eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
166.4هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال فروشگاهیمون☘️👇 https://eitaa.com/joinchat/2759983411Cdc26d961b4 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
صندلی پشتش تکیه داد و گفت حق با شماست من خودمم سر در نمیارم که چرا این اتفاق افتاده شاید بهتون اجاز
❤️🍃 ستاره   بعد از رفتن حمید خوشحال و سرخوش از اینکه احتمال زنده بودن ستاره بیشتر شده روی مبل نشستم صدای زنگ گوشیم بلند شد و وقتی نگاهش کردم شماره مامان روش خودنمایی می‌کرد انتظارشو نداشتم بهم زنگ بزنه این مدت که دلربا فوت کرده بود مامانم خیلی سراغم نمی‌اومد و با بهانه‌های مختلف تلاش می‌کرد ی جورایی دهنمو ببنده که گلایه‌ای بهش نکنم بی میل جوابشو دادم و گفتم _ بله مامان  اونم مثل دقیقاً مثل خودم گفت _ سلام دخترم می‌خواستم ببینم حالت چطوره ؟ پوزخند صداداری زدم و گفتم  _ممنون عزیزم حالم خیلی خوبه لطف کردی بهم زنگ زدی  شاکی گفت  _چرا انقدر با من بد رفتاری؟ زنگ زدم حالتو بپرسم داری کنایه می‌زنی  تک خندی زدم و گفتم _ ی دونه دخترت بعد فوت بچه‌اش کلی مریضی کشیده بدترین روزگارو داشته حالم انقدر بود بد بود که حتی مردم غریبه م دلشون برام می‌سوخت اونوقت تو چیکار کردی حتی ی سر بهم نزدی مطمئنم الانم اگه زنگ زدی فقط برای اینه که ی وقت بهت گله نکنم بگم حالمو نپرسیدی اما خیالت راحت دیگه برام مهم نیست عزیزترینم رفته زیر خاک اون وقت بخوام از تو گلایه کنم که چرا بهم زنگ نزدی؟  حق به جانب گفت _ به خاطر همین رفتارهای بی‌شعوریته که دلم نمی‌خواد بهت زنگ بزنم و اگرم زنگ می‌زنم به خاطر اینه که دهنتو ببندم  بی خداحافظی قطع کرد گوشی رو پرت کردم ی طرف دیگه انقدر حالم خوش بود از عمد ی کاری کردم قطع کنه و باهاش حرف نزنم دلم نمی‌خواست حال خوبمو خراب کنم تازه کلی انگیزه و امید پیدا کرده بودم برای زنده بودن بچه‌ام دوباره گوشیم زنگ خورد کلافه و عصبی به سمتش رفتم و با خودم گفتم اگر این بارم مامانم باشه رد تماس می‌زنم اما در نهایت تعجب دیدم که شماره حمید روی گوشیم افتاده گوشیو جواب دادم _ سلام عزیزم  با لبخند گفتم  _سلام خوبی خسته نباشی تک خندی زد  _ دلم شور زد شیطونی نکنی جایی نری کجایی؟  بلند خندیدم  _ دارم امیر تعقیب می‌کنم می‌خوام ببینم کجا میره شاید رسیدم به جایی که دلربا رو مخفی کرده  ی دفعه عصبانی گفت  _مگه بهت نگفتم هیچ جا نرو چرا منو حساب نمی‌کنی حرفمو به هیچیت نمی‌گیری می‌خوای ی دردسری درست کنی پلیس نتونه پیداش کنه؟   بلند بلند خندیدم و گفتم  _واقعاً باورت شد که من الان دنبال امیرم؟ من نشستم توی خونه دیگه هم امیرو تعقیب نمی‌کنم و کاری باهاش ندارم اینکه چیکار بکنه و کجا بره برام مهم نیست از وقتی فهمیدم پلیسم دنبالشه آرامش خیلی زیادی دارم و خیالم راحته که اگر دلربا زنده باشه بهش می‌رسیم نفس راحتی کشید  _شوخی خیلی بدی کردی الان واقعا وقتش نبود  بلند بلند خندیدم که ی صدای زنونه از اونور گفت _ببخشید تشریف نمیارید   نمی‌دونم اون زن کی بود و با حمید چیکار داشت اما همون صدا کافی بود که حسابی به هم بریزم وسط خنده‌های حمید گفتم  _کاری نداری ؟  متوجه ناراحتی من شد  _ ستاره اگه اجازه بدی برات توضیح میدم که چی شده  کلافه گفتم _ هیچی نمی‌خوام بشنوم همه چیزو خودم می‌دونم فقط فعلاً دست از سرم بردار بزار قطع کنم  نفس عمیقی کشید و گفت _ ستاره به خدا اونجوری که تو فکر می‌کنی نیست فقط روی این موضوع حساس شدی بزار برات توضیح بدم  دوباره صدای اون دختر اومد که گفت  _ هنوز منتظرتونم نمی‌خواید بیاید  بلند گفتم _ مگه نمی‌بینی منتظرته داره پرپر می‌زنه که بری برو دیگه  حمید سر اون دختر فریاد بلندی زد و گفت  _شما برو من خودم میام وایسادی اینجا بالا سر من که چی؟ ستاره جان گوش کن من برات توضیح بدم اونجوری که تو فکر می‌کنی نیست تو فقط نمی‌ذاری من حرف بزنم  بدون خداحافظی گوشی رو روش قطع کردم خیلی عصبی بودم برای اینکه خودمو سرگرم کنم شروع کردم به تمیز کردن خونه دو ساعت بعد در خونه باز شد و حمید وارد شد _چرا جواب تلفنمو نمیدی؟   پوزخندی زدم و گفتم _ حتماً دلم نمی‌خواد  _میزاری از خودم دفاع کنم  ابرو بالا زدم  _نیازی به دفاع نیست همه چیز مشخصه و نمی‌خواد منو الکی خرم کنی دیگه گولتو نمی‌خورم همون ی دفعه‌ام اشتباه کردم بهت ی فرصت دادم _ به خدا من گند نزدم به قرآن من گند نزدم همین الان تو شرکت هستن بیا بریم ببین برای ی قرارداد اومدن شرکت منشیشونم آوردن وسط جلسه ی دفعه‌ای دلم شور زد که نکنه کاری بکنی اومدم بیرون بهت زنگ زدم اونام اینو فرستادن دنبال من که زودتر بیا سر جلسه تکلیف مشخص کنیم من که خر نیستم بعد اون همه دردسر و بدبختی دوباره برم سراغ این کارا همون ی دفعه ام اشتباه کردم هزار بارم ازت عذرخواهی کردم و گفتم که پشیمونم نمی‌دونم چیکار کنم باورم کنی  با چشم‌های ریز شده نگاهش کردم و گفتم _ بندی که گسست می‌توان بست اما به میان آن گره هست این بند بین ما پاره شده شاید با هم زندگی کنیم اما هیچ وقت مثل سابق نمی‌شیم شایدم من حساس شدم و دارم بهت گیر بیخودی میدم ولی اینو مطمئنم ما دیگه ما هیچ وقت مثل سابق نمی‌شیم
وا رفته نگاهم کرد و گفت  _اما من هر کاری که بتونم انجام میدم برای اینکه زندگیمون رو دوباره درست کنیم همین الانم نور امید توی دلم جوونه زده که دلربا زنده است همین موضوع خیلی به من قوت قلب داده و شده دلیلی که انگیزه بشه برای اینکه زندگی کوفتی رو ادامه بدم تو که ی فرصت به من دادی حداقل خرابش نکن و بذار با هم زندگیمون رو دوباره بسازیم  حرف‌های حمید باعث شد که تا حدودی به خودم بیام و بهش حق بدم درست می‌گفت مسئله امروز هم برگشت به همون حس بی‌اعتمادیی که من نسبت بهش دارم درسته که خودش مقصره و من بی تقصیرم ولی باید هر دو فعلاً تلاش کنیم برای درست کردن رابطمون که وقتی دلربا میاد ی خانواده خوشبخت ببینه نه آدمایی که با همدیگه دشمنند.  گوشیم زنگ خورد شماره ثریا روی صفحه‌اش نمایان شد جواب دادم کلی عذرخواهی کرد که نتونسته باهامون بیاد و سعی داشت از دلم در بیاره بهش گفتم _ من از هیچی ناراحت نیستم پلیسا بهمون گفتن که ممکنه دلربا زنده باشه و الان حسابی خوشحالم ثریا از لحظه‌ای که خبر احتمال زنده بودن دلربا رو شنید کلی خوشحال شد و شادی کرد بهم گفت _ تو رو خدا الان که همه چیز داره درست میشه تو هم حساسیتتو بردار و ی مقدار در برابر شوهرت کوتاه بیا بزار زندگیتون درست بشه و با همدیگه به آرامش برسید  بهش گفتم  _ما داریم رابطمون هم درست می‌کنیم که وقتی دلربا اومدی خونواده خوب باشیم _ آفرین ستاره جان بهترین کار عزیزم ناراحت نمی‌شی که من شب نیام پیشت خیلی کار دارم و باید همه رو انجام بدم به محض اینکه بتونم دوباره میام خونتون با هم حرف می‌زنیم تنهات نمی‌ذارم و رهات نمی‌کنم تو دوست خوب منی  خوشحال گفتم  _تو هم دوست خوب منی خیلی خوشحالم که تو رو دارم اگر ی خانواده بی‌احساس دارم و کسی سراغمو نمی‌گیره در عوض تو هستی و اجازه نمیدی غم و غصه‌ها منو نابود کنن ... ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️ شهید محمد باقر ربانی 💜
وصیتنامه شهید محمد باقر ربانی بزرگترین آرمان و آرزوی من اینست که در صف مبارزین اسلام و در پیکار با منافقین و کفار به فیض شهادت برسم آن جا که لقاءپروردگار و رستگاری در آن باشد چه خوفی از مرگ وشهادت … و پس از من نیزسنگر ها را حفظ کنید. وصیتنامه شهید * هوشياري و مراقبت از اسلام وانقلاب شرط اول يك مسلمان بيرو قرآن است *از راه هاي مبارزهبا استكبار جهاني نبرد با مزدوران دست نشانده داخلي آنها (منافقين) است كه در زمان و به هر شكل ممكن بايد با آنها ستيز نمود و از بذل جان و مال دريغ ننمود. بزرگترین آرمان و آرزوی من اینست که در صف مبارزین اسلام و در پیکار با منافقین و کفار به فیض شهادت برسم آن جا که لقاءپروردگار و رستگاری در آن باشد چه خوفی از مرگ وشهادت … و پس از من نیزسنگر ها را حفظ کنید. درباره شهید نام و نام خانوادگی : محمد باقر ربانی نام پدر : اسد الله تاريخ تولد: 1339 محل تولد: قم رشته تحصيلي: علوم حوزوی نام دانشگاه : امام صادق تاريخ شهادت :25 آبان 1359 محل شهادت: سوسنگرد زندگينامه ي شهيد: روحاني شهيد محمد باقر رباني در سال 1339در شهر مذهبي قم در خانواده اي اصيل و روحاني متولد شد و در دو سالگي به همراه پدرش به نجف اشرف هجرت نمود. او كه در دامان علم و فضيلت برورش يافته بود و نيز به خاطر هوش و استعداد سرشارش در سال 5 سالگي وارد كلاس دوم دبستان اسلامي جعفري كه تحت نظارت مرجع بزرگ حضرت آيت ا…العظمي آقا سيد محمود شاهرودي واقع در نجف اشرف اداره مي‌شد. مشغول به كسب علم و دانش گرديد در كنار تحصيل به هنر خوشنويسي روي آورد. آثار نبوغ وكمال ايشان همانطور كه در كسب معارف نمايان بود و در فن خطاطي هم هنرنمايي نمود. پس ازده سال اقامت در شهرمقدش نجف اشرف به همراه خانواده به شهر خون و قيام قم مراجعت نمود. از سال 1355به عضويت انجمن خوشنويسان ايران درآمد و موفق به اخذ لوح افتخار نايل گرديد و از حضور اساتيدي همچون امير خاني بهره مي‌جست. بس از دريافت ديپلم او كه با شركت در جلسات مذهبي و ديني به برورش روح و روان خود برداخته بود. جهت تقوبت و تكميل خصوصيات روحاني خود به تحصيل علوم ديني و در ضمن تحصيل وارد صحنه مبارزات پيگير عليه رژيم مزدور پهلوي شد و به همين خاطر در يك گروه مذهبي كه مخفيانه فعاليت مي كردند، وارد شد. وي اعلاميه امام كه سراسر زيبايي و لطافت بود را با علاقه و دقت خوشنويسي مي كرد و در ميان انقلابيون توزيع مي نمود و در يكي از روزها ساواك او را دستگير و طي شكنجه مايي كه در زندان بر او وارد كرده بودند تا آخرين روزهاي زندگي از درد مفاصل و مهره‌هاي كمر احساس ناراحتي مي كردند. شهيد محمد باقر تا پيروزي انقلاب دست از مبارزات خود بر نداشت و در اين راستا نه تنها در شهرستان قم بلكه ديوارهاي شهرهاي بزرگي همچون تهران، اصفهان، شيراز و مشهد و حتي سنگلاخ‌هاي جاده‌هاي شمال كشور، هنوز شعارهاي انقلابي و بيام‌هاي حضرت امام را كه با دست اين هنرمند نوشته شده است، در معرض نمايش ديگران گذاشته اند. ايشان در روز 25 آبان 1359 مصادف با 8 محرم الحرام1401(ه.ق) در جنگي تن به تن پس از 5 ساعت مقاومت در سوسنگرد به فيض شهادت نايل گرديد. بدن مطهرش را در لاله زار شهيدان، شيخان قم با شعار رباني رباني خانه نو مبارك به خاك سپردند . ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا 💜🍃 سلام خسته نباشید وتشکر از کانال خوبتون. خدا خیرتون بده ک مشکلات مردم رو تو کانال در
❤️🍃 سلام در مورد این پیام باید بگم که بنده ۱۳ ساله ک ازدواج کردم و از اوایل ازدواج تا الان تو شهر غریب زندگی میکنم😔 نه خانواده خودم نه همسرم هیچکدوم کنارم نیستن و بشدت غریب و تنهام اینقد مشغله کاری هست که شاید سالی یه بار یا نهایتا دو بار بتونیم بریم شهرستان پیش خانواده هامون😒 باید خدمت این برادر گرامی عرض کنم که تنهایی و غربت برا یه دختر اونم اول زندگیش بشددددددت سخت و وحشتناکه، بشخصه با اینکه وابسته ب خانوادم نبودم ولی توی غربت زندگی کردن برای یک زن خیلی سخته. مردا ک واسه خودشون میرن سرکار یا کلاسشون، این زنه ک تنهایی تو خونه بدون هیچ کس و کاری رو هر روز و هر روز تجربه میکنه. من با اینکه ۱۳ سال از زندگیم گذشته و تمام این مدت تو غربت بودم ولی هنوز نتونستم خودمو وفق بدم... نه همدمی نه دوستی نه آشنایی ن هیچکس و هیچکس.. توصیه خوهرانه میکنم ب شما ک اینجوری ازدواج نکنید ک همسرتون رو هرچقدرم وابسته نباشه دور از زادگاه خودش بخواد زندگی کنه. تنهایی و غربت فقط یه مورد از زندگی در شهرغریب هست.. افسردگی، بی علاقه شدن به زندگی وووووو اینا از عواقب زندگی کردن تو غربت هست ک حتی بچه دار شدن هم نمیتونه چیزی رو درست کنه. مگر اینکه اون دختر خودش علاقه داشته باشد تو شهر غریب زندگی کنه وگرنه هیچ دختری طاقت نمیاره و یه روزی کم میاره.... من در زندگیم مدیون پدرخدا بیامزم هستم ....یه خونه ای اسم نوشته بودم هر دفعه پول میگرفتن منم طلاها فروختم کار میکردم (قالی بافی)ولی دفعه اخر داشتیم خونه رو پس میدادیم که پدرم پول که اون زمان تقریبا پول ۲ دونگ خانه بود رو داد قبلا هم قرص داده بودن😭وخانواده همسر بجای کمک سنگ میانداختن جلو راهمون این خونه ها بدرد نمیخوره و......اگر خاستید برای پدر سیدم یه صلوات بخونید🙏🙏🙏 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام وقت بخیر راجب اون اقایی که پرسیدن زندگی کردن در شهر غریب بدون پدرو مادر برای دختر چقد سخته خاستم بگم که بله سختیهای خاص خودشو داره و واقعا یه دختر قوی و مستقل میخواد که با این شرایط کنار بیاد من خودم در سن نوزده سالگی بخاطر شغل شوهرم رفتم سیستان و بلوچستان یکی از شهرهای محرومش،واقعا سخت بود از اب و هواش و محیطش که بگذریم یه دکتر میخاستیم بریم باید میرفتیم زاهدان،قسمت بود که بچه دارم بشم توی اون بهبوهه،مشکلات و سختیهاش زیاد بود اما میگم اگه دختر خانم قوی و مستقل باشه از پسش بر میاد اما اگه از این دخترای این دوره زمونه و ناز نازی باشه فک نمیکنم تحمل کنه بازم من شرایط خودمو گفتم شاید ایشون شهری که محل کارشون هست خوب باشه و مسافت کمی باشه تا شهر خودشون من خودم که بارداری بینهایت سختی رو گذروندم .الان یاداوری میشه میگم واقعا چطور دووم اوردم اما زندگی مثل برق و باد میگذره ان شاالله که این اقا هم یه دختر خانم قوی و مستقل قسمتشون بشه... غربت به ادم خود به خود قوی بودن و مستقل شدن رو یاد میده😔 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام در جواب آقایی که گفتن بخاطر شغلشون باید برن شهر دیگه وهر جا خواستگاری رفتن قبول نکردن، من یک زن هستم که بخاطر شغل همسرم از پدر ومادرم جدا شدم والان23سال هست یه شهر دیگه زندگی میکنم سختیهایی داره مخصوصا اولش تا بخای عادت کنی ولی اگر زن وشوهر با هم رفیق باشن میتونن راحت کنار بیان با دوری خانواده، من الان انقدر این شهر رو دوست دارم که با بچه ها تصمیم گرفتیم بعد از بازنشستگی همسرم اینجا بمونیم، به نظر من شیرینیها وتجربیاتش خیلی بیشتر از سختیهاش هست. انشاالله همه ی جوانها موفق وخوشبخت وعاقبت بخیر باشن. 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام برای دوستی ک نگران خواهرشون هستن ک صورتش جوش میزنه عزیزم از سرکه انگبین عناب استفاده کن خوب میشن ان شاالله این ک میگم تجربه کردم 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام برای اون آقایی که میخادبره شهردیگه.من خودم توغربت ازدواج کردم خیلی سخت تنهایی کسی نداشته باشی .خوانواده شوهرم کنارم بودم ولی بامن خوب نبودن ازمن خوششون نمی اومد.مادروخواهرامم بخاطراینکه خونم کوچیک بود.خیلی کم سالی چندبارشایدم سالی یک بار.من بچهام روتنها بزرگ کردم همش عصبی بودم.به نظرمنم بدردنمیخوره بازم هر چی صلاحه 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 سلام در جواب برادر عزیزی که گفتن برای کار باید به شهر دیگه برن هرجا میرم خواستگاری رد میکنن،من و آقا برای کار به شهر دیگه رفتیم غربت خیلی سخته ،من خودم خیلی سختی کشیدم از تنهایی از بی کسی از اینکه آخر هفته‌ها همه در و همسایه ها خونه مادر و پدرش ون میرم ما هیچ کسی نداریم ،اصلا به نظر من که مگه می خوایم چقدر عمر کنیم که از خانواده دور باشیم ،من الان خودم عادت کردم اما بچه ها خیلی بهانه میگیرن که جای نداریم که بریم،درسته زمانه ی جوری شده که مثل قدیم رفت آمد نیست اما باز هم توی شهر خود آدم یه چیز دیگه هست ،من الان به خوام یه دکتر ی برم باید‌،استرس داشته باشم که بچه ها رو
چی کار کنم ،مثلا مریض میشیدم کسی نبود به دادم برسه ،اما یاد خدا باعث آسان شدن تمام مشکلات میشه باز هم خودتون شرایط و بسنجین ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🍎 🌹🌹🌹🌹🌹سنگ کلیه و راهکارهای مقابله 🅾این توصیه ی غلطی است به ❌ کسانی که سنگ و شن کلیه دارند که آب زیاد مصرف کنند تا سنگ و شن دفع شود🤦🏻‍♂🤦🏻‍♂.. حماقت است.. حماقت.... ⛔️⛔️💦 مصرف مداوم و زیاد آب در کسانی که سنگ و شن کلیه دارند باعث بزرگ تر شدن و زیاد شدن سنگ یا شن می شود.. اینکار باعث می شود کلیه به طور مداوم عادت به تولید سنگ و شن کند...و همچنین به کل مجاری ادراری و حتی بیضه ها و مثانه آسیب جدی می‌زند. 🅾مصرف زیاد مایعات در کسانی که سنگ کلیه یا شن کلیه دارند موجب نابودی آن هاست... چرا که اینکار باعث سرد شدن و ضعیف شدن کلیه ها و بالا رفتن حرارت کبد و همچنین فشار به قلب می‌گردد.. 👉🏻افرادی که اینکار را مداوم انجام داده اند به بیماری های خون نیز دچار شده اند.. مثلا فشار خون. 🅾شما هیچ کس را در این عالم نمی‌توانید پیداکنید که سنگ و شن کلیه داشته باشد و با مصرف مداوم و زیاد مایعات، کلیه های وی سالم مانده باشد..... 🌱تو مثال ساده اینکه از دست شکسته شده هیچ موقع کار نمیکشن ، کلیه هم اگه سنگ داشته باشه ضعیف میشه یعنی نباید ازش کار بکشیم.... 📚💢یک دلیل مهم و ساده برای مشکلات 📝اغلب بیماریهایی که در ناحیه میانی بدن ایجاد می شود ، به دلیل سرما است.  👈🏻دلیل مشکلات کلیوی هم سرما است 📚📚👈🏻برای بهبود بیماری های کلیه👇🏻 📝در کنار گرم نگه داشتن قسمتهای میانی بدن با پوشیدن لباسهای مناسب 📝بستن شال دور کمر 📝رفع یبوست 📝نوره مالی بدن با نوره زرنیخ دار 📝پرهیز از نگه داشتن ادرار 📝 مصرف گرم کننده های کلیه به صورت خوراکی هم توصیه می شود 👈🏻گرم کردن و تقویت با 👇🏻 شربت عسل با لیموترش تازه☆ سیب☆ توت سفید ☆انجیر☆ سنجد☆زردک☆ 📚📚🍹آب پرتقال؛ ضدسنگ کلیه 👈سیترات پتاسیم باعث جلوگیری از سنگ كلیه می شود. 🍊طعم ترش انواع مركبات به علت سیترات است، ولی آب پرتقال بیشترین اثر را در پیشگیری از تشكیل سنگ جدید دارد 📚📚اگر کلیه سنگ ساز دارید هفته ای 2 روز ناشتا دمکرده جعفری بنوشید نیم کیلو جعفری خرد شده را در 1.5 لیتر آب بجوشانید. وقتی 1 لیتر شد، صاف کرده و میل کنید.. 📚📚برای دفع سنگ کلیه ▫️عسل(30 گرم) را با آب ترب سیـــــاه (200 گرم) یا آب ‌شلغم و مقداری آبلیمو ترکیب و بصورت روزانه میل کنید ▫️این ترفند حتی از پرتودرمانی هم قوی تر عمل میکند 📚شیوع سنگهای کلیه در مردان به دلیل داشتن هورمون تستوسترون 4برابر خانمها است❗️ عوامل دیگر ابتلا به سنگ کلیه شغل‌‌، تعریق، گرما، تغذیه، منطقه جغرافیایی، عفونت ها، نژاد و ارث هست ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
9.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 قارچ بخوریم یا نخوریم الان مد شده است در کنار یا همراه با هر غذایی قارچ قرار گرفته است. نمی گوییم نخورید بلکه کم بخورید . در منابع ما خیلی در مورد آن مطلب آمده، اولا طبع قارج سرد هست، و بعد در کتاب های ما آمده که انسداد عروقی و کبدی می دهد، اما در لیتریچر جدید باید جستجو صورت گیرد و اگر لازم شد با دید صحیح مطالعات صورت گیرد خصوصا در دانشکده های تغذیه .... 🖥 استاد دکتر محسن ناصری ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❤️🍃 سلام خدمت شما من یه بار چند ماه پیش پیام دادم اصلا داخل گروه نذاشتین لطفا این پیاما حتما بذارین یه خانم راجع به ترسو بودن بچه هاشون سوال کردن ویکی از دوستان جواب دادن دل گوسفند بگیرن وبدون اینکه چاقو سیخ بره توش کباب کنه بده با زعفرون بخوره حالا سوال من از این عزیز اینه که پس داخلشو چطور باید تمیز کرد وبعد از کباب کردن هم نباید چاقو بخوره؟ ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام خسته نباشید؛ببخشید ی سوال داشتم ممنون میشم از دوستان اگه کسی تجربه ای داره راهنماییم کنه توی کیسه صفرام ۳تا پولیپ دارم ک هرکدوم چند میلی متره دکتر گفته اگه سایزشون بزرگ بشه خطرناکه آیا درمانی هست ک بتونم قبل از اینکه بزرگ بشن خوب بشن ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام به ادمین عزیز م هم گروههای عزیزم کسی برای درمان منافذ باز پوست صورت اگه راهکاری داره لطفا منو راهنمایی کنید ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام به دوستان عزیز، میخاستم ببینم در مورد آشتی و صلح بین دونفر دعا یاآیه ای هست که خونده بشه باصحبت و گذشت زمان درست نشده خواهش میکنم اگر از دوستان راهی بلده بیان کند ممنون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان مقداری پول زحمت چندین ساله توی صندوق قرض الحسنه داریم الانم فرار نکرده پا برجاست اما پول نداره ک بهمون بده شایعه کردن ورشکست شده ذکری دعایی چیزی بگید من هر روزه بخونم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام از دوستان میخواهم من و راهنمایی کنن. من با خانواده همسرم قهریم رفت وآمد با هیچکدوم نداریم .. البته که فقط با خواهر شوهرا دعوا کردیم همشون پشت اونا در اومدن. قضیه از این قراره که قبل ازدواج وقتی من ۱۰ سالم بود مامان بنده و خواهر شوهرم که اونموقع همسایه بودیم دعوا کردن . بعد ازدواج مام کلی خواهر شوهر بازی درآورد. ومنم به خیال خودم باید جواب ندم چون خدا دوست نداره ..دیگه دیدم از این ور بوم دارم میفتم و تعادلی در کار نیست .. ومن از اون ور بوم افتادم و تمام کینه ها رو رو کردم . جواب دادم الان ۴ ساله قهریم .. با اینکه همگی همسایه هستیم (جاری ها و مادر شوهر و خواهر شوهر) ولی فقط عید مامیریم اونا نمیان . مثلا روضه ویا جشنی چیزی باشه دعوت میکنن ولی خودشون اصلان نمیان . یا وقتی ما بریم فقط اون تایم باهامون خوبن. بعدش روز از نو روزی از نو. دیگه رفت وآمد نمیکنن و جواب سلام نمیدن . منم دیگه تصمیم گرفتم عید وجشن و روضه یا .... رو نرم وکلا قطع رابطه بشه به نظرتون کار درست چیه؟ اینم بگم که اصلا کاری کردن که من باهمسایه های دیگه ام نمیتونم رفت وآمد کنم . مثلا همسایه دعوت میکنه همه رو به مادر شوهر میگه و مادرشوهر به من نمیگه .‌..😒 منتظر نظرات نابتون هستم ❓❓❓❓❓❓❓❓ با سلام‌خدمت همه یه سوال داشتم لطفا راهنماییم کنید من شبها که میخوابم‌کفهای پام‌ داغ میشه آنقدر که راحت نیستم و نمیتونم بخوابم وچند بار زیر اب سرد میگیرم‌ کسی میدونه بر اثر چی‌ هست و چیگار کنم که بهتر بشم قبلا از پاسخ تون تشکر میکنم‌ لطف کنید هر کسی میدونه جواب بده متشکرم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام سوالی شدم دلیل بی حس شدن و سر شدن بدن بعد ازگذشتن حنا چیه من حناگذاشتم پاهام،، ازپاهام تا قفسه سینم بی حس شده ممنون میشم پاسخ بدید 🙏 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ودرود به همه عزیزان دوستان عزیز من رشته تحصیلیم بهداشت مدارس رشته دانشگاهیم کودکیاری بود الان میخوام برای استخدامی آموزش وپرورش بخونم چه منابعی رو باید بخونم اگر کسی داره ممنون میشم بفرستید تو گروه ممنون از همه ی عزیزان🌹🌹 👇🌻 @adminam1400 ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ از ميثم تمار روايت شده كه روزى اميرالمؤ منين با جمعى از ياران خود و ياران خاص حضرت خاتم الانبياء در مسجد كوفه تشريف داشتند كه ناگهان مردى بلند قامت با قباى خزى در بر و عمامه زردى بر سر و دو شمشير بر كمر وارد مسجد شد. مردم از او سؤ ال كردند كه چه كسى هستى ؟ جواب داد كه من از جانب شصت هزار مرد كه آنها را عقيمه مى گويند و دنبال خودشان ميتى دارند كه مدتى است مرده است آمده ام و اكنون وارد مسجد مى شوند، پس اگر او را زنده كردى براى ما ثابت مى شود حجت خدا هستى وگرنه خلافتت حق نمى باشد. حضرت على (ع ) يك جواب اجمالى دادند لكن آن مرد به آن جواب قانع نشد و طالب حيات آن مقتول شد حضرت على (ع ) حمد و ثناى خداوند را به جاى آورد و صلوات بر پيامبر فرستاد و فرمود بدان كه گاو بنى اسرائيل نزد خداوند بهتر از من نبود كه يك جزء او را بر بدن مرده ماليدند و صلوات بر محمد و آل محمد فرستادند زنده شد، پس اى مرد بعضى از اجزاى مرا به بدن ميت بزن تا زنده شود زيرا كه يك جزء بدن من از تمام گاو بنى اسرائيل بهتر است در اين حالت ميت را به پاى مبارك آن حضرت ماليدند و يا اين كه پاى مبارك را به او زد و فرمود اى مدركة بن حنظله به اذن خداوند بلند شو همانا خداى متعال او را با دست على بن ابى طالب زنده گردانيد، ناگهان آن جوان در حالى كه صورتش از آفتاب و ماه روشن تر بود برخاست و عرض كرد لبيك لبيك اى حجت خدا بر جن و انس و آن مرد براى هميشه در ركاب اميرالمؤ منين على (ع ) بود تا در غزوه صفين به درجه رفيع شهادت رسيد. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ روايت شده است از امام على (ع ) كه آن جناب به دنبال گروهى از خوارج بود تا اين كه به محلى كه امروز معروف به ساباط است رسيد. از جمله كسانى كه در آن گروه (خوارج ) بودند، يكى عبدالله بن وهب و ديگرى عمر بن جرموزه بود. پس هنگامى كه به موضع معروف با ساباط توران رسيدند، مردى از شيعيان على (ع ) نزد آن حضرت آمد و گفت يا اميرالمؤ منين ، من شيعه و محب تو هستم . برادرى داشتم كه او را دوست مى داشتم ؛ اما عمر او را در لشكر سعد بن ابى وقاص به سوى جنگ با اهل مداين فرستاد كه آن جا كشته شد و از زمان كشته شدنش تا به حال سال هاى زيادى گذشته است . اميرالمؤ منين (ع ) فرمود اكنون چه مى خواهى ؟ گفت مى خواهم او را براى من زنده كنى . على (ع ) فرمود زنده بودنش براى تو فايده اى ندارد. گفت يا اميرالمؤ منين ، ناچار بايد اين كار بشود. حضرت فرمود اكنون كه غير از اين را نمى پذيرى ، پس قبر و محل كشته شدنش را به من نشان بده ، آن مرد قبر برادرش را به آن جناب نشان داد، حضرت در حالى كه سوار استر شهبا بود، با ته نيزه اش بر قبر زد. مردى گندمگون و بلند قد از قبر خارج شد كه به زبان عجمى سخن مى گفت ، اميرالمؤ منين (ع ) به او فرمود چرا به زبان غير عربى سخن مى گويى در حالى كه تو مردى از عرب بودى ؟ گفت من دشمن تو بوده ام و دوستدار دشمنانت ؛ پس زبان من در آتش دگرگون شد. آن گاه مرد شيعى گفت يا اميرالمؤ منين ، او را به همان جا كه از آن آمده است بازگردان ؛ زيرا ما به او احتياج نداريم . اميرالمؤ منين فرمود برگرد. وى به درون قبر بازگشت و مدفون گرديد. خداوند ما را از چنين حالى محفوظ بدارد و سپاس خداوند را سزاست كه ولايت اميرالمؤ منين (ع ) و اهل بيت آن حضرت (ع ) را به ما مرحمت فرمود. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽
❌ شش ماهی از زایمان ناموفقم گذشته بود ولی نمیدونستم چرا انقدر حالت تهوع دارم همسرم مدام بغلم میکرد و میگفت حتما خبراییه عشقم همیشه م بهم روحیه میداد و میگفت تو دوباره مادر میشی بهترین مادر دنیا هم میشی بعدشم چشمکی بهم میزد و میگفت تو جواب دعاهای مادرمی اما انگار خبری نبود چند بار ازمایش داده بودم منفی بود یه روز رفتم دستشویی که یه دفه مثل چند دفه ی قبل که سقط داشتم همون حالتا برام پیش اومد با وحشت همسرمو صدا کردم تا بیاد کمکم کنه. رنگ به رخسار نداشتم با کمک همسرم سرپا ایستادم بوی خیلی بدی توی دستشویی پیچیده بود جوری که نمیشد نفس کشید وقتی چیزی رو که سقط شده بود دیدیم شاخ دراوردیم . من غش کردم ولی صدای همسرم رو میشنیدم که سریع زنگ زد به پلیس...👇🏻🔞 https://eitaa.com/joinchat/3033399661Cce36688bbf کانال مخصوص میباشد❌❌❌
⛔️دعای پایبند کردن شوهر به زن وزندگی اگر زنی شوهرش به زن دیگر تمایل پیدا کرده یا از زنش سرد شده و مالش را جای دیگری خرج میکند این دعا را بنویسد و در لباس خود نگه دارد شوهرش میل به زن دیگری نمیکند و از غریبه سرد میشود و محبتش به همسرش چند برابر میشود..👇👇🔮 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 عالیه این دعا 😳👆