی بیان شد . برووووووو ... . باورت میشه من چقدر از ریاکاری بدم میاد ؟
هشتم : مدام از عباراتی استفاده می کنه که بر راست بودنش صحه بذاره . به زور می خواد بگه که من راست میگم . راستشو بخوای ، صادقانه بگم ، حقیقتا بگم ، نیازی هم ندارم دروغ بگم و ... . اینا نشانه ی دروغ گویی هستش .
با تکیه کلام ها کاری ندارم . اگه اصرار داره که بگه من دارم راست میگم ، داره دروغ میگه .
اگر در پاسخ به سوالی چهره اش توی هم رفت ، رنگش پرید ، اخم کرد ، باید حساس بشیم . ما دست روی نقطه ای گذاشتیم که این آدم تحریک شد .
علی علیه السلام می فرمایند ، اگر کسی چیزی را در دلش پنهان کند ، لغزش های زبان و رنگ رخسارش آن را آشکار می کند .
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥با توجه به قطع مکرر برق، در صورتیکه توی آسانسور بودید حتما این کارها رو انجام بدید تا بدون دردسر بیاید بیرون
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#حرف_اعضا ❤️🍃
خدمت اعضای محترم سلام عرض میکنم
من و همسرم هر دو کارمندیم و برای تامین آینده دو فرزندمون ( یک پسر و یک دختر) تلاش زیادی می کنیم اما فکر میکنم لازمه حتما هدف گذاری و برنامه ریزی داشته باشیم تا هم بچه ها با ما همراه شن و هم اینکه آینده شون به چالش کشیده نشه.
مدتی است در یک شرکت بیمه برای بیست سالگی بچه ها سرمایه گذاری کردیم. بنابراین در صورت پیش نیومدن اتفاق خاصی حدود ده ساله دیگه می تونن هر کدوم سرمایه ای داشته باشن. دختر نوجوانم تصمیم گرفته از این سرمایه برای ادامه تحصیلش تو رشته پزشکی ( در صورتی که ملی قبول نشه یا خارج از کشور بخواد بخونه ) استفاده کنیم.
اما برای پسرم خودم احساس میکنم بهتره بعد از دیپلم سربازی ازدواج و بعد ادامه تحصیل داشته باشه. ما بعنوان شغل دوم شرکت تولیدی راه انداختیم که تا اون موقع استیبل میشه .
در صورتیکه پسرم لیاقتشو نشون بده تحویلش میدیم و خودمون رو بازنشسته می کنیم در غیر اینصورت میتونه اونجا شاغل بشه و بعد در رشته مرتبط ادامه تحصیل بده تا بوقتش شرکت و تحویل بگیره.
با توجه به اینکه شغلش تامینه و الانم داریم یه آپارتمان 120 متری می سازیم که به نسبت 2 به 1 بین بچه ها تقسیم میشه و اون پول بیمه رو هم برای مخارج عروسی یا گرفتن خونه بزرگتر و ... حدود 20 سالگی تحویل میگیره. میشه بلافاصله بعد از دیپلم و سربازی ازدواج کنه و بعد ادامه تحصیل بده.
موقع ازدواج خودمون همسرم 25 و من 22 سال داشتم با اینکه از مدتها قبل همو می خواستیم یادمه اون اوایل همسرم همش میگفت کاش زودتر بهم میرسیدیم چن سال از زندگیمون حروم شد. الانم همش میگیم کاش بچه ها زودتر مستقل شن یکم برای خودمون زندگی کنیم. همسرم معتقد من هر کاری رو که براش برنامه ریزی کنم حتما انجام می دم اما این موضوع به خوشبختی پسرم مربوط میشه دیگه مثل شرکت زدن و خونه ساختن نیست که صرفا با برنامه ریزی بهش برسم.
اما آیا این درسته که پسری در 20 سالگی زیر بار تاهل بره؟ بعدا نمیگه جوونی نکردم. اصلا شما جوونا جوونی کردن رو تو چی می بینین؟ نمی تونین با همسرتون جوونی کنین؟ نمیشه با تفریحات سالم جوونی کرد؟ اینکه توی 20 سالگی دختری محرمتون باشه و باهم آیندتون رو بسازین به رشد فکری و شغلی تون کمک نمیکنه ؟ دخترخانومای محترم نظرتون راجع به خواستگار 20 ساله چیه؟
لطفا قبول زحمت کنید و هر نکته ای به نظرتون میرسه با من درمیون بذارین یه وقتی این نکات ریز خیلی روشنگر میتونن باشن.
موفق و موید باشید.
❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓
من 19 سالمه و تازه کنکور داشتم، کنکورم خوب بوده، یعنی از پارسال درصد هام بیشتر بود، پرستاری قبول شدم چون میانگین درصدهام بالا بود
از طرفی آدم منطقی هستم، تو جمع سرسنگین ولی خونه خیلی شیطونم، کودک درونم خیلی فعاله، همه جوره پایه م، عاشق آهنگ رو باند پلی میکنم ....و کلا شدیدا برونگرا هستم، شادم و دوست دارم تو سن 21 22 ازدواج کنم تا آگاهیم بیشتر بشه در مورد ازدواج...
داستان اینه که 6 ماهه خانواده ای منتظرن من کنکور بدم تا بیان خاستگاریم، من خودم اصلا خبر نداشتم، بعد از کنکور مامانم بهم گفت آقا پسره خوبی هستن، همه ازش تعریف میکنن، مامان بابام راضی هستند ولی داداشم نه، من خودم هم بخاطر سنم دوست ندارم.
همه خبر دارن از این موضوع چون 3 ساله مادرشون منو زیر نظر دارن، کار داره درآمد داره، ماشین داره، 9 سال ازم بزرگتره، من با یکی از دوستام هم مشورت کردم که همسن منه و متاهله، گفت موقعیت خوب تو این روزها کم پیدا میشه وقتی میگن پسر خوبیه، پسری که پاک باشه، خیلی کمه، خیلی بهم کمک کرد، دوستم همه جوره اشتباهاتش و و تجربیاتش رو بهم گفت، حال من موندم چیکار کنم؟
#ایدی_ادمین👇🌻
@adminam1400
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام میخاستم از اعضای گروه بپرسید متخصص غدد خوووب سراغ دارن ؟ من از کاشانم برا افزای
#پاسخ_اعضا ❤️🍃
سلام .برای آقا پسری مینویسم که از زندگی در یک شهر غریب پرسیده بودند .بله برادر من زندگی در شهر غریب برای خانما سخته. من از ۱۶ سالگی تو شهر غریب زندگی میکنم .آقایون چون سر کار هستن و سرشون گرم هست و زیادم احساسی نیستن خیلی غریبی بهشون اثر نمیکنه ولی خانما عاطفی ترن خصوصا الان که خانواده ها یکی دو تا بچه بیشترندارند.من الان سه تا بچه دارم همسرم صبح میره شب میاد. اگه بخوام یه دکتر برم نمیتونم یعنی باید یکی از شهرستان بیاد بچه هامو نگه داره تا من برم دکتر یا آرایشگاه برم یا خرید برم یا مدرسه برای جلسه برم و.... درحالیکه خواهرم یا زن برادرم راحت بچهها رو به مادرم میسپرند یه صبح تا شب برای خودشون هر کاری بخوان میکنن و هر جا دلشون بخواد میرن بعدم میان سرسفره ی آماده .آخر هفته هم که بماند بالاخره یه جايي دارن برن ولی من چی آخر هفته ها یا توخونه ایم یا برای تفریح بچه ها میریم بیرون که کلی هزینه میبره. البته بستگی به دختر خانمم داره تا چقدر بتونه دوری رو تحمل کنه.واینکه شهرستان خانواده ام هر مراسمی دارند من نیستم چون راهم دوره نمیتونم مثلا تو هفته بلند شم برم ولی همه اینا رو چون همسرم خوبه و هوامو داره تحمل میکنم و اینکه بچه ها انگار بی کس بار میان نه خاله نه عمو و ... و دیگه خیلی بود ونبود اونا براشون اهمیت نداره.با این حال وقتی مادرم ناراحتی میکنه که ازشون دورم میگم عوضش خوشبختم حالا نزدیک بودم هر روز دعوا داشتم خوب بود.تو شهر غریب تفاوت فرهنگ و زبان هم خیلی مهمه اینکه طرف بتونه کنار بیاد با اینا. با همه اینا به غلط کردن نیفتادیم. ولی خودم در کل دخترم رو به شهر غريب نمیدم
در ضمن اینکه مثلا من یه دانشگاه دولتی خوب با یه رشته عالی قبول شدم ولی چون کسی نبود تا درنبودم از بچهها نگهداری کنه نتونستم ادامه بدم حالا اینا برای منی هست که شهرم تا تهران ۱۲۰ کیلومتر فاصله داره و تفاوت فرهنگ و زبان هم نداریم حالا ببین اونایی که راهشون دورترها چقدر براشون سخت تره مثلا دوست من سالی يه بار میره شهرش چون ۱۰۰۰کیلومتر دورترها.حالا بماند هر دفعه هم چقدر باید هزینه کنی تا شهرستان بری. کلا تو غریبی زندگی کردن اون هم با دخترای نازپرورده الان خیلی سخته.ان شاءالله که برای شما یه مورد مناسبش پیدا بشه
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام در پاسخ آقایی که گفتند کسی دختر به شهر غریب نمیده باید بگم من خودم در شهر غریب هستم بله خیلی سخته اوایل مادرشوهر وخواهرشوهر بودند بهتر بود ولی بعد که مادرشوهرم فوت کرد وخواهرشوهرم ازدواج کرد ورفت یه شهردیگه خیلی خیلی سخت شد موقع زایمان تنهای تنها حالا درسته ده روز اول مادر اومد وقتی رفت چقدر سخت بود چند سال بعد کمر عمل کردم هیچکس پیشم نبود که چقدر سخترم بود، الان بیست ساله ازدواج کردم هنوز میگم اگر خانوادم من را دوست داشتند به شهر غریبم نمیدادند، بچه هام تنها هستند نه بچه خاله نه دایی همش توخونه توشهر غریب تنها،هیچ کس را ندارند،، دوست وآشنا وهمسایه هم فامیل خوده آدم نمیشه،،در کل من که دختر ندارم ولی اگر داشتم به هیچ عنوان به غریبی نمیدادم
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
سلام ممنون از زحماتتون خداقوت🌹🌹
درجواب آقاپسری که سوال پرسیدن زندگی دریه شهر دیگه چطوریه؟به نظرم سختیای خودشوداره ولی میشه تحمل کرد،من خودم ازخانوادم دورم ماتهرانیم وخانوادم قم بودن که الان به کاشان نقل مکان کردند،اوایل هروقت به سمت تهران میومدیم توی راه فقط گریه میکردم وبعدیه مدت عادت کردم😊 وقتی باردارشدم همسرم توکارهابهم کمک میکردندو مامانم موقع زایمان اومدپیشم وبعدیه مدت خودم به قم رفتم تادخترم کمی جون گرفت وتونستم نگهداریش کنم والبته همسرم هم خیرببینند خیلی کمک کارم بودند و الان خداروشکر دیگه مشکل دوری نیست😊زن وشوهراگه باهم دوست باشندوباهم حرف بزنند میشه دوری روتحمل کرد🌹
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
7.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹داروی غلظت خون با گوجه فرنگی و پاشیدن پودرسماق
🌹داروی خشکی پوست با خوردن خیار و پاشیدن پودرنعناع
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
_خودش بفهمه اسیبش خیلی کمتره تا ما بهش بگیم الان شما فقط باهاش همکاری کن حتی اگر دیدی داره از اتفاقا
#داستان_زندگی_اعضا ❤️🍃
ستاره
ابرو بالا زدم و گفتم
_ تو مطمئنی؟
ثریا سرشو بالا پایین کرد و گفت
_آره خیلی مطمئنم اصلاً از چهره حمید میتونم تشخیص بدم خودتم میدونی انقدر از این مسائل دیدم که چشمام پره چه خوشت بیاد چه خوشت نیاد حمید واقعا تغییر کرده میتونی عاقلانه تصمیم بگیری ی فرصت به هر دوتون بدی و زندگیتو دوباره بسازی همش با خودته من به عنوان یه دوست خوب وظیفمه که به تو بگم درست و غلط چیه اما تصمیم گیرنده تویی نه من
نفس عمیقی کشیدم و گفتم
_از اعماق وجودم دلم میخواد طلاق بگیرم همیشه پیش خودم میگفتم این زنایی که از شوهرشون خیانت میبینن چطوری راضی میشن دوباره با طرف زندگی کنن چطوری میتونن اما الان که خودم توی این شرایط قرار گرفتم میبینم تحملش واقعاً سخته نمیخوام بگم تو تجربهاش نکردی نمیدونی نه ولی واقعاً تحمل همچین آدم و همچین شرایطی برای من خیلی سخته هر لحظه که به حمید نگاه میکنم یاد عکسهایی که ازش پیدا کردم میافتم یاد اون همه حسرتی که داشتم در کنارم باشه و نبود الان تازه تبدیل شده به مردی که من میخواستم همش کار کار هر چقدر التماسش میکردم برای ماهم وقت بزار نمیذاشت الان به خودش اومده و داره برای من وقت میذاره به نظر تو دیگه ارزشی داره؟ دلربا زنده است منم پیداش میکنم ولی به نظر تو دیگه حالا خوب شدن حمید ارزشی داره؟
ثریا لبخند دلنشینی زد و گفت
_آره داره ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است جلوی ضررم هر موقع بگیری منفعته مهم اینه که حمید الان به خودش اومده و خیلی مهمه که به خودش اومده چون خیلیا به خودشون نمیان داره تغییر میکنه داره عوض میشه به خاطر تو به خاطر ستاره به هر دلیلی حمید تغییر کرده الان داره تمام تلاششو میکنه تو باید بهش این فرصتو بدی که هم به خودش ثابت که ببینه میتونه اصلاً آدم خوبی باشه یا نه هم به تو ثابت بشه که ی وقتا فرصت دوباره چیز بدی نیست
عصبی و ناراحت از اینکه ثریا چرا به جای طرفداری از من طرف حمید رو میگیره و ازم میخواد بهش ی فرصت بدم روی مبل نشستم حمید نزدیکم اومد و گفت
_ شامو از بیرون میخوام سفارش بدم تو چی میخوری
کفری نگاهش کردم و گفتم
_هرچی برای خودت سفارش دادی برای منم بده غذا الان تنها چیزیه که من بهش اهمیت نمیدم
حمید دوباره سرافکنده نگاهم کرد و مشغول سفارش غذا با گوشی شد ثریا به جمعمون پیوست روبروی من نشست از چهره م مشخص بود که از دستش عصبانیم و فهمیده بود حمید بهش گفت
_ شما چی میخورید
ثریا همونجور که زل زده بود به من گفت
_ هر چیزی که خودتون میخورید برای منم سفارش بدید
سفارش غذا که تموم شد به حمید گفتم
_ خبری از پدر و مادرت نیست حالشون خوبه؟
سر به زیر جواب داد
_ آره خدا رو شکر خوبن اونام ناراحت دلربا هستن هر بار که زنگ میزنن حال توام میپرسن
آهانی گفتم و به زمین نگاه کردم پاهام رو روی هم انداخته بودم و یکیشون رو ریتمیک تکون میدادم دلم میخواست ی جوری ناراحتی و شر و دعوا درست کنم ولی ی چیزی از درونم جلوم رو میگرفت و بهم اجازه این کارو نمیداد یکی از چیزهایی که جلوم رو میگرفت آرامش زیاد حمید بود که هیچ جوره به هم نمیخورد اینم مدیون ثریا بودم که بهش گفته بود من مریضم
_ستاره حالت خوبه ؟
با صدای حمید از فکر در اومدم و سردرگم بهش گفتم
_ چی؟
دستشو روی دستم گذاشت و گفت
_ خوبی؟ پاهاتو خیلی داری تکون میدی نگرانتم میخوای بریم دکتر یا بریم بیرون بچرخیم تو خونه نمونیم؟
ابر بالا زدم و گفتم
_نه خوبم حواسم نبوده که اینجوری تکون دادم
از جام بلند شدم توی خونه راه میرفتم و به این فکر میکردم که چی الان داره باعث میشه من نتونم حال حمیدو جوری بگیرم که خودشو بزنه و دلم خنک بشه اصلاً چی باعث میشه که من با قاتل دخترم توی یه خونه زندگی کنم یاد حرف ثریا افتادم که گفت دلربا زنده است و به همه ثابت میشه اما تو باید فعلاً به خود تو حمید ی فرصت بدی شاید همین فرصت داره از درون جلوم رو میگیره که که حمید رو با دندونام تیکه پاره نکنم و زندهاش بزارم.
ثریا شروع کرد از هر دری صحبت کردن که حال و هوای جمع رو عوض کنه حمید هم باهاش همکاری میکرد ولی من عین شیر زخمی فقط بهشون نگاه میکردم ثریا بهم گفت
_ ستاره اگه چند تا گل طبیعی بخری برای توی خونتون خیلی خوبه هم دکوراسیون خونه طبیعیتر و قشنگتر میشه هم گل طبیعی آرامش خیلی زیادی به خونه میده خونه ت اصلاً رنگ و بو میگیره
با لبخند گفتم
_ آره میگیرم ممنون حتما ی روز با حمید دوتایی با عشق خیلی زیادی که بینمون هست میریم گلخونه و انواع گلو انتخاب میکنیم و میاریم
حمید شرمنده بود و ثریا کفری نگاهم کرد حس کردم توی اون جمع جایی ندارم از جام بلند شدم و به سمت سرویس رفتم
ابی به دست و صورتم زدم و با تمام خشم از توی اینه به خودم خیره شدم نفس های عمیق و پی در پی کشیدم خودمم از این همه عصبانیت خودمم خسته شدم از سرویس بیرون اومدم اونا هنوز سر جای قبلیشون بودن عذرخواهی کردم و خواستم سردرد رو بهانه ای کنم برای پناه بردن به اتاق که با حرف ثریا متوقف شدم
_من بعد شام میرم
به سمتش رفتم
_کجا میری؟
_عزیزم شما زن و شوهرید برم بهتره اینجوری راحت ترم بعدم ی سر به خونه و زندگیم بزنم چند وقته الان اینجام فردا صبح دوباره میام
_ثریا تورو خدا نرو من دق میکنم
حمیدم شروع کرد به اصرار کردن بهش میگفت
_خواهش میکنم نرید مارو تنها نذارید
ثریا گفت
_ من برم برای شماهم بهتره
بغضم ترکید و گفتم
_نه تو بری برای ما بهتر نیست من نابود میشم تنهایی میمیرم دلربا نیست خونه م خالیهثریا پشیمون نگاهم کرد و نزدیکم شد بغلم کرد و گفت
_گریه نکن باشه باشه نمیرم تو گریه نکن
با دستش نوازشم میکرد مدام میگفت
_گریه نکن مگه بچه شدی چرا اینجوری میکنی؟ خب گفتم نمیرم دیگه اینجام تا دلربا برگرده
کم کم اروم شدم و غذاها رو اوردن حمید روی میز گذاشت و بعد از کلی خواهش و تمنا از ثریا که خونمون بمونه گفت
_بیاید شام بخوریم
ثریا دستمو گرفت و گفت
_انقدر وابستگی نسبت به من خوب نیست عزیزم
_از وقتی دلربا رفته تو شدی پناه من
کمکم کرد از جام بلند شم و با هم به به سمت آشپزخونه رفتیم حمید در حال چیدن سالاد و نوشابه بود هر کدوم سر یکی از صندلیها نشستیم و بی میل به غذامون خیره شدیم برای اینکه ثریا دوباره ناراحت نشه و قصد رفتن نکنه به زور چند لقمه خوردم گوشی حمید زنگ خورد از جاش بلند شد به سمت گوشی رفت گوشیو برداشت با دیدن اسم کسی که تماس گرفته بود نگاه کوتاهی به ما انداخت و بعد به گوشیش نگاه کرد پاسخ داد حس کردم خوب حرف نمیزنه و انگار راحت نیست و داره رمزی صحبت میکنه مدام میگفت
_ درسته بله من خدمتتون میرسم و با هم صحبت میکنیم
همین رفتار حمید باعث شد که من دوباره بهش شک کنم گوشی قطع کرد و برگشت سر میز تلاش میکرد خودشو عادی نشون بده ولی موفق نبود
_کی بود زنگزد؟
_از همکارام بود در مورد جلسه فردا میپرسید گفتم میام بهت میگم
اهان منظور داری گفتم و مشغول غذام شدم ی دفعه پرسیدم
_دیگه با منشی نمیپری نه؟ اومدی تو رده های بالاتر؟
_ستاره بس کن
_وا خب سواله برام میخوام ببینم معیار انتخابت عوض شده یا نه
#ادامه_دارد...
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽