آهسته تر او را ببوس، این یارِ من بوده
این دلبرِ آزرده دل، دلدارِ من بوده
او را نگیر این قدر بینِ بازوانت تنگ
آغوشِ او دلتنگیِ هربارِ من بوده
دست از انارِ نوبرش بردار، دلخونم
پرچینِ باغش دسترنجِ خارِ من بوده
آرامتر بیرحم! پلکش را بهم بگذار
این چشمها در حسرتِ دیدارِ من بوده
خسته ست میخاهد بخابد، راحتش بگذار
با گریه هر شب تا سحر بیدارِ من بوده
غرقِ نگاهِ شرمگینش میشوی تا کی؟
این خوشخرام، آهویِ کج رفتارِ من بوده
این ساقه تُردِ خوشه زرینِ طلا گیسو
رقصِ نسیمِ صبحِ گندمزارِ من بوده
مثلِ تو مغرور است، چون او را بغل کرده
قابی که عمری سینه یِ دیوارِ من بوده
بر خود نناز از این که آوردی بدست او را
اینها همه از بختِ نکبت بارِ من بوده
یک روز با این شعر می بندم به رگبارت
تا او بفهمد این "تلافی" کارِ من بوده
◍⃟💛◍⃟💜◍⃟💚💚💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_چهل_شش از سیر تا پیاز ماجرا رو براش گفتم.. گفت شگفتا باورم نمیشه مهسا اینکارا رو کرده باشه،
#قسمت_چهلو_هفت
شقایق اومد پایین و گفت هی هی هی ولش کن دخترخالمو بی ناموس بی غیرت، تو مردی که کلید خونتو میدی به مردای فامیلت؟ آره تو مردی؟
قفل فرمونو درآورد و گفت گورتو گم کن.
میدونستم سهیل تو ماشینش قفل فرمون نداره خیالم جمع بود انقدر عقده داشتم که قفل فرمونو از شقایق گرفتم،
حمله کردم سمت ماشین سهیل که ده متر بالاتر پارک شده بود و محکم زدم روی شیشه هاش و شیشه هاشو آوردم پایین..
سهیل اومد سمتم که جلومو بگیره ولی دیگه دیر شده بود
داد میزد چیکار کردی وحشی؟
داد زدم بازم دم در خونمون ببینمت همینطوره.
وجود پدرم بهم این جرات رو داده بود وگرنه وقتی مادرم باهامون بود قاعدتا باید مثه سگ میلرزیدم و از اجرا گذاشتن مهریم میترسیدم،
اومد سمتم قفل فرمونو بگیره و بزنه تو ماشین شقایق که به زور نشستم تو ماشین شقایق و گاز دادیم،
اونم فحش های بد میداد، تعجبم از این بود که بابام با اینکه خونه بود ولی نیومد وساطت کنه،
کاری به کارم نداشت، این ترسمو خیلی کمتر کرد یعنی بابامم دلش میخواسته همچین بلایی سر ماشینش بیارم،
این دومین خسارت بعد جهیزیه بود.
خلاصه به بابام زنگ زدم و ماجرا رو گفتم،
گفت از تو پنجره دیدم باباجان، بعدشم زنگ زد پلیس،
مام درو باز نکردیم..
ترسیدم، بابام گفت اصلا نترس باباجان خونه خالت بمون یه چند روز نیا اینورا بهتره، اینا حالا هی میخوان قشون کشی کنن، مریض میشی دوباره.
شقایق کلا تو خودش بود منم بهش پیله کرده بودم چته عاشق پرهام شدی؟
یکباره عصبی شد گفت زر زر نکنا میزنم تو سرت از جات نتونی بلند شی…
هی عاشق شدی عاشق شدی، به من میاد عاشق شم؟ منو چه به عشق و عاشقی.. پس لالمونی بگیر ستاره.. رو مخ منم نباش.
ولی من ول کن ماجرا نبودم، هروقت من میدیدمش تو فالوئرا و فالووینگ ها و عکسای پرهام داشت میگشت،
تک تک کسایی که باهاشون عکس گذاشته بود فالو کرده بود تا مثلا برسه به نامزد پرهام…
یا کسی که پرهام روش نظر داره، گاهی توی روز غیبش میزد میگفت میخوام تنها باشم و کلا مشکوک بود،
یه روز دیگه زیادی سه پیچش شدم گفت آره خوشم میاد ازش خیلی خاصه، قدبلنده، سوسول نیست، میدونی ریش میزاره!
چشامو گرد کردم و گفتم چون ریش میزاره دیوونه؟
گفت خاص و جذابه دیگه.
زدم زیر خنده گفتم دیدی گفتم عاشق شدی؟
گفت خفه فقط خوشم میاد ازش سریع بزرگش میکنی اوسکل..
ولی این چند روز که رفتم دنبالش دیدم مهسا هی میخواد خودشو بچسبونه بهش،
پنج دقیقه زودتر از اون میومد سر خیابون که پرهام سوارش کنه.
با تعجب گفتم تو این چند روز میرفتی دنبال این پسره؟
@azsargozashteha💚
#پرسش_اعضا ❤️
سلام خسته نباشید
لطفاً پیام منم تو کانالتون بزارین
ادمین جون ایندفعه بزار گناه دارم خب😢
من ۱۶سالمه پیام اون خانم ۳۰ساله رو خوندم بدتر از قبل نگران شدم آخه منم عین شمام
از۱۲ سالگی خواستگار داشتم مامانم بی معطلی نه می گفت منم کوچیک بودم می گفتم عیبی نداره
منتظر یه موقعیت خوبه اما الان
دیگه موندم چیکار کنم با تفکرش
اینم بگم خانواده ام مذهبی شدیدن دانشگاه نمی تونم برم فقط تا دیپلم تمام.....
خب بارها گفتم منکه درس نمی خونم اینهمه موقعیت خوب چرا نه؟
هی میگه تو هیچی نمی فهمی زندگی فقط مشکله به درد نمی خوره
خونه بابات بهتره💔😂
درصورت اینکه یکی از دلایل زیادی خواستگارام اینه که هیچی فکر نمی کنه۱۶سالمه همه می گن رفتارات خیلی پخته۲۰سالته
کلا دختر پخته سنگینی ام
اما حالا دیگه موندم چطوری قانع بشه
مگه چندبار این موقعیت های خوب میاد این آخری موقعیت اش بی عیب بود هیچ عیبی نتونست روش بزار فقط گفت اختلاف سنی دارین|:
۲۴سالش بود
دیگه پسر۲۰ ساله که هم بچه اس هم نمی تونن شغل خونه داشته باشه
جووونی نکرده
اینم بگم ما ساری هستیم محیط کوچیه عقلشون به چشمشون
شما بگید چیکار کنم من از هر نظر می تونم زندگی رو اداره کنم
اما مامانم میگه نه نه نه . . .
مثل مامان شما
من میترسم این موقعیت خوب دیگه نباشه منم تو سن بالا نتونم جواب به کسی بدم چون تو این سن هم کفو خودم خواستگارای عالی داشتم رد شدن
اینم بگم الان با دوستام نامزدن
من وقتی می بینم دوستم چه آزادانه تصمیم می گیره ازدواج می کنه دائم
از حال خوبشون میگه ته دلم آتیش می گیره
اونا الان دیگه عقدشون تمومه ازدواج کردن همه تو خونشون راحتن
بعضیا رفتن خارج همه به هدف هاشون می رسند
اما من فقط باید نگاه کنم . . .
هی . . .
بگید چیکار کنم
ایدی ادمین 👇🌹
@habibam1399
سلام
از امشب قراره باهم داستان #ترسناک بخونیم 😱😰😓
علاقه مندان به داستان واقعی #ترسناک و مسائل ماورایی و #اجنه 😰حتما این قصه رو دنبال کنید😍👆👇
این اتفاق برای یکی از اعضا رخ داده و مو به تنتون سیخ میکنه از دستش ندید👌
https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
سلام از امشب قراره باهم داستان #ترسناک بخونیم 😱😰😓 علاقه مندان به داستان واقعی #ترسناک و مسائل ما
دوستان این کانال داستانهای واقعیمون هست به خاطر فشرده بودن محتوای کانال اصلی لطفا حتما همگی اینجا عضو بشید توی این کانال فقط داستان ترسناک قرار میگیره🙏🔞
#ادمین
#نوروز_به_شنبه_افتاد 😍💚❤️
سال _نو_مبارک 💖💖💖
@azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#پرسش_اعضا ❤️ سلام خسته نباشید لطفاً پیام منم تو کانالتون بزارین ادمین جون ایندفعه بزار گناه دارم خ
#پاسخ_اعضا ❤️
سلام عزیزان دلم عید همتون مبارک وسالی پراز امید و سلامتی ودل خوش آرزو دارم براتون 🙏🙏خواستم درمورد اون دختر خانم ۱۶ ساله ساروی بگم..عزیز دلم منم سارویم وتو یکی از روستاهای زیبای سمت پل تجن زندگی میکنم.دخترمن ۱۸ سالشه و مشغول درس خوندن اونم بشدت.چون عاشق درس خوندنه.کاش این فرصت و توهم داشتی😔 عزیز دلم والا خیلی خیلی زوده برات ازدواج.همه ی پدرمادرا خوشبختی بچهاشونو میخوان.نترس شما هم یروز ازدواج میکنید انشاالاه خوشبخت میشی عزیزم.به مادرت اعتماد کن و سعی کن یه حرفه ای رو یاد بگیری
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام در مورد اون خانمی که ۱۶ سالشونه و دلشون میخواد ازدواج کنن...
عزیزم چقدر هولی حالا ۱۶ سالته😳
یه پیشنهاد دارم اول اینکه از اون دوستایی که هی از حال خوششون میگن و باعث میشن ناراحت شی فاصله بگیر.من خواهرم بارداره و یکی از اقوامشون بچه دار نمیشه انقدر دل خواهرم می سوزه که جلو اون فامیلشون اسم بچه رو هم نمیاره. دوم اینکه اگه از اعضای خانوادت مثل پدر برادر و خواهر کسی هست که میدونی پشتت وایمیسته برو به اون مشکلاتت رو بگو. اگه هم کسی تو خوانوادتون این طوری نیست رابطتون رو با مادرتون عمیق تر کنید.یه چند روزی طبق میلش پیش برید تا باهاتون نرم تر بشه. من واسم جالبه مامان شما که نمیخواد ازدواج کنید اصلا چرا میزاره خواستگار بیاد؟🤨
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام در جواب اون خانم ۱۶ساله که مادرش جواب رد میده به خاستگارش
بنظرم مادرش فقط دنبال بهانه است که خاستگاراش رو رد کنه منم ۱۶سالمه که ازدواج کردم چهار پنج ماهه و شوهرمم ۲۶سالشه و مشکلی هم نداریم تازه مادرم هم میگفت سن بالاتر خوبه چون مرد پخته تره بیشتر میفهمه و میتونه روی پای خودش وایسه و زندگی خوبی تشکیل بده
خانواده من هم مذهبی هستن ولی اصلا با تحصیلات مشکلی ندارن ولی مادرم با ازدواج من راضی نمیشد میگفت بیشتر درس بخونم و سنمم بالاتر بره البته هر خاستگاری هم میومد مادرم رد میکرد تا اینکه شوهرم اومد خاستگاری اولش مادرم قبول نمیکرد ولی با کلی اصرار پسر خالم که دوست شوهرم هست و زنش مادرم راضی شد شوهرم ببینه وقتی دید به قول خودش مهرش به دلش نشست راضی شد.
بظر من هم شما خودت با مادرت صحبت کن و با آرامش تمام حرفایی رو که داری بهش بگو شاید درکت کرد اگه هم نشد غیر مستقیم از پدری خواهر خاله ای کسی در صورت امکان کمک بگیر و بگو با مادرت صحبت کنه
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#درد_دل_اعضا❤️ سلام من یه خانم ۳۰ ساله ام ۱۰ ساله که ازدواج کردم ازهمون اول ازدواجم به مدت یکسال مج
#درد_دل_اعضا ❤️
سلام ادمین عزیز
در مورد خانمی که سی سالشون هست و مادرشوهرشون دخالت میکنن میخواستم بگم عزیزم من واقعا درکت میکنم وقتی میخوندم با تک تک سلولهام درکت میکردم منم پنج سال با مادرشوهرم زندگی کردم البته برای من مادرشوهر نبود که دخالت میکرد چون مریص بود ولی برادرشوهرام و خواهرشوهرام عوصش رو دراوردن منم سعی کردم احترامشون رو نگه دارم چون فامیل بود اما این سکوتم اشتباه بود چون جایی که باید حرف میزدم و از حقم دفاع میکردم این کار رو نکردم و ده سال دچار افسردگی شدید شدم که تا پای مرگ رفتم و بارها و بارها مرگ رو تجربه کردم ازشون بدم میومد متنفر بودم اما بعدها برای اینکه حال خودم بهتر بشه سعی کردم ببخشم نه به خاطر اونها به خاطر حال خودم و یک جاهایی رفتم باهاشون حرف زدم و احساسم رو گفتم و اونها چون مقصر بودند فقط سکوت کردند من بهترین سالهای جوونیم رفت و دچار برخی مشکلات جسمی شدم اه مظلوم زمین نمیمونه اونها هم تاوانهای سختی رو پس دادند و به چشم خودم همه رو دیدم خدا رو شکر الان حالم بهتر شده کمتر میرم ولی بعصیاشون همچنان دست از کاراشون برنداشتن اما تا حالم بد میشه سعی میکنم زود خودم رو نجات بدم کمتر میرم میام واقعا ادمها چرا باید این همه بد باشن که با روح و روان دیگران بازی کنن از خدا برای خودم و تمام انسانهای جهان اگاهی میخوام تا سرشون تو زندگی خودشون باشه و با دیگران کار نداشته باشن چرا اینقدر سرک تو زندگی این و اون باید کشید و از خودمون عافل باشیم امیدوارم همه مثل یک انسان واقعی زندگی کنیم از خداوند برای دوست عزیزم ارامش میخوام تمرکزتون رو از روی مادرشوهر و ...بردارید چون بقیه سالهای خوبت هم از دست میره برای خودت زندگی کن انشالله خداوند همچین ادمهایی رو هدایت کنه ببخشید خیلط طولانی شد دوست عزیزم منو برد به گذشته مادرشوهرا خواهر شوهرا عروس میارید با امید میاد خونتون با دخالتهای بیجا عمر و جوونیشون رو ازشون نگیرید چون اوایل زندگی اسیب بخورن یک عمر با حال بد زندگی میکنن دیگه دید و حسشون سخته عوص بشه و حالشون دوباره مثل اول بشه
@azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#درد_دل_اعضا❤️ سلام من یه خانم ۳۰ ساله ام ۱۰ ساله که ازدواج کردم ازهمون اول ازدواجم به مدت یکسال مج
#پاسخ_اعضا ❤️
سلام در رابطه با خانمی که 30سالشونه و مادرشوهرشون اذیت میکنن
عزیزم به نظرم احترام گذاشتن به کسی که ارزش و لیاقت احترام نداره بزرگترین اشتباهه..
شما از اول نباید همچین اجازه ای به مادرشوهرتون میدادین که اینقد عذابتون بدن
باهرکی مثل خودش..
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
در جواب خانمی که گفته مادر شوهرش خیلی اذیتش میکنه:بهشون بگو اگه بابام مهندس بود همچین کارایی میکردی؟وقتی آدم پولکی باشی همین میشه اگه هم میخوایی منو اذیت کنی منم میرم مهرمو میزارم اجرا تا بفهمی اگه هم بین بچه ها من و بقیه فرق میزاری دیگه حق نداری اگه اومدن اونجا برام دست پیغام بفرستی حالا اگه بابا منم کارگره دلیل نمیشه بهم بی احترامی میکنی الان پسر تو خیلی پولداره؟
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام درمورد اون خانم ۳۰ساله که از خانواده شوهرش ناراضی بودن باید بگم عزیزم ناراحت نباش صبرداشته باش بیشتر زندگی ها اینطوریه مشکلات دارن با خانواده شوهر😢
ویه چیز دیگه اینکه وقتی مادرشوهرت تورو نمیپسنده خانوادت رو بهش همینو بگو که موقعی که اومدین خواستگاری چشمات رو باز میکردی منو خانوادم رو درست میدیدی که تو چه حدی هستیم چرا الان یادت افتاده که یه زندگی رو با بچه خراب کنی فقط به این دلیل که شما برترین(البته هر کس به نظر خودش خیلی عالیه ودیگران پایین ترن😁)
انشالله که مشکلت حل بشه دعا کن که همیشه دعا کارسازه😊
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام عزیزم در مورد اون خانومی که ده ساله ازدواج کرده و خونه مادرشوهرش نمیره از دست اذیتاش
عزیزم به نظر من با نرفتن کاری درست نمیشه و بدتر میشه.شما هراز چندگاهی با شوهرت برو خونشون و خیلی سنگین و رنگین و با وقار باش.هر حرفی نزن و اگه بهت حرف بدی زد در کمال احترام جوابشو بده.اصلا حرفها رو خونت نبر و به شوهرت نگو چون بدتر میشه.مردا این وسط نمیتونن بین مادر و زنشون انتخاب کنند .پس شما کاملا محترمانه همونجا جوابشو بده.اصلا داد و بیداد نکن،عصبی نشو و به شوهرت شکایت نکن از مادرش.
چند بار که ببینند شما محترمانه جوابشونو میدی دیگه کم کم خودشونو جمع و جور میکنند و جلو دهنشونو میگیرن.
در ضمن برای شوهرت در هیچ زمینه ای کم نذار و اصلا غر نزن .واقعا یک ملکه باش تا پادشاهت باشه تا هر اندازه مادرش ازت بد و بیراه بگه بازم ازت دفاع کنه.ولی خدای نکرده اگه برعکس این حرفا باشی شوهرت کم کم میگه آره مادرم راست میگه این زن به دردم نمیخوره و...
عزیزم پس یادت نره که ملکه 👸👸باشی
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام خسته نباشید سال نو بر همگی مبارک ، در ارتباط با خانمی که با اخلاق مادر شوهرش مشکل داره پیشنهاد میکنم کانال استاد پناهیان و تنها مسیر آرامش رو دنبال کنید تا آرامش روحی پیدا کنید و البته راه حل مشکلتون رو ، اینو بگم که راه حل این مشکل فقط به دست خودتونه با بالابردن دیدگاهتون نسبت به زندگی ، عزیزم دنیا محل رنجه ، شما یکی رو معرفی کن که رنجی نداشته باشه رنج شما و شاید بشه گفت امتحان زندگی شما مادرشوهرتونه که به نظر میرسه بشدت بی ادب هستند و شما فقط با رعایت ادب بیشتر از سابق و تحمل نیش زبان مادرشوهرتون هم بچه هاتون رو با ادب تر بار میارید و هم مادرشوهرتون رو شرمنده اخلاق قشنگتون ، فقط صبور باید باشید تا نتیجه بگیرید ، مشکل شما رو من هم داشتم والان واقعا نتیجه بسیار خوبی گرفتم امیدوارم شما خانم عزیزم نیز موفق باشید
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
درباره خانمی که مادرشوهرش اذیتش میکنه شما هم احترامشو نگه دار هم خیلی راحت حرفتو بهش بزن به حرفاش توجهی نکن این ادما ارزش ناراحت کردن ندارن وقتی پیغام میفرسته شما هم مودبانه جوابشو بده
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام اون خانمی که مادرشوهرشون اذیتش میکرد و سی سال داشت. من خودم زیاد تجربه ی زندگی ندارم ولی یادمه یک خانومی بود که همین مشکل رو داشت و طبق نصیحت یه استادی برای رفع مشکلش، شب ها از خواب بیدار میشد و نماز شب میخوند و برای افرادی که اذیتش میکردن استغفار میکرد، اون خانم به من میگفت، شبای اول با نفرت استغفار میگفتم براشون، ولی کم کم که گذشت ارامش به قلب خودمم سرازیر شد و نفرت اون ها از دلم رفت و اوضاع بهتر شد.
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
@azsargozashteha💚
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#قسمت_چهلو_هفت شقایق اومد پایین و گفت هی هی هی ولش کن دخترخالمو بی ناموس بی غیرت، تو مردی که کلید
#قسمت_چهلو_هشت
آروم گفت به کسی نگیا بخدا کسی بفهمه سرتو به باد دادی، حالام زیاد فضولی نکن.
خودمو چسبوندم بهش گفتم خب به من میگفتی بیشتر کمکت کنم.
توی اوسکل اگه کمک بکن بودی یک دهم به شوهرت شک میکردی.
از حرفش ناراحت شدم و خودمو کشیدم عقب، دستمو گرفت و گفت لوس نشو، قبول کن خنگی دیگه! چطور تو به شوهرت شک نکردی آخه؟
گفتم منو سرزنش نکن ممکنه خودت گرفتار شی وقتی عاشق میشی همینه نمیفهمی، شکم کنی نمیخوای قبول کنی، میگن کسی که خوابه رو میشه بیدار کرد ولی کسی که خودشو زده به خواب نه! آدم عاشق کسیه که خودشو زده به خواب، خودتو جمع و جور کن بیا به پسره پیام بده.
شقایق گفت اونوقت اگه دست رد به سینم بزنه چی؟
گفتم چی؟ تو هیچی از دست ندادی، کسی ام که نمیشناستت که مثلا بخواد آبروتو ببره ولی اگه نگی ممکنه تا آخر عمر حسرتشو بخوری که کاش گفته بودی بهش، به بدترین حالت فکر کن اونم اینه که برگرده بگه خانم محترم تو در شان من نیستی.
شقایق زیر لب گفت غلط کرده کسی اینجور بهم بگه.
گفتم خب زور که نیست باید آمادگیشو داشته باشی، ولی دیگه آخرش اینه که تکلیفت مشخص میشه هی نمیخوای قایمکی تعقیب و گریز راه بندازی.
گفت یعنی تو جای من باشی بهش میگی که دوستش داری؟
گفتم معلومه که میگم
گفت من نمیتونم
گوشیشو گرفتم گفتم بسپارش به من…
نوشتم سلام آقا پرهام حالتون خوبه؟
نپرسید چیکار داری یا چرا حالمو میپرسی اما سر بحثو خودش باز کرد، گوشیو دادم به شقایق و گفتم بفرما ادامه اش با تو..
اون شب هروقت سرمو از زیر پتو آوردم بیرون شقایق داشت پیام میداد و نیششم تا بنا گوشش باز بود.
صبح وقتی من از خواب بیدار شدم شقایق نبود،
گفتم جل الخالق این به زور پا میشه ها الان چش شده،
دیدم شقایق در حالیکه از حموم برمیگرده و یه ماسک روی صورتشه داره از توی حموم میاد بیرون، با تعجب نگاهش کردم…
@azsargozashteha💚