eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
166.3هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
داستان زندگی آدمها👥 شما فرستاده ایید⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩📚⁦ کانال تعبیر خوابمون 👇🤍 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تبلیغات پربازده👇✅ https://eitaa.com/joinchat/3891134563Cf500331796 ادمین گرامی کپی از مطالب کانال حرام و پیگرد دارد❌❌❌
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ سلام راجبه این خواب دیدن خواهر شوهرتون منم یاد خودم افتادم🤣🤣🤣🤣🤣🤣 اوایل که پدر شوهرم به رحمت خدا رفته بود مادر شوهرم با ما زندگی میکنه این مادر شوهر بنده خیلی اذیتم می کرد حتی به رفتن به خونه بابام هم گیر میداد خیر سرش عمه ام هستن خلاصه شوهرن به خواهرش گفت که مادر اذیت میکنه گیر الکی وو...‌ خواهر شوهرمم زنگ زد به مادر که چرا برادرم وزنشو اذیت میکنی خواب دیدم بابام از دستتت ناراحته واینجوری شد که مادر شوهرم یه کم فقط یه کم اخلاقش بهتر شد ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در جواب اون خانمی که خواهر شوهر شون همزاد دارن تنها کار بستن حرز امام جواد به بازوشونه دعای حرز امام جواد رو از اینترنت یا از کسای که مغازه تسبیح فروشی دارن تهیه کنن حتما این کارو انجام بدید نتیجه میگیرید یاعلی ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در پاسخ به اون خانوم ۱۹ساله که گفتن کارای دیگران اذیتشون می کنه 🌷 به نظرم باید بهشون توجهی نکنید . هر کاری هم که کردن شما اصلا بهشون محل نگذارید . بذارید هرچی دلشون میخواد بگن شما به خدا توکل کنید و اصلا محلشون نگذارید به همسرتونم بگید از اونا چیزی به دل نگیره سعی کنید زندگی‌خودتونو داشته باشید و به حرف دیگران ناراحت نشید 🌷🌷🌷🌷 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام.درمورد اون خانم ک میخواست ماشینشوبفروشه و اینا... بنظرمن کاسه ای زیر نیم کاسه ک شوهرش اعتراف کرده.دخترعمه ک الان شوهر نداره این خانمم ک خودش گفت ایناهمیشه باهم راحت بودن میگفتن میخندیدن.ازکجامعلوم دخترعمش بخاطر شوهراین خانم ازشوهرخودش طلاق نگرفته باشه تادوباره باهم باشن.ازاین مثلا عشقایی ک ازهم جدامیشن میرن هرکدوم بایکی دیگه ازدواج میکنن بعدپشیمون میشن دوباره برمیگردن پیش هم. شایدم تا الان یواشکی باهمن کسی نفهمیده الان شوهرت بهت گفته تا تورو دک کنه یاباوجود تو راحت باهم باشن.خلاصه این اعتراف شوهرت بوداره ی مرد الکی وبدون هیچی نمیاد اعتراف کنه مگه ی غلطی کرده باشه چون همچین چیزی اتفاق افتاده .هواستو جم کن از هیچکدومشون گول نخوری. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_چهلو_سه زمانی که من سعی میکردم توی آشپزخونه بهترین شام رو برای سهیل بپزم، اون مهسا و دوست بی
عکس یه پسر خوشتیپ رو بهم نشون داد و گفت فکر میکنی این کیه؟ گفتم نمیدونم! گفت این داداش دختره اس، از اینستاش برداشتم. ابروهامو دادم بالا و گفتم خیلی لقمه ی گنده ایه برای مهسا، پس بگو هرکاری میکنه که سهیل و دختره بهم برسن میخواد به این برسه. گفت آره. عکس دختره رو هم بهم نشون داد به شقایق گفتم چقد زشته ولی داداشش واقعا خوشگل بود. خلاصه رسیدیم در بیمارستان، شقایق حتی آمار شیفت دختره که الان میدونستم اسمش صباست رو هم درآورده بود. دم در راهرو ایستادم تا بیاد، نمیدونستم چی میخواستم بهش بگم یا چیکار کنم فقط منتظر ایستادم. سر ساعت دو بود که دیدم داره به سرعت وارد بیمارستان میشه، با اینکه مشخص بود خیلی عجله داره ولی یه لحظه ایستاد و آروم پشت سرشو نگاه کرد و به من خیره شد، ترسیده بود انگار، رفتم سمتش و گفتم صبا خانوم؟ همون که میخواست کارد به استخونم برسه؟ گفت به جا نمیارم! گفتم به جا میاری عکسمم دیدی که الان خیره بهم نگاه کردی. گفت من عجله دارم وقت منو نگیر کارتو بگو و برو. یه لحظه به خودم گفتم من اینجا چیکار میکنم؟ میخوام به این دختر چی بگم؟ بگم شوهرمو بر زدی؟ اصلا سهیل ارزششو داره که من با این دهن به دهن شم؟ گفتم هیچی برو! خواستم فقط ترسونده باشمش، گفتم فقط وقتی از خیابون رد میشی مواظب باش موتوریا تند میرن، ماشینیا تند میرن، رو صورت سهیلم که هشت تا بخیه خورده موتوری بهش زده! ترسو توی تمام چهرش دیدم، این برام کافی بود و زدم بیرون.. دوید دنبالم گفت منظورت چیه؟ گفتم شیفتت دیر نشه یه وقت. گفت خب بگو منظورت چیه؟ گفتم سهیل بهت میگفت مراقب خودت باش منظوری داشته؟ میگم مراقب خودت باش، چه منظور بدی میتونم داشته باشم هووی عزیزم و لپشو گرفتم کشیدم، دستمو داد عقب و گفت به من دست نزن، بیا باهم حرف بزنیم. ولی بدون توجه به حرفاش رفتم تو ماشین پیش شقایق و هوف بلندی کشیدم... @azsargozashteha💚
❤️ سلام من زنی ۳۲ساله هستم ۴ساله ازدواج کردم وشب پاگشافهمیدم که شوهرم بیماردوقطبی ازنوع مانیک هست وقتی به جنون میرسه خودشم نمیشناسه پدرومادرش فوت کردن سه تاخواهرداره دوتاش ازدواج کردن خواهردومش که قبلامجردبودچه بلاهاکه سرم نمی اورد هروقت خونه پدریش میرفتم اگه باشوهرم حتی دودقیقه تواتاق میموندم منونجس میدونست وحتمابایددوش میگرفتم شب پاگشایه تیکه طلاکه پلاک بود رومادرشوهرمرحومم ازمکه اورده وخواهرشوهرم هروقت منومیدیدمیگفت اینوبه من بفروش تااخرسرم شوهرم باجنگ ودعوااونوبه زور از گردنم کشیدبرد شوهرم وابستگی شدیدبه خانوادش مخصوصاهمین خواهروبابردارش داره یعنی بایدحتی موقع اب خوردن هم ازشون اجازه بگیره بچه ندارم وشوهرم بخاطرمصرف اون داروهاداره عقیم میشه والانکه اینارودارم تایپ میکنم ۱۰ ماهه خونه پدرم هستم اخه منوازخونه بیرون کردواینم بگم شوهرم چهارباردیونه خونه بستری شده توروخداراهنماییم کنبدشکایت مهریه ونفقه هم کردم ولی توجلسات افتابی نمیشه ممنون میشم مشکلموبزارین ومن یه برادرشوهردارم که همه این اتیشاازگوراون بلندمیشه جاری من که باشوهرم فامیل هستن بهم پیان داده که شوهرت که پسرخاله ام قدمش بالای سرممه اخه دست ودل بازه اون یکی خواهرشوهرمم بهم زنگ زده وگفته ازاین به بعدبامن طرفی شوهرخواهرشوهربزرگترمم منویجادیدوبهم گفت حسابتومیرسم بخداالان ۱۰ماهه خونه پدرمم دیگه خسته شدم شماروبه خداراهنماییم کنیدچیکارکنم وضع شوهرم وقتی به جنون میرسه خیلی خطرناک میشه حتی همین خواهرش که گفتم سرم بلااورده یباربه شوهرم گفته بودکه برویجاقایم شوشایدزنت باکسی رابطه داشته باشه اخه ماهمکاربودیم بعدهروقت می اومدن خونه براش چایی می اوردم استکان چایی روبرمیداشت بلندمیکردوزیرشونگاه میکردهردقیقه هرثانیه همه روزبه شوهرم زنگ میزدکه بفهمه ماصبحونه وشام وناهارچی داریم میخوریم یاقرارکجابریم اون چهارسال زندگی همه اش دلهره واضطراب بودوخواهرش چون میدونست داداشش داره عقیم میشه مدام ازمن میپرسیدماکی برادرزادمونومیبینیم ایدی ادمین 👇🌹 @habibam1399
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۸۶🌹 @azsargozashteha💚
4_452715601975052495.mp3
1.33M
🌞روزی یک صفحه بخوانیم 🌞 سوره ❤️ صفحه ی ۸۶🌹 @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#درد_دل_اعضا ❤️ سلام من زنی ۳۲ساله هستم ۴ساله ازدواج کردم وشب پاگشافهمیدم که شوهرم بیماردوقطبی ازن
❤️ سلام در مورد اون خانمی که گفته شوهرش دوقطبی هستش منم همین مشکل رو داشتم شوهرم بیماری دوقطبی داشت خیلی اذیت شدم خودش با کتک زدنا و از خونه بیرون انداختن من اذیتم میکرد و هم مادر و خواهر مجردش با زخم زبون زدن اذیتم میکردن. 5 سال تحمل کردم بدترین کتکها رو خوردم بدترین حرفارو شنیدم ولی به امیدخوب شدنش تحمل کردم که اخرش دکترش گفت که اون موقع جنون حتی امکان داره بکشدت دیگه قطع امید کردم و برگشتم خونه بابام. بچه دار هم نمیشد. یکسال رفتم دادگاه ولی اون نیومد اخرش وکیل گرفتم و کل هزینه ها رو خودم دادم تا طلاقم داد. الان 10 سال از اون موقع میگذره ولی از درون پیر شدم بخاطر اون کتکا و حرفا کلی مریضی به جونم افتاده، دردای شدید استخوانی، اعصاب معده، میگرن، ضعف اعصاب و..... عزیزم به هر طریقی شده فقط طلاقت رو بگیر زندگی با این جور ادما پیرت میکنه امیدوارم هر چه زودتر از دست اون و خانوادش خلاص بشی. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام درمورد اون خانمی که گفتن ۳۲سالشونه و شوهرشون بیماری دوقطبی داره ببین عزیزم خداروشکر کن که باید همچین وضعیتی بچه نداری. درسته مهریه و نفقه حق زن هست ولی وقتی میگی شوهرت چهاربار تیمارستان بستری شده دیگه توقع مهریه نداشته باش ازش. مهریه رو ببخش خودت رو راحت کن. اگه خونه پدرت به خاطر خرج ومخارجت هم مشکل داری میتونی کار کنی چون بچه نداری؟ انشاالله یه فرصت ازدواج بهتری هم نصیبت میشه. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ درمورد اون بنده خدایی که شوهرش دوقطبی هست من هم بعداز ازدواج از روی کارت پایان خدمت همسرم متوجه شدم دوقطبی هست و سوظن داره و به خانواده ش مخصوصا مادرش وابستگی زیادی داره و یه بارهم ازدهن خودش پرید امین اباد هم بستری بوده البته من خیلی سریع بدون اینکه بدونم باردار شدم و خیلی ماجراها برام پیش اومد که طولانیه گفتنش فقط اینکه بچه م چهارماهه بود که برش داشتم اومدم خونه ی پدرم رفتم از دادگاه نامه گرفتم و پرونده بستریشو برای دادگاه ارایه دادم و طی اینها اعلام کردم خونه ش امنیت جانی و روانی ندارم بااینکه خواهرشم وکیل بود خلاصه دوندگی زیاد کردم تا اخرش مجبور شد توافقی جداشیم و حضانت بچه هم که بامن بود . بعداز طلاق هم اون اقابعد از چندماه فوت شد خدارحمتش کنه ولی خیلی ازار و اذیت کرد هم خودمو هم خانواده م. نزدیک به یکسال با یه بچه ی شیر خواره یه پام کلانتری بود یه پام دادگاه هرشب کارم گریه بود وخیلی اضطراب داشتم وازلحاظ اعصابی بهم ریخته. شماهم میتونی به دادگاه بگی امنیت نداری و عسروحرج داری و پرونده شو ببری و درخواست کنی بفرستنش برای معاینه وتایید بیماری.خود دادگاه ها هم وکیل دارن که میتونی مشورت بگیری ازشون حتی اگر مدرکی داری میتونی بخاطر تهدید کردناشون ازشون شکایت کنی حالا پیامکی بوده باشه بازم ازوکیل مشورت بگیری بهتره.بخدا توکل کن و صادقانه قدم بردار مطمینا موفق میشی.خداوندیاری دهنده ی مظلوم هست. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام اون خانمی که گفتن شب پا گشا فهمیده شوهرش بیماری دو قطبی داره و به مرز جنون میرسه و چند بار بستری شده . این خانم میتونه شکایت به دادگاه خانواده کند که قبل از عقد خانم را از بیمارری شوهرش با اطلاع نکرده اند و اگر شوهرش دو قطبی باشه حتما پرونده پزشکی دارد پس با شکایت خانم و تایید پزشکی قانونی دادگاه حکم به طلاق اون خانم با مهریه کامل به نفع او میده ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ باسلام این روبرای شمامسول گروه مینویسم اون خانمی که میگه شوهرش دوقطبی وجنون داره مطمین باشیدنداره وبا جن هست ودکترهاتشخیص ندادند 2راهکار داره یک حرز امام جواد وقم بردن نزد امامی کاشانی که کمکشون کنه در ضمن عقیم هم نیستند فقط اون خانم رو ترساندند زیراایمانشون ضعیف بوده در این جور مسایل دکترها یا تشخیص مانیک میدهند یا بیماری روانی دیگری رابرچسب میزنند انشاالله این اقا از شر این موجود لعیین نجات پیداکند @azsargozashteha💚
❤️ سلام. در مورد اون خانمی که گفتن همزاد دارن بی زحمت بهشون بگین دعای هفت هیکل رو از اینترنت سرچ کنن بنویسن و همراهشون باشه ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام درجواب اون خانمی که میخواستن ماشین بفروشن خواستم بگم که من هم مشکل شما اما که خیلی بدتر بود رو داشتم،شوهرت ازسر صداقت واینکه شما رو دوس داره این حرفو زده واینکه چون دیگه به اون خانوم فکر نمیکنه وبراش مهم نیست ،این حرفو زده وشاید ترسیده همون خانم خودش این رازرو بگه خودش به شما گفته،البته اگر هم جنبه منفیش رو نگاه کنیم یا مثبت تنها کاری که میتونید انجام بدید اینه که شوهرتون رو دیگه سرزنش نکنید وتا میتونید خییییلی بیشتر از قبل عشق وعلاقتون رو به همسرتون نشون بدید وخیلی بهش توجه کنید که دیگه به خانوم قبل فکر نکنه ومهم نباشه ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام در جواب اون خانمی که گفتن از بچگی همزاد داشتن اون خانم رو حتما یه شب چهارشنبه ببرن مسجد جمکران قبلشم با مسجد هماهنگ کنن بگن که طرف اینجوریه خودشون میگن کجا بیان واونجا از بدنشون بیرون میکشن چون صددرصد اون شیطان هست که تو بدنش وارد شده نه جن.. اینرو از روی تجربه ای که در همسایگی ما اتفاق افتاد میگم حتما پیگیر باشن وبرن جمکران @azsargozashteha💚
‍ ساده دیگر نیست با دنیا مدارا کردنم سخت شدبعداز تو ، روی عشق درواکردنم مانده ام با خاطرات تلخ وشیرینت ولی دیدنی تر می شود حالا تماشا کردنم قله بودم زندگی پشت مرا نشکسته بود بی تو ، تنها بی تو ، ممکن شد کمر تاکردنم گفته بودی بی تو می میرم ، به یادم مانده باز چشم در چشمت تماشا داشت حاشاکردنم راستی شهد دهانت را که حالا می چشد مانده در یادت حسودی ها و غوغا کردنم؟ دوری از من ! واژه ها انگار ترکم کرده اند سخت شد حالا میان شعر ، پیدا کردنم بارها رفتم که از بند تو بگریزم ، ولی بند شد بر پای من، امروز و فردا کردنم ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎◍⃟💛◍⃟💜◍⃟💚💚💚 @azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_چهلو_چهار عکس یه پسر خوشتیپ رو بهم نشون داد و گفت فکر میکنی این کیه؟ گفتم نمیدونم! گفت ا
شقایق گفت یا خدا ستاره باز بلایی سرت نیاد؟ گفتم نه اتفاقا خیلی قدرت دارم… احساس میکنم میتونم دنیارو فتح کنم حس انتقام داره دیوونم میکنه خیلی پرزوره پرقدرته.. شقایق گفت به نظرت داداش دختره میدونه خواهرش چه کارایی کرده؟ یا مهسا چه کارایی کرده که به اون برسه؟ گفتم واقعا نمیدونم گفت دلم میخواد با این پسر قرار بزاریم بهش بگیم… که لااقل مهسا رو بشناسه اگه رابطه ای باهم دارن بهم بخوره. گفتم اینم یه عقده ای مثل خواهرشه فکر کردی اگه با مهسا باشه میاد رابطشو بخاطر حرف ما دوتا بهم بزنه؟ شقایق گفت تیریه توی تاریکی، تو پول نمیتونی از اینا بگیری مهریتو نمیتونی بگیری اما میتونی که از نظر احساسی به مهسا ضربه بزنی، به خاک سیاه بنشونیش. گفتم نمیدونم چیکار میشه کرد.. خلاصه اون شب به پسره که فقط فامیلیش رو پیجش بود و حتی اسمشم نمیدونستیم پیام دادیم، شقایق بدون مقدمه گفت باید باهاتون حرف بزنیم.. پسره گفت چه حرفی؟ شما کی هستی؟ من میشناسمتون؟ انگار بدش نمی اومد از اینکه با دوتا خانم قرار بزاره ولی میترسید که مثلا ما از طرف کسی باشیم و بخوایم امتحانش کنیم تند تند میگفت خانما من خودم نامزد دارم. خلاصه که آدرس همون بیمارستان مهسا رو داد و گفت توی آزمایشگاه اینجا کار میکنه جایی قرار نمیزاره اگه کاری باهام دارید بیاید این أدرس در خدمتتون هستم. فردا صبح زود رفتیم آزمایشگاه و دم آزمایشگاه فامیلیشو صدا کردیم، جا خورد فکر نمیکرد بخوایم بیایم. گیج و منگ گفت شما کی هستید؟ چیکار با من دارید؟ شقایقم دست پاچه شده بود نمیدونست چی باید بگه، تو گوش من گفت عجب غلطی کردیمااا… من گفتم ببین آقایی که اسمتو نمیدونم.. گفت پرهامم گفتم توروخدا برو مهسا رو بگیر! ابروهاشو داد بالا و گفت هان؟ چی؟ خانما من نمیفهمم چی میگید.. شقایق گفت بیا بریم کارت دارم. گفت کجا بابا من شیفتمه، یه لحظه وایسید پس.. خلاصه پسره رو بردیم توی ماشین، بهش گفتم بخاطر تو زندگی من داره نابود میشه، آقای محترم بخاطر تو من فلج شدم نتونستم تا مدت ها حرکت کنم.. با تعجب نگام میکرد گفت آخه بخاطر من؟ چرا؟ از سیر تا پیاز ماجرا رو براش گفتم… @azsargozashteha💚
❤️ سلام من یه سوال داشتم من یکی از اشنا هامون:یعنی خــیــلی نزدیک که من اونجا زندگی میکنم) خیلی کم حجابه نزدیک ۴۳ سالشه با ۱۰ نفر چت میکنه ناخن کاشته شلوارش جوریه که خالکوبی هاش دیده میده رو دستاش خالکوبیه قبلا خوب بود اما الان خیلی بد شده عقده داره از گذشتش نماز میخونه روزه میگیره اما از وقتی اینستا نصب کرده رفتارش عوض شده. ـ.. دیگه حسش مث قبل نیست به همسرش کلا زندگیش و زندگی من داغون شده خیلی ناراحتم خیلی اذییت میشم من به همراه نامزدم اونجا میریم جای مادرمه اما رفتارش بده چیکار کنم که دست از اینستا برداره زندگیم خراب شده بیرون میره فکر میکنم با کسی قرار داره ایدی ادمین 👇🌹 @habibam1399 لطفا پاسخ ها کوتاه باشد🙏🌹 @azsargozashteha💚
❤️ سلام لطفا بزارین چنل این پیام و که راهنماییم کنن اعضا من یه دختر 15ساله هستم خانواده پدریم همیشه پشت همن پدرم همیشه طرف اوناست کاری نداره حرف اونا دروغ باشه یا راست طرف اوناست خیلی از اوقات پدرم به خاطر خانوادش دلم و شکست(پدرم تا الان دست روم بلند نکرد ولی حرف زیاد میزنه بهم) خانواده پدریم با من مشکل دارن خیلی اذیتم میکنن پدرم و از من پر میکنن که اله و بله یا همه جا میگن من تمبلم که اصلا تمبل نیستم برم خونه مادر بزرگم همون بَدوِ ورود میگه چایی درست کن ظرف هارو بشور خونه خودمون مامانم نمیگه کار کن ولی خونه مامان بزرگم کار میکنم عمه هام که بیان خونه مادر بزرگم به خدا نمیخوام دروغ بگم دست به هیچ چیزی نمیزنن میشینن روی مبل تکون هم نمیخورن مامانم مهربونه اما مشکلش اینه که خواهراش رو به من ترجیح میده مثلا به حرف اونا بیشتر گوش میده تا من توروخدا کمکم کنید من با سن کمم دو بار سکته قلبی کردم این فقط یک هزارم مشکلم هست مامانم خیلی خیلی مهربونه بابام رو به خاطر ما تحمل میکنه اما خوب بازم به حرف خاله هام گوش میده خاله هام خیلی خوبن اما عقیده هاشون با من متفاوت هست همیشه از بچگی من بیشتر از سنم میفهمیدم به طوری که از چهار سالگی با پدر بزرگم همه جلساتی که میشد میرفتم پدر بزرگم چون اسم و رسم داره توی شهرمون به خاطر همین خاله هام مامانم همیشه میگفت که تو مراقب رفتارت باید باشی و اینا بچگی نکردم واقعا نمیدونم چجور تعریف کنم اصلا یک درصد دردامم نمیتونم بگم راهنماییم کنید که بتونم بابام رو متقاعد کنم من بچتم من بدردت میخورم نه خانوادت به خدا انقدر از پدرم کینه گرفتم (با اینکه دلم نمیخواد کینه بگیرم ازش)حتی دوست ندارم دستم رو بگیره یا بهم بگه دخترم کمکم کنید😭 ایدی ادمین 👇🌹 @habibam1399 لطفا پاسخ ها کوتاه باشد🙏🌹
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام لطفا بزارین چنل این پیام و که راهنماییم کنن اعضا من یه دختر 15ساله هستم خانواده
❤️ سلام راجب دختر ۱۵ساله عزیزم ببین منم عمم بامن خیلی مشگل داره همش طعنه میزنه ولی عزیزم اصلا برات مهم نباشه سعی کن یه جوری خودتو جلوی خانوادت جلوه بدی که حتی اگه عمه هات به بابات گفتن دخترت فلان کاروکرده بابات باورنکنه سعی کن تو همیشه خوب باشی وباخوب بودنت شرمندشون کنی اگه میخوای بابابات هم صحبت کنی بهترین کار اینه که بشینی کنارش بهش بگی باباعمه هام بامن مشکل دارن توپدرمنی منم دخترتم مابه دردهم میخوریم مایه خانواده هستیم باپدرت هم درست رفتار کن گل دختر تا باحرف اینواون خام نشه ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در رابطه با اون خانومی که گفتن از پدرشون کینه دارن و.... منم مشکلات زیادی تو زندگیم داشتم با خانوادم تهران زندگی میکردیم اما به دلایلی رفتن و من با اشنامون زندگی میکنم... بنظرم شما خودت رو هم تغییر بده مثلا برای پدرت کادو بخر از بیرون میان برو بغلشون خیلی تحویلشون بگیر مرد ها همشون اینجورین چه پدر چه همسر رگ خوابشون مهر و محبته ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ سلام عزیزم منم یه دختر مثل تو هستم مشکلاتم مثل تو هست حتی بدتر از تو خیلی بدتر از تو منم پانزده سال دارم،، ببین سعی کن شرایط رو بپذیری با این شرایط کنار بیا عزیزم با همین شرایط تلاش کن برای موفقیت تو میتونی درس بخونی پیشرفت کنی ،،این شرایط باعث انگیزت میشه،، تو هنوز تو سن کمی هستی مثل من،، تمام سختی ها میگذره باور کن ،،فقط باید تلاش کنی برای اینده تا بتونی مستقل باشی،، فقط بی احترامشون نکن هیچ وقت 🌸سعی کن با خدا باشی ،،فقط خدا ،نزار دیگران نابودت کنن ، یه روز وقتی داشتم با فردی درباره‌ی زندگیم صحبت میکردم بهم گفت شاید پدرو مادرت میخوان تورو با انداختن مداوم تو آب با دست و پا زدن یا غرق شدن شنا کردن رو یادت بدن پس شنا کردن یاد بگیر ، با سختی ها قوی شو ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @azsargozashteha💚